حضور روز گذشته وزرای دولت در مجلس و به ویژه قانع شدن نمایندگان سؤالکننده از پاسخ وزیر خارجه، تیتر مشترک بیشتر روزنامههای امروز است. سخنان چالشبرانگیز برخی مقامات دولتی و یا نزدیک به دولت با مخالفت و موافقتهایی همراه شده است. اختلاف و تنش بر سر برگزاری دو مراسم و تحلیل تأثیر تغییر نرخ سود بانکی، دیگر مطالب مهم روزنامههای چهارشنبه است.
رفراندوم هستهاي،
بیاطلاع قبلي
روزنامه شهروند، جریان سؤال از وزیر خارجه را یک وزنکشی تمامعیار دانسته و نوشته است: روز گذشته، صحن علنی مجلس شاهد وزنکشی تمامعیار میان جبهه دلواپسان توافق ژنو از یک سو و وزیر امور خارجه و فراکسیون رهروان ولایت از سوی دیگر بود. محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه که برای پاسخ به پرسش منتقدان ژنو در مجلس حضور یافت، به گونهای پاسخ منتقدان را داد و آنها را قانع کرد که سرانجام کفه ترازو به نفع وزارت خارجه سنگینی کرد، طوری که دست آخر نماینده منتقد دولت مجبور شد اعلام کند از پاسخ وزیر قانع شده است.
جلسه سؤال از ظریف به نیمه نرسیده، مشخص بود کریمیقدوسی و منتقدان دولت نمیخواهند جلسه ادامه پیدا کند. هرچند چنانکه خود کریمیقدوسی میگوید او پیش از برگزاری جلسه نیز اصرار به لغو آن داشته و جلسه به اصرار علی لاریجانی برگزار شده است.
جواد کریمیقدوسی، عضو کمیسیون امنیت ملی و نماینده سؤالکننده از محمدجواد ظریف دراینباره به ایرنا گفت: «صبح سهشنبه جلسهای با حضور «علیرضا زاکانی» و «علیاصغر زارعی» با «علی لاریجانی» رئیس مجلس داشتیم، به دلیل اینکه در آستانه دور جدید مذاکرات ایران و ۱+۵ و حضور آقای ظریف در وین هستیم، خواهان به تأخیر افتادن سؤال از وی در جلسه علنی مجلس بودیم. به رئیس مجلس گفتیم که چون معلوم نیست نمایندگان در واکنش به سؤال از وزیر خارجه چه رفتاری از خود نشان دهند، شما موافقت کنید که این سؤال به بعد از مذاکرات موکول شود اما رئیس مجلس در پاسخ به پیشنهاد ما گفت که یا همین امروز سؤال را مطرح کنید یا نماینده سوالکننده، سؤال خود را پس بگیرد».
غلامعلی جعفرزادهایمنآبادی، نماینده رشت و سیاستمدار نزدیک به علی لاریجانی در این باره گفته است: رهروانیها میخواستند با این رأیگیری، وزن تندروها و سوالکنندگان در مجلس مشخص شود. استراتژی جدید فراکسیون رهروان در مواجهه با منتقدان دولت هفته گذشته نیز منجر به عقبنشینی حمید رسایی در جلسه سؤال از زنگنه وزیر نفت شد. در آن جلسه نیز تذکرها و اخطارهای مکرر نمایندگان به دلیل وارد نبودن سؤال مطرحشده و حمایت آنان از وزیر نفت موجب شد، نماینده سؤالکننده نیز راهی جز قانع شدن نداشته باشد و از رأیگیری سؤال خود در جلسه علنی مجلس بگذرد.
