پکن به احتمال زیاد به دنبال توافق تجارت آزاد چین و شورای همکاری خلیج فارس خواهد بود، زیرا دولت چین چنین توافقاتی را با بلوک های بزرگ اقتصادی به عنوان پروژه های دارای پرستیژ می داند.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، موسسه کارنگی برای صلح بین المللی در مقاله ای با قلم «رابرت موگیلنیکی» نوشت: در سالهای اخیر، برخی از کشورهای خلیجفارس به گروه کشورهای بریکس پلاس و سازمان همکاری شانگهای (SCO) پیوستهاند و ماهیت در حال تحول نفوذ چین و روسیه در منطقه از طریق سازمانهای چندجانبه را نشان میدهند.
با این حال، عمدتاً از طریق تعاملات دوجانبه است که چین و روسیه در منطقه اعمال نفوذ و قدرت میکنند. حوزههایی مانند همکاریهای انرژی، تجارت و سرمایهگذاری، امور مالی و گردشگری حوزههای تعاملی بسیار قابل مشاهده و تا حد زیادی بدون بحث برای چین و روسیه هستند. اما همکاری آنها با کشورهای حوزه خلیج فارس در حوزه های نظامی، فناوری و سایر حوزه های غیراقتصادی باعث ناراحتی بسیاری از مقامات آمریکایی و اروپایی شده است.
در نیمه دوم قرن بیستم، منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) حوزه رقابت بین چین و اتحاد جماهیر شوروی بود. امروز، پکن و مسکو به دنبال همسویی محتاطانه در نقش های منطقه ای خود از طریق رزمایش های نظامی مشترک و موضع گیری های سیاسی در قبال بحران ها و درگیری ها هستند.
جنگ اسرائیل و حماس که در اکتبر 2023 آغاز شد و متعاقب آن حملات حوثی یمن به کشتیهای تجاری در دریای سرخ، فرصتهای مختلفی را برای دولتهای چین و روسیه فراهم کرد تا رهبری خود را به نمایش بگذارند و شکست سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در سراسر منطقه را نشان دهند.
کاوش در ابعاد کلیدی و تأثیر متقابل منافع و نفوذ چین و روسیه در کشورهای حوزه خلیج فارس نشان می دهد که آیا تعامل منطقه ای چین و روسیه واقعاً منجر به همکاری یا رقابت استراتژیک می شود. سه جلوه اصلی تعامل چین و روسیه در منطقه شامل اقتصاد، گروهبندی چندجانبه و دیپلماسی تعارض است. منافع متقاطع کشورها و نفوذ آنها در این حوزه ها همراه با سطوح نابرابر تعامل آنها در سراسر منطقه، عرصه ژئوپلیتیک پیچیده ای را ایجاد کرده است که در آن این دو قدرت باید منافع متضاد و متداخل را دنبال کنند.
سطوح علاقه و نفوذ
محققان متمرکز بر مطقه خاورمیانه و شمال آفریقا اغلب مشتاق هستند اهمیت استراتژیک منطقه را برای هر قدرت جهانی در جهان اعلام کنند. با این حال این منطقه، منطقه ای استراتژیک و اصلی برای پکن و مسکو نیست. این واقعیت لزوماً به این معنا نیست که تعامل چین و روسیه در خلیج فارس فاقد پیامدهای مهم منطقه ای است.
نگاهی دقیق به کشورهای نسبتاً باثبات و ثروتمند شورای همکاری خلیج فارس و همچنین عراق و ایران نشان میدهد که نفوذ چین و روسیه عمیق و چندوجهی است.
همچنین نشان میدهد که نفوذ چین و روسیه در هر کشور خلیج فارس و بین حوزههای اقتصادی و غیراقتصادی نابرابر است. علاوه بر این، ردپای این دو قدرت در سراسر منطقه متفاوت و ناهموار است. در زیر سطوح مختلف تعامل آنها در سه حوزه کلیدی مورد بحث قرار گرفته است: اقتصاد، گروهبندیهای چندجانبه و دیپلماسی تعارض.
