به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه هشتم آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که بنزین اجاره بها بر آتش تورم مهرماه، خالصسازی؛ گریزناپذیر، عوامل بازدارنده تقابل ایران و آمریکا و انزوای جهانی؛ مکافات کودک کشی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
تقی دژاکام طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جوان با تیتر جنایت و مکافات لایکهای ممنوعه! نوشت: هنگامی که در صبح یک روز زمستانی در فوریه ۲۰۲۲، قوای روسیه به اوکراین حمله کردند، هیچکس فراموش نمیکند که واکنشهای دولتها و سازمانهای بینالمللی به این حمله چه بود. شورای امنیت با شدیدترین لحن ممکن این حمله را محکوم کرد و از مسکو خواست که فوراً، کامل و بدون قیدوشرط تمام نیروهای نظامی خود را از خاک اوکراین خارج و این کشور را ترک کند. در این قطعنامه همچنین تأکید شد باید اجازه و تسهیل دسترسی سریع، ایمن و بدون مانع به کمکهای بشردوستانه به نیازمندان در اوکراین، برای محافظت از غیرنظامیان از جمله پرسنل کمکهای بشردوستانه و افراد در موقعیتهای آسیبپذیر از جمله کودکان مد نظر قرار گیرد. همچنین به کشورهای عضو سازمان ملل، سازمان امنیت و همکاری اروپا و سایر نهادها و سازمانهای بینالمللی و منطقهای تأکید شد از کاهش تنش در منطقه حمایت کنند.
چند روز بعد اروپا و امریکا تمام داراییهای روسیه در بانکهایشان را مسدود کردند و دسترسی این کشور به بازارهای مالی را هم گرفتند. همچنین تیمهای ورزشی روسیه از شرکت و رقابت با ورزشکاران در بازیهای دوستانه و رسمی محروم شدند.
شاید باور نکنید، اما یکی از تبعات این حمله، حذف واحد مربوط به تدریس آثار داستایوفسکی از جمله رمانهای جنایت و مکافات، ابله، شیاطین و برادران کارامازوف در دانشگاه بیوکاکوی ایتالیا بود؛ داستاننویس شهیری که ۱۴۱ سال پیش درگذشته بود و تنها گناهش این بود که روسی بود!
همه این تضییقات و تحریمها در شرایطی بود که طرف اوکراینی چند سال پیش از آن تعهد کرده بود مانند دیگر کشورهای جداشده از اتحاد جماهیر شوروی سابق از هر گونه تلاش برای پیوستن به معاهدات امنیتی با امریکا و سازمان آتلانتیک شمالی (ناتو) خودداری کند و در مقابل روسیه نیز فعالیت نظامی در اوکراین نداشته باشد.
حال برگردیم ببینیم دنیا و به خصوص همین کشورهای غربی و اروپایی در ماجرای اخیر غزه چه موضعی گرفتند. پیشتر به یاد داشته باشیم که روسیه، کشوری با قدمت زیاد و اوکراین کشور تازهتأسیسی است که جزئی از روسیه بوده و طی چند سال اخیر یعنی از سال ۱۹۹۱ استقلال پیدا کرده است؛ و در مقابل، این فلسطین است که کشوری به قدمت تاریخ است و رژیم غاصب اسرائیل، تازهتأسیسی که در سال ۱۹۴۹ از سوی سازمان ملل به رسمیت شناخته شد؛ آنهم در محدوده مشخص مرزهای ۱۹۴۸.
حالا این رژیم تازهتأسیس که به هیچکدام از قطعنامههای سازمان ملل وقعی نگذاشته و طی این سالها جنایتهای تاریخی در قانا و صبرا و شتیلا و دیر یاسین و غزه (در بارهای قبلی) با دهها هزار کشته، به خصوص زنان و کودکان را در کارنامه سیاه خود دارد، حالا یک بار هم با واکنش طبیعی و البته حسابشده مجاهدان فلسطینی مواجه شده تا هم افسانه گنبد آهنین او به مضحکه خاص و عام تبدیل شود و هم فاتحه مراقبتهای اطلاعاتی و امنیتی آن خوانده شود و هم بیشترین تعداد اسیر و کشته از ابتدای تأسیس رژیم نامشروعش بهجا مانده باشد.
