مرور روزنامههای پنجشنبه سوم مهرماه؛
اوباما و روحاني لازم نيست ملاقات كنند، كافي است يكديگر را درك كنند
برنامههای رئیسجمهور در نیویورک همچنان مهمترین موضوع روزنامههاست. مذاکرات هستهای، احتمال دیدار با اوباما، محتوای سخنرانی اوباما در مجمع عمومی، دیدار روحانی و کامرون از جمله موضوعات مهم در این حوزه هستند. یک روزنامه اصلاحطلب تلاش کرده چرایی اهمیت ناخدایی و خط قرمز بودن سید محمد خاتمی برای اصلاحطلبان را توضیح دهد.
برنامههای رئیسجمهور در نیویورک همچنان مهمترین موضوع روزنامههاست. مذاکرات هستهای، احتمال دیدار با اوباما، محتوای سخنرانی اوباما در مجمع عمومی، دیدار روحانی و کامرون از جمله موضوعات مهم در این حوزه هستند. یک روزنامه اصلاحطلب تلاش کرده چرایی اهمیت ناخدایی و خط قرمز بودن سید محمد خاتمی برای اصلاحطلبان را توضیح دهد.
اوباما و روحاني لازم
نيست ملاقات كنند، كافي است يكديگر را درك كنند
اعتماد در مطلبی با تیتر «هشدار، تهدید، ترغیب» به بررسی دیپلماسی عمومی رئیسجمهوری امریکا در سازمان ملل پرداخته و نوشته: شاید کوتاهترین تصویری که میتوان از حواشی سخنرانی اوباما در مجمع عمومی ترسیم کرد: نگاه پرسشگرایانه و غضبناک سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه و بشار جعفری، نماینده سوریه در سازمان ملل از یک طرف، دستان گره خورده زیر چانه و نگاه توام با بیم و امید محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و لبخند رضایت فواد معصوم رئیسجمهوری عراق از تمجیدهای پی در پی باراک اوباما از پیشرفتها در عراق بود: جایی که ظاهرا نماینده برجستهای از ایران حضور نداشت.
باراک اوباما، رئیسجمهوری ایالات متحده در اولین روز اجلاس سران مجمع عمومی سازمان ملل، پس ازبان کی مون، دبیرکل سازمان ملل و دیلما روسف، رئیسجمهوری برزیل سومین سخنران بود. اوباما که دوران ریاست جمهوری پر حادثهای درداخل امریکا و مناطق مختلف جهان داشته و سیاست خارجی او منتقدان داخلی و خارجی زیادی دارد، در حالی پشت تریبون قرار گرفت که از روزها قبل بسیاری از محافل خبری و تحلیلی جهان به گمانه زنی درباره محورهای سخنان او میپرداختند و همان گونه که پیشبینی میشد رئیسجمهوری شناخته شدهترین کشور جهان، با رویکرد دیپلماسی عمومی با زبانی ساده در جمع رهبران کشورهای مختلف جهان، رو به میلیاردها مخاطب تلویزیونی و رادیویی و رسانهای سخن گفت.
رئیسجمهور امریکا با توصیف مقطع کنونی تاریخ به عنوان چهار راه صلح و جنگ، بینظمی و انسجام و همبستگی، ترس و امید، از افزایش تعداد کشورهای عضو سازمان ملل، از گسترش دموکراسی و کاهش فقر، از تقویت اقتصاد جهانی و فرهنگ در جهان تقدیر کرد و گفت این امر که همزمان با مردم منهاتان، در روستای مادربزرگ او در نایروبی هم مردم به کتابهای زیادی دسترسی دارند، یک دستاوردی بزرگ است. اوباما گفت من به جوانان ایالات متحده و جهان میگویم که این بهترین دوره تاریخ است، زمانی که فرصت آموزش و با سوادی و آزادی و برابری در بیشتر نقاط جهان برقرار شده و زمانی که برای هیچ کشوری بیرون ماندن از نظام جهانی ساده نیست.
با این حال اوباما تأکید کرد که او در سخنان خود به بزرگترین چالشهای فرا روی نظم جهانی توجه خاص میکند: بیماری ابولا، بحران اوکراین و به ادعای رئیسجمهور امریکا تجاوز روسیه به این کشور و بیرحمیها در سوریه و عراق.
