روزنامههای منتقد دولت، انتقام ذوقزدگی پایان هفته پیش روزنامههای اصلاحطلب از دیدار روحانی و کامرون را گرفتهاند؛ هر چند برخی از روزنامههای اصلاحطلب از خود هم دفاع کردهاند. بررسی محتوای سخنان رئیس جمهور در نیویورک و توجه به آمارهای اعلام شده از رشد اقتصاد در آغاز سال جاری، دیگر مطالب مهم روزنامههای امروز است.
هزینه سخنان کامرون برای روزنامههای اصلاحطلب
وطن امروز در مطلبی با این توضیح که دیدار بیسابقه رئیسجمهور ایران با نخستوزیر انگلیس با توهینهای پیاپی دیوید کامرون عبرتساز شد، با تیتر «لگد روباه» نوشته است: وقتی دور زدن مردم به عنوان یک افتخار محسوب شود، نباید از دور خوردن توسط روباه پیر تعجب کرد.
به گزارش «وطن امروز»، دیوید کامرون، نخستوزیر بریتانیا تنها ساعتی پس از دیدار با روحانی در پیش از ظهر چهارشنبه دوم مهرماه ۱۳۹۳، در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل ایران را حامی تروریسم خواند و گفت: من پیشتر با پرزیدنت روحانی دیدار کردم... ما اختلافات جدی داریم. حمایت ایران از سازمانهای تروریستی، برنامه اتمی این کشور و نحوه رفتار با مردم خودش، جملگی باید تغییر کند. کامرون از همان دیداری گفت که حمید ابوطالبی، معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور صراحتا آن را حاصل تدبیر دولت در دور زدن مردم و رسانهها آن هم با القای احتمال دیدار روحانی و اوباما دانست. ابوطالبی که هنوز در انتظار صدور ویزا از سوی آمریکا برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل به عنوان نماینده دائم ایران بسر میبرد، با اشاره به دیدار کامرون و روحانی، در توئیتر خود نوشت: «وقتی عدهای نگران دیدار با اوباما باشند، دیدار با کامرون دیگر محل نزاع آنان نخواهدبود؛ زیرا زمانی که گروهی تصور میکنند قصد داری گامی بلند برداری و دل نگران آن میشوند؛ فرصت داری در این مسیر، گامهای مدنظر را راحتتر تنظیم کنی». اما این گام فارغالبال جنجالساز شد. کامرون حتی صبر نکرد، یخ دیدار دوجانبه شکسته شود
کیهان نیز در یکی از خبرهای ویژه خود با تیتر «وقتی انگلیس خبیث سازشطلبان را سکه یک پول کرد» نوشته است: دیدار رئیسجمهور کشورمان با دیوید کامرون با ذوقزدگی شگفتانگیز نشریات سبز اصلاحطلب و برخی روزنامههای مدعی حمایت از دولت روبرو شد به نحوی که برخی از این روزنامهها تمام صفحه اول خود را به دیدار مذکور و تیترهای عجیب و غریب اختصاص دادند اما کامرون ساعاتی پس از دیدار با دکتر روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل به ایران توهین کرد و مدعی شد ایران از تروریسم حمایت میکند.
رسالت نیز در آغاز سرمقاله خود با تیتر «انگلیس از آمریکا بدتر آمریکا از انگلیس بدتر» نوشته: این جمله تاریخی امام (ره) در ذهن ملت ایران در قضیه کاپیتولاسیون همیشه زنده است که فرمود: «آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر و شوروی از هر دو بدتر و...». انگلیس در طول یکصد سال اخیر تاریخ ایران بزرگترین ظلمها را به ملت ایران کرده است. خیانت آنها در تاریخ مشروطیت و قبل از آن در قراردادهای ننگین تنباکو ونفت محرز است. در خیانت آنها در کودتای ۲۸ مرداد در همراهی با آمریکا تردیدی نیست. و بالاخره همراهی آنها با آمریکا در مقابله با انقلاب اسلامی کارنامهای سیاه دارد که نیازی به ذکر آن نیست.
