برداشت روزنامههای شنبه از گزارش روز گذشته وزارت علوم درباره پرونده بورسیهها، اختلاف بسیاری با هم دارد. اصلاحطلبان سخنان خاتمی در باره انتخابات پیش رو را جدی گرفتهاند. خاتمی از زاویه دیگری مهم مورد توجه قرار گرفته، روزنامههای اصولگرا او را به بهرهبرداری سیاسی از پروندههای گذشته اسیدپاشی متهم کردهاند. اسیدپاشی هم همچنان موضوع مورد توجه بیشتر روزنامههاست.
گزارش بورسیهها: موش زاییدن کوه یا رو شدن عمق فاجعه
برداشت روزنامههای شنبه از گزارش روز گذشته وزارت علوم در باره پرونده بورسیهها، اختلاف زیادی با هم دارد. روزنامه خراسان ترجیح داده به طور خلاصه از
«لغو بورسیه ۸۴۰ نفر، مهلت ۳ ماهه برای ۱۲۴۲ بورسیه و ارجاع ۴۴۸ پرونده به هیأت امنای دانشگاهها» خبر دهد و در ادامه نوشته: روابط عمومی وزارت علوم در اطلاعیهای اعلام کردکه از مجموع ۳۷۷۲ پرونده مورد بررسی، بین سالهای ۸۸تا ۹۲ در مجموع بورس تحصیلی ۸۴۰ نفر لغو شد، همچنین از میان این ۸۴۰ نفر ۳۶ نفر به قطع تحصیل و ۵۰۸ نفر به تحصیل با هزینه شخصی محکوم شدند. همچنین به ۱۲۴۲ بورسیه مهلت ۳ ماهه برای تعیین جا داده شده و پرونده ۴۴۸ نفر نیز برای تعیین تکلیف به هیأت امنای دانشگاهها ارسال شده است. پیشتر رئیس جمهور وعده داده بود که گزارش کامل موضوع بورسیهها تا پایان هفته منتشر خواهد شد. به گزارش ایسنا، اطلاعیه وزارت علوم دربخش نتایج بررسی وضعیت بورسیههای بدون آزمون آورده است: چنان که پیش از این نیز اعلام شده است، پذیرفته شدگان بدون آزمون طی سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲ در مجموع ۳۷۷۲ نفر بودهاند که به تفکیک در چهار گروه زیر قابل دسته بندی هستند؛
جوان عبارت
«جلوگیری از تحصیل ۳۶ نفر از بین ۳۷۷۲ بورسیه» را تیتر کرده و نوشته: وزارت علوم طی اطلاعیهای درباره نتیجه بررسی وضعیت بورسیههای تحصیلی اعلام کرد که از تعداد ۳۷۷۲ نفر بورسیه شده بین سالهای ۸۸ تا ۹۲ بورسیه ۵۰۸ نفر لغو شده اما با پرداخت هزینه مجاز به ادامه تحصیل هستند و فقط از تحصیل ۳۶ نفر جلوگیری میشود.
روابط عمومی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با صدور اطلاعیهای نتیجه بررسی وضعیت بورسیههای بدون آزمون را به شرح زیر اعلام کردکه که بورسیه تبدیل به داخل ۸۴۰ نفر لغو و هزینههای پرداختی از ۵۰۸ بورسیه پس گرفته میشود براین اساس فقط از تحصیل ۳۶ نفر جلوگیری میشود.
کیهان در آغاز مطلبش با تیتر
«بر خلاف ادعاها و جنجال چند ماهه: کوه پرونده بورسیهها موش زایید!» نوشته: پس از ماهها جنجال و تهمت و افترا پیرامون ۳۷۷۲ دانشجوی دکتری بورسیه شده در دولت دهم، وزارت علوم با صدور اطلاعیهای تنها ۳۶ نفر از بورسی شدگان را به علت ارائه اطلاعات نادرست، مشمول لغو بورس، قطع تحصیل و بازگرداندن هزینههای پرداختی وزارتخانه دانست!
