در دومین روز پوشش خبری عمل جراحی رهبر انقلاب، برخی روزنامهها از مرز گزارش صرف اخبار گذشته و در این باره تحلیلهایی نوشتهاند. سفر مقامات روس به ایران و تفاهمهای صورت گرفته در بیشتر روزنامهها، نقد و بررسی شده است. در حوزه سیاسی هم پیشگیری از دو اتفاق مورد توجه قرار گرفته است، اصلاحطلبان برای پیشگیری از تکرار دوره احمدینژاد نظریهپردازی کردهاند و آیتالله جنتی برای نیفتادن مجلس به دست فتنهگران.
نگاه متفاوت به عمل جراحی رهبر انقلاب
ابتکار در سرمقاله امروز خود با تیتر «از بوسه هاشمی تا تصویرسازی رسانهای از رهبران انقلاب» به قلم شایان ربیعی نوشته است: جهان امروز به واسطه حکمرانی رسانهها، جهان تصورها و تصویرهاست و افراد جوامع بر اساس تصویرهای رسانهای، اشخاص، رویدادها و گفتمانها را قضاوت میکنند. تصویرهای رسانهای و به ویژه گفتمان بازنمایی شده در آنها درباره حکومتها و چهرههای سیاسی، بیشترین اثرگذاری ممکن را در نحوه قضاوت افکار عمومی جهان دارد و هم از این روست که موفقیت در ارائه یک تصویر جهان شمول و انساندوستانه میتواند، حمایت حداکثری افکار عمومی جهان را به دنبال داشته باشد. از این روی، بدیهی به نظر میآید که ساز و کار اداره یک کشور، بدون توجه به این موضوع مهم، دوام و قوام چندانی نخواهد داشت و دولتها و حکومتها نیازمند ارائه یک تصویر خوشایند از خود هستند تا از این رهگذر ضریب نفوذ و اثرگذاری خود در جوامع را افزایش دهند.
در این باره پرداختن به تصویرهایی که رسانههای داخلی از گفتمانها و چهرههای سیاسی کشور ارائه میدهند، قابل تأمل و بررسی است.
تردیدی نیست که رسانههای منتسب به احزاب و گروههای سیاسی مختلف در بازنماییهای خود سعی دارند حزب متبوع خود را به خواستها و آرمانهای مردم نزدیکتر و رقبا را دورتر تصویر کنند و البته عرف و قاعده بازی سیاسی در رسانههای جناحی نیز چیزی خارج از این نیست. از این رو موضوع مورد اشاره در یادداشت حاضر، نحوه بازنمایی نمادهای انقلاب اسلامی در رسانهها است که علی القاعده نباید بهرهگیری جناحی از آنها ممکن و مجاز باشد.
نویسنده در ادامه نوشته: با توجه به اینکه رسانههای بزرگ ایران عمدتا تحت مدیریت یک جناح و در برخی از موارد در دست تندروهای آن جناح است، در بیشتر موارد و بنا به مصالح گروهی این جناح، تصویرهایی ناکامل و ناتمام از شخصیتهای انقلاب و گفتمانهای تاریخی-سیاسی ایران ارائه شده است.
برای مثال نگاهی به تیترها و تصویرهای صفحه اول این رسانهها در چند سال گذشته ممکن است این موضوع را در ذهن برجسته کند که گویی رهبر انقلاب اسلامی، شخصیتی دست نایافتنی، خشک و عمدتا رسمی است و صد البته که تکرار و تداوم این نوع بازنمایی زمینه را برای تثبیت این کلیشههای شخصیتی در قضاوت و ذهنیت سازی مخاطبان فراهم کرده است. این در حالی است که صفات انسانی، شوخ طبعانه و دوستانه رهبر انقلاب اسلامی کمتر در این رسانهها بازنمایی شده و یا دست کم بازنمایی این صفات هم طراز با صفات پیشین، برجسته سازی نشده است.