پنجشنبه گذشته، روزنامه ایران، ارگان دولت از دیدار رئیس جمهور محترم با نخست وزیر انگلیس به «پایان ۳۵ سال رابطه سرد» و روزنامههای دوم خردادی از این دیدار در حکم یک دیدار تاریخی در پرونده روابط ایران و انگلیس یاد کردند. اما نطق توهینآمیز کامرون در مجمع عمومی سازمان ملل، نشان داد که بخشی از جریان رسانهای داخل از مناسبات ایران وانگلیس دچار توهم هستند. این نطق نشان میدهد که انگلیسیها خوی استعمارگری خود را حفظ کردهاند. این خوی در ذات انگلیسیهاست که هیچگاه تغییری در آن حاصل نمیشود.
جوان نیز درباره «عیش ۱۰ساعته زنجیرهایها از دیدار تاریخی»!؟ نوشته است: در حالی نخست وزیر انگلیس تنها ۱۰ ساعت پس از دیدار خود با رئیسجمهور کشورمان به توهین و تحقیر ایرانیها روی آورد که درست یک سال پیش اوباما سه روز بعد از دیدار خود با حسن روحانی با لحن تهدیدآمیز و تحقیر محور تأکید کرد، «حمله نظامی علیه ایران همچنان روی میز است».
نشست مجمع عمومی سازمان ملل طی دو سال اخیر، دو اتفاق نو را برای دولتمردان جمهوری اسلامی به همراه داشت؛ یکی گفتوگوی تلفنی روحانی ـ اوباما و پیرو آن دیدار وزرای امور خارجه ایران ـ امریکا در سال گذشته و دیگری دیدار روحانی ـ کامرون در سال ۹۳. هر کدام از این سه واقعه برای اولین بار بعد از پیروزی انقلاب اسلامی روی داده و به همین دلیل برخی از شخصیتها و رسانههای داخلی از آنها به عنوان «اتفاقات تاریخی» و عاملی مثبت و تأثیرگذار در تعامل ایران با دنیای غرب یاد میکردند که یخ ۳۵ ساله را میتواند آب کند. اما همانطور که مستنداً اشاره خواهد شد مجموع دیدارها و رفتارهای اینچنینی - که دولتمردان از آن به عنوان «ابتکارهای دیپلماتیک دولت تدبیر و امید» یاد میکنند- نه تنها گشایش خاصی در عرصه بینالملل برای جمهوری اسلامی ایران به همراه نداشته بلکه موج تحقیر و توهینهای مقامات سیاسی غربی علیه کشورمان را هم شتاب چشمگیری داده است.
خراسان در رویکردی ملایمتر در بخشی از سرمقاله خود با تیتر «گستاخی کامرون و چند پرسش» نوشته: اما درباره نشستن و مذاکره کردن با کامرون که بسیاری از روزنامههای روز پنج شنبه به استقبال آن رفته بودند و برخی از عنوان «تاریخی» برای آن استفاده کردند، با توجه به این نکته که بالاخره باید بپذیریم حوزه دیپلماسی حوزه نشست و برخاست با افراد و کشورهای مختلف است و باید از تریبونهای مختلف برای بیان استدلالها و منطق خود مقابل دشمنان استفاده کرد و دیدار با کامرون نیز میتواند چنین تحلیلی داشته باشد، باید یک ملاحظه مهم را هم مدنظر داشت و آن اینکه سال گذشته در اتفاقی که آن هم ازقضا «تاریخی» بود رؤسای جمهور ایران و آمریکا به صورت تلفنی با هم گفتوگو کردند. برخی همان زمان چنین استدلال میکردند که این اتفاق میتواند گره مذاکرات را بازکند.
