نزدیک شدن به آغاز اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل و خبرهای مربوط به مذاکرات هستهای در بیشتر روزنامههای امروز بازتاب یافته است. رسوایی دروغگویی مقامات آمریکایی در موضوع داعش با ماجرای مکفارلین مقایسه شده، هاشمی رفسنجانی و سید حسن خمینی اظهارات سیاسی خاصی دارند و وزیر کشور هم به سادگی اعلام کرده که «ایران به تاراج زمینخواران رفته است».
کنایه مشترک هاشمی رفسنجانی و سید حسن خمینی خطاب به کیست؟
ابتکار مانند دیگر روزنامههای اصلاحطلب، روایت آیتالله هاشمی و سید حسن خمینی از ساکتین دیروز و انقلابیون امروز را در مطلبی با تیتر «کاتولیکتر از پاپ» مورد توجه قرار داده و نوشته: «کاتولیکتر از پاپ»؛ این تعبیری است که در دو روز گذشته از سوی دو نفر از بزرگان نظام درباره ساکتین دیروز و انقلابیهای امروز به کار رفته است. ابتدا سید حسن خمینی به صراحت این تعبیر را درباره کسانی به کار برد که اگرچه در ابتدا ساکت بودند، ولی «بعدا به سفره آماده رسیدند و شدیدا طرفدار امام شدند». پس از آن آیتالله هاشمی رفسنجانی از کسانی سخن گفت که اگرچه این روزها ادعای انقلابیگری دارند، چندسال قبل از پیروزی انقلاب به صراحت مبارزه با شاه را حرام اعلام کرده بودند. موضوعی که قهر ۱۰ساله مقام معظم رهبری در دوران مبارزه با آنان را به دنبال داشت.
در گزارشی که پایگاه اطلاعرسانی آیتالله هاشمی رفسنجانی، از دیدار خانواده شهید قدوسی با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام آورده، آمده است: هاشمی از خاطرات شیرین دوران مبارزه که میگوید. از خاطرات تلخش هم میگوید. جالب است که تلخ و شیرینش خاطراتش، هر دو از روحانیت است!. خاطره شیرینش که از شهید قدوسی بود. خاطره تلخش امّا از روحانیت کم فروش است. نام شخصیتی را هم میبرد.
هاشمی در ادامه میگوید: دو نفری ـ به اتفاق آیتالله خامنهای ـ صبحانه رفتیم منزل آقای قدوسی. این آقا هم آنجا بود. نشستیم تا ظهر با او بحث کردیم تا قانعش کنیم. برای ادامه مبارزه. آخرش هم گفت من این مبارزه را حرام میدانم! به جامعه مدرسین هم گفتهام، مبارزه با شاه حرام است! آقای خامنهای از او پرسیدند: دلیلت چیه؟ آن آقا در جواب گفته بود: مبارزهای که مجاهدین و چپیها در آن باشند، حرام است! آقای خامنهای هم به تلخی به او گفته بود: اگر اهل مبارزه نیستی، خب مبارزه نکن ولی لااقل مبارزه را با این حرفها خراب نکن! آقای هاشمی در ادامه میگوید رهبری از سال ۴۸ تا سال ۵۷ با آن آقا یک کلمه هم حرف نزد.
سید حسن خمینی هم از کسانی میگوید که اگرچه در دوران مبارزه ساکت بودند، اما امروز آن چنان انقلابی شدهاند که تعبیر «کاتولیکتر از پاپ» توصیف کننده احوال آنهاست. حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی که در اجلاسیه مدرسان درس وصیت نامه سیاسی ـ الهی حضرت امام خمینی (ره) سخن میگفت، «تحریف» را از جمله آفتهای مورد تهدید امام و اندیشه ایشان ذکر کرد و اظهار داشت: تحریف که بازگرداندن یک شیء از معنای اصلیاش است در دو نوع مستقیم و غیر مستقیم رخ میدهد که نوع مستقیم آن روشن بوده و در طول تاریخ نمونههای فراوانی دارد. بدین معنا که بغض و کینه باعث میشود تا یک اتفاق یا جمله صریح بطور مستقیم مورد تحریف قرار گیرد. وی ضمن روایت چند نمونه تاریخی از تحریف مستقیم، جلوگیری از این نوع تحریف را وظیفه همگان دانست و افزود: متأسفانه امروز این گونه است که اگر نفع افراد در یک تحریف بود، در قبال آن سکوت میکنند و اگر ضرری به آنها وارد میکند حرف میزنند و اعتراض میکنند و اگر خاطرهای به نفعشان بود سکوت اختیار کرده و در غیر این صورت معترض میشوند.
