به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز یکشنبه ۱۶ مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که حمله حماس به قلب فلسطین اشغالی برجستهترین خبری امروز است که با عناوینی همچون شنبه سیاه اسراییل، اسب بازنده از نفس افتاد، ناگهان پیروزی، طوفان الاقصی اسرائیل را در هم شکست و «اسب بازنده» در پرتگاه جهنم در صفحات نخست روزنامهها تیتر اول شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
مهدی بختیاری طی یادداشتی در شماره امروز وطن امروز با عنوان تحقیر اسرائیل نوشت: عملیات ناگهانی، اعجابآور و گسترده گروههای مقاومت فلسطینی و ورود آنها به شهرکهای صهیونیستنشین واقع در سرزمینهای اشغالی در خارج از نوار غزه با فرمان «محمد الضیف» فرمانده شاخه نظامی حماس، یکی از بزرگترین غافلگیریهای صهیونیستها در چند دهه اخیر بود؛ نمونهای که حتی بسیاری آن را بالاتر از غافلگیری اسرائیل در آغاز جنگ عید کیپور در ۵۰ سال قبل (در همین روزها) میدانند، چرا که در آن مقطع، دستگاههای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی (بخصوص موساد) از قصد مصر و سوریه برای آغاز جنگ مطلع بودند، ولی مقامهای سیاسی و نظامی نسبت به این اطلاعات بیتوجهی کردند و با غافلگیری در جنگ مواجه شدند.
حالا ۵ دهه پس از آن ماجرا، در نخستین ساعات صبح روز گذشته، گروههای مبارز فلسطینی همزمان با موشکباران برخی شهرکهای صهیونیستنشین، از طریق زمینی نیز وارد سرزمینهای اشغالی شدند و دهها نفر از ساکنان اشغالگر را به هلاکت رساندند، تعداد زیادی را مجروح کردند و شماری را هم با خود به غزه بردند و این بار حتی دستگاههای اطلاعاتی صهیونیستها خبردار هم نشدند!
این دقیقا شبیه عملیاتی بود که حزبالله لبنان طی ماههای گذشته بارها مانور آن را اجرا و تصاویرش را نیز منتشر کرده بود.
پیش از این صاحب این قلم، نوشته بود مفاجات کبری (غافلگیری بزرگ) که علامه سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان در مقطع جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ اعلام کرد، نه موشکباران، بلکه همین عملیات زمینی در سرزمینیهای اشغالی بود که حالا پیش از حزبالله، این مبارزان فلسطینی هستند که آن را به عجیبترین شکل اجرا کردند.
دولتهای صهیونیست از اوایل قرن جدید، برای افزایش ضریب امنیت مناطق تحت سلطه خود -بویژه شهرکهای صهیونیستنشین- چندین و چند برنامه را اجرا کردند. یکی از مهمترین آنها ایجاد دیوار حائل برای ممانعت از ورود مبارزان فلسطینی بود که یکی از همین دیوارها دور غزه کشیده شده است.
علاوه بر این، ایجاد شهرکهای متعدد در نزدیکی مرزها نیز از گذشته یکی از راهبردهای اسرائیل برای ایجاد امنیت بیشتر بود، اما همین مساله امروز به یکی از پاشنههای آشیل اشغالگران تبدیل شده است.
سالهاست حماس و دیگر گروههای مبارز فلسطینی نظیر جهاد اسلامی با راکتهای برد کوتاه میتوانند بسیاری از مناطق و شهرکهای اسرائیلی را مورد اصابت قرار دهند و این اتفاق بارها بویژه در نبرد «سیفالقدس» نیز رخ داد که خسارات زیادی به صهیونیستها وارد کرد، اما «توفان الاقصی» با همه اتفاقات گذشته فرق دارد.
یک نظریه مشهور وجود دارد که معتقد است «با تسخیر نخستین شهرک صهیونیستنشین، ساکنان تلآویو پا به فرار میگذارند» و حالا فلسطینیها این نظریه را برای نخستین بار در مقیاسی کوچک (اما نسبت به گذشته بسیار بزرگ و موثر) آزمایش کردند.