تعامل اقتصادی
حوزه اقتصادی نقطه شروع منطقی برای ارزیابی تعامل چین و روسیه با کشورهای حوزه خلیج فارس است. ملاحظات انرژی در برنامههای اقتصادی چین و روسیه اولویت دارد، بهویژه زمانی که جریانهای تجاری و سرمایهگذاری گستردهتر بعد قوی انرژی را نشان میدهد.
چین بهعنوان بزرگترین واردکننده نفت خام در جهان برای تامین نیازهای انرژی خود بهشدت به کشورهای حاشیه خلیجفارس متکی است که از سال 2022 تا 2023 به میزان 10 درصد افزایش یافته و به 11.3 میلیون بشکه در روز نفت خام رسیده است. عربستان سعودی، عراق، ایران، امارات متحده عربی و عمان به عنوان منابع اصلی واردات نفت خام چین در سال 2023 بوده اند.
در همین حال قطر چندین قرارداد بلندمدت تامین گاز طبیعی مایع (LNG) را با مشتریان چینی بین سالهای 2021 تا 2023 امضا کرد. مشتریان انرژی چین به عرضه ثابت کالاهای مقرون به صرفه وارداتی از کشورهای خلیج فارس متکی هستند. اما با وجود این اتکای شدید، رویکرد پکن به امنیت انرژی شامل شرکای انرژی جهانی و ترکیب انرژی انعطافپذیر است.
هدف چین تضمین سبد واردات متعادل است و به ندرت پیش میآید که یک کشور بیش از 10 تا 15 درصد کل واردات را به خرید یک کالا اختصاص دهد. با این حال گاهی اوقات ممکن است این آستانه ها به دلایل فرصت طلبانه تغییر کنند، مانند در دسترس بودن نفت خام روسیه پس از جنگ اوکراین.
چین نیز می تواند از اشکال مختلف انرژی – زغال سنگ، نفت خام، گاز طبیعی، هیدروژن و هسته ای – برای مدیریت اختلالات عرضه استفاده کند. به طور کلی باید گفت مشارکت انرژی چین و منطقه خلیج فارس خیابان اقتصادی دو طرفه است.
موقعیت روسیه در معادله عرضه و تقاضای انرژی از جایگاه چین با کشورهای خلیج فارس متمایز است. روسیه به طور همزمان با برخی از تولیدکنندگان خلیج فارس رقابت می کند، زیرا تامین کننده اصلی انرژی برای چین است و با تولیدکنندگان اصلی خلیج فارس برای مدیریت قیمت جهانی نفت همکاری می کند.
به عنوان مثال روسیه به عنوان بزرگترین تامین کننده نفت خام چین در سال 2023 (با 19 درصد واردات نفت خام چین) فعالیت کرد. در همین حال، مقامات انرژی روسیه در کنار همتایان خود در خلیج فارس در مورد سیاست عرضه نفت در سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) و متحد آن به رهبری روسیه، موسوم به اوپک پلاس، به کار خود ادامه میدهند.
تأثیر سرمایه گذاری مستقیم خارجی چین در خلیج فارس، هم از نظر جریان ورودی سالانه و هم از نظر ذخایر، بسیار بیشتر از روسیه است. عربستان سعودی قطب اصلی سرمایه گذاری خارجی در منطقه است و به عنوان نمونه خوبی برای نشان دادن تفاوت آشکار بین روند سرمایه گذاری چین و روسیه عمل می کند.
بر اساس گزارش وزارت سرمایه گذاری عربستان سعودی، جریان سرمایه گذاری مستقیم خارجی چین در عربستان سالانه بین 135.7 میلیون دلار تا 1.2 میلیارد دلار در دوره 2020-2022 متغیر بود، در حالی که سرمایه گذاری مستقیم خارجی روسیه درعربستان در این دوره اساساً وجود نداشت.