یادگار امام یادآور شد: بارها در سخنانم از این مثال استفاده کردهام که اگر چشم، یک دهم صورت شما یا بینی یک چهارم آن است، در کاریکاتور این نسبتها به هم میخورد و کسی که آن را میبیند شما را در آن میبینید اما این تصویر واقعی شما نیست. بنابراین اگر درون یک مکتب فکری هم نسبتها به هم ریخته شود آن مکتب تحریف غیر مستقیم شده است.
وی با بیان اینکه با پررنگ کردن برخی از ابعاد اندیشه امام دچار تحریف غیر مستقیم اندیشههای ایشان شدهایم، گفت: «استقلال و عزت» و در کنار آن «همزیستی مسالمت آمیز با دنیا» از پایههای اندیشه امام است و این بدان معنا نیست که اگر میخواهیم با جهان همزیستی کنیم استقلال را از دست دهیم و اگر میخواهیم استقلال داشته باشیم با همه دنیا ستیزه کنیم.
سید حسن خمینی با اشاره به «آزادی» به عنوان یکی از شعارهای اساسی انقلاب اسلامی گفت: ممکن است با پررنگ کردن آزادی ارزشهای اخلاقی جامعه مورد بیتوجهی قرار گیرد یا خدای نکرده با پررنگتر کردن ارزشها به آزادی بیتوجهی شود. یادگار امام با تأکید بر اینکه اسلام امام کاریکاتوری نبود، گفت: اگر یک نفر جلوی من و شما شرب خمر کرد او را طرد میکنیم، اما اگر او غیبت کند، تهمت بزند و دروغ بگوید پشت سر او ممکن است نماز هم بخوانیم! در حالی که در دین خدا غیبت از زنا هم بدتر است. چرا نسبت به غیبت حساس نیستیم؟ چون اسلام ما کاریکاتوری شده است و تناسبها در ذهنمان به هم ریخته است. اما نزد امام اینگونه نبود و هرکس جلوی ایشان غیبت میکرد ایشان چهرهاش در هم تنیده میشد و بشدت برخورد میکردند.
سید حسن خمینی به خاطرات حجت الاسلام و المسلمین دعایی از مخالفت امام با دادن نسبتهای دروغ به مخالفان و حتی شاه سابق، اظهار داشت: یاران امام این گونه از ایشان میگویند؛ آنها کسانی هستند که وقتی طرفداری از امام نان نداشت و شکنجه و زندان و اعدام داشت، یار ایشان بودند. در حالی که خیلیها بعدا به سفره آماده رسیدند و شدیدا طرفدار امام شدند و الان کاتولیکتر از پاپ شدهاند. همان یاران قدیمی امام میگویند که اگر میخواستند نزد ایشان از مخالفین غیبت کنند امام رو ترش میکردند.
ایران به تاراج زمینخواران رفته است
روزنامه جوان نوشته: شنیدن خبر غلبه آهن و سیمان بر تن سبز باغ پسیان و مرگ ۱۰۰اصله چنار بالا بلند این باغ که دست کم ۷۰ سال از عمرشان میگذرد، هر شنوندهای را در بهت و حیرت فرو میبرد. این اتفاق یادآور قلع و قمع درختان چنار این خیابان است که در چند نوبت اتفاق افتاده است و در این خصوص کمپینهایی برای مقابله با قطع درختان چنار این خیابان به راه افتاد و به کرات شکوائیههایی به مراجع قانونی منعکس شد. ضمن آنکه در راستای تخریب باغات و زمینخواریها روز گذشته وزیر کشور به خبرنگاران گفت: وضعیت زمینخواری به نحوی است که باید گفت کشور به تاراج زمینخوارها رفته است!