این در حالی است که در برهه زمانی استیضاح وزیر سابق علوم، بسیاری از رسانههای زنجیرهای با استناد به آمار دروغین ۳۷۰۰ بورسیه خارج از ضابطه در دولت گذشته، اصرار نمایندگان مجلس بر برکناری فرجی دانا را به انگیزههای شخصی و انتقامگیری سیاسی ایشان در قضیه بورسیهها نسبت میدادند!
نکته قابل توجه دیگر پیرامون این اطلاعیه آنکه، تنظیم کنندگان آن در اقدامی جالب ۵۰۸ نفر از بورسیهشدگان خارج به داخل را مشمول لغو بورس، ادامه تحصیل با هزینه شخصی و بازگرداندن هزینههای پرداختی وزارت دانستهاند!
در همین رابطه اولین سؤالی که درباره ۵۰۸ نفر مذکور به ذهن خطور میکند این است که اگر بنابر ادعای وزارت علوم این افراد فاقد شرایط معدلی و سنی برای بورسیه شدن بودهاند، پس چرا علیرغم لغو امتیاز بورس، اجازه ادامه تحصیل به ایشان داده میشود؟!
اگر آن گونه که مسئولان وزارت علوم مدعی هستند، این عده به دلیل نداشتن شرایط تحصیلی، لغو بورس شدهاند، ادامه تحصیل ایشان ولو با هزینه شخصی خودشان، عین بیعدالتی و خلاف نص صریح قانون خواهد بود و اگر آنها شرایط بورس را داشتهاند، لغو بورسشان معنی ندارد! به نظر میرسد اقدام ناشیانه تنظیم کنندگان اطلاعیه وزارت علوم دولت راستگویان در گنجاندن اسامی ۵۰۸ نفر لغو بورسیه شده در کنار ۳۶ نفر محروم از تحصیل، فقط و فقط از باب افزایش کمیت شمار بورسیههای غیر قانونی بوده است تا اندکی از بار دروغ بزرگ بورسیههای خلاف قانون بکاهند! حال آنکه نیم نگاهی به این گزارش تنها و تنها یک نتیجه در بر دارد و آن چیزی نیست جز دروغ بودن آن همه ادعا!
اعتماد در ستون حرف روز در مطلبی با تیتر
«وفاداران به بهار!» نوشته: آقای دکتر محمدعلی نجفی حدود دو ماه را سرپرست وزارت علوم بود و انصاف باید داد که وظیفه خود را در رسیدن به یکی از مهمترین موضوعات این وزارتخانه یعنی فساد در تخصیص بورسیههای این وزارتخانه در دولت پیش، به نحو مطلوبی انجام داد و اکنون که وزیر پیشنهادی بعدی به مجلس معرفی شده است، ایشان با برجای گذاشتن یک گزارش خوب از یک مجموعه اقدامات بد و خسارت آفرین در دولت قبلی، این وزارتخانه را ترک میکند و زحمت این کار را از دوش وزیر بعدی برداشتهاند. گزارش ایشان را میتوان در روزنامه امروز مرور کرد. به ذکر جزییات آن نمیپردازیم ولی از بیان چند نکته نباید غافل شد.
این گزارش نشان دهنده عمق فاجعهای است که بر سر سطوح بالای آموزش عالی و تحصیلات تکمیلی کشور آمده، اتفاقی که در دوره سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲ انجام شده است. آیا ما حق نداریم بپرسیم که نمایندگان مجلس کنونی که چپ و راست در حال ارایه طرحهای قانونی هستند، چرا در برابر این اقدامات خلاف، هیچ اقدامی نکردند؟ مگر ممکن است کسی درون مجلس یا دولت قبلی باشد و از این فرآیند مطلع نباشد؟ پس چرا مطلع بودهاند و سکوت کردهاند؟
شرق نیز در توصیف
«جزییات بورسیههای غیرقانونی» نوشته: دولت همزمان با بیسابقهترین فشارهای سیاسی علیه وزارت علوم، وعده خود برای بررسی و معرفی متخلفان بورسیههای غیرقانونی را محقق کرد. روابطعمومی وزارت علوم روز گذشته نتایج بررسی سهماهه این وزارتخانه در رابطه با بورسیههای غیرقانونی پس از استیضاح رضا فرجیدانا را اعلام کرد. وزارت علوم در این اطلاعیه از لغو بورس ۸۴۰نفر، بیتوجهی وزیر اسبق علوم (کامران دانشجو) به اعتراضها درباره روند انتخاب بورسیهها، احتمال لغو بورس هزارو۲۴۱نفر و پیگیری قضایی مسئولان متخلف خبر داده است.
