به ظاهر روزهای سخت تصمیمگیریهای سیاسی برای هاشمی رفسنجانی در حال تکرار است. کیهان دیدگاههای افرادی را مورد توجه قرار داده که بر این باورند پرونده اسیدپاشی در اصفهان مانند پرونده ندا آقاسلطان به جایی نخواهد رسید. مذاکرات هستهای نیز از زوایای گوناگون مورد توجه روزنامهها قرار گرفته است.
کیهان: پرونده اسیدپاشی در اصفهان مانند پرونده ندا آقاسلطان به جایی نخواهد رسید کیهان در یکی از خبرهای ویژه امروز خود با تیتر
«سرنخ خارجی جنایت اسیدپاشی به روایت ۲ اصلاحطلب» نوشته است: «اسیدپاشی در اصفهان دسیسه خارجیها بود»؛ این مطلب را هادی غفاری از اعضای مجمع نیروهای خط امام گفت.
وی ضمن سخنانی در حسینیه دارالزهرا با اشاره به جنایت اسیدپاشی در اصفهان گفت: ما خدا را شاکریم که دشمنان ما را از احمقها قرار داده است. من حدسم این است که این کار خارجیها و یک دسیسه بوده است. درست است چند نفر قربانی شدند اما اتفاقا این کار که کار بسیار کثیفی بود به نفع دین تمام شد.
وی افزود: این اتفاق نشان داد منطق و کتاب و استدلال آنها اسید است. آن هم در برابر استدلال قرص و محکم این دین.
در همین حال داریوش سجادی مشاور سابق کروبی در وبلاگ خود نوشت: دادههای میدانی جملگی نشان از آن دارد که در ماجرای اسیدپاشیهای اخیر در اصفهان نباید امیدی به یابش عامل یا عوامل این جنایت داشت. ظواهر امر موید آن است که این جنایات با برخورداری از یک عقبه حرفهای و به صورتی محاسبه شده و هدفمند به وقوع پیوسته. جنس اسیدپاشیهای اخیر قرینهای از «ترور» ندا آقاسلطان در شهرآشوبی سال ۸۸ است که به صورت طبیعی تاکنون نه تنها عامل یا عوامل آن جنایت پیدا نشدند بلکه حتی هیچ ردی از دو فیلمبردار حرفهای حاضر در صحنه جنایت نیز پیدا نشد! فیلمبردارانی که به سهولت میتوانستند همانند دیگر اسلاف خود در جنبش سبز با معرفی و حضور خود در غرب در ناباورانهترین تیراژ ممکن خود را در کسری از زمان به مشهورترین شخصیتهای جهانی مبدل کرده و در کانون اعطای مدل به مدل جوایز مالی و حقوق بشری قرار بگیرند. اما علیرغم گذشت بیش از ۵ سال از آن ماجرا چنان فیلمبردارانی همچنان مفقودالاثر و مجهولالهویه ماندهاند!
سجادی میافزاید: رسوایی ماجرا آنجا شدت و عمق یافت که نسخه دوم از فیلم صحنه ترور آقاسلطان تا یک سال پنهان بود و هیچ کس از وجود آن خبر نداشت و درست در سالگرد آن ماجرا «تصادفا» از استودیوی تلویزیون فارسی BBC سر درآورد و آنتن گرفت! مشترکات ترور آقاسلطان با اسیدپاشی در اصفهان تا آن اندازه هست که بتوان مانند ۸۸ وحدت آرمانی ثلاثی انگلستان ـ اسرائیل ـ عربستان را در این دو سانحه ردیابی و گمانهزنی کرد.