یک سال از آن تلفن تاریخی گذشته و به نظر میرسد اتفاقات یک سال اخیر فقط به واقعیتر شدن برداشتها از طرف مقابل و آشکار شدن رویکردهای آمریکا و متحدانش در مذاکرات کمک کرده است. اکنون سوال این است که آیا قبل از برنامه ریزی برای دیدار با کامرون، ملاحظه مربوط به نتایج مذاکرات مستقیم یک سال اخیر با آمریکا و نیز آن تلفن تاریخی درنظر گرفته شده است و آیا این مراودات دستاورد قابل قبولی داشته که حالا از دیدار با نخست وزیر انگلیس به دنبال باز شدن گرههای خاصی باشیم؟ صد البته دیدار دکتر روحانی با کامرون، تابویی نبود که شکسته شود اما از قِبَل نتایجی که در محاسبات طرف مقابل دارد میتواند برای ما محل تامل باشد. شاید هم میشد با در نظر گرفتن این ملاحظات و تأملها لااقل زمان دیدار را به بعد از سخنرانی او در نیویورک موکول کرد که بتوان درباره انجام شدن یا نشدن آن جدیتر تصمیم گرفت یا حداقل دربرابر ژستهای جدی و همراه با تبختر کامرون، کمتر ذوق زدگی در لبخندهایمان دیده میشد تا دکتر عراقچی دیپلمات ارشد ما مجبور نباشد بگوید: «در جاهای دیگر هم پاسخ لازم داده خواهد شد».
اصولا دیپلماتها بهتر از هرکسی میدانند که نشست و برخاست با طرف مقابل ملاحظات و اصول جدی سیاسی و دیپلماتیک دارد به خصوص اگر طرف مقابل دشمن باشد. آن هم نه دشمن یک یا ۲ ساله بلکه دشمنی که لااقل چندین دهه سابقه استعمارش برای تک تک مردم ایران آشکار است. گفتیم که باید بپذیریم در حوزه دیپلماسی باید با طرف مقابل مذاکره کرد اما با چه شرایط و ملاحظاتی؟ امیرالمومنین در نامه ۵۳ نهج البلاغه آنجا که درباره رفتار با دشمن برای مالک اشتر توصیههایی مینویسند، راه روشنی مقابل ما ترسیم کردهاند: «هرگز پیشنهاد صلح از طرف دشمن را که خشنودى خدا در آن است رد مکن، که آسایش رزمندگان، و آرامش فکرى تو، و امنیّت کشور در صلح تأمین مى شود. لکن زنهار! زنهار! از دشمن خود پس از آشتى کردن، زیرا گاهى دشمن نزدیک مى شود تا غافلگیر کند، پس دور اندیش باش، و خوشبینى خود را متّهم کن».
اعتماد نیز در مطلبی با تیتر «کامرون و کامران: روحانی و کرمانی» به قلم سرگه بارسقیان به دفاع از رویکرد خود پرداخته و نوشته: ساعاتی پس از دیدار رئیس جمهور ایران با نخست وزیر بریتانیا در نیویورک، دیوید کامرون در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل، ایران را متهم به حمایت از گروههای تروریستی کرد و گفت «برنامه هستهایش، رفتارش با مردمش، همه اینها باید تغییر کند». چطور نخست وزیری که پس از دیدار با حسن روحانی به دستیارش گفته بود با این ملاقات «تکه یی از تاریخ رقم خورد»، در سخنرانیاش به «اختلاف نظرهای شدید» خود با رئیس جمهور ایران اشاره کرد؟ چه عواملی موجب شد در ظرف چند ساعت، دیدار تاریخی روحانی - کامرون که گفتهاند در جو خوبی برگزار شد، تبدیل به موضع گیری علنی تندی شود که حتی مقامات وزارت خارجه هم از آن ابراز تاسف و آن را محکوم کردهاند؟
انتظار میرفت که منتقدان داخلی روحانی سخنرانی کامرون را «نتیجه دیدارهای تاریخی، اعتمادساز و تنش زدا با غرب» بدانند و از رییس جمهور پاسخگویی به «زیاده خواهی انگلیس» را بخواهند و سیاهه مظالم تاریخی روباه پیر را بخوانند: چنانکه در این یک سال هر اظهارنظر تند و تهدیدآمیز امریکاییها را در صدر رسانههایشان نشاندند تا نشان دهند مذاکره با امریکا، نگاه و لحن آنها را تغییر نداده و آنها همان هستند که بودند. این دیدگاه، هر مذاکره دیپلماتیکی را به شیوه کامران میرزایی تفسیر میکند. در حکایات تاریخی هست که کامران میرزا، نایب السلطنه قاجار و فرزند ناصرالدین شاه دو شال از میرزا رضا کرمانی خرید و پولش را نمیداد. میرزا رضا عاقبت به دیوانخانه کامران میرزا رفت تا طلبش را بگیرد. این جسارت میرزا رضا، پسر شاه را برآشفت تا جایی که دستور داد پول شالها را به او بدهند اما در ازای هر اسکناسی که به میرزا رضا میدهند یک سیلی هم به صورتش بزنند. میرزا رضا کرمانی همانی بود که پدر کامران میرزا را در حرم شاه عبدالعظیم کشت و سر خودش هم بالای دار رفت.