تصاویر پخششده از فرار هزاران نفری ساکنان این شهرکها که از ترس حملات فلسطینیها در بیابانها میدوند (!) تنها تصاویر عجیب این درگیری نبود.
حمله به تانک مرکاوا آن هم با یک کوادکوپتر مسلح از دیگر اتفاقات جالب توجه این نبرد بود.
تانک مرکاوا یکی از اسطورههای ارتش صهیونیستی است که حالا به ابتداییترین شکل ممکن توسط فلسطینیهایی که فاقد تسلیحات پیشرفته مقابله با زرهپوشها هستند، اجرا شده است.
کوادکوپترها یکی از نقاط کلیدی این درگیری بودند که تصاویر آنها در حمله به نفرات، تجهیزات و ساختمانهای صهیونیستها به وفور در نخستین روز «توفان الاقصی» منتشر شد و نشان داد فلسطینیها علاوه بر مجهز شدن به پرندههای بدون سرنشین (که نمونههای دیگر آن در گذشته نمایش داده شده بود) به تبحر استفاده بهینه از آنها در میدان نبرد نیز رسیدهاند.
این یکی از نقاطی است که میتوان سرانگشت ایران به عنوان مهمترین پشتیبان جبهه مقاومت را در آن به روشنی دید (در نوشتارهای قبلی به تفصیل درباره توان پهپادی ایران و برنامه آن برای تجهیز جبهه مقاومت پرداختم).
اسیرگیری از میان صهیونیستها از دیگر اتفاقهای روز گذشته بود که به نظر میرسد در دستور کار اصلی گروههای مقاومت قرار داشت. در تصاویری که در فضای مجازی منتشر شد، تعداد زیادی از ساکنان سرزمینهای اشغالی به ابتداییترین وضع ممکن به نوار غزه منتقل میشوند.
نبرد «توفان الاقصی» از طرف دیگر اتحاد گروههای مبارز فلسطینی نظیر حماس و جهاد اسلامی را به نمایش گذاشت و بار دیگر نشان داد با تعرض صهیونیستها به مردم و مقدسات فلسطینیها، این غزه است که برای انتقام، شمشیرش را بیرون میکشد.
بی شک تحقیر ارتش مدعی شکستناپذیری (!) حتما تبعات سنگینی برای صهیونیستها خواهد داشت که فارغ از شکسته شدن شیشه عمر اصلیترین مولفه آنها یعنی امنیت، آنها را با تبعات سهمگین سیاسی نیز مواجه خواهد کرد. غافلگیر شدن آن هم در برابر مبارزان فلسطینی که به لحاظ تجهیزات، تسلیحات و اشراف اطلاعاتی قابل مقایسه با صهیونیستها نیستند، موضوع سادهای نیست که بتوان به راحتی از کنارش رد شد.
طراحی عملیاتی در این سطح نمیتواند محصول چند روز یا چند هفته باشد، بلکه نیازمند برنامهریزی گسترده و طراحی دقیق با چندین ماه کار اطلاعاتی، آموزش و هماهنگی است. صهیونیستها نتوانستند این طرح بزرگ را در نوار غزه که یک محدوده بسیار کوچک و تحت اشراف کامل آنهاست، تشخیص دهند.
یک بار این غافلگیری به قیمت سقوط دولت و یک جناح بزرگ سیاسی (جناح چپ) انجامید (جنگ یوم کیپور در اکتبر ۱۹۷۳) حالا باید دید آیا همان بلا بر سر دولت راستگرای نتانیاهو هم خواهد آمد؛ دولتی که ۴۰ هفته متوالی است زیر بار سنگین و بیسابقه اعتراضات در سرزمینهای اشغالی نیز قرار دارد.