سجادی با اشاره به نقشآفرینیهای خاص شبکههایی نظیر فاکس نیوز، بیبیسی و العربیه در ماجرای ترور ندا آقاسلطان مینویسد: در ماجرای اسیدپاشی در اصفهان به وضوح میتوان رد پای آن ثلاثی را گمانهزنی کرد. امری که در میانه سناریو «اسلامهراسی» منتجه از توحش داعشیان اکنون میتواند با انتساب اسیدپاشیها در اصفهان به منسوبان و حامیان مذهبی حکومت با ضریب بالایی سناریوی «ایرانهراسی» در افکار بینالملل را نیز توام با موفقیت و باورپذیری کند. بیجهت هم نیست که از فردای مخابره ماجرای اسیدپاشی، BBC بالاترین و بیشترین جهد ممکن در القا و احتمال و انتساب ماجرای اصفهان به اقشار مذهبی را بکار بست! و همگام با BBC شاهد بسیجی گسترده و معنادار و خلقالساعه در حد فاصل اپوزیسیون خارجی ایران تا مطبوعات نزدیک به سبزها در داخل شدیم که متفقا بر طبل «مذهبی بودن» و «افراطی بودن» و «تحتالحمایه بودن» عوامل اسیدپاشی در اصفهان «کوبشی» مفهوم و معنادار و قابل فهم اعمال کردند!
همکار سابق نشریات اصلاحطلب همچنین یادآور شد: بیجهت هم نبود که در فردای ماجرای اسیدپاشی در اصفهان، وزارت خارجه انگلستان به شکلی معنادار ضمن صدور اطلاعیهای شداد و غلیظ ایران را کشوری فاقد امنیت برای سفر اتباع خود معرفی کرد و خواستار پرهیز شهروندانش از مسافرت به ایران شد! تا از این طریق به جنبش افکار عمومیسازی علیه «ایران متهم به خشونتورزی دینی علیه شهروندانش» مساعدت و امدادرسانی کرده باشد؛ شرارتی که تا آن درجه چاشنی داشت تا بتواند سرآمدانی مانند دکتر سروش و چند تن دیگر از مخالفان حکومت در ایران را خواسته یا ناخواسته مجبور به بازی در زمین خود کند و آنها را قبل از آنکه ردی از عامل یا عوامل اسیدپاشیهای اصفهان پیدا شده باشد متقاعد بر این کند که بلاشک و بلاتردید عامل اسیدپاشیها در اصفهان افراد مذهبی و متشرع و دلچرکین از بدحجابی بانوان در ایران و ایضا برخوردار از حمایتهای حکومتیاند!
صدای واحد مسئولان ایرانی در آستانه روزهای سرنوشت ساز هستهایهفتههای پایانی مذاکرات هستهای، باعث شده که به تدریج اخبار مربوط به مذاکرات سهم بیشتری از صفحات روزنامهها را از آن خود کند.
خراسان در گزارشی در این باره نوشته: در حالی که سلطان نشین عمان هفته آینده، میزبان وزرای خارجه ایران، آمریکا و کاترین اشتون در روزهای ۱۸ و ۱۹ آبان (۹ و ۱۰ نوامبر) خواهد بود تا به گفته برخی منابع خبری شایدگره مذاکرات در روزهای پایانی ضرب الاجل ۲۴ نوامبر (۳ آذر) در مسقط باز شود، سیدعباس عراقچی عضو ارشد تیم هستهای کشورمان اعلام کردکه نهمین دور از مذاکرات با کشورهای ۱+ ۵ نیزسه شنبه هفته آینده ۲۰ آبان (پس از مذاکرات ۳جانبه ۲روزه) در همین شهر، برگزار میشود. همزمان محمد جواد ظریف نیز تأکید کرده که بدعهدی آمریکا مانع توافق هستهای است.
