به گزارش «تابناک»؛ روزنامه های امروز دوشنبه سیزدهم مرداد در حالی چاپ و منتشر شد که ورود دیوان محاسبات به ماجرای هفت تپه، داغ شدن موضوع مالیات بر خانه های خالی و حواشی جعل سخنان هاشمی رفسنجانی در صدا و سیما و برخی رسانه ها و درخواست محسن هاشمی برای پاسخگویی با تیترها و تصاویر مختلف در صفحات نخست روزنامه ها برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم.
محمدصادق جنانصفت در سرمقاله امروز روزنامه جهان صنعت با تیتر «آقای روحانی اول دولت را منسجم کنید» نوشت: حجتالاسلام حسن روحانی دیروز در سخنانی که خبرگزاریهای داخلی آن را بازتاب دادهاند، تاکید کرده است که باید از سیاهنمایی در میدان اقتصاد خودداری شود و باید از شرایط دو سال تازهسپریشده که فشار حداکثری آمریکا برای بدتر کردن اقتصاد ایران به جایی نرسیده است اجتناب کرد تا از تنگناها عبور کرد. وی تاکید کرده است: واقعیتهای اقتصادی کشور نشاندهنده آن است که با بهرهگیری از تواناییها و ظرفیتهای اقتصادی و هماهنگی میان همه ارکان کشور و انسجام در مدیریت و اجرای برنامههای هماهنگ و ... میتوان از تنگناهای بیسابقه ناشی از فشار حداکثری دشمنان خارج و در جنگ اقتصادی پیروز شد.
در این باره و در سخنان بالاترین مقام اجرایی کشور چند نکته را باید درکانون توجه قرار دهیم؛ نکته اول این است که متاسفانه در درون دولت و در میان سه فرمانده اصلی اقتصاد یعنی روسای بانک مرکزی و سازمان برنامهوبودجه و نیز وزیر اقتصاد درباره راههای برونرفت از تنگناها از جمله درباره راههای تامین کسری بودجه و دلایل رشد شتابان نرخ تورم تفاوت نظر و عمل دیده میشود و هر کدام راه خود را میروند به طوری که رییس کل بانک مرکزی مجبور میشود دیدگاه رییس سازمان برنامه و بودجه درباره دلیل شتاب بیشتر نرخ تورم و روشهای تامین کسری بودجه را نادرست میداند و با صراحت مینویسد دلیل رشد بیشتر نرخ تورم برداشت از منابع صندوق توسعه ملی است.
آقای همتی این را در جواب آقای نوبخت میگوید که پیش از او گفته بود دلیل شتاب گرفتن نرخ تورم، رشد نرخ ارزهای معتبر در بازار ارز است و هر دو این فرماندهان به رفتار بخش دیگر دولت در مورد افزایش بیحساب و کتاب قیمت سهام شرکتها در بورس تهران به مثابه عامل بیشتر شدن نرخ تورم تاکید میکنند. به این ترتیب به نظر میرسد اگر قرار بر انسجام و سازگاری در میان نهاده یک ضرورت باشد بهتر است ایشان این را در درون دولت جاری و ساری کنند.
از سوی دیگر، آقای رییسجمهور باید بدانند و شاید میدانند که فشار شدیدی بر شهروندان در این ماههای تازهسپریشده از نظر تورم شتابان و نیز از دست رفتن شغلها و بیکار شدن صدها هزار نفر وارد شده است. واقعیت این است که رنج و درد شهروندان و کاهش تابآوری آنها یک واقعیت تلخ است و به نظر نمیرسد بیان نکردن و نگفتن از رنج و درد شهروندان از سوی اقتصاددانان و فعالان اقتصادی و رسانهها کارها را درست میکند و به مردم امیدواری میدهد. شهروندان اگر هم از سوی شما و هم از سوی مدیران ارشد دولت و هم از سوی کارشناسان و رسانهها به صورت پیدرپی بشنوند و بخوانند که همه چیز خوب است نهتنها امیدشان را از دست میدهند بلکه آخرین باقیماندههای اعتماد و همبستگی با دولت و سایر نهادها را از دست خواهند داد. امیدوارسازی و سفید نشان دادن روز و روزگار و واقعیتهایی که سفید نیستند باید ریشه در واقعیتها داشته باشند. در غیر این صورت بر ضد خود عمل خواهند کرد. در حالی که نرخها و قیمت کالاها و خدمات به قول خودتان برخی تا سه برابر شدهاند و تاب و توان شهروندان کمدرآمد و تهیدست از دست میرود اجازه دهید واقعیتها با دعوت مردم به بردباری بیشتر و نیز تشویق دولت به پیدا کردن راههای تازه و دوری از راهحلهای کلیشهای گفته شود.
