اصولگرایان سنتی به دنبال دبیرکلی روحانی در «جامعه روحانیت»
انتخاب «دبیرکل» برای «جامعه روحانیت مبارز» در روزهای آتی سبب شده است، روحانیون پرسابقه عضو این تشکیلات مورد توجه روزنامههای دوشنبه قرار گیرند. از سوی دیگر، در رسانههای اصولگرا میتوان علائم نگرانی ناشی از احتمال از دست دادن علی لاریجانی را مشاهده کرد. تغییر رئیس صدا و سیما و مذاکرات هستهای نیز همچنان از مسائل مورد توجه روزنامهها هستند.
کد خبر: ۴۴۷۸۹۶
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۱ 09 November 2014
کد خبر: ۴۴۷۸۹۶
|
۱۸ آبان ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۱ 09 November 2014
|
21471 بازدید
21471 بازدید
انتخاب «دبیرکل» برای «جامعه روحانیت مبارز» در روزهای آتی سبب شده است، روحانیون پرسابقه عضو این تشکیلات مورد توجه روزنامههای دوشنبه قرار گیرند. از سوی دیگر، در رسانههای اصولگرا میتوان علائم نگرانی ناشی از احتمال از دست دادن علی لاریجانی را مشاهده کرد. تغییر رئیس صدا و سیما و مذاکرات هستهای نیز همچنان از مسائل مورد توجه روزنامهها هستند. اصولگرایان سنتی به دنبال دبیرکلی روحانی در «جامعه روحانیت»
شرق در گزارشی با تیتر «اصولگرایان سنتی؛ دنبال دبیرکلی روحانی در جامعه روحانیت» نوشته: انتخاب «دبیرکل» برای «جامعه روحانیت مبارز» بهانه خوب و تازهای است برای اصولگرایان تا از این رهگذر بتوانند بر اصولگرا بودن حسن روحانی مهر تأیید زده و سهمی از روحانی را که این بار در قامت ریاستجمهوری ایران ظاهر شده است، نصیب جبهه سنتی اصولگرایی کنند. این پروژه را غلامرضا مصباحیمقدم آغاز کرده و از حسن روحانی که از اعضای شورای مرکزی «جامعه روحانیت» است به عنوان یکی از گزینههای جایگزین آیتالله مهدویکنی در سمت دبیرکلی جامعه نام برده است. این در حالی است که بلافاصله پس از مطرحشدن نام روحانی به گزینههای دبیرکلی «جامعه روحانیت»، دیگر اعضای این تشکل قدیمی مثل جعفر شجونی نسبت به آن واکنش نشان دادند و نامهای دیگر اعضا از جمله موحدیکرمانی را که از خطیبان نماز جمعه تهران هم هست، در مرکز توجه قرار دادند.
توجیه شجونی و حسین ابراهیمی از اعضای این تشکل سیاسی این است که افرادی مثل روحانی یا هاشمیرفسنجانی مدتهاست در جلسات جامعه شرکت نمیکنند و طبق آییننامه این تشکل، غیبت بیش از سه جلسه به معنای لغو عضویت است. البته بعید است حسن روحانی به فرض فراهم بودن همه شرایط بخواهد وارد کارزار انتخاباتی تشکلی بشود که سالهاست در جلسات آن حاضر نشده و طرح چنین مباحثی بازی جریان سنتی اصولگرایی برای گرم کردن تنور انتخابات به نفع خود است. در همینراستا مصباحیمقدم، سخنگوی «جامعه روحانیت مبارز» گفته که «تعدادی از اعضای «جامعه» پیشنهاد دادهاند که روحانی بهعنوان دبیرکل «جامعه روحانیت مبارز» انتخاب شود».
این در حالی است که شیخ جعفر شجونی در واکنش به سخنان مصباحیمقدم گفته است که «متأسفانه آقای مصباحیمقدم نظرات و امیال شخصی خود را به عنوان سخنگوی «جامعه روحانیت مبارز» مطرح میکند که در این باره بنده شدیدا معترضم و اعتراض خود را اعلام خواهم کرد». او سپس از گزینه مدنظر خود اینگونه نام برده است: «تنها آیتالله موحدیکرمانی بهطور جدی برای ریاست «جامعه روحانیت مبارز» مطرح است». دیگر عضو جامعه یعنی حجتالاسلام حسین ابراهیمی هم گفته «آقایان روحانی و امامیکاشانی همراه آیتالله موحدیکرمانی هر سهبزرگوار و از اعضای مؤسس جامعه روحانیت مبارز هستند، اما آقایان حسن روحانی و امامی کاشانی در جلسات جامعه روحانیت حاضر نبودهاند و اینکه این افراد قصد نامزدی داشته باشند، قابل بحث است». با این حال آیتالله ناصحی گفته «سهشنبه این هفته جامعه نشستی برگزار کرده و برای هاشمی، ناطق و روحانی کارت دعوت فرستاده خواهد شد».
