مرور روزنامههای سهشنبه هجدهم شهریور؛
آیا نظر آمریکا درباره ایران واقعا عوض شده است؟
عمل جراحی موفق رهبر انقلاب و عیادت مسئولان کشور از ایشان، خبر نخست روزنامههای امروز است. سخنان اوباما درباره خطر داعش و رابطه ایران با کشورهای عرب منطقه با تحلیلهای متنوعی همراه شده است. محمدرضا رحیمی نیز در جریان نامه سرگشاده خود خطاب به آملی لاریجانی، اتهاماتی علیه برخی فعالان سیاسی مطرح کرده است.
عمل جراحی موفق رهبر انقلاب و عیادت مسئولان کشور از ایشان، خبر نخست روزنامههای امروز است. سخنان اوباما درباره خطر داعش و رابطه ایران با کشورهای عرب منطقه با تحلیلهای متنوعی همراه شده است. محمدرضا رحیمی نیز در جریان نامه سرگشاده خود خطاب به آملی لاریجانی، اتهاماتی علیه برخی فعالان سیاسی مطرح کرده است.
حال «آقا» خوب است
در روزی که عمل موفق جراحی رهبر انقلاب خبر نخست روزنامههای امروز است، روزنامه جوان پایین تیتر «رهبر معظم انقلاب به دلیل عارضه پروستات تحت عمل جراحی قرار گرفتند» نوشته است: ناگهان صورت اماممان بر صفحه سیما ظاهر شد با عباراتی ساده و غریب: «بله، من یک عمل جراحی دارم و اکنون عازم بیمارستان هستم». همین کافی بود تا ولوله و شوری در میان مردم دعاگو بیفتد: «تنت به ناز طبیبان نیاز مباد / وجود نازکت آزرده گزند مباد» و دیگری نوشت: «بس که عادت کردهام بر قامت استادهات/ روی تختی و همین عکس تو ما را میکشد» و آن دیگری: «جان ما را بگیرد آنکه خودش / حفظ کرده همیشه جانت را / خبر رفتن اتاق عمل / کشته از صبح عاشقانت را» و کاربر دیگری نوشت: «تو مسیحی و این دل شیدا/ به هوایت همیشه مسلوب است/ جان عالم فدای نامت ما / نگرانیم حالتان خوب است؟» و دیگری احساس خود را اینگونه به صحنه آورد: «تو همین قدر سالمی، کافی است / کور گشته است چشم بدخواهان/ عکسهای به روی تختت گفت / چه قدر استواری آقاجان» و شاعر دیگری سرود: «از دعاهای مردم ایران / دکترت گفت بهتری آقا / کوری چشم دشمنان حسود / تا همیشه تو رهبری آقا» و آن شاعر با ذوق نیز گفت: «نذر کردم برای بهبودت/ اشکهای محرم و صفرم / سایهات مستدام آقاجان / ای فدای تو مادرم و پدرم»
هزینه تبلیغات نمایندگان مجلس در پرونده رحیمی
شهروند درباره نامه سرگشاده «معاون اول دولت احمدینژاد» به رئیس قوهقضائیه نوشت: محمدرضا رحیمی معاون اول دولت سابق دیروز نامهای سرگشاده خطاب به رئیس قوه قضائیه نوشت که در آن به روند پرونده دادگاهش و سخنان محسنیاژهای سخنگوی این قوه اعتراض کرده بود.
هفته پیش، اژهای در نشست خبری در مورد پرونده معاون اول دولت قبل، از مجازات حبس و جزای نقدی برای آن سخن گفته بود. رحیمی دو روز بعد به این مسأله واکنش نشان داد و اژهای هم روز پنجشنبه گذشته گفت که این حکم قطعی نیست. اما دیروز معاون اول دولت گذشته نامه سرگشادهاش را به آملیلاریجانی نوشت.
