مرور روزنامه‌های سه‌شنبه، بیست‌و‌پنجم شهریور؛

نگرانی از غارت اموال بابک زنجانی

سخنان دیروز مقام معظم رهبری درباره جزئیات درخواست‌های آمریکا برای همراهی ایران در موضوع داعش و برگزاری کنفرانسی در پاریس در این باره، تحلیل رفتار آمریکا و متحدانش را به سرمقاله بسیاری از روزنامه‌های امروز تبدیل کرده است. حسین شریعتمداری در واکنش به نامه مجمع روحانیون مبارز و رئیس‌جمهور اسبق به رهبر انقلاب، از تاریخ پیش از انقلاب استفاده کرده و چند روزنامه‌ها هم خبرهای‌ غیرقطعی از غارت اموال بابک زنجانی دادند.
کد خبر: ۴۳۴۷۷۲
|
۲۵ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۰ 16 September 2014
|
21295 بازدید
نگرانی از غارت اموال بابک زنجانی

سخنان دیروز مقام معظم رهبری درباره جزئیات درخواست‌های آمریکا برای همراهی ایران در موضوع داعش و برگزاری کنفرانسی در پاریس در این باره، تحلیل رفتار آمریکا و متحدانش را به سرمقاله بسیاری از روزنامه‌های امروز تبدیل کرده است. حسین شریعتمداری در واکنش به نامه مجمع روحانیون مبارز و رئیس‌جمهور اسبق به رهبر انقلاب، از تاریخ پیش از انقلاب استفاده کرده و چند روزنامه‌ها هم خبرهای‌ غیرقطعی از غارت اموال بابک زنجانی دادند.

نگرانی از غارت اموال بابک زنجانی

اعتماد درباره شایعه غارت اموال میلیاردر زندانی در ترکیه نوشته است: مطالبات وزارت نفت از «بابک زنجانی» هنوز هم مشکوک الوصول است. این پرونده شاید یکی از مبهم‌ترین پروژه‌های مفاسد اقتصادی این روز‌ها باشد. تأیید و تکذیب در پرونده‌اش زیاد است و معلوم نیست، پس از گذشت ۹ ماه از بازداشتش بالاخره این پرونده به کدام ایستگاه می‌رسد؛ اما آنچه که در یک سال اخیر اهمیت پروژه بابک زنجانی را بیش از پیش کرده است «اموال» اوست. اموالی که رقم‌های متفاوتی در مورد آن تخمین زده شده است: از ۷۰ شرکت در داخل کشور گرفته تا شرکت‌های موجود در خارج از کشور. شرکت‌هایی که بسیاری از افراد نگران وضعیت آن‌ها پس از بازداشت بابک زنجانی بودند و حالا شاید تا اندازه‌ای بتوان گفت که نگرانی آن‌ها بجا بوده است.

گفته می‌شد که اموالش پاسخگوی بدهی‌هایش هستند، برخی اموالش به مزایده گذاشته شدند و حالا مسئولان از غارت اموال بابک زنجانی در خارج از کشور خبر داده‌اند. اموالی که شاید جلوگیری از به غارت رفتن آن‌ها معادلات برای بازپس‌گیری بدهی‌های زنجانی را وارد فازهای جدیدتری کند. هشداری که داده شد اما نخستین هشدار در مورد لزوم توجه به اموال زنجانی در خارج از کشور نیست. هیأت‌های مختلفی برای روشن شدن وضعیت اموال او در خارج از مرز‌ها اعزام شدند و بازهم خبری از روشن شدن وضعیت این اموال نشد.