اگرچه حتما نبرد «توفان الاقصی» طولانی نخواهد بود، اما تاریخ مبارزه فلسطینیان با اشغالگران سرزمینشان را وارد سطحی بالاتر خواهد کرد.
تاریخ این مبارزات حالا یک سرفصل جدید دارد: «حمله زمینی» به صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی؛ موازنه وحشت تغییر کرده است.
روزنامه جوان در ستون ویژه خود با عنوان تحریمیها کاهش مشارکت در انتخابات را تقصیر رقیب انداختند! نوشت: سید محمود میرلوحی، از فعالان سیاسی اصلاحطلب بخشی از حاکمیت را متهم کرده که علاقهای به مشارکت بالا در انتخابات ندارند. او این جمع را با عبارت «گروهی که در لایههای قدرت حضور دارند»، توصیف کرده است. میرلوحی که در ستادهای انتخاباتی محمد خاتمی و حسن روحانی هم مسئولیت داشته، گفته که «بعد از انتخاباتهای ۹۲، ۹۴ و ۹۶ که اکثر مردم پای کار آمده و مشارکت بالای ۸۰ درصدی رقم خورد، اقلیت محض به این حس رسیدند که حضور همهگیر مردم در پای صندوق رأی نه تنها برای آنها نتیجه و ثمری ندارد، بلکه احتمال حضورشان در عرصه اجرایی و تصمیمگیری را کاهش میدهد، بنابراین از انتخابات ۹۸ به بعد با ترفندهایی مسیر را عوض کردند و شرایط را طوری چیدند که مردم دیگر انگیزهای برای رأی دادن نداشته باشند...».
برای آنکه روشن شود خواص جبهه اصلاحات چگونه مردم را با همین ادبیات سالوسانه فریب میدهند و افکار عمومی را به بازی میگیرند، میتوان چند سؤال را در خصوص همین چند خطی که میرلوحی گفته، پرسید. پاسخ این سؤالات ساده و روشن است:
کدام گروه سیاسی بر عدم مشارکت مردم در انتخابات و حتی تشویق مردم به عدم مشارکت و استفاده از گزینه تحریم پافشاری میکند؟ آیا این اصلاحطلبان نیستند که با کوبیدن بر طبل تحریم، با دروغ تقلب و با خدشه بر روال قانونی انتخابات، اعتماد مردم را از صندوق رأی میگیرند و آنها را برای شرکت در انتخابات ناامید میکنند؟ آیا از یکی دو سال قبل از هر انتخاباتی، اصلاحطلبان موج صحبت در مورد تحریم یا مشارکت در انتخابات را به راه نمیاندازند و شرکت نکردن در انتخابات را به عنوان یک گزینه پیش روی مخاطبان خود قرار نمیدهند؟ این در حالی است که در جریان رقیب اصلاحطلبان یا حتی در اندیشه رهبران نظام گزینهای به عنوان «عدم مشارکت در انتخابات» وجود ندارد و همه مردم مکلف به شرکت در انتخابات هستند، چه تکلیف شرعی و چه تکلیف ملی.
از سویی میرلوحی حتی در آمار هم دقیق نیست و مشخصاً هیچ یک از سه انتخاباتی که نام برده، دارای مشارکت بالای ۸۰ درصد نبودهاند و او آمار غلط به مخاطب خود داده است.
نکته دیگر هم این است که «لایههای حاضر در قدرت» شامل اصلاحطلبان هم میشود و آنها در طول چهار دهه و نیم پس از انقلاب اسلامی، سالها و دورههای متمادی ارکان قدرت را در اختیار داشتهاند و البته نحوه عملکردشان و عدم عمل به وعدهها به نحوی بوده که بسیاری اوقات مردم را از حضور پای صندوق رأی ناامید کرده است.