توجه به انتخاب تیترهای رسانههای نامبرده پس از سخنرانیهای رهبر انقلاب و مقایسه آن با تیترهای انتخاب شده دیگر رسانهها به خوبی نشان دهنده این موضوع و سطح تفاوت در بازنماییهاست. از این رو باید توجه داشت که این نوع بازنماییها نه تنها ناقص و ناکامل است، بلکه میتواند از یک سو مخاطب ایرانی رسانهها را مجاب به قضاوتی نادرست درباره شخصیت رهبر انقلاب کند و از سوی دیگر تصویر جمهوری اسلامی و شخص رهبر انقلاب را به صورتی غیرواقعی در افکار عمومی جهان تعریف و تبیین کند. با این وجود انتشار خبر جراحی و تصاویری از رهبر انقلاب بر تخت بیمارستان در رسانهها، موجب برجسته شدن تصویر بازنمایی شده از صفات انسانی ایشان شد؛ به بیان سادهتر ایرانیان به صورتی غیر مسقتیم مخاطب این پیام شدند که رهبر انقلاب، یک انسان هم نوع با آنها است و همچون سایر انسانها ممکن است بیمار گردد و نیاز به درمان داشته باشد. انسانی همچون سایر انسانها که برخلاف تصور رسانههای سیاسی، همیشه در حال سخنرانی و موضع گیری نیست و به شیوهای مردم گونه به زندگی انسانیاش نیز ادامه میدهد وحتی ترجیح میدهد به جای بیمارستان خصوصی در بیمارستانی دولتی درمان شود و مهمترین دغدغه ایشان رعایت حال بیماران دیگر نیز میباشد.
باید توجه داشت که این پیام انسانی نهفته در تصاویر منتشره از رسانهها، حس همذات پنداری مخاطب با تصویر بازنمایی شده را تقویت میکند و موجب افزایش قرابتهای گفتمانی میان مخاطبان و سوژههای بازنمایی شده میشود، همچنان که درباره انتشار تصاویر رهبر انقلاب این اتفاق افتاد.
تلاش برای پیشگیری از تکرار گذشته
اعتماد از جمله روزنامههایی است که سخنان آیت الله جنتی را در مطلبی با تیتر «یکی از مسئولان گفته، پس از توافق هستهای مجلس را در دست میگیریم» مورد توجه قرار داده و نوشته است: دبیر شورای نگهبان گفت: اینکه برخی بدون هیچ ترسی و علنا و بر خلاف خطوط قرمز رفع حصر فتنه گران را مطرح میکنند جای سؤال است، چرا باید کار به اینجا برسد؟
آیتالله جنتی در همایش نمایندگان ولی فقیه در استانها در مشهد گفت: این همایش باید ابعاد معنوی داشته باشد چرا که در کنار بارگاه رضوی در حال برگزاری است. ما مشکلاتی در حوزه معنویت و اخلاق داریم، ما دارای نقدهای متعددی در این حوزهها هستیم. آیت الله جنتی گفت: از سال ۸۸ تا به امروز گفته شده که فتنه خط قرمز نظام است و رهبری نیز بارها به این موضوع اشاره کردهاند، اما چه طور میشود که برخی میخواهند از خط قرمز عبور کنند یا احیانا عبور هم کردهاند؟ چرا برخی نمیفهمند فتنه خط قرمز است؟ برخی تلاش دارند این خط قرمز را بشکنند، به نظر فتنه گران در حال حاضر راهشان بار دیگر باز شده، این افراد نقشههای بسیار بدی برای کشور دارند.
دبیر شورای نگهبان یادآور شد: یکی از مسئولان اخیرا بیان کرده که به زودی و با حاصل شدن توافق هستهای، مجلس را در دست میگیریم و آن زمان، هنگام آزادی موسوی و کروبی است. بنده مستندات این صحبتها را در اختیار دارم. وی افزود: اینکه برخی بدون هیچ ترسی و علنا و بر خلاف خطوط قرمز رفع حصر فتنه گران را مطرح میکنند جای سؤال است، چرا باید کار به اینجا برسد؟ البته فتنه گران خطر بزرگی نیستند اما به هر حال خطر کوچکی نیز نیستند، به هر حال باید این خطر را دفع کرد.
