بازدید 39336

سكوت‌ها و تشويش اذهان عمومي(گفت‌وگو با محمد مطهري)

کد خبر: ۳۰۳۰۱
تاریخ انتشار: ۰۴ دی ۱۳۸۷ - ۰۹:۲۴ 24 December 2008
اشتياق بينندگان «تابناك» پس از هشت ماه همراهي مباحث تحليلي دکتر محمد مطهري در نقد پاره‌اي سياست‌ها در کشور و نيز برخي رفتارهاي اجتماعي ايرانيان، وي را متقاعد كرد تا براي نخستين بار در گفت‌وگويي به شرح دغدغه‌هايش بپردازد.

تابناک: طبعا خوانندگان مقالاتتان مايلند بيشتر با شما آشنا شوند، کمي از خودتان بگوييد.
مطهري: نامم محمد است. اين را از اين جهت مي‌گويم که بعضي از خوانندگان هنوز من را با برادرم (علي آقا) که نماينده مجلس است اشتباه مي‌گيرند. هفتمين و آخرين فرزند شهيد مطهري هستم. هنگام شهادت پدر سيزده ساله و کلاس دوم راهنمايي بودم. درسهاي حوزوي را به طور جدي بعد از ديپلم در سال 63 آغاز کردم و در سال 73 به کسوت روحانيت درآمدم و فقط به کار علمي اشتغال داشته و دارم. البته در دوران دبيرستان مقداري از مقدمات را خوانده بودم.

تابناک: کدام مدرسه بوديد؟
مطهري: تمام دوره دبستان، راهنمايي و دبيرستان را در مدرسه نيکان بودم و فقط يک مدرسه را تجربه کردم. البته در پايان کلاس پنجم موقعيت ديگري پيش آمد و براي مدرسه استعدادهاي درخشان انتخاب شدم، اما چون آن زمان به صورت مختلط و ظاهرا زير نظر وليعهد اداره مي‌شد مسأله منتفي بود.

تابناک: چه شد که روحاني شديد؟
مطهري: از کودکي چنين علاقه‌اي در من بود. احساس مي‌کردم راه ديگري مرا اقناع نمي‌کند. حتي اگر پدرم به شهادت نمي‌رسيدند، باز من روحاني مي‌شدم. البته بعد از شهادت شهيد مطهري يادداشتي از ايشان پيدا کرديم که آرزو کرده بودند من روحاني شوم، گر چه شفاها چيزي به من نگفته بودند. بعدها متوجه شدم که چرا وقتي اول راهنمايي بودم و روزي کتابي از ايشان براي مطالعه خواستم پدرم کتاب «سياحت شرق» را که شرح زندگي طلبگي مرحوم آقانجفي قوچاني است به من دادند.

تابناک: مدتي هم در خارج از کشور بوده‌ايد، درست است؟ البته اين را از جزئيات زيادي هم که در مقالات در مورد غرب مطرح کرده‌ايد مي‌توان حدس زد.
مطهري: بله، چند سال براي تحصيل در کانادا بودم. دکتراي خود را در رشته الهيات گرايش فلسفه دين از دانشگاه تورنتو گرفتم.

تابناک: کارشناسي و کارشناسي ارشد را چطور؟
مطهري: دوره کارشناسي ارشد را در رشته فلسفه در دانشکده ادبيات دانشگاه تهران گذراندم و کارشناسي را هم در رشته مهندسي برق دانشگاه شريف.

تابناک: گفتيد از کودکي به دنبال روحاني شدن بوده‌ايد. پس چطور شد به دنبال مهندسي رفتيد؟
مطهري: فکر کردم که روحاني سي سال بعد، خوب است در اين حد و حدود از علوم روز آگاه باشد و در اين صورت مي‌توانم با نسل جوان رابطه بهتري برقرار کنم. البته برخي درسهاي اين رشته مثل مدارهاي منطقي و رياضيات براي من با توجه به اينکه فلسفه يکي از علايق من است بي تأثير نبود و بلکه الهام بخش هم بود. الان که فکر مي‌کنم مي‌بينم اتفاقا طرح کلي پايان نامه دکتراي من تحت تأثير يکي از چيزهايي بود که در درس «تجزيه و تحليل سيستم‌ها» خوانده بودم. همزمان با دوره ليسانس نيمي از وقت خود را به دروس حوزه اختصاص مي‌دادم. وقتي مدرک ليسانس را گرفته و بلافاصله به قم رفتم، تا پايه 4 را درس گرفته بودم. يک بار هم مي‌خواستم به دليل احساس اتلاف وقت، مهندسي را نيمه کاره رها کنم که شهيد مطهري در يک خواب واضح با استدلال مرا به اتمام آن تشويق کردند.