روز گذشته خزانه دار اتاق بازرگانی تهران با اشاره به مزایده فروش شرکت هواپیمایی «اُنر ایر» ترکیه متعلق به بابک زنجانی هشدار داده که مسئولان دادستانی و هواپیمایی کشور اجازه ندهند این اموال به غارت برده شود. حمید حسینی به مزایده فروش شرکت هواپیمایی انر ترکیه متعلق به بابک زنجانی اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد: این شرکت پس از دستگیری شمس از همکاران بابک زنجانی‌‌ رها شده و صاحبان قبلی این شرکت در حال حساب سازی جهت خرید اموال هستند، لازم است مسئولان دادستانی و هواپیمایی در این رابطه هشیاری به خرج داده و نگذارند این اموال به غارت برده شود. شرکت هواپیمایی اُنر ایر متعلق به بابک زنجانی با حدود پنج تا شش هواپیما در ترکیه که ارزش بالایی هم دارد در حال مصادره شدن است. شرکتی که مزایده فروش آن به زودی برگزار خواهد شد. در این میان اما عده‌ای هم هستند که اعتقاد دارند این هشدار‌ها نوعی فضاسازی است.

روز گذشته امیرعباس سلطانی در گفت‌و‌گو با خبرنگار نفتنا درباره اخبار منتشره در رسانه‌ها مبنی بر غارت اموال زنجانی در ترکیه، گفت: نزدیکان زنجانی به دنبال تغییر مسیر پرونده هستند،‌‌ همان طور که بار‌ها دست به اقدامات اینچنینی زده‌اند.

نماینده بروجن در مجلس شورای اسلامی با رد این موضوع، ادامه داد: این مسأله صحت ندارد و دقیقا مشابه سناریوی فردی که ادعا کرده بود قصد پرداخت بدهی بابک زنجانی را دارد، است. عضو کمیته تحقیق از پرونده بابک زنجانی در ادامه به سفر هیأت پارلمانی ایران به ترکیه اشاره و اظهار کرد: زنجانی در ترکیه اموال زیادی دارد، نه تنها سراغ ضراب خواهیم رفت بلکه ضراب‌های بابک زنجانی در ترکیه زیاد هستند و ما به دنبال پیدا کردن آن‌ها هستیم. «شرکت هواپیمایی انر» اما تنها دارایی بابک زنجانی در خارج از کشور نیست. از تاجیکستان گرفته تا ترکیه و امارات محل‌هایی هستند که دارایی‌های بابک زنجانی در آن‌ها جا خوش کرده‌اند اما خبری از رسیدگی به آن‌ها نیست. شاید کمی بعد‌تر نه تنها خبری از اموال داخل کشور بابک زنجانی باشد که رقم اموال خارج از کشور او هم که معلوم نیست در این روز‌ها از سوی چه افرادی مدیریت می‌شود نیز به هیچ برسند و بابک زنجانی در زندان بماند و بدهی‌اش به وزارت نفت هم همچنان «مشکوک الوصول» باقی بماند. بدهی‌‌ که بیش از ۹هزار میلیارد تومان است و بابک زنجانی برای پرداخت نکردن آن‌ها تلاش کرده بود‌‌ همان طور که تحریم‌ها را به گفته خودش دور زده بود بانک‌ها و ادارات زیادی را دور زده بود تا پرداخت نشود و حالابه خاطر‌‌ همان در زندان به سر می‌برد. حال باید دید که مطالبات وزارت نفت از بابک زنجانی مشکوک الوصول باقی می‌ماند یا خیر؟

راززدایی از ائتلاف آمریکایی


جمهوری اسلامی در سرمقاله خود با تیتر «پاریس، نمایشگاه مبارزه با تروریسم!» با اشاره به ائتلافی که در روزهای اخیر به وسیله آمریکا در حال تشکیل است، نوشته: هر چند دلایل نمایشی بودن این ائتلاف زیادند، ‌در اینجا فقط به تعدادی از آن‌ها اشاره می‌کنیم.

