پیشلرزههای دیدار احتمالی اوباما و روحانی حتی به طرح احتمال درخواست رأی عدم کفایت در نگاه یک روزنامه کشیده است. آینده مذاکرات هستهای هم از نگاه کاملا متفاوت روزنامهها دور نمانده است. پایان ماجرای معرفی عضو ناظر در هیأت نظارت بر مطبوعات، دیگر موضوع مهم سیاسی روزنامهها در روزهایی است که سیاست بار دیگر حضوری پررنگ در رسانهها پیدا کرده است.
پيشلرزههاي يك ديدار احتمالي
احسان بداغی در گزارشی با تیتر «پیش لرزههای یک دیدار احتمالی» در روزنامه اعتماد نوشته: «دلواپسان» گربه را دم حجله کشتند: رئیس جمهوری تهدید به «برکناری» شد، آن هم به خاطر دیداری که هنوز نه به بار است و نه به دار. دولتیها گفتهاند هیچ برنامهای برای دیدار روحانی و اوباما در کار نیست، امریکاییها هم همین حرف را زدهاند. «کمیته صیانت از منافع ایران» اما با درخواست طرح «عدم کفایت» رئیس جمهور از مجلسیها به استقبال این دیدار غیر محتمل رفته است: طرحی که میگوید «حداقل انتظار مردم» است. آنها یک سال پیش و درست در روز بازگشت رئیس جمهور از نخستین سفرش به نیویورک موجودیت خود را در یک تجمع اعتراضی مقابل فرودگاه مهرآباد اعلام کردند و هفت ماه بعد از آن بانی سلسله همایشهایی در نقد سیاست خارجی دولت و توافقنامه ژنو با عنوان «دلواپسیم» شدند.
بعد از یک سال، به جز آنها نمایندگان منتقد دولت هم پیشاپیش اخطارهای خود را صادر کردهاند تا بگویند که چندان برای اجرای پیشنهاد «کمیته صیانت از منافع ایران» بیمیل نیستند. علیرضا زاکانی در نطق پیش از دستور دیروز خود صراحتا نسبت به رفتار دولتیها در نیویورک هشدار داده است و حمید رسایی هم در یادداشتی که سایت رجانیوز، نزدیک به جبهه پایداری آن را منتشر کرده از روحانی خواسته تا مواضع خود را در قبال امریکاییها «اصلاح کند». به همین منوال شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی هم وارد گود شده و تاکید کرده هر گونه «تماس تلفنی، دیدار اتفاقی، نشست چند جانبه و دلسوزی برای مسوولان رژیم امریکا از نظر ملت ایران محکوم و غیر قابل قبول است».
دلواپسیها در خصوص دیدار حسن روحانی با همتای امریکایی خود از آنجا آغاز شد که حسن روحانی در آستانه سفر به نیویورک در گفتوگو با ان بیسی در پاسخ به سوالی درباره ملاقات با اوباما گفته بود «فعلادر برنامه من چیزی به عنوان ملاقات با رئیس جمهور اوباما وجود ندارد. در دنیای سیاست همه چیز امکان پذیر است» و ادامه داده بود: «اراده دولت من بر این است که سطح تخاصم و تنش را پایین بیاوریم». همین تلاشهای دست و پا شکسته روحانی برای پایین آوردن «سطح تخاصم و تنش» با امریکاییها بود که درست یک سال پیش سنگ بنای جریان «دلواپسی» را گذاشت: آن هم فقط به بهانه یک تماس تلفنی ۱۵ دقیقهای. «کمیته صیانت از منافع ایران» که از اردیبهشت سال جاری به عنوان بانی همایشهای «دلواپسی» مطرح شد، درست از همان روزی که رئیس جمهوری از سفر نیویورک به کشور بازگشت اعلام موجودیت کرد.