با این تفسیر، برخی تصور میکنند هر مذاکره یی یا سیلی زدن دارد یا سیلی خوردن. اما نه روحانی، میرزا رضا کرمانی بود و نه کامرون، کامران میرزا. دیدار روحانی با کامرون تنها یک مذاکره بود: مذاکره نه آتش بس است نه صلح. در دوره جنگ هم چنین مغالطه یی وجود داشت.
بهار ۴.۶ درصدی اقتصاد ایران
دنیای اقتصاد با اعلام اینکه خروج رشد اقتصادی از زیر صفر رسما تأیید شده در گزارشی نوشته: بانک مرکزی تازهترین آمارهای رشد اقتصادی و تورم را منتشر کرد. این گزارش که نخستین گزارش رسمی از وضعیت رشد اقتصادی ایران در بهار سال جاری به شمار میآید، بیانگر این است که تولید ناخالص داخلی کشور در بهار سال جاری در مقایسه با بهار سال گذشته، نزدیک به ۶/۴ درصد بیشتر شده است که میتوان آن را به «رشد اقتصادی ۶/۴ درصدی در سه ماه نخست سال» تعبیر کرد.
این گزارش رشد اقتصادی بدون احتساب نفت در بهار سال جاری را نیز به میزان ۴/۴ درصد اعلام کرده است. جزئیات این گزارش بیانگر این است که در بین بخشهای چهارگانه اقتصادی، بیشترین رشد به ترتیب در بخشهای «صنایع و معادن» و «نفت» صورت گرفته است. همچنین نگاهی به رشد زیرگروهها نیز نشان میدهد دو زیرگروه «صنعت» و «بازرگانی، رستوران و هتلداری» بیشترین سهم را در ایجاد رشد ۶/۴ درصدی اقتصاد کشور در بهار سال جاری داشتهاند. بهطوریکه از رقم کل رشد، نزدیک به ۵/۱ درصد آن به تنهایی در نتیجه عملکرد زیرگروه «صنعت» بوده و یک درصد از آن مستقیما حاصل رشد ارزش افزوده زیرگروه «بازرگانی، رستوران و هتلداری» صورت گرفته است. علاوهبر این، بانک مرکزی در گزارش تورم خود نیز عنوان کرده در آخرین ماه تابستان، نرخ تورم ماهانه معادل ۴/۱ درصد، نرخ تورم نقطهبهنقطه به میزان ۴/۱۴ درصد و نرخ تورم متوسط (میانگین یا ۱۲ ماهه که گاهی به اختصار «تورم» نیز نامیده میشود) به ۱/۲۱ درصد رسیده است. این در حالی است که در شهریورماه سال گذشته، تورم ماهانه معادل ۷/۱ درصد، تورم نقطه به نقطه به میزان ۶/۴۱درصد و تورم متوسط معادل ۱/۴۰ درصد گزارش شده بود.
