به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه ۲۵ فروردین در حالی چاپ و منتشر شد که رهبر انقلاب در خطبه نماز عید فطر: رژیم خبیث صهیونیستی تنبیه خواهد شد، افزایش مبلغ جریمه بازدارنده است؟ در آستانه پاسخ تهران؟ و اجرای دور تازه طرح «عفاف و حجاب» در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
حسین فصیحی طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جوان نوشت: دزدی در کشور به شغل مجرمانه برخی تبدیل شده است؛ این موضوع را فرمانده انتظامی کشور دوم فروردینماه در حاشیه رزمایش نوروزی که در میدان آزادی برگزار شد، مطرح کرد، همانجایی که اظهار امیدواری کرد بتوان مجرمان را با پابند الکترونیک کنترل و تأکید کرد تا اردیبهشتماه، ۵ هزار نفر از سارقان سابقهدار با پابند الکترونیک کنترل خواهند شد. رها شدن ۵ هزار دزد با پابند الکترونیک در جامعه نمیتواند مانعی برای ارتکاب جرم باشد، چراکه این دسته از مجرمان قادرند تا زمانی که بازداشت نشدهاند در همان منطقه ممنوعهای که قرار دارند دست به ارتکاب جرم بزنند.
یکی از نگرانیهایی که در بستر اجتماعی جریان داشته و در حال حاضر هم با شدت بیشتری ادامه دارد نگرانی بابت از دست رفتن احساس امنیت است که با جریتر شدن مجرمان بر شدت این نگرانیها افزوده میشود. روشن است وضعیت موجود در سایه بیتفاوتی به پیوستهایی صورت گرفته که منجر به شکلگیری چرخه سرقت شده است. این روزها هر فردی که قربانی سرقت میشود به این امید راهی کلانتری میشود که پلیس آماده است به درخواست وی رسیدگی کند و همانطور که در فیلمها نشان داده میشود، سارق را در کمترین زمان بازداشت و به دست عدالت بسپارد. این امید بیشتر از اینکه جنبه عملی داشته باشد، جنبه ماورایی یا رؤیایی دارد، چراکه مالباخته علاوه بر رنجی که بابت از دست رفتن اموالش دارد باید رنجی مضاعف را هم در چرخه مستهلکی که پیشروی وی قرار گرفته است، تحمل کند. روی میز هر مأمور پلیس یا قاضی انبوهی از پرونده تلنبار شده که نشان میدهد سارقان حسابی مشغول کار هستند و از هر فرصتی که پیشرویشان قرار گیرد برای دزدیدن اموال مردم بهره میبرند. روشن است در چنین وضعیتی توان پلیس هم دچار فرسودگی شود و رفتار ناشی از این فرسودگی را با کجخلقی خودش روی مالباختهای که به او مراجعه کرده بالا بیاورد. بدیهی است مالباختههایی که در چنین چرخهای قرار دارند نه از برخورد پلیس رضایت دارند و نه از نحوه دادرسی که قرار است آنها را به حق از دست رفتهشان برساند. با این حال کسی که میخواهد به حق از دست رفتهاش برسد چارهای ندارد جز اینکه مدام پلههای ادارههای پلیس یا دادسرا و دادگاهها را بالا و پایین کند.
در شرایطی که همه خیابانها و بسیاری از کوچهها به هر نحو به دوربینهای مداربسته مجهز شدهاند، انتظار بیجایی نیست که مجرمان به جای اینکه با فناوریهای روز شناسایی و بازداشت شوند باید آزادانه در کوچه و خیابان مردم را خفت کنند.
اینکه پلیس اذعان دارد که دزدی به عنوان شغلی برای عمده مجرمان درآمده است، ضعف اقتدار قانون مقابل تفکری است که به جامعه جوان کشور القا کرده به جای اینکه با حقوق حداقلی در کارگاه یا کارخانه مشغول کار شود یا برای امرارمعاش مسافرکشی کند، میتواند با دستبرد به چند خانه در کمترین زمان به ثروتی هنگفت برسد و از مجرای کمک به مستمدان گناه دزدی خود را هم به ثواب تبدیل کند. انتشار فیلم یا خبرهایی که منجر به مخدوش شدن چهره امنیت کشور شده، حکایت از این دارد که پلیس هم مقابل مخلان امنیت آسیبپذیر شده، از همینرو در ساختاری که پلیس هم احساس امنیت نکند تکلیف بقیه معلوم است.