تابناک: برويم سراغ مقالات. چرا «تابناک» را براي نشر اين مقالات انتخاب کرديد؟ بالأخره هر سايتي يک خط و مشي سياسي هم دارد.
مطهري: بله. برخي که دل خوشي از سايت شما ندارند اين ايراد را به من گرفته‌اند. اين يکي از دردهاي جامعه ماست که زود قضاوت مي‌کنيم و دوست داريم افراد را بي تأمل دسته بندي کنيم. اين انتخاب ارتباطي با مشي سياسي تابناک نداشت. چون محور مطالب مشکلات مردم بود، طبعا مي‌خواستم اين مقالات مخاطب بيشتري داشته باشد و تا آنجا که من اطلاع دارم، تابناک پربيننده‌ترين سايت خبري فارسي است. از طرف ديگر به دنبال جلب توجه مسئولان به اين مشکلات بودم و طبعا بايد يکي از سايتهايي را انتخاب مي‌کردم که مورد توجه مسئولان است. اتخاذ يک موضع براي خوش آمد يک جناح به نظر من مرتبه‌اي از شرک است. همواره سعي کرده‌ام خود را از جناح بنديها دور نگه دارم و اساسا جناحي عمل کردن با انصاف علمي و عملي سازگاري ندارد.

تابناک: چرا يک روزنامه را براي انتشار اين مقالات انتخاب نکرديد؟
مطهري: دليل اصلي اين بود که در اين صورت از دريافت نظرات خوانندگان تقريبا محروم مي‌شدم. نظرات آنان در خط سير مقالات کاملا تأثير داشت و من هرگز باور نمي‌کردم نظرات مردم مي‌تواند اين مقدار الهام بخش و راهگشا باشد. من قصد نداشتم بيش از سه چهار قسمت بنويسم، ولي با ملاحظه نظرات خوانندگان احساس مسئوليت کردم که ادامه دهم. همچنين قصد داشتم تنها در مقاله نهم به رفتار اجتماعي مردم بپردازم و دوباره از مقاله دهم به نقد رفتار مسئولان برگردم. ولي به دليل استقبال خوانندگان تا مقاله سيزدهم مبحث رفتار اجتماعي ادامه يافت.

تابناک: پس بحث شما درباره نقد عملکرد مسئولان ناقص ماند؟
مطهري: بله، در واقع در هر دو بحث (مسئولان و مردم) موضوعاتي باقي مانده است.

تابناک: مانند چه؟
مطهري: تشريح برخي خلأهاي قانوني که مجلس بايد دنبال کند مثل قوانين دقيق در مورد حفظ آبرو و حيثيت افراد و نيز مواردي که نبايد آبروي متخلف حفظ شود و هيچ مقام قضايي هم قادر به جلوگيري از آن نباشد. نقدها و نيز راهکارهايي در مورد مشکلات ديگر قوه قضائيه، صدا و سيما و نيروي انتظامي. همچنين مسائلي درباره رابطه جوانان و روحانيت، فرهنگ انتقاد کردن، بلاي سياست زدگي، فقر اعتماد در جامعه و چند مسأله ديگر.

تابناک: اگر بخواهيد براي کساني که مقالات شما را نخوانده‌اند محتواي اين سيزده مقاله را در چند جمله خلاصه کنيد چه مي‌گوييد؟
مطهري: نکته مبنايي اين بود که حل بسياري از مشکلات کشور بدون اصلاح نظام اطلاع رساني ناممکن است. بگذاريد يک مثال بزنم. برخي افراد با اينکه موبايل پيشرفته‌اي در اختيار دارند، مي‌گويند ما فقط بلديم با آن شماره بگيريم و به تماسها پاسخ دهيم. اما از يک موبايل چندين کار ديگر هم بر مي‌آيد: هم دوربين است و هم ضبط صوت؛ هم وسيله تماس با اينترنت است و هم ساعت زنگ دار و تقويم؛ هم وسيله دريافت و ارسال پيامک است و هم دفترچه تلفن، دفترچه يادداشت، چراغ قوه و وسيله‌اي براي دريافت، ارسال، ضبط و مشاهده فيلم. متأسفانه استفاده از رسانه ملي در کشور ما چيزي شبيه به استفاده نوع اول است. اين مقالات تلاشي بود براي بيان برخي کارکردهاي فراموش شده نظام اطلاع رساني در اموري مثل تأمين امنيت مردم، رساندن صداي مظلومان به مسئولان، آگاه ساختن مستمر جامعه از آمار دقيق نابسامانيها، معرفي کارگزاران متخلف و ارتقاي رفتار اجتماعي. چنانکه چند بار تأکيد کردم تنها به نيمه خالي ليوان نظر داشتم.