بانک مرکزی در گزارشی در روز پنجشنبه، با اعلام خبر رشد اقتصادی ۶/۴ درصدی در بهار سال جاری، جزئیاتی از وضعیت تولید در کشور در سه ماه نخست سال جاری را منتشر کرد. این گزارش، بیانگر این است که اقتصاد ایران پس از ۸ فصل رشد منفی (از بهار ۱۳۹۱ تا زمستان ۱۳۹۲) در نهایت در بهار سال جاری، وارد رشد مثبت شده است. مطابق این گزارش، رشد اقتصادی بدون احتساب نفت کشور نیز در بهار سال جاری به میزان ۴/۴ درصد بوده است. بانک مرکزی با اشاره به رشد ۶/۴ درصدی اقتصاد کشور در بهار سال جاری و مقایسه نرخ این رشد با رشد منفی ۱/۴درصدی اقتصاد کشور در بهار سال گذشته، عنوان کرده است «اقتصاد ایران پس از یک دوره طولانی از رکود، در فصل اول سال ۱۳۹۳ بهبود معناداری را تجربه کرده است». به گفته این نهاد، «اطلاعات رشد ارزش افزوده بخشهای مختلف اقتصادی حاکی از آغاز روند بهبود و رونق نسبی در مقایسه با دوره مشابه سال قبل است».
موضوع قابل توجه در این گزارش، این نکته است که رقم محاسبه شده برای رشد اقتصادی کشور، بالاتر از انتظارات قبلی بوده و در نتیجه، موجب افزایش خوشبینی به فرآیند خروج اقتصاد کشور از رکود اقتصادی شده است. پیش از این، عمده برآوردهای صورت گرفته از رشد اقتصادی کشور در بهار سال جاری، نرخهای کمتر از دو درصدی را تخمین میزد؛ بهطوریکه حتی برآوردی که اخیرا از سوی «مؤسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی» منتشر شده و رشد اقتصادی کشور در بهار را ۵/۲ درصد تخمین میزد. از سوی برخی از اقتصاددانان و منتقدان دولت، «خوشبینانه» و «غیرواقعی» تلقی شد. این گروه عنوان میکردند که تا انتشار آمارهای رسمی از سوی نهادهای آماری (بانک مرکزی و مرکز آمار) نمیتوان به ارقام مندرج در برآوردها امیدوار بود.
حال با انتشار آمار مستند و دارای جزئیات از سوی بانک مرکزی، به نظر میرسد عملکرد اقتصاد کشور در بهار سال جاری، از عمده پیشبینیها و برآوردهای صورت گرفته نیز بهتر بوده است. به گفته کارشناسان، درصورتیکه رشد اقتصادی مثبت بهار، حتی با ارقامی کمتر در فصول بعدی و تا سال آینده تکرار شود. میتوان در سال ۱۳۹۴ با قطعیت از خروج اقتصاد ایران از رکود سخن گفت. بانک مرکزی خود نیز از بخش اقتصادی این بانک خواسته پیشبینیهای رشد اقتصادی در سال جاری را متناسب با رقم محقق شده در فصل بهار مجددا بررسی و بهروز کند.
بر اساس گزارشی که با نام «تحولات اقتصادی ایران در بخش واقعی سه ماه اول ۱۳۹۳» (به قیمتهای ثابت ۱۳۸۳) منتشر شده، رشد اقتصادی ایران در بهار سال جاری، عمدتا متأثر از رشد بالای بخشهای «صنایع و معادن» و «نفت» بوده است. بر اساس این آمارها، هر چهار بخش اقتصاد کشور در بهار سال جاری رشدی مثبت را تجربه کردهاند و بیشترین رقم رشد در بین این بخشها، به ترتیب در بخش «صنایع و معادن» با رشد ۱/۸ درصد، بخش «نفت» با رشد ۱/۶ درصد، بخش «خدمات» با رشد ۷/۳ درصد و بخش «کشاورزی» با رشد ۱/۳ درصد بوده است.