آرمان نیز در آغاز مطلبی با تیتر
«دلواپسان تهدید به شکایت کردند» در این باره نوشته: «وزارت علوم چرا در ارائه گزارش بورسیهها تعلل میکند؟ خودشان جواب میدهند که اصلا تخلفی اتفاق نیفتاده که بخواهند گزارش آن را به اطلاع مردم برسانند و از موضوع بورسیه به عنوان ابزار تبلیغاتی برای دولت یازدهم استفاده میکنند». این روایت برخی مخالفان دولت یازدهم است که هیچگاه تصور نمیکردند روز جمعه گزارش وزارت علوم در سایتهای خبری منتشر شود. همان گزارشی که سند تخلفات در ارائه بورسیه به دانشجویان و اساتید بود! سندی که نشان داد ۸۴۰ بورسیه با تخلف انجام شده است و آنچه ارائه شد تنها بخشی از گزارش بود. دیروز برخی با دیدن گزارش وزارت علوم رنگ چهرهشان تغییر کرد و در دل از خود پرسیدند یعنی ما هم جزو افرادی هستیم که در این گزارش به آنها اشاره شده است پس فرار به جلو را استارت زدند. «حالا ما میرویم و شکایت میکنیم».
حمایت اصلاحطلبان از راهبردهای انتخاباتی خاتمیشرق نوشته: سیدمحمد خاتمی در دیدار هفته گذشته خود با دانشجویان اصلاحطلب مثل همیشه مهمترین قسمت حرفهایش را به لحظات پایانی دیدار موکول کرد. پدر معنوی جریان اصلاحات این بار به طور صریح انتخابات مجلس آینده و نقش اصلاحطلبان در آن را مورد اشاره قرار داد. در حالی که پیشتر چنین ورود مستقیمی به این موضوع نداشت. او که اغلب اوقات، سخنانش توصیهگونه است، این بار، راهبردها و هشدارهایی را مطرح کرد که میتواند «ستاره راهنما» ی فعالیت سیاسی و برنامهریزی اصلاحطلبان باشد. رئیس «بنیاد باران» با بیان اینکه «هر جریانی ممکن است اشتباهاتی داشته باشد و ما منکر اشتباهات خود نیستیم»، تأکید کرده است: «با همه معتدلها گفتوگو میکنیم و امید است گروههای اصلاحطلب، اعتدالگرا و عقلای متعلق به هر جناح و گرایشی بتوانند مجلسی آرام و معتدل بهوجود بیاورند».
رئیسجمهور پیشین ایران افزوده است: «اصلاحات باید رویکردش رو به مردم باشد و کمک کند بدبینیهای احتمالی که نظام نسبت به این جریان پیدا کرده، حذف شود. اگر چنین نشود، نتیجهای جز واگذاری عرصه به تندروهای مسئولیتناپذیر جامعه حاصل نخواهد شد». خاتمی همچنین سخنان خود را با این جملات به پایان برده که «مجلس نباید در انحصار گروهی تندرو و انحصارطلب باشد و امید است گروههای اصلاحطلب، اعتدالگرا و عقلای متعلق به هر جناح و گرایشی بتوانند مجلسی آرام و معتدل به وجود بیاورند».