رئیسجمهور امریکا با اشاره به ناکافی بودن سرمایهگذاری در سیستم سلامت نقاط مختلف جهان، ابولارا یک بحران بزرگ برای همه جهان دانست. وی عنوان کرد که امریکا با اعزام پزشکان و نیروهای امنیتی به آفریقا به عبور این منطقه از این بیماری کمک میکند. اوباما تأکید داشت که این بیماری میتواند جان میلیونها نفر را بگیرد و اقتصاد جهانی را دچار بحران کند.
رئیسجمهور دموکرات ایالات متحده در بخشی از سخنان خود نیز از تعهد امریکا برای ریشه کن کردن فقر یاد کرد و اعلام کرد که برای بهبود شرایط محیط زیست این کشور سهم خود در کاهش گازهای گلخانهای را ایفا میکند و از دیگر کشورها انتظار دارد، آنها نیز به سهم خود متعهد باشند.
اما با وجود آنکه امریکا برای نقض صلاحیت سازمان ملل در جهان مورد انتقاد قرار میگیرد، اوباما از آن حملهها دفاع کرد و با تصریح اینکه دنیا در دو راهی احیای نظم بینالمللی یا عقبگرد به دلیل بینظمی قرار دارد، گفت: آینده غیرقابل پیشبینی نیست و از طریق تلاش مشترک، میتوان بحرانهای کنونی را به ویژه بحران افراطیگری را حل کرد و به دستاوردهای بیشتر دست یافت. وی تأکید کرد: فلسفه وجودی سازمان، یا گروههای افراطی مسئولیت مشترک همه ملتهای بزرگ و کوچک است.
باراک اوباما، رئیسجمهوری امریکا در ادامه سخنان خود با کنایه به روسیه گفت: کشورهایی که به دنبال الحاق خاک یک کشور به کشور خود هستند به گور میپیوندند. وی در این بخش از سخنان خود که دربرگیرنده جملات تندی علیه نقش روسیه در اوکراین بود، با انتقاد از قلدری و دفاع از حق تعیین سرنوشت، اعلام کرد که ایالات متحده از حرکت مردم اوکراین به سمت تعیین سرنوشت حمایت سیاسی ـ اقتصادی خواهد کرد.
رئیسجمهور امریکا با تأکید بر نقش ناتو و حمایت از دفاع مشترک به صراحت به روسیه حمله کرد و گفت هزینه زیادی به روسیه تحمیل خواهد کرد. این در حالی بود که زمانی که سخنان اوباما به این بخش رسید، رسانههای بینالمللی حاضر در محل اجلاس روی چهره سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه و ویتالی چورکین نماینده روسیه در سازمان ملل که در میان حاضران حضور داشتند، تمرکز کردند، جایی که به نظر رسید لاوروف حرف و انتقادی برای گفتن دارد اما لب میگزد. اما رئیسجمهوری امریکا پس از جملات سخت و سردی که علیه مسکو داشت، در ادامه با ترسیم راه حلی به گمان خود قابل دستیابی اعلام کرد که اگر روسیه به تقویت آتش بس کنونی در اوکراین کمک کند، امریکا با لغو تحریمها به حل مشکلات اقتصادی روسیه کمک میکند. وی با اشاره به توافقهای تاریخی دو کشور امریکا و روسیه به ویژه پیمان منع سلاحهای هستهای، از کرملین دعوت کرد رفتار خود در موضوع اوکراین را تغییر دهد.
رئیسجمهور امریکا وقتی به موضوع ایران رسید، ریتم سخنان خود را کند کرد و با تغییر لحنی که در مجموع سخنانش بارز بود، گفت: پیام من به مردم و رهبران ایران ساده و جامع است: اجازه ندهید که این فرصت از دست برود. رئیسجمهور امریکا تأکید کرد امریکاییها به دنبال طرحی با استفاده از دیپلماسی فعال برای کنترل برنامه هستهای ایران به عنوان بخشی از وظیفه امریکا در جلوگیری از گسترش سلاحهای کشتار جمعی هستند. اما این فقط در حالتی قابل رخ دادن است که ایران این فرصت تاریخی را از دست ندهد. ما میتوانیم به یک راه حل مناسب که نیازهای ایران به انرژی را برطرف کند و به جوامع بینالمللی در مورد صلح آمیز بودن برنامه هستهای ایران اطمینان دهد، دست یابیم.