اول آنکه ملت‌های منطقه به ویژه مردم عراق می‌دانند که داعش در عراق شکست خورده و درحال هزیمت است. این واقعیت را نیز همه می‌دانند که این شکست نتیجه ورود مرجعیت به صحنه و صدور حکم وجوب دفاع از عراق در برابر جنایات داعش است. این حکم موجب شد مردم عراق، اعم از شیعه و سنی و پیروان سایر ادیان، به نیروهای مسلح بپیوندند و مناطق اشغال شده را یکی پس از دیگری از وجود داعش پاک نمایند. اکنون که کمر داعش در عراق شکسته، نیازی به لشکرکشی آمریکا و دیگر کشور‌ها وجود ندارد و به همین دلیل ادعای مبارزه با تروریسم داعش، پوچ و غیرواقعی است.

دوم آنکه حیدرالعبادی نخست‌وزیر عراق دیروز با صراحت اعلام کرد برای مبارزه با داعش نیازی به حضور نظامی کشورهای دیگر نیست و عراق با اتکا به نیروهای مسلح و مردم خود می‌تواند با تروریست‌های داعش مقابله کند. این سخن صریح نخست‌وزیر عراق نیز به روشنی نشان می‌دهد لشکرکشی آمریکا و همدستانش به عراق برای مبارزه با تروریست‌های داعش نیست و اهداف دیگری را دنبال می‌کند.

سوم آنکه فؤاد معصوم رئیس‌جمهور عراق دیروز اعلام کرد بدون حضور ایران امکان مبارزه با تروریسم در منطقه و عراق وجود ندارد. زیرا ایران ۱۰۰۰ کیلومتر مرز مشترک با عراق دارد و از ابتدای تهاجم داعش به عراق، کمک‌های زیادی برای مبارزه با آن در اختیار عراق قرار داده است. این سخن رییس‌جمهور عراق، در واقع پاسخی روشن به دولتمردان آمریکایی بود که گفته‌اند ایران در ائتلاف برای مبارزه با تروریسم جایی ندارد. البته ایران از آنجا که آمریکا را بانی تروریسم می‌داند و اطلاع دارد که حضور داعش در عراق نیز از طراحی‌های آمریکاست، همواره به دعوت آمریکا برای همکاری در زمینه مبارزه با داعش پاسخ منفی داده و سخن امروز دولتمردان آمریکایی که می‌گویند ایران هیچ جایی در ائتلاف مبارزه با داعش ندارد، ترفندی برای سرپوش گذاشتن برهمین رسوایی است هر چند ادامه همین مسیر نشان خواهد داد که آن‌ها بیش از این نیز رسوا خواهند شد و این طرح نیز با شکست مواجه خواهد گردید.

چهارم آنکه اصل لشکرکشی آمریکا و اعضای ائتلاف به عراق و سوریه به بهانه مبارزه با داعش، به دلیل اینکه مجوزی از سازمان ملل ندارند و دولت‌های این دو کشور نیز آن‌ها را به چنین دخالتی دعوت نکرده‌اند، غیرقانونی است. حضور نظامی هر کشوری در کشور دیگر یا باید با دعوت دولت آن کشور باشد و یا با مجوز سازمان ملل. آمریکا و اعضاء ائتلاف مجوزی از سازمان ملل ندارند و دولتمردان سوریه و عراق نیز با صراحت اعلام کرده‌اند با حضور نظامی دیگر کشور‌ها در کشورشان مخالفند. به طور طبیعی چنین اقدامی با واکنش مردم این دو کشور نیز مواجه خواهد شد.

و پنجم آنکه روشن‌ترین نشانه برای نمایشی بودن گردهمایی اعضاء ائتلاف در پاریس اینست که درست همزمان با تشکیل این گردهمایی، هواپیماهای نظامی فرانسه دیروز اقدام به پرواز شناسایی در‌ آسمان عراق کردند. به عبارت روشن‌تر، قبل از آنکه گردهمایی پاریس به تصمیمی برسد و دولتمردان عراقی نظری درباره اقدام ائتلاف بدهند، فرانسه عملیات مورد نظر ائتلاف را آغاز کرده است! این واقعه نشان می‌دهد آنچه دیروز در پاریس برگزار شد، فقط یک نمایشگاه مبارزه با تروریسم بودنه چیز دیگر.

