به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه ۶ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که از سهم خواهی جریانهای سیاسی تا ضعفهای نظارتی در خانه ملت، الزامی شدن نصب کارتخوان در تمام مراکز درمانی، اردوغان یا کلیچدار اوغلو؛ کدام یک برای ایران بهتر است؟ در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای امروز روزنامهها را مرور میکنیم.
غلامحسین کرباسچی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد نوشت: من بارها خدمت آقای کروبی رسیدهام؛ آخرین بار هم حول و حوش ماه رمضان بود که ایشان را ملاقات کردم. به هر حال بسیاری از مسوولان جمهوری اسلامی سن و سالشان به گونهای است که ممکن است برخی موضوعات را به خاطر نیاورند. اما اتفاقا آقای کروبی حافظه فوقالعادهای دارند و موضوعاتی را شرح داده و مطرح میکنند که ما آنها را به یاد نمیآوریم. بنابراین احتمالا این دیگران هستند که آلزایمر گرفتهاند نه مهدی کروبی. کروبی به طور کلی نگران وضع کشور است و هر زمان که خدمت ایشان میرسیم مسالهاش مشکلات اقتصادی مردم و مصائب طبقات محروم و متوسط جامعه است. کمتر پیش میآید که درباره مسائل سیاست داخلی صحبت کنند و بیشتر نگران مردم هستند. معمولا از طریق فضای مجازی، مطالعه روزنامهها و... در جریان مسائل کشور قرار میگیرند و همراه با مردم نگران وضعیت سوءمدیریتها میشوند. هر زمان که ایشان را ملاقات میکنیم، نگران مشکلات معیشتی و اقتصادی کشور هستند. ضمن اینکه درباره موضوعات سیاسی و چشمانداز پیش روی جمهوری اسلامی نیز نگرانیهایی دارند. ایشان معتقدند حفظ شاکله جمهوری اسلامی بر مبنای همان گزارههایی که ابتدای انقلاب ایجاد شدند، وظیفهای است که نباید از آن غفلت کرد. در عین حال از نحوه مدیریت و نظام تصمیمسازیهای کشور نگران هستند و نسبت به آنها انتقاد دارند.
فکتهایی که از مسائل تاریخی و صحبتهای بزرگان و خاطرات امام (ره) و... مطرح میکنند بسیار راهگشاست. درباره توقعات امام و مطالباتی که از مدیران داشتند، حرفهای شنیدنی فراوانی را مطرح میکنند. اما باید دید چرا این اندازه توهین و تخریب علیه ایشان و دیگر محصورین انجام میشود؟ فکر میکنم کسانی که یک چنین توهینهایی میکنند، نوعی فرار رو به جلو صورت میدهند. سالها بود که این افراد و جریانها، مشکلات را به گردن دیگران میانداختند، اما امروز حاکمیت یکدست تشکیل شده و سکان هدایت به دست همین جریانها افتاده است. در این شرایط ناچار هستند برای ایجاد دوقطبی، حاشیهسازی کنند و بهانههایی بتراشند. این رفتارها با این هدف صورت میگیرد تا حواس مردم از دستهگلهای جدید همفکرانشان پرت شود. اصلا شما بگو کروبی آلزایمر دارد (که ندارد) موضوع گرانی دلار، نوسانات بازارها، شرایط وخیم ارزاق عمومی و گوشت ۴۰۰-۵۰۰ هزار تومانی و... چه میشود؟ مسوولان فعلی باید جواب این مصائب را بدهند. جریانی که مسوولیت دارد و مدیریت کشور را قبضه کرده باید پاسخ بدهد چرا کشور به این شرایط دچار شده است. زمانی در دوره اصلاحات همین افراد و جریانها درخصوص افزایش ۷ الی ۸ هزار تومانی گوشت، هیاهو راه میانداختند و زمین و آسمان را به هم میدوختند. این جریانها امروز، اما برای فرافکنی موضوعاتی حاشیهای را مطرح میکنند که هیچ پایه و اساسی ندارد. باید دید مسوولانی که سن و سال بالایی هم ندارند، اما با هر کلام و حرفی، تپقی میزنند و آبروریزی بینالمللی راه میاندازند چرا اینگونهاند؟
امیر سرتیپ محمد رضا آشتیانی وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح طی یادداشتی در شماره امروز ایران نوشت: در هفته گذشته بیش از ۲۰۰ پهپاد از نوع کرار، ابابیل و آرش در نقاط مختلف کشور در حضور فرماندهان ارشد نیروهای مسلح به ارتش جمهوری اسلامی ایران تحویل داده شد و این تجهیزات به ناوگان رزمی کشور ملحق شدند.
