به گزارش «تابناک» روزنامه های امروز دوشنبه 29 مردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که روز داغ سیاست خارجی در بهارستان، افشای جزئیات توافق دوحه بر اساس پیشنهاد امریکا و پزشکیان میان سهضلع از مطالبات در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:
غلامرضا صادقیان سردبیر جوان با عنوان ستیزه و تخریب در تریبون مجلس! در سرمقاله امروز این روزنامه نوشت: یک مجری تلویزیونی راهیافته به مجلس در مخالفت با وزیر پیشنهادی خارجه، همدوپهلو حرف زد، تا جایی که برای رسانههای خارجی خوراک ضد رهبری جور کرد؛ هم با داخل مجلس ستیزه کرد و گفت برخی همکاران بازی خطرناکی را شروع کردهاند؛ هم با خارج مجلس ستیزه کرد و نقلقولهایی به برخی افراد نسبت داد؛ و هم در استقلال مجلس تشکیک ایجاد کرد و یک هزینه بزرگ را از روی دوش ضدانقلاب برداشت یک مجری تلویزیونی راهیافته به مجلس در مخالفت با وزیر پیشنهادی خارجه، همدوپهلو حرف زد، تا جایی که برای رسانههای خارجی خوراک ضد رهبری جور کرد؛ هم با داخل مجلس ستیزه کرد و گفت برخی همکاران بازی خطرناکی را شروع کردهاند؛ هم با خارج مجلس ستیزه کرد و نقلقولهایی به برخی افراد نسبت داد؛ و هم در استقلال مجلس تشکیک ایجاد کرد و یک هزینه بزرگ را از روی دوش ضدانقلاب برداشت. کاربران مجازی هم فرصت را غنیمت شمردند و فضای مثبت کشور را با این حرفها به سیاهی بردند. برخی با یادآوری یک توییت قدیمی موهن و خالی از هرگونه خردورزی این نماینده که هموطنبودن با وزیر خارجه پیشنهادی را برای خود ننگ دانسته و به آن «مرگ» فرستاده بود و برخی هم با یادآوری توییت دیگری که شهید امیرعبداللهیان را ادامهدهنده راه روحانی و ظریف دانسته بود، همهچیز را به حاشیه بردند!
این رفتارهای جوانان راهیافته به عالم سیاست که اندوختهای جز هیجان و راهبردی جز جدال و دعوا برای دیدهشدن ندارند، متأسفانه در میان کسانی که خود را به جبهه انقلاب منتسب میدانند هم نزاع و دعوا بهپا کرد، تا آنجا که نوشتند با سخنان این نماینده جوان مجلس، معلوم شد حتی بدترین وزیر کابینه پزشکیان از نامزدی که این نماینده از او حمایت میکرد، بهتر است! یعنی سلسلهای از فروافتادن در وراجی مرگبار که شروعکننده آن یک نماینده مجلس است.
اصولاً اثبات اینکه مجلس مستقل است، نیازی به این حرفها ندارد. یکی از نشانههای استقلال مجلس این است که کسی تلاش نکند آرای نمایندگان را با سخنان دوپهلو و شاید هم دروغ تغییر دهد. ادعای این نماینده که «برخی گفتهاند فردی چنین گفته است» یا از اساس ناراست بود یا اینکه برای ایجاد ستیزهگری در مجلس به آن ضریب داده شد و در آن مبالغه شد. حتی اگر چنین چیزی بوده است، هر نماینده یک رأی دارد و در فهم خود از وقایع نیز مختار است و بنابراین بهتر است ناطقان پشت تریبون، بهجای جدال و ستیزه با دیگر نمایندگان که چرا به هر دلیل میخواهید به فلانی رأی بدهید یا ندهید، استدلال خود را بیاورند، اگر استدلالی وجود دارد!
طنز ماجرا اینجاست که مجلس را مثلاً در دفاع از یک سخن رهبری به جدال بکشانند، آنهم در حالی که تازهترین سخن رهبری به مجلسیان این بود: «آن چیزی که میتواند شیرینی مجلس جدید را نابود کند، سخنان اختلافانگیز و دعوا راه انداختنها و ستیزهگریهای دشمنپسند است؛ شیرینی مجلس جدید را اینجور چیزها از بین میبرد. باید خیلی مراقبت کرد؛ باید خیلی مراقبت کرد.»