مهدی محمدی نیز معتقد است تلاش برای درک تفاوت‌های راهبرد اعلامی و اعمالی آمریکا علیه داعش، از وضعیت پیچیده منطقه، تا حدود زیادی ابهام‌زدایی می‌کند.

وی در مطلبی در وطن امروز با تیتر «راززدایی» در این باره نوشته: باراک اوباما روز چهارشنبه یک راهبرد ۵ ستونی برای مبارزه با داعش اعلام کرد.

۱ ـ اوباما تأکید کرد آمریکا بدون محدودیت جغرافیایی به داعش حمله هوایی خواهد کرد.

۲ ـ وی گفت آمریکا از نیروهایی که با داعش می‌جنگند حمایت اطلاعاتی، آموزشی و تجهیزاتی خواهد کرد. از جمله مهم‌ترین گروه‌هایی که اوباما به آن اشاره کرد آن دسته از معارضان سوری هستند که آمریکا ادعا می‌کند با داعش در حال نبردند. بنا شده این گروه‌ها با بودجه‌ای ۵۰۰ میلیون دلاری در خاک سعودی و اردن آموزش ببینند.

۳ ـ رئیس‌جمهور آمریکا اضافه کرد آمریکا برای نبرد با داعش یک ائتلاف منطقه‌ای تشکیل خواهد داد.

۴ ـ او گفت آمریکا به همراه دیگر کشورهای غربی قصد دارد توان ضدتروریسم خود را با ابزارهای مالی، حقوقی و اطلاعاتی تقویت کند. بلافاصله منابع غربی خبر دادند در روزهای آینده اوباما در نشستی در شورای امنیت شرکت خواهد کرد که هدف از آن محدود کردن وضعیت شهروندی کسانی است که مشکوک به ارتباط با داعش هستند.

۵ ـ در ‌‌نهایت اوباما ادعا کرد آمریکا همچنان به کمک به غیر نظامیانی که تحت حمله داعش هستند ادامه خواهد داد.

واضح است آنچه اوباما اعلام کرد در واقع یک استراتژی نیست بلکه شیوه‌ای است برای بیان بخشی از آنچه آمریکا عملا انجام می‌دهد و همچنین ادبیات‌سازی برای کارهایی که آمریکا انجام نمی‌دهد ولی دوست دارد جهانیان فکر کنند در حال انجام آن است.

در عمل و روی زمین، موضوع چندان شباهتی به آنچه رییس‌جمهور آمریکا گفت ندارد.

چند نکته زیر تا حدودی مسأله را روشن می‌کند.

اول ـ نخست نباید فراموش کرد آمریکا تا همین چند ماه پیش داعش را یک تهدید نمی‌دانست. تا زمانی که داعش به عنوان یک نیروی مخوف ضدشیعی با اسد می‌جنگید، تا وقتی که درعراق صرفا دولت شیعه را تهدید می‌کرد و تا وقتی که داعش اعتبار ایدئولوژیک سعودی را به چالش نکشیده و به مرزهای سعودی و اردن نزدیک نشده بود، آمریکایی‌ها حتی یک کلمه درباره تهدیدی به نام داعش نگفتند. همه‌چیز از وقتی شروع شد که داعش از برنامه خارج شد، به سمت اربیل حرکت کرد و ویدئوهایی منتشر شد که نشان می‌داد نیروهای آن در حال سر بریدن اتباع انگلیس و آمریکا هستند.

