به گزارش «تابناک»؛ روزنامه های امروز چهارشنبه ۱۸ خردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که ادامه اعتراض بازنشسته ها به تغيير دستوري مستمري، شوك آژانس به مذاكرات احياي برجام و افساد فی الارض علیه مخربان محیط زیست، از مواردی است که موضوع گزارش های خبری و تحلیلی روزنامه های امروز شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های متشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم؛
روزنامه جمهوری اسلامی طی یادداشتی در شماره امروز با تیتر وضعیت شکننده رژیم صهیونیستی نوشت: در کوران حوادث گوناگون جهان که شامل جنگ در همسایگی اروپا، ادامه بیماری پرخطر کرونا و جنگ گندم در بسیاری از نقاط جهان است، سرزمین اشغالی فلسطین نیز اکنون روزهای حساسی را پشت سر میگذارد.
از حدود دو ماه قبل، مبارزات مردم فلسطین علیه رژیم صهیونیستی شدت گرفته و در این مدت، چندین نفر توسط دژخیمان این رژیم به خاک و خون کشیده شدند که دو نفر از آنها خبرنگاران زن فلسطینی بودند. این وقایع، شرایط را در سرزمینهای اشغالی برای صهیونیستها بحرانی کرد بطوری که تعدادی از سران رژیم صهیونیستی سخن از قرار گرفتن این رژیم در لبه پرتگاه و فروپاشی آن به میان آوردند.
نفتالی بنت نخستوزیر رژیم صهیونیستی گفته است اوضاع بسیار آشفته است و اسرائیل با خطر فروپاشی روبرو شده.
این سخن نفتالی بنت را میتوان نوعی تلاش تبلیغاتی وی برای ایجاد نگرانی در مردم و کسب حمایت آنان برای نجات دولت از خطر سقوط خودش دانست. این، یک ترفند است که معمولاً دولتها برای جلب توجه مردم و زمین زدن رقیب در کارزارهای سیاسی و تبلیغاتی بکار میبرند و نفتالی بنت نیز که اکنون کابینه لرزانی دارد و نگران سقوط است به چنین ترفندی متوسل شده است هرچند ممکن است این سخن او حاوی واقعیتهای موجود در لایههای پنهان و آشکار رژیم اشغالگر صهیونیستی هم باشد.
در کنار این سخن بنت، نمیتوان از آنچه رئیس اسبق سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) گفته به آسانی گذشت. تامیر پاردو، از چند دستگی موجود در اسرائیل ابراز نگرانی کرد و با تکیه بر همین واقعیت گفته این وضعیت، اسرائیل را در لبه پرتگاه قرار داده است. وی نفرت متقابل ساکنان سرزمینهای اشغالی فلسطین را یک خطر بزرگ دانست و گفت در حالی که دشمنان ما منتظر ساعت صفر نابودی ما هستند، ما به کشوری تکهپاره تبدیل شدهایم.
آنچه رئیس اسبق موساد گفته، یک ابراز نگرانی واقعی است که بحرانی بودن وضعیت رژیم صهیونیستی را به روشنی نشان میدهد. این سخن تامیر پاردو، یادآور پیشبینی بعضی افراد است که با تحقیق درباره تاریخ اسرائیل و براساس محاسبات برگرفته از آیات قرآن، گفته و نوشتهاند این رژیم براساس شواهد و قرائن در اواسط سال 1401 هجری شمسی و اواخر سال 2022 میلادی سقوط خواهد کرد. این پیشبینی در کتابی با نام «1401 سال سقوط اسرائیل» منتشر شده است.
اکنون درصدد تایید این پیشبینی و تاکید بر فروپاشی رژیم صهیونیستی در ماههای آینده نیستیم، ولی با توجه به حوادث اخیر و سخنان دو تن از سران رژیم صهیونیستی که در این مقاله آوردهایم، میتوان گفت این رژیم در سراشیبی سقوط قرار گرفته است. اینکه فروپاشی کامل رژیم صهیونیستی در چه زمانی اتفاق خواهد افتاد، چیزی است که نمیتوان با قاطعیت درباره آن سخن گفت ولی نشانههای شروع زوال این رژیم را نیز نمیتوان انکار کرد.
غده سرطانی اسرائیل، در 75 سال گذشته همواره منطقه خاورمیانه را به آشوب کشیده و مشکلات زیادی برای ملت فلسطین و سایر ملتهای منطقه به وجود آورده است. در سالهای اخیر، با اجرای طرح «عادیسازی» روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی، خطر این رژیم بیشتر شده بطوری که نفوذ عناصر اطلاعاتی صهیونیست در ارکان حکومتی تعدادی از کشورهای منطقه، امنیت تمام کشورها و ملتها در خاورمیانه به خطر افتاده است. برای مقابله با این خطر، لازم است تلاشهای مرتبط با مبارزه علیه رژیم صهیونیستی افزایش یابد تا به نتیجه عملی برسد.