صباح زنگنه کارشناس مسائل بینالملل طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی با عنوان چگونگی پاسخ به رژیم صهیونیستی نوشت: پس از حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به کنسولگری کشورمان در دمشق تحلیلهای متفاوتی از نحوه و چگونگی برخورد و مواجهه با رژیم صهیونیستی مطرح شد که برخی بر این باور بودند که باید پاسخ دفعتی و ضربهای محکم به رژیم صهیونیستی وارد آوریم. اما کسر قابل توجه دیگری معتقد بوده و هستند که پاسخ به رژیم صهیونیستی باید حساب شده و بر مبنای صبر استراتژیک باشد و نباید عجولانه و شتابزده تصمیم گرفت.
چرا که تصمیم عجولانه همیشه پاسخگو نیست و حتی در دعواهای خیابانی نیز معلوم نیست افرادی که بلافاصله عکسالعمل نشان میدهند بتوانند موفق شوند در اینکه طرف مقابل را مجاب کنند و آن هم بپذیرد که اشتباه کرده یا معادل ضرری که زده متضرر شود. اما در سطح ملتها و دولتها قطعا اقدام عجولانه و فوری معلوم نیست که جواب میدهد یا خیر. اما در سطح دولتها و نظامها علل، چگونگی و روند تقابل را باید بررسی کرد و زمان پاسخگویی را به اهداف مناسبتر و والاتری انتخاب کرد. بدین عنوانکه اگر در برابر یک ضربهای ایران هم بخواهد ضربه وارد کند ممکن است که خیلی از اهداف بزرگ را از دست بدهد و باید کاری کند که دشمن را پشیمان کند. اما اگر روند به عمل و عکسالعمل تبدیل شود معلوم نیست که این روند تا چه زمانی ادامه خواهد داشت. بررسی علل و اسباب حمله به کنسولگری ایران در دمشق و بررسی شرایط درون رژیم صهیونیستی و بررسی شرایط منطقهای و بینالمللی مهمترین ابزاری است که میتواند برای ایران بهترین پاسخ را فراهم کند. اظهارات زیادهخواهانه صهیونیستها به ویژه نتانیاهو که در واکنش به احتمال پاسخ ایران وقیحانه از عکسالعمل سخن میگویند را باید از منظر یک دولتمردی که خیلی از برگههای موفقیت خود را از دست داده دید. نتانیاهو در سطح لاتهای چاقوکش خیابانی تنزل کرده است. بحث اینکه پاسخ ایران اگر مطرح شود و انجام بگیرد به همان سبکی که نتانیاهو انجام داده آن زمان تحرک جامعه درون رژیم صهیونیستی و احزاب مخالف رژیم صهیونیستی از دست خواهد رفت؛ لذا میتوان با فراهم کردن زمینهای نتانیاهو و دولت افراطگرا و دولت حامی او را به وسیله خود شهروندان اسرائیلی پایین کشید و به تعبیر قرآن خانههای خودشان را با دست خودشان خراب خواهند کرد و قطعا این کار شدنی خواهد بود.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با تیتر دریغ از یک استعفا! نوشت: در اولین سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که تهدیدها و آفتها زیاد بود و نگران آینده بودیم، از آیتالله بهشتی پرسیدم برای انقلاب اسلامی چه چیزی را آفت میدانید؟ ایشان گفتند اینکه مسئولیتهای کلیدی به افراد کوچک سپرده شوند.
با شنیدن این سخن بسیار عمیق به یاد حدیثی افتادم که در کتاب غررالحکم از امیرالمومنین علیهالسلام اینگونه نقل شده است: «یُستدَلُّ على ادبارِ الدُّوَلِ باربَعٍ، تَضییعِ الاُصولِ و التمسُّکِ بالفروعِ و تَقدیمِ الاراذلِ و تاخیرِ الافاضِلِ - چهار عامل باعث شکست دولتها میشوند، کنار گذاشتن امور مهم و اصلی، سرگرم شدن به امور فرعی، بکار گماردن افراد کوچک و کنار گذاشتن افراد بزرگ و کاردان.»
بر مبنای این فرمایش امیرالمومنین علیهالسلام، در نظام اسلامی باید به چند اصل پایبندی عملی نشان داده شود که بعضی از آنها را در اینجا مرور میکنیم.
