علی علیزاده همان "تحلیلگر نادان" است؟
به گزارش سرویس سیاسی تابناک، اما نقطه عطف فعالیتهای او در سال ۲۰۱۸ رخ داد، زمانی که با وحید یامینپور، یکی از اصولگرایان تندرو، از لندن مصاحبهای انجام داد. یامینپور در این مصاحبه، علیزاده را به مخاطبان اصولگرا معرفی کرد.
همین مصاحبه موجب شد که فشارهای شدیدی از سوی منتقدان اصولگرای یامینپور بر او وارد شود. با این وجود، یامینپور با حمایت از علیزاده، او را به برنامههای مختلف شبکه افق و صداوسیما وارد کرد و عملاً پای علیزاده به این رسانهها باز شد. هر چند یامینپور بعدها توئیت منتشر کرد که به جهت فشارها عذرخواهی میکنم و مواضع علیزاده را قبول ندارم.
علیز تقریبا تنها چهره رسانه ای است که میان رسانه های داخلی و خارجی سیر می کند و از قابلیت ها و ظرفیت های رسانه های حکومتی و اپوزسیون همزمان استفاده می کند.
از جنبش سبز تا سوپرانقلابی
علیزاده با نام علیز که دوران کارشناسی خود را در ایران گذرانده بود، در سال ۲۰۰۷ برای تحصیل به لندن رفت. با این حال، در سال ۲۰۱۰ از دانشگاه محل تحصیل خود تعلیق شد. علیزاده در سال ۱۳۸۸ از جنبش سبز حمایت میکرد و شعارهای اولیه آن را تلاشی برای ایجاد "راه سوم" میدانست؛ اما او بعدها اعلام کرد که راه سومی وجود ندارد و باید موضع مشخصی گرفت.
در سال ۱۳۹۴، علیزاده در برنامهای از بیبیسی فارسی، رهبر انقلاب را معمار بزرگ امنیت ایران توصیف کرد، که واکنشهای گستردهای را به همراه داشت. پس از این، او بیشتر به تحلیل سیاستهای جمهوری اسلامی ایران پرداخت و از استراتژیهای منطقهای نظام و کشور دفاع کرد. هرچند ویدئوهای وی در کنار اعضای احتمالی مجاهدین خلق در سال ۹۳ با موضوع کارگری و طبقه کارگر به طور مکرر منتشر میشود، ولی وی صرفاً حضور اعضای مجاهدین خلق(منافقین) را رد میکند.
اما در دوران دولت روحانی، علیزاده به یکی از منتقدان جدی این دولت و همچنین فعالان رسانهای اصلاحطلب تبدیل شد. او به ویژه منتقد افرادی بود که در حوزه رسانههای اصلاحطلب فعالیت میکردند و بارها اتهاماتی را علیه آنها مطرح کرد و البته مکرراً از مؤسسات و سازمانهای مربوطه، این اتهامات تکذیب میشد.
علیزاده در سال ۱۴۰۱، در کلابهاوس در طرفداری از دولت رئیسی و تیم اقتصادی وی، اعلام کرد که اگر اقتصاد ایران تا ۲۵ خرداد ۱۴۰۲ بهبود چشمگیری پیدا نکند، فضای مجازی را ترک خواهد کرد. با این حال، این وعده عملی نشد و اقتصاد ایران تغییر خاصی نکرد.
علیزاده در سالهای اخیر در بسیاری از کمپینهای اصولگرایان تندرو حتی در انتقاد به مجلس و مدیران داخلی حضور فعال داشته است. او در این کمپینها خود را به عنوان یک حامی پرشور نظام نشان داده است.
مسیر دیده شدن علیز
یکی از بحثبرانگیزترین رویدادهای حرفهای علیزاده، مناظره او با موسی غنینژاد، اقتصاددان برجسته کشور، در شبکه افق بود. در این مناظره، علیزاده تلاش کرد سیاستهای لیبرالیسم اقتصادی را نقد کند، اما غنینژاد با استناد به منابع علمی و اقتصادی، تمام ادعاهای او را رد کرد. این مناظره واکنشهای متفاوتی را در فضای مجازی به همراه داشت و برخی کاربران معتقد بودند که این برنامه بیشتر به دیده شدن علیزاده کمک کرده است. پسلرزههای مناظره علیزاده با غنینژاد، نه تنها بر علیزاده بلکه بر سایر جریانها نیز تأثیر گذاشت.
بهطور مشخص، کاربران به کوتاه شدن بیوگرافی یاسر جبرائیلی در حساب کاربریش، از چهرههای اقتصادی اصولگرا پس از این مناظره، اشاره کردند که نشاندهنده عقبنشینی در خط فکری وی بود.