سال گذشته نویسندهای صاحب ذوق بر پیشانینوشتهاش نوشت: «درختان خیابان ولیعصر ایستاده میمیرند!» چراکه هر بار با یک بهانه تبر زیادهخواهی بر تن درختان چنار این خیابان نشست؛ چنارهایی بلندقامت که کاکل به سقف آسمان رسانده بودند، در سال ۱۳۰۷ خورشیدی، زمانی که کلنگ احداث خیابان ولی عصر زده شد، در دوسوی طولانیترین خیابان پایتخت کاشته شدند که با گذر زمان، این چنارها به یکی از مصادیق هویت تهران قدیم بدل شد و به حق چنارهایی با چنین قدمت و قامتی امضای خیابان ولی عصر بودند و تا سالیان قبل یعنی تا وقتی که مسئولان ما هنوز مفتون و مدفون ثروت نشده بودند، میشد آنها را دید که با استقامت ایستادهاند و در دو سوی خیابان ولیعصر، سر بر شانه هم نهاده و نجواهای باد را زمزمه میکردند.
خبرگزاری مهر روز گذشته در خصوص آغاز تخریب باغ پسیان نوشت: باغ پسیان در بر خیابان ولیعصر است که مدتی است قطع درختان آن برای ساخت هتلی ۱۷ طبقه آغاز شده است. باغ پسیان در پلاک ثبتی ۱/۳۵۴۵ به مساحت ۲ هزار و ۶۳۳ متر مربع واقع شده است. این باغ شامل خانه تاریخی پسیان و بیش از ۱۰۰ اصله درخت چنار تنومند و قدیمی است که در تاریخ ۲۰/۱۲/۱۳۹۲ پروانه ساختمان هتل ۱۷ طبقه به شماره ۲۲۲۸۳/۱۰۰ در این باغ صادر شده است. این پروانه بر اساس بند ۳ مصوبه شماره ۵۱۵ کمیسیون ماده ۵ مورخ ۱۶/۱۱/۱۳۹۱ صادر شده است. در حالی که مصوبه کمیسیون و تغییر کاربری این باغ به امضای نماینده سازمان حفاظت محیط زیست و نماینده وزارت نیرو نرسیده است که این موضوع یادآور مخالفت نماینده سازمان محیط زیست با مصوبه دیگر کمیسیون ماده ۵ درباره تخریب باغ معنوی جمشیدیه و باغ حکمت لواسان و باغات دیگر است.
سازمان میراث فرهنگی در حالی سال ۹۱ و یک سال پس از ثبت ملی خیابان ولیعصر با ساخت هتل ۱۷ طبقه و نابودی باغ تاریخی پسیان موافقت کرده که سازمان محیط زیست با تخریب این باغ مخالف است و فعالان زیست محیطی ساخت چنین برجهای بلندی که کلنگ آن در روزهای اخیر در باغ پسیان زده شده را بلای جان چنارهای ۷۰ ساله ولیعصر میدانند.
یک فعال محیط زیست در این باره به «مهر» میگوید: بررسی مصوبه کمیسیون ماده ۵ نشان میدهد که شهرداری تهران تقاضای ساخت مجتمع جهانگردی ۳۱ طبقه در این باغ را به کمیسیون ماده ۵ برده است که در نهایت کمیسیون با ساخت هتلی ۱۷ طبقه موافقت کرده است.
