به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه دوم مردادماه در حالی چاپ و منتشر شدند که خبر روحانی از وام ۵۰ میلیونی به مستاجران و وعده کنترل بازار ارز از یک سو و ادامه تحلیلها از روابط ایران و عراق پس از سفر نخست وزیر این کشور به تهران در کنار عناوین انتقادی درباره تبعات فسادآور طرح قیر مجانی در مجلس، انتخاب بذرپاش به ریاست دیوان محاسبات و بازگشت جسد قاضی منصوری به کشور در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
روزنامه آفتاب یزد در بخشی از گزارش اصلی امروز خود درباره تنظیم بازار ارز ایران نوشت: تحولات ارزی هفته جاری گویای این است که مسئله رشد وحشتناک قیمت ارز ارتباط تنگاتنگ و ناگسستنی با تراز تجاری و بازگشت ارزهای حاصل از صادرات به کشور دارد. اتفاقی که منجر به این شده است تا دولت از مدتها قبل با انواع اولتیماتوم و تذکر صادرکنندگان را به بازگرداندن آنچه ۲۷ میلیارد دلار اعلام میشود مجاب سازد! اگرچه رئیس اتاق تهران نیز با این عدد و چرایی اعلام آن و عدم مشخص شدن نام صادرکنندگانی که ارز را بر نگرداندهاند و در عین حال نام سایر صادرکنندگان خوشنام مخدوش شده است، معترض شد و خواستار پاسخگویی شفاف در این خصوص شد؛ چرا که به گفته وی، فضای نادرست علیه صادرکنندگان و صحبتهای کلی در "خائن" خطاب کردن صادرکنندگان موجب شکلگیری فضای دوقطبی گردیده است.
وی با بیان اینکه همه مسائل را صفر و یک دیدن و تمام صادرکنندگان را در یک صف قراردادن، آنهم در شرایطی که بیشترین نیاز را نسبت به حفظ و توسعه صادرات غیرنفتی احساس میکنیم، بسیار زیانبار است اظهار کرد: در مقطعی که نمیتوانیم نفت صادر کنیم، نباید رویکردی اتخاذ شود که صادرات غیرنفتی هم با چالش روبهرو شود. اگر قرار باشد با صادرات که با ارزآوری در حال کاستن از مشکلات کشور است هم برخورد صورت گیرد، منافع ملی به خطر میافتد.
با وجود این مباحث و حساسیت و تاثیری که تراز تجاری و وجود ارز کافی جهت تامین نیازهای ارزی کشور دارد، دو قطب مخالف برخوردهای تند لفظی علیه همه صادرکنندگان و مماشات با صادرکنندگانی که ارز حاصل از کالاهای صادراتی را برنگرداندهاند در فضای رسانهای این روزها پرتب و تاب شده است!
اما ابوالقاسم حکیمیپور؛ اقتصاددان و استاد دانشگاه دولت درباره چالشهای ارزی کشور میگوید: «دولت صاحب و مسئول ارز است و تبلور این واقعیت هم در نوسانات نرخ ارز در همین یکی دو روز گذشته به خوبی مشاهده شد، اینکه نرخ دلار در ظرف یک روز ۴ هزار تومان پایین بیاید و ۲۶ هزار تومان به ۲۲ هزار تومان و سپس به کانال ۱۹ هزار تومان برسد، آیا بدون هیچ تغییری در سیاست خارجی یا در اقتصاد داخلی یا بین المللی ارز به یکباره کاهش بیابد یا بالا برود، نشاندهنده این نیست که دولت صاحب ارز است؟!» وی با اشاره به سخن «ارز متعلق به دولت است!» که رئیسجمهوری بارها آن را با صراحت بیان کرده و دولت را صاحب و مسئول ارز کشور خوانده است، اظهار میکند: «آقای روحانی همین چند هفته گذشته با ادبیات توپ و تشر به تجار و صادرکنندگان خطاب کرد که ارز متعلق به دولت است و اصلا دولت صاحب ارز است، البته هنوز فراموش نکردیم خود آقای روحانی سال گذشته اعتراف کرد که اگر دولت بخواهد و قصدی برای انجام این کار داشته باشد، حتی میتواند نرخ دلار را تا ۷ هزار تومان هم پایین بیاورد! پس این دولت است که فعال بازار ارز و قیمتگذار یا تعیینکننده اصلی نرخ ارز است و "جمشید بسمالله"ها هم در برابر بازارسازیهایی که دولت میخواهد و به نفع خود انجام میدهد نه عددی به شمار میروند، نه توان تاثیرگذاری چندانی بر بازار ارزی دارند که دولت صاحب و مالک آن است، لذا نوسانات بازار ارز که با کسری بودجه ۲۰۰ هزار میلیارد تومانی و کاهش بسیار شدید یا صفر شدن درآمدهای نفتی به تبع تحریمها و عدم خرید نفت در وضعیت کرونایی، همگی ماحصل سیاستهای دولت است، سیاستهایی ناظر بر تامین کسری بودجه فراوان و دست بردن به جیب یا سفره و معیشت مردم!»
حکیمیپور با بیان اینکه کرونا و تبعات آن اقتصاد تحریم زده ایران را بیش از پیش تحت فشار قرار داده است میافزاید: دولت در بودجه سال جاری حساب خاصی بر روی دریافت مالیات از کسبه و اصناف باز کرده بود که کرونا و تعطیلیها و پیامدهای آن دست دولت را از مالیات هم کوتاه کرده است، کارخانههای تعطیلی که قادر به پرداخت مالیات نیستند و رستورانها و بخشهای خدماتی که ارزش افزودهای برای پرداخت به دولت ندارند، دولت را خواسته یا ناخواسته وادار به بالابردن نرخ ارز کرده است تا از این طریق بتواند با بالا بردن ارزش دلار، کسری بودجه خود را پر کند.
محمدرضا ستاری در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان روزهای سرنوشتساز برای سعودیها نوشت: خبر بیماری و بستری شدن ملک سلمان پادشاه عربستان که از چند روز گذشته به گوش میرسد، بار دیگر نگاه تحلیلگران را به آینده سیاسی این کشور جلب کرده است. هرچند ملک سلمان از سال ۲۰۱۵ قدرت را در عربستان به دست گرفته و با ولیعهدی محمد بن سلمان عملاً آنطور که گفته میشود، اداره امور کشور به دست این شاهزاده جوان صورت میگیرد؛ اما مرگ احتمالی ملک سلمان به علت بیماری و کهولت سن، میتواند برگ جدیدی را در مناسبات خاندان سعودی رقم بزند.
در طول مدت پادشاهی ملک سلمان چند رویداد مهم و بیسابقه در تاریخ خانواده سعودی به وقوع پیوست. نخستین اقدام این بود که برخلاف سنت خانواده سعودی که پسران ملک عبدالعزیز باید به پادشاهی برسند، پس از تغییر چند باره ولیعهد و کنار رفتن مهمترین کاندیداهای جانشینی پادشاه، ملک سلمان پسر جوانش را برخلاف این سنت مرسوم در خانواده سعودی به ولیعهدی رساند. پس از افزایش قدرت بیسابقه محمد بن سلمان که همزمان پست وزارت دفاع را نیز بر عهده داشت، مسئله تسویه حسابهای خانوادگی و از میان به در کردن رقبا آغاز شد. نمونه بارز این موضوع به زندانی شدن دهها شاهزاده پرقدرت و ثروتمند سعودی توسط محمد بن سلمان بازمیگردد؛ جایی که علاوه بر فشارهای سیاسی، پول هنگفتی نیز از برخی از آنان برای آزادیشان اخذ شد.
در همین دوران بود که سعودیها اصلاحاتی اقتصادی و اجتماعی را نیز در دستور کار خود قرار دادند. چشمانداز اقتصادی ۲۰۳۰، اجازه رانندگی به زنان، انتخاب سفیر زن، برگزاری کنسرتهای موسیقی و نیز فروش سهام آرامکو از جمله این اقدامات بود که در جامعه سنتی و ساختار بسته سیاسی این کشور بیسابقه بود. تمامی این تلاشها اگرچه به نتیجه قطعی خود نرسیده؛ درواقع تلاشی در جهت نشان دادن یک چهره مدرن از شاهزاده جوان و بلندپرواز سعودی بود.
اما روی دیگر مساله خاندان سلطنتی، اتخاذ رویکردی تهاجمی در سیاست خارجی این کشور بود. جنگ یمن، محاصره قطر و نیز افزایش تخاصم این کشور با ایران از جمله مواردی بود که تا پیش از آن از ساختار محافظه کار سعودیها دیده نشده بود. این کشور در طول هشت دهه گذشته روندی باثبات و بدون چالش اساسی را طی کرده و در این دوران خانواده سلطنتی سعی کردند با قرار دادن علمای مذهبی به عنوان یک لایه بینابینی میان خود و جامعه، قدرت چانهزنی و نیز مهار انتظارات اجتماعی را با موفقیت پشت سر بگذارند. با این حال پس از هشت دهه، سنتشکنی و نیز جدال قدرت در خانواده سعودی به عنوان یک چالش اساسی پیش روی نظام سیاسی این کشور قرار گرفت و به صورت علنی بسیاری از چهرههای پرنفوذ و کلیدی این کشور از گزند شاهزاده جوان و تیمش در امان نماندند. در همین رابطه است که برخی از ناظران معتقدند یکی از چند عامل تغییر رویکرد سعودیها از محافظهکاری و نیز اتخاذ سیاست خارجی تهاجمی، درواقع ریشه در این جدال قدرت دارد و تا مادامی که به ثبات نرسد، این رویکرد ادامه خواهد داشت؛ لذا هرچند که از هم اکنون نیز گفته میشود قدرت اصلی در عربستان به دست محمد بن سلمان بوده و پدرش به واسطه پیری و کهولت سن از صحنه به دور است؛ اما تا زمانی که پدر زنده باشد باز هم امکان تغییر مناسبات در خانواده سلطنتی ممکن است. به همین دلیل این ناظران تاکید دارند ممکن است با تثبیت بیشتر وضعیت محمد بن سلمان پس از مرگ احتمالی پدرش و نیز فروکش کردن منازعات داخلی، به مقدار قابل توجهی از سیاستهای تهاجمی وی کاسته شده و به واسطه مشکلاتی که هم اکنون در عرصه جنگ با یمن و نیز بحران اقتصادی ناشی از کرونا گریبانگیر رویاهای شاهزاده جوان شده، وی را به اتخاذ مشی متعادلتر ترغیب کند.
سعدالله زارعی در بخشی از یادداشت روز روزنامه کیهان با عنوان دیداری صمیمی و صریح ضمن تحلیل دستاوردهای سفر نخست وزیر عراق و دیدارهای مهم او با مقامات ایرانی نوشت: اگر از منظر «برادران عراقی»، چالش امنیتی آمریکا علیه ایران مقولهای است و روابط امنیتی آمریکا و عراق مقولهای دیگر، باید مسئولیت اقدامات نیروی چالشزایی که در عراق، نیروی ایرانی که حضوری قانونمند در این کشور داشته، به شهادت رسانده است را بپذیرند که قاعدتاً نمیپذیرند و ما هم ضمن آنکه براساس حقوق بینالملل دامن عراق را از «مسئولیت قانونی» در اقدام آمریکا به ترور شهید سلیمانی مبرا نمیدانیم، اخراج «ماده ناامنی» از محیط منطقهای را مسئولیت همه و نیز حق خود دانسته و به آن اقدام خواهیم کرد. در اینجا پیام رهبری روشن بود و آمریکا باید متوجه عزم ایران شده باشد.
- از مباحثات روز سهشنبه بین رهبر معظم انقلاب اسلامی و نخستوزیر عراق کاملاً پیدا بود که «اخراج آمریکا از منطقه»، ابراستراتژی امنیتی جمهوری اسلامی است و این بر بسیاری از امور دیگر ترجیح دارد. راز مطلب هم این است که آمریکا در این منطقه فقط تهدید امنیتی علیه ایران نیست که اگر فقط این بود هم باید اخراج میشد. آمریکا در این منطقه انواعی از تهدیدات سیاسی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را علیه ایران دنبال میکند. آمریکا در همین عراق، دولت بغداد را برای قطع مراودات اقتصادی با ایران تحت فشار شدید قرارداده است و حال آنکه عراقیها نیز بهاندازه ایرانیها به این مراودات نیازمند میباشند.
آمریکا در منطقه مانع مراودات اقتصادی و... میان ایران و یمن است و ردپای آمریکا و رژیم اسرائیل در واداشتن ریاض به قطع رابطه با ایران هم عیان است. از سوی دیگر همه میدانند که بار همه برنامهها، توطئهها و اقدامات مختلف آمریکا، علیه کشورهای منطقه به دوش فرماندهان و پایگاههای نظامی آمریکاست و این پنتاگون است که سفرای آمریکا را در کشورهای منطقه تعیین میکند؛ بنابراین اخراج نظامی آمریکا در منطقه، مانع به ثمرنشستن توطئههای سیاسی و اقتصادی آمریکا هم میشود. وقتی قدرت نظامی آمریکا نباشد، قدرت هژمون آمریکا و قدرت یکجانبهگرایی آن کاهش مییابد و فرایند سیاسی میان واشنگتن و پایتختها در منطقه را «توافقگرا» میکند و قدرت انتخاب مردم و دولتها را در منطقه افزایش میدهد. با این وصف اخراج نظامی آمریکا از منطقه یک «منفعت عمومی» است که عراق را نیز دربرمیگیرد.
در سخنان رهبر معظم انقلاب چهار نکته کنار هم آمده بود: آمریکا هر کجا پا بگذارد به فساد میکشد؛ اخراج آمریکا لازم است؛ امکان اخراج آن برای ملتها وجود دارد و درنهایت ایران در پیگیری این سیاست کاملاً جدی است.