من در اینجا قصد بحث درباره این ویدئو‌ها را ندارم ولی اگر همین یک نکته را در نظر بگیریم که قاعدتا هدف اصلی داعش اکنون تثبیت وضعیت خود در عراق و سوریه است، انتشار پی در پی این ویدئو‌ها که بهانه لازم برای حمله هوایی را در اختیار آمریکا قرار داده کاملا به ضرر داعش است بنابراین منطقی است که بپذیریم «تروریست‌های باهوش داعش» ـ به تعبیر اوباما ـ این مقدار می‌فه‌مند که چنین کاری در مقطع فعلی به نفعشان نیست. پس سوال این است که این ویدئو‌ها را چه کسی تولید و منتشر می‌کند؟ همچنین اگر امروز آمریکا از تهدید داعش سخن می‌گوید، باید تامل کرد که چه چیزی ارزیابی اولیه آمریکا را تغییر داده است. آیا داعش که روز اول توسط آمریکایی‌ها ساخته شد، آموزش دید و تجهیز شد از کنترل خارج شده است؟ یا اینکه نه، آیا هنوز هم باید داعش را به مثابه یک ابزار در اختیار دست‌هایی پس پرده تحلیل کرد؟ ما هدف‌های آمریکا از بازی جدیدی را که به راه انداخته تنها زمانی خواهیم شناخت که بدانیم محاسبات آمریکا درباره داعش چگونه شکل گرفته و چگونه تغییر می‌کند.

دوم ـ واضح است که اکنون آمریکا داعش را یک تهدید ارزیابی می‌کند اما مهم این است که بدانیم واشنگتن داعش فعلی را دقیقا چه نوع تهدیدی می‌داند. آنچه از ارزیابی وضعیت عملیاتی و اطلاعاتی آمریکا می‌توان فهمید این است که آمریکا داعش را یک تهدید امنیتی قریب‌الوقوع نمی‌داند بلکه معتقد است داعش فعلا یک تهدید ژئوپلیتیک است که می‌تواند در آینده به یک تهدید امنیتی بدل شود. اصلیترین نکته‌ای که می‌توان آن را قلب ارزیابی امنیتی آمریکا دانست این است که اگر داعش بتواند بر سرزمینی نسبتا وسیع، در مدتی حدود یک تا ۳ سال مسلط شود، معلوم نیست که از دل آن سرزمین چه تهدیدهایی علیه غرب برخواهد خاست. همانطور که ارزیابی موسسه رند می‌گوید، از دل این تحلیل چیزی جز این بیرون نمی‌آید که آمریکا به هیچ‌وجه قصد ندارد داعش را از بین ببرد بلکه می‌خواهد داعش یک گروه «شورشی بدون سرزمین تحت کنترل» باقی بماند. بنا بر این منظر راهبردی، هدف از کل این ماجرا‌ها، به کنترل درآوردن مجدد داعش است نه از بین بردن آن.

سوم ـ قبل از هر چیز از دید آمریکا داعش باید جذب نیرو از غرب را متوقف کند. پس از آن، داعش باید از موضع ایدئولوژیک خود درباره ضرورت بسط خلافت به تمام جهان بازگردد و ایدئولوژی خود را بر تقابل با شیعه استوار کند. به لحاظ عملیاتی، آمریکا عقیده دارد داعش حالا که ماموریت خود را در عراق انجام داده باید به سوریه بازگردد. بمباران‌هایی هم که تا امروز علیه داعش انجام شده همه دارای این پیام بوده است که اگر به مناطقی مشخص در سوریه یا لبنان بروید و با دشمنانی مشخص یعنی حزب‌الله و اسد بجنگید، در امنیت خواهید بود. از این به بعد هم بسیار بعید است که آمریکا در سوریه به گونه‌ای به داعش حمله کند که معادله می‌دانی کاملا به نفع اسد تغییر کند. بنابراین آمریکا می‌خواهد داعش را به چارچوب مدنظرخود بازگرداند. به این معنا نه جنگی در کار است و نه از بین بردنی.