فرشید ایلاتی اضافه میکند: با وجود عدم موافقت نماینده سازمان حفاظت محیط زیست این مصوبه با امضای نماینده وزارت کشور، نماینده وزارت راه و شهرسازی، نماینده وزارت جهاد کشاورزی، نماینده سازمان میراث فرهنگی، رئیس شورای شهر تهران و شهردار تهران به تصویب رسیده است و از میان امضاهای فوق مهمترین امضا مربوط به نماینده سازمان میراث فرهنگی است؛ چراکه سازمان میراث فرهنگی در ۷ دی ماه سال ۱۳۹۰ خیابان ولیعصر را به ثبت میراث ملی رساند.
به گفته وی، با این وجود بر اساس صورتجلسه شماره ۱ کمیته فنی معاونت حفظ و احیای سازمان میراث فرهنگی مورخ ۴ دی ماه ۱۳۹۱ ساخت این هتل بلامانع اعلام شد. این مصوبه در زمان ریاست محمد شریف ملکزاده در این سازمان تصویب شد. در حالی که باید مسئولان وقت سازمان میراث فرهنگی توضیح دهند که چطور با وجود ثبت میراثی خیابان ولیعصر با ساخت هتل ۱۵ طبقه و شاید ۳۱ طبقه در کنار این خیابان موافقت کردهاند؟
عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور در حاشیه جلسه بررسی وضعیت پدیده زمینخواری در پاسخ به خبرنگاران با بیان اینکه وضعیت زمینخواری به نحوی است که باید گفت کشور به تاراج زمینخوارها رفته، گفت: دولت یازدهم به موضوع زمینخواری و موارد مشابه آن حساس است. رئیسجمهور بارها برای مبارزه با زمینخواری تأکید کرده و آن را جزو اولویتهای دولت برشمرده است البته وزارت کشور هم در این زمینه حساسیت ویژهای دارد. وی در مورد آخرین وضعیت برخورد با زمینخواریها در تهران با اعلام اینکه تاکنون ۲ هزار تخریب داشتهایم، تصریح کرد: ساختمانهایی با مساحت بالای ۷ هزار متر باید تخریب شوند.
این مقام مسئول خاطر نشان کرد: جلسه امروز به دنبال جلسه مبارزه با مفاسد با موضوع زمینخواری در سه حوزه ساخت و ساز غیرمجاز، تغییر کاربری و موضوع تصرفات غیرقانونی برگزار شد.
در این جلسه مقرر شد تا تعیین تکلیف نهایی و تصمیمگیری جامع وزارت کشور جلسهای را با حضور مسئولان مربوطه اعم از دستگاههای اجرایی، قضایی و نیروی انتظامی برقرار کند و در کوتاهمدت اقدامی صورت بگیرد که بازدارندگی پیشگیری و برخورد با متجاوزان در رابطه با زمینخواری در همین زمان کوتاه انجام شود.
وزیر کشور با اشاره به این مهم که ستاد ویژه مبارزه با زمینخواری در استانداریها به صورت جدی با موضوع زمینخواری برخورد میکنند و در تهران هم مهمترین اقدام این بود که ظرف یک سال گذشته حدود ۲هزار واحد تخریب شده است، تأکید کرد: با توجه به ظرفیت اصل ۱۲۷ قانون اساسی اختیاراتی را از دولت به مدیریت یکپارچه باید واگذار کنیم و برای این مهم باید به صورت ماهانه تشکیل جلسه داده شود و در نهایت با اختیارات اصل ۱۲۷ مدیریت یکپارچه به پیش رود. این امر مستلزم ارائه کار به کارگروه مبارزه با مفاسد، به ریاست معاون رئیسجمهور است.
وی در مورد آخرین وضعیت ساخت هتل آریانا در بستر رودخانه فشم گفت: مجوز اولیه این هتل پس از انجام اقدامات قانونی ۷ هزار متر بوده که در بررسیها مشخص شد ۱۶ هزار متر ساخت و ساز صورت گرفته است. تخریب این بنا حکم قضایی میخواهد و ما اعلام کردیم با رویکرد ۷ هزار متر اولیه موضوع بررسی شود و اگر تخلفی رخ داده است با آن برخورد کنند.