به گزارش خراسان، سید عباس عراقچی در جمع خبرنگاران تصریح کرد که ما در تقویم کاری خود ۱۸ تا ۲۴ نوامبر (۲۷ آبان تا ۳ آذر) را خالی گذاشتهایم. این در حالی است که به گزارش ایتارتاس، سخنگوی کاترین اشتون تأکید کرد که دور جدید مذاکرات ۱+ ۵ (۲۷ آبان) در شهر وین آغاز خواهد شد. اتحادیه اروپا پیشتر نیز در صفحه توئیتری خود خبر از برگزاری نشست هستهای در ۲۷ آبان داده بود. وزارت خارجه آمریکا نیز این خبر را تأیید کرده بود. مقامات ارشدکشورمان تاکنون از تأیید مذاکرات در ۲۷آبان در وین اجتناب ورزیده و اعلام کردهاند که تاریخ و مکان دقیق این مذاکرات هنوز مشخص نشده است. یک عضو تیم هستهای که خبرگزاری ایرنا نامش را ذکر نکرده است، با تأکید بر اینکه هنوز درمورد زمان و مکان دور بعدی مذاکرات (پس از مسقط) توافقی نشده است گفت: «درنشست یک روزه مسقط در ۲۰ آبان در باره زمان و مکان دور بعدی مذاکرات با گروه ۱+ ۵ گفتوگو و توافق میشود». در این میان، به گزارش تسنیم، محمدجواد ظریف، در مصاحبه با شبکه سی سی تی وی چین در پاسخ به سؤالی درباره موانع پیشِ روی دستیابی به توافق از جمله اعتماد دوجانبه گفت: «مردم ایران به آمریکا اعتمادی ندارند، زیرا آمریکا سابقه خوبی در پایبندی به تعهداتش ندارد، این یکی از موانع [دستیابی به توافق] است».
وی همچنین در دیدار وزیر خارجه نروژ در تهران تأکید کرد: در صورتی که حقوق هستهای ایران به رسمیت شناخته شود، ایران آماده توافق است. همزمان، به گزارش فارس، «آمانو» مدیر کل آژانس روز دوشنبه در نشست مجمع عمومی سازمان ملل بار دیگر به تکرار ادعاهای خود در مورد برنامه هستهای ایران پرداخت و خواستار اجرای کامل اقدامات عملی مورد توافق دوجانبه شد.
به نوشته خبرگزاری شینهوا، آمانو گفت: ایران اغلب اقدامات عملی مورد توافق ذیل چارچوب را اجرا کرده است، اما نه همه آنها را. وی همچنین با بیان اینکه آژانس همچنان در حال بررسی عدم انحراف برنامه هستهای ایران است، گفت: آژانس نمیتواند با اطمینان عنوان کند که تمامی مواد هستهای موجود در ایران، در راستای اهداف صلح آمیز به کار گرفته شدهاند. از سوی دیگر، به گزارش فارس، «وندی شرمن» که سرپرستی تیم آمریکا در مذاکرات هستهای را بر عهده دارد، روز دوشنبه به عنوان قائم مقام موقت وزارت خارجه آمریکا معرفی شد. قائم مقام پیشین وزارت خارجه آمریکا، «بیل برنز» دیپلمات کهنه کار این کشور بود که هفته گذشته از این سمت بازنشسته شد اما بیبی سی گزارش داد که وی قرار است همچنان در مذاکرات به عنوان کارشناس حضور داشته باشد.