این در حالی است که در بهار سال گذشته، تنها بخش «کشاورزی» دارای رشد «مثبت» بود و سایر بخشها با کاهش حجم فعالیتهای خود و رشد منفی مواجه بودند. در بین زیرگروههای این چهار بخش، بانک مرکزی جزئیات رشد در بخشهای «نفت» و «کشاورزی» را مشخص نکرده، ولی نگاهی به جزئیات درج شده برای مقادیر تولید در بخش «صنایع و معادن» نشان میدهد گروههای «صنعت»، «معدن» و «برق، گاز و آب» دارای رشدی امیدوارکننده و بالای ۱۰ درصد بودهاند؛ اما در بین این اجزای صنایع و معادن، بخش «ساختمان» با رشدی ۱/۲ درصدی، یکی از کمترین نرخهای رشد را در مقایسه با دیگر بخشها و گروهها، در بهار سال جاری تجربه کرده است. امری که نشان میدهد با وجود مثبت شدن رشد بخش مسکن، هنوز این بخش بهطور کامل تغییر شرایط اقتصادی را احساس نکرده است. علاوه بر این در بین اجزای شش گانه بخش «خدمات» نیز شرایط کاملا متفاوتی از لحاظ رشد گزارش شده است. به طوریکه رشد گروه «خدمات موسسات پولی و مالی» بسیار بالا و به میزان ۹/۱۵ درصد بوده و در وهله بعد گروه «بازرگانی، رستوران و هتلداری» با رشد ۳/۷ درصد، عملکرد قابل قبولی داشته است. در بین دیگر اجزای بخش خدمات، گروه «خدمات مستغلات و خدمات حرفهای و تخصصی» با رشد ۹/۲ درصدی و گروه «حملونقل، انبارداری و ارتباطات» با رشد ۶/۲ درصدی، خروجی ملایم از شرایط سال گذشته را تجربه کردهاند؛ اما دو گروه دیگر یعنی «خدمات عمومی» با رشد صفر درصدی و «خدمات اجتماعی، شخصی و خانگی» با رشدمنفی ۱/۲ درصدی بهبودی را در شرایط خود مشاهده نکردهاند.
با استفاده از آمارهای منتشر شده از سوی بانک مرکزی، این موضوع را نیز میتوان مشخص کرد که هر کدام از بخشها و گروههای اقتصادی بهطور مجزا چه سهمی را از رشد اقتصادی داشتهاند. بر این اساس، دادههای ارائه شده گویای این است که از رشد ۶/۴ درصدی اقتصاد ایران در بهار سال جاری، نزدیک به ۵/۱ درصد آن در نتیجه رشد زیرگروه «صنعت» رخ داد و نزدیک به ۰/۱ درصد از آن نیز، در نتیجه رشد زیرگروه «بازرگانی، رستوران و هتلداری» صورت گرفته است. بهعبارت دیگر، حتی در شرایطی که سایر بخشهای اقتصادی کشور رشد صفردرصدی را تجربه میکردند و فقط همین دو بخش دارای نرخهای رشد فعلی خود برای فصل بهار میبودند (صنعت با رشد ۰/۱۰ درصدی و سهم ۱/۱۰درصدی از کل تولید ناخالص داخلی؛ بازرگانی، رستوران و هتلداری با رشد ۳/۷ درصدی و سهم ۲/۱۵ درصدی از کل اقتصاد)، اقتصاد ایران به میزان ۵/۲ درصد رشد میکرد. در مجموع میتوان گفت سهم ۲۵ درصدی در سبد محاسبه تولید ناخالص داخلی و سرعت بهبود عملکرد صنعت و بازرگانی موجب شده این دو بخش لکوموتیو رشد اقتصادی در بهار شوند.
نگاهی دقیقتر به اطلاعات منتشره در بخش صنعت، بیانگر این است که شاخص تولید کارگاههای بزرگ صنعتی (که حدود ۷۰ درصد ارزش افزوده بخش صنعت را پوشش میدهد)، در سه ماه اول سال ۱۳۹۳ نسبت به رقم مشابه سال قبل ۱۰ درصد رشد داشته است. همچنین در میان ۲۲ گروه عمده صنعتی، شاخص ۱۳ گروه که در مجموع ۸۷ درصد از وزن کل شاخص «صنعت» را به خود اختصاص میدهند، در فصل اول سال ۱۳۹۳ نسبت به فصل اول سال ۱۳۹۲ رشد مثبت داشتهاند.
یکی از نکاتی که در بررسی این آمارها باید مورد توجه قرار بگیرد، این است که ارقام فصلی هر سال پیش از تعدیل فصلی بوده تا هنگام قطعی شدن رقم سالانه، مورد تجدید نظر قرار میگیرد. در نتیجه، ممکن است با اصلاح نهایی این آمارها، تغییراتی جزئی در برخی از ارقام ارائه شده، صورت بگیرد. گفته میشود مدت زمان اصلاح نهایی آمارها، ممکن است حتی تا «سه سال» نیز برسد، هر چند در سالهای اخیر این موضوع و لزوم محک و تجدیدنظر در آمارها، چندان مورد توجه دولت وقف و نهادهای آماری وابسته به آن قرار نمیگرفت.