به گزارش ایسنا در بخشی از این نامه آمده است: «در تبصره ماده ٣۶ قانون مجازات اسلامی مواردی که حکم قضایی را باید منتشر کرد، مشخص شده و در این ماده ضمن برشمردن موارد الزام انتشار حکم، تأکید میکند که زمانی میتوان مبادرت به انتشار حکم نمود که قطعی شده باشد. تعریف حکم قطعی هم نزد همه قضات شریف و حقوقدانان کاملا شناخته شده است. بنابر این اگر رأی از سوی دادگاه صادر شده و قابل اعتراض یا تجدیدنظر در هر مرجعی باشد، قطعی نبوده و آثار حکم قطعی را نباید بر آن مترتب نمود». البته اژهای همان روز گفته بود: حکم ایشان صادر شده و چون قطعی نیست قابل اعلام نیست. فی الجمله محکومیت حبس و جزای نقدی است اما نمیتوانم جزییات را تا زمان قطعی شدن بگویم.
رحیمی در بخش دیگری از نامهاش، خطاب به آملیلاریجانی نوشته است: «اینکه فردی پیش از اثبات جرم مورد اتهام قرار گیرد، خود نوعی مجازات است. آیا معاون اول محترم قوه قضائیه و دادستان سابق کل کشور احکام آئین دادرسی کیفری را نخواندهاند که مقرر میدارد: «قاضی دادگاه نباید پیش از اتمام رسیدگی و اعلام رأی درخصوص برائت یا مجرمیت متهم اظهارعقیده کند».
اما بخش دیگری از نامه رحیمی تلویحا سخن از برخی افشاگریها داشت، چراکه او درخواست کرده بود صداوسیما تمام جلسات دادگاه او را پخش کند. رحیمی در پایان نامهاش خطاب به آملیلاریجانی آورده بود:
«برای استحضار جنابعالی و ملت شریف ایران یادآور میشود، فردی که بخشی از کمک مردمی جهت برگزاری انتخابات مجلس هشتم را تقبل نمود و بنده به واسطه آن متهم و محاکمه شدم، توسط تنی چند از مسئولان وقت دستگاه قضا و برخی نمایندگان محترم مجلس به اینجانب معرفی گردید (که شواهد و مستندات آن به دادگاه ارایه شده است) و بنده نیز پس از استعلام از دستگاههای نظارتی و دریافت پاسخ مثبت، ایشان را پذیرفتم. مبالغ مذکور برای کمک به تبلیغات داوطلبان نمایندگی در مجلس هشتم بوده که فهرست اسامی آنها به همراه شماره چک و مبالغ دریافتی، موجود و نسخهای از آن به دادگاه محترم تسلیم شده است. کمک گیرندگان نیز صرفا توسط اینجانب و برخی از فعالان و مسئولان سیاسی و شاخص کشور به شخص کمککننده معرفی و چک مربوطه را از ایشان دریافت کردهاند و ریالی از وجه مورد بحث در امر دیگری بهجز تبلیغات مجلس هشتم مصرف نشده است».
دو سال پیش پرویز سروری نماینده اصولگرای دوره قبل مجلس شورای اسلامی با اشاره به کمکهای مالی محمدرضا رحیمی در اوایل مجلس هشتم به برخی از نمایندگان، به فارس گفته بود: در اواخر مجلس هفتم و ورودی مجلس هشتم، رحیمی که معاون پارلمانی رئیسجمهوری بود با این بهانه که نمایندگان هزینههای انتخاباتی دارند، مبالغی را تحت عنوان کمک به هزینههای انتخاباتی وکلای ملت، بین آنان توزیع میکرد. سروری همچنین اضافه کرده بود: بعد از پیگیریهایی که برخی نمایندگان انجام دادند، عنوان شد که این کمکهای مالی را یکی از خیرین انجام داده و حدود ٩٠٠میلیون تومان برای کمک به نمایندگان پرداخت کرده است، اما این سوال در اینجا پیش میآید که این خیرین چرا همه نیازمندیهای جامعه را رها کرده و چنین مبالغی را در اختیار نمایندگان قرار میدهند.