رویکرد فراکسیون رهروان در برابر سؤالات منتقدان از وزرای دولت در جلسه دیروز کار را به جدال لفظی نیز رساند تا آنچه مشاجره کاظم جلالی رئیس فراکسیون رهروان ولایت با ابراهیم آقامحمدی نماینده منتقد دولت نمایندگان دو جناح را اطراف این دو نفر جمع کرد، پیش از این مشاجره ابراهیم آقامحمدی به درخواست کاظم جلالی از نمایندگان برای رأی ندادن به سؤال از وزیر اعتراض کرده بود. سؤالات نمایندگان منتقد از وزیر امور خارجه را میتوان چکیده انتقادات چند ماه اخیر از تیم سیاست خارجی دولت یازدهم دانست: علت انفعال وزیر خارجه در موضوع رژیم حرامزاده اسراییل و هولوکاست چیست، مستندات تاریخی ظریف درخصوص تأیید دروغ هولوکاست در دولت راستگویان چه بوده، علت عدم حمایت ظریف از پیشرفتهای دفاعی جمهوری اسلامی ایران و علت موضع خفتبار ظریف در دانشگاه تهران در مورد قدرت نظامی آمریکا ۴ سؤال مشترک ۴۶ نفر، ۲۳ نفر، ۵ نفر و رسایی از وزیر امور خارجه بود.
محمدرضا تابش نماینده اردکان در مجلس نیز در آغاز یادداشت خود برای شرق با تیتر «رفراندوم هستهای، بیاطلاع قبلی» نوشته: تعامل روز گذشته میان میانهروهای مجلس و سکاندار دیپلماسی دولت «اعتدال» تصویر دلپذیری از «بهارستان» به افکارعمومی منتقل کرد؛ تصویری که شاید تا پیش از این بهدلیل برخی دعواهای سیاسی و جناحی، مخدوش جلوه میکرد. اما اکنون، گویی نمایندگان برحسب ضرورتهای روز جامعه به دریافت درستی از خواست و نیاز مردم رسیدهاند؛ اینکه «خانه ملت» محل منازعه جناحی نبوده و شرایط اقتصادی دشوار امروز نیازمند نگاهی روبهاصلاح امور است. حالا نماینده، اصولگرا باشد یا اصلاحطلب یا معتدل؛ مهم دنبالکردن خواستههای عمومی مردم است و تلاش برای حل مشکلات پیشروی جامعه. اتفاق رخداده در صحن علنی مجلس بههنگام حضور وزیر امورخارجه و وزیر راهوشهرسازی اتفاق تعیینکنندهای در طیفبندیهای سیاسی مجلس بود. حتی اگر جناب آقای کریمی قدوسی هم از پاسخ ظریف قانع نمیشدند، رای بالای نمایندگان بهخوبی میتوانست همراهی اغلب نمایندگان با سیاستهای هستهای دولت حسن روحانی را نشان دهد. نکته اصلی اینکه روز گذشته، گویی یک رفراندوم بدون اطلاع قبلی برای نظرسنجی از موافقان و مخالفان «ژنو» در بهارستان برپا شد.
در همین حال محمد ایمانی در بخشی از یادداشت روز کیهان با تیتر «دولت، منتقدان و اصولگرایان» به دولت هشدار داده است: باید برای یک خطای فهم بزرگ چارهاندیشی کرد. آن خطا ـ یا مغالطه ـ چه در دولت فعلی و حامیان آن و چه در ادوار قبلی دولت این بوده که دولتمردان یا برخی حامیان آنان گفتهاند «رأی مردم متوجه ما شده» و بنابراین خود را فعال مایشاء پنداشته و در مقابل، از سایر نیروهای درون نظام سلب حق نقد و انتقاد کردهاند. اینکه هر کس ۵۰ درصد آرا به علاوه یک رأی را به دست آورد، احساس استغنا کند و دموکراسی و انتخابات یعنی مرخصی همه جز نفر پیروز انتخابات و حامیان او (!)، دولتمردان را به خودشگفتی و احساس استغنا و استبداد رأی میکشاند و دچار ثقل سامعه میکند چنانکه بعضاً در دولتهای موسوم به سازندگی، اصلاحات، عدالت و اعتدال کرد. انتخابات امر لازمی است که با همه ارزش و اعتبار، تکافوی تدبیر و خرد جمعی را نمیکند و اگر کسانی به این حقیقت وقوف نداشته باشند، با دستاندازهای سنگین واقعیت متوجه آن خواهند شد؛ چنانکه برخی سران دولت سازندگی و اصلاحات در جریان دعوت مردم به آشوب در سال ۸۸ متوجه شدند و چندان که برخی دولتمردان سابق پس از میل کردن به جانب حلقه انحرافی و خودرأیی، در آخرین سفرهای استانی دیدند و همچنان که در عدم همراهی ۹۶/۸ درصد مردم با توقع دولت در ماجرای ثبتنام یارانهها به چشم آمد.