روزنامه اعتماد امروز دستکم سه جنبه از مذاکرات را در سه مطلب مورد اشاره قرار داده و در آغاز مطلبی با تیتر
«صدای واحد ایران در آستانه روزهای سرنوشتساز هستهای» که در آن آخرین مواضع برخی مقامات در قالب چهار جمله «روحانی: با اراده جدی، تا سوم آذرمی توانیم به توافق در همه زمینهها برسیم»، «لاریجانی: با عقلانیت در ۱+ ۵، میتوان به تفاهم هستهای دست یافت»، «ظریف: با به رسمیت شناخته شدن حقوق هستهای، آماده توافقیم» و «شمخانی: تیم مذاکره کننده ایران اختیارات کافی دارد» خلاصه شده، نوشته: پاییز است، اما مسئولان رده بالای کشور به بهار مذاکرات هستهای امید دارند. حالازمان چیدن میوههایی است که مذاکره کنندگان هستهای یک سال برای رشد آن تلاش کرده بودند: توافقی که بسیاری معتقدند ایران در چند قدمی آن قرار دارد و تنها کمی اراده جدی طرفهای مذاکره را میطلبد. روزهای اخیر پر بود از ابراز امیدواری مقامات کشور نسبت به همین توافقی که بسیاری به حصول آن دل بستهاند. میگویند که مذاکرات در مسیر روشنی قرار گرفته است، نگاهها به یکدیگر نزدیک شده و حالانوبت آن سوی طرفهای مذاکره است که با به رسمیت شناختن حقوق ایران و برداشتن تحریمها و یک اراده کلی به توافق برسند. ۲۰ روز تا مهلت توافق هستهای باقی مانده است و روزهای پایانی مهمتر شدهاند. دیدار سه جانبه در مسقط در راه است. ۱۸ و ۱۹ آبان مسقط میزبان وزرای خارجه ایران و امریکا و مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا است و کمی بعد زمان آخرین مذاکرات است. در داخل اما در کنار همه انتقادهایی که هر چند روز یک بار به مذاکرات هستهای و نتیجه احتمالی آن میشود آنچه از متن صحبتهای مسئولان رده بالای کشور بیرون میآید «امید» است: امیدی که به نتیجه نهایی این مذاکرات دارند و مشخص میکند که مسیر رسیدن به توافق به درستی طی شده و حالازمان دستیابی به توافق جامعی است که بسیاری به آن امید دارند. رئیس جمهوری شاید امیدوارترین فرد به نتیجه مذاکرات هستهای باشد.
اعتماد همچنین در آغاز مطلبی دیگر با تیتر
«نمایندگان منتقد طرح زمین مانده را زنده میکنند؛ آخرین سد منتقدان در مقابل آخرین دور مذاکرات» نوشته است: دلواپسان هستهای در مجلس طرحی قدیمی را دوباره زنده میکنند، طرحی که یک سال است که نتوانسته در فضای بهارستان راه به جایی ببرد: «الزام دولت به رعایت خطوط قرمز در مذاکرات هستهای». از همان روزهای شروع مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵ در ژنو، منتقدان «بهارستان نشین» مذاکرات دو اقدام را در دستور کار خود قرار دادهاند، یکی الزام تصویب توافقنامه هستهای در مجلس و دیگری هم همین طرحی که روز یکشنبه رئیس کمیته هستهای مجلس از تهیه دوباره آن خبر داده است.
این روزنامه همچنین حملات انتقادی تند به دولت و مذاکرات را ذیل مطلبی با عنوان «منتقدان، دولت و مکتب عاشورا را مقابل هم قرار دادند» پوشش داده و نوشته: کمتر از ۲۰ روز قبل از دور نهایی مذاکرات هستهای، منتقدان دولت سعی میکنند از هر فرصتی بیشترین بهره را ببرند. فرصت این روزها یادآوری واقعه «عاشورا» است: واقعهای که منتقدان میگویند دولت در جهت خلاف آن حرکت میکند. از جمله حمید روحانی که به صراحت گفته است: «کسانی که راه مذاکره و سازش را پیش گرفتند به مکتب حسین (ع) پشت کردند». در همین حال مرتضی آقاتهرانی، دبیرکل جبهه پایداری هم از فرصت سخنرانی در مراسم عزاداری عاشورا استفاده کرده و گفته که «مذاکره و توافق همیشه ارزشمند نیست» و «در راه مقاومت حتی اگر لازم بود باید جان داد». سخنان آقا تهرانی هم مشخصا دولت و مذاکرات هستهای را هدف گرفته است. کمتر کسی است که نداند روی تابلوی اصلی اردوگاه منتقدان و مخالفان سیاسی دولت در داخل عنوان «جبهه پایداری» نوشته شده است و مرتضی آقاتهرانی هم دبیرکل همین تشکیلات سیاسی است.