سهام سرمایهگذاری مستقیم خارجی نیز داستان مشابهی را نشان میدهد: مجموع سرمایهگذاری مستقیم خارجی چین در سال 2022 به 5.4 میلیارد دلار رسید، در حالی که سهام روسیه تنها 27.5 میلیون دلار را ثبت کرد. شایان ذکر است که سرمایه گذاری مستقیم خارجی ایالات متحده از نظر ورودی سالانه و کل ذخایر در دوره 2019-2022 بسیار بیشتر از چین و روسیه بوده است.
شرکتهای چینی- و تا حدی کمتر روسی - فرصتهای سرمایهگذاری جذابی را در بخشهای مختلف کشورهای منطقه خلیج فارس از جمله انرژیهای تجدیدپذیر، ساختوساز، خودروهای الکتریکی و فناوری مشاهده میکنند. با این حال، نفوذ ایالات متحده آمریکا در منطقه بر همکاری اقتصادی به ویژه در بخش فناوری تأثیر گذاشته است.
گروه فناوری G42 مستقر در ابوظبی از شرکت های چینی جدا شد و یک مشارکت سرمایه استراتژیک با مایکروسافت ایجاد کرد. مدیر اجرایی Alat، شرکت جدیدی که توسط صندوق سرمایه گذاری عمومی عربستان (PIF) حمایت می شود و مسئول تبدیل عربستان سعودی به قطب جهانی الکترونیک و صنایع پیشرفته است، نشان داد که این شرکت در صورت نیاز برای حفظ شراکت با ایالات متحده آمریکا، تصمیمات مشابهی برای واگذاری خواهد گرفت.
نفوذ بیش از حد چین در جریان های تجاری منطقه خلیج فارس در مقایسه با روسیه از لحاظ نظری نشان دهنده درجه بالاتری از قدرت ژئواکونومیکی چین است. در عمل، مشارکت تجاری دوجانبه چین با کشورهای خلیج فارس شبکه پیچیده ای از بازیگران تجاری را در بر می گیرد که روابط تجاری منطقه ای چین را به عنوان همکاری هماهنگ یا رقابت مستقیم با روسیه پیچیده می کند.
با این حال، پکن به احتمال زیاد به دنبال توافق تجارت آزاد چین و شورای همکاری خلیج فارس خواهد بود، زیرا دولت چین چنین توافقاتی را با بلوک های بزرگ اقتصادی به عنوان پروژه های دارای پرستیژ می داند. در همین حال روسیه اخیراً پیشرفتهایی در زمینه توافقنامههای تجاری با ایران داشته است و در دسامبر 2023 توافقنامه تجارت آزاد بین اتحادیه اقتصادی اوراسیا به رهبری روسیه و ایران ایجاد کرده است.
گروه بندی های چند جانبه
کشورهای خلیج فارس به طور فزایندهای در سازمانهای چندجانبه ای که چین و روسیه نفوذ قابلتوجهی در آنها دارند، مانند بریکس اقتصاد محور و سازمان همکاری شانگهای امنیت محور، مشارکت می کنند. کشورهای عربی خلیج فارس به نوبه خود به دنبال نفوذ اقتصادی و سیاسی بیشتر از طریق مشارکت در این گروه های چندجانبه هستند. با این حال، دولتهای آنها همچنان میخواهند همکاریهای خود را با ایالات متحده آمریکا و اروپا حفظ کنند. چین، ایران و روسیه نیز بریکس و سازمان همکاری شانگهای را بهعنوان مسیرهای چندجانبه به سوی نفوذ اقتصادی و سیاسی بیشتر در نظام بینالملل میدانند، اگرچه اولویتها و موقعیتهای نسبی این کشورها در نظم جهانی متفاوت است.
در سال 2023 بریکس دعوت نامه های رسمی برای چندین کشور جهت پیوستن به یک بلوک گسترده ارسال نمود. در میان مدعوین خلیج فارس، امارات و ایران این دعوت را پذیرفتند و در اوایل سال 2024 به عضویت رسمی بریکس درآمدند، در حالی که عربستان سعودی نه رسماً این دعوت را پذیرفته و نه رد کرده است زیرا در حال مدیریت استرتژی متعادل کننده ظریف در روابط خارجی است.