اما این رژیم غاصب با این واکنش صاحبان اصلی سرزمین چه کرد؟ تا لحظه نگارش این یادداشت و در حالی که فقط چند هفته از آغاز درگیری گذشته است، بیش از ۸ هزار نفر از ساکنان غزه را کشته و دهها هزار نفر را مجروح کرده که اکثرشان را زنان و بهخصوص کودکان تشکیل میدهند، اما شورای امنیت حتی یک قطعنامه هم در اینباره صادر نکرده است. نهادهای رسمی حقوقبشری و برندگان نوبل صلح خفقان گرفتهاند. امریکا رسماً گفته است که برای اسرائیل در حمله به غزه «هیچ خط قرمزی را به رسمیت نمیشناسد». هیچ ورزشکار اسرائیلی به طور رسمی تحریم نشده، اروپا و امریکا نه تنها از یک واکنش ملایم و به قول ما سوسولی علیه اسرائیل خودداری کردهاند، که در اکثر اظهارنظرهای رسمی به شدت از او دفاع و حمایت همهجانبه هم میکنند.
این دفاع و حمایت نه تنها زبانی که ارسال سریع و مکفی سلاح و نیروی تازهنفس نظامی هم بوده است به ویژه از سوی ایالات متحده امریکا. دبیر کل سازمان ملل در روزهای اول گفت از کشتهشدن صدها فلسطینی «وحشتزده» شده است. اما تحت فشار امریکا و صهیونیستها فوراً حرف خود را رد کرد! سران کشورهای عربی به شوی همیشگی و تهوعآور «محکوم میکنیم» پیوستند و البته اکثرشان همزمان مجاهدان فلسطینی و جلادان صهیونیست را محکوم کردند؛ فقط محکوم کردند. البته اگر بخواهیم صادقانهتر بنویسیم باید یادآور شویم که فقط یک بار از آغاز حملات تاکنون کمکهای بشردوستانهای شامل ۱۰ مینیکامیون به غزه ارسال کردند که بار اصلی آن «کفن» بود!
حساب مردم کشورهای جهان البته در این ماجرا کاملاً فرق میکند. مردم نه تنها در کشورهای اسلامی و عربی بلکه به رغم همه ممنوعیتها و مخاطرات در کشورهای اروپایی و امریکایی بارها و بارها به خیابانها ریختند و با در دست داشتن پرچمهای فلسطین و با به آتش کشیدن پرچم رژیم کودککش، انسانیت و غیرت و زندهبودن خود را فریاد کشیدند. از ترس همین مردم، سفارتخانههای اسرائیل در کشورهای مختلف به ویژه کشورهای اسلامی یا تخلیه شده یا با کمترین نفرات و با شدیدترین مراقبتهای امنیتی روز را شب میکند. ورزشکاران و هنرمندان و بازیگران سینما و موسیقیدانان آزاده جهان هم شخصاً از این میدان خود را کنار نکشیدند و صریحاً از غزه و فلسطین دفاع کردند و علیه اسرائیل موضع گرفتند و البته بیغیرتها و ترسوها و وامداران به صهیونیستها هم ترجیح دادند همچنان سکوت کنند تا به جیفه دنیاییشان خسارتی وارد نشود! حتی اگر به گفته کارشناسان جهانی، به اندازه یک بمب اتم در غزه ویرانی به بار آمده باشد.
در این میان، این مقایسه تلخِ تلخ هم بماند برای ثبت در تاریخ که همانها که تدریس آثار یک رماننویس بزرگ جهان را به جرم زاده شدن در کشوری که ۱۴۱ سال بعد سرانش به جایی لشکر کشیدند، از دانشگاههای خود حذف کردند، همانها در کشورهای خود هرگونه تظاهرات علیه رژیم کودککش صهیونیستی را ممنوع و نمیدانم خندهدار یا گریهدار اینکه این دیکتاتورهای مدرن، کسانی را به جرم لایک کردن پستهایی که در فضای مجازی به دفاع از مظلومان فلسطینی منتشر شده، از کار برکنار یا بازداشت کردهاند! با همین وقاحت و به همین شگفتی!