اغلب فعالان سیاسی اصلاحطلب، در یک برداشت از سخنان خاتمی با هم اشتراکنظر داشتند و آنهم این بود که روی سخنان خاتمی اگرچه گروههای اصلاحطلب است اما توجه به خطر و گستره نفوذ جریانهای افراطی از اهمیت بسیاری در سخنان او برخوردار است. به باور آنها سخنان خاتمی هشداری است تا همگان خطرات این گروه افراطی را بیشتر درک کنند و مانع از مانور بیشتر آنها شوند. به باور این فعالان سیاسی با میدانداری عقلای اصولگرا و اصلاحطلب، میتوان دایره نفوذ افراطیون را کاهش داد؛ نکتهای که خاتمی دقیقا به آن اشاره کرده بود.
رسول منتجبنیا، قائممقام حزب «اعتمادملی» در گفتوگو با «شرق» دقیقا همین موضوع را مورد اشاره قرار داده و از توطئه جریان افراطی برای جذب رای اصولگرایان سخن میگوید: «ما در شرایطی هستیم که یک گروه تندرو علاوه بر اینکه خود رویکرد افراطیگری دارند تلاش میکنند سایر اصولگرایان را نیز تحتتاثیر نظرات خود قرار دهند. از همینرو فشار فراوانی وارد میکنند تا آنها را به مسیر خود بکشانند».
منتجبنیا اضافه میکند: «موضوع این است که بدنه نظام و مسئولان ردهبالای آن با قاطبه اصلاحطلبان مشکلی ندارند بهخصوص با نیروهایی که همیشه در چهارچوب مصالح و منافع ملی رفتار کردهاند. اما این گروه افراطی در تلاش است تا چهره ساختارشکنی از اصلاحطلبان ـ هم در ذهنیت جامعه و هم در ذهن مسئولان بلندپایه ـ ایجاد کند و نگذارد وحدتی بین دوستداران نظام ایجاد شود. این گروه افراطی در رسانههای خود تلاش میکنند تا ضعفهای اصلاحطلبان در گذشته را بزرگنمایی و سیاهنمایی کرده و از این راه اصلاحطلبان را بهعنوان یک خطر بالقوه قلمداد کنند». او معتقد است: «اصلاحطلبان باید تلاش کنند تا این نقشه را نقشبرآب کرده و ذهنیتها نسبت به جریان اصلاحطلب را تغییر دهند. برای این منظور هم باید رفتوآمدها و حضور در جلسات و مجامع مختلف سیاسی را بیشتر کرده و در اظهارنظرها و برخوردها، روحیه تعادل و اعتمادی که بر کل جریان اصلاحطلب حاکم بوده را پررنگتر و شفافتر بیان کنند».
منتجبنیا درباره سخنان سیدمحمد خاتمی درباره مجلس نیز میگوید: «نه تنها مجلس باید در دست عقلا باشد بلکه همه امور مهم باید در دست افراد خردورز باشد که توجه آنها به مصالح ملی است و نه منافع شخصی. من چندسال گذشته هم گفته بودم که راه برونرفت از بحرانها واگذاری مسئولیتهای کلیدی و تصمیمات کلان به افراد معتدل است».
قائممقام «اعتماد ملی» میافزاید: «بسیاری از مشکلات و رفتارها بهدلیل حضور همین اقلیت افراطی در مجلس است. افرادی که تعدادشان کم و صدایشان بلند است. همین عده قلیل در حال ضربه زدن به کلیت نظام هستند. اینجاست که اعتدالگرایان و عقلای دو جناح باید دست در دست هم داده و در عین رقابتی که با یکدیگر دارند مانع از ورود افراطگرایان به مجلس شوند».
او به اصولگرایان توصیه میکند، «در دام فریبهای جریان افراطی نیفتند و فکر نکنند که تنها در صورت ائتلاف با افراطیها میتوانند پیروز شوند و در غیر این صورت از اصلاحطلبان شکست میخورند». همچنین از اصلاحطلبان نیز میخواهد که «تلاش کنند فهرست خود را از افراد معتدل تشکیل بدهند».