از طرفی، یکی از ترفندهای علی علیزاده در سالهای اخیر عموماً طرح اتهامات مختلف علیه افراد و مؤسسات بوده است. از زمانی که در شبکه افق دیده شد، به محض کاهش بازدیدهایش، اتهامات و ادعاهایی را بدون مستندات توییت میکرد. او ادعا کرد که بودجه اکبرین توسط سعودیها تأمین میشود، اما این ادعا هرگز مستند نشد.
همچنین، رضا رشیدپور، مجری، را به دریافت دستمزدهای کلان متهم کرد، ادعایی که توسط مدیر روابط عمومی شبکه سه تکذیب شد. دیگر اتهام بدون مستنداتش، لو رفتن محل اسماعیل هنیه و سید حسن نصرالله به دلیل نفوذ در سازمان سپاه بود با استناد به اینکه معاون علی شمخانی (علیرضا اکبری) و از نزدیکان ظریف و حسن روحانی به جرم جاسوسی اعدام شد. جواد موگویی، مستندساز، در انتقاد از خط فکری و رسانهای علی علیزاده، او را همراستا با تبلیغات اسرائیل دانست. همچنین علیزاده به حوادث سقوط بالگرد سید ابراهیم رئیسی بهعنوان نشانههایی از نفوذ اشاره کرد.
تشکیک در محل مسکن و درآمد فعالان رسانهای که با اصولگرایان تندرو زاویه داشتند نیز از جمله اتهاماتی بود که وی مطرح میکرد. اصولاً کار وی طرح ابهاماتی بود که در فضای داخلی ایران جرم محسوب میشد.
این رویکرد او باعث شده که عموم کاربران، حتی کاربران غیرسیاسی، گمانهزنی کنند که این اقدامات برای دیده شدن بیشتر است.
درآمد و منابع مالی
یکی از موضوعات پرحاشیه درباره علیزاده، منبع درآمد اوست. او که در سال ۲۰۲۰ صفحه یوتیوب جدال خود را راهاندازی کرد، مدعی است درآمدش از دونیتهای (کمک) فضای مجازی تأمین میشود. با این حال، برخی از فعالان رسانهای شناختهشده سوپر انقلابی بارها اعلام کردهاند که آنها به صورت مستقیم و مکرر از طریق دونیتهای مالی، او را حمایت میکنند. با این وجود، سوالات بسیاری درباره شفافیت مالی او مطرح است،
چرا که در لندن حتی یوتیوبرها باید مالیات بدهند و منابع درآمدشان مشخص باشد، ولی وی هیچوقت مستنداتی درباره محل درآمدش نگفته است و این در هالهای از ابهام است. با این وجود کاربران منتقد به علی علیزاده توصیه کردند که با کاهش حمایتهای مالی از منابع خارجی مانند چین و روسیه و پایان استفاده از ارزهای دیجیتال برای حمایت از او، بهجای فعالیتهای رسانهای، شغلی برای خود بیابد.
ابرکلمات کلیدی علی علیزاده معروف به علیز
او همچنین به این مسئله مکرر اشاره میکند که بازگشت خود به ایران با خطرات زیادی همراه است و مدعی شده است که مخالفان او ممکن است برایش پاپوش درست کنند.
ارتباط علی علیزاده و سوپر انقلابیها
اما داستان ارتباط علی علیزاده با اصولگرایان فقط به یامین پور ختم نشد. با حمایت شدید از محمد مرندی، او را نماد ایران و رسانه محور مقاومت در عرصه بینالملل معرفی کرده و منتقدان داخلیاش را به ضربه زدن به ایران متهم کرده است. او این منتقدان را با محمد منظرپور، سردبیر سابق ایران اینترنشنال که به دلیل اصول ملیگرایانهاش رانندگی اوبر را به حقوق صد هزار دلاری ترجیح داده، مقایسه کرده و این تقابل را نشانهای از خطکشی روشن میان حامیان و منتقدان مرندی دانسته است.
از طرفی فرشته صادقی، روزنامهنگار نزدیک به اصولگرایان تندرو، در حمایت از علی علیزاده توئیت منتشرکرده که: «اصلاحطلبها دستشان به علیزاده نمیرسد، پس به خراب کردنش روی آوردهاند. از خدایشان بود که یک نفر باسواد مثل او داشتند که برای دولت وفاق/نفاق کار کند.»
پرتکرارترین موضوع در توییتهای وی، حمایت مکرر او از سیاستهای چین و روسیه است که در میان اصولگرایان تندرو مطرح است و این روش این گروه برای عدم مذاکره و رفع تحریمهاست؛ به نوعی اصرار دارد به صورت پنهان موافقت خود را با تحریم ترویج دهد.
علی علیزاده در انتخابات مجلس شورای اسلامی همراه با بلاگر سیاسی داخلی به انتقاد از دکتر قالیباف و تبلیغ لیست نمایندگان خود پرداختند.
