دیدارهای اشتون در تهران تا آخرین روز هفته بر روزنامههای کشور سایه افکنده است. تحلیل واکنشهای گوناگون به این دیدارها در بیشتر روزنامههای امروز، جایی را از آن خود کرده است. احتمال افزایش قیمت و تک نرخی شدن بنزین از آغاز سال آینده و سفر رئیس جمهور به عمان، دیگر مطالب مهم روزنامههای امروز هستند.
پیام بیلبوردهای با تصویر مشترک اشتون و صدام
شرق از جمله روزنامههایی است که خبر داده، پس از بالا رفتن بیلبوردهای «صداقت آمریکایی» حالا نوبت به بیلبوردهای احتمالا «صداقت اشتونی» رسیده است؛ بیلبوردهایی که البته مشخص نیست توسط چه ارگان یا نهادی نصب شده و حالا در برخی خیابانهای پایتخت خودنمایی میکند؛ بیلبوردهایی که نیمی از چهره مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا را چسبیده به چهره «صدامحسین»، دیکتاتور معدوم عراق نشان میدهد.
احتمالا دلیل انتخاب «صدام» که یکی از منفورترین چهرهها نزد مردم ایران است در کنار میهمان رسمی هفته اخیر مسئولان ارشد کشور، رساندن پیامی مستقیم به بینندگان این بیلبوردهاست. بیلبوردهای «صداقت آمریکایی» در زمان مذاکرات ایران و ۱+۵ توسط مؤسسه فرهنگی ـ هنری «اوج» در برخی شهرهای کشور نصب شد؛ بیلبوردهایی که در آن مذاکرهکنندگان ایرانی را نشان میداد که سادهلوح معرفی شده بودند و نمیدانستند در مقابل آمریکاییهای مسلح نشستهاند. دیدار سیاستمدار کهنهکار انگلیسی با چند فعال «زن» در ایران، واکنشهای گستردهای در پی داشته است. تا آنجا که گروهی از معترضان روز گذشته جلو سفارت اتریش تجمع کردند. این افراد شعار میدادند: «اشتون عامل واشنگتن».
قانون، نصب بنرهای ضد «اشتون» در تهران را نشانه «ورود دوباره مدیریت شهری به سیاست خارجی» دانسته و نوشته است: از میان همه شهرها و شهرداریها، فقط شهرداری تهران است که در حوزه سیاست، به ویژه سیاست خارجی برای خود حق اظهارنظر قائل است. پس از نصب بنرهای «صداقت آمریکایی» در تهران که در آن از مذاکرات هستهای دولت انتقاد شده بود، در بنرهای جدید به دیدارهای غیرسیاسی کاترین اشتون در تهران حمله شده است. در این بنرها که عنوان «حقوق بشری» دارند، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با صدام حسین معدوم مقایسه شده است. هدف انتقاد و حمله این بنرها هم دیدارهای موسوم به حقوق بشری اشتون در تهران است. این دیدارها انتقادهای بسیاری را در داخل برانگیخته است. اما به نظر میرسد مدیریت شهری، موضع حادتر و صریحتری نسبت به این دیدارها گرفته است. زیرا در این بنرها، نیمی از صورت اشتون با نیمی از صورت صدام ترکیب شده است. پایین این بنرها نیز تصاویری از کشتههای فاجعه حلبچه و شهدای هستهای به چشم میخورد.