نخستین حرکت آنها هم تجمع در مقابل فرودگاه مهرآباد به نشانه اعتراض به اقدامات دولتیها در سفر به نیویورک بود. حالا همین جماعت در نامه خود به نمایندگان مدعی شده اکنون وقت آن بود که رئیس جمهوری «پایان روند مذاکره با امریکا را اعلام کنند و با نواختن زنگ پایان این مسیر بیفایده و پرضرر، مسیر تامین توامان عزت و منافع ملی را با دشمنی با امریکا و تکیه بر ظرفیتهای درونی کشور دنبال کنند». این همان حرفی بود که «دلواپسان» از چند ماه پیش در همایشهای رنگارنگ خود که عنوان «حمایت از تیم هستهای» را هم به آن افزوده بودند، دنبال میکردند.
آنها اکنون با تقاضای به جریان انداختن «طرح عدم کفایت» رئیس جمهوری توسط نمایندگان در صورت دیدار وی با اوباما، درباره سیاست خارجی دولت یازدهم گفتهاند: «آیا تلاش برای تبدیل کردن رابطهمان با امریکا، از دشمنی به دوستی، معنایی غیر از براندازی نرم جمهوری اسلامی دارد؟» موضع گیری «کمیته صیانت از منافع ایران» اما به نظر نمیرسد چندان هم بدون حمایت ضمنی چهرهها و جریانهای سیاسی متنفذ انجام شده باشد. چه آنکه هواداران این جریان در مجلس هم در قالبی نرمتر همین خط سیاسی را در پی گرفتهاند. از جمله علیرضا زاکانی که معتقد است تماس تلفنی سال گذشته اوباما با روحانی در واقع «تحقیر رئیس جمهوری کشورمان، دولت و ملت ایران» بود.
او دیروز در نطق میان دستور خود با اشاره به اینکه «امروز و در آستانه سفر روحانی به نیویورک شاهد زمزمهها و تحرکات سرپنجههایی در رسانههای کشور هستیم که دانسته یا نادانسته آب به آسیاب دشمن میریزند و نقش ستون پنجم دشمن را ایفا میکنند» گفت: «ما ضمن هشدار به رعایت مصالح انقلاب اسلامی و منافع ملی مجدانه از ریاست جمهور خواستاریم احساسات شخصی خود را دخیل در مراودات دستگاه دیپلماسی کشور به نمایندگی از مردم رشید ایران و انقلابی کشورمان ننمایند».
اما نکته اصلی سخنان دیروز زاکانی جملات پایانی اوست که میتواند تفسیرهای طولانی با خود داشته باشد. آنجا که زاکانی گفته است: «در پایان به صراحت بیان میداریم که مجلس شورای اسلامی در راستای صیانت از حقوق مردم و دستاوردهای انقلاب اسلامی با هر کژی مخالف مصالح انقلاب اسلامی برخورد خواهد کرد و از ظرفیتهای قانونی خود در این راستا بهره خواهد برد». با توجه به درخواستی که «کمیته صیانت از منافع ایران» خطاب به نمایندگان مجلس ارایه داده، شاید همان «طرح عدم کفایت» هم یکی از «ظرفیتهای قانونی» باشد که زاکانی تهدید کرده در صورت لزوم مجلسیها از آن «بهره خواهند برد».
جمشید رضایی نیز در سرمقاله روزنامه دولتی ایران با تیتر «مانعتراشی برای دیپلماسی اعتدال، به چه قیمتی؟» نوشته: بارزترین تفاوت سفر نیویورک تیم روحانی با دولت های پیشین این است که ظریف و همکارانش اولاً کار خویش را به دور از جنجالها و حاشیههای گذشته کلید زدهاند ثانیاً آنها برنامه کاری و نقشه سفر خویش را پیشاپیش به رسانهها ارائه کردهاند تا روشن شود که هیأت ایرانی قرار نیست در بزرگترین اجتماع دیپلماتیک جهان در نیویورک تماشاچی باشد یا انرژی خود را صرف واکنش به رفتار و کنش دیگران سازد. منطق دیپلماسی اعتدال محور بر این اصل استوار است که با کمترین هزینه از فرصت های گران روابط بینالملل برای تأمین منافع ملی بهره گیرد.