حالا مراقبت برخی تازهبهدوران رسیدهها دقیقاً ستیزه با دیگران بر سر حرف پوچ است! وقتی چنین نابخردیهایی دیده میشود، آن وقت زبان منتقدان راستین هم بسته میشود و کسانی از طرف مقابل عین همین بیخردیها را بهنفع خود به روی میز میریزند و میگویند بازندههای انتخابات میخواهند در مجلس انتقام بگیرند! درحالیکه این حق مجلس است که با دلایل حرفهای و فنی، با برخی وزیران پیشنهادی مخالفت یا موافقت کند، اما یاوهگویی دومینووار به جریانهای همسو و غیرهمسو سرایت میکند.
حکایت برخیها حکایت آن مردی است که ادعای فاضلی میکرد. مردم او را گرفتند و پیش شاه بردند که ببین این شخص میگوید از همه فاضلتر و پیغمبر است. شاه از او پرسشهای بسیار پرسید که چهداری و چهنداری؟ و شخص مدعی هر بار میگفت اگر چیزی داشتم که ادعای فاضلی نمیکردم: «اشتها داری چه خوردی بامداد؟ / که چنین سرمستی و پر لاف و باد؟! / گفت اگر نانم بدی خشک و طری/ کی کنیمی دعوی پیغامبری!» پس در راه پرفراز و نشیب فضیلتجویی باید ابتدا بدیهیات و اولیات حیات سیاسی را تضمین و عقل گرسنه را سیر کرد!
روزنامه ایران طی یادداشتی در شماره امروز خود نوشت: چرا در فرایند بررسی وزرا حرف چندانی از برنامه و کارنامه عملیاتی وزرای پیشنهادی شنیده نمیشود؟ چرا حواشی جلسات مجلس بر متن آن غلبه دارد؟ جلسات مجلس شورای اسلامی که از شنبه گذشته آغاز شده است، جلسات «بررسى برنامههاى دولت و أخذ رأى اعتماد هیأت وزیران» نام دارد. این عنوانی است که در ماده 204 قانون آییننامه داخلی مجلس شورای اسلامی آمده است. مطابق اصل هشتاد و هفتم قانون اساسی «رئیس جمهور، برای هیأت وزیران پس از تشکیل و پیش از هر اقدام دیگر باید از مجلس رأی اعتماد بگیرد.» اما اینکه ترتیب گرفتن رأی اعتماد چگونه باید باشد و جلسات مربوط به آن در مجلس شورای اسلامی با چه ترتیبی برگزار شود، به صورت جزئی و شفاف در قانون آییننامه داخلی مجلس آمده است. مواد 202 تا 204 قانون آییننامه داخلی، به تفصیل، حتی درباره زمان صحبتهای رئیس جمهور، تعداد موافقان و مخالفان و زمانی که میتوان به هریک اختصاص داد، توضیح داده است. نکته این جاست که در این قانون، هم از «بحث و بررسى خط مشى و اصول کلى برنامه دولت و أخذ رأى اعتماد براى هیأت وزیران» سخن گفته شده و هم بررسی «برنامهها و صلاحیت هریک از وزیران.» به عبارت دیگر، دستکم براساس متن قانون میتوان اینطور برداشت کرد که قانونگذار معتقد بوده است که در فرایند رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی رئیس جمهور، هم باید صلاحیت فردی، حرفهای، سیاسی و اجتماعی او را لحاظ کرد، هم برنامههای وزیر پیشنهادی را. چرا که اساساً این دو از هم تفکیک ناپذیر است و مثلاً نمیتوان انتظار داشت که فردی با سوابق کاری و حرفهای در حوزه صنعت و معدن، ناگهان وزیر خارجه یا وزیر اطلاعات شود و بالعکس. اما آنچه محل توجه و حتی بالاتر از آن، محل سؤال است، این است که چرا در دوره اخیر بررسی وزرای پیشنهادی، اغلب به صلاحیتهای حرفهای، فردی و سیاسی توجه میشود و برنامهها، راهکارها و دستورالعملهای وزیر پیشنهادی برای حوزه مأموریتی خود، کمتر محل بحث و توجه است. این انتقاد صرفاً متوجه مخالفان وزرای پیشنهادی نیست، بلکه درباره موافقان وزرای پیشنهادی نیز میتوان چنین گفت.
با احتساب جلسه صبح و عصر شنبه گذشته و جلسات صبح و عصر دیروز، تا اینجا چهار جلسه برای بررسی برنامه دولت و صلاحیت و برنامه وزرا برگزار شده است. نطق نمایندگان، اعم از موافق و مخالف در رسانههای عمومی بویژه صداوسیما پخش میشود. اما تا اینجای کار آنچه مردم بیش از هرچیز ملاحظه کرده یا دیده و شنیدهاند، بیشتر حول موافقتها و مخالفتها روی افراد و شخص وزرای پیشنهادی بوده است، نه برنامه آنها. این درحالی است که آنچه برای مردم و برای حوزههای کاری هر وزیر اهمیت دارد، این است که اساساً او در آن حوزه مشخص چه میخواهد بکند. آیا برای برنامهای که تدوین و به مجلس ارائه کرده و همچنین وضعیت موجود و آنچه تحویل میگیرد، توضیحی داده است؟ آیا مشخص است که وزیر مثلاً صمت یا نیرو، چه ظرفیتها و کاستیهایی را تحویل خواهد گرفت و برای ارتقای وضع حوزه کاری خود چه خواهد کرد؟ نمیتوان منکر دغدغهمندی و عرق ملی نمایندگان اعم از موافق و مخالف شد. اما این را نیز نمیتوان نادیده گرفت که فضای کلی مجلس در بررسی صلاحیت وزرا تا امروز، ارتباط اندکی با واقعیتهای عینی حوزههایی چون اقتصاد، صنعت و معدن، آب و برق، بهداشت و درمان و ارتباطات داشته است. در حاشیه قرارگرفتن برنامه وزرا و در اولویت قرارگرفتن دیدگاههای شخصی آنان در حوزههای غیر کارشناسی، ممکن است موجب غفلت از حوزههای اساسیتری شود که به صورت ریشهای با زندگی مردم و کیفیت زیست آنان در 4 سال آینده ارتباط دارد. مردم انتظار دارند نمایندگان مجلس، خواه مخالف وزیر پیشنهادی باشند و خواه موافق، مطالبی را مطرح کنند که با زندگی روزمره آنان در ارتباط است. چرا که آنچه بر سرنوشت و فعالیتهای هر وزارتخانه تأثیر دارد، بیش از هرچیز برنامه وزراست، نه موارد دیگر. هرچند، با مروری بر بندهای مختلف قانون آییننامه داخلی مجلس شورای اسلامی میتوان دریافت که منظور قانونگذار از صلاحیت، بیشتر صلاحیت حرفهای است. کما اینکه صلاحیت سیاسی و امنیتی آنان نیز پیش از معرفی به مجلس از مراجع رسمی و صلاحیت دار اخذ شده است. البته نمیتوان این مسأله را پوشیده داشت که مطابق اصل هشتاد و چهارم قانون اساسی «هر نماینده در برابر تمام ملت مسئول است و حق دارد در همه مسائل داخلی و خارجی کشور اظهار نظر نماید.» اما آنچه برای مردم، آینده هر وزارتخانه و آینده کشور تأثیر دارد، این است که این فرصت اظهارنظر، برای چه مسألهای بهکار میرود و چگونه میتواند بر سرنوشت همه ایرانیان تأثیر بگذارد؛ سرنوشتی که رأی 290 نماینده حاضر در بهارستان نقش تعیین کنندهای در شکلگیری آن دارد.
مهدی حسن زاده طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان گذشته؛ دستاویز نکوهش یا چراغ راه آینده؟! نوشت: روز گذشته در بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی کابینه چهاردم، صلاحیت دو وزیر پیشنهادی که در سال های گذشته سمت های مهمی در کشور داشتند، بررسی شد. عبدالناصر همتی و سیدعباس عراقچی که به ترتیب برای وزارتخانه های اقتصاد و خارجه به مجلس معرفی شده اند با سوالات و انتقادهای تندی به عملکرد سابق خود در بانک مرکزی و مذاکرات هسته ای منتهی به توافق برجام مواجه شدند.
تردیدی نیست که برای بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی، عملکرد دیروز مهم تر از وعده ها و حرف های امروز است و با این مبنا می توان صلاحیت گزینه های معرفی شده را بررسی کرد اما این بررسی باید کامل و جامع، به دور از بی انصافی و با توجه به مقتضیات زمان مسئولیت این افراد و در نظر گرفتن عملکرد سایر افراد مرتبط با مسئولیت قبلی آن ها باشد.
با این مقدمه اگر بخواهیم پرونده مذاکرات هسته ای منتهی به برجام و عملکرد سیدعباس عراقچی را بررسی کنیم، حتما می توان نقدهای جدی به خروجی آن مذاکرات یعنی برجام را وارد دانست؛ اما اگر به گذشته بازگردیم می بینیم که در آن برهه شاید ایده ایجابی مهم دیگری نیز وجود نداشت و نمی توان نقدهای تند برخی منتقدان را که حرف جایگزین شدنی و قابل تحققی نداشتند به دیکته نوشته شده همراه با اشتباهات آن دوره ترجیح داد. مسئله مهم دیگر نحوه اجرای برجام بود. اگر عراقچی را دارای نقش اصلی در مذاکرات و متن برجام بدانیم، باید اذعان داشت که نقد اصلی به اجرای برجام بود که خود وزیر خارجه و بخش های دیگر در آن مسئولیت اصلی تری داشتند و آن ها باید تضمین های لازم از طرف مقابل و واکنشهای به موقع و صریح تری در برابر بدعهدی آمریکا و اروپا اتخاذ می کردند.
مرور کارنامه عبدالناصر همتی در بانک مرکزی نیز همین گونه باید باشد. ریاست کل بانک مرکزی در نیمه سال 97 و پس از اجرای سیاست خسارت بار اختصاص ارز 4200 برای همه کالاها و خدمات شرایط بسیار سختی را ایجاد کرده بود و عملا با به حراج رفتن ذخایر ارزی کشور و همزمان فشار بسیار شدید ترامپ، شرایط سختی حاکم شده بود. مروری بر وقایع نیمه دوم سال 97 و سپس نیمه اول سال 98 نشان می دهد که با وجود برخی چالش های جدی از جمله درگیری پهبادی ایران و آمریکا در خلیج فارس و شدت گرفتن جنگ عربستان و امارات با یمن، نرخ ارز در این برهه به خوبی مدیریت شد اما وقایع دومینو وار نیمه دوم سال 98 از ماجرای گران شدن بنزین و ناآرامی های پس از آن تا جنایت تروریستی و به شهادت رساندن سردار سلیمانی، واقعه هواپیمای اوکراینی و سرانجام شیوع کرونا، آثار غیرقابل کتمانی بر ثبات اقتصادی کشور و بازار ارز داشت. به این ترتیب باید نقش عوامل خارجی و برخی تصمیمات غلط سایر مسئولان وقت در زمینه نحوه افزایش قیمت بنزین و مواجهه با اعتراضات پس از آن، رشد حباب بورس و مواردی از این دست را در وضعیت اقتصادی سال های آخر دهه 90 دید.
در هر حال آن چه مهم است نحوه مواجهه ما با تجربیات گذشته است. کنار گذاشتن افرادی که تجربه مهم دوران سخت و عرصه های بسیار بزرگ را داشته اند منطقی نیست. هیچ دیکته نوشته شده ای فاقد غلط نیست. باید گذشته را نقد کرد تا مسیر آینده روشن شود نه این که در گذشته بمانیم و افراد را به دلیل گذشته قابل نقد طرد کنیم. چراکه اتفاقا مدیرانی که مدیریت در شرایط سخت تر گذشته را تجربه کرده اند و آزمون های بزرگ را ولو با اشتباهاتی پشت سر گذاشته اند، می توانند در مسیر پیش رو موفق تر از افرادی باشند که درک و تجربه ای از شرایط سخت را ندارند. این مسئله ایجاب می کند که نمایندگان محترم مجلس بیش از ماندن در گذشته چهرههای معرفی شده به مجلس مسیر آینده آن ها را رصد کنند و گذشته ای مملو از مسئولیت ها و آزمون های بزرگ همراه با برخی اشتباهات را نه نقطه ضعف که نقطه قوت افراد معرفی شده برای وزارتخانه ها بدانند.