تابناک: انگيزه اصلي شما از نوشتن مقالات چه بود؟
مطهري: انگيزه من در بخش نقد رفتار مسئولان با انگيزه‌ام در بخش رفتار اجتماعي متفاوت بود. در بخش نقد برخي سياستها در کشور، راستش را بخواهيد نه براي مردم اينها را نوشتم و نه خالصانه براي خدا؛ بلکه از ترس عذاب آخرت سکوت را جايز ندانستم.

تابناک: منظورتان چيست؟
مطهري: ببينيد، اگر قبل از پيروزي انقلاب از ما مي‌پرسيدند که «در زمان جمهوري اسلامي اگر کسي پس از يک سال تلاش بي حاصل براي اجراي عدالت، فرياد دادخواهي و «يا للمسلمين» سر دهد مسئولان چه خواهند کرد؟»، فکر مي‌کنم اکثريت قريب به اتفاق ما مي‌گفتيم که اگر چنين اتفاقي بيفتد همه از روحاني و غير روحاني به خروش خواهند آمد و تلويزيون تا به نتيجه رسيدن دادخواهي، مردم را در جريان قرار خواهد داد. اما امروز به چه نقطه‌اي رسيده‌ايم؟ نامه استمداد خانواده دکتر زهرا بني يعقوب يک خانم پزشک جوان (دختر يک پاسدار و از زندانيان سياسي قبل از انقلاب) که در پارکي در همدان دستگير شده و دو روز بعد در بازداشتگاه جان داد حتما خوانده‌ايد. حتي اگر نصف آن نامه هم راست باشد، واقعا واي به حال ما. (فريادهاي شهيد مطهري در آخرين روزهاي حيات در پاي تلفن خطاب به دادستان وقت انقلاب هنوز در گوشم است که مبادا در جريان تعيين مجازات مقامات رژيم طاغوت ظلمي صورت گيرد).

البته اکثر افرادي که‌تريبوني در اختيار دارند راحت‌ترين راه را انتخاب مي‌کنند: «سکوت». اما اين در واقع از سخت‌ترين راههاست. شما قرآن که مي‌خوانيد، مي‌بينيد خيلي از عتابها و مجازاتها نه به خاطر عمل کردنها بلکه به خاطر عمل نکردنها و واکنش نشان ندادنهاست. در زيارت هم صحبت از «سمعت بذلک فرضيت به» شده است. (شنيدند و به آن راضي بودند يعني عکس العملي نشان ندادند).
به جنبه اخروي هم که کاري نداشته باشيم، اين سکوتها همچنانکه در مقاله پنجم استدلال کرده‌ام بدترين ضربه‌ها را به نظام مي‌زند. گاهي نه تنها آبروي کشور بلکه آبروي اسلام و روحانيت و شيعه و حتي امام(ره) فقط براي آنکه عدالت در مورد يک متخلف پرنفوذ - که چه بسا از روي يک سهل انگاري کاري انجام داده – اجرا نشود آسيب مي‌بيند. چرا بايد آبروي بازجويان ومأموران متعهد که براي انقلاب و مردم زحمتها کشيده‌اند به خاطر مسامحه با تخلف يا کوتاهي عده قليلي از آنان به تاراج برود؟