مخالفت و موافقت با سخنان جنجالبرانگیز
کیهان در یکی از خبرهای ویژه خود با تیتر «هاشمی مسأله اصلی فرهنگ را پیدا کرد؟!» نوشته: هاشمی رفسنجانی گفت: یکی از آرزوهای من این است که برای نجات فرهنگ کاری را انجام دهم برای اینکه در بحث فرهنگی وقتی در قشر سنتی پیرامون زن، آرایش زن، موسیقی و یا فیلم صحبت میشود جلسه را به هم میزنند و خیال میکنند که فرهنگ این است، در حالی که این از هزارمین مسائل فرهنگ است.
کیهان ادامه داد: اشاره آقای هاشمی برای نجات فرهنگ در حالی است که برخی دولتمردان همراه وی ـ نظیر خاتمی و مهاجرانی ـ اساسا منکر موضوع تهاجم فرهنگی بودند و به ولنگاری فرهنگی و عدم مقابله با علتهای هرز این عرصه اعتقاد داشتند.
از سوی دیگر اظهارات آقای هاشمی فاقد دقت و استدلال فقهی و شرعی است. این تعبیر که «کسانی که خوب میخوانند» در ضوابط دینی و فقهی چه مفهومی دارد؟ و کدام هنرمند را به خاطر خوب خواندن از میدان به در کردهاند؟ آیا خوانندهای که در شبکه دولتی انگلیس، مجیز رژیم پهلوی را میگوید قابل تکریم است؟ و از طرف دیگر کجای اسلام ملاکی با این مضمون قید شده که «خانمهایی که قیافه زیبایی دارند باید ظاهر شوند» و یا کجای این مملکت از ظاهر شدن یک خانم به صرف قیافه زیبا جلوگیری شده است؟ اما اگر منظور خودآرایی و خودنمایی است که منطق قرآن دراینباره روشن است مگر اینکه بخواهیم اجتهاد مقابل نص کنیم.
و بالاخره باید گفت، بخشی از شکل فرهنگ کشور ما کاربست این قبیل ادبیات و ترویج آشفتگی فرهنگی است که نه تنها کمکی به رونق فرهنگ اسلامی ـ ایرانی نکرده بلکه زحمت افزا نیز شده است. در حقیقت شبههافکنی و ایجاد ابهام و سردرگمی، از سوی برخی نخبگان، بخشی از رنج بزرگی است که مردم ما در حوزه فرهنگ متحمل شدهاند.
وطن امروز نیز در بخشهایی از مخالفت خود با سخنان هاشمی در مطلبی با تیتر «حامیان اصلی دولت این روزها حرفی از اقتصاد و حل مشکلات مردم نمیزنند» نوشته: این اظهارات هاشمی همانگونه که گفته شد در شرایطی بیان شد که همه در ایران در انتظار شکستن سکوت وی در ماجرای مستند «من روحانی هستم» بودند اما آقای هاشمی با این اظهارات در واقع موضوعی که میتواند مورد توجه رسانهها قرار گیرد را مطرح کرد. با این حال اما اظهارنظر آقای هاشمی در همین سطح و قالب نیز به هیچ عنوان قابل قبول نیست. طرح این موضوع که نظام با ظاهر شدن بانوان خوشسیما مخالف نیست اساسا محلی از اعراب ندارد. گویا آقای هاشمی اصلا اطلاعی از شرایط اجتماعی ندارند.