۱- تا وقتی که جامعه دچار امور مهمی از قبیل بحران اقتصادی، مشکل بیکاری، تفرقه، اقتدار گروههای افراطی، فاصله طبقاتی، آفت بزرگ بیاعتمادی، تندباد بیاعتقادی و... است، پرداختن مسئولان نظام و دولت به امور فرعی، ورود به مسیر انحرافی است. برای چنین مسیری، نمیتوان پایانی متصور شد. تنها راه نجات اینست که مسئولان، تغییر مسیر بدهند و به جای امور فرعی به سراغ امور اصلی بروند. قطعاً با اصلاح امور اصلی، امور فرعی هم اصلاح خواهند شد. متاسفانه متولیان امور بشدت سرگرم امور فرعی هستند.
۲- در شرایط برخورداری جامعه از افراد باتجربه، کاردان، باسواد، باتدبیر، باصداقت، باتخصص و باتقوا، سپردن مسئولیتها در زمینههای مختلف علمی، اقتصادی، فرهنگی، تبلیغی، مدیریتی و... به افراد فاقد این ویژگیها، هیچ توجیه حاکمیتی ندارد. با ادامه چنین روشی نظام نهتنها به سوی قدرتمند شدن به پیش نخواهد رفت، بلکه دچار عقبگرد خواهد شد و شکست خواهد خورد. متولیان امور، موظف به حفاظت از نظام هستند و حق ندارند به روشهائی متوسل شوند و بر آن روشها اصرار بورزند که منجر به شکست نظام خواهد شد. این نظام، ثمره مجاهدتهای مردان خدا و خون شهداست.
۳- احترام به افکار عمومی، از اصول مهم مدیریتی در یک حکمرانی سالم و مردمی است. اصرار بر اموری که با خواست عموم در تضادند به سُست شدن پایههای حکمرانی و بیاعتمادی مردم منجر خواهد شد. حتی در مواردی که حاکمان تصور میکنند افکار عمومی اشتباه میکند نیز باید راهی را انتخاب کنند که با بیاعتنائی به مردم همراه نباشد. اصرار بر تشخیص خود و بیاعتنائی به افکار عمومی، سم مهلکی برای حکمرانی است. همه چیز را به گردن دشمن انداختن نیز مشکلی را حل نخواهد کرد.
۴- اصل «تغییر» بر مبنای مصالح عمومی، یکی از اصول استحکامبخش حکمرانی است. حاکمان باید با ایجاد تحول در شیوهها و افراد کارگزار، سلامت حکمرانی را تضمین کنند. ما متاسفانه بر «عدم تغییر» اصرار داریم بطوری که حتی مسئولیتهای موقت هم در شیوه حکمرانی کنونی «مادامالعمر» شدهاند! چنین شیوهای قابل دوام نیست.
۵- علاوه بر متولیان امور، خود افرادی که به مسئولیتها گمارده میشوند نیز باید برای شایستگی پذیرش مسئولیت و ادامه آن، با خود صادق باشند. افراد فاقد ویژگیهای لازم حق ندارند با وجود شایستگان، مسئولیتی را بپذیرند. در ادامه کار نیز با بررسی صادقانه کارنامه خود وقتی خودشان یا جامعه عملکردشان را مثبت و مفید نمیدانند داوطلبانه استعفا بدهند و جای خود را به افراد شایسته بسپارند. تصمیم بسیار سختی است، ولی افراد باتقوا و صادق به راحتی میتوانند به چنین تصمیمی برسند. شهید مظلوم آیتالله بهشتی در برابر پیشنهاد امام خمینی برای پذیرش مسئولیت قوه قضائیه مقاومت کرد و از امام خواست این مسئولیت را به شخص دیگری بدهند، ولی چون امام فرمودند شایستهترین فرد برای این مسئولیت شما هستید و پذیرش آن بر شما واجب عینی است، آن را پذیرفت. ما امروز به جائی رسیدهایم که برای تصاحب مسئولیتها مسابقه گذاشتهایم و چنان به جایگاهمان چسبیدهایم که اگر تمام مردم به هزار زبان از ما بخواهند کنار برویم با هزاران توجیه، ماندن در آن جایگاه را از اوجب واجبات میدانیم. با اینکه کشور در بسیاری موارد نیاز به استعفا دارد، دریغ از یک استعفا!