اخبار مربوط به پیدا شدن نشانههای قرار گرفتن رژیم صهیونیستی در سراشیبی سقوط نباید دولتها و ملتهای مسلمان را از ادامه مبارزه علیه این رژیم غاصب و اشغالگر غافل کند. شرایط کنونی ایجاب میکند از فرصت به وجود آمده حداکثر بهرهبرداری به عمل آید و با شناسائی حفرههای امنیتی و نقاط آسیبپذیر رژیم صهیونیستی به مدد طرحهای هوشمندانه و تجمیع نیروها و امکانات ملتهای مسلمان، ضربات کاری و موثری به این رژیم وارد شود که به ریشهکن شدن این غده سرطانی از منطقه منجر گردد.
رضا صادقیان کارشناس اقتصادی طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت نوشت: با توجه به خبرهای منتشر شده و بسیار جزئی درباره سرقت از صندوق امانات بانک ملی، به نظر میرسد مساله به وجود آمده تنها به واژه «سرقت»، «دزدی» و… ختم نشود.
تا این لحظه خبر سرقتهای بسیاری را خواندهایم؛ سرقت از طلافروشیها، سرقت خودروهای لوکس، سرقت خانه، سرقت موبایل و لپتاپ، جیببری و… اما سرقت از صندوق امانات بانک تنها یک سرقت نیست، بلکه به صورت خیلی دقیق اعتماد شهروندان را نسبت به امنترین، مطمئنترین و محرمانهترین مکان برای نگهداری اسناد و اشیای باارزش هدف قرار داده است.
سرقت از صندوق امانات بانک ملی دستبرد زدن به اعتماد، باور، دیدگاه و به سخره گرفتن امنیت اموال گرانبهای مردم است؛ داراییهایی که گاه قدمت آنان به یک قرن میرسد و بعضا قابل نرخگذاری نیست. این نوع سرقتها بیشتر از هر تصویری، نمای نزدیک از فیلمهای سارقان بسیار حرفهای را در دنیای واقعی به نمایش میگذارد. دزدهایی که به سیستمهای امنیتی آشنایی کامل دارند، مجهز به دانش کامپیوتری هستند، تصویری کامل از نقشه بانک تهیه میکنند و تمام جوانب را در مقایسه با سارقان خردهپا در نظر میگیرند. شگرد این سارقان مانند کیفقاپها، گوشیدزدها و باجگیران خیابانی با هوش ناچیز و استفاده از خشونت بسیار زیاد نیست. این سارقان مانند ترورهای هدفمند، با جستوجو و هدفگذاری دقیق و با ضریب خطای بسیار ناچیز مرتکب جنایت میشوند. طی سالهای گذشته تا به امروز موارد بسیار جزئی از سرقت صندوق امانات در جهان منتشر شده است.
شهر نیویورک و فلیپپونز نمونههای بسیار خاص هستند که سارقان توانستهاند از چند جعبه سرقت را انجام بدهند، اینکه در روز روشن بخش زیادی از صندوقهای امانات را خالی کنند، مسالهای نیست که از سوی چند سارق داخلی، افراد آشنا با کلیدهای مدرن و سیستمهای امنیتی هوشمند امکانپذیر باشد. سرقت داراییهای شهروندان از محل صندوقهای امانات از داخل بانک و محل صندوقها، برای کسانی که گاوصندوق، محل امن خانه، امانت دادن به دیگران و… را ناامن ارزیابی کردند و در نهایت به صندوق امانت بانک رسیدهاند، یعنی سوزاندن تمام اعتماد مردم به حفظ داراییها توسط متولیان اصلی که همان بانکها هستند.
سرقت از صندوق امانت بانک ملی، مسالهای سیاسی، اجتماعی و امنیتی است. در شرایطی که خبرهای ضد و نقیض درباره عدم توافق مذاکرات هستهای به گوش میرسد و شاهد برخی تحرکات تروریستی و خرابکاری در سیستمهای کامپیوتری شهرداری تهران و برخی نقاط کشور هستیم، دقت به خبر سرقت از منظر انتظامی و کارآگاهان کفایت نمیکند. رخداد به وجود آمده شباهت بسیاری با ترورهای هدفمند دارد. شاید ردپای گروههای تبهکار بینالمللی و برخی دولتها در سرقت از صندوق امانت بانک ملی در میان باشد.