مذاکرات در مورد عادی سازی روابط اسرائیل و عربستان و همچنین در مورد معاهده دفاعی احتمالی ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی برای مقامات سعودی اولویت بسیار بالاتری نسبت به رسمی کردن عضویت در بریکس دارد.
برای چین و روسیه که هر کدام منافع آشکاری در بهره برداری از سرمایه های عمیق خلیج فارس دارند، عضویت در گروه های چندجانبه و نهادهای وابسته به آنها می تواند راه های همکاری را ارائه دهد.
تشخیص نفوذ و منافع روسیه در منطقه خلیج فارس و جبهه های امنیت جهانی آسان تر است. سازمان همکاری شانگهای با محوریت امنیت که چین و روسیه به عنوان اعضای موسس آن هستند، در سال های اخیر حضور خود را در خلیج فارس افزایش داده است. در سال 2023 ایران به عضویت کامل سازمان همکاری شانگهای درآمد و کشورهای حاشیه خلیج فارس - بحرین، کویت، قطر، عربستان سعودی و امارات - به عنوان شرکای گفتوگو در آن حضور دارند.
همچنین گروههای کوچکتری وجود دارند که بر همکاریهای دفاعی و امنیتی متمرکز هستند. در مارس 2024 چین، روسیه و ایران رزمایش دریایی مشترکی را در خلیج عمان برگزار کردند. کشورهای عربی حوزه خلیج فارس مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی در تمرینات نظامی مشترک اغلب با همتایان چینی شرکت کردهاند. در واقع کشورهای حاشیه خلیج فارس بازارهای پرسودی برای صادرات تسلیحات روسیه و چین هستند. با این حال این ایالات متحده آمریکاست که به عنوان شریک کلیدی کشورهای حوزه خلیج فارس به استثناء ایران برای همکاری های دفاعی و امنیتی و همچنین برای صادرات تسلیحات عمل می کند.
دیپلماسی تعارض
درگیری های خاورمیانه خطرات و فرصت هایی را برای پکن و مسکو ایجاد می کند. قبل از بررسی منافع و نفوذ چین و روسیه در درگیری های منطقه ای، مهم است که ابتدا موضع خلیج فارس در قبال این رویدادها را درک کنیم.
کشورهای شورای همکاری خلیجفارس تا حد زیادی دخالت مستقیم در درگیریهای بزرگ منطقهای نکردهاند، اما با این وجود همچنان نگران تأثیر تشدید تنشها و درگیریها به ویژه جنگ اسرائیل در غزه و حملات حوثیها در منطقه هستند. به دنبال تأثیر شدید اقتصادی همهگیری کووید-19، دولتهای شورای همکاری خلیجفارس تا حد زیادی یک استراتژی دوگانه برای پیشبرد تنشزدایی منطقهای و تمرکز مجدد بر اولویتهای داخلی را دنبال کردهاند. از طریق این مواضع تعدیل شده، آنها به دنبال هماهنگی بهتر سیاست خارجی با منافع اقتصادی و تجاری بوده اند. به عنوان مثال، نزدیکی عربستان و ایران که منجر به از سرگیری روابط دیپلماتیک در سال 2023 شد، منعکس کننده این روند است.
منافع استراتژیک چین بیشتر با یک منطقه باثبات به جای مناقشهآمیز هماهنگ است. در حالی که درگیریهای منطقهای اغلب به دولت چین فرصتهایی را برای ترویج شکستها یا ناکارآمدی سیاست خارجی ایالات متحده ارائه میدهد، چنین استدلالی بازتاب هرگونه ترجیح سیاست خارجی متمایز نسبت به منطقه نیست. پیشبرد «سیاست دشمن صفر» در خلیج فارس در بحبوحه درگیریهایی که بازیگران دولتی منطقه درگیر آن هستند دشوارتر است، همانطور که بحران قطر-خلیج فارس نشان میدهد. پکن در این دوره برای جلوگیری از به خطر افتادن روابط با عربستان سعودی و امارات، همکاری با قطر را کاهش داد. جنگ اسرائیل و حماس نیز پکن را در موقعیت ناخوشایندی در رابطه با اسرائیلی ها و فلسطینی ها قرار داده است.