برداشتهای متفاوت از سخنرانی رئیسجمهور در نیویورک
حسن رویوران در روزنامه آرمان و در بخشی از مطلبی با تیتر «منطق روحانی و اشتباهات غرب» نوشته: آقای روحانی در سخنرانی خود در سازمان ملل عمدهترین محور بحثشان را به تعامل شرق و غرب اختصاص دادند که به عبارتی شرق، هزینههای غرب را میپردازد. این سخن به همان محاسبات غلط گذشته و امروز غرب و همچنین فرصت طلبی یا ماجراجویی آنان در شرق و مشخصا منطقه خاورمیانه بازمیگردد. چنانچه رئیسجمهوری نیز اشاره کردند اگر طالبان و القاعده در منطقه ایجاد شدند نتیجه استفاده ابزاری غرب از اسلامگرایان و طالبان علیه شوروی و نیز استفاده ابزاری از القاعده برای اشغال عراق بوده است.
نسخهای که نمونه امروزیتر آن در النصره و داعش صدق میکند؛ یعنی با هدف براندازی سوریه دست به تشکیل گروههایی اینچنینی زدند و به عبارتی، در تمام حوادث به وجود آمده در منطقه، این غرب است که اثری از خود به جای گذاشته و به نوعی عامل اصلی تنشها بوده است. اینکه آقای روحانی به محاسبات استراتژیک و البته اشتباه غرب اشاره میکند، یک تحلیل واقعگرایانه است چرا که سابقه غرب در مورد این اتفاقات نشان میدهد آنان دوگانه رفتار میکنند. همین بس که در جریان تحرکات داعش در عراق و سوریه تا زمانی که مردم و دولت مورد تهاجم بودند غرب هیچ کاری نکرد اما همین که تروریستها به سمت سرزمینهای نفتخیز قدم برداشتند غرب سریعا واکنش نشان داد. این یعنی غرب نسبت به حوادث منطقه منفعتطلبانه و ابزاری نگاه کرده و رفتار میکند.
در حالی که چنین نگاهی اساسا اشتباه است. آقای روحانی در سخنرانی خودشان با تأکید بر این جمله که «نگاه غرب درباره داعش اشتباه است» به نکته قابل تأملی اشاره داشتند. داعش یک گروه محدود یا یک اتفاق نابهنگام نبوده که با یک نگاه اجمالی و سطحی کنار رود. بلکه یک پدیده با خاستگاه فکری، رهبری ایدئولوژیک و حامیان مالی و معنوی است. لذا نباید به چنین مسألهای نگاه سطحی یا امنیتی داشت. اقدامی که متاسفانه غرب تاکنون مرتکب آن بوده و کمتر خود را درگیر نگاه واقع گرایانه کرده است. موضوعی که باعث میشود تا زمان اصلاح آن، داعش و هر نوع تحرک تروریستی در منطقه و جهان استمرار داشته باشد. اینکه هنوز عربستانیها به حمایت خود از داعش چه به لحاظ مالی و چه به لحاظ معنوی پایان نمیدهند یا هنوز در رسانهها اشارهای به رهبران سعودی حامی تروریسم نمیشود ثابتکننده همین مسأله است که ارادهای برای نگاه واقع گرایانه نسبت به تروریسم وجود ندارد و تنها اشتباهی تازه و جدید درکنار کوهی از اشتباهات گذشته غرب است. مضاف بر اینکه حمایت غرب از اسرائیل و نیز افزایش یا تقویت تحریمها علیه شرق و مشخصا جمهوری اسلامی و جهان اسلام نتیجهای جز تحکیم انزجار و نفرت از غرب نداشته و نخواهد داشت. غرب برای رفع این مسأله باید هرچه زودتر محاسبات خود را در قبال شرق، اسلام و ایران اصلاح کند.