رحمانی فضلی درباره مبارزه زمینخواران و آماری از این موارد گفت: اگر مدیر اجرایی در تخریب غیرمجاز تخلف کرده باشد، ما به آن رسیدگی میکنیم و درصورت گرفتن رشوه هم قوه قضائیه به عنوان جرم با آن برخورد میکند اما به تناسب حکم، قوه قضائیه با موضوع تصرفات و زمینخواری جدیت بالایی دارد. هم اکنون سکونتگاهها، زمینهای کشاورزی و منابع طبیعی ما در معرض یک نوع تاراج است و این هم فضای سکونتی ما را دچار اشکال میکند و هم به بیتالمال آسیب میزند.
ظرفیتهای دیپلماتیک نیویورک
یوسف مولایی در سرمقاله روزنامه ایران با تیتر «ظرفیتهای دیپلماتیک نیویورک» نوشته: تیم دیپلماسی هستهای ایران راهی نیویورک شده و طبق برنامه اعلام شده قرار است گفتوگوهای چندجانبه و دوجانبه از امروز کلید زده شود. به این صورت آخرین روزهای تابستان مجمع عمومی سازمان ملل در حاشیه اجلاس سالانه خویش شاهد نشست مهم هستهای خواهد شد.
آنچه مسلم است، اجلاس تابستانی مجمع عمومی همیشه یک فرصت یا ظرفیت دیپلماتیک برای دولتها بوده است. تهران نیز به نظر میآید با همین نگاه در پی حضور پررنگ و اثربخش در نیویورک است. برای خود روحانی در جایگاه سکاندار دیپلماسی، تریبون مجمع عمومی و ملاقاتهای سیاسی نیویورک یک فاکتور تأثیرگذار است. همه چیز بستگی به این دارد که روحانی و تیم دیپلماسیاش چگونه فضا را به سمت تفکر خویش یعنی اعتدال و تنشزدایی سوق دهند. بیشک سخنرانیهای روحانی برای مخاطبان بینالمللی، ظرفیت اندیشه اعتدالگرایی او را آشکار خواهد کرد. با روشن شدن چنین ظرفیتی، روند گفتوگوهای هستهای میتواند یک گام به جلو بردارد. برداشتن یک گام به جلو در مذاکرات، لازمهاش اعتمادسازی عمیقتر در روابط ایران و طرفهای بینالمللی است. این توقع را جامعه بینالمللی از جبهه مقابل ایران یعنی گروه ۱+ ۵ نیز دارد که به پالسهای مثبت ایران پاسخ درخور دهند.
فراموش نکنیم که پرونده هستهای ایران یک پرونده سیاسی است. در این عرصه همه دولتها علایق سیاسی خود را دنبال میکنند. طرفهای مذاکره ایران هم به این میاندیشند که اگر مذاکرات یک گام به سمت حل و فصل نهایی پیش برود، چه منفعتی برای آنها خواهد داشت. بنابراین چنان که بازیگران مقابل احساس کنند منافعشان تأمین میشود، بیگمان به سمت ارتقای سطح مذاکرات گام برخواهند داشت. نباید خوشبین بود که مذاکرات در دور جدید به نتیجه نهایی میرسد. شاید برجستهترین نتیجهای که در این دور از مذاکرات میتوان متصور بود، ارتقای سطح گفتوگوها از وزرای امور خارجه به سطح سران است. باید منتظر ماند و دید که آیا گفتوگوهای ایران و ۱+ ۵ در همان سطح وزرا ادامه خواهد یافت یا آقای روحانی با همتایان خود در این گروه وارد گفتوگو میشود.