فریدون مجلسی نیز در شرق در یادداشتی با تیتر «ضرورت تبدیل سخن به عمل» در این باره نوشته: سخنرانی «باراک اوباما» درمجمع عمومی سازمانملل متحد در چند مورد بسیار موکد و صریح بود؛ در انتقاد از روسیه به دلیل سیاست آن کشور در اوکراین تردید نکرد، رئیسجمهور پیشین اوکراین را صریحا فاسد نامید که از کشورش گریخت، در دفاع از اسراییل مطابق معمول، تعلل نداشت، گرچه از کشتهشدن کودکان فلسطینی نیز اظهار تاسف کرد، درباره بیماری «ابولا» و مسایل زیستمحیطی گرم شدن زمین هشدار داد و جهان را به همکاری فرا خواند و ضمن طرد «داعش»، «بوکوحرام» و «القاعده»، جنگ با آن سازمان جنایتکار و فاسد و بدنام را تا نابودی و برانداختن آن سازمان اعلام کرد. او همچنین از کشورهای تامینکننده منابع مالی آن گروه صریحا اعلام نارضایتی کرد.
«اوباما» با اشاره به ماجرای قتل پسر سیاهپوست در «فرگوسن» ایالات متحده گفت در موضوع حقوق بشر، آمریکا نیز بری از انتقاد نیست. جالب اینکه نسبت به دولت سوریه موضع صریح و سختی اتخاذ نکرد و به لزوم مبارزه سوریه با تروریستها اکتفا کرد که با توجه به موضع اخیر «دمشق» درباره نرمش در قبال حملات خارجی به «داعش»، قابلتامل به نظر میرسد.
اما برای ما نکته مهم موضع اوباما در برابر ایران بود. موضع ابرازشده توسط او درباره ایران گرچه کوتاه بود اما در چند نکته صراحت داشت؛ از مساعی ایران برای کنار آمدن با جامعه بینالمللی برای اعتمادسازی درباره فعالیتهای هستهای گفت و بر حق ایران در استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای و خصوصا از حق ایران برای «تولید سوخت لازم برای استفاده صلحآمیز» حمایت کرد.
اگر سخنان «اوباما» در فرصتی که برای ادامه مذاکرات «۱+ ۵» در «نیویورک» فراهم است و خصوصا با توجه به حضور رئیسجمهور ایران در «نیویورک»، بتواند بسترساز تبدیل به «تعهدات قراردادی» شود، آنگاه میتوان گفت بهترین فرصت حلوفصل قابلقبول ماجرا خواهد بود.
رئیسجمهور ایالات متحده ضمن اینکه کوشید لحن تند و تهدیدآمیزی نسبت به ایران نداشته باشد، ایران را تشویق کرد که از این فرصت برای ایجاد روابط متعادل در عرصه بینالمللی استفاده کند.
نگارنده باشناختی که از شیوههای میانهرو و سیاست همراه با عقلانیت آقایان روحانی و ظریف دارد، امیدوارم از این ابراز حسننیت بهطور متقابل استفاده شود.
درست است که در شرایط کنونی همکاری ایران در چندین زمینه میتواند کمکی به حلوفصل مسایل در میز مذاکره محسوب شود، اما نباید روی این مزیت حساب زیادی باز کرد. ایران در قالبهای گوناگون ـ «تروییکا» و «مونویکا» ـ با یکیک اعضای گروه مقابل مذاکره کرده و از مواضع همگی آنها آگاه است؛ ضمنا میداند طرف اصلی مذاکره، آمریکاست و با کلیدی که برای آقای روحانی کسب رأی کرد، مساله قابل حل است. هرچند، برخی تندروها در دو کشور، بیمیل نیستند با به شکست کشاندن توافق، منافع گروهی ـ و نه ملی ـ خودشان را تأمین کنند.