بعضي فکر مي‌کنند «تشويش اذهان» فقط به اين معناست كه يک نفر سخنان تندي عليه مسئولان مطرح کند و دستاوردهاي انقلاب را زير سؤال ببرد. در عصر اينترنت و ماهواره، آنقدر حرف نامربوط به گوشها آشناست که با سخنان هتاکانه، غير منصفانه و بي مبنا، ذهن کمتر کسي مشوش مي‌شود. آنچه بارزترين مصداق تشويش اذهان است، «سکوت» کساني است که نبايد در مورد اينگونه وقايع سکوت کنند و اين منحصر به مقامات قضايي نيست. البته از نظر حقوقي اين سکوتها تشويش اذهان به حساب نمي‌آيد ولي از نظر کارکرد و تأثير منفي بر مردم صدبار از هر تشويش اذهان ديگري بدتر است. اين سکوتها در حقيقت غوغاهايي است که خيلي براي مردم معنا دارد. اگر ما به جاي يک ماه تبليغات بي وقفه براي انتخابات، پرونده تخلفات چند تن از افراد پارتي دار را به نتيجه مي‌رسانديم، تاثير مثبت‌تري بر آمار شرکت کنندگان انتخابات داشت.

تابناک: فکر مي‌کنيد چرا عده‌اي سکوت مي‌کنند؟
مطهري: مي‌گويند براي «حفظ نظام». واقعا عجيب است! طبق فرمايش امام حسين (ع) اين ظلم است – نگفته‌اند يک مورد يا صد مورد - که يک حکومت را از پاي در مي‌آورد، کاري که از کفر هم برنمي آيد. همان طور که رهبر انقلاب به تازگي اشاره کردند اين نظام آسان به دست نيامده است. پس هر فرد، نهاد، دسته و سازماني که براي انقلاب زحمت بيشتري کشيده، در مقابل بي عدالتي بايد بلندتر و بيشتر فرياد بزند و اين امر، بسياري از قهر کرده‌ها با انقلاب را به آغوش آن باز خواهد گرداند. به نظر من اگر نظام ما با برخي از آنچه تحت لواي «حفظ نظام» انجام مي‌شود سقوط نکند گمان نمي‌کنم هيچ عامل ديگري بتواند روزي خداي ناکرده اين نظام را از بين ببرد. ظاهرا بعضي «حفظ نظام» را با «حفظ موقعيت خود در نظام» اشتباه گرفته‌اند. اين بدترين توهين به نظام است که بگوييم اجراي عدالت در يک پرونده خاص باعث تضعيف نظام مي‌شود.
اصولا هر جا بوي ظلم ولو در موارد نادر استشمام شود همه امور مثبت ديگر هر قدر بزرگ هم باشند تحت الشعاع قرار مي‌گيرند. فرض کنيد من بگويم و شما هم باور کنيد که شهيد مطهري چند بار به چند انسان بيگناه سيلي زده بود. همين امر به ظاهر کوچک و گذرا، خيل عظيم خوانندگان آثار شهيد را از آثار ايشان دور مي‌کند. هر چقدر هم که از علم و تقوي و هزاران خدمت و ميليونها برکت كتابهاي ايشان گفته شود وجهه ايشان اصلاح نخواهد شد. وقتي مي‌گوييم ظلم ويرانگر است فرقي نمي‌کند مظلوم که باشد؛ در مکتب ما حتي در برخورد با قاتل امير المؤمنين(ع) که «اشقي الاشقياء» است بر رعايت عدالت تأکيد شده است.

تابناک: به نظر شما ريشه اين نوع تسامحات در مبارزه با تخلفات چيست؟
مطهري: يکي از ريشه‌ها اين است که معمولا در دنيا هر جرم يا تخلفي که انجام مي‌شود، مسأله اصلي اين است که چه کنيم ديگر «تکرار نشود»، همه چيز ديگر در مقابل اين هدف بي اهميت است؛ با کسي هم رودربايستي ندارند. اما در ايران در مواجهه با يک تخلف آنقدر محاسبه بي پايه مي‌کنيم که در صورت رسيدگي چه کسي تضعيف و چه کسي تقويت مي‌شود که اصل مسأله لوث مي‌شود.