وطنامروز در تفسیر خود از سخنان رئیس قوه قضائیه در این باره در آغاز مطلبی با تیتر «اتمام حجت آیتالله» نوشته: جدیدترین مدل نقض حاکمیت ملی این گونه است که حاکمیت نقض و استقلال مخدوش میشود و وزارت امور خارجه نیز بیاطلاع است! این مدل وزارت امور خارجه را «سهلانگار» میکند اما «متهم» نه! با این حال اما آیتالله آملی لاریجانی طی این سالها نشان داده، مدل او برای مقابله با ناهنجاریها و بزهها به ویژه در حوزه سیاست، خیلی واضح و روشن است. صراحت رئیس قوه قضائیه طی ۴ سال گذشته به عنوان مهمترین رکن رفتاری و شخصیتی وی مورد اذعان همگان است. لذا بدیهی است در موضوعی که این روزها موجب حجم وسیعی از انتقاد در کشور شده و دامنه وسیعی از جامعه، از مراجع تقلید تا دانشجویان را گرفته، آیتالله واکنش قاطعانهای اتخاذ خواهد کرد. پس از رفتار زشت و دون شأن کاترین اشتون در ایران و ملاقات او با یکی از مهرههای حقوق بشری غرب در ایران که به دلیل اقدامات ضدامنیتی مدتی در زندان به سر برده بود؛ شاید بسیاری در انتظار واکنش قاضیالقضات بودند تا ببینند این قاضی صریح در مقابل این نقض آشکار امنیت ملی چه واکنشی اتخاذ خواهد کرد. دیروز آیتالله صادق آملیلاریجانی، رئیس قوه قضائیه به رسم هر چهارشنبه در جلسه مسؤولان عالی قضایی حضور یافت تا به مهمترین مسائل مربوط رسیدگی شود. آیتالله آملی لاریجانی در این جلسه به ماجرای دیدار کاترین اشتون و یک مجرم نشاندار امنیتی اشاره و درباره آن صریحا موضعگیری کرد. رئیس قوه قضائیه بر حمایت از روشهای معتدلانه و عقلانی در مناسبات خارجی و نشان دادن چهره واقعی نظام اسلامی ایران که متأثر از عقلانیت شیعه است، تاکید کرد و گفت: مگر این کشور بیدر و پیکر است که هرکسی آمد، هر کجا خواست برود؟ دیدار با فتنهگران دهنکجی به نظام است.
کیهان ترجیح داده به بررسی سخنان دبیر کل سازمان ملل بپردازد و در آغاز یادداشت روز خود با تیتر «کدام کوتاهی زبان او را دراز کرده است؟!» به قلم حسین شریعتمداری نوشته: بانکیمون نیز مانند برخی دیگر از دبیران کل سابق و اسبق سازمان ملل متحد نشان داده است در اظهارنظر پیرامون مسائل بینالمللی، از خود اختیاری ندارد و بدون اجازه آمریکا نه سخنی بر زبان میراند و نه قلمی بر کاغذ میچرخاند. از این زاویه، ادعای دیروز وی درباره نقض حقوقبشر در ایران، ادعای تازهای نیست. این ادعای بیپایه و اساس بارها از سوی دولتمردان آمریکایی و همتایان قبلی دبیرکل سازمان ملل متحد تکرار شده است. اما اظهارات اخیر بانکیمون حاوی نکتهای است که آن را از ادعاهای مشابه قبلی متمایز میکند.
دبیرکل سازمان ملل متحد میگوید «رئیسجمهور ایران نتوانسته است به وعدههای انتخاباتی خود عمل کند»! بانکیمون در این اظهارنظر به گونهای سخن میگوید که انگار دکترروحانی در وعدهها و تبلیغات انتخاباتی خود به آمریکا و متحدانش تعهدی سپرده است که از عهده انجام آن برنیامده! و اکنون دبیرکل سازمان ملل با یادآوری آن «وعده» ها، آقای دکتر روحانی را مورد بازخواست قرار داده و به محاکمه کشیده است که چرا به وعدهها و تعهدات خود عمل نکرده است؟! این بخش از اظهارنظر اخیر بانکیمون فقط زباندرازی نسبت به مسائل داخلی جمهوری اسلامی ایران نیست، بلکه رئیسجمهور محترم کشورمان را به قول و قرار قبلی! و سپردن تعهد به آمریکا در جریان انتخابات ریاستجمهوری متهم میکند! این دروغ بزرگ بانکیمون و تهمت ناروای دبیر کل بیسروپای سازمان ملل متحد به رئیسجمهور و ملت شریف ایران نابخشودنیتر از آن است که با محکوم کردن لفظی، این یا آن مسئول نظام برابری کرده و قابل جبران باشد.
روزنامه دولتی ایران نیز به به واکنشها در بهارستان پرداخته و نوشته: واکنشها به دیدار حاشیهای کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با «نرگس محمدی» فعال سیاسی، روز گذشته در صحن علنی مجلس هم ادامه یافت. «مهدی کوچکزاده» عضو «جبهه پایداری» در تذکری ضمن مقایسه موضوع این دیدار با ماجرای کاپیتولاسیون در دوره حکومت شاهنشاهی، آن را بدتر از کاپیتولاسیون خواند. او پشت تریبون مجلس گفت: «این کشور مستعمره یک مشت کشور اروپایی بیخبر از خدا و غافل از فرهنگ و تمدن نیست. امریکاییها و اروپاییها به قول رهبر معظم انقلاب غلط میکنند درباره حقوق بشر حرف میزنند.» کوچکزاده خطاب به وزیراطلاعات گفت: «آقای وزیر اطلاعات کجا است که برای بار دوم این عجوزه در سیستم قضایی کشور دخالت میکند، کجا است که امروزه شاهد لگدمال کردن استقلال کشور هستیم و همین امر موجب خون دل خوردن ملت ایران شده است».