اعتماد در مطلبی دیگر با تیتر «اوباما و روحانی کافی است یکدیگر را درک کنند» در این باره نوشته: حسام الدین آشنا در صفحه شخصی خود نوشت: این روزها روحانی کوشش میکند تا اسلام هراسی و ایران هراسی را کاهش دهد و ارایه چهره رحمانی از اسلام و چهره عقلانی از ایران را دنبال کند. دیدارهای دو جانبه هم یک پیام از طرف مقابل را منتقل میکند: ما منتظر رفع تحریمها هستیم تا بتوانیم ایران را در صدر فهرست اولویتهای خود قرار دهیم. طرف ایرانی هم یک پیام قوی را دایما تکرار میکند: اگر طرفهای ما میخواستند صداقت و جدیت ما را بیازمایند، عملکرد اعتمادساز ما در یک سال گذشته بهترین سند برای موفقیت ما در این آزمون است و اگر میخواستند توان ما را در مواجهه با تحریمها بسنجند باز هم یک سال گذشته سند موفقیت ما در مدیریت منابع اندک، انضباط مالی و اولویت بندی درست است.
روحانی بسیار خوب میداند چه میکند و میتواند این را که طرفهای مقابل از سخنان و رفتار او چه برداشتی میکنند، مدیریت کند. سخنان چند دقیقه پیش اوباما در سازمان ملل پاسخ دقیق و به هنگامی به حسن نیت و تدابیر یک ساله روحانی بود. این دو لازم نیست یکدیگر را ملاقات کنند کافی است یکدیگر را درک کنند و شجاعت کافی برای عبور از گذشتههای دور و نزدیک را داشته باشند. امروز در جلسه با بزرگترین فعالان اقتصادی امریکا کسی از روحانی خواست با اوباما دست بدهد و کار را تمام کند. روحانی پاسخی عمیق ولی ساده داد: او گفت حل مشکل ایران و امریکا نه از دست که از مغز آغاز میشود. امریکا باید به تهدید و تحقیر ایران خاتمه دهد و نگاهش را به ایران عوض کند. باید درک کند که استفاده از فرصت تعامل و مصالحه با ایران به نفع همه است.
اهمیتهای یک دیدار تاریخی
علی اکبر فرازی درباره اهمیت دیدار روحانی و کامرون در نیویورک نوشته است: بدون تردید دیدار رئیسجمهوری ایران با دیوید کامرون، نخست وزیر انگلیس در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل در قیاس با سایر دیدارها از اهمیت بالاتری برخوردار است. همزمانی آن با پیگیری روند مذاکرات پرونده هستهای و تحولات اخیر منطقه شاهدی بر این مدعاست. با روی کار آمدن دولت یازدهم و پیگیری سیاست مبتنی بر «آداب و ادب دیپلماتیک»، سردی روابط ایران و انگلیس که در بارزترین شکل خود، سفارتخانههای دو کشور را به تعطیلی کشانده بود سمت و سوی دیگری به خود گرفت و بهبود روابط متقابل را نوید داد. سیاستی که سبب شد تا کشورهای دیگر نیز باب گفتوگوی جدیدی را با ایران باز کنند. بریتانیا از یک سو در تلاش است تا با بهره گیری از فرصتهای پیش آمده، در راستای بهبود روابط متقابل گام بردارد و ایران نیز از سوی دیگر با اتخاذ تصمیمات مناسب به تقویت این فضا کمک شایانی کرده است. اولین نتیجه از سر گیری روابط دو کشور، در تعیین کاردار غیرمقیم نمود پیدا کرده است که هر دوطرف بازگشایی سفارتخانهها را در راس ماموریت خود قرار دادهاند.
این اتفاق مهم با وجود آنکه مخالفتهایی را هم در دو کشور برانگیخته اما به خوبی در حال پیگیری است. بازگشایی سفارتخانههای دو کشور تاثیر بالایی در بهبود و گسترش روابط فیمابین دارد و نباید از آن غافل شد. تسهیل امور ایرانیان مقیم انگلستان، افزایش سرمایهگذاریهای شرکتهای بازرگانی و تقویت نگاه محترمانه سایر کشورها به ایران تنها بخشی از پیامدهای مثبت بازگشایی سفارتخانههای دو کشور است. موضوعات مهمی که اکنون جای خالیشان در روابط دو کشور احساس میشود. فقدانی که نه تنها برای ایران بلکه برای انگلیس هم زیان آور است. دولتمردان انگلیس میدانند که لازمه تقویت روابط اقتصادی با ایران، در افزایش تماسهای مستقیم و بدون واسطه و عادی سازی دیدارهای متقابل خلاصه میشود.