آیت الله جنتی با اشاره به ضرورت شناخت عناصر سیاسی تأکید کرد: ما باید طلحهها و زبیرها، معاویهها و عمروعاصهای زمان را بشناسیم، به عقیده من یکی از چیزهایی که سبب شد حق حضرت علی (ع) ضایع شود این بود که منافقین شناخته نشدند بنابراین باید تاریخ برای ما درس عبرت باشد تا کسانی که خطر دارند در حد معمول شناخته شوند. دبیر شورای نگهبان گفت: به حمدلله مقام معظم رهبری در مقابل فتنه و نفاق ایستادهاند و بسیجی صفتان جان برکف گوش به فرمایشات ایشان هستند بنابراین این جریانات نمیتواند به نظام ضربه بزند اما خطر باید دفع شود: اصحاب قلم، بیان و رسانه باید در این زمینه نقش بالایی ایفا کنند و ائمه جمعه نیز جایگاه مناسبی دارند که میتوانند در این خصوص اثرگذاری بالایی داشته باشند. آیت الله جنتی افزود: خطر ثروت اندوزی یکی از آن خطراتی است که انقلاب را تهدید میکند: عد های کارشان جمع کردن ثروت بوده و زندگیشان تجملاتی شده است و با دسترسی به منابع دولتی یا بازار به اندوختن ثروت برای قدرت یا قدرت برای ثروت مشغولند که اگر این رشد پیدا کند حاکمیت سرمایه مطرح میشود و دیگر حکومت مستضعفان محقق نمیشود.
از سوی دیگر حمیدرضا جلاییپور، دومین بخش از مقاله خود در مورد آینده اصلاحات را در روزنامه آرمان و با تیتر «غفلت دولت روحانی اتفاقات ۸۴ را پدید میآورد» منتشر کرده که از جمله در آن آمده است: اصلاحطلبان به خوبی میدانند که سه پایه در کنار هم جامعه را از افتادن به ورطه بیثباتی حفظ میکند و اصلاحطلبی سه میخواهد بدون تضعیف این سه پایه اصلاحجویی را پیگیری کند. اگر با تضعیف این سه پایه بیثباتیهای حاد در جامعه رخ دهد در آن صورت اولین قربانی آن امنیت و نظم و همین مردمسالاری حداقلی موجود است. هرجا ناامنی رخنه کرده است تندروها اولین برنده آن بودهاند و تقویت مردمسالاری را به تعویق انداختهاند.
اولین پایه از سه پایه، وضع معیشتی عامه مردم است که اصلاحطلبان از آن غفلت نمیکنند و به همین دلیل از سیاستهای بحرانزدایِ اقتصادی دولت روحانی به طور قاطع دفاع میکنند. پایه دوم پیوندهای دینی و نهادهای دینی است که باعث حفاظت از جامعه میشود. اصلاحطلبان دولتی شدن دین را نقد میکنند، از احیاگری و اصلاحگری در سپهر دین حمایت میکنند. اگر نیروهای نظامی و امنیتی کشوری ضعیف شود، نه فقط در آن کشور دموکراسی تقویت نمیشود، بلکه نظم و امنیت عمومی مردمش در معرض خطر قرار میگیرد (کافی است نگاهی به وضعیت کشورهای عراق، یمن، لیبی و مصر و اخیراً اوکراین در سالهای اخیر داشته باشیم). بنابراین، اصلاحطلبان در نقد افراط گرایی عملکرد افراطگرایان را نقد میکنند ولی از نیروهای نظامی و امنیتی در چهارچوب انجام وظیفه قانونی و متعارفشان دفاع قاطع میکنند.