با عنایت به این اصل راهبردی است که روحانی بارها تأکید کرده عرصه سیاست خارجی، عرصه منافع ملی است و جایی برای حزب بازی و جناحگرایی وجود ندارد. ظرف یک سال گذشته که مذاکره هستهای محور کار دولت بود، روحانی و همکارانش در هر فرصتی آثار زیانبار حرکت های احساسی و تندروانه در عرصه سیاست خارجی را گوشزد کردند. آنها ضمن نقد این روشهای خسارت بار تصریح کردند باید در مواجهه با جهان خارج ابتدا به فهم مسائل جهانی پرداخت و سپس با تعقل قدم در این مسیر برداشت. بر این اساس برخی جریانات و رسانههای تندرو که به زعم خود درصدد برآمدهاند در آستانه سفر نیویورک با فضاسازی راه را بر «دیپلماسی فعال» دولت ببندند نه به عمق استراتژی دولت توجه دارند و نه حتی نشانی از دلبستگی به مصالح ملی در رفتار آنان دیده میشود. بدون شک هر نوع فعل، ترک فعل یا گفتاری که از دولتمردان در نیویورک دیده یا شنیده شود مبتنی بر مطالعات کارشناسی است و بهعنوان سیاست رسمی نظام و دولت جمهوری اسلامی به مرحله اجرا درمیآید که از قبل مراحل شور و هماهنگی در سطوح مختلف نظام را طی کرده است.
از این رو کسانی که برای مانع افکنی یا به زعم خویش مینگذاری مسیر دیپلماسی جدید دولت در سازمان ملل تکاپو میکنند نه تنها رؤیاهایشان تعبیر نخواهد شد که قرائن مختلف دلالت بر این دارد که آنها از این موج تبلیغات طرفی نخواهند بست. شاید تنها نتیجه ملموسی که از این سازهای ناهماهنگ با دیپلماسی ملی بر جای میماند مخابره این پیام به جبهه بدخواهان ایران در خارج است که گروههایی در داخل وجود دارند که حتی به قیمت قربانی شدن مصالح و منافع ملی کشورشان برای متوقف کردن چرخ حرکت دیپلماسی تقلا میکنند.
نویسنده با اشاره به اینکه رئیس جمهور با چنین تحرکاتی آشناست، ادامه داد: اینکه پیشاپیش حکم صادر کنیم که دیدار فلان مقام ایرانی با فلان مقام امریکایی یا اروپایی و... قطعاً به نفع کشور یا قطعاً به زیان کشور است، هیچ کدام از این احکام مبتنی بر اصول شناخته شده دیپلماسی نیست چرا که در عالم دیپلماسی هیچ امر قطعی وجود ندارد. در عالم دیپلماسی تنها یک حکم قطعی وجود دارد و آن هم منافع ملی کشورها است. طبیعی است ایران هم از این قاعده مستثنی نیست و دولت اعتدال از بدو فعالیتش مأموریتی غیر از تأمین منافع ملی ایران در عرصه جهانی را برای خود قائل نبوده است. از این رو چه در نیویورک چه در سایر مناطق، اگر تماسی یا دیداری برقرار شود یا نشود قطعاً در راستای همین راهبرد است. راهبردی که به تصریح روحانی اساس آن را مقام معظم رهبری پایه ریزی میکنند.
پایان ماجرای معرفی عضو ناظر در هیأت نظارت بر مطبوعات
شهروند نوشته: روز گذشته سرانجام کاندیدای هیأت نظارت بر مطبوعات از سوی فراکسیون رهروان ولایت به صحن مجلس معرفی شد. حالا اعضای فراکسیون اکثریت باید به حسن کامران رأی بدهند تا یکی از دو کاندیدای فراکسیون اقلیت (اصولگرایان) جایگزین علی مطهری در هیأت نظارت بر مطبوعات نشود. هیأت نظارت بر مطبوعات از ٧ عضو تشکیل شده است که یکی از آنان عضو ناظر مجلس در این هیأت است.
هفتههای گذشته صحن علنی مجلس شاهد تنشهای بیسابقهای بر سر معرفی کاندیداها به نمایندگان مجلس بود. پس از آنکه کمیسیون فرهنگی مجلس که اکثر اعضای آن را نمایندگان عضو فراکسیون اقلیت (اصولگرایان) تشکیل میدهند اعلام کرد که محمود نبویان و حمید رسایی را بهعنوان نامزد احراز سمت عضو ناظر در هیأت نظارت بر مطبوعات به صحن مجلس معرفی میکند این تصمیم با مخالفت شماری از نمایندگان مواجه شد.
نمایندگان منتقد تصمیم کمیسیون فرهنگی معتقد بودند نبویان و رسایی هر دو متعلق به یک جریان فکری و نزدیک به جبهه پایداری هستند و این موضوع دست نمایندگان را در انتخاب از میان سلایق مختلف بسته میگذارد. رئیس مجلس نیز با بیان اینکه موضوع ابهام دارد تصمیم کمیسیون را مسکوت گذاشت. لاریجانی خطاب به اعضای کمیسیون فرهنگی گفت: «البته دراینباره قدری ابهام وجود دارد چرا که در آییننامه آمده حداقل دوبرابر معرفی شوند و شما بر این اساس میتوانستید تعداد بیشتری را معرفی کنید تا حقی از نمایندهای ضایع نشود. هرچند این موضوع باعث انتقادات اعضای کمیسیون فرهنگی و نیز فراکسیون اصولگرایان (اقلیت) مجلس شد اما بیش از همه علی مطهری بود که به تصمیم کمیسیون فرهنگی مبنی بر اینکه وی را حتی در لیست افراد پیشنهادی به صحن مجلس قرار نداده اعتراض کرد.
علی مطهری که در دوسال گذشته عضو ناظر مجلس در هیأت نظارت بر مطبوعات بوده است، در این باره گفت: «کمیسیون فرهنگی نباید از اکثریت خود که اختصاص به جبهه پایداری دارد استفاده نادرست میکرد و مجلس را برای انتخاب نماینده قوه مقننه در هیأت نظارت بر مطبوعات در تنگنا قرار میداد که یا باید به آقای رسایی رأی بدهید یا به آقای نبویان که هردو از نظر تفکر و مشی سیاسی یکی هستند و درواقع انتخابی در کار نیست. بلکه کمیسیون فرهنگی باید لااقل یک گرایش سیاسی دیگر را در این انتخابات شرکت میداد و دست مجلس را باز میگذاشت تا نماینده واقعی قوه مقننه انتخاب شود».
در جریان اختلافات بر سر انتخاب عضو ناظر مجلس در هیأت نظارت بر مطبوعات حتی موضوع ارتباط خویشاوندی علی مطهری با رئیس مجلس نیز به میان آمد، هنگامی که شماری از اعضای فراکسیون اصولگرایان لاریجانی را متهم کردند که به دلیل روابط خویشاوندی تصمیم کمیسیون فرهنگی را نادیده میگیرد. همان روز مهدی کوچکزاده در وبلاگش نوشت: «علی مطهری انتخاب نشد و رئیس مجلس که همان شوهر همشیره آقای علی مطهری است انتخابات عضو هیأت نظارت بر مطبوعات را برگزار نکرد و به جلسهای در آینده موکول کرد. برای چندمینبار عده زیادی از نمایندگان احساس کردند که مجلس نه با رأی آنان بلکه با اعمال نظر و سلیقه لاریجانی اداره میشود و احساس بسیار ناخوشایندی نسبت به ایشان داشتند».
در واکنش به نوشته کوچکزاده و نیز اظهارات برخی دیگر از نمایندگان بود که علی مطهری استعفای خود از نامزدی برای حضور در هیأت نظارت بر مطبوعات را اعلام کرد اما ماجرا به همین جا ختم نشد. لاریجانی با تأکید بر اینکه اگر کلمه حداقل در آییننامه برای انتخاب ناظرین وجود نداشت حق با کمیسیون فرهنگی بود، گفت: آمدن این کلمه در آییننامه به این مقصود است که دست نمایندگان بسته نشود؛ لذا باید نظر استمزاجی از مجلس بگیریم تا بتوانیم تصمیم لازم را اتخاذ کنیم.
پس از آنکه رئیس مجلس از نمایندگان رأی استمزاجی (مشورتی) گرفت مشخص شد اکثریت مجلس به تصمیم کمیسیون فرهنگی رأی نداده است بر همین اساس رئیس مجلس شورای اسلامی اعلام کرد: به نظر استمزاجی مجلس باید احترام بگذاریم و احترام به این نظر برای همه نمایندگان میتواند مفید باشد و کمیسیون فرهنگی هم کسی را از کاندیداتوری محروم نکند. اقدام لاریجانی خشم هواداران تصمیم کمیسیون فرهنگی را برانگیخت تاجایی که علیرضا زاکانی نماینده مردم تهران و عضو فراکسیون اقلیت به تصمیم علی لاریجانی اعتراض کرد و وی را دیکتاتور خواند. روحالله حسینیان هم او را مستبد خواند و لاریجانی نیز در پاسخ به آنها گفت: اگر استبداد بد است، استبداد اقلیت بدتر است. دیکتاتور کسی است که به رأی مجلس اعتنا نداشته باشد و من چون ابهام داشتم از مجلس رأی مشورتی گرفتم.
از آن پس بود که جواد هروی به جای علی مطهری اعلام کرد قصد دارد تا برای عضویت در هیأت نظارت بر مطبوعات نامزد شود. مصاحبهها و گفتوگوهای هروی درباره نامزدیاش در صحن علنی مجلس تا پیش از تعطیلات سههفتهای مجلس ادامه داشت تا اینکه سرانجام روز گذشته مشخص شد که فراکسیون رهروان ولایت تصمیم گرفته است حسن کامران را بهعنوان نامزد به صحن علنی معرفی کند. حالا و پس از جنجالهای بیش از یکماه گذشته مشخص شد که نمایندگان از میان حمید رسایی، محمود نبویان و حسن کامران یکی را بهعنوان عضو ناظر مجلس مشخص خواهند کرد.
کامران در این باره به «شهروند» گفته است: پیش از این هم عضو ناظر مجلس در سفرهای خارجی بودم و در ۵ جلسهای که شرکت کردم سفرهای خارجی را از ١۵٠ به ٧٠ سفر کاهش دادم. کامران درباره دیدگاهش راجع به آزادی مطبوعات میگوید: برای من تنها عمل به قانون مهم است، سلیقهای عمل نمیکنم و تلاش میکنم آنچه حق است را اجرا کنم. نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی که به نظر میرسد رأی اکثریت فراکسیون رهروان و نیز برخی دیگر از نمایندگان مجلس را داشته باشد البته میگوید هنوز معلوم نیست رأی بیاورم. او میگوید: در توقیف مطبوعات باید دقت شود همه کارکنان یک نشریه نباید چوب خطای یک نفر را بخورند. کامران تأکید میکند در هر حال در صورت انتخاب بهعنوان عضو ناظر مراقب خواهم بود حق کسی ضایع نشود.
در هر حال حالا هم نمایندگان و هم اهالی مطبوعات باید منتظر نتیجه رأیگیری نهایی در صحن مجلس درباره انتخاب میان گزینه فراکسیونهای اقلیت و اکثریت باشند؛ انتخابی که شاید تا یکماه گذشته کسی تصورش را هم نمیکرد تا این حد نزدیک هم برگزار شود.
داستان مهم هستهای
دنیای اقتصاد به «بازتاب گسترده پیشنهاد آمریکا به ایران برسر سانتریفیوژها» پرداخته و نوشته: چند روزی است که فضای گفتوگوهای هستهای نیویورک در راهروهای سازمان ملل متاثر از پیشنهاد جدید آمریکا درباره سانتریفیوژهای ایران است که روزنامه نیویورک تایمز و خبرگزاری آسوشیتدپرس به نوبت به آن پرداختهاند و این پیشنهاد را گامی به جلو برای خروج از بنبست بر سر تعداد سانتریفیوژها که از اختلافات اساسی میان طرفها به شمار میرود، میدانند. پیشنهادی که به گفته این رسانهها از سوی وندی شرمن و ویلیام برنز مذاکرهکنندگان ارشد آمریکا در مذاکرات به محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران مطرح شده است. موضوعی که رسانههای ایرانی نیز به آن پرداختهاند و تاکنون از سوی ایران نه تایید و نه تکذیب شده است.
همزمان با این پیشنهاد نیز ۳۱ سناتور سنا با این پیشنهاد مخالفت کردهاند، چرا که معتقدند این امتیازی بزرگ برای ایران محسوب میشود. از سوی دیگر خبرگزاری رویترز، به نقل از یک مقام ارشد ایران مدعی شده است که تهران آماده است با آمریکا برای توقف داعش همکاری کند، اما در مقابل خواهان انعطاف بیشتر درباره برنامه غنیسازی اورانیوم است. به گفته کارشناسان این پیشنهادها میتواند مسیر مذاکرات را در مقطع زمانی کنونی تغییر دهد و راه را برای توافق احتمالی هموار سازد. پس از آغاز دور تازه مذاکرات هستهای میان ایران و گروه ۵+۱ در نیویورک که از روز چهارشنبه هفته گذشته با ناهار کاری ظریف و اشتون برگزار شد، گفتوگوها دیروز هم در پنجمین روز با مذاکرات دوجانبه جداگانه با نمایندگان آمریکا، روسیه و چین ادامه پیدا کرد. اما آنچه فضای مذاکرات را در دو روز اخیر تحت تاثیر قرار داده است، موضوع پیشنهادی آمریکا درباره سانتریفیوژهاست.
در همین رابطه روزنامه نیویورکتایمز از قول منابع دیپلماتیکی که نامشان را فاش نکرده است، گزارش داد که واشنگتن در حال بررسی طرح جدیدی برای ارائه است که تمرکز آن بر قطع اتصالات سانتریفیوژهاست. این روزنامه میگوید کارشناسان آمریکایی به دولت باراک اوباما، رئیسجمهوری آن کشور، گفتهاند ایالات متحده و همپیمانانش میتوانند مطمئن باشند که با قطع اتصالات، زمانی که لازم است تا تهران دست به تولید (احتمالی) بمب بزند را عقب انداخته و وقت کافی (در صورت رخ دادن چنین احتمالی) را برای نشان دادن واکنش خواهند داشت. پس از این گزارش، خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز ۲۹ شهریور ماه از قول منابع دیپلماتیک، که نام آنها نیز فاش نشده، گزارش مشابهی را منتشر کرده است. طرفهای مذاکره هنوز واکنشی به این گزارشها نشان ندادهاند، اما گروهی ۳۱ نفره از سناتورهای جمهوریخواه آمریکا در نامهای به جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا نگرانی خود را از پیشنهاد جدید دولت اوباما به ایران در مذاکرات ایران و ۱+ ۵ اعلام کردند.