مطالعات و ارزیابیهای ما از صحنه نبردهای احتمالی آینده، نقش مهم انواع پرندههای بدون سرنشین واولویت آن را یادآوری میکند. توسعه پهپادی در اواخر دوران دفاع مقدس شروع شد و در ادامه همان مسیر، دانشمندان و متخصصان دفاعی کشور در بخش صنعت دفاعی پیشرفتهای شگرفی به دست آوردند. نتیجه این تلاشها طراحی، ساخت وتولید انواع پهپاد برای مأموریتها و نیازهای گوناگون نیروهای مسلح و کشور بوده است بطوری که به اذعان دوست و دشمن، جمهوری اسلامی ایران در زمره چند کشور نخست جهان در زمینه صنعت پهپادی است.
با توجه به توانمندیها، قابلیتهای اکتسابشده و تنوع این پهپادها، توان رزمی نیروهای مسلح ما به طور چشمگیری افزایش پیدا کرده و همکاران من در تلاش هستند با ابتکار و نوآوری این مزیت رقابتی و راهبردی را با تحولات سریع فناورانه بهروز نگه دارند.
همان طوری که قبلاً گزارش پیشرفتها به استحضار ملت شریف ایران رسانده شده بود امروز به فضل الهی در دفاع و آمادگی مواجهه با دشمن، دستاوردهای بیشماری به دست آمده است. بر این اساس وزارت دفاع خود را ملزم به پشتیبانی از نیروهای مسلح در سایر حوزههای قدرتآفرین همانند موشکی، پدافند هوایی، رزم زمینی، جنگ الکترونیک و صنعت هوایی میداند و این راه را با قدرت ادامه میدهد.
قصد داریم همانند گذشته از ظرفیتهای ملی برای تولید قدرت کشور استفاده کنیم و در این مسیر شرکتهای دانشبنیان و دانشگاهها از جایگاه ویژهای برخوردار هستند. این فرصت را مغتنم میشمارم و از همه دانشمندان ومتخصصان کشورمان قدردانی میکنم. قابلیتها و توانمندیهای به دست آمده دفاعی موجب تحول شگرف در بخش فناوری و کیفیت محصولات دفاعی و غیردفاعی شده است و وزارت دفاع در سال جدید همانند سال گذشته سعی خواهد کرد سرریز این فناوریها را در خدمت پیشرفت کشور قرار دهد.