علی علیزاده در زمان انتخابات ریاست جمهوری با دفاع از حامیان سعید جلیلی، تلاش کرد تا چهرهای ملیگرایانه از حامیان نشان دهد. حتی از سهراب خوشبویی، عضو کارزار ایران تریبونال علیه جمهوری اسلامی که نامش در فهرست حامیان این کارزار مرتبط با سازمان مجاهدین خلق ثبت شده، طرفداری کرد که نشان از تلاش برای سفید کردن چهره حامیان سعید جلیلی دارد.
از طرفی کاربرانی که بیشترین ریپلای و کوت و بازنشر را در اکانت علیزاده دارند، کاربران سوپر انقلابی، چون اکانت ناشناس «آدم» و اکانت شناس «مقصودی» (که مجری برنامه ثریا است، که نقدهایی نیز به این برنامه این روزها وارد شد، زیرا مکرر در امتداد کمپین توئیتری انتقاد به فرماندهان نظامی، عملکرد ایران در پاسخ به اسرائیل را مورد نقد قرار دادند (رجوع شود به برنامه ثریا در روزهای آذرماه و آبان ماه) است.
همچنین پرکاربردترین واژهها و هشتگهای مورد استفاده علی علیزاده در توییتهایش در سه سال اخیر عبارتند از: ایران، آمریکا، سوریه، روسیه، چین، برجام، ظریف، صدا و سیما، حسن روحانی، جلیلی، رئیسی و پزشکیان.
او در سه سال اخیر به عنوان طرفدار رئیسی و در انتخابات به عنوان طرفدار سعید جلیلی فعالیت کرده است، او یکی از هدف ها خود را تخریب جواد ظریف قرار داده است و در ماههای اخیر به عنوان یکی از اعضای کمپین عزل ظریف، با انتقاد از مسئله تابعیت فرزندان وی توئیت های زیادی منتشر کرده است، علیز تاکنون بیش از ۵ هزار توییت علیه جواد ظریف منتشر کرده است.
نکته حائز اهمیت این است که نمودار روند انتشار مطالب در حساب کاربری علی علیزاده در بازه زمانی آذر ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۳ نشان میدهد که فعالیت او در زمان برگزاری انتخابات، چه انتخابات مجلس و چه ریاستجمهوری، افزایش قابلتوجهی داشته و تعداد توییتهای منتشرشده در این بازهها بیشتر بوده است.
تحلیلگر نادان؟
پس از مصاحبه با یامینپور و معرفی او به فضای رسانهای اصولگرا، علیزاده به تدریج به یکی از چهرههای مطرح اصولگرایان تندرو تبدیل شد. او بارها در برنامههای شبکه افق حاضر شد و از سیاستهای منطقهای ایران دفاع کرد. با این حال، رویکردهای چپگرایانه او باعث شد که برخی اصولگرایان میانهرو و اصلاحطلبان او را بهعنوان یک نفوذی معرفی کنند. به طوری که در آذر ۱۴۰۳، رهبر انقلاب در سخنانی به «تحلیلگر نادان» اشاره کردند که بسیاری از کاربران، از اصلاحطلب تا اصولگرا، این توصیف را به علی علیزاده نسبت دادند. این انتقادات بهویژه پس از اظهارات جنجالی او درباره فرماندهان نظامی در موضوع سوریه شدت گرفت.
بهویژه با توجه به حساسیتهای سوپرانقلابیها نسبت به نفوذ و استفاده علیزاده از تکنیکهای هوشمندانه در بین اصولگرایان تندرو بررسی مطالب وی اهمیت دارد. تغییر ناگهانی مواضع او و تلاش برای همسو نشان دادن خود با گفتمان اصولگرایان تندرو، همراه با ظاهرسازی ایدئولوژیک و تأکید بر شعارهای مشترک، اعتماد این گروه را جلب کرده است. او با حمله به دشمنان مشترک و حضور فعال در کمپینها، خود را بهعنوان حامی وفادار معرفی کرده و از منابع مالی و رسانهای اصولگرایان بهرهمند شده است. همچنین، با شبکهسازی و ایجاد پایگاه شخصی در دل این جریان، سعی در تثبیت جایگاه و نفوذ خود داشته است. دونیت شدن او توسط اصولگرایان تندرو نشاندهنده موفقیت نسبی او در جلب اعتماد این گروه است. با این حال، این سوال مطرح است که آیا این اعتماد پایدار خواهد ماند یا در آینده اهداف واقعی او آشکار خواهد شد؟ چنین رویکردی ممکن است در بلندمدت به چالشی برای اصولگرایان تبدیل شود، بهویژه اگر مشخص شود که او بهدنبال منافعی متفاوت بوده است.
ایستگاه بعدی علیز کجاست؟
علیز با هوشمندی خاص خودش می داند کی باید ایستگاه فعلی اش را به مقصد ایستگاه بعدی ترک کند، حالا ایستگاه بعدی علیز- با توجه به نهیب مهم رهبرانقلاب-کجاست؟ نقاب جدید علیز چه خواهد بود؟ براندازی؟ بازگشت به اصلاح طلبی؟ باید منتظر بود و دید!