حنیف غفاری طی یادداشتی در شماره امروز وطن امروز با عنوان پیام پنهان پنتاگون به تلآویو نوشت: وزیر دفاع آمریکا در تازهترین مواضع خود، اذعان کرد حمله زمینی به نوار غزه بسیار دشوار است. ژنرال «لوید آستین» در مصاحبه با شبکه تلویزیونی «انبیسی» تاکید کرد: «ما نگران تشدید احتمالی تنشها علیه نیروهای خود در غرب آسیا هستیم. حمله زمینی اسرائیل به غزه نیز با توجه به وجود تونلهای مخفی حماس بسیار دشوار است. ما احتمال تشدید حملات به نیروها و شهروندان خود در سراسر منطقه را میدهیم و حق دفاع از خود را محفوظ میداریم.»
مقامات آمریکایی در بحبوجه جنگ غزه و در لابهلای مواضع خود در دفاع مطلق از نسلکشی کودکان غزه نمیتوانند نگرانیها و دغدغههای خود بابت تشدید عمق و ابعاد راهبردی - امنیتی شکست صهیونیستها را کتمان کنند. به عبارت بهتر، رئیس پنتاگون تلاش کرده است یکی از مهمترین پیامهای واشنگتن به کابینه جنگ نتانیاهو را در لابهلای مواضع همیشگی و تزئینشده ارائه دهد! در حقیقت، مخاطب سخنان آستین، افکار عمومی دنیا نبوده و وی مستقیما مقامات صهیونیست را خطاب قرار داده است.
آمریکا پس از شوک ناشی از عملیات توفان الاقصی، در صدد مخابره پیامهایی به صهیونیستها در قالب دیپلماسی پنهان برآمده، اما گویا اصرار نتانیاهو بر ورود به نبرد زمینی، پنتاگون را بر آن داشته تا هشدارهای صریحتری را به تلآویو مخابره کند! به نظر میرسد سخنان اخیر آستین متناظر با ۷ بار تماس تلفنی بایدن و نتانیاهو طی روزهای اخیر بیان شده و هدف از آن، هشدار صریح نسبت به پیچیدهتر شدن بازی و متعاقبا تشدید ابعاد شکست صهیونیستهاست. بدون شک در صورتی که محاسبات امنیتی و نظامی پنتاگون موید ورود رژیم اشغالگر قدس به نبرد زمینی در نوار غزه بود، واشنگتن لحظهای در ابراز این حمایت دریغ نمیکرد، اما گویا در ماورای روایتسازی غرب و تلآویو از جنگ غزه، نگرانیهای فزایندهای در آشیانه شیاطین شکل گرفته است!
دومین نکته، مربوط به تاکید پنتاگون بر در خطر بودن جان نیروهای اشغالگر آمریکایی در منطقه است. واشنگتن آگاه است کلیت و اصل حضور اشغالگران در منطقه غرب آسیا، مصداق کنشگری مداخلهگرانه در این منطقه محسوب میشود. از این رو هر گونه اقدامی که علیه نیروهای آمریکایی انجام شود، مصداق واکنش نسبت به اشغالگری بوده و نمیتوان از آن تحت عنوان کنش و اقدام اولیه جبهه مقاومت سخن گفت. در چنین شرایطی پنتاگون در صدد تصویرسازی معکوس از واقعیت برآمده است.
این رویکرد، کاملا مسبوق به سابقه است و نباید از ابراز مجدد آن توسط رئیس پنتاگون تعجب کرد.
نکته پایانی، مربوط به آیندهپژوهی صحنه نبرد با توجه به اختلافات پنهان و آشکار واشنگتن و تلآویو نسبت به استمرار جنگ غزه است. در اینجا همافزایی مطلق واشنگتن و رژیم تروریست صهیونیستی، هزینههای شکست توأم هر ۲ بازیگر که یکی نماد مداخلهگرایی و دیگری نماد اشغالگری در منطقه است را افزایش خواهد داد. تصاعد بحران ناشی از جنگ غزه، خود را در این آیندهپژوهی شرایط منطقه نشان داده است.