ابتکار نیز ترجیح داده گمانهزنی محافل بین الملی از نتایج مذاکرات را در قالب مطلبی با تیتر
«سناریوهای بعد از توافق» مورد بررسی قرار دهد. در این مطلب امده: درحالی که ضرب الاجل تعیین شده در توافق ژنو برای برداشتن تحریمها و رسیدن به توافق نهایی در حال به پایان رسیدن است، نتیجه مذاکرات چند ماه گذشته و روزهای منتهی به پایان مهلت مقرر در کانون تفسیرها و گمانه زنیهای تحلیل گران و رسانههای بینالمللی واقع شده است. تحلیل گران سناریوهای مختلفی را برای روزهای پس از توافق نهایی در نظر گرفتهاند که یکی از آنها آینده روابط ایران و آمریکاست. موضوعی که اگرچه مربوط به دوکشور یکی در قاره کهن آسیا و دیگری در قاره جوان امریکاست، اما بدون تردید بخش اعظمی از جهان سیاسی و دیپلماسی را درگیر خود ساخته است. از همین منظر است که تحلیل گران بخشی از نتایج این توافق را به وضعیت مناسبات این دوکشور که در سه دهه گذشته همواره رابطه خصم آلودی با هم داشتهاند، ربط دادهاند.
النهار در تحلیلی که دیپلماسی ایرانی منتشر کرده، در این ارتباط آورده است: در بیست و چهارم نوامبر (۲۷ آبان) ماراتون مذاکرات ایران با ۱+ ۵ آغاز میشود، مذاکراتی که دو طرف تصمیم میگیرند که آیا میتوانند به اختلافات خود بر سر برنامه هستهای ایران پایان دهند یا خیر. همه نشانهها حاکی از آن است که ایرانیها، اقلا جناح حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، عجله دارند که به پروتکلی بر سر توافق هستهای دست یابند و تحریمهای اقتصادی که چالشهای بزرگی برای ایران به وجود آورده است، فورا رفع شوند. تهران مخفی نمیکند که رفع تدریجی تحریمها را رد میکند و میخواهد که تحریمها به یک باره لغو شوند. در مقابل رئیس جمهوری امریکا، باراک اوباما نیز مخفی نمیکند که ماموریت خود را در کاخ سفید به رسیدن به توافق نهایی بر سر برنامه هستهای ایران متمرکز کرده و انتظار دارد که این توافق بابی مهم در ایجاد تحولی تاریخی در روابط تهران و واشنگتن بگشاید، همان طور که در زمان ریچارد نیکسون، رئیس جمهوری اسبق امریکا تحولی تاریخی در روابط واشنگتن و پکن به وجود آمد که این تحول با تدبیر هنری کسینجر، وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده حاصل شد. تحول در روابط امریکا – چین به اندازهای گسترش یافت که اکنون میبینیم دو طرف در مرحلهای از شراکت اقتصادی گسترده به سر میبرند. کما اینکه تنشهای موجود میان دو کشور نیز فروکش کردهاند. بر کسی پوشیده نیست که باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا در بعد سیاست خارجی در بسیاری مناطق شکست خورده است و اکنون فقط امیدش را به توافق بر سر برنامه هستهای ایران بسته است تا بتواند بابی تازه در روابط با ایران بگشاید. این نظری است که بسیاری از تحلیلگران و ناظران به آن معتقدند. اگر اوباما به انتظاراتش در این زمینه برسد و همان طور که تیمش اصرار دارند، بتواند این تحول را ایجاد کند، آنگاه این احتمال وجود دارد که ایران در آینده به متحدی برای امریکا تبدیل شود و نوعی از پیمان استراتژیک و شراکت میان دو کشور همانند قبل از انقلاب به وجود آید. البته این بار با ایران انقلابی و حکومتی از نوع دینی حاکم بر آن. اگر به گزارشها توجه کنیم در مییابیم که ما در برابر دو طرفی هستیم که هر کدام به دلایل خاص خود به دنبال رسیدن به توافق هستهای است، و آغاز مذاکرات جدید بر سر روابط دو جانبه به ویژه در مورد منطقه خاورمیانه، که ایران تلاش دارد امریکا را وادار کند که به نقش مرکزی آن اعتراف کند، کلید خواهد خورد.