آمار اسیدی در نصف جهان و به میان کشیدن پای خاتمیشهروند نگاهی به
«آمار اسیدی در نصف جهان» داشته و نوشته: جهانبین حسنخانی مسئول روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در حالی آمار قربانیان اسید از ابتدای سالجاری در اصفهان را ١١نفر اعلام کرد که سیدحسن هاشمی، وزیر بهداشت با ارایه گزارشی از آمار متناقض سوختگی با اسید در اصفهان، گفت: آنطور که به من اطلاع دادهاند از ابتدای سال ٩مورد اسیدپاشی صورت گرفته که اغلب سرپایی درمان شدهاند، البته ۴ مورد از این موارد مرد بودهاند. هاشمی درباره سایر قربانیان اسیدپاشیهای اخیر نیز گفت: «درصد ضایعات سایر قربانیان کم است. تنها یک مورد نیز در بیمارستان اصفهان بستری است که سفارشهای لازم را برای انجام عمل چشم او کردهام».
با این حال جهانبین حسنخانی مسئول روابطعمومی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با توضیح درباره آمارهای اعلام شده از اسیدپاشی در اصفهان گفت: «از ابتدای امسال تاکنون ١١نفر بهدلیل سوختگی با اسید که ناشی از حادثه یا اسیدپاشی در اثر درگیری و مسائل شخصی یا تهاجم از سوی افراد ناشناس بود به بیمارستان سوانح سوختگی امام موسی کاظم (ع) شهر اصفهان مراجعه کردهاند. ما همه این آمار و اطلاعات را به وزارت بهداشت اعلام کردهایم و ممکن است وزیر بهداشت فرد منتقل شده از اهواز و خانمی که بر اثر حادثه دچار سوختگی شده را جزو آمار نیاورده باشد». دانشگاه علوم پزشکی اصفهان هم که تاکنون هیچگونه اطلاعرسانی شفافی در مورد جزییات حوادث اسیدپاشی منتشر نکرده بود صبح روز پنجشنبه جزئیاتی دقیق از وضعیت قربانیان اسیدپاشی ارایه کرد.
بر اساس خبر منتشره از این دانشگاه «از ابتدای مهرماه تاکنون ۴مورد اسیدپاشی روی خانمها در اصفهان صورت گرفته که ٢مورد سطحی و به صورت سرپایی درمان شده و ٢مورد که دارای آسیب بیشتری بودند بستری و تحت درمان قرار گرفتهاند». دختر ۲۶ساله با ٢۵درصد سوختگی دهممهرماه سالجاری حوالی ساعت ۳۰دقیقه بامداد توسط اورژانس شهر به این مرکز منتقل شده که از ناحیه سر و صورت، هردو چشم، گردن و سینه آسیب دیده و درمان وی تا ١۵مهرماه در این مرکز ادامه داشت. به رغم وجود تیم چشمپزشکی مجرب در اصفهان، پدر بیمار تقاضای انتقال به تهران جهت درمان چشمهای فرزندش را داشت که با رضایت شخصی ترخیص و توسط خانواده به تهران منتقل شد. مورد دوم که منجر به بستری شد، خانم ۲۵ساله دیگری بود که با ۱۲درصد سوختگی ٢٣مهرماه امسال حوالی ساعت ۵٠: ١٩ توسط اورژانس شهر به این مرکز منتقل شد. او از ناحیه سر و صورت، گردن، چشمها (به خصوص چشم چپ) سینه و دستها آسیبدیده که روند درمان او همچنان ادامه دارد.
وطن امروز در مقابل در مطلبی با تیتر
«مدافعان اسیدپاش مدعی شدند!» نوشته: اسیدپاشی اصفهان چند روزی است امنیت این شهر را تحت تأثیر قرار داده و اصفهانیها در خیابان نامطمئن قدم میزنند. موضوع اسیدپاشی نه از مهر ۱۳۹۳ که سالها قبل امنیت را از بین برده بود و تلنگری به نام آمنه بهرامی میتوانست این مساله را ریشهکن کند اما دخالتهای بیجا و دلسوزیهای مصنوعی با ژست حقوق بشری مانع از این شد که به اسیدپاشها هشدار داده شود، هشداری مثل اینکه اگر اسیدپاشی کنی و زندگیای را تباه کنی، قانون نیز با تو همان کار را خواهد کرد.