اعتدالگرایی و اصلاحطلبی در شرایط فعلی جامعه به سه دلیل همدیگر را تکمیل میکنند و حتی به یکدیگر نیازمند و وابستهاند. اول اینکه هم اعتدالگرایان و هم اصلاحطلبان هر دو در برابر تندروها قرار دارند. این درست است که تندروها پس از تحمیل هشت سال هزینه بر جامعه ایران در انتخابات ٩٢ شکست خوردند. اما رفتار بعدی آنها نشان میدهد که آنان شکست خود را قبول نکردهاند و معتقدند چیزی عوض نشده است. آنها در انتخابات ٩٢ از انسجام، انعطاف، چابکی، و فرصتسازی اصلاحطلبان، در حمایت یکپارچهشان از روحانی و رأی مردم به او غافلگیر شدند و کوشش دارند همچنان برای جامعه مدنی تنگنا درست کنند و اعتدالگرایان در دولت روحانی را در حالت ارعاب نگه دارند تا این دوره تمام شود. تندروها بیشتر انتظار دارند دولت روحانی بحران تحریمهای اقتصادی را تا حدی تعدیل کند تا دوباره دلارها به ایران بیاید و به اقتصاد تخریب شده سر و سامان دهد. اما اگر دولت روحانی بخواهد پا را فراتر گذارد و به فکر گشایش فرهنگی بیفتد، قصد دارند مجریان او را از طرق مختلف در نگرانی نگه دارند.
دلیل دوم این است که اگر اعتدالگرایان مضمون اعتدالگرایی را بیش از التزام به مشی سیاسی میانهروانه (در برابر افراطگرایی) بدانند و اعتدالگرایی را در محتوا و گفتمانی مؤثر جستجو کنند لاجرم باید به مردم نشان دهند که حل معضلاتی که جامعه با آن روبرو است (که در ابتدای مقاله به دوازده معضل اشاره کردیم) برای آنها نیز هدفی جدی است. اینکه سخن سیدمحمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی و اصلاحطلبان در جامعه به رغم خواست تندروها نفوذ و طنینی دارد به خاطر این نیست که هاشمی سردار سازندگی بود و خاتمی رئیسجمهور اصلاحطلبان بود. بلکه به این خاطر است که این شخصیتها در هشت سال گذشته خصوصاً پس از سال ٨٨ به رغم اینکه زیر بمباران کلامی و اظهارهای تندروها بودند، در کنار مردم ایستادند. مردم هم در انتخابات ٩٢ به نظر آنها، که رأی به روحانی بود، احترام گذاشتند.
خوشبختانه در شرایط فعلی به نظر میرسد برای روحانی و همکارانش توجه واقعی به معضلات جامعه هدفی جدی است. بنابراین در وضعیت کنونی تفاوت محتوایی زیادی بین گفتمان اعتدالگرایی و اصلاحطلبی نمیبینیم و هر دو نیرو یک مضمون گفتمانی را در جامعه دنبال میکنند (البته در بیان، اصلاحطلبان هدف مردمسالاری را با صراحت بیشتری بیان میکنند). هر گفتمانی، از جمله اعتدالگرایی، اگر بخواهد از کنار معضلات جامعه بگذرد و با آن شوخی کند شعارها و نفوذش به وضعیتی مشابه «مکتب ایرانی» و «مهرورزی» و «مدیریت جهانی» دولت قبل دچار میشود.
دلیل سوم اینکه دولت اعتدالگرایی روحانی در یک سال گذشته با جدیت نشان داده است که بازگرداندن روند رشد و توسعه کشور، خصوصاً رشد اقتصادی، را هدف گرفته است. این دولت نمیخواهد با تبلیغات، چاپ اسکناس، عددسازی و آمار بیپایه به اقتصاد ایران رونق دهد. برای رونق اقتصادی روحانی راهی ندارد جز اینکه محیط کسب و کار جامعه را برای تولیدکننده ایرانی در یک رقابت سالم، خلاق و قانونی مساعد کند. از این رو برای بازگرداندن امنیت، آرامش و اعتماد به محیط کسب و کار نمیتوان التزام به ساز و کارهای مردمسالاری را جدی نگرفت. بر خلاف چند دهه پیش، اکنون روشن شده است که توسعه اقتصادیای که با توسعه سیاسی همراه نباشد به رشد اقتصادی غیرمولد، رانتی و بدقواره میانجامد و میتواند به مرتعی برای جولان مافیاهای اقتصادی در پیوند با منافع اقتصادی تندروها تبدیل شود.