این فرصت همچنان به قوت خود باقی است، حتی میتوان گفت موضوعات مختلفی بر روی میز مذاکرات کشورهای درگیر منطقهای و همچنین اروپاییها قرار دارد که منتظرند بعد از توافق نهایی بر سر آنها با ایران وارد گفتگو شوند.
در حالی که ایران در بعد منطقهای و دیپلماتیک روز به روز پیشرفت میکند و میرود تا به دستاوردهای بزرگی دست یابد، دیگر قدرتهای منطقهای از جمله عربستان و ترکیه در وضعیتی هستند که حسادت کسی را بر نمیانگیزند. آنها به ویژه از اینکه امریکاییها و ایرانیها به سمت بهبود روابط حرکت کنند و روابطی بسیار نزدیک را با یکدیگر پایه ریزی کنند، بسیار نگران هستنند و تا کنون نتوانستهاند در این رابطه شکافی ایجاد کنند.
این در حالی است که هر دو آنها همچنان نتوانستهاند روابط خود را به تهران بهبود بخشند و روابط جدی و عمیقی را با آن بنا کنند، آنها در پروندههای مختلف در راس آنها پرونده سوریه با ایران اختلافهای سنگینی دارند.
شکی نیست که اختلافها بر سر مصر نیز جدی است، اما در زمانی که کاخ سفید به ریاست باراک اوباما میرفت تا تحولی در روابط بینالمللی ایجاد کند، آیا قدرتهای بزرگ منطقهای مثل عربستان و ترکیه و مصر فکر میکردند که به ابزاری برای تشکیل محوری برای رویارویی با خطری بزرگتر برای خود یعنی افزایش نفوذ و قدرت گرفتن ایران رو به رو شوند؟
هاشمی و یک تصمیم دشوار دیگرمصطفی داننده از روزنامهنگاران مشهور به هواداری از هاشمی رفسنجانی در سرمقاله روزنامه ابتکار با تیتر
«هاشمی و یک تصمیم دشوار دیگر» نوشته: روزها برای آیتالله در حال تکرار است. روزهایی که او منتظر حضور فردی صلاحیت دار برای تکیه زدن به صندلی ریاست مجلس خبرگان است. روزهایی که برای رئیس جمهور اسبق ایران تداعی کننده روزهای بعد از درگذشت آیتالله مشکینی و انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ است. به یاد داریم روزهایی را که هاشمی رفسنجانی در جریان انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم، بارها اعلام کرد که اگر فردی که مدنظرم است و توانایی تکیه زدن به صندلی ریاست قوه مجریه را دارد وارد کارزار شود، من برای این پست نامزد نخواهم شد.
بعد از درگذشت آیتالله مشکینی، نیز با همین شیوه هاشمی رفسنجانی اعلام کرده بود اکر افرادی مانند آیتالله مهدوی کنی و یا آیتالله واعظ طبسی وارد میدان شوند، او برای پست ریاست مجلس خبرگان نامزد نخواهد شد.
حالا بعد از درگذشت آیتالله مهدوی کنی، باز هم هاشمی رفسنجانی در میدانی انتخابی سخت قرار گرفته است ولی اینبار نگفته است اگر زید یا امر بیایید نخواهم آمد بلکه اینبار صریح اعلام کرده است: «درصورتیکه بعضی افراد که آنها را برای ریاست خبرگان صالح نمیدانم قصد کاندیدا شدن داشته باشند، آمادگی خود را برای کاندیداتوری ریاست این مجلس اعلام خواهم کرد».