چهارم ـ ائتلافی هم که آمریکا تشکیل داده یک ائتلاف علیه داعش نیست. هیچ کدام از اعضای این ائتلاف پیوندهای خود را با داعش قطع نکرده‌اند. ترکیه با داعش دارای پیوندهای اقتصادی و لجستیکی است، اردن با آن پیوند اطلاعاتی دارد، ارتباط سعودی با آن مالی و اطلاعاتی است، امارات و قطر هم با آن پیوند سیاسی و مالی دارند. مسخره است که در حالی که این پیوند‌ها به طور عمیق برقرار است کسی از این کشور‌ها بخواهد با داعش بجنگند! احتمالا هدف آمریکا هم این نیست و روی هیچ‌کدام از این کشور‌ها در حمله هوایی به داعش حساب نکرده است. هدف آمریکا ۲ چیز است؛ نخست همانطور که داعش را تنظیم می‌کند، حامیان منطقه‌ای آن را هم تنظیم کند. بدون داشتن یک راهبرد منطقه‌ای، هیچ هدفگذاری عملیاتی در عراق یا سوریه موفق نخواهد شد. دوم، آمریکا تصور می‌کند فرصتی به دست آورده است که سرکشی‌های ژئوپلیتیک کشورهایی مانند ترکیه و سعودی را مهار کند. پس از آغاز انقلاب‌های اسلامی در منطقه، این کشور‌ها در مواردی از چارچوب‌های ژئوپلیتیک مدنظر آمریکا خارج شدند و راهبردهای اختصاصی خود را در منطقه تعریف و اجرا کردند. اکنون آمریکا تصور می‌کند می‌تواند به بهانه نبرد با داعش نوعی یکپارچگی سیاسی ـ ژئوپلیتیک در منطقه ایجاد کند و کشورهای تا حدودی متمرد را دوباره گرد خود جمع کند.

پنجم ـ همه این نکات نشان‌دهنده این است که نه آمریکا حریف داعش است و نه اساسا جنگی با داعش در میان است. آمریکا قصد دارد یک نظم جدید را به بهانه داعش در منطقه پیاده کند. اخذ آزادی عمل نظامی از کشورهای منطقه بخشی از این نظم است. بخش دیگر آن هم این خواهد بود که به کشورهای منطقه تفهیم کند تنها زمانی امنیت خواهند داشت که بخشی از راهبرد منطقه‌ای آمریکا باشند. اگر فرض کنیم داعش از ابتدا یک طراحی سرویسی بوده، حالا می‌توان گفت بازتعریف نقش‌ها در منطقه اصلیترین هدف این طراحی بوده است.

واکنش حسین شریعتمداری به نامه سید‌محمد خاتمی


روزنامه کیهان پس از چند روز سکوت نسبی در‌باره نامه سید محمد خاتمی و مجمع روحانیون مبارز به رهبر انقلاب در بخش‌هایی از یادداشت روز کیهان با تیتر «اول استعفا، بعد...!» نوشته: نامه سرگشاده مجمع روحانیون مبارز به رهبر معظم انقلاب که با امضای آقای خاتمی منتشر شده و در آن از سلامتی ایشان ابراز خشنودی کرده بودند، همان گونه که انتظار می‌رفت و برای تهیه‌‌کنندگان نامه هم دور از انتظار نبود، در عرصه سیاسی کشور با بی‌اعتنایی آمیخته به تعجب روبرو شد. این بی‌اعتنایی که در مواردی با انتقاد و اعتراض نیز همراه بود واکنش عصبی برخی از مدعیان اصلاحات و روزنامه‌های زنجیره‌ای تحت مدیریت آنان را در پی داشت که به روال همیشگی صورت مسأله را تغییر داده و بدون اشاره به خیانت سران و عوامل فتنه آمریکایی ـ اسراییلی ۸۸، از بی‌اعتنایی مردم به نامه یاد شده ـ بخوانید از هوشیاری و بصیرت مردم ـ به خشم آمده بودند. انگار نه انگار که ملت با حضور حماسی و چند ده میلیونی خود در یوم‌الله ۹ دی و حماسه‌های مثال‌زدنی پس از آن، پرده نفاق از چهره فتنه‌گران کنار زده و مدیران بیرونی فتنه، از جمله نتانیاهو که با ذوق‌زدگی آنان را «بزرگ‌ترین سرمایه اسراییل در ایران» نامیده بود، دق مرگ کرده بودند.