حسن فرامرزی طی یادداشتی در شماره امروز جوان نوشت: «به نام خالق گرانی! مشتری گرامی! به علت نوسانات بازار قیمتها لحظهای است. لطفاً سؤال نفرمایید. ما هم خستهایم.» این عبارتی است که روی شیشه یک فروشگاه لوازم یدکی خودنمایی میکند و من حیران قیمتی هستم که پرسیدهام؛ سنسور اکسیژن، یکمیلیونو۷۰۰هزار تومان. اعداد با تحکم و فشار در ذهنم رژه میروند و علامتهای سؤال پشت سر هم ردیف میشود، اما حق پرسیدن نداری، چون فروشنده یک قدم جلوتر از شماست و مثل یک سناریوی ازپیشنوشتهشده رفتار تو را پیشبینی کرده است: لطفاً سؤال نفرمایید، ما هم خستهایم. ممکن است بروی تعمیرگاه و برگردی و فروشنده قیمت جدیدی اعلام کند، اما نمیتوانی بگویی چرا؟ چون فروشنده روی کاغذی که به شیشه چسبانده با تو اتمام حجت کرده است: قیمتها لحظهای است. مثل این است که وظایف و عکسالعملهای تو را از پیش قالبگیری کردهاند، فقط حق داری حواست را توأمان به لحظهای بودن قیمتها و خستگی روانی فروشنده بدهی، همین و نه بیشتر. مثل مجسمه بیحرکت روبهروی پیشخوان فروشگاه ایستادهام، یکمیلیونو۷۰۰هزار تومان برای یک قطعه کوچک خودرو، یکششم حقوق و مزایای ماهانه یک روزنامهنگار، ترجیح میدهم چراغ چک موتور روشن باشد، ترجیح میدهم احتراق سوخت ناقص باشد و ماشین دلدل کند، دست خالی از فروشگاه بیرون میآیم. کسانی که شرایط زندگیشان با ما متفاوت است، از پشت شیشهای ضخیم به مشکلات ما نگاه میکنند، این ربطی به خوب و بد بودن آدمها ندارد.
موقعیتها و جایگاهها، نوع واکنشهای ما را از همدیگر جدا میکند، بنابراین ما احتمالاً فقط زمانی میتوانیم به مفهوم واقعی کلمه با همدیگر همدلی کنیم که شرایط زندگیمان با همدیگر مشابه باشد یا دستکم فاصله زیادی نداشته باشد. من وقتی در برجهای مرتفع زندگی میکنم، خواه ناخواه از بالا به پایین به ساختمانهای کمارتفاع دور و برم نگاه خواهم کرد، این امر گریزناپذیر است و راه دیگری وجود ندارد، مگر اینکه موقعیت خود را تغییر دهم. وقتی حقوق و مزایای یک مقام مسئول ۱۰ برابر دریافتی یک شهروند عادی باشد، تحکم و فشاری که قیمت یک قطعه یدکی در ذهن آن شهروند دارد در ذهن او نخواهد داشت، چون قیمت آن قطعه در بزرگی حقوق و مزایای آن مسئول، پنهان است و خواهناخواه به مشکلات آن شهروند از پشت شیشه نگریسته خواهد شد و به تبع آن موقعیتهای دشوار که روان و جسم افراد عادی جامعه را میفرساید، برای آن مسئول به شکل اعداد بیروح درخواهد آمد.
ممکن است یک مقام مسئول بگوید: تورم سالانه مسکن ۱۰۰درصد است، اما آیا او این فاجعه را با گوشت و پوست لمس کرده است؟ آیا فشار وحشتناک و فرسایشی که مستأجران به ویژه در پنج سال اخیر متحمل شدهاند، به سیستم عصبی او حمله کرده است؟ مثل این است که آدم به شیری وحشی نگاه میکند، اما از پشت شیشه، یعنی میداند آن شیر قرار نیست به او آسیبی برساند، بنابراین میتواند با خیال راحت با رشد تورم، بیکاری، افت ارزش پول ملی، کوچک شدن اقتصاد کشور و نابودی بخش خصوصی عکس یادگاری بگیرد. گاهی این منطق در جامعه ما پررنگ میشود که زمان مقامات ارزشمندتر از آن است که صرف امور روزمره، ماندن در ترافیک، ایستادن در صفها، دویدن دنبال مایحتاج زندگی و باز کردن گرههای متعدد معیشتی شود، این منطق شاید از یک زاویه پذیرفتنی باشد که اگر مقامات درگیر فقری فرساینده باشند، نمیتوانند روی مسائل کلان کشور متمرکز بمانند و مشکلات جامعه را حل و فصل کنند، اما از آن سو اگر این منطق به شکل افراطی و بیرویه- مثل سلولهای سرطانی- خود را تکثیر کند، چه؟ به تدریج مسئولان نسبت به دردهای جامعه بیحس و کرخت نخواهند شد؟