علی لاریجانی رئیس مجلس هم در واکنش به این اخطار گفت: «کاری که نماینده اروپا در ایران انجام داد بسیار زشت بود. ایشان طبق پروتکل باید ملاقات را به وزارت خارجه اطلاع میداد.» او ادامه داد: «انجام دیدار دزدکی به دور از شخصیت اروپاییها است اما اینکه این مسأله را با کاپیتولاسیون مقایسه میکنید، مقایسه درستی نیست. این رفتار، رفتار غلطی بود ولی ربطی به کاپیتولاسیون ندارد. با این مقایسه اذهان عمومی را تخریب نکنید».
۷روز تا خداحافظی با بنزین ۷۰۰ و ۴۰۰ تومانی؟
شرق از جمله روزنامههایی است که بررسی حذف سهمیهبندی بنزین در دولت را جدی دانسته و نوشته است: روز گذشته برای چندمین بار خبر افزایش قیمت بنزین و گازوییل در روزهای پایانی سال طی یک ماه گذشته منتشر شد و این بار زمان اجراییشدن این افزایش قیمت نه از سوی اعضای رسمی دولت در وزارت نفت یا وزارت اقتصاد که از سوی محمدرضا بقاییان، عضو شورایعالی کار مطرح شد.
وی در تشریح جزییات جلسه سهشنبه شب گذشته شورایعالی اشتغال برای تعیین میزان حداقل افزایش دستمزد کارگران در سال آینده خبر افزایش بهای بنزین و گازوییل را در آخرین روز اسفندماه یعنی ۲۹ اسفند اعلام کرد.
اگرچه افزایش قیمت بنزین برای سال ۱۳۹۳ قطعی شده و بسیاری از مردم از نخستین روزهای اسفندماه با انتشار خبرهایی مبنی بر آمادهباش تمامی جایگاههای سوخترسانی برای افزایش بهای بنزین و گازوییل گوش به زنگ اجرای این افزایش قیمت بودند، آنچنان که بیژن حاج محمدرضا، رئیس انجمن جایگاهداران سوخت کشور هم در نخستین روز اسفندماه از آمادهباش تمامی جایگاههای سوخت کشور برای عرضه بنزین ۷۰۰تومانی یارانهای و هزارو۵۰تومانی آزاد خبر داده بود ولی در نهایت دولت به دلایل مختلف ترجیح داد این افزایش قیمت را به تعویق انداخته و اجرای فاز دوم هدفمند کردن یارانهها را با افزایش ۲۵ و ۲۰درصدی قیمت برق و آب آغاز کند تا با چراغ خاموش و بیسروصدا در این مسیر گام بردارد.
با این حال با توجه به سخنان محمدرضا بقاییان، عضو شورایعالی کار در روز گذشته مبنی بر افزایش قیمت بنزین در آخرین روز سالجاری به نظر میرسد که دولت عزم خود را جزم کرده تا در روزهای آخر سال و در بحبوحه شلوغیهای سال نو قیمت بنزین و گازوییل را افزایش داده و گام سوم خود را این گونه بردارد. همزمان با این اظهارنظر، سیدهاشم بنیهاشمی، عضو کمیسیون انرژی مجلس با اشاره به استفاده دولت از مجوز افزایش نرخها برای آبوبرق در سال ۹۲ که در قالب بودجه داده شده بود، تأکید میکند: دولت از مجوز افزایش ۳۸درصدی نرخ حاملهای انرژی در بودجه ۹۲ برای بنزین و گاز تا پایان سال استفاده خواهد کرد.