جالب اینکه اسیدپاشی روی صورت آمنه در چنین روزهایی رخ داد؛ ۱۰ سال پیش یعنی در آبان ۱۳۸۳ مجید موحدی، خواستگار سمج آمنه بهرامی اسید روی صورت وی میریزد و یک زندگی را میکُشد. اگر آنهایی که داعیه حقوق بشری دارند و دم از بخشش و گذشت در این باره میزنند یک روز، فقط یک روز جای خانواده آمنه بودند آیا سخنان خود را تکرار میکردند؟ روزهایی که صورت آمنه سوخته بود و حتی پزشکان نمیتوانستند به صورت او نگاه کنند و اشک میریختند، روزهایی که پوست و گوشت صورت آمنه همراه پانسمان در میآمد و او از درد به خود میپیچید، روزهایی که پلک چشم او درآمد و برای اینکه چشم عفونت نکند با دستگاههای ویژه از وی مراقبت میشد، روزهایی که یک چشم او را بعد از ۱۷ بار عمل جراحی تخلیه کردند و چشم دیگرش فقط چند درصد بینایی داشت، روزهایی که صورت او گوشت اضافی آورد و کمتر کسی دوست داشت نگاهش کند!
آمنه از همان ۱۲ آبان ۱۳۸۳ مرده بود و قاتلش ژست یک مرد عاشق گرفت و پدر این قاتل هم دست به دامن رسانههای بیگانه شد تا سناریوی تازه حقوق بشری کلید بخورد. رأی دادگاه عادلانه بود، قصاص؛ چشم در برابر چشم! آنقدر خلأ قانونی بود که دادگاه حکم به ریختن اسید روی صورت ندهد اما همین هم میتوانست بازدارنده باشد، کور شدن با اسید. آمنه تصمیم خود را گرفته بود، او میخواست برای یک بار هم شده بقیه او را درک کنند، بدانند که زندگیاش تباه شده اما او در یک لحظه احساس کرد گویا همه علیهاش هستند و با نفرت نگاهش میکنند. «دولت نروژ حکم دادگاه اسیدپاشی را محکوم کرد و اجرای چنین حکمی را به اعمال دوران بربریت تشبیه کرد و آن را غیرانسانی خواند. دولت بلژیک نیز از دولت ایران خواسته بود این مجازات غیرانسانی را متوقف سازد و دولت انگلستان نیز خواستار توقف مجازات غیرانسانی کور کردن با اسید شد» اینها از جمله خبرهایی بود که خوراک رسانههای بیگانه را جور کرده بود و در داخل نیز ژست «گذشت» گرفته شد. گویا آمنه میخواهد جنایتی مرتکب شود! آمنه در چنین شرایطی قاتل زندگی خود را بخشید تا همه از شادی منفجر شوند؛ تا تیتر بزنند: «آمنه: بخشیدم تا مردم خوشحال شوند». او آنقدر تحت فشار بود که فکر میکرد اگر یک اسیدپاش را ببخشد، مردم خوشحال میشوند و هیچکس جملات دیگر او را نشنید. آمنه قبل از بخشش جملهای گفت که الان به کار میآید: «من کینهای نیستم، در این مدت به این باور رسیدم که اجرای این حکم را برای خودم نمیخواهم».