اعتماد نیز در مطلبی با تیتر «احتمال بازگشت چهار روحانی نامدار به جامعه روحانیت» در این باره نوشته: پیدا کردن ساختمان قدیمی جامعه روحانیت مبارز کار سختی نیست: چهارراه فخرآباد، خیابان هدایت. ساختمانی که این روزها و پس از رحلت آیتالله مهدوی کنی پر رفت و آمد است چرا که باید بحران جانشینی دبیر کل پرقدرتترین تشکل مذهبی ـ سیاسی اصولگرایان حل شود. در این ساختمان چند نفری هستند که زودتر از همه میآیند و دیرتر از همه میروند: آیتالله موحدی کرمانی، حجت الاسلام مصباحی مقدم و سید رضا اکرمی. کارویژه اصلیشان هم تشکیل جلسه شورای مرکزی برای انتخاب دبیرکل جدید جامعه روحانیت مبارز است. آن اعضایی که پای ثابت جلسات سه شنبه جامعه هستند را با تلفن دعوت کرده و میکنند اما چند سالی است که جلسات شورای مرکزی جامعه روحانیت با قهر و غیبت چهار روحانی سرشناس و نامدار برگزار شده است: هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، حسن روحانی و امامی کاشانی.
حالا خبرها حکایت از آن دارد که چهار دعوتنامه رسمی از خیابان هدایت راهی چهار منطقه مختلف تهران شده تا که شاید این چهار غایب بزرگ برای انتخاب جانشین آیتالله مهدوی کنی، دست از قهر و دلخوری بردارند و راهی خیابان هدایت شوند. اگرچه تعدادی از اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت هم طی روزهای اخیر اعلام کرده بودند که در جلسه روز سه شنبه قرار است تا درباره دبیر کل جدید، مذاکره شود اما آیتالله موحدی کرمانی که مسوولیت موقت این تشکل را برعهده دارد روز گذشته به خبرگزاری فارس گفته است که «طبق آنچه بنده اطلاع دارم، در جلسه سه شنبه این هفته دبیرکل جامعه روحانیت مشخص نخواهد شد». این اظهارنظر آیتالله موحدی کرمانی در حالی است که بسیاری از هواداران سنتی جامعه روحانیت مبارز پس از انتشار احتمال حضور چهار روحانی نامدار در جلسه شورای مرکزی جامعه از این مسأله استقبال کردهاند.
حسن غفوری فرد، عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی در همین رابطه گفته است: در خلأ وجودی شخصی مانند آیتالله مهدوی کنی حضور دوباره آیتالله هاشمی رفسنجانی و حجت الاسلام ناطق نوری در جامعه روحانیت بسیار مفید و حایز اهمیت مطمئنا باعث قوت آن خواهد شد. در همین باره ناصحی، عضو جامعه روحانیت مبارز به مهر گفت: هاشمی رفسنجانی، امامی کاشانی، ناطق نوری و روحانی از سابقین جامعه روحانیت مبارز هستند و ممکن است به دلیل مشغلههای کاری در جلسات شرکت نکنند، اما کسی منکر اهمیت آنها و نقششان در جامعه روحانیت مبارز نمیشود. اما جدای از احتمال حضور این چهار روحانی سرشناس در جلسه شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز، خیلیها علاقه دارند تا زودتر بدانند که چه کسی وارث آیتالله مهدوی کنی در مقام دبیر کلی جامعه روحانیت میشود.
جدای از طرح نام آیتالله موحدی کرمانی، برخی خبرها حکایت از احتمال دبیر کلی ناطق نوری و حسن روحانی در روزهای گذشته داشت که همین موضوع واکنش اعضای شورای مرکزی این تشکل و دیگر نیروهای سیاسی اصولگرا را به دنبال داشت. جعفر شجونی در واکنش به این ادعا گفت: اینها همه دروغ است و حسن روحانی اگر کاندیدا هم شود رأی نمیآورد. پیش از این حسین ابراهیمی عضو دیگر جامعه روحانیت مبارز نیز گفته بود: برخی اسامی مطرح شدهاند که در جلسه سه شنبه درباره جانشینی مرحوم آیتالله مهدوی کنی بحث میشود. آیتالله محمد علی موحدی کرمانی هم مذاکره با حسن روحانی برای دبیرکلی جامعه روحانیت مبارزرا تکذیب کرده و گفته است: «بالاخره آقای روحانی نیز عضو جامعه روحانیت مبارز است. آیتالله موحدی کرمانی در عین حال تأکید کرد: طبق آنچه بنده اطلاع دارم، صحبتی با حسن روحانی برای دبیرکلی جامعه روحانیت صورت نگرفته است». هر چند به نظر میرسد که مدیریت فعلی و عناصر موثر جامعه روحانیت مبارز با وجود ارسال دعوتنامه رسمی برای هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، امامی کاشانی و حسن روحانی جهت حضور در جلسه روز سه شنبه جامعه روحانیت، نمیخواهند که تغییری در سبک مدیریتی این تشکل ایجاد شود اما با توجه به سکوت دیگر اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز که تعدادی از اینان جزو هواداران آیتالله هاشمی و ناطق نوری هستند نمیتوان به قطعیت درباره دبیر کلی آیتالله موحدی کرمانی سخن گفت.