اکنون در جامعه فضا به گونهای است که ظهور انواع پوششهای نامطلوب باعث ناهنجاری و سلب امنیت روانی برای خانوادهها شده است. این البته مربوط به امسال و سال گذشته نیست. از همان دوران ترویج سیاستهای فرهنگی دولت اصلاحات جامعه ایرانی با چنین ناهنجاری مواجه شده است. آقای هاشمی نباید با این پدیده بیگانه باشد. ماجرای «هاشمی ۲۰۰۵» و شوی دختران بیحجاب حامی آقای هاشمی در خیابانهای تهران همچنان یکی از سوژههای سیاسی است.
دختر آقای هاشمی یعنی فائزه به خوبی با این اقدامات آشناست و آقای هاشمی میتوانند از نزدیک در جریان فعالیتهای ایشان در حوزه زنان قرار گیرند. به هر حال سطح دغدغه فرهنگی آقای هاشمی واقعا سالهاست در ایران دیگر موضوعیتی ندارد. قطعا دغدغه فرهنگی آقای هاشمی برای کسی در ایران دیگر دغدغه نیست ضمن اینکه نامگذاری سال جدید به نام فرهنگ ناشی از یک معرفت عمیق نسبت به مختصات رفتاری در زندگی مردم ایران است. آنچه رهبری مورد توجه قرار دادهاند و سالهاست نسبت به آن دغدغه دارند، تغییر الگوی فرهنگی مردم است. ایشان نسبت به تحکیم مبانی معرفتی مردم در قالب سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی مطالبه داشته و دارند. حال حضور زنان زیبارو در جامعه نه یک معضل فرهنگی است و نه یک هدف فرهنگی، اساسا سطح این قبیل مسائل بسیار نازلتر از آن چیزی است که فلسفه نامگذاری سال جدید بوده است.
اما اظهارات آقای هاشمی و دغدغه وی برای ظاهر شدن بانوان خوشسیما در سال ۹۳ در حالی است که آقای هاشمی پیشتر مواضع روشن و غیرقابل انکاری در اینباره داشته است. آقای هاشمی سال ۶۵ در نمازجمعه درباره آرایش زنان در جامعه با انتقاد میگوید: «خانمی که خودش را درست کرده، موهایش را آنجور درست کرده، دستش را، صورتش را، پایش را آنجور زینت کرده و بهترین لباس را پوشیده، این هیکل را درست کرده آمده توی خیابان، تصور اینکه این هیکل توی جامعه میآید تبدیل میشود در آخرت به یک موجود متعفنی که هرکس نزدیکش میشود باید دماغش را بگیرد که از بوی تعفن او اذیت نشود از اعتقاد به رابطه بین دنیا و آخرت سرچشمه میگیرد که ما نمیتوانیم این را منکر بشویم. ما نمیتوانیم اینها را نادیده بگیریم.» این اظهارات آقای هاشمی در آن زمان در شرایطی بوده که قطعا نحوه پوشش در سال ۶۵ بسیار متفاوت از سال ۹۳ بوده است و اساسا پوششها قابلمقایسه نیست. یعنی آقای هاشمی به پوششی معترض شده بود که در جامعه امروزی اعتراض به آن پوشش به هیچ عنوان پذیرفته نیست.
محمد اسماعیلی نیز در بخشی از مطلبی با تیتر «اهداف تئوریزه شده حلقه انحرافی دولت یازدهم» در روزنامه جوان نوشته: اهداف حلقه جنجالساز دولت در سناریوی مورد اشاره را میتوان متفاوت وگاه همسو و هم جهت ارزیابی کرد که مهمترین آنها عبارتند از: مهمترین هدف این حلقه را باید «تلاش برای عبور مردم» از دولت روحانی عنوان کرد با این توضیح که: آفتها وآسیبهای برآمده از عملکرد حلقههای پیرامونی دولتهای گذشته نشان میدهد که آنها نه تنها در شعارها، اصول و گفتمان دولتهای متبوع خود انحراف ایجاد کردهاند بلکه کارکرد دولت را دربخشهای مختلف اقتصادی، فرهنگی و سیاسی هم به یغما بردهاند به صورتی که پس از پایان هر کدام از دولتها، حجم عظیمی از کارهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بر زمین مانده یا اصلا در دستور کار قرار نگرفته بود.