در هر حال پیداست که هر یک از طرفهای مذاکره کننده منافع خاص خود را دنبال میکنند. مثلاً روسیه در فکر این است که از این پرونده چه نفعی برای ایجاد توازن قدرت در اوکراین در برابر امریکا میبرد. یا چین به این میاندیشد اگر پرونده هستهای ایران به فرجام برسد و اوضاع اقتصادی به شرایط قبل برگردد، بازار معاملات اقتصادی آنها چه تغییری خواهد کرد. نگرش و مواضع کشورهای طرف گفتوگوی ایران یکسان نیست. اما در این میان امریکا بازیگر عمدهای است که مطالبات و دغدغههایش با دیگران متفاوت است. به همین دلیل در نگاه اغلب ناظران، گفتوگوهای دوجانبه نمایندگان تهران ـ واشنگتن از حساسیت بیشتری برخوردار است. کما اینکه تا به امروز مشکل عمده پرونده هستهای و اعمال فشارها از سوی امریکا صورت گرفته است. طبیعی است که افکار عمومی برای حل این موضوع و گشایشهای اقتصادی و سیاسی، توجه خویش را به گفتوگوهای دوجانبه دیپلماتهای ایران و امریکا معطوف کند.
بر این باورم که در چند دور مذاکره هستهای در ژنو و وین، بحثهای فنی مربوط به این پرونده روشن شده و آنچه باقی مانده بحثها و موضوعات سیاسی است که عمدتاً میان طرف ایرانی و امریکایی جریان دارد. گروه دیگر بازیگران هستهای مثل اروپا عمدتاً در پی ارزیابی نتیجه چانهزنی ایران و امریکا هستند.
کار مهمی که در نیویورک میتوان کرد، منعطف کردن فضا برای مذاکرات هستهای است. چنان که رئیس جمهوری ایران اعلام کرده در این پروسه ایران در پی اعتمادسازی است و افکار عمومی و سران کشورها باید متقاعد شوند که جریان مذاکره جدی است و هر دو طرف در پی عبور از این مناقشه پر از سوء تفاهم هستند.
شرق نیز خبر «شرط شرمن برای توافق نهایی» را مهم دانسته و نوشته: پس از نزدیک به یکماهونیم سکوت خبری مقامات ارشد آمریکایی در مورد مذاکرات هستهای، سرانجام «وندیشرمن» سرپرست هیات مذاکرهکننده هستهای آمریکا این سکوت را شکست؛ اما نه به صورت مستقیم. به گزارش «ایسنا» به نقل از «المانیتور» یک مقام ارشد آمریکایی از قول «وندی شرمن» گفته که «دور بعدی مذاکرات ممکن است آخرین فرصت برای حل نگرانیهای بینالمللی در مورد برنامه هستهای ایران باشد». این سخنان منتسب به «شرمن» را میتوان نخستین اظهارنظر این مذاکرهکننده آمریکایی پس از مذاکرات دوجانبه ایران و آمریکا در دو نوبت مرداد و شهریور دانست.
این مقام ارشد آمریکایی از قول «شرمن» که در جمع سفرای ۲۰ کشور خارجی سخن میگفت، افزود: «دستیابی به توافق نهایی تا زمانی که ایران ظرفیت غنیسازیاش را کاهش ندهد ممکن نخواهد بود». به گفته این مقام ناشناس آمریکایی، «شرمن» از ایران خواسته بود تا از این فرصت باقیمانده برای دستیابی به توافق هستهای نهایی استفاده کند. پس از پایان ضربالاجل ۲۹تیر برای دستیابی به توافق جامع هستهای بین ایران و گروه «۱+۵»، طرفین توجه زیادی به مذاکره دوجانبه نشان دادند. این توجه زیاد موجب شد تا ایران و آمریکا دو مرتبه در «ژنو» دیدار کنند. اما پس از این ملاقاتها تنها طرف ایرانی بود که به اظهار نظر در اینخصوص میپرداخت؛ اظهار نظری که پس از ملاقات مردادماه و شهریورماه نزدیک بههم بود: «مفید و خوب بود اما اختلافات باقی است». در هر دو مورد هم «عباسعراقچی»، عضو ارشد تیم مذاکرهکننده هستهای ایران گوینده آنها بوده است. اما در طرف دیگر میز، سخنی از آمریکاییها پس از پایان مذاکرات ایران و گروه «۱+۵» در اواخر تیرماه، در مورد مذاکرات هستهای در رسانهها شنیده نشد.