بر همین اساس با توجه به مسئولیت سنگین آیتالله هاشمی و حسن روحانی و بیعلاقگی آیتالله امامی کاشانی برای فعالیت سیاسی در سالهای اخیر، نام ناطق نوری از جدیترین گزینههای دبیرکلی جامعه روحانیت مبارز است. حال باید دید ناطق نوری و سه شیخ دیگر دلخور، علاقهای برای احیای جامعه روحانیت مبارز و در اختیار گرفتن فرمان مدیریت این تشکل سیاسیـ مذهبی را دارند و یا خیر؟ شاید مثلث هاشمیـ ناطقـ روحانی پس از رییس جمهوری حسن روحانی بخواهند و بتوانند ناطق نوری را به دبیرکلی جامعه روحانیت مبارز برسانند و ریاست خبرگان باز هم به هاشمی رفسنجانی برسد.
کارنامهای با پیشرفت چشمگیر
محمدجواد اخوان در صفحه نخست روزنامه جوان در دفاع از کارنامه ضرغامی نوشته: میتوان درخشانترین نقطه در کارنامه ضرغامی را اینجا دانست که او فرصت فعالیت جدی رسانهای را در اختیار جوانان مؤمن انقلابی قرار داد، نمونه بارز این مسئله را در اختصاص یک شبکه تلویزیونی به موضوع انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و محصولات تولیدشده توسط جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در این عرصه میتوان مشاهده کرد.
راهی که ضرغامی در این عرصه شروع کرد مصداق بارزی از عمل به توصیه راهبردی رهبر معظم انقلاب اسلامی در مهیا کردن عرصه برای فعالیتهای جبهه مؤمنان انقلابی است؛ راهی که امید است خلف ضرغامی نیز در تداوم آن بکوشد و دستاوردهای بیشتری در این عرصه شاهد باشیم.
هرچند کارنامه ضرغامی خالی از اشکال نیست و حتی شخص وی نیز قطعاً چنین ادعایی نداشته و ندارد، اما طرح نقاط مثبت کارنامه وی بسان پیشنهادیهای در مقابل مدیر جدید است تا بداند در چه عرصههایی باید راه وی را ادامه دهد.
طبیعی است که جریانات سیاسی و روزنامههای زنجیرهای که منافع قدرتطلبانهشان را در تضاد با رویکرد رسانه ملی ـ که منبعث از سیاستهای کلان نظام و انقلاب است ـ مشاهده میکنند، دست به انتقادات و بعضاً تخریبهای غیرمنصفانه و جناحی بزنند، اما اینها باعث نمیشود کارنامه مدیر پیشین رسانه ملی آنگونه که اینان میخواهند، سیاه دیده شود.
پیشرفت چشمگیری که رسانه ملی در دوره فعالیت ضرغامی و همراهانش بدان دستیافت مرهون توانمندیها، ابتکارات و ظرفیتهای شخص وی و البته همهکسانی بوده که دلسوزانه در این سنگر انقلاب اسلامی به انجاموظیفه پرداختند. باید برای این مدیران آرزوی موفقیت کرد و امید داشت این ظرفیتها برای اعتلای روزافزون نظام و انقلاب روزبهروز شکوفاتر گردد. نگرانی اصولگرایان از احتمال از دست دادن علی لاریجانی
روزنامه خراسان «ارزیابی ۳ عضو فراکسیون رهروان درباره احتمال تشکیل حزب لاریجانی» را مورد توجه قرار داده و نوشته: اگر چه از مدتها پیش بحث تشکیل حزب توسط علی لاریجانی و تلاش حامیان وی در مجلس و خارج از قوه مقننه در این باره در محافل سیاسی و رسانهای مطرح شده بود، اواخر هفته گذشته خبرگزاری ایلنا به نقل از فردی که او را نزدیک به علی لاریجانی معرفی کرد از برگزاری چند جلسه مقدماتی درباره تشکیل این حزب خبر داد که نشان میدهد اقدامات برای تشکیل حزب وارد فاز اجرایی شده است. این منبع آگاه به ایلنا گفت: نام این حزب، از همان واژه «رهروان» گرفته شده است و احتمالاً قرار است عنوان آن حزب «رهروان ولایت» باشد که البته هنوز این عنوان قطعی نشده است. این منبع آگاه در خصوص حضور باهنر برای تشکیل این حزب به ایلنا گفت: برخی چهرههای معتدل اصولگرا به جلسات دعوت شدهاند اما آقای باهنر تا کنون در این جلسات حضور نداشتهاند.