از سوی دیگر انگلیس یکی از بازیگران اصلی در روند مذاکرات پرونده هستهای ایران است به گونهای که نقش این کشور در مذاکرات ۱+ ۵ بر هیچ کس پوشیده نیست. بهبود روابط متقابل میتواند به حاکم شدن فضای احترام و انجام گفتوگوهای مستقیم و بدون واسطه بینجامد و مذاکره کنندگان را در دستیابی به نتیجهای مناسب در پرونده هستهای یاری رساند. بنابراین ضروری است تا دو کشور قبل از پایان مهلت تعیین شده فرصت حضور در نیویورک را قدر دانسته و بدون واسطه با یکدیگر گفتوگو کنند. گروههای مخالف از سر گیری روابط دو کشور باید این واقعیت را بپذیرند که در صحنه دیپلماسی، برقراری ارتباط عادی با دیگران نشانه بارزی از هوشمندی دستگاه دیپلماسی است.
ویژگی مهمی که دولت یازدهم در یک سال گذشته از آن بهره برده و در نتیجه موفقیتهای بسیاری در صحنه بینالمللی نصیب ایران کرده است. مهمترین این موفقیتها کاهش تنش در روابط دوجانبه با کشورهای است. هرچند که این تغییر در دیپلماسی ایران سبب شده تا نیروهایی در داخل این برداشت را داشته باشند که ایران از موضعی پایینتر با دیگر کشورها مذاکره میکند اما نباید فراموش کرد که با روی کار آمدن دولت یازدهم، نقش حیاتی ایران در تحولات اخیر منطقه بر همگان ثابت شده است. رویدادهای اخیر خاورمیانه ثابت کرده که نیروهای غربی در محاسبات گذشته خود اشتباه کردهاند.
کشورهای غربی در جدیدترین اقدام خود برای مبارزه با گروه تروریستی داعش ائتلافی را شکل دادهاند که از انتقاد کارشناسان در امان نبوده است. چرا که این کشورها در تلاشی بیهوده، درصدد نادیده گرفتن نقش ایران در مبارزه با گروههای تروریستیاند. امری که نتیجهای جز ناهموارتر شدن مسیر مبارزه با این گروهها در پی ندارد. در این راستا جمهوری اسلامی ایران نیز نشان داده که همزمان با پایبندی به حقوق اساسی مردم، برای حل بحرانهای منطقهای آماده همکاری با سایر کشورهاست. بحرانهایی که به نظر نمیرسد هیچ ائتلافی بدون در نظر گرفتن نقش حیاتی ایران در منطقه، قادر به حل و فصل آن باشد.
اصلاحطلبان و تعیین یک خط قرمز!
ابتکار در مطلبی با تیتر «سبقت اصلاحطلبان از اصولگرایان با پذیرش نقش ناخدایی خاتمی» به قلم مصطفی داننده نوشته است: «امروز دفاع از خاتمی ضرورت اصلاحطلبی است. در واقع اصول گرایان باید بدانند که خاتمی خط قرمز ماست و اجازه تعرض به او را نخواهیم داد و این شخص پرستی که نهادگرایی است؛ نهاد ملی اصلاحات. ما خاتمی را از آن رو ستایش میکنیم که نماد عقل جمعی اصلاحطلبان و رهبر سیاسی یک جریان دموکراتیک است».
اینها بخشی از سرمقاله آخرین شماره هفتهنامه «صدا» تریبون حزب کارگزاران سازندگی به قلم محمد قوچانی است؛ نوشتاری که حاکی از یک پیام خاص برای تمام جریانهای سیاسی است.
گروههای اصلاحطلب بعد از سپری شدن ۸ سال از دولت اصلاحات در حال رسیدن به یک وجه اشتراک سیاسی به نام «سید محمد خاتمی» هستند.