آخرین موردی که یک مقام آمریکایی در تریبون علنی در مورد مذاکرات هستهای سخن گفته بود به حضور «شرمن» در جلسه استماع در کمیته روابط خارجی سنا برمیگردد که چند روز پس از بازگشت از مذاکرات وین۶ بود. او در آن زمان هم گفته بود در زمینه غنیسازی اختلافات جدی داریم. «میزان و حجم غنیسازی اورانیوم ایران» در کنار «طول مدتزمان توافق نهایی» و «نحوه برداشتهشدن تحریمها» ازجمله مهمترین شکافهای بین ایران و گروه «۱+۵» است؛ شکافهایی که موجب شد دو طرف مذاکره در «وین۶» به نتیجه نرسند و چشم امید به «نیویورک» داشته باشند تا شاید بتوانند از عمق اختلافات کم کنند. در همین حال معاون وزیر امور خارجه روسیه از احتمال دیدار وزیران امور خارجه ایران و گروه «۱+ ۵» در حاشیه اجلاس مجمععمومی سازمانملل در نیویورک خبر داد. «سرگئی ریابکوف»، معاون وزیر خارجه روسیه به خبرگزاری «ریانووستی» گفت: «احتمال دارد دیدار وزیران گروه «۱+ ۵» با وزیر امور خارجه ایران ضروری باشد». او ادامه داد: «دلایل زیادی برای این دیدار وجود دارد».
داعش گیت
مصطفی داننده در سرمقاله روزنامه ابتکار نوشته: ایران را دعوت نکردهایم، ایران جایی در مبارزه با داعش ندارد، ایران خطرناکتر از داعش است. با شنیدن این سخنان بسیاری تصور کردند که آمریکا میخواهد داعش را بدون کمک ایران از صحنه عراق حذف کند. اتفاقی که بسیاری از کارشناسان بینالمللی و مسئولان عراقی آن را محال میدانند و معتقدند که حل مسئله داعش بدون ایران یک کار غیرممکن است. به نظر میرسد که آمریکا به دنبال کمرنگ نشان دادن قدرت منطقهای ایران است، اما بیانات مقام معظم رهبری بعد از مرخص شدن از بیمارستان، بسیاری از پیچیدگیها و گرههای این پرونده را گشود. آمریکا در حالی فریاد مقابله با داعش بدون ایران را سر میدهد، که در خفا از ایران درخواست کمک کرده بود. درخواستی که از سوی سفیرآمریکا در عراق، وزیر امور خارجه آمریکا و وندی شرمن، مسئول هیات مذاکره کننده آمریکا، خطاب به مسئولان ایرانی مطرح شد.
بهتر است بیانات رهبر انقلاب را در مورد این درخواستها یک بار دیگر مرور کنیم. «در همان روزهای سخت حمله داعش به عراق، سفیر آمریکا در عراق طی درخواستی از سفیر ما در عراق میخواهد که ایران و آمریکا جلسهای برای مذاکره و هماهنگی در خصوص داعش داشته باشند.
سفیر ما در عراق، این موضوع را به داخل کشور منعکس کرد که برخی مسئولان هم با این جلسه مخالفتی نداشتند، اما من مخالفت کردم و گفتم، در این قضیه ما با آمریکاییها همراهی نمیکنیم، زیرا آنها نیت و دست آلودهای دارند و چگونه امکان دارد که در چنین شرایطی ما با آمریکاییها همکاری کنیم.