تضاد طبقاتی خیرهکننده و تورم۴۸درصدی دولت هاشمی، شکلگیری فتنههای دست ساز و بحران در سطوح مدیریتی نظام در دولت خاتمی و خانهنشینی در دولت احمدینژاد تنها بخشی از نتایج حاصل آمده از سیطره انحرافیون بر دولتهای پیشین است.
بنابراین «تمرکززدایی از اهداف کلان و اساسی مدون شده تیم تصمیمگیر وتصمیم ساز دولت» و همچنین «انحراف در کارکردهای دولتهای حاکم» با هدف «رویگردانی مردم از دولت یازدهم و گردش به سمت تجدیدنظرطلبان» مهمترین تئوری جریان انحرافی یاد شده است، هرچند که میتوان گفت بخشی از افراد دخیل در این سناریو هم ناآگاهانه در این طرح نقش آفرینی میکنند.
«پروژه انحراف افکار عمومی از مشکلات اصلی کشور» را هم میتوان از جمله اهداف دانست. به گونهای که ملازمان رئیسجمهور با اظهارات شاذ و حساسیتزا افکار عمومی جامعه را از موضوعاتی که دولت در آن «بیم نقد منتقدان» را دارد منحرف کرده و به مسائل دسته چندم درگیر کند. برخورد پرحجم و خشن رسانهها و شخصیتهای حامی دولت به «مستند من روحانی هستم» و «همایش دلواپسیم» در کنار آن «اظهارات غیر مسئولانه یونسی در جمع اقلیتهای دینی در شیراز» طی یک هفته اخیر به خوبی نشان میدهد که «غافلسازی افکار عمومی» از آنچه در توافقات تیم هستهای با ۱+ ۵ میگذرد هم میتواند در این سناریو پیش بینی شده باشد.
خسرو معتضد نیز در یادداشتی در روزنامه شرق «در دفاع از نماد شیروخورشید» نوشته: حجتالاسلام یونسی دستیار ارشد رئیسجمهوری در امور اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی گفته است: «پرچم سهرنگ ایران سابقه بسیار قدیمی دارد. این یک نماد ملی است. عدهای خیال میکردند نماد شیروخورشید در میان پرچم ایران یک نماد سلطنتی است [در حالیکه] شیر نماد حضرت علی (ع) و خورشید نماد حضرت محمد (ص) است و تنها تاجش مربوط به شاه بود اگر با من باشد هلال احمر را تغییر میدهم و شیروخورشید [سرخ] را جایگزین آن میکنم.» قبل از آنکه عدهای از افراد منتظر فرصت، آقای یونسی وزیر اطلاعات پیشین را موردحمله و اتهام قرار دهند سخن ایشان را تأیید میکنم و صریحا میگویم: هلالاحمر که از سه دهه پیش جایگزین شیروخورشید سرخ، آرم جمعیت شیروخورشید سرخ ایران شد درست تصویر برعکس پرچم سرخرنگ دولت امپراتوری منقرضشده عثمانی است که اینروزها آقای رجبطیب اردوغان نخستوزیر ترکیه پس از ۹۹ سال که از وقوع کشتار ارمنیان به دست مارشالها و ژنرالها (مشیرها و میرلواها) ی ارتش عثمانی سابق و رهبران جمعیت افراطی ژون ترک میگذرد، بابت حادثه ارامنه عذرخواهی و از ارامنیان دلجویی میکند. همانطور که صلیبسرخ تصویر برعکس پرچم کشور فدرال سوییس، یعنی سلیب سفید در زمینه قرمز است. هلال احمر در زمانی که دولت عثمانی در قرن نوزدهم در جنگهای متوالی با ارتش روسیه و نیروهای استقلالطلب بالکان درگیر شده بود (مانند یونان، رومانی، بلغارستان و صربستان) به عنوان علامت بهداری قشون عثمانی تعیین شد و روی گاریهای آمبولانس نقش بست. هلال عثمانی در حافظه تاریخی ایرانیان جایگاه خوب و خاطره شیرینی بهجا نگذاشته است.