در این ارتباط منصور حقیقتپور، نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و عضو شورای مرکزی فراکسیون رهروان ولایت ضمن اظهار امیدواری از پا گرفتن احزاب در کشور در عین حال به خراسان گفت: متأسفانه به دلایل مختلفی احزاب در کشور ما موفق نبودهاند. وی همچنین گفت: اگر چنین نشستهایی برگزار شده باشد من در جریان نیستم ولی به طور قطع اگر این حزب بخواهد راه اندازی شود به اطلاع افکار عمومی خواهد رسید. نماینده اردبیل تأکید کرد: در حال حاضر در مجلس کار احزاب به عهده فراکسیون است در حالی که فراکسیونها وقت لازم را برای این کار ندارند بنابراین تشکیل حزب به روند کار حزبی کمک میکند.
هم چنین غلامرضا اسدالهی عضو هیأت رئیسه فراکسیون رهروان ولایت مجلس در گفتوگو با خراسان تأکید کرد: رهروان ولایت، فراکسیون اکثریت مجلس است و اعضای آن طیف نزدیک به آقای لاریجانی محسوب میشوند. وی افزود: این فراکسیون به دلیل حضور اعضای شاخص و آشنا به علوم سیاسی و فعال در تشکلهای سیاسی مولفههای لازم را برای تشکیل حزب داراست. وی در عین حال گفت که به طور مشخص خبری در این باره نشنیده است. وی تصریح کرد: اگر چه از مدتها قبل برخی نمایندگان در اظهارنظری شخصی به این موضوع پرداختهاند. عضو هیئت رئیسه فراکسیون رهروان افزود: لاریجانی در صورت به قطعیت رسیدن این موضوع به طور حتم آن را با فراکسیون در میان خواهد گذاشت.
عباسعلی منصوری آرانی، دیگر عضو فراکسیون رهروان در گفتوگو با خراسان تأکید کرد: فراکسیون رهروان ولایت به ریاست دکتر لاریجانی شاخصهای لازم برای تبدیل شدن به حزب را داراست اما اینکه این موضوع تا چه حد جدی است در جریان نیستم.
جوان نیز در پایان گزارشی با تیتر «تلاش تجدیدنظرطلبان برای تفرقهافکنی بین اصولگرایان این بار با برگ حزب رهروان» نوشته: جریان تجدیدنظرطلب نیازمند چندپاره کردن اصولگرایان بوده و درصدد است تا به هر طریق ممکن جریان نزدیک به گفتمان انقلاب اسلامی را در آستانه انتخابات دهم مجلس به سمت چند لیسته شدن بکشاند و تأکید بر تشکیل حزب حامیان علی لاریجانی و جداسازی وی از اصولگرایان هم بر همین اساس صورت میگیرد.
به باور نظریهپردازان تجدیدنظرطلب، جداسازی لاریجانی از اصولگرایان و کشاندن وی و افراد نزدیک به وی به منازعات و درگیریهای سیاسی میتواند بخش قابلتوجهی از توان نیروهای اصولگرایی ـ به خصوص دو فراکسیون اصولگرا و رهروان ـ را به موضوعات مورد چالش معطوف کرده و از تحرکات رقیب غافل نمایید.
البته همان طور که قبلاً بارها هم عنوان شده بود، هواخواهان لیبرالیسم در داخل با توجه به آنکه رهبران طیف متبوعشان از فقدان ویژگیهایی نظیر «توان انسجامبخشی به بدنه جناح دوم خرداد»، «داشتن استطاعت برای ایجاد همگرایی در بین گروههای منسوب به این دسته» و «تزریق روحیه امید و خودباوری در رأس و بدنه» رنج میبرند به دنبال آن بوده تا پس از سال ۸۴ با رویگردانی از افرادی نظیر خاتمی، موسوی خوئینیها و عبدالله نوری به سمت هاشمی رفسنجانی رویآورده تا هم ضعