به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه هفدهم مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که گشایشهای نسبی سیاسی درباره سخنرانی خاتمی و اولین سخنرانی کروبی پس از یازده سال، مجلس در آزمون «طلایی» کسب وکارها، نوسانگیر در بانک مرکزی، زنگ خطر کمبود پزشک و سیاه و سفید انتخابات پارلمانی عراق در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
صادق ملکی کارشناس مسائل بینالمللی طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه آرمان ملی با عنوان نقاط قوت دیپلماسی ترکیه نوشت: ترکیه سیاست ایدئولوژیکی و بسته ندارد و با توجه به شرایط و ظرفیت خود سیاستگذاری و منافع خویش را تامین میکند. آنکارا در حالی که عضو ناتو است با مسکو نرد عشق بازی میکند و در حالی که اس ۴۰۰ دریافت میکند، کریمه را به رسمیت نشناخته در مورد اوکراین هم در کنار غرب ایستاده است، در حالی که روسیه همچنان از شرکای اصلی آنکارا در مبادلات اقتصادی محسوب میشود. در ارتباط با ایران نیز همانگونه که آنکارا بیشترین منافع را از جنگ میان ایران و عراق برد، در موضوع هستهای هم بیشترین سود، حاصل این کشور در ابعاد مختلف شده است. این در حالی است که ترکیه در بهترین شرایط، ایران را رقیب خود میداند و عامل اصلی تحریکات پانترکیسم نیز آنکارا بوده است. حضور آنکارا در قفقاز در کنار تامین منافع خویش، حذف یا تضعیف موقعیت ایران در این جغرافیاست. با این وجود الزامات جبری جغرافیایی برای تهران و آنکارا لزوم داشتن روابط حسنه را یک اجبار مینمایاند که سیاستمداران باید بدان اهمیت داده و آن را تقویت کنند. دیوار و حصارکشی ترکیه و پاکستان در مرز ایران نشانه دوستی نبوده و نیست.
به نظر میرسد این دو کشور تحولاتی را مدنظر دارند که ممکن است در ایران به واسطه مشکلات با آمریکا رخ دهد و با این گونه اقدامات، خود را برای آن زمان آماده میکنند. برخی در ترکیه علنا نسبت به آذربایجان ایران نظر دارند این در حالی است که آذربایجان و آذربایجانیها در انتخاب مولفه هویتی خود نه زبان ترکی بلکه تشیع را انتخاب کرده و این انتخاب بیشترین نقطه چالش ایران و عثمانی بوده است و همچنان کارکرد خود را دارد. به زبان روشنتر آذربایجانیها در بحران احتمالی میان تهران و آنکارا مهمترین سد و مانع تعارضات ترکیه خواهند بود. دقت کنید یاغیگری و سخن گفتن برخی همسایگان ایران علیه تهران، بهرغم ظرفیت کوچک آنان در قیاس با ایران، در بخش مهمی به مشکل ایران و آمریکا برمیگردد. یقین داشته باشید اگر برجام امضا شده و روند عادیسازی میان تهران و واشنگتن شکل بگیرد، رفتار همسایگان ایران تنظیم خواهد شد. انعکاس عملکردها و سیاستهای یک کشور در جهت تامین منافع ملی، باید مستقیم در زندگی و شرایط سیاسی و اقتصادی کشور و مردم تبلور یابد. ما در سیاست خارجی باری بیشتر از ظرفیت را بر خود و کشور تحمیل کردهایم و این سبب شده است نه تنها منافع کشور تامین نشود بلکه کیان آن نیز به خطر افتد. ما باید تغییر رفتار دهیم و تغییر کنیم. ما باید این تغییرات را خود مدیریت کنیم، اگر چنین نشود، تغییرات را ایجاد خواهند کرد و آن را بهگونهای که خود میخواهند مدیریت میکنند به نحوی که دیگر جایی برای جبران باقی نماند. در فاصله دو جنگ جهانی، آلمان و آلمانیها به مشکل جهانی تبدیل شدند که در نهایت به از دست دادن بخشهایی از آلمان و تقسیم این کشور منجر شد. رایش در رویا بود و نمیدانست که آرمانها جایی در سیاست ندارند. ما باید رویکردهای خود را به گونهای ساختاری در سیاست داخلی و خارجی تغییر دهیم و راه تغییر در داخل و خارج را باز کنیم. سیاستگذاری بر اساس منافع متقابل و بُرد - بُرد بر اساس وزن خویش، میتواند راهنمایی برای خروج کشور از بنبست فعلی باشد. به امید گام برداشتن در این مسیر هر چند که دشوار باشد.
احسان شادی در ستون نقد روز روزنامه جهان صنعت با عنوان تحقیر کارخانههای لبنیات و مردم نوشت: وزیر تازه وزارت جهاد کشاورزی در مسیر وعدههای دولت برای ارزانسازی کالاهای مورد نیاز شهروندان ایرانی به ویژه گروههای کمدرآمد زیر فشار قرار دارد و این فشار را به تولیدکنندهها وارد میکند. بر همین اساس است که خبر دهان پرکن کاهش ۱۰ درصدی قیمت شیر و ماست و پنیر از امروز شنبه ۱۷ مهرماه روی خروجی خبرگزاریها قرار میگیرد. اما وقتی نوبت به سخنگوی تولیدکنندگان میرسد تا درباره این خبر مهم توضیح دهد، اسرار تحقیر و خوار شمردن کارخانهها و به ویژه شهروندان هویدا میشود. وی میگوید از امروز تنها و تنها قیمت محصولاتی همچون ماست ساده ۵/۲ کیلوگرمی، پنیریواف ۴۰۰ گرمی و شیر پاستوریزه ساده کیسهای ۹۰۰ گرمی ۱۰ درصد کاهش خواهند یافت.
این اتفاق و انقلاب قیمتی از سوی کارخانههای لبنیات که در توافق با دولت سیزدهم انجام شده است چند مساله دارد که باید در کانون توجه قرار گیرد. نکته نخست سلب آزادی از مصرفکنندگان کمدرآمد یا محرومان است. با این تصمیم توهینآمیز گروههای کمدرآمد حتما اگر میخواهند ماست و شیر و پنیر ارزان خریداری کنند حتی اگر نیاز نداشته باشند باید ماست ۵/۲ کیلویی و یا پنیر ۴۰۰ گرمی خریداری کنند. این سلب آزادی مصرفکننده و توهین است. شهروندان میدانند همین الان هم شیر ۹۰۰ گرمی کیسهای ساده خریداری ندارد وای بسا این ترفندی باشد برای فروش بیشتر این نوع شیر. نکته دیگر این است که اگر از همین امروز کارخانههای تعهددهنده میزان تولید همین سه قلم کالا را کاهش دهند یا فقط چند روز به میزان تولید پیشین تولید کنند کدام ناظری میتواند یکییکی بشمارد چند عدد شیر کیسهای ۹۰۰ گرمی، پنیر یواف ۴۰۰ گرمی و نیز ماست ساده ۵/۲ کیلوگرمی تولید و توزیع شده است؟ شاید کارخانههای تولیدکننده به تله تازهای بیفتند و از همین امروز سازمانهای نظارتی برای هر کارخانه یک ناظر بفرستد و او وظیفهاش این باشد که کار شمارش یا توزین تولید این سه محصول خاص را انجام دهد. نکته دیگر، آیا اگر کارخانههای شیر بخواهند ماست ساده ۵/۲ کیلوگرمی و نیز شیر لاستیکی ساده ۹۰۰ گرمی را باز هم سادهتر کنند یا آب آن را اضافه کنند ناظران خیالی یا واقعی از کجا میفهمند، مگر اینکه قبلا شیر و ماست و پنیرهای یادشده را مزه کرده باشند. واقعیت این است که در همه نیم سده تازه سپری شده بارها و بارها از این ترفندها برای التیام زخم تورم استفاده شده و اندکی بعد به بوته فراموشی سپرده شده است. قیمت کالاها و خدماتی که بنابر آمار رسمی در ماههای منتهی به ماه چهارم امسال ۵۰ درصد افزایش یافته است با این کارهای عجیب و توهینآمیز کاهش نمییابد. کارخانههای لبنیات خود و شهروندان را تحقیر نکنند.
جعفر گلابی طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه اعتماد با عنوان شلاقهای تورم بر زندگی نوشت: ریاضیات خشک است و اعداد بیروحش معنا را نشان نمیدهند. اعداد، موضوعات را ساده میکنند و احساسها را از انتقال بازمیدارند. کرونا جان حداقل ۱۲۰ هزار از هموطنانمان را میگیرد ولی این عدد هرگز نمیتواند آلام ۱۲۰ هزار خانواده با هزاران ماجرا و غریبی و فراق و داغ را به تصویر بکشد. حالا اعداد از جای دیگری سر برآوردهاند و اشارهها میکنند، تورم بالای ۴۰ درصد، نقدینگی بالای ۴۰۰۰ هزار میلیارد تومانی، نرخ بیکاری ۹.۶ درصدی ظاهرشان فقط چند عدد است و بیش از یک اشاره در خود ندارند ولی، چون به بقالی سر کوچه مراجعه کنیم اندکی از معانی این عددها را میفهمیم و وقتی میزان درآمد تودههای مردم را در نظر آوریم و نسبتش را با گرانیها بسنجیم کمکم این اعداد سنگین میشوند. وقتی هزاران پدر را تصور کنیم که با دستان خالی شبها دیر و دزدکی به خانه میروند تا شرم خویش را از اهل و عیال مخفی کنند تازه متوجه میشویم که تورم ۴۰ درصد غمهای بزرگ هم در خود نهفته دارد. ما با تورمهای ۲۰ درصد و ۳۰ درصد هم آسیبهای بزرگ دیدهایم و، چون طلاقها و نزاعها و انواع ناهنجاریها را از دل این اعداد بیرون بکشیم از آنها میترسیم! خط فقر که بنا به گفته رییس کمیته امداد حضرت امام به ۱۰ میلیون تومان رسیده باشد باید حدیث مفصل بخوانیم و بدانیم که این اعداد، چون پتکی گران عمل میکنند و بر سر تودههای میلیونی فرود میآیند. در مقابل این موج سهمگین تورم دولت به نظارتهای بیشتر رو آورده است و ظاهرا میخواهد آزموده دهها باره را دوباره بیازماید! البته نظارت بر بازار لازم و بعضا ضروریست ولی کدام اقتصاددان میتواند چاره درد دیرین تورم را در آن خلاصه کند و حکم دهد که مثلا امکان سقوط تورم از ۴۵ درصد به ۳۰ یا ۲۰ درصد وجود خواهد داشت؟
اگر تورم و اقتصاد دستورپذیر نیست که نیست، چرا آگاهی مردم را دستکم میگیریم و با انبوه تبلیغات آنها را به سراب ارزانی بشارت میدهیم؟ خدا را شکر که رییس دولت مکررا به استانها سفر میکند و لابد از نزدیک اصلیترین درد مردم و خصوصا محرومان جامعه یعنی فقر و نداری را لمس میکند. وی قطعا در همین تهران و در دفتر کارش از دقیقترین آمارهای گرانی و انفجار قیمتها مطلع است و اگر رنج سفر را برخود هموار میکند لابد میان دانستن و لمس مشقتهای مردم تفاوت قائل است. وقتی خانه کوچک آن روستایی یا شهرکنشین را میبیند که با حداقل امکانات و درآمد، تازه با مشکلات گوناگون از قبیل بیآبی و نداشتن جاده و درمانگاه و مدرسه روبروست این انتظار به وجود میآید که لمس درد مردم کار خود را بکند و چارههای اساسی و شجاعانه و حتی به ظاهر تلخ اندیشه شوند و به کار آیند. حالا عالیترین مقام اجرایی کشور خوب میداند که تورم بالای ۴۰ درصد بازندگی مردم چه میکند؟ اگر این امور تبلیغاتی نیستند نه یک روز که یک ساعت هم برای درمان بیماریهای اقتصادی نباید از دست برود. ما بدون تحریمها همواره زیر ضرب تورم بودهایم، کاملا مشخص است که بیسابقهترین تحریمهای تاریخ چه رنجی را بر محرومان مسلط کرده است. لمس و درک شرایط خطیر و بحرانی معیشت مردم به این است که نه در حرف که در عمل و نه با دستورهای کاغذی یا خطابهها و شعارها اولویت اصلی و اساسی و فوری کشور نشاندن آتش تورم از راه کارشناسی و معقول و منطقیاش باشد. چشم بازار و اقتصاد خیرهتر از همیشه به مذاکرات هستهای و امید به رفع تحریمها دوخته شده است، تاخیر در آن دقیقا تاخیر در رساندن لقمههای نان بر سر سفرههای خالی اقشار بزرگی از جامعه است. کاملا پید است که اگر گستردهترین و شدیدترین و بیسابقهترین و هوشمندترین نظارتها برای کنترل قیمتها صورت گیرد ولی امکان واردات و صادرات آزاد و جابهجایی آسان پول وجود نداشته باشد و فرار سرمایهها به بازگشت سرمایهها و امنیت سرمایهگذاری تبدیل نشود تورم از این هم که هست بالاتر میرود و سامان کشور را با خطر جدی مواجه میکند. وقت تنگ است و از تبلیغات و آساننمایی و شعارگرایی هیچ کاری برنمیآید. تورم معضل قدیمی اقتصاد ایران است و شاه که با هیچ تحریمی روبرو نبود و از حمایت غربیان برخوردار بود در مقطعی دولت را تهدید میکند که اگر گرانیها کنترل نشوند ارتش را وارد کار میکنم و البته کمترین توفیقی به دست نیاورد چرا که اقتصاد، چون وحشی شود جز از راهش رامشدنی نیست.
٭با شدت گرفتن گرانی در سال ۱۳۵۲، شاه اخطار کرد که اگر انجمنهای مبارزه با گرانفروشی موفق نشوند، نیروهای نظامی وارد عمل خواهند شد (اطلاعات، ۱۴/۷/۱۳۵۲).