آیا نظر آمریکا درباره ایران واقعا عوض شده است؟
دنیای اقتصاد درباره «چرخش استراتژیک آمریکا در منطقه» نوشت: ظهور و پیشرویهای گروه تروریستی داعش در سوریه و عراق و اعلام خلافت اسلامی، توجهات را به مبارزه با افراطگرایی جلب کرده است. تا آنجا که باراک اوباما در شاهکلید اظهارات جدید و البته متفاوت خود گفت که «مشکل اعراب، ایران نیست، بلکه افراطگرایی است».
رئیسجمهوری آمریکا در آستانه معرفی استراتژی خود برای مقابله با اقدامات «خلافت اسلامی» (داعش پیشین) در مصاحبه با شبکه «انبیسی» با اشاره به شکلگیری ائتلاف منطقهای و بینالمللی علیه گروه داعش، برای نخستین بار گفت که ایران مشکل پیش روی کشورهای عرب منطقه نیست، بلکه افراطگرایی است که در سپهر بحرانزده منطقه جولان میدهد. این اظهارات رئیسجمهور آمریکا نقطه مقابل اظهارات چند روز گذشته هنری کیسینجر دیپلمات کهنهکار و وزیر خارجه دولت ریچارد نیکسون رئیسجمهور پیشین آمریکا است که در اظهاراتی عجیب مدعی شده بود که ایران خطر بزرگتری از داعش است.
به گزارش خبرگزاری «رویتزر»، رئیسجمهوری آمریکا با بیان اینکه هماکنون ائتلاف جهانی و منطقهای برای مقابله با گروه داعش شکلگرفته است، گفت: «فکر میکنم برای نخستین بار و بهطور کاملا واضح، مشکل پیش روی کشورهای سنی در منطقه که شماری از آنها متحد ما هستند، ایران نیست. این مساله شیعه و سنی نیست».
به گفته باراک اوباما اقدامات آمریکا شبیه به اقدامات ضدتروریستی این کشور طی پنج، شش و هفت سال گذشته خواهد بود. اوباما هرگونه اعزام نیرو به عراق و سوریه را رد کرده و گفته است: «این راهبرد معادل جنگ عراق نخواهد بود».
رئیسجمهوری آمریکا تأکید کرد: «ما بخشی از ائتلاف جهانی خواهیم بود که حملات هوایی در حمایت از عملیات زمینی نیروهای عراقی و کردها انجام خواهد داد. باراک اوباما اضافه کرده است ۹ کشور پذیرفتهاند که محور اصلی این ائتلاف باشند». او گفت آمریکا از کشورهای سنی چون عربستان سعودی، اردن، امارات متحده عربی و ترکیه کمک خواهد گرفت. همزمان اتحادیه عرب قول داده است: «همه تدابیر لازم» علیه داعش را اتخاذ کند. اتحادیه عرب همچنین از قطعنامه ماه گذشته شورای امنیت سازمان ملل که از اعضای این اتحادیه میخواست جریان کمک تسلیحاتی و مالی به افراطگرایان در عراق و سوریه را قطع کنند، حمایت کرد. گروه خلافت اسلامی، (که پیشتر خود را دولت اسلامی عراق و شام، داعش، میخواند) هم اکنون بخشهایی از عراق و سوریه را درکنترل خود دارد.
ابوبکر البغدادی پس از تصرف موصل، در شمال عراق، در خطبههای نماز جمعه این شهر خود را خلیفه مسلمانان دانست. مفسران رسانههای آمریکایی میگویند اینکه روز اعلام استراتژی آمریکا یک روز پیش از سیزدهمین سال حمله به مرکز تجارت جهانی آمریکا در نیویورک تعیین شده، میتواند نشانهای احتمالی دال بر نزدیکی اوباما به تصمیم در مورد گسترش حمله هوایی از عراق به سوریه باشد. اعضای سنا و مجلس نمایندگان آمریکا روز یکشنبه تاکید کردند که اوباما در استراتژی خود به استفاده از یگانهای ویژه برای عملیات توجه کند. دایان فاینستاین، سناتور دموکرات، از اوباما خواسته است توضیح دهد که ائتلاف بینالمللی برای مبارزه با «خلافتاسلامی» واقعا چه برنامهای دارد، نقش عربستان سعودی چه خواهد بود و آیا ایران کمک خواهد کرد یا نه. فاینستاین مدعی شد: «ایران پیشنهاد کمک کرده است. من فکر میکنم این پیشنهادی مفید است».