درباره این نامه و علت بی‌اعتنایی مردم به آن گفتنی‌هایی هست؛

۱ ـ در جریان حرکت پرشتاب انقلاب اسلامی، دکتر علی امینی به منظور مدیریت و نهایتاً انحراف انقلاب از مسیری که حضرت امام (ره) ترسیم کرده بودند، پیشنهاد تشکیل «شورای سلطنت» را به شاه ارائه کرد و از وی خواست با کناره‌گیری موقت و کوتاه مدت از قدرت، اداره امور کشور را به شورایی از رجال سیاسی و شخصیت‌های نزدیک به جامعه مذهبی بسپارد. شاه که هنوز به حمایت آمریکا و وفاداری ارتش امیدوار بود با این پیشنهاد مخالفت کرد ولی بعد از تظاهرات عظیم و ـ تا آن روز بی‌نظیر ـ مردم در تاسوعا و عاشورای ۵۷ و مقاومت ایثارگونه ملت، شاه که سقوط خود را قریب‌الوقوع می‌دید به ناچار با پیشنهاد تشکیل شورای سلطنت موافقت کرد و تصمیم گرفته شد ریاست شورا به شخصی واگذار شود که از یکسو به روحانیت نزدیک باشد و از سوی دیگر مورد اعتماد دربار باشد. از این روی سید جلال‌الدین تهرانی که سابقه چند دوره وزارت و سناتوری را در کارنامه خود داشت و از رابطه خوبی با برخی از علما نیز برخوردار بود به ریاست شورای سلطنت برگزیده شد.

این شورا موظف بود با امام خمینی (ره) تماس گرفته و با دادن امتیازاتی، موافقت ایشان را برای ادامه سلطنت جلب کند. ولی حضرت امام (ره) طی سخنانی شورای سلطنت را غیرقانونی خواند و دخالت آنان در امور کشور را جرم دانسته و از آن‌ها خواست به سرعت از این شورا خارج شوند. با این حال، عوامل شاه که با ترغیب آمریکا هنوز به جلب موافقت حضرت امام (ره) امیدوار بودند، جلال‌الدین تهرانی، رئیس شورای سلطنت را برای مذاکره با امام (ره) به پاریس فرستادند، تهرانی روز ۲۸ دیماه ۵۷ وارد پاریس شد و از حضرت امام (ره) درخواست ملاقات کرد. امام (ره) با صراحت اعلام فرمودند که با هیچیک از نمایندگان سلطنت ملاقات نخواهند کرد و شرط ملاقات با جلال‌الدین تهرانی را استعفای وی از شورای سلطنت دانسته و تأکید فرمودند او باید در استعفانامه خود با صراحت اعلام کند که شورای سلطنت غیرقانونی است و جلال‌الدین تهرانی به ناچار استعفانامه خود را به محضر حضرت امام (ره) تقدیم کرد. در متن استعفانامه وی آمده است؛

‌«با توجه به فتوای حضرت آیت‌الله العظمی خمینی دامت برکاته، مبنی بر غیرقانونی بودن شورای سلطنت، آن شورا را غیرقانونی دانسته و کناره‌گیری کردم‌».

سیدجلال‌الدین تهرانی روز سوم بهمن‌ماه ۵۷ و در پی تسلیم استعفای خویش به امام خمینی (ره) موفق به ملاقات با ایشان شد. وی در این ملاقات که ۱۰ دقیقه به طول انجامید بار دیگر بر استعفای خود و غیرقانونی بودن شورای سلطنت تأکید کرد و امام راحل (ره) فرمودند: «شما با این استعفاء خدمت بزرگی به ملت خود کردید».