سیدجلال دهقانی فیروزآبادی استاد روابط بین الملل دانشگاه علامه در تحلیلی در روزنامه اعتماد «ضرورت تصمیمهای فرامتنی در مذاکرات هستهای» را مورد توجه قرار داده و از جمله نوشته: اکنون نوبت امریکا و به ویژه دولت اوباماست که برای حل و فصل مسالمت آمیز که حداقلهای حقوق هستهای ایران را تامین و تضمین کند، باید دست به اخذ تصمیمهای سیاسی و راهبردی بزند. اول، امریکا و اوباما باید منافع ملی جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور مستقل و مطمئن را به رسمیت بشناسد. دوم، جایگاه و نقش منطقهای جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت منطقهای مثبت، مسوولیت پذیر و سازنده را به رسمیت بشناسد. سوم، امریکا و اوباما باید بر پایه اصل همزیستی مسالمت آمیز عمل کند. به گونهای که میتوان با وجود اختلاف نظرها، باورها، ارزشها و منافع در کنار ایران مستقل و انقلابی زندگی کند. چهارم، اوباما باید سیاست داخلی را از سیاست خارجی، به ویژه در مذاکرات هستهای جدا کند. اتخاذ مواضع رادیکال برای خشنودی مخالفان و تندروهای داخلی در واشنگتن به جای حل بحران، آن را تشدید میکند، چون از یک سو، سطح انتظارات تندروها در امریکا از مذاکرات را افزایش میدهد و از سوی دیگر، بیاعتمادی تهران نسبت به خود را افزایش میدهد.
پنجم و مهمتر از همه امریکا باید بین منافع ملی خود و رژیم اسراییل تفکیک و تمایز قایل شود، چون به گفته ناظران سیاسی در امریکا، سال هاست که امریکا گروگان این رژیم جعلی است و در سیاستهای جهانی این دم سگ است که سگ را میجنباند و نه برعکس.
اگر امریکا و اوباما این پنج تصمیم سیاسی و راهبردی را بگیرند، پرونده هستهای ایران قبل از سوم آذر نیز به ایستگاه سیاسی میرسد. در این شرایط مذاکرات هستهای پس از طی شش خوان در نیویورک و در خوان هفتم به نتیجه میرسد. در غیر این صورت و بدون اتخاذ این تصمیمهای سیاسی و راهبردی، این پرونده همچنان مفتوح خواهد ماند و نباید انتظار برخاستن دود سفید از آسمان ابری نیویورک کشید. اوباما به خوبی میداند که پروندههای راهبردی را با اراده سیاسی و تصمیم و تصمیم راهبردی میتوان مختومه کرد. همان گونه که نیکسون در سال ۱۹۷۲ این گونه عمل کرد. راه حل، پذیرش حق غنی سازی ایران در مقابل تضمینهای درون متنی و اخذ تصمیم راهبردی فرامتنی است.
بدبینانهترین موضع در این میان را روزنامه کیهان دارد. حسین شریعتمداری در سرمقاله این روزنامه با تیتر «خواب تازه حریف!» پس از طرح حملات خود به توافق ژنو نوشته که از دورهای به بعد رهبر انقلاب تیم هستهای را با نسخهای روشن و خالی از ابهام که حاوی خطوط قرمز غیرقابل عبور بود پای میز مذاکره فرستاد. از آن نقطه به بعد بود که آمریکا و متحدانش، راه را برای ادامه زیادهطلبیها و باجخواهیهای خود بسته دیدند چرا که ایران اسلامی کمترین عبور از خط قرمزهای ترسیم شده را نمیپذیرفت و چنین بود که مذاکرات بینتیجه به پایان میرسید و طرفین دست خالی به کشورهای خود باز میگشتند. حریف در این حالت، سه راه پیش روی داشت.