همزمان ایران روز یکشنبه نسبت به بیثباتی تمامی منطقه خاورمیانه به وسیله «خلافت اسلامی» هشدار داد. خبرگزاری آلمان مینویسد که ایران همکاری با آمریکا را برای مقابله با این گروه تروریستی ممکن دانسته است. این در حالی است که جمعه گذشته سخنگوی وزارت امور خارجه ایران گزارش «بیبیسی» را درباره موافقت ایران برای همکاری با آمریکا علیه «داعش» در عراق رد کرد. مرضیه افخم گفت مواضع ایران در این خصوص پیش از این اعلام شده و خبر مزبور صحت ندارد. به گزارش سایت «الف»، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، صبح روز یکشنبه حین سفر به مشهد در مصاحبهای تلویزیونی با بیان اینکه خطر «داعش» یک روز متوجه سوریه و روز دیگر متوجه عراق است، گفت ممکن است این خطر متوجه کشورهای دیگر نیز باشد.
ظریف گفت: «فهم جدی از میزان خطر داعش هنوز ایجاد نشده و کشورهای دیگر هنوز وارد حرکت جدی نشدهاند». وزیر خارجه ایران در پاسخ به پرسشی درباره همکاری ایران و آمریکا در مبارزه با داعش گفت: «آمریکاییها تا امروز در این بحث خیلی جدی نبودهاند. آنها به اشکال مختلف در سوریه از داعش حمایت کردند و اکنون نمیتوانند تصمیم بگیرند با شعارهایی که دادهاند چه کار کنند». ظریف افزود که جمهوری اسلامی ایران از ابتدا متوجه این خطر بوده و توانسته است با همکاری عراق مانع از گسترش خطر شود، «اما در این زمینه به همکاری بینالمللی نیاز است».
وزیر امور خارجه ایران در نشست مشترک مطبوعاتی روز یکشنبه با همتای دانمارکی خود نیز در پاسخ به پرسشی درباره همکاری با آمریکا علیه داعش گفته است: «ما در زمینه افراطیگری نیاز به حرکت بینالمللی داریم و از همه کشورها در این خصوص خواستار ارائه راهحل جدی هستیم تا بتوانیم این مشکل را ریشهکن کنیم. برای نابودی داعش صرفا نیاز به ابزار نظامی نداریم».
وزیر امور خارجه اسبق آمریکا با تأکید بر دشواری تقابل با ایران گفت که ایران فرصت یافته تا امپراتوری پارس را بار دیگر احیا کند. به گزارش خبرگزاری «فارس»، هنری کیسینجر، وزیر خارجه اسبق آمریکا در مصاحبه با رادیو «انپیآر»، ایران را تهدیدی بزرگتر از «داعش» دانست و ادعا کرد که اکنون خاورمیانه شاهد شکلگیری یک کمربند شیعی از تهران تا بیروت است که این فرصتی برای احیای امپراتوری پارس را به ایران داده است. او با تاکید بر اینکه آمریکا در هر صورت نباید نقش ایران را در تحولات جهان نادیده بگیرد، عنوان کرده است: «نوعی کمربند شیعی از تهران تا بغداد از آنجا تا بیروت شکلگرفته است. این وضعیت، این فرصت را به ایران میدهد تا امپراتوری پارس باستان را این بار با عنوانی شیعی، احیا کند». این چهره اثرگذار دیپلماسی آمریکا افزود: «از نظر ژئواستراتژیک، من ایران را مسالهای بزرگتر از «داعش» میدانم.
داعش گروهی ماجراجو با ایدئولوژیای بسیار تهاجمی است. اما آنها برای آنکه به یک واقعیت ژئواستراتژیک و دائمی بدل شوند، هنوز باید اراضی بسیار بسیار بیشتری را به تصرف خود درآورند. فکر میکنم درگیری با داعش هرچند مهم است، اما در نهایت بسیار قابل مدیریتتر از رویارویی با ایران است».
حسن هانیزاده نیز در یادداشتی برای روزنامه ایران با تیتر «رمزگشایی از استراتژی جدید اوباما» نوشته: باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا برای نخستین بار اعتراف کرد که ایران مشکل منطقه نیست.
اوباما که با شبکه «ان. بی. سی» امریکا سخن میگفت، تأکید کرد که «من کاملاً واضح و شاید برای نخستین بار میگویم که مشکل پیش رو برای کشورهای سنی متحد امریکا، ایران نیست و مسأله شیعه و سنی هم نیست». اظهارات اوباما از یک واقعیت کاملاً آشکار حکایت دارد که متأسفانه جریانهای افراطی عربی، گروه فشار امریکا و لابی صهیونیستی طی ۳ دهه گذشته تلاش کردند تا این واقعیت را پنهان و حتی خلاف آن را در میان افکار عمومی ترویج دهند.
هر چند در ادبیات دیپلماتیک، این اعتراف نوعی عذرخواهی غیر رسمی و غیر آشکار رئیس جمهوری امریکا از ایران تلقی میشود، اما در عین حال از وجود یک گام مثبت از سوی کاخ سفید برای بازنگری در سیاستهای امریکا نسبت به ایران حکایت دارد.
باراک اوباما طی یک سالی که از عمر دولت یازدهم میگذرد، بارها نشانههای کاملاً مثبتی از واشنگتن به تهران ارسال کرده که تغییر رویکرد احتمالی سیاست کاخ سفید نسبت به ایران را به دنبال دارد. اگر چه تغییر سیاست کاخ سفید نسبت به ایران نیازمند رضایت کامل کنگره و لابی صهیونیستی است، اما اساساً سیاستهای کلان امریکا با دوگانگی کاملاً آشکاری همراه بوده و هست. باراک اوباما بشدت تلاش میکند تا در دو سالی که از عمر ریاست جمهوری وی باقی مانده، یک دستاورد تاریخی را در کارنامه سیاسی خود ثبت کند.
این دستاورد میتواند در حوزه تعامل با ایران وحل موضوع هستهای ایران باشد اما نباید فراموش کرد که صرفاً حسن نیت شخصی اوباما برای برداشتن گام نهایی در این خصوص کافی نیست. تماس تلفنی سال گذشته باراک اوباما با رئیس جمهوری اسلامی ایران در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، احتمالاً میتواند مؤیدی بر این مدعا باشد که اوباما تلاش میکند تا تعامل مثبتی با ایران داشته باشد. البته تردیدی نیست که حضور لابی صهیونیستی و گروه فشار وابسته به اسرائیل در ساختار قدرت امریکا، همچنین نفوذ مالی و اقتصادی برخی کشورهای عرب منطقه در امریکا، قدرت مانور اوباما را برای حل اختلافات امریکا و ایران، به شدت کاهش میدهد.
با اینکه امریکا نوعاً دارای نهادهای مدنی گستردهای است که به کاخ سفید، وزارت خارجه و کنگره امریکا مشورت میدهند اما سیاست خارجی امریکا تابعی از اراده لابی صهیونیستی است و این یکی از مشکلات رؤسای جمهوری این کشور در حوزه دیپلماسی است.
اظهارات اخیر اوباما در مورد اینکه ایران و تشیع مشکل اصلی کشورهای سنی منطقه نیست، اگرچه یک واقعیت غیرقابل انکار است اما به نظر میرسد کاخ سفید به این نتیجه رسیده که ظرفیت ایران برای ریشهکنی تروریسم از ظرفیت مجموعه کشورهای عرب بسیار بالاتر است.
دلیل این امر این است که یکی از مقامات بلندپایه سیاسی امریکا در سفر به عربستان سعودی، از مقامات این کشور سؤال میکند که آیا برای حل بحرانهای منطقه طرح و برنامهای دارند؟
مقامات عربستان پاسخ منفی میدهند. پس از آن، دیپلمات امریکایی خطاب به مقامات سعودی میگوید: تنها هنر شما سعودیها، بحرانسازی است! و برای مهار بحرانها ناتوان هستید و تنها ایران است که در مهار بحرانهای منطقه این ظرفیت و توانایی را دارد.
به این اعتبار از آنجا که ایجاد یک ائتلاف جهانی علیه گروهک تروریستی داعش بدون حضور جمهوری اسلامی محکوم به شکست خواهد بود، اظهارات اخیر باراک اوباما را شاید بتوان نوعی دلجویی از ایران تلقی کرد.
کاخ سفید و متحدان امریکا که با چالش جدیدی به نام داعش مواجه هستند، به خوبی میدانند که برای تشکیل یک ائتلاف جهانی در مسیر ریشهکنی تروریسم باید به ایران متوسل شوند.
صادق زیباکلام نیز در شرق «چرخش اوباما» را این گونه کالبدشکافی کرد: چه کسی فکر میکرد روزی روزگاری بیاید که رییسجمهور «ایالات متحده» از آن سر دنیا، کشورهای عربی را در این سر دنیا و در همسایگی ایران نصیحت کند که مبادا دچار این اشتباه استراتژیک شوید و ایران شیعه را دشمن خود تصور کنید. موضعگیری اوباما در آستانه سالگرد ۱۱سپتامبر در حقیقت هدیهای - خواسته یا ناخواسته - برای ایران بود. نیازی نیست، ایران تلاش کند تا کشورهای عربی را مجاب کند که نه امروز و نه در گذشته، اساسا دلیلی برای دشمنی با اعراب نداشته و در افراطیگریها اثری از ایران و ایرانی دیده نمیشود. در عین حال، این، همه داستان نیست. این درست است که این تغییر ۱۸۰درجهای در نگاه واشنگتن در نتیجه ظهور قدرت جدیدی در منطقه به نام گروه تروریستی «داعش» به وجود آمده است و فعلا آمریکا میخواهد همان اجماعی را که علیه صدام ۱۱ سال پیش به وجود آورد، علیه «داعش» هم ایجاد کند. به عبارت دیگر واشنگتن حاضر نیست به تنهایی خود را درگیر با «سلفی- تکفیری»ها کند.
شاید اگر جمهوریخواهان تندرو در قدرت بودند، اکنون، مدتها بود که ارتش آمریکا وارد عراق و سوریه برای نبرد با «داعش» شده بود. اما بهنظر میرسد اوباما و مشاوران وی محتاطتر و عاقلتر از آن باشند که مانند نئوکانها در ۱۱سال پیش، اجماعی توخالی به وجود آورند که بار اصلی آن در نهایت بر دوش خود آمریکاییها قرار گیرد. همه ما به یاد میآوریم اگرچه آمریکاییها علیه صدام، اجماع به وجود آوردند اما آن اجماع بیشتر در ظاهر بود. تلفات و هزینههای ایالاتمتحده در عراق، بدون اغراق، صدها برابر اعضای دیگر «ائتلاف» بود. از سوی دیگر کاخسفید، مدتهاست که دست دوستی به سمت ایران دراز کرده و انتظار دارد ایران را تشویق کند تا سوار قطار جنگ با گروهک مذکور شود. ایران در سوریه نشان داد از نظر نظامی به همراه متحدان خود - اگر قرار شود نبرد جدی و همهجانبه با داعش آغاز شود- جدیترین نیروی نظامیای است که میشود در سطح منطقه روی آن حساب کرد.