چرا حضرت امام (ره) با آن قاطعیت و صراحت درخواست ملاقات جلال‌الدین تهرانی را رد کردند؟ پاسخ این سؤال پیچیده نیست، تنها به این علت که وی با تابلوی ریاست شورای سلطنت در پی ملاقات با امام (ره) بود و پذیرش او نمی‌توانست مفهومی جز ـ نستجیر بالله ـ کنار آمدن امام راحل (ره) ـ بخوانید انقلاب اسلامی ـ با سلطنت داشته باشد و دقیقا به همین علت بود که وی بعد از استعفا از شورای سلطنت و تأکید بر غیرقانونی بودن این شورا، اجازه ملاقات یافت. به بیان دیگر حضرت امام (ره) اجازه ندادند رییس شورای سلطنت با در دست داشتن پرچم برافراشته سلطنت! در حریم خونبار انقلاب اسلامی پای بگذارد و از این طریق نه فقط به توده‌های عظیم مردم انقلابی دهن‌کجی کند، بلکه انقلاب اسلامی را از فراز شکوفایی به فرود آورده و ابتدا بدنام و سپس ناکام و ناتمام بگذارد و... .

اکنون باید از سران و عوامل فتنه آمریکایی اسراییلی ۸۸ پرسید بعد از آن خیانت بزرگ به اسلام و انقلاب و مردم و نظام که تمامی اسناد و شواهد غیرقابل انکار آن موجود و در میدان دید مردم است، چگونه می‌توانید انتظار داشته باشید بدون توبه صریح، اعلام برائت از مثلث آمریکا و اسراییل و انگلیس که بی‌پرده در خدمت آن بوده‌اید و قبل از تحمل مجازات که بی‌تردید برای برخی از فتنه‌گران، بسیار سنگین خواهد بود و... نامه کذایی مورد اعتنای مردم باشد؟! آیا پذیرش سران و عوامل فتنه از سوی مردم به مفهوم و معنای آن نیست که ملت بعد از آنهمه خون دادن‌ها و خون دل خوردن‌ها و فداکاری‌ها و ایثار‌ها در تقابل ۳۵ ساله با آمریکا و متحدانش، امروزه با پادوهای نشان‌دار آمریکا و اسراییل و انگلیس کنار آمده است؟! و...

گفتنی است، تعدادی از روزنامه‌های زنجیره‌ای عصبانیت خود از بی‌اعتنایی مردم به نامه یاد شده را با «تیتر» ‌ها و «تحلیل‌»‌های مضحک بروز داده‌اند از جمله یکی از آن‌ها به ملامت نوشته است؛ مگر رهبرمعظم انقلاب به جذب حداکثری و دفع حداقلی توصیه نفرموده‌اند؟ بنابراین چرا باید نظام از جذب آقای خاتمی و سایر اصحاب فتنه خودداری کند؟! این روزنامه زنجیره‌ای از خود نپرسیده است که مگر اکثریت قریب به اتفاق مردم، بار‌ها در فرصت‌های مختلف و از جمله با حضور چند ده میلیونی ۹دی و... تنفر و انزجار خود از سران و عوامل فتنه آمریکایی اسراییلی ۸۸ را به صراحت اعلام نکرده‌اند، بنابراین کدام عقل سلیم می‌پذیرد که با جذب گروه‌ اندک و کم‌شمار اصحاب فتنه، اکثریت انبوه و چند ده میلیونی مردم دفع شوند؟! آیا مفهوم این پیشنهاد، دفع حداکثری و جذب حداقلی نیست؟! آنهم اکثریت مردم وفادار به انقلاب و اقلیتی که از آزمون وفاداری روسفید بیرون نیامده‌اند.


اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# جنگ ایران و اسرائیل # قیمت طلا # مهاجران افغان # یارانه # حمله اسرائیل به ایران # خودرو
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
به نظر شما چه کسی در انتخابات آمریکا پیروز خواهد شد؟