هیچکس حرفهای آمنه را نشنیده بود و نمیفهمید که منظورش چیست. اجرای این حکم را برای خودم نمیخواهم یعنی اینکه اجرای این حکم موجب خواهد شد هر کسی که قصد اسیدپاشی دارد عبرت بگیرد از داستان آمنه و مجید، نه اینکه به راحتی اقدام به این کار کند. درک این موضوع سخت نبود اما کسی نشنید و همه از بخشش و گذشت سخن میگفتند. جالب اینکه بعد از بخشش آمنه مدعیان حقوق بشری و آنهایی که گزارشهای رسانههای بیگانه را تایید میکردند، یکییکی خود را نشان دادند. محمد خاتمی بعد از این موضوع در ۱۰ مرداد ۱۳۹۰ یادداشتی در سایت شخصی خود نوشت که در این برهه زمانی قابل تامل است: «سالها پیش، در دوران ریاستجمهوری که همواره دغدغه امنیت عمومی و نگاهداشت حق و حرمت مردم را داشتیم (هر چند در این باب آن گونه که دلخواه بود، موفق نبودیم) و مشکلات و مسائل اجتماعی و پرخاشگریها و آسیبها هرگز قابل مقایسه با امروز نبود، هنگامی که خبر رسید که سنگدل منحرف و بیانصافی بر چهره دختر جوانی که شادابی و زیبایی از جمله سرمایههای زندگی او است اسید پاشیده و حاصل جنایت، محرومیت آن دختر جوان از نعمت بینایی و آسیب جدی به همه صورت و چهره او بوده است، بر خود لرزیدم، نه تنها براساس یک احساس شخصی که به خاطر مسئولیت بزرگ اجتماعی که ملت بزرگ بر عهده ما گذاشته بود و مگر از مهمترین مسئولیتهای دولت حفظ و بسط امنیت اجتماعی در کنار حفظ و بسط امنیت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی نیست؟ هر چند که نمیتوان جامعهای را در نظر آورد که هیچ نقطه ناامنی در آن نباشد ولی نگرانی از اینکه ناامنیها گسترده شود امری بجاست. آن روز این داستان غمانگیز پیگیری شد ولی مگر میشد آنچه را آمنه خانم بهرامی عزیز از دست داده است به او برگرداند و تنها نقطه امید، شکیبایی و بالا بودن توان تحمل این خانم بزرگوار و خانواده شریف او بود و آن سوی داستان جوان نگونبختی که شکوه زندگی خود و دیگری را نگونسار کرده بود و بدترین روزهای خود را میگذراند تا از یک سو حکم دادگرانه دادگاه او را به کیفر عمل زشت خود برساند و از سوی دیگر تازیانه تابسوز ملامت وجدان.
امروز وقتی در خبرها آمد که «آمنه» در کمال بزرگواری، آموزگاری کرد و از حق قصاص خود گذشت، بر همه ثابت شد که در برابر سنگدلی و بیآزرمی و نفرتپراکنی و خودخواهی و کینهتوزی هنوز میتوان از مهربانی، شرافت و احترام به زندگی، دیگرخواهی و بزرگمنشی هم سراغ گرفت و زیبایی را در اوج آن به تماشا نشست. آنچه آمنه از خود نشان داد حکایتگر آن است که جان زیبا و شکوهمند را هیچ عاملی جز نفرت و نابردباری و خشونت نمیتواند زشت کند یا زشت بنمایاند».
خاتمی از این موضوع بهرهبرداری سیاسی هم میکند و در جمله پایانی خود مینویسد: «آیا در عرصه زندگی سیاسی و اجتماعی نیز نمیتوان از آمنه آموخت و بحران را با آرامش و تنش را با احترام به یکدیگر و پاسداشت حق و حرمت انسان و دوری از غرور ـ بویژه آنان که قدرت بیشتری دارند ـ سودا کرد؟»
در ستایش این مهربانی، خیلی چیزها نوشتند و «گذشت» را ستودند اما «قصاص» فراموش شد. آمنه برای کینه نمیخواست اسیدپاش را کور کند و میخواست اسیدپاشهای احتمالی آینده بترسند، مانند موضوع قصاص قتل که هیاتهای فرهنگی و هنری و سیاسی راه میافتند تا برای بخشش یک قاتل کاری کرده باشند و ژست صلح و دوستی بگیرند!