معتضد در پایان نوشته است: به نظر من اگر در زمانی که موج نظرات عمومی از رژیم سابق برانگیختهشده بود تا حدی که شیروخورشید نیز اشتباها آرم سلطنتی انگاشته شد، کسانی بودند که مشفقانه توضیح میدادند «شیر» نشانه «شیرخدا» یعنی مولای متقیان و خورشید نشانه درخشش دین مبین اسلام است و پرچمهای پیش از اسلام، هرگز دارای این نماد نبودهاند. انتخاب هلالاحمر به جای شیروخورشیدسرخ، پیش نمیآمد. کمااینکه ندیدیم علامت رسمی کشور، هلال و ستاره شود و به جای آن، آرم کنونی و زیبای «اللهاکبر» علامت رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران شد. جا دارد پیشنهاد جناب آقای یونسی مورد مطالعه قرار گیرد و شیروخورشید سرخ، جایگاه خود را بازیابد و به مثابه آرم ملی و مذهبی همراه با «اللهاکبر» بر بالای آن سرلوحه صفحات جمعیت و زیب بدنه آمبولانسها و پرچمهای جمعیت شود. لازم به یادآوری میداند کشورهای عربی پس از جنگ اول جهانی و در جریان انقلاب عربی (الثورهالعربیه) از عثمانی جدا شدند؛ شامل کشورهای عراق، سوریه، لبنان (که تا سال ۱۹۴۵ سوریه و لبنان مستعمره فرانسه و سپس به استقلال رسیدند) فلسطین (که تا سال ۱۹۴۷ در اشغال انگلستان بود) مصر که تحت قیمومیت انگلیس قرار گرفته بود و سایر کشورها، هلالاحمر را که در عالم عربی جا افتاده بود، به عنوان آرم جمعیت هلالاحمر انتخاب کردند.
ایرانیان پس از تشکیل جمعیت شیروخورشید سرخ در سال ۱۳۰۳/۱۹۲۴ هشیارانه آرم رسمی کشور را به رنگ قرمز روی زمینه سفید برای آمبولانسهای بهداری و در سالهای بعد نیز آمبولانسهای بهداری ارتش برگزیدند. در زمان جنگجهانی دوم به دلیل نافهمی خلبانهای روسی و انگلیسی در بمباران آمبولانسها و بیمارستانها، به ناچار علامت صلیبسرخ روی سقف آمبولانسها کشیده شد و در سال ۱۳۳۰هجری شمسی که انتظار میرفت هواپیماهای انگلیسی در جریان جنبش نفت به خوزستان حمله کنند باز هم صلیبسرخ را که از دید خلبانان خارجی شناختهشده بود، برگزیدند و روی سقف آمبولانسها، آن علامت منقوش شد. به هر ترتیب سالهاست اسراییل میکوشد ستاره هشتپر اسراییل را به عنوان آرم بهداری خود به سازمان ملل متحد و مراجع جهانی صلیبسرخ بقبولاند، ولی گویا موفق نشده است.
سود سپردههای بانکی؛ افزایش یا کاهش
مهدی تقوی در یادداشتی برای آرمان نوشته: اخیرا نرخ سود بانکی افزایش یافته و در حالی که بالاترین نرخ ۲۰درصد بود، اکنون به ۲۲درصد رسیده است. برخلاف آنچه بیشتر مردم فکر میکنند که نرخهای سود بانکی کاهش یافته، سود سپردههای یکساله، دوساله و سهساله باید پایینتر از سود سپردههای پنجساله باشد و اگر سپرده یکساله اکنون به ۲۲درصد رسیده باید سپردههای قبلی را دریافت و دوباره با نرخ جدید سپردهگذاری کرد چون سود سپردههای یکساله و دوساله ۲۰درصد بود و اکنون به ۲۲ درصد رسیده است.