بر اساس آنچه تاکنون ذکر شد، ممکن است خواننده تصور کند که در افق آینده این اصلاحجویی است که به پیش میرود و افراطگرایی لاجرم ضعیف میشود و به حاشیه میرود. نگارنده امید دارد که چنین اتفاقی بیفتد ولی این اتفاق به هوشیاری و آمادگی دائم دولت اعتدالی و اصلاحطلبان، آگاهی مردم در جامعه مدنی و خصوصاً به خردگرایی و واقعبینی بلند مدت هسته قدرت بستگی دارد.
با این همه دو دلیل ذیل نشان میدهد که نباید نسبت به آینده خوشخیال بود و در صورت غفلت دولت روحانی (از برنامه اعلامیاش) و کوتاهی اصلاحطلبان در اصلاحجویی امکان تسلط مجدد دوبارهٔ تندروها هست. دلیل اول اینکه، همانطور که اشاره شد، تندروها در هشت سال گذشته با کمک دولت تقویت شد و همچنان برقرار است، پس از انتخابات ٩٢ هم ضربات اساسی خورده است و افشای تخلفات هشت سال گذشته بیمناکش کرده است. هرچه جامعه ایران از لحاظ بینالمللی، اقتصادی و سیاست داخلی در مسیر عادی و ثبات بیشتر قرار بگیرد منافع تندروها محدودتر خواهد شد و همین تحدید و تهدید منافعشان انگیزه آنها را برای کارشکنی و بازگشت افزایش میدهد. لذا دولت و جامعه مدنی نباید از ایستادگی مدنی در برابر شگردهای تخریبی و جنگ روانی تندروها غافل شوند - یکی از پادزهرهای درمان این طیف شفاف سازی است.
دلیل دوم اینکه ایران در قلب خاورمیانه بیثبات که جای خود دارد، حتی اگر به وضعیت کشورهای اروپایی (که بحرانهای کمتری از کشورهای خاورمیانه دارند) توجه کنیم دوباره شاهد بازگشت جریانهای تندرو در این کشورها هستیم. در یک تبیین مبنایی میتوان گفت از سه سده پیش، یعنی از زمانی که احترام به ویژگیهای مشترک انسانها (نه ویژگیهای متمایز کننده انسانها) و حقوق برابر آنها یا حقوق شهروندی و حقوق بشر مورد توجه فرهیختگان و سپس اقشار مختلف مردم قرار گرفته، دشمنان این عامگرایی هم به حیات خود ادامه دادهاند. مظاهر برجسته این رویارویی در قرن بیستم در اروپا ظهور فاشیسم، نازیسم و استالینیسم بود، اما مظاهر کمتر شاخص این افراطگرایی همچنان در این جوامع دیده میشود. بنابراین، باید این فرض احتیاطی را همیشه داشت که تندروها حتی پشت در همه کشورهای توسعهیافته و با جامعه مدنی قوی نیز خوابیده است. چه رسد به ایران که با مدرنیته بدقواره بستر مناسبتری برای رشد تندروها فراهم ساخته است. بنابراین اصل هوشیاری (و دوری از خوشخیالی) یک اصل اساسی برای همه اصلاحجویان و اعتدالگرایان و شهروندان ایرانی در سالهای آتی است تا از بازگشت خالی بندهای خود حق بین ثانی و ثالث پیشگیری کنند.
ایران، روسیه و البته آمریکا!