تابناک: برويم سراغ بحث رفتار اجتماعي. گفتيد انگيزه شما از طرح بحث رفتارهاي اجتماعي متفاوت بوده است. چه شد اين بحث مورد توجه شما قرار گرفت؟
مطهري: اجازه دهيد ابتدا مطلب قبلي در مورد انگيزه‌ام در نقد برخي سياستهاي کشور را تکميل کنم. انگيزه من فقط مربوط به جان انسانها نبود، مسائل ديگري هم بود. مثلا وقتي ـ به گفته رئيس اداره آگاهي ـ آمار گزارشات تعرض به بانوان در سال 86 افزايش يافته اما صدايي از کسي بلند نمي‌شود چه بايد کرد؟
نه تنها مسأله امنيت، بلکه مسأله‌ايمني هم چنانکه بايد جدي گرفته نمي‌شود. مثلا مطابق قوانين ايمني در دنيا دربهاي مکانهاي عمومي بايد به سمت بيرون باز شوند. در آتش سوزي مسجد ارک به خاطر رعايت نشدن همين امر ساده، وقتي جمعيت به طرف در هجوم آورد چون درب مسجد به سمت داخل باز مي‌شد جمعيت پشت در ماندند و عده‌اي زنده زنده در آتش سوختند. اگر مردم بدانند به پيشنهادهايشان توجه مي‌شود، قطعا هزاران نفر در داخل و خارج از کشور ايده‌هاي سودمندي براي بهبود اوضاع در زمينه‌هاي مختلف دارند.

اما بحث رفتار اجتماعي. من هم مثل خيلي‌هاي ديگر سالهاست از اين مسأله رنج برده‌ام که چرا معمولا هر کس به بعضي از کشورهاي خارجي اعم از غربي و شرقي سفر مي‌کند دادش از خودمان بلند مي‌شود. مگر ما از ملل ديگر چه کم داريم که بايد از عدم رعايت نظافت عمومي و نحوه رانندگي گرفته تا پارتي بازي و قانون شکني رنج ببريم؟ من فکر مي‌کنم در مردم آمادگي بسيار خوبي براي اصلاح رفتار اجتماعي هست و با تکيه بر مکتب اهل بيت (ع) حتي مي‌توانيم بهتر از ديگران بشويم. (نمي گويم بايد گرته برداري کنيم، بلکه بايد به ارزشهاي فراموش شده خودمان برگرديم. روشن است که ايرادات مردم ديگر کشورها در رفتار اجتماعي در جاي خود بايد جداگانه بحث شود). به هر حال به مقوله بهبود رفتار اجتماعي توجه جدي نمي‌شود.

من مثلا نحوه ايستادن در صف را که در مقاله نهم توضيح داده ام، ظرف چهار سال گذشته با بيش از ده مسئول در رده‌هاي مختلف در ميان گذاشتم. خيلي استقبال کردند اما در حرف. وقتي نااميد شدم خودم مستقيما با يکي دو خبرنگار تلويزيون صحبت کردم، آنها هم استقبال کردند اما پيگيري نکردند. (فايده آن ديدارها ظاهرا فقط رحمتي بود که اول هر ديدار نثار روح شهيد مطهري کردند!) برخي حجاج ايراني سالهاست به خاطر ندانستن اين نکته ساده که هنگام انتظار در صف براي کنترل گذرنامه بايد پشت خط منتظر بمانند و به باجه نچسبند در بدو ورود مورد تحقير يا تمسخر مأموران سعودي قرار مي‌گيرند.

تابناک: فکر مي‌کنيد چرا پيشنهادهاي شما را پيگيري نکردند؟
مطهري: دقيقا نمي‌دانم. شايد به اين دليل که اهميت دادن به نظرات ديگران به ويژه مردم عادي در کشور ما يک فرهنگ نيست. غالبا افراد خود را تنها جوابگوي مقام بالاتر مي‌دانند نه مردم، در حالي که در ميان نظرات مردم - که من در اين مقالات تجربه کردم - واقعا حرفهاي خوبي پيدا مي‌شود.
اساسا توجه به نظر ديگران از دل فرهنگ اسلامي بر مي‌خيزد. در جنگ بدر وقتي پيامبر اکرم (ص) به لشکر اسلام فرمان دادند که در کنار اولين چاه اردو بزنند، حباب بن منذر عرض کرد آيا وحي بود که شما کاروان را در اينجا فرود آوريد يا تصميم خودتان بود؟ فرمودند نه، وحي نبود. حباب بن منذر براي پيامبر (ص) دليل آورد که جاي ديگري براي اردو زدن مناسب‌تر بود. پيامبر(ص) استدلال او را پذيرفتند و دستور دادند لشکر همان جا اردو بزند.