کیهان پس از طرح دو گزینه ترک میز مذاکره و یا حفظ ظاهر خطوط قرمز ترسیم شده و خالی کردن یا تغییر محتوای آنها درباره راه سوم نوشته: اما، موضوع اصلی یادداشت پیش روی که در آغاز به آن اشاره شد و اظهارات جسته و گریخته ولی صریح و جدی برخی از مقامات آمریکایی حکایت از آن دارد، عبور آمریکا از بنبست یاد شده با اتخاذ یک تصمیم غیرهستهای است. توضیح آنکه از چند ماه قبل در میان سیاستپردازان و تصمیمسازان آمریکایی این زمزمه شنیده میشود و به توهم بر این باورند که حمایت از دولت محترم با توجه بهحضور شماری از غربگرایان و نزدیکی برخی از اصحاب فتنه به آن میتواند آمریکا را به هدف اصلی خود که بیرون از چالش هستهای تعریف شده و اساسا چالش هستهای بهانهای برای آن است نزدیکتر کند. از این روی ـ باز هم بهزعم آنان ـ اگر دولت کنونی از مذاکرات دست خالی و بدون دستاورد قابل توجه بازگردد موقعیت و جایگاه جبهه اصلاحات ـ بخوانید مدعیان اصلاحات و نه همه آنها ـ در میان مردم با آسیب جدی روبرو میشود و این در حالی است که مدعیان اصلاحات در دوران حاکمیت خود بر دولت و مجلس ـ دوران اصلاحات ـ نشان دادهاند نهفقط میتوانند متحدان استراتژیک و قابل اعتمادی برای آمریکا باشند بلکه در جریان فتنه ۸۸ از تلاش و توطئه برای براندازی نظام اسلامی نیز دریغ نکرده و با این منظور مدیریت مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس را هم پذیرفته بودند.
شریعتمداری پس از مرور مواضعی از این دست نوشته: برخی از اصحاب فتنه نیز از داخل کشور پالسها و پیامهای مشابهی برای آمریکا میفرستند. به عنوان نمونه ـ و فقط یک نمونه ـ ارگان حزب کارگزاران به آمریکا توصیه میکند «موقعیت طلایی» به قدرت رسیدن «میانهروها» در ایران را از دست ندهد و اشتباه دوران کلینتون را تکرار نکند و مینویسد یک دهه قبل در دوران خاتمی «جرج بوش» شرایط فراهم شده ناشی از روی کار آمدن خاتمی را درک نکرد و در نتیجه در ایران با افراطیگری! و در خاورمیانه با موجی از قیامهای ضدغربی مواجه شد!
۳ ـ تردیدی نیست که روحانی، شخصیتی برخاسته از انقلاب اسلامی و مانند تیم هستهای مذاکرهکننده کشورمان فرزند انقلاب است و به خوبی میداند که در مذاکرات پیشروی حاصل خون صدها هزار شهید و خوندل خوردنهای ایثارگرانه مردم این مرز و بوم و ایران مقتدر را نمایندگی میکند.
و از سوی دیگر، دشمن در چالش هستهای فقط با دولت محترم روبرو نیست، بلکه با امت بزرگ و گوش به فرمان امام خویش طرف است و از این روی در ترفند یاد شده نیز، به یقین و مانند دهها ترفند و توطئه سختتر و پیچیدهتر دیگر با ناکامی روبرو خواهد شد و البته در این میان برای آنکه دندان طمع دشمن ـ ولو به توهم ـ تیز نشود، بایستی ادبیات سیاسی به کار گرفته شده از سوی رئیسجمهور محترم و تیم هستهای کشورمان نیز با آموزههای انقلاب اسلامی و صلابت آن همخوانی بیشتری داشته باشد. مثلا؛ در حالی که آمریکا هیچ فرصتی را برای کینهتوزی و ابراز دشمنی و نادیده گرفتن تعهدات خود از دست نداده است، شایسته نیست برادر عزیزمان جناب آقای دکتر ظریف اعلام کند، «اگر اوباما قول بدهد به قولش اعتماد خواهیم کرد»! و...