غلامرضا ظریفیان، استاد دانشگاه طی یادداشتی با عنوان عوارض برگزار نشدن کنکور در روزنامه ایران نوشت: سخنان مهم رهبر معظم انقلاب درباره برگزاری مراسم مذهبی و توصیه ایشان مبنی بر رعایت همه تصمیمات ستاد ملی مقابله با کرونا میتواند فصل الخطاب تمامی بحثها در زمینه برگزاری کنکور سراسری قرار بگیرد، این سخنان شاخص مهمی است تا به موضوعات تخصصی از دیدگاه تخصصی و نه با رویکرد تبلیغاتی، شعاری و سیاسی پرداخته شود، در اینجا به چند نکته مهم درباب اینکه چرا معتقدم کنکور باید در زمان مشخص خود برگزار شود، میپردازم؛
١-دو عضو مؤثر ستاد ملی مقابله با کرونا، وزارتخانههای آموزش و پرورش و علوم است، آنها قطعاً از زوایای مختلف به موضوع برگزاری کنکور پرداخته و تمام جهات آن را بررسی کردهاند، بنابراین تصمیم ستاد با توجه به نظرات تخصصی آنها گرفته شده است. بنابراین باید به جایگاه تخصصی ستاد اعتماد کرد.
٢-مسأله کنکور یک مسأله درهم تنیده علمی، اجتماعی، فرهنگی، فردی، اقتصادی و سیاسی است و بسیاری از خانوادهها از چند سال گذشته برای این آزمون زمان گذاشته و برنامه ریزی و هزینه کردهاند تا فرزندانشان در شرایط مناسب به رقابت بپردازند، دراین بزرگترین ماراتن علمی، یک میلیون و ٧٠٠ هزار داوطلب به رقابت میپردازند که تنها سرنوشت خودشان مطرح نیست و با خانوادههایشان حدوداً ٦ میلیون نفر در انتظار شرکت در این رقابتند، مضاف بر اینکه اگر فردی امسال در کنکور شرکت نکند ، ممکن است با دهها مانع همچون (سربازی برای پسرها) مواجه شود.
٣-علی رغم ظرفیت یک میلیون نفری دانشگاهها، رقابت تنها برای ٥٠ هزار صندلی انجام میشود و این ظرفیت محدود اگر به سال آینده بیفتد، بسیاری امکان قبولی در رشتههای خاص را از دست میدهند و سرنوشتشان دستخوش تغییرات میشود. ٤- من هم معتقدم اصل برگزاری کنکور به شیوه رایج هر ساله، آثار منفی زیادی دارد، اما تا زمانیکه جایگزین آن مشخص نشود، هر نوع تغییراتی میتواند حقوق اساسی هزاران نفر را دچار مخاطره کند.
٥- روانشناسان معتقدند حتی اگر ساعت برگزاری یک امتحان ساده تغییر کند، در کیفیت اجرا تأثیر میگذارد. بنابراین هر نوع تغییر زمان برگزاری این آزمون حساس میتواند صدمات جبران ناپذیری بهمراه داشته باشد.
٦- پایان کرونا همچنان نامعلوم است و کسی نمیتواند تضمین دهد که در پاییز از مرحله پیک خارج میشویم، شاید اکنون بهترین فرصت باشد، اگر این فرصت گرفته شود، برخی دچار ناامیدی، افسردگی و مشکلات روحی و روانی جدی میشوند.
٧-مافیای اقتصادی کنکور تمایل دارد تا کنکور برگزار نشود، چراکه میخواهد از آن بهرهبرداری مالی دوباره کند، افرادی که نسبت به عدم رعایت پروتکلها احساس نگرانی میکنند، میتوانند به پاساژ علاالدین تهران بروند و عدم رعایت پروتکلها را در یک فضای فشرده و پرتردد مشاهده کنند.
٨- میتوان با رعایت پروتکلهای ستاد ملی مقابله با کرونا، کنکور را در فضای باز همراه با فاصلهگذاری فیزیکی و نظارت دقیق بر موارد بهداشتی برگزار کرد.
٩- عدم برگزاری کنکور میتواند عواقب امنیتی نیز به همراه داشته باشد و برخی داوطلبان را نسبت به عدم اجرا معترض کند، بنابراین باید به این نکته مهم نیز توجه کرد.
غلامرضا صادقیان در سرمقاله امروز روزنامه جوان با عنوان میوه گران ثمره سالها خیانت و بیعرضگی نوشت: میوه در تهران و اکثر شهرهای بزرگ بسیار بسیار گران است. در مغازههای سطح شهر قیمتها بین ۲۰ تا ۵۰ هزار تومان است و در میادین خردهفروشی شهرداری سیب و انواع آلو و هلو و انگور بین ۱۳ تا ۱۵ هزار تومان و خربزه و طالبی ۴ هزار و ۶۰۰ تومان فروخته میشود. میوههای خارجی هم حساب خود را دارد. انبه در میادین شهرداری ۴۶ هزا رتومان و موز ۱۴ هزار تومان است.