تابناک: در مقالاتتان مقايسه‌هاي زيادي با آنچه در غرب مي‌گذرد انجام داده‌ايد. اين مقالات چه ميزان از حضور شما در غرب تاثير گرفته است؟
مطهري: شکي نيست که هر کس در محيط جديد، فکرهاي تازه‌اي به ذهنش خطور مي‌کند، مقايساتي انجام مي‌دهد و چيزهاي زيادي مي‌آموزد؛ مهم اين است که انسان بتواند نکات مثبت و منفي را منصفانه تحليل کند. البته اين گونه موضوعات چه در مورد رفتار مردم و چه سياستهاي کشور سالها پيش از سفر به غرب براي من يک دغدغه بود. در مورد رفتار ما ايرانيان، عليرغم بسياري ويژگيهاي خوب و گاهي منحصر به فرد، هر کس کمي دقت کند مي‌فهمد که وقتي در صفهاي شلوغ مرتب دعوا مي‌شود، پيچيدن با خودرو جلوي ديگري زرنگي محسوب مي‌شود، کسي به خاطر نداشتن مو مورد تمسخر قرار مي‌گيرد يا بانوان هنگام رانندگي تحقير مي‌شوند حتما يک يا چند اشکال فرهنگي وجود دارد. طرح مکرر دغدغه هايم با آقاي لاريجاني در زمان رياستشان در صدا و سيما در مورد ضرورت پرداختن به رفتار اجتماعي در تلويزيون، باعث شد که ايشان تهيه کننده‌اي را به من معرفي کند. من طراحي برنامه‌اي را به عهده گرفتم که حدود دوازده سال پيش به نام «ما و ما» از تلويزيون پخش شد.

تابناک: دغدغه شما نسبت به سياستهاي اعمالي در کشور هم مربوط به قبل از سفر به کانادا بود؟
مطهري: بله، من هرگاه مسئولاني را مي‌ديدم، سعي مي‌کردم اگر چيزي به نظرم مي‌رسد يادآوري کنم. يادم هست که حدودا بيست سال پيش در ديدارهاي جداگانه‌اي که در سالگرد شهيد مطهري به اتفاق خانواده با دو تن از مقامات عاليرتبه کشور داشتيم تعبير «بلاي بولتن خبري» را به کار بردم و اينکه چرا اخبار جرايم برخي مسئولان از بولتنها بيرون نمي‌آيد؟ هر دو بزرگوار سخن مرا تاييد كردند. ببينيد امروز به کجا رسيده‌ايم که يک دليل توجيه تخلفات مديران اين شده است که: «از اين موارد زياد است»!

اين همان مطلبي است که در مقاله هفتم و همچنين مقاله پنجم تحت عنوان «آبرويش را بريز و او را به مردم معرفي کن» مطرح کرده‌ام که اساسا عنوان اين مقاله بخشي از نامه امير المومنين عليه السلام است. بعد که به کانادا رفتم ديدم اينها از همين اصل چه بهره‌ها که نمي‌برند. آنها ديگر از آن طرف بام افتاده‌اند؛ به صرف «اتهام» و پيش از اثبات جرم، عکس فرد را متتشر مي‌کنند که البته از نظر اسلامي انجام اين کار کاملا غلط است. در آنجا براي برخي جرمها مثل رشوه، مزاحمت براي نواميس، کودک ربايي، ... کسي به فکر جرم نمي‌افتد مگر آنکه اول تصوير خودش را در تلويزيون تصور مي‌کند. در ايران مي‌بينيد که نه تنها مزاحمت بلکه تجاوز به نواميس آنقدر بي دغدغه شده است که مغازه دار- که نام و آدرس او در چند دقيقه معلوم مي‌شود - به يک بانو در اتاق پرو به منظور تعرض حمله مي‌کند و بعد هم با «متهم تحويل مقامات قضايي شد» وظيفه اطلاع رساني قوه قضاييه تمام مي‌شود.