خاتمی پیش از این برای برخی از جریانهای اصلاحطلبی «رهبر» این جریان و برای گروهی دیگر تنها «رئیس» دولت اصلاحات بود اما بعد از حوادث سال ۸۸ و تغییر فضای جریان چپ ایران، جایگاه خاتمی نیز تغییر کرد. حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی و به حاشیه رفتن چهرههای شناخته شده این جریان بعد از سال ۸۸، خاتمی را به یگانه تکیهگاه این جریان تبدیل کرد.
در این میان رفتار سید محمد خاتمی که حکایت از عقلگرایی بعد از چهار سال پرحادثه برای اصلاحطلبان و حتی اصولگرایان داشت به این معنا کمک بیشتری کرد. شرکت کردن در انتخابات مجلس نهم، پیام مهمی برای جریان چپ بود که خاتمی از طریق انداختن برگ رای خود در یک شهر کوچک به صندوق، مخابره کرد. این حرکت حاوی یک پیام مهم بود و آنهم اینکه ما اصلاحطلبان درون نظام هستیم و کسی حق ندارد ما را خارج از نظام فرض کند. اصلاحطلبان حضور خاتمی به عنوان رهبر اصلاحات را به صورت جدی و ملموس در انتخابات سال ۹۲ درک کردند. رهبری که باعث کنار رفتن عارف از انتخابات شد و حسن روحانی توانست به کرسی ریاست قوه مجریه تکیه بزند. عارف تنها در صورتی از انتخابات کناره گیری میکرد که خاتمی به او بگوید.
خاتمی که تا قبل از ۸۸ سعی میکرد خود را بیشتر رئیس دولت اصلاحات معرفی کند، به خوبی فهمیده است که باید رهبری جریان چپ ایران را به دست بگیرد تا این جریان از ادبیات سیاسی ایران حذف نشود. پیروزی حسن روحانی کمک زیادی به بازسازی جریان اصلاحات کرد تا آنان بتوانند نفس تازهای در فضای اجتماعی و سیاسی بکشند. اصلاحطلبان بعد از دیدن نقش خاتمی در انتخابات ۹۲ و دوران انسداد سیاسی در حوادث بعد از ۸۸ فهمیدند تنها با ناخدایی خاتمی میتوانند از طوفانهای سیاسی عبور کنند.
نوشتن نامه به مقام معظم رهبری و آرزوی سلامتی برای ایشان از سوی اصلاحطلبان با امضای سید محمد خاتمی به خوبی بیانگر همین معناست. از همین روست که به نظر میرسد جریان چپ ایران برای مجلس دهم نیز به دنبال استفاده کردن از استراتژی رهبری سیدمحمد خاتمی است. اصلاحطلبان میدانند اگر میخواهند به کرسیهای سبز پارلمان برسند محتاج به گردآمدن دور خاتمی هستند. سرمقاله هفته نامه صدا نشان میدهد که کارگزاران که حزب نزدیک به هاشمی رفسنجانی است و اعضای آن در سالهای نه چندان دور همیشه از منتقدان خاتمی بود، نیز این رهبری را پذیرفتهاند و به سمتی حرکت میکنند که در کنار دیگر جریانهای اصلاحطلبی قرار بگیرند. طعم خوش وحدت در خرداد ۹۲، به کام اصلاحطلبان نشسته است و دوست دارند آن را در اسفند ۹۴ هم تکرار کنند.
جمع شدن به دور خاتمی، سبب میشود که اصلاحطلبان یک گام جلوتر از اصول گرایان باشند. گامی که میتواند پیروزی آنان را در انتخابات فراهم کند. اصولگرایان همچنان درگیر پیدا کردن یک مرکز ثقل برای جمع شدن زیر آن هستند. اصولگرایانی که در سالهای دور تمام تصمیمات خود را بر اساس ریشسفیدی و شیخوخیت میگرفتند این روزها هیچ اعتنایی به این روش سنتی خود نمیکنند. تمام تلاشهای عقلایی این جریان سیاسی نیز برای تکرار، سمفونی وحدت در جریان اصولگرایی همچنان ناکام مانده است و هرازگاهی صدای ساز ناکوکی از این سمفونی شنیده میشود که گاهی از قم است و گاهی از تهران.