همین وزیر امور خارجه آمریکا، شخصاً به آقای دکتر ظریف درخواست داده بود که بیایید در قضیه داعش با ما همکاری کنید، اما دکتر ظریف درخواست او را رد کرده بود. حتی معاون وزیر امور خارجه آمریکا هم که یک زن است و همه او را میشناسند، در مذاکرات با آقای عراقچی، بار دیگر این درخواست را تکرار کرد، اما آقای عراقچی نیز درخواست وی را رد کرد». این بیانات نشان داد که سیاستهای اعمالی و اعلامی آمریکا در صحنه بینالمللی بسیار متفاوت است. آنها در بلندگوهای خود اعلام میکنند نیازی به کمک ندارند، اما در عرصه عمل دست کمک به سمت ایران دراز میکنند. همین نشان از قدرت روزافزون ایران در منطقه دارد.
افشاگری مقام معظم رهبری در مورد درخواستهای کمک آمریکا از ایران برای حذف داعش، را میشود «داعش گیت» نامید؛ ماجرایی که نگارنده را به یاد ماجرای مک فارلین یا همان «ایران گیت» انداخت. ۲۸ سال پیش یعنی در مرداد ۶۵، آمریکا درخواست کمک خود را به سمت ایران روانه کرد تا از طریق جمهوری اسلامی گروگانهای خود را در لبنان آزاد کند و در ازای آن آمریکا تسلیحات مورد نیاز ایران را در اختیار جمهوری اسلامی قرار میدهد.
نویسنده پس از مرور ماجرای مک فارلین نوشته: حالا بعد از گذشت ۲۸ سال باز هم شاهد رسوایی دیگری برای آمریکا در مقابل ایران هستیم؛ رسوایی که این بار با نام مبارزه با داعش اتفاق افتاد.
حجتالله جودکی نیز در یادداشتی برای روزنامه اعتماد با تیتر «ائتلاف علیه داعش» از جمله نوشته: با توجه به تمام جوانب قضیه که برخی از آنها آشکار و برخی دیگر هم توسط این ائتلافیون پنهان شده است، به نظر میرسد که تاریخ مصرف گروه داعش به پایان رسیده و بساط این جریان دیر یا زود جمع خواهد شد، اما نگرانیهای زیر ذهن تحلیلگران را آزار میدهد:
ـ احتمالا طرح تقسیم عراق همچنان به قوت خود باقی است، به ویژه که حضور عربستان، امارات، اردن و قطر به عنوان حامیان و طراحان هلال شیعی و کمک به شکلگیری گروههای تندروی ضد شیعی در این ائتلاف چشمگیر است. آنان داعش را از بین خواهند برد، اما تلاش خواهند کرد تا از مرده ریگ داعش جریان دیگری پدیدار شود که به مراتب خطرناکتر خواهد بود، زیرا داعش نتوانست درگیری فعلی را تبدیل به جنگ فرقه یی و انتظارات ایشان را برآورده کند!؟
ـ یکی از خواستههای غرب ایجاد کشور مستقل کردستان است، آنان برای مهار دیگر کشورها به کردها چشم دوختهاند. در کمکهای نظامی هم این نکته را پنهان نمیکنند!
ـ احتمالا یکی دیگر از اهداف غربیها این است که از شر مسلمانان موجود در کشورهای غربی خلاص شوند. آنان با ایجاد جریان داعش زمینه پیوستن بسیاری از اسلام گرایان تندرو موجود در غرب را به داعش فراهم کردند. اکنون هم اجازه بازگشت به این عناصر تندرو به کشورهای غربی نمیدهند و همان گونه که وزیر امور خارجه فرانسه گفته است، آنان باید نابود شوند. در واقع غرب با این تاکتیک هم از شر اسلام گرایان تندرو خلاص میشود و هم اینکه تاکنون موفق شده چهره خشن و غیرقابل قبولی از مسلمانان در اذهان غرب و جهانیان باقی بگذارد، قطعا آنان از این نکته در اهداف بعدی خود برای پاکسازی مسلمانان و به ویژه مهاجران مسلمان استفاده خواهند کرد.
ـ آنان به بهانه مبارزه با بشار اسد جنگ داخلی در سوریه را شعلهور نگه خواهند داشت تا توان مخالفان اسراییل تضعیف شده و اسراییل در مرزهای امن قرار گیرد.