جای سؤال است که چرا برخی این اقدام را کاهش سود سپردهها میپندارند در حالی که افزایش است! البته بعضی بانکها آگهی کرده بودند که مثلا سودهای ۵/۲۲ یا ۲۳ درصد برای سپردههای کوتاهمدت پرداخت میکنند این در حالی است که این اقدام بانکها مطابق قانون انجام نمیپذیرفت و درواقع بهدلیل رقابتی که بینشان ایجاد شده بود هرکس که پول بیشتر میداد را جذب میکردند. اکنون نرخ سود سپردههای کوتاهمدت یک ماهه تا یک ساله از ۱۰ تا ۲۲درصد براساس تفاهم کانون بانکهای خصوصی و شورای هماهنگی بانکها تعیین شده اما درباره سپردههای بلندمدت این نرخ افزایش یافته است. اگر بانکها به دلیل رقابت به سپردهها تا سقف ۲۳درصد هم سود پرداخت میکردند، میتوانستیم ادعا کنیم شاهد کاهش نرخ سود سپردهها هستیم اما درواقع سود سپردههای پنجساله افزایش یافته است. نرخ تورم درحالی ۲۸درصد اعلام میشود که شاهد افزایش کرایههای تاکسی و حملونقل عمومی هستیم چراکه قیمت بنزین بالا رفته است.
تیم اقتصادی دولت دکتر روحانی باید با برنامهریزی کارشناسی و دقیق تصمیمات درستی بگیرد. آن چیزی که باید به سپردهگذاران پرداخت شود، نرخ سود واقعی مثبت است. وقتی تورم ۴۰درصد است، برای اینکه سپردهگذار یک درصد نرخ سود واقعی دریافت کند، باید ۴۱درصد سود بگیرد. آنچه مهم است نرخ سود واقعی است نه نرخ سود اسمی. در اصل افرادی که پول خود را در بانک سرمایهگذاری میکنند در حالی که روزبهروز قدرت خریدشان کاهش مییابد بهجای اینکه سود بگیرند، مقداری هم به بانکها میپردازند! البته بانکها هم درواقع سود منفی از وامگیرندگان میگیرند. در صورت پایین آمدن نرخ سود بانکها، پول به بازار سکه و ارز سرازیر میشود که در پایان شاهد اوضاع روبهراهتر دلارفروشان خواهیم بود. این در حالی است که برخی از واحدهای تولیدی با اجرای قانون هدفمندی یارانهها و ایجاد رکود تورمی با مشکل مواجه شدند و به جایی رسیدیم که نفت میفروشیم و کالاهای چینی میخریم. با گران شدن گاز، نهادههای تولید گران شد. وقتی نهادهها گران میشود، منحنی عرضه اقتصاد به چپ و بالا کشیده میشود و با تقاضا در تولید کمتر قیمت بالاتر تعادل میدهد. پیشنهادم به دولت این است قبل از آنکه سیاستهای اقتصادی را اجرا کند، مطالعه لازم و کارشناسی در این زمینه انجام دهد تا پی به آثار آن ببرد یا با اعلام آن از کارشناسان زبده اقتصادی و صاحبنظران بخواهد آثار آن را پیشبینی کنند.
دنیای اقتصاد نیز خواستار این شده که «سود بانکی بر اساس عرضه و تقاضا تعیین شود». به نوشته این روزنامه چالش کهنه تعیین نرخ سود بانکی همچنان با اختلاف دیدگاه از سوی صنعتگران و دولت روبهروست؛ در حالی که از دید نماینده بانک مرکزی، مباحث نرخ سود نباید بهگونهای طرح شود که تمام کاسه و کوزههای افت شاخص بورس بر سر نرخ سود بانکی شکسته شود که نمایندگان بخش خصوصی با «انحصاری خواندن» تعیین نرخ سود بانکی معتقدند برای رسیدن به وضعیت مطلوب، تعیین نرخ سود بانکی باید بر اساس عرضه و تقاضا باشد.