اگرچه هنوز خبر رسمی از هیچکدام از مسئولان اقتصادی و نفتی کشور تا آخرین لحظه نگارش این گزارش در این زمینه منتشر نشده است و بیژن زنگنه در آخرین واکنش خود در اینباره در نخستین روزهای هفته جاری به صراحت از خبرنگاران خواسته که در رابطه با افزایش قیمت بنزین از او سؤالی نپرسند، با این حال شواهد و قرائن نشان میدهد که مردم تنها هفت روز دیگر فرصت دارند تا با بنزین ۴۰۰تومانی نیمهیارانهای و بنزین ۷۰۰تومانی آزاد خداحافظی کنند. با این حساب به نظر میرسد بنا به تصمیم دولت از ساعات ابتدایی روز ۲۹ اسفند بهای بنزین نیمهیارانهای از ۴۰۰تومان به ۷۰۰تومان و قیمت هر لیتر بنزین آزاد به هزارو۵۰تومان افزایش یابد. بر این اساس از روزهای ابتدایی سال آینده خودروهای شخصی ماهانه ۶۰ لیتر بنزین با نرخ ۷۰۰تومانی دریافت میکنند، ضمن آنکه بنزین ۴۰۰تومانی ذخیرهسازیشده در کارتهای هوشمند سوخت به قوت خود باقی مانده و پس از اتمام سهمیههای بنزین ۴۰۰تومانی کارتها، مردم میتوانند از سهمیههای جدید ۷۰۰تومانی بنزین کارت خود برداشت کنند.
با این حال اگر دولت بخواهد مصوبه عوارض ۵ درصدی مصرف بنزین و گازوییل مجلس را اجرا کند قیمت هر لیتر بنزین یارانهای در سال آینده به ۷۳۵تومان و قیمت هر لیتر بنزین آزاد معمولی هم به همین نسبت افزایش خواهد یافت. این در حالی است که خبرهایی مبنی بر حذف کارمزد فروش بنزین و پرداخت هزینه کارمزد توسط مردم در قالب حقالعمل خرید سوخت از سوی وزارت نفت به شورای اقتصاد منتشر شده که در صورت اجرای مصوبه این شورا، هزینه خرید بنزین بسته به حجم باک خودروها افزایش مییابد. بنابراین با تصویب پیشنهاد ۲۵درصدی دریافت حقالعمل جایگاهداران سوخت، بار مالی خرید هر ۳۰ لیتر بنزین با قیمت ۴۰۰تومان حدود سههزارتومان است و در صورت افزایش قیمت هر لیتر بنزین به هزارتومان، حقالعمل خرید هر ۳۰ لیتر بنزین حدود هفتهزارو۵۰۰ تومان خواهد شد.
با توجه به این اخبار است که شاید سخنان روز گذشته محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت در حاشیه نشست هفتگی هیأت دولت در پاسخ به سؤال تداوم نظام سهمیهبندی بنزین در دولت تدبیر و امید تأییدکننده اخباری مبنی بر به تعلیقرفتن نظام سهمیهبندی بنزین باشد. اقدامی که به یکباره قیمت بنزین را به قیمت واقعی میرساند.
سخنگوی دولت در حاشیه جلسه هیأت دولت که روز گذشته برگزار شد، در این رابطه میگوید: در مورد حذف نظام سهمیهبندی بنزین در حال تصمیمگیری نهایی هستیم چون تأثیر خود را بر روی قیمت حاملهای انرژی نشان میدهد و از طرف دیگر کارشناسان میگویند در صورت دونرخیشدن قیمت، فساد زیادی ایجاد میشود و اگر به سمت تکنرخیشدن پیش برویم سهمیه چندان معنا نخواهد داشت. موضوعی که روزهای گذشته نیز مورد تأکید وزیر نفت نیز قرار گرفته و وی به صراحت از تکنرخیشدن قیمت بنزین و حذف سهمیهبندی بنزین حمایت کرده بود.