این سخنان هاشمی یک تفاوت بزرگ با سال ۸۴ و ۸۶ دارد و آنهم اینکه پیر سیاست ایران، حضور نیافتن خود را منوط به حضور اشخاص شاخصی نکرده است بلکه شرط حضور پیدا نکردن خود را نامزد نشدن صلاحیت ندارها برای ریاست مجلس خبرگان اعلام کرده است.
این به خوبی نشان میدهد که آیتالله از سوی عدهای در مجلس خبرگان احساس خطر میکند. مسیر کشور در هشت سال گذشته و پررنگ شدن گفتمان تندروی در مقابل گفتمان اعتدال، هاشمی رفسنجانی را برآن داشته است تا از تکرار این گفتمان در کشور جلوگیری کند.
هنوز هم بسیاری روزهای پر تنش دهه ۸۰ ایران را فراموش نکردهاند. روزهایی که جریان تازه سردرآورده در سپهر سیاست ایران عنان کار را به دست گرفتند و تلاش کردند تا از هر طریقی شده کشور را از مسیر خود خارج کنند. آنها هم به قوه مجریه هم به قوه مقننه نفوذ کردند و شرایطی را رقم زدند که حتی در سالهایی ابتدایی انقلاب نیز شاهد آن نبودیم. این افراد که خود را انقلابیتر از انقلابیها معرفی میکنند، تمام جریانهای سیاسی مقابل خود را خارج شده از مسیر انقلاب و ولایت میدانند و اعتقاد دارند که به غیر از آنها کسی به حق نیست. آنها گفتمان بداخلاقی، بیاحترامی به بزرگان و ضربه زدن به آرمانها انقلاب را به نام انقلابی بودن نهادینه کردند که حاصل آن مشکلات کشور در روزهای اخیر و برخی ناهنجاریهای اجتماعی است.
این گروه خود را به حق میدانستند و در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ نیز اعلام کردند که نامزد مورد نظر ما «تنها» فرد اصلح برای ریاست جمهوی ایران است.
آیتالله هاشمی که بنا بر گفته خودشان از همان روز اول یعنی در سال ۸۴ مخالف این گفتمان بود و هنوز هم هست به خاطر تکرار نشدن حوادث گذشته، به ویژه در زمانی که دولت در دست سیاستمدار معتدلی به نام حسن روحانی است، میخواهد مجلس خبرگان نیز به دور از افراط گرایی اداره شود.
ریاست مجلس خبرگان همیشه بر عهده کسانی بوده است که مورد احترام تمام گروههای سیاسی اعم از چپ و راست بوده است. آیتالله مشکینی، آیتالله هاشمی و آیتالله مهدوی کنی هر سه از چهرههای پرنفوذ و مورد احترام گروههای سیاسی بودهاند و الان نمیشود تصور کرد فردی بر این کرسی تکیه بزند که بر خلاف این سنت رفتار کند. ریاست مجلس خبرگان باید نماد اعتدال در نظام جمهوری اسلامی باشد و این مهمترین درخواست آیتالله از رئیس آینده این مجلس است.
مسألهای که بنا بر رفتارشناسی هاشمی رفسنجانی قابل پیش بینی است این معناست که اگر آیتالله احساس کند با حضور افرادی اعتدال در انقلاب اسلامی در خاطر خواهد افتاد وارد عرصه رقابت خواهد شد و همان گونه آیتالله حائری شیرازی در یکی از برنامههای صداوسیما اعلام کرد: «هر کسی با آقای هاشمی رقابت کرد، شکست خورد؛ آقای جنتی آمد نشد، دیگران آمدند، نشد. آقای مهدوی نیزبه دلیل اینکه آقای هاشمی به احترام آمدن ایشان کاندیدنشد، برگزیده شد. بعدها آقای مهدوی گفت آقای هاشمی این منصب رابه من تفویض کردند».
داستان نامزد شدن مرحوم آیتالله مهدوی کنی برای ریاست مجلس خبرگان و عدم رقابت آیتالله هاشمی ایشان از یک طرف و اصرار ایشان برای رقابت با دیگران به خوبی بیانگر قدرت پیش بینی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است
.