حیات دوباره خودسرها؟
در آغاز «گزارش اعتماد از علت لغو سخنرانی سیدحسن خمینی» آمده است: اسمشان خودسر است اما هدایتشان میکنند. برای خودشان تشکیلات و برنامهریزی دارند. یک روز سخنرانی رئیس مجمع تشخیص، روز دیگر رئیس مجلس و فردای آن نوه امام (ره). در همه جا هم شعبه دارند. با پیامکی محل قرار را با هم چک میکنند، میروند، شعار میدهند و مراسم را بر هم میزنند تا خیالشان راحت شود. کسی هم کاری به کارشان ندارد. اسمشان شده خودسر، و همین عنوان بهانهیی برای تحت پیگرد قرار نگرفتن. تفریحشان شده است برهم زدن سخنرانی افرادی که مطابق میلشان سخن نمیگویند.
مهم نیست که موضوع سخنرانی حتی مراسم سالگرد انقلاب باشد یا سالروز رحلت بنیانگذار انقلاب باشد و سخنران رئیس مجلس باشد، نوه امام باشد یا رئیسجمهور اسبق. اما برای خودشان مراسم میگیرند و از دلواپسیهایشان میگویند. آنجا هم کسی حق انتقاد به آنها را ندارد. اجازه بیان دلواپسیها را به دیگران نمیدهند اما خودشان اجازه همهچیز را دارند. مجلس از آنها تفحص کرد، گزارش هم داد اما خبری از پیگیری در مورد آنهایی که به رئیس یک قوه حمله کرده بودند نشد. حالا دیگر عادی شده است. این طرفیها اجازه برگزاری هیچ مراسمی را ندارند، اگر هم برگزار شود با ترس و لرز است از احتمال برهم خوردن مراسم با دخالت خودسرها. اما دامنه نفوذ خودسر در حال افزایش است. یادشان رفته تذکر ۴ سال پیش مقام معظم رهبری را نسبت به این کارها. نوه امام اما برای چندمین بار مورد این بیمهری قرار گرفت. اگر سه سال پیش در حین سخنرانیاش شعار دادند و علاوه بر مقام معظم رهبری واکنش جمعی از علما را نیز موجب شدند اینبار کار به تهدید کشید و اصلا به او اجازه سخنرانی ندادند. پیش از این هدف خودسرها اصلاحطلبان بودند و کمی بعد اصولگرایان منتقد، اما تکرار هتک حرمت به نوه امام نشان میدهد که خودسرها به تذکرات بزرگان نظام هم بیتوجه هستند. حالا سخنرانی سیدحسن خمینی از سوی خودسرها لغو شد.
قانون نیز درباره «حواشی یک تجمع احتمالی نه چندان قانونی» نوشته: خبرگزاری فارس و سایت مشرق خبر کذب منتشر کردهاند. این پاسخ مسئولان حوزه علمیه آیتالله ایروانی در واکنش به سؤال خبرنگار «قانون» مبنی بر اینکه آیا خبر لغو تجمع امروزشان در میدان فاطمی صحت دارد یا خیر، با عصبانیت اعلام کردند: تجمع «اعتراض به بیحجابی» راس ساعت، برگزار میشود و رسانههایی که خبری از جانب فرماندار تهران منتشر کردند دروغ گفتهاند.
روز دوشنبه به بهانه مراسم یادبود آیتالله ملکوتی به مسجد نور واقع در میدان فاطمی رفته بودیم، افراد خاصی را دیدیم که از چهرههای معروفی در ورزش بودند و به عنوان شیپور چیهای یکی از تیمهای فوتبال کشور معروفند. در وهله اول شاید تصور این بود که برای ادای احترام به مقام آیتالله به مسجد آمدهاند، ولی پشت صحنه خبر از نیت دیگری میداد. افراد مورد نظر کیسههایی در دست داشتند که حاوی اعلامیههایی با متن ویژه بود و در آن تجمع «عفاف وحجاب» روز چهارشنبه را تبلیغ میکرد و افراد خبر میدادند برخی چهرههای معروف و مخالف دولت نیز خواهند آمد.