محور دوم سخنان آقای روحانی معطوف به روند مذاکرات (آنچه تا به امروز صورت گرفته و آنچه قرار است در آینده رقم زده شود) بود. بدون شک آینده مذاکرات هستهای یکی از شاخصههای مهم تعیینکننده در روابط ایران با غرب و قاره دور است. تا جایی که آقای روحانی نیز در توصیف آن به چنین جملهای بسنده کردند که «اگر برخوردها برداشته شود زمینههای همکاری را فراهم خواهد کرد»، چراکه متأسفانه در همین روند جاری مذاکرات بخشی از رفتارها و اقدامات بیشتر متوجه برخورد خصمانه غرب نسبت به ایران میشود. ایجاد محدودیت برای ایران در مسائلی چون آب سنگین اراک و تعداد سانتریفیوژها در حالی که در هیچ قانونی به ویژه انپیتی نیامده و تنها توجیه و تفسیر آن خلاصه در موضعگیریهای غرب نسبت به ایران میشود. آن هم در شرایطی که ایران زمینههای همکاری با ۱+۵ و آژانس انرژی اتمی را فراهم کرده و حداقل بنا به اعتراف خود این سازمان تنها ۲ مورد از مسائل محل بحث باقی مانده که نشاندهنده اراده ایران برای اعتمادسازی فیمابین است. بر اساس همین نقطه نظرات و از منظر همین موضعگیریهای صورت گرفته نسبت به ایران است که میتوان سخنان آقای روحانی در سازمان ملل را مورد تقدیر قرار داده و مواضع ایشان را تصدیق کرد.
صادق زیباکلام در مقابل در یادداشتی در روزنامه شهروند با تیتر «٩٠درصد صحبتهای روحانی برای مخاطب داخلی بود» با نیم نگاهی به سخنان کامرون در باره ایران نوشته: واقعیت این است که در کشور ما بنا بر مسائل سیاسی، نسبت به سخنرانی رؤسای جمهور در سازمان ملل حساسیت زیادی وجود دارد که مثلا اوباما چه گفت، کامرون چه حرفهایی زد یا اینکه حسن روحانی چه مسائلی را در سخنرانیاش مطرح کرد. اما درواقع این سخنرانیها چندان مهم نیست. برای مثال در ٨سالی که آقای احمدینژاد در دولت بود، سخنرانیهایش در نیویورک چه تاثیری داشت، چه حرفهای جدیدی زد؟ در مورد بقیه هم همین است، مثلا کامرون یا آقای روحانی چه حرفهای جدیدی زدند؟ درواقع رؤسایجمهور و سران کشورها در سازمان ملل برخی کلیات را مطرح میکنند و کلیشههایی را دوباره در صحبتهایشان میآورند. در مورد رئیسجمهوری خودمان هم همان حرفهای همیشگی را شنیدیم. فکر میکنم در کشور ما بیش از اندازه به نطقهای سران کشورها در سازمان ملل بها میدهند. البته در مورد آقای احمدینژاد کمی بازتاب منفی داشت، چون عمدا حرفهایی میزد که بگوید مخاطب من نه دولتها بلکه مردم جهان است.
اما تریبون سازمان ملل جایگاهی است که کشورها دیدگاههایشان را مطرح کنند. معمولا رؤسای دولتها هر کدام به جهانبینی خاصی قایل هستند و از آن تریبون برای ارایه جهانبینیشان استفاده میکنند. مثلا رؤسایجمهور ایران قایل به مسائلی در عرصه بینالملل هستند که جنبه ایدئولوژیک دارد و آن را در سخنرانیهایشان مطرح میکنند. با این حال تریبون سازمان ملل چندان جایگاه مهمی در عرصه بینالملل نیست ولی عنصر دیگری وجود دارد که سخنرانی در سازمان ملل را برای رؤسای دولتها بااهمیت میکند و آن هم بازتاب در داخل کشورشان است. در مورد ایران میتوان گفت که ٩٠درصد صحبتهای رؤسایجمهور با نگاه به مخاطب داخل کشور است، این مسأله هم در مورد احمدینژاد دیده میشد و هم در مورد روحانی.