این مبالغ چند ده هزار تومانی که از جیب شهروندان خارج میشود، در جیب کشاورز میرود؟ هرگز! میوه برای کشاورز و برای مصرفکننده شهری از زهرمار تلختر شده است و من توضیح میدهم که چرا برای چندصد دلال از گوشت سگ حرامتر! میلیونها ایرانی میوه را گران میخرند، چون سالهاست بیکفایتی و ناتوانی و شاید هم خیانت مسئولان موجب شده درآمد اصلی میوه در جیب چند صد دلال برود. چگونه؟ توضیح میدهم.
کاش آقایان مراجع یا رئیس قوه قضائیه یک بار با پای خود به میادین عمدهفروشی میوه میرفتند تا از نزدیک ببینند چه حکم شرعی برای بازار میوه دارند. اکثر عمدهفروشان یا میوه وارد شده به میدان، متعلق به خودشان است یا آن را برای تولیدکننده میفروشند و ۵ تا ۱۰ درصد حق بنگاهداری میگیرند، یا در شکل سوم میوه را آنقدر بین خود دست به دست میکنند تا فروش میوه یک صرفه کلی برای آنان داشته باشد! این عمدهفروشان حتی اگر به همان درصدی که میگیرند، راضی باشند، سود میلیاردی در سال نصیبشان میشود و به اندازه کافی در گرانی میوه اثرگذار هستند، اما نکته آنجاست که آرام آرام در طول سالهای گذشته، دلالان در قراردادهایی با کشاورزان، میوه سال بعد و دو سال بعد و حتی تا چندین سال بعد را از کشاورز خریدهاند! با چه قیمتی؟ مشخص است که اگر خیار یا گوجه یا سردرختیهای سال بعد را مثلاً با قیمت کیلویی ۳ هزار تومان خریده باشند، همین ارقام را برای سال دوم با ۲ هزار و ۵۰۰ تومان و برای سال سوم با قیمتی کمتر خواهند خرید، با آنکه فرض اصلی این است که سال دیگر میوه به مراتب گرانتر از امسال باشد!
در شکل سوم که لازم است قوه قضائیه و مراجع دینی در این باره نظر بدهند، وقتی یک خودرو سنگین ۴ تنی سیب درختی به میدان میآید، یکی از دلالان میگوید «مال من»! بدون اینکه بار میوه وزن شود یا دلال پولی بدهد و مال خریداری شده را تصاحب کند! صرفاً یک امر زبانی و ذهنی! دلال بعدی بلافاصله بدون اینکه در جا مبلغی پرداخت کند یا بار را جابهجا کند، با افزایش قیمت قابل توجهی، بار ۴ تنی را از دلال اول به شکل زبانی میخرد و آن را «مال خود» میکند! و این چرخه تا ساعتی ادامه مییابد، به طوری که سیب درختی یا هلو که با قیمت ۲ یا ۳ هزار تومان به میدان وارد شده، تا قیمت ۷ یا ۸ هزارتومان بالا میرود. دلالها آخر وقت پولها را بین خود تقسیم میکنند. نهایتاً مغازهداری که هلوی ۲ هزارتومانی را ۷ هزارتومان میخرد، آن را در مغازه خود با افزایش تا ۵۰ درصدی ۱۵ هزارتومان میفروشد. اگر به مغازهدار بگویی من از قیمت عمدهفروشی باخبرم، چرا این قدر گران؟ پاسخ میدهد اولاً ۱۵ میلیون تومان اجاره مغازه میدهم و ثانیاً وقتی دلار گران میشود، من باید خرج خودم را تأمین کنم!
مغازههای میادین خردهفروشی شهرداری هم البته کرایههای تا ۵۰ میلیون تومان و بیشتر دارد، اما آنجا، چون مردم در صفهای طولانی خرید ایستادهاند، برای فروشنده پرداخت این کرایهها صرف میکند. با این حال اثر خود را در گرانی میوه دارد، همچنانکه همین الان در سالی که بارندگی از متوسط ۵۰ سال اخیر بیشتر بوده، یک هلوی بیکیفیت یا سیب گلاب ریز که پس از چندین بار جداسازی میوه با کیفیت، باقی مانده و به میادین شهرداری میآید، با قیمت ۱۲ تا ۱۵ هزار تومان فروخته میشود.
این چرخه واقعاً حرام اندر حرام و این درآمد دلالی از گوشت گراز حرامتر و این بیکفایتی چند ده ساله مسئولان ذیربط که ناتوان از حذف چرخه دلالی هستند، از هر چیز دیگری عجیبتر است. با این حال همه ما که حلال و حرام سرمان میشود، به این چرخه فاسد کمک میکنیم. حقیقتاً عملکرد ریاست قوه قضائیه در سرکشیها و مبارزه با فساد این امیدواری را ایجاد کرده که یکی از همین روزها او را در میدان بزرگ ترهبار تهران ببینیم.