علیرغم همه این نکات روشن، باز هم فرض را بر درستی ادعای میرلوحی بگیریم و بگوییم که بخشی از حاکمیت مخالف مشارکت مردم در انتخابات است. اگر میرلوحی واقعاً اینگونه فکر میکند، باید اصلاحطلبان را به این سمت ببرد که مردم را تشویق به حضور در انتخابات کنند و این گونه علیه خواسته آن لایههای حاضر در قدرت عمل کنند. چرا میرلوحی از مردم نمیخواهد با حضور پرتعداد و حداکثری در انتخابات، برنامه این لایههای حاضر در قدرت را به هم بریزند؟ باید به میرلوحی و سایر همفکرانش گفت شما انتخابات را تحریم میکنید، دیگران به حضور مردم در انتخابات علاقه ندارند؟!
حسن هانی زاده طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان شکست اطلاعاتی صهیونیستها نوشت: عملیات توفان الاقصی یک عملیات پیچیده به لحاظ نظامی و همچنین از منظر اطلاعاتی و عملیاتی است. این عملیات که عنصر غافلگیری در آن مشهود بود موجب شکست اطلاعاتی سازمانهای اطلاعاتی سازمانهایی، چون موصاد، شینبت، شاباک و آمان است که نتوانستند تحرکات عملیاتی حماس و جهاد اسلامی را رصد و رهگیری کنند. این یک شکست بزرگ اطلاعاتی برای اسراییل تلقی میشود. از سوی دیگر به لحاظ عملیاتی، تشکیل یک جبهه و یک اتاق جنگ مشترک با شرکت همه جنبشهای مبارز فلسطینی نشان میدهد که اراده مقاومت نزد همه فلسطینیها بالاست؛ ضمن اینکه به لحاظ تاکتیکی هم دستاوردهای قابل توجهی خلق شده است چرا که در عرض ۸ ساعت ۵ هزار موشک نقطهزن و ۱۰۰ پهپاد رادارگریز از سوی حماس و جهاد اسلامی به سمت مراکز حساس نظامی - اقتصادی اسراییل پرتاب شده است. این روند به گونهای است که روز شنبه همه فرودگاههای داخلی و بینالمللی رژیم صهیونیستی از جمله فرودگاه بینالملل بنگریون تعطیل شده و همه پروازهای فرودگاهها هم لغو شده است. این امر نشان میدهد که سطح آسیبپذیری رژیم صهیونیستی بسیار بالا رفته و اسراییل به شدت در مقابل تجربه نظامی و عملیاتی رزمندگان فلسطینی آسیبپذیر شده است؛ لذا این جنگ باعث شد، اسراییل برای نخستین بار در طول یک دهه گذشته همه نیروهای ذخیره و احتیاط خود را به خدمت فرا بخواند. این نوع واکنشها در حقیقت نشان میدهد که اسراییل نمیتواند در بلندمدت در برابر رزمندگان فلسطینی مقاومت کرده و از خود مقاومت نشان بدهد. بنابراین با استفاده از هواپیما و موشک به مراکز غیرنظامی و مردم بیگناه غزه حمله میکند. این امر نشانه ضعف ساختاری ارتش رژیم صهیونیستی است که پس از هر عملیات به سمت کشتار غیرنظامیان فلسطینی حرکت میکند. پرسش کلیدی آن است که چرا رزمندگان حماس در این شرایط زمانی به طور ناگهانی به اسراییل حمله کردهاند؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت که در طول یک سال گذشته صهیونیستهای افراطی بارها به مسجدالقصی حمله و به نمازگزاران توهین کردهاند.
ضمن اینکه در طول روزهای اخیر هواپیماها و پهپادهای اسراییلی به دانشکده نظامی حمص سوریه حمله کرده و بیش از ۱۰۰ دانشجو را به شهادت رساندند. حماس و رزمندگان فلسطینی برای پایان دادن به این تجاوزات و ماجراجوییها، طرح عملیات توفان الاقصی را تهیه کردند تا به این ماجراجوییهای کابینه افراطی بنیامین نتانیاهو پایان بدهند. این روند و این گام ممکن است به فروپاشی تدریجی اسراییل و سقوط کابینه بنیامین نتانیاهو منجر شود.