تهران امروز در همین راستا و در یادداشتی با تیتر «بیگدار به آب نزنیم» به قلم مهدی تقوی استاد اقتصاد دانشگاه علامه نوشته است: نخستین نشانهها از اینکه دولت به سوی تک نرخی کردن بنزین گام برداشته است، با سخنان دیروز سخنگوی دولت آشکار شد. درباره افزایش قیمت بنزین و حذف سهمیه بندی لابد دولت برای خود استدلالهایی دارد. لیکن این موضوع را از منظر تورمی هم میتوان مورد بحث قرار داد. افزایش قیمت بنزین بدون شک یعنی افزایش تورم. مسئولان دولت جدید یا این قاعده را از یاد بردهاند یا خود را به ندیدن و نشنیدن زدهاند. دولت آقای روحانی در یک شرایط رکود – تورمی کشور را تحویل گرفت و انتظار این بود که سیاستهایی ویژه و بر خلاف دولت قبل برای عبور از این شرایط داشته باشد اما شواهد نشان میدهد این دولت هم میخواهد پا جای پای دولتهای آقای احمدینژاد بگذارد. دست گذاشتن روی افزایش قیمت بنزین و تلاش برای «تک نرخی کردن» آنکه روز گذشته مورد تأکید سخنگوی دولت هم قرار گرفته نشان میدهد دولت جدید هم برنامه «ویژهای» برای شرایط حساس اقتصادی کشور ندارد. ظاهرا مسئولان محترم دولت یادشان رفته در این سالها مردم بخشی از قدرت خریدشان را از دست دادهاند. افزایش قیمت بنزین که به معنای افزایش تورم است یعنی ادامه روند قبلی. دولت به جای آزمودن راههای آزموده شده و دست گذاشتن روی مباحث کلیشهای و بدون نتیجه باید سراغ گزینههای کارسازتر و راهگشاتر برود. در حال حاضر از اصلاح قیمت بنزین مهمتر در کشور، اصلاح نظام مالیاتی است.
از نظر نگارنده که ۴۳ سال است تئوریهای اقتصاد را در دانشگاهها درس میدهد و کاوش میکند تا زمانی که این مشکل رفع نشود، تلاش برای اصلاح اقتصادی بیمعنی و ابتر و بینتیجه است. در حال حاضر در کشور ما تنها حقوق بگیران ثابت هستند که مالیاتشان را میپردازند در حالی که نمایشگاه دارها و دلار فروشها و... چندین برابر آنها درآمد دارند و هیچ مالیاتی هم نمیپردازند. برای روشنتر شدن این بحث به تجربه خودم از زندگی در انگلیس قبل از تاچر اشاره میکنم، جایی که ثروتمندان مجبور بودند مالیات بیشتر بدهند و آنجا هیچ کس نگرانی از بابت هزینههای درمانی و آموزشی و.. نداشت. این میشود یارانه دادن، نه اینکه با افزایش قیمت حاملهای انژری مانند بنزین و آب و برق تورم و به تبع آن هزینه زندگی را برای اقشار آسیب پذیر بالا ببریم و بعد بخواهیم با دادن یک رقم ماهانه این تورم را جبران کنیم. این سیکل معیوب را تا کجا میتوان ادامه داد؟ از صحبت های این روزهای مسئولان دولتی این نشانه به دست میآید که آنها میخواهند با توجیهاتی مانند مصرف بالا و آلودگی هوا و.. - که البته هر کدام به جای خود درست است - قیمت بنزین را بیشتر از سایر حاملها بالا ببرند اما باید توجه داشت که افزایش قیمت بنزین، بیشتر از آن حاملها بر تورم تأثیر میگذارد. هزینه حمل و نقل که بالا برود بهتبع آن افزایش قیمتهای کاذب و غیر اذبی در بازار اتفاق میافتد که آه از نهاد اقشار آسیبپذیر بلند خواهد کرد. کاش دولت همه جوانب تصمیمهایش را بسنجد و بیگدار به آب نزند.
حضور معنادار اشتون در خانه میانجیگر قدیمی
شرق در حاشیه سفر رئیس جمهور به عمان به نقل از وزیر خارجه این کشور نوشته است: عمان از زمان بیلکلینتون میانجی ایران و آمریکاست. به نوشته شرق دوست مشترک ایران و آمریکا، از روز گذشته میزبان «حسن روحانی»، رئیسجمهوری ایران است. کشوری که نام خود و پادشاهش «سلطان قابوس» برای ایرانیان آمیخته با «میانجیگری» است؛ میانجیگری بین ایران و آمریکا.
روز گذشته در حالی که «حسن روحانی» میهمان «سلطان قابوس» بود، «یوسف بنعلوی»، وزیرخارجه عمان، با اشاره به نقش کشورش در موفقیت مذاکرات ایران با غرب تأکید کرد: «تلاشهای ما از زمان بیل کلینتون، رئیسجمهوری اسبق آمریکا شروع شد، اکنون این تلاشها به بار نشسته و ما از این اینکه در شروع گفتوگوها نقش داشتهایم بسیار خوشحال هستیم.