شرق در آغاز گزارش خود از سفر «وزیر انرژی و هیأت ۱۸۰ نفره روسها به تهران» نوشته: روابط تهران - مسکو وارد فاز جدیدی میشود. دستور صریح زنگنه برای افزایش ۱۰برابری حجم معاملات و خبر وزیر نیرو درخصوص همکاری ۱۰میلیارددلاری ایران و روسیه در بخش نیروگاههای حرارتی، آغازگر این تغییرات است. تغییراتی که وزیر انرژی فدراسیون روسیه، آن را با جمله دیگری توصیف کرده است. الکساندر نواک اعلام کرد: زمان تکان گردوغبارها بین روابط تهران- مسکو فرا رسیده است. برای تکاندن گردوغبار روابط سرد ایران و روسیه است که هیأت بلندپایهای از تجار روسیه و در راس آنان وزیر انرژی روسیه وارد ایران شدند و در همایشی شرکت کردند که حضور ۱۸۰ نماینده از شرکتهای روسی به نمایندگی از ۴۰ شرکت در آن، نشان از تمایل روسها برای برقراری رابطه با ایران است. در این اجلاس که یازدهمین کمیسیون مشترک همکاریهای اقتصادی ایران و روسیه است، شش کمیته تخصصی مواردی را تعیین کردند تا این موارد در نهایت به امضای وزیرنفت و انرژی روسیه برسد. یکی از این دیدارها، دیدار وزیر نیروی ایران با همتای روسی خود بود.
نتیجه این دیدارها توافق ساخت هشت تا ۱۰ نیروگاه حرارتی جدید و بهینهسازی چهار نیروگاه دیگر است. توافقاتی که نشان از تمایل شرکتهای روسی برای حضور بیشتر در بخش انرژی ایران دارد. وزیر نیرو درمورد این قرارداد گفت: برنامه ما برای این مشارکت، احداث هشت واحد نیروگاه جدید حرارتی به ظرفیت ۲۸۰۰مگاوات (هر واحد به ظرفیت ۳۵۰مگاوات) است و بخش خصوصی این کشور پس از دریافت اطلاعات تا یکماه آینده طرح پیشنهادی خود را برای اجرای این طرحها ارایه خواهد داد.
حمید چیتچیان ادامه داد: چهارواحد از این نیروگاهها در شهر بندرعباس، دو واحد در طبس و دو واحد در شهر جدید سهند خواهد بود و احداث دوواحد نیروگاه در تبریز نیز در مرحله مطالعه محیطزیستی قرار دارد. چیتچیان با اشاره به استقبال ایران از مشارکت روسیه در بخش نوسازی نیروگاهها، گفت: در زمان حاضر، این همکاری در دو نیروگاه رامین اهواز و شهید منتظری اصفهان قابل انجام و بررسیها درباره نیروگاه بندرعباس نیز در دست انجام است. وزیر نیرو با اشاره به موضوع واردات و خرید برق از کشور روسیه، گفت: براساس نشست مشترک کشورهای ایران، روسیه و آذربایجان، در وضعیت کنونی، بستر فنی برای انتقال برق از طریق شبکه سراسری جمهوری آذربایجان مهیا نیست و به این منظور باید یک خط جدید در کشور آذربایجان احداث شود.