تابناک: فکر نمي‌کنيد به جاي معرفي برخي مجرمين پرداختن به ريشه‌ها کار اساسي‌تري باشد؟
مطهري: خوب شد اين را يادآوري کرديد. اينها با کار ريشه‌اي منافاتي ندارد. اما در اينجا يک نکته ظريف نهفته است. برخي فکر مي‌کنند هر نوع برخورد با «معلول» يک کار موقت و غير ريشه‌اي است. توجه نمي‌کنند که در مسائل اجتماعي اين طور نيست که هميشه علتها در يک طرف و معلولها در طرف ديگر قرار داشته باشند، بلکه گاهي معلولها هم بر علتها تأثير مي‌گذارند. اگر برخورد با معلول به گونه‌اي باشد که اساسا جرأت بر تخلف را تا حد زيادي از بين ببرد اين خود نوعي برخورد با علت هم هست؛ يعني در عين اينکه برخورد با معلول است کار ريشه‌اي هم هست.
اگر يک دانش آموز در حضور ديگران در مدرسه به گوش معلم سيلي بزند، مضحک است که بگوييم فقط برويم دنبال کار ريشه‌اي و ببينيم تربيتش چگونه بوده، دليل دلخوري اش از معلم چه بوده و دهها عامل را بشماريم. قدم اول بايد اثبات اين امر باشد که اين عمل چقدر زشت بوده است. يک مشکل اساسي ما اين است که «هيبت قضايي» در مورد اکثر تخلفات و جرايم در کشور ما شکسته شده است. بعدا اگر توفيقي دست دهد در مقاله‌اي توضيح خواهم داد ورود سالانه ميليونها پرونده به قوه قضائيه فقط ناشي از نبود «بهداشت قضايي» نيست.

تابناک: با توجه به همه مطالبي که مطرح کرده‌ايد، براي شروع از کجا بايد آغاز کرد؟
مطهري: اين يک بحث مستقل و دامنه دار است. در اين مقطع، از مسئولاني که نکات مفيدي در اين مقالات و نوشته‌هاي ديگران يافته‌اند، مي‌خواهم که آن را به دست همکارانشان برسانند. اگر اين دغدغه‌ها در مسئولان تقويت شود فکر مي‌کنم نقطه عزيمت را مي‌توان با همفکري پيدا کرد که اجازه دهيد در فرصت ديگري درباره آن بحث کنيم. معلوم است که من ادعا ندارم که هر چه نوشته‌ام بهترين راه حل است.

تابناک: در مجموع، بازخوردهايي که از خوانندگان مقالات دريافت کرديد چگونه بود؟
مطهري: در کل بسيار مثبت بود و خستگي مرا در مي‌آورد. من در انتخاب نظرات درج شده در سايت که غالبا حدود بيست درصد کل نظرات بود نقشي نداشتم ولي تمام نظرات درج شده و نشده را که براي من فرستاده مي‌شد به دقت مي‌خواندم. جالب اين بود که افراد با گرايشهاي متضاد از قشرهاي گوناگون در دغدغه‌هاي اين مقالات اظهار همدلي مي‌کردند.
البته گاهي با خواندن بعضي نظرات متأثر مي‌شدم چون احساس مي‌کردم که گويي برخي از مردم خود را بي پناه احساس مي‌کنند و پناهي براي مطرح کردن درد دلهايشان پيدا کرده‌اند. مخصوصا در مورد مقاله دوم که درباره تعرض به بانوان بود جريانات وحشتناکي از آنچه براي عزيزانشان اتفاق افتاده بود برايم ارسال کردند. چندين بار در اين مدت من به شدت تحت تأثير قرار گرفتم.

تابناک: براي اين احساس بي پناهي؟
مطهري: نه فقط اين احساس. مثلا در مورد مقاله آخر «ايرانيان و خلوت اينترنتي» ايميلهاي بسيار تأثير گذاري دريافت کردم و بر پاکي برخي جوانان غبطه خوردم. برخي با خواندن اين مقاله مطالبي را که بوي گناه اينترنتي مي‌داد از وبلاگهايشان برداشته بودند.

تابناک: نمونه‌اي از نظرات جالب را در ذهن داريد؟
مطهري: بله، مثلا وقتي در مقاله دوازدهم يکي از جنبه‌هاي نحوه رانندگي و تلفات وحشتناک آن را به همراه چندين تصوير ريشه‌يابي کردم، يکي از خوانندگان با صراحت شيريني چنين نوشته بود: معلوم مي‌شود کفگير نويسنده به ته ديگ خورده است. اين نظر نشان مي‌دهد که آنقدر در فرهنگ ما مسأله «ايمني»، کم اهميت است که برخي آن را بحثي زايد و از سر تفنن مي‌شمارند. به خاطر رواج همين فرهنگ است که براي ملزم کردن کارخانه‌هاي خودروسازي به بالابردن ايمني خودروها به جاي آنکه قوانين شديد و الزام آوري توسط مجلس تصويب شود، پليس بايد به کارخانه‌هاي خودروسازي التماس کند، آن هم در کشوري که بالاترين آمار تصادفات را دارد.