خط سیر درگیری های منطقه ای به ندرت شرایط مناسبی را برای همکاری برد-برد و تعامل متمرکز بر توسعه که توسط پکن ترویج می شود، ارائه می دهد. تنش هایی که پیامدهای تجاری مستقیم دارد، مانند حملات حوثی ها در دریای سرخ، هزینه های حمل و نقل و بیمه را در زمانی که شرکت های چینی به دنبال کسب درآمد بیشتر از بازارهای خارج از کشور هستند، افزایش داده است. بنابراین، به نظر میرسد که دولت و بازیگران تجاری چین تعامل با ریسک کمتر و پاداش بالاتر با کشورهای ثروتمند و باثبات مانند عربستان سعودی یا امارات را ترجیح میدهند.
در مقابل بازیگران روسی عموماً از طریق مشارکت در مناطق درگیری منافع بیشتری به دست می آورند تا از دست بدهند. مداخلات روسیه در لیبی و سوریه اهرم های منطقه ای و دسترسی به فرصت های اقتصادی را فراهم کرده است. در برخی موارد دخالت روسیه در درگیری های خاورمیانه با منافع خاص آن در منطقه خلیج فارس و شمال آفریقا همپوشانی دارد. با این حال نقش روسیه در منطقه تا حد زیادی با رویکردهای سیاست خارجی و منافع بلندمدت پکن و دیگر بازیگران کلیدی منطقه در تضاد است.
سیاست طولانی مدت عدم مداخله چین در تضاد با رفتار روسیه در اوکراین و خاورمیانه است و بنابراین نیازمند چارچوبی استراتژیک برای تطبیق حمایت مداوم چین از روسیه در این حوزه ها است. روابط اقتصادی چین با کشورهای ثروتمند و باثبات شکوفا شده است و درگیریها و تنشهای پایدار منطقهای در نهایت چالشهای بلندمدتی را برای تنوع اقتصادی و فرآیندهای توسعه بلندپروازانه در کشورهای عربی خلیج فارس ایجاد میکند.
با این حال تلاشهای میانجیگری در مناقشه فرصتهایی را برای دولتهای چین و روسیه فراهم میکند تا عضلات دیپلماتیک خود را منعطف کنند. میانجیگری پکن بین عربستان سعودی و ایران در مارس 2023 به عنوان یک پیروزی دیپلماتیک بزرگ برای چین عمل کرد. به گفته وزارت امور خارجه چین «ارتباطات عمیق» شی و «حمایت قوی چین» نه تنها به یک توافق، بلکه به «موج آشتی» در سراسر خاورمیانه منجر شد.
در سراسر منطقه خلیج فارس چین و روسیه دارای سطوح نفوذ نابرابر، منافع استراتژیک مختلف و قابلیتهای متفاوتی برای دستیابی به این منافع هستند. این منطقه که خود نشان دهنده طیف متنوعی از بازیگران دولتی است، در اولویت های سیاست خارجی پکن و مسکو جایگاه بالایی را اشغال نمی کند. با این حال، اشتباه است اگر فکر کنیم که تعامل چین و روسیه پیامدهای مهمی برای کشورهای حوزه خلیج فارس ندارد. چین و روسیه روابط کلیدی اقتصادی با کشورهای مختلف را حفظ کرده، در گروههای چندجانبه متمرکز بر منطقه مشارکت میکنند و دیپلماسی مرتبط با منازعه را دنبال میکنند.
در نهایت، چین و روسیه در آینده با مسیرهای متفاوت در منطقه خلیج فارس روبرو هستند. در آینده چین نقش مهم و گسترده تری را در سراسر منطقه ایفا می کند این در حالی است که روسیه احتمالاً به نقش کمتری محدود خواهند شد. این مواضع و مسیرها با تأثیر متقابل منافع و نفوذ استراتژیک شکل خواهند گرفت و به تکامل خود ادامه می دهند و همچنین می توانند به طور ناگهانی تغییر کنند.