آمریکا شدیدا نگران است مدیریت صحنه پیچیده نبرد را طی روزهای آتی به شکلی فزاینده از دست بدهد و صهیونیستها نیز میان دوراهی پذیرش شکست در نقطه کنونی یا پرداخت هزینههای غیرقابل پیشبینی ورود به نبرد زمینی وحشتزده هستند. گفتاردرمانی نتانیاهو نتوانسته دوگانه «ارتش/ کابینه جنگ رژیم اشغالگر قدس» را از بین ببرد و گذشت زمان، به کاتالیزور و عاملی تسریعکننده در تشدید این شکاف مبدل شده است. طرح بهانهای تحت عنوان تاخیر در حمله زمینی به غزه با هدف افزایش سطح حضور نظامی آمریکا در منطقه نیز صرفا مفری برای واشنگتن و تلآویو جهت رایزنی بیشتر بر سر اختلافات نهان و آشکار امنیتی - منطقهای تلقی میشود. خروج از این بنبست راهبردی، قطعا نه با حمله زمینی محقق خواهد شد نه با تلاش ناکام جهت انتقال فلسطینیان ساکن غزه به صحرای نقب یا سینا! توقف حملات و اذعان به شکست نهایی در عملیات توفان، رئالیستیترین راهحلی است که در مقابل بانیان و عاملان کودککشی در غزه وجود دارد. هر اندازه در پذیرش این واقعیت از سوی دشمنان فلسطین و منطقه تاخیر صورت گیرد، هزینههای سختتر و جبرانناپذیرتری در انتظار آنها خواهد بود.
جعفر گلابی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان جهان و واقعیت اسراییل نوشت: با ازدیاد کینه و نفرت خود فلسطینیان هم دیگر تمایلی به صلح و همزیستی مسالمتآمیز با ادیان دیگر نداشته باشند، اما در این میان قضاوت جهانی هم بسیار مهم و موثر است. بالاخره جهان در حال دریافت این پیام بسیار مهم و اساسی است که باید برای حل وفصل نهایی معضل دیرپای فلسطین دست به اقدامات جدی و عملی بزند و نگذارد از این ناحیه جهان به ورطهای خطرناک فرو رود. ۷۵ سال اشغالگری و جنگهای متناوب در این منطقه باید نشان داده باشد که بدون در نظرگرفتن حقوق کامل بومیان آن سرزمین خصوصا فلسطینیان که بخش مهمی از آنها همچنان آوارهاند و بخش دیگری در محاصره و بخش سوم تحت فشار همهروزه اسراییل هستند امکان دستیابی به یک صلح عادلانه وجود ندارد. هنوز عوارض و تبعات گسترده نسلکشی اسراییل خود را نشان نداده است و این خیال خامی است که تصور شود با فشار طاقتفرسا میتوانند یک ملت کهن را در زندان ابدی نگه دارند. انصافا برخلاف اسراییل که هرکجا دستش رسیده از ترور رهبران مخالف اشغالگری خودداری نکرده و حتی تلویحا به برخی جنایات خود در ایران افتخار هم میکند فلسطینیان پس از قراردادهای صلح، همه مبارزات خود را در سرزمینهای اشغالی محدود کردهاند و جهان بدهکار نجابت این مردمان است.
به یاد داریم که قبل از قراردادهای صلح سازمان فتح هرکجا که میتوانست منافع و افراد اسراییلی را هدف قرار میداد و پیچیدهترین عملیات چریکی را طراحی میکرد ولی سالهاست که حتی گروههای مخالف روند سازش بیرون از مرزهای فلسطین تحرک چریکی نداشتهاند. به نظر میرسد افکار عمومی جهان متوجه این نکته هست که یک ملت مظلوم با دیدن این میزان از سبوعیت ممکن است محدودیتهای خود را بلاموضوع بداند و راه گفتگو و نتیجه گرفتن از آن را به کلی مسدود ببیند. بر این اساس حتی دولتهای غربی باید در عمل در تضمین حقوق کامل فلسطینیان حداقل مطابق قطعنامههای سازمان ملل گامهای بلندی بردارند و حمایت بیحد و مرز از سوگلی خود در اشغالگری را به اتمام برسانند. روشن است که اسراییل جدا مایل است حامیان خویش را درگیر جنگها و زیادهخواهیهای خود کند و در این راه از همه لابیها و سرمایهداران بزرگ حامی خود استفاده میکند. باید دید آیا سیاستمداران غربی استقلال و تمایل افکار عمومی خود در برخورد عادلانه را ترجیح خواهند داد یا خیر؟