عمان در توافق هستهای ایران و ۱+۵ نقش داشته است و این نقش از زمان بیل کلینتون رئیسجمهور سابق آمریکا شروع شد و در زمان دیگر رؤسای جمهور آمریکا ادامه داشت تا اینکه به اوباما رسید.» بیل کلینتون از سال ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۰ رئیسجمهوری آمریکا بود. او هدف از این میانجیگری را اینگونه بیان کرد: «هدف ما از ایفای این نقش، جلوگیری از وقوع یک رویارویی گسترده بین ایران و کشورهای بزرگ بود؛ چراکه این رویارویی در صورت وقوع برای منطقه بحرانآفرین بود.» «یوسف بنعلوی» که قبلا از میانجیگری «دورادور» بین ایران و آمریکا سخن گفته بود، زمان نقشآفرینی عمان را پس از آن دانست که «دوطرف مجاب شدند باید از گزینه رویارویی دوری کنند».
او این مجاب شدن را موجب فراهم شدن زمینه مذاکره برشمرد و ادامه داد: «عمان در باز کردن گره بیاعتمادی بین ایران و آمریکا نقش داشت که باعث شد راه برای ادامه امور فراهم شود و بهدنبال آن تماسها و برخی از دیدارهای محدود بین دو طرف شروع شد.» او اینبار آشکارا به نقش عمان در کاهش تنشها بین ایران و آمریکا اشاره کرد و محل برخی دیدارهای مقامات ایران و آمریکا را عمان عنوان کرد و گفت: «بین دوطرف محورهای مشترکی وجود داشت از جمله اینکه به گفتوگو و حل مشکل راغب بودند که این مشترکات با بیاعتمادی همراه بود ولی دو طرف مُصر بودند که به اختلافها پایان دهند؛ به همین دلیل نشستهایی که برخی از آنها نیز در عمان بود با هدف حرکت به سمت تعمیق منافع مشترک شروع شد.» وزیرخارجه عمان، همچنین شرایط بین ایران و غرب بهخصوص آمریکا را متغیر دانست و در مورد گفتوگوها در زمان دموکراتها و جمهوریخواهان در آمریکا گفت: «دموکراتهای آمریکا نسبت به جمهوریخواهان که همه درها را کامل بسته بودند گوش شنواتری داشتند؛ ولی ما راهی نداشتیم جز اینکه گفتوگوها را از منظر دوستی مشترک ادامه دهیم. بعد از سالها دو طرف احساس کردند که ادامه این اختلاف، آنها را به سمت شرایط رویارویی میکشاند».
وزیرخارجه عمان افزود: «جایگزین این رویارویی، مذاکره بود که در این مورد علایم و اشارههایی از دو طرف بهویژه بعد از انتخاب اوباما بهعنوان رئیسجمهوری آمریکا وجود داشت.» او تلاشهای «اوباما» برای گفتوگو را بیشتر از دیگر رؤسای جمهوری آمریکا دانست و ادامه داد: «او گامهای مثبتی در این زمینه برداشت که از جمله آنها پیام تبریک برای ایرانیان در برخی از مناسبتهای دینی بود که ایرانیان نیز به آن پاسخ دادند».
او همچنین بر ادامه این نقش عمان تأکید کرد. نشریه لیبراسیون، در نهم دی ماه امسال مدعی شده بود که «علیاکبر ولایتی»، وزیرخارجه سابق ایران و «جان کری» (سناتور آن زمان آمریکا) در سالهای ٢٠١٠ و ٢٠١٣ در عمان با یکدیگر دیدارهایی داشتهاند؛ موضوعی که البته با تکذیب ولایتی روبهرو شده بود.