البته هنوز هیچ شواهدی در دست نیست که آمریکا به منظور شرکت ایران در نبرد با «داعش» حاضر شود امتیازی به مذاکرات هستهای بدهد اما این امر قهرا پیش خواهد آمد. آمریکا نمیتواند از یکسو، تیمی منسجم و متحد علیه تروریستها تشکیل دهد که «فوروارد» آن ایران است و در عین حال هم به دنبال تحریمهای بیشتر ایران باشد. آنها این را میدانند که بدون اجماع منطقهای، همه بار بر دوششان قرار خواهد گرفت و حداکثر میتوانند بر روی پیشمرگههای حکومت اقلیم کردستان عراق حساب کنند. اما چرا «واشنگتن» تا اینجا حاضر شده، رسما خطاب به اعراب تأکید کند که از ایران و تشیع نترسیده و با ایرانیان متحد شوید؟ علت اینهمه احتیاط آن است که سران این کشور، نیک میدانند، درگیرشدن ایران به تنهایی با «داعش»، به سرعت امکان وارونهنمایی با تکیه بر «جنگ شیعه - سنی» را فراهم خواهد کرد و برای اعراب، شرکت در چنین جنگی علیه تروریستها در کنار ایران، غیرممکن و خودکشی است. بنابراین، آمریکاییها به درستی میدانند که باید از همان ابتدا سایر اعراب هم در کنار ایران قرار گیرند تا جنگ، امکان سوءاستفاده تبلیغاتی به سود «داعش» را فراهم نکند. نگرانی دیگر واشنگتن، نارضایتی برخی گروههای سنی در منطقه از دولتهایشان است. کشورهای دیگر به کنار، جمعیت سنی سوریه و عراق به تنهایی بالغ بر ۲۰میلیوننفر میشوند و خیلی معلوم نیست، انتخاب این جمعیت در جنگ احتمالی با «داعش» کدام گزینه خواهد بود.
ابتکار نیز در بخشی از سرمقاله خود با تیتر «کدام درست میگویند؛ اوباما یا کیسینجر؟» به چرایی تفاوت سخنان اوباما و کیسینجر در باره ایران پرداخته و نوشته: برای تفسیر دیدگاه هنری کسینجر درباره ایران شاید بهتر این باشد که نوع نگاه او به جایگاه آمریکا در جهان پس از جنگ جهانی دوم و چگونگی مواجهه واشنگتن با خاورمیانه در دهههای اخیر را بازخوانی کنیم. کسینجرِ برآمده از دوران اوج شوروی سابق، جنگ سرد و سالهای جنگ ویتنام، عادت کرده است که موجودیت آمریکا به عنوان یک قدرت برتر جهانی را مشروط به دو قطبی ماندن جامعه بینالملل بداند. از این رو است که همواره تداوم قدرت نمایی و شرط حیات واشنگتن را موکول به وجود دشمن یا دشمنانی بزرگ در قامت یک امپراتوری میکند. بر همین اساس و برپایه نظریه سلطه، او از آنجا که ایران را به طور قطع سلطه پذیر نمیداند، دشمن و خطر بزرگ احساس میکند و واقعگرایانه به قدرت منطقهای وعمق استراتژیک ایران در خاورمیانه و شمال آفریقا و حتی آمریکای جنوبی نیز اعتراف میکند. با در نظر گرفتن همه این اسباب بزرگی است که در گفتگو با خبرنگار روزنامه آمریکایی هافینگتون نه به عنوان یک تاکتیک ناگزیر که به عنوان یک استراتژی ایران را در مقایسه با خطر کوتاه مدت داعش به عنوان یک دشمن بزرگ (با تعریفی که گفته شد) و در مقیاس یک امپراتوری بلندمدت تحلیل میکند و در اهدای کتابش به آقای ظریف از او به عنوان «دشمن قابل احترام» یاد میکند.