اعتماد نیز با نگاهی منتقدانه به بخشی از توافقات احتمالی در مطلبی با تیتر «روسها جای مپنا را میگیرند؟» نوشته: روز گذشته در شرایطی حمید چیت چیان، وزیر نیروی ایران بعد از توافق با وزیر انرژی روسیه لبخند زد و دست وی را به گرمی فشرد که نیم نگاهی به توافقات انجام شده بین ایران و روسیه نشان از بیتوجهی وی به برخی تولید کنندگان داخلی میدهد. ایران و روسیه در شرایطی برای ساخت هشت نیروگاه حرارتی به توافق رسیدند که بر اساس اطلاعات موجود وزارت نیروی ایران خود یکی از برترین سازندگان نیروگاههای حرارتی را در زیر مجموعه خود دارد و حتی این وزارتخانه پدر معنوی این سازنده ایرانی است، سازندهای که در رزومه کاریاش خود را ششمین سازنده برتر توربینهای بزرگ بعد از شرکتهای مطرحی بعد از جنرال الکتریک، آلستوم، زیمنس، رولزرویس و صنایع سنگین میتسوبیشی قرار داده و خود را سازنده نیروگاههای حرارتی میداند اما وزارت نیرو با وجود حجم بالای بدهیهایی که این وزارتخانه به مپنا دارد بنا را بر این گذاشته است تا پروژههای جدیدش را به جای تولید کننده داخلی به همسایه شمالی واگذار کند. حال این شائبه وجود دارد که آیا مسئولان اقتصادی ایران سعی دارند تا از این پس بیش از پیش هوای همسایه شمالی خود را که در شرایط تحریمهای اروپایی قرار گرفته است داشته باشند و به تلافی تمام حمایتهای پیدا و پنهان این همسایه شمالی در طول سالهای اخیر برخلاف روال مرسوم حمایت از تولید داخل، به فکر حمایت از سازندههای روسی باشند؟
از سوی دیگر، داود هرمیداس باوند در یادداشتی با تیتر «روسیه، آمریکا و ایران» در روزنامه آرمان نوشته است: رئیسجمهوری کشورمان در حالی وارد اجلاس شانگهای میشود که در حال حاضر ایران به عنوان عضو ناظر به عضویت پیمان شانگهای درآمده است. با این حال به نظر میرسد سیاستمداران ایرانی باید برای حضور در این اجلاس برنامهریزی دقیقتری داشته باشند. در واقع در شرایط موجود که برنامه روسیه بستن قراردادهای امنیتی با اعضای سازمان همکاری شانگهای است و سعی دارد در تعارض با غرب بر سر اوکراین، متحدانی جدید و مطمئن برای خود پیدا کند، ایران باید با دقت بیشتری در عرصه سیاست گام بردارد.
گرچه حضور در چنین اجلاسی و تعامل با کشورهای آسیای میانه و کشورهای بزرگی چون روسیه، هند و چین برای ایران یک فرصت ارزشمند به شمار میرود چنانچه برخی رفتارها مثل اتحادیه گمرکی که امروز بین کشورهای آسیای میانه تشکیل شده است میتواند برای ایران نیز یک فرصت باشد اما به نظر میرسد زمان فعلی فرصت مناسبی برای تبدیل شدن ایران به عضو رسمی این اجلاس نیست و همین وضعیت «عضو ناظر» بهترین وضعیت برای ایران است. ایران در حال حاضر به اندازه کافی با روسیه رابطه دارد و حتی در بسیاری موارد روسیه نسبت به ایران روابطی بالاتر از حد استاندارد نیز داشته است و در حال حاضر که تعارض جدی بین ایران و روسیه وجود ندارد ایران نباید در جهتی حرکت کند که به اختلافات دامن بزند.
از سویی دیگر امروز کشورهای شورای هماهنگی خلیج فارس که متشکل از کشورهای عربی عمدتا ناهمسو با ایران هستند و به خاطر حمایت از گروههای تکفیری مثل جبهه النصره و داعش در مظان اتهام آمریکا قرار دارند قصد دارند از داعش علیه سوریه و عراق و بعد حتی ایران استفاده کنند و برای این کار انواع حمایتها را از گروهک داعش به عمل آورده و میآورند. امروز داعش گروهکی تروریستی شناخته میشود که به هیچ اصل انسانی و هیچ پروتکل حقوق بشری پایبند نیست و بدل به خطری بزرگ برای کشورهای منطقه شده است. به صورت عملی میبینیم که ایران و آمریکا علیه یک دشمن مشترک در حال مبارزه هستند چون منافع همسو دارند. نظیر آنچه بعد از حوادث ۱۱سپتامبر در افغانستان شاهد بودیم. در نتیجه همین استراتژی هم است که وقتی هواپیمای آمریکایی در ایران فرود میآید دو طرف سعی میکنند از هر گونه اظهار نظر تحریک آمیز صرفنظر کنند و با کمترین تنش ممکن به این غائله پایان دهند.