آرمان، حضور اشتون و روحانی در مسقط را معنادار دانسته و نوشته: فرآیندهای دیپلماتیک به مثابه کوه یخی میماند که بخش عمدهای از آیند و روندهای تأثیر گذار آن به شکل زیرپوستی و به دور از اذهان عمومی و منظر رسانهای در نیمه پنهان و بدور از چشم مردم رقم میخورد. میزهای لوکس، دیپلماتهای اتو کشیده و مقامات خندان و خشنود که در مذاکرات رسمی نمایه آن را به وفور میبینیم همه آن چیزی نیست که در روندهای دیپلماتیک اثر گذار بوده و منجر به تغییر و تحولات میشوند. در واقع بخش عمده و زیرپوستی تحولات در رایزنیها و چانهزنیهایی رقم میخورد که معدود افرادی از آن مطلع بوده و پس از گذر از این فعل و انفعالات و فیلترهای متعدد است که نمایه بیرونی و اصلی هویدا شده و مذاکرات رسمی به جریان میافتد. این نیمه پنهان بخصوص در مواردی که روابط دولتها دچار پیچیدگیهای مضاعف بوده و مراودات فیمابینی ملهم از مولفههای متعدد دچار گسست و عدم رسمیت است و معادلات خاصی نیز بر سطح روابط سایه گسترانده و عدم ارتباط را بواسطه حوزههای مشترک تاثیرگذار بر منافع و مطامع ملی ناممکن کرده و ضرورت طی طریق در مسیر گفتوگوهای غیررسمی را الزامآور میکند، بیشتر و خطیرتر نیز هست.
آرمان در ادامه نوشته است: حال با توجه به فعل و انفعالات تازه و راهبرد رقم خورده در روابط ایران و غرب یک بار دیگر عمان جایگاهی پررنگ در رویکردهای دستگاه دیپلماسی کشور ما یافته و رئیسجمهور، اولین سفر خارجی رسمی خود برای دیدارهای دوجانبه را به این کشور انجام داده و جالب آنکه کاترین اشتون نیز پس از دیدار دو روزه از ایران به عمان سفر کرده و طی توقفی کوتاه در این کشور با پادشاه عمان دیدار داشته است. نکتهای که میتواند حامل پیامهای خاص بوده و از دید بسیاری از رسانهها به دور ماند.
محمد علی سبحانی هم در همین روزنامه در مورد دستاوردهای سفر روحانی به عمان نوشته: میان کشورهای حاشیه خلیج فارس، عمان برای ایران سه ویژگی خاص دارد. غیر از ضرورت وجود رابطه خوب با کشورهای همجوار و همسایه و موضوع امنیت دستهجمعی که از سیاستهای استراتژیک ایران است، عمان چند ویژگی و جایگاه خاص برای ایران دارد؛ هر کدام از کشورهایی که در حوزه خلیج فارس قرار دارند با مشکلات مختص به خود روبهرو هستند و امنیت دسته جمعی در این منطقه مربوط به همه کشورها و دارای اهمیت بالایی است. در این بین کشور عمان رابطه دیرینهای با ایران دارد که این رابطه به دوران قبل از سال ۵۷ برمیگردد بطوری که عمان در ادامه نیز رابطه خود را با ایران در این سالها حفظ کرده است.
عمان زمانی درگیر مبارزات مسلحانه نیروهای جداییطلب در کشور خود بود که با کمک دولت وقت ایران توانست کشور را به اوضاع بسامان برگرداند و معضل عمانیها در این مسأله حل شد. به این دلیل عمان نسبت به ایران احساس دین میکند و ایران در میان کشورهای همسایه برای عمان کشوری «خاص» محسوب میشود. حتی در زمان جنگ بین ایران و عراق که کشور ما با کشورهای خلیج فارس به مشکل برخورده بود عمان فاصله خود را از کشورهای حاشیه خلیج فارس حفظ کرد. امنیت منطقه خلیج فارس برای ایران و عمان اهمیت ویژهای دارد و اگر مشکلی برای این منطقه پیش بیاید طبیعتا این مشکل برای عمان دردسرساز میشود زیرا درحوزه امنیتی این کشور قرار دارد. عمان علاقهمند است که در این منطقه امنیت در سطح استاندارد و بالایی قرار داشته باشد. مسأله سوم این است که عمان در همه این مدتی که سلطان قابوس در مصدر قدرت قرار گرفته رابطه خوبی با ایران داشته واز طرف ایران مورد توجه بوده. عمان از جمله کشورهایی است که در جوامع بینالمللی اقدامات خیرخواهانه انجام میدهد. همچنین این کشور در دسته کشورهایی قرار میگیرد که ایران بیشترین سطح اعتماد در مناسبات را با وی دارد. بنابراین سفر رئیسجمهور که اولین سفر خارجی وی نیز محسوب میشود در پاسخ به سفر سلطان قابوس پادشاه عمان که اولین مقام رسمی سفر کننده به ایران پس از روی کار آمدن آقای روحانی بود را میتوان در راستای تحکیم این روابط تحلیل کرد.