تابناک: به پايان مصاحبه نزديک مي‌شويم. توصيه خاصي براي مسئولان داريد؟
مطهري: تقاضايم اين است که توجه کنند که اگر به هر دليل بعضي از مشکلات کشور، از مسائل اقتصادي و معضل مسکن گرفته تا بيکاري جوانان و ... به سرعت قابل حل نيست، مشکل امنيت بانوان و کودکان تا حد زيادي قابل حل است. من در اين مقالات به راه حلهايي براي ارتقاي امنيت اشاره کرده ام. اما يک مشکل اساسي نبود انگيزه لازم است. ديدن فيلمهاي تعرضات به نواميس مردم که گاهي ده نفره هم رخ مي‌دهد براي افرادي مثل من که مسئوليتي ندارند، سم مهلک است. اما من از مسئولان اعم از قضايي و انتظامي و نمايندگان مجلس و ديگر مسئولان مي‌خواهم دست كم يکي از اين فيلم‌ها را ببينند و جسارتا فقط براي يک لحظه به جاي آن قرباني، نزديکان خود را تصور کنند.
اين را از اين جهت مي‌گويم که در دوران مجلس هفتم يک بار يکي از مسئولان دلسوز نيروي انتظامي چند دقيقه از فيلم تعرض شش نفر به يک دختر نوجوان را براي حدود پانزده نماينده مجلس به نمايش گذاشته بود. ايشان مي‌گفت برخي نمايندگان با ديدن دقايقي از فيلم از شدت تأثر از حال رفتند. اين همان پرونده‌اي بود که قاضي مربوطه با مجموعا بيست ميليون تومان وثيقه همه متهمان را آزاد کرده بود که فرياد فرمانده نيروي انتظامي را در يک سخنراني علني درآورد. آنچه مسئولان حتي تحمل ديدنش را هم ندارند، مردم چگونه بايد در عمل تحمل کنند؟ آنهايي که کاري مي‌توانند انجام دهند به جاي گمانه زني درباره رياست جمهوري و گرفتن وقت مردم، به فکر امنيت و ديگر نيازهاي اساسي مردم باشند.

تابناک: چه سخني با خوانندگان داريد؟
مطهري: يک بار ديگر از همراهي و اظهار لطف آنان و مشارکت در بحث و نيز نقدهايشان قدرداني مي‌کنم.
بايد از گردانندگان و کارکنان تابناک نيز تشکر ويژه‌اي بکنم. کاملا با سعه صدر با مقالات برخورد کردند و در طول اين مدت حتي «پيشنهاد» تغيير يک جمله را هم ندادند. قرار دادن خلاصه مقالات در ستون وسط نشان از اهتمام جدي تابناک به اين مقالات داشت.
همانطور که مي‌دانيد تعداد عکسهاي باقيمانده از شهيد مطهري خيلي محدود است. عکسي از شهيد مطهري مربوط به سال 1355 که اخيرا به دست آمده و براي اولين بار منتشر مي‌شود – و اتفاقا من هم در آن حضور دارم - تقديمتان مي‌کنم. شکي نيست که اقبال خوانندگان به اين مقالات تا حدي به برکت نام آن شهيد بوده است.
تور تابستان ۱۴۰۳
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۲
انتشار یافته: ۰
از آقاي مطهري عزيز خواهش مي‌كنم مقالات را ادامه دهند. من خواننده پروپاقرص اين مجموعه مقالات هستم و امروز از اينكه مجددا بعد از مدتها چيزي از ايشان در سايت مي‌بينم خيلي خوشحالم.
واقعا بعضي قسمتهاي مقالات و نظرات مردم تكان دهنده بود و ذات فراموشكار انسان هر چند وقت به اين تكانها نياز دارد. هم مردم، هم مسوولان.
واقعا سخنان شما از جنس متفاوتي است. انگار گم شده‌مان و درددل نگفته‌مان را از شما مي‌شنويم. نمي‌دانيد من عضو كوچك اين جامعه چقدر از پرونده بني‌يعقوبها غصه خورده‌ام و رنج كشيده‌ام... چرا فرياد مظلومان بي‌فريادرس شده است؟ خواهش مي‌كنم ادامه بدهيد.
خدا به همراهتان.
ممنون از زحمات شما و سايت تابناك
برچسب منتخب
# انتخابات ریاست جمهوری # مسعود پزشکیان # سعید جلیلی # دور دوم انتخابات