جلال خوشچهره طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان آژانس کج میکند اما اکنون نمیریزد نوشت: هستهای ایران گام به گام به نقطه جوش نزدیک میشود. «رافائل گروسی» در گزارش خود به نشست فصلی ۳۵عضو شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی هستهای، پاسخهای تهران را به پرسشهای او درباره سه موضوع مشکوک از نظر بازرسان این سازمان، ناکافی دانسته و به این ترتیب خواستار تصمیم حکام دراینباره شده است. تهران نیز گزارش مدیرکل آژانس را تاثیر گرفته از تحرکات اسرائیل و کژرفتاریهای دولت بایدن در تامین خواستهای تهران برای بازگشت به تعهدات هستهای خود اعلام کرده است.
آیا نشست کنونی به وزنکشی هر یک از مدعاهای متعارض در موقعیتی برابر خواهد انجامید؟ یا برتری یکی از طرفها بر دیگری، موقعیتی را ایجاد خواهد کرد که آن دیگری سرانجام از موضع حداکثری خود به عقبنشینی وادار شود؟ اگرچه نشانههای نگران کنندهای از تشدید مواضع سخت علیه تهران با احتمال صدور قطعنامه تازه درباره توانمندی هستهای ایران وجود دارد اما پیشبینی میشود که درجه شدت آن به اندازهای نخواهد بود که واکنش فوری و تند و تیز تهران را در پی داشته باشد.
امریکا و سه کشور عضو تروئیکای اروپایی پیش از شروع نشست شورای حکام، قطعنامههای پیشنهادی خود را منتشر کردهاند. متن قطعنامهها آن چیزی نیست که تلآویو و تندروهای آمریکایی و برخی متحدان منطقهای آنها در پی تحقق فوری آرزوهایشان علیه تهران و به تبع آن ایران هستند.
این قطعنامههای پیشنهادی که به احتمال زیاد، در متن قطعنامه پایانی شورای حکام بازتاب خواهد یافت، در بدترین وضع به هشدارها و تاکیداتی محدود میشود که خصلت تهدید آمیز خود را برای احتمال بازگشت پرونده هستهای به شورای امنیت سازمان ملل متحد برجسته کند. دور از انتظار نیست که ادبیات جاری در متن قطعنامه، رویکرد قاطعانهای را علیه تهران به رخ کشد.
پیشبینی میشود متن قطعنامه پایانی یا به عبارت بهتر «بیانیه پایانی» نشست شورای حکام که با مفهوم «قطعنامه» فاصله بسیار دارد، همانی باشد که در بالا اشاره شد. در این صورت میتوان چنین تفسیر کرد که آژانس همچنان به ترغیب تهران برای ایجاد توافق امیدوار است و یا نمیخواهد آخرین امیدها را در اینباره از کف دهد. شورای حکام در بیانیه خود کوشش خواهد کرد مواضع خود را در مرز تهدید تا لبه «نقطه جوش» حفظ کند اما آن را کلید نزند. برای موضع کجدار و مریز شورای حکام و به ویژه آمریکا و تروئیکای اروپایی دلایل مختلفی میتوان برشمرد اما چنین احتمالی میتواند تهران را به عقب نشینی از مواضع خود وادارد؟ علاوه براین آیا تهران با نگاه به عمق هشدارها، توصیهها و تهدیدهای پیدا و پنهان در قطعنامه پایانی باید از پیامدهای وضع جاری آسوده خاطر باشد؟ آیا موضع اخیر آژانس نزد تهران فرصتی ایجاد خواهد کرد که با ابتکارهای دیپلماتیک تازه، موقعیت مناسبتری را برای یافتن راههای برون رفت از وضع انجمادی کنونی دست و پا کند؟
آنچه تردید در آن نیست، اینکه پرونده هستهای ایران گام به گام از مذاکرات وین به آژانس و آنگاه خطر بازگشت به شورای امنیت سازمان ملل متحد نزدیک شده است. این روند که همراه است با انجماد در برجام و تحمیل شرایط سخت و سختتر بر اقتصاد کشور، نمیتواند با نبود ابتکارهای لازم برای برون رفت از پیامدهای این وضع، نزد تهران آسان باشد. تجربه گفتوگوهای طولانی با نمایندگان جامعه جهانی در وین اعم از آنچه به توافق ۲۰۱۵ میلادی بر سر برجام انجامید و سالهای پس از آن برای احیای توافق یاد شده، گرهگاههای اصلی را در این باره بهخوبی نشان داده است.
از این روی، اگر اراده دستیابی به توافق نزد تهران باقی است، لازم است برای گشودن گرههای اصلی و تعیینکننده، ابتکارهای خود را ارائه کند. عبور به نقطه جوش، برای هیچ یک از طرفها وضع ایدهآل نخواهد بود.