یک - عباس میرزا، سرخورده از جنگ اول ایران و روسیه و عهدنامه گلستان در اندیشه انتقام از روسیه بود و قصد داشت با بازگرداندن سرزمینهای اهدایی به تزار افتخاری برای خود کسب کرده و نشان دهد سردار و سیاستمدار کارکشتهای است.
مرگ تزار، اعلام جهاد علما علیه روسیه و تحرکات مرزی باعث شد عباس میرزا به خاک روسیه حمله کرده و مطمئن بود با توجه به تعداد بالای نفرات ارتش خود میتواند با سرعتی خیره کننده پیشروی کرده و با استفاده از اصل غافلگیری، بخشهایی از روسیه تزاری را هم ضمیمه خاک ایران کند، غافل از آنکه روسیه با تجهیزات پیشرفته زمان خود آماده برای حمله عباس میرزا بود. نتیجه جنگ شکستی مفتضحانه برای عباس میرزا و در نتیجه امضای قرارداد ترکمنچای بود.
جنگ دوم ایران و روسیه اثبات کرد نفرات فراوان و نیروی انسانی زیاد قرار نیست موفقیت را برای شما به ارمغان آورد.
دو - در عصر ارتباطات، عباس میرزاهای امروز نمیتوانند دلیل شکست خود را غافلگیری بدانند، چراکه پیش از وقوع هر اتفاقی از آن آگاهی دارند. عباس میرزاهای امروز نمیتوانند بگویند از مقررات AFC آگاه نبوده و نمیدانستند برای میزبانی مسابقات لیگ نخبگان آسیا چه کاری باید انجام دهند، چراکه آییننامه برگزاری را مدتها قبل خوانده بودند. آنها حتی نمیتوانند به حضور بازیکنان درجه یک خارجی در تیمهای دیگر معترض شوند، چون میدانستند AFC اجازه داده تیمها با هر تعداد بازیکن خارجی در مسابقات حضور داشته باشند.
عباس میرزاهای امروز تنها به دنبال حفظ پست و مقام خود بوده و هیچ چیز دیگری برای آنها اهمیت ندارد.
سه - در فدراسیون فوتبال ایران قوانین برای آن وضع میشوند که شما بتوانید آنها را بشکنید! حتی برخی مواقع لازم نیست شما قوانین را بشکنید، چراکه فدراسیون اندکی پس از تصویب قانون، اجرای آن را ملغی میکند. قانون سقف قرارداد تیمهای لیگ برتر، یکی از همین دست قوانین است که وضع شد، نیم بند اجرا شد و سرانجام از بین رفت! مسئولان فدراسیون فوتبال که از شرایط حضور تیمهای ایرانی در مسابقات آگاه بوده و میدانستند رقبا برای حضور قدرتمند در آسیا قویترین بازیکنان را از کشورهای اروپایی و آمریکای جنوبی استخدام میکنند، به این نتیجه رسیدند بهترین راه برای مقابله با رقبا، بستن دست تیمهای ایرانی است!
سقف بودجه باعث شد بسیاری از خریدهای باشگاههای استقلال و سپاهان و تراکتور در سازمان لیگ به صورت رسمی ثبت نشده و بازیکنان فقط در تمرین شرکت داشته و از فرم مسابقه دور شوند. چند روز مانده به شروع رقابتهای آسیایی، قانون را لغو کرده و اجازه دادند تیمها بازیکنانشان را به صورت رسمی به خدمت گیرند! نتیجه آنکه خریدهای کلیدی تیمهای ایرانی در شرایط خارج از مسابقه و ناآمادگی بدنی و روحی بخواهند در مسابقات حضور یابند که هیچ سودی برای تیمها نداشته باشند.
چهار - سالهاست اعضای فدراسیون فوتبال ایران در جریان هستند که شرایط میزبانی مسابقات آسیای چگونه است و علاوه بر ورزشگاه و زمین تمرین مناسب، باید هتل ۵ ستاره و فرودگاه بینالمللی در شهر میزبان وجود داشته باشد و استانداردهای AFC به صورت کامل رعایت شوند. پس از آگاهی از این شرایط، کارگروههای مختلف در فدراسیون تشکیل شد و نتیجهاش حضور بازیکن سابق رئال مادرید در چمن کچل و وصله پینه زده شده ورزشگاه قلعه حسن خان بود! آنهم در شرایطی که روز پیش از برگزاری دیدار استقلال و الغرافه، دو نفر به علت برق گرفتگی در ورزشگاه شهر قدس، راهی بیمارستان شدند!
گویا خبری از آمادهسازی ورزشگاه آزادی در آینده نزدیک نیست، ورزشگاه تختی از دسترس خارج است، ورزشگاه اکباتان استاندارد برگزاری مسابقات را نداشته و پایتخت ایران حتی یک ورزشگاه برای برگزاری دیدار بینالمللی ندارد، اما مسئولان فدراسیون معتقدند که این ماجرا ارتباطی به آنها ندارد و هر فرد و نهادی مقصر این ایرادات است جز فدراسیون مهدی تاج و شرکا...
پنج - عباس میرزا به عشق ایران و برای سربلندی کشورش برای جنگ دوم با روسیه آماده شد و با آنکه شکست خورد، یکی از قهرمانان تاریخ ایران به حساب آمده و نامش به نیکی یاد میشود، اما عباس میرزاهای امروز نه تنها نام نیک برای خود به دست نیاوردهاند، بلکه باعث از بین رفتن غرور و آبروی ملت ایران برابر بیگانگان هستند.
کمی غیرت عباس میرزا در آنها بود، حداقل از سمتهای خود استعفا داده و راه را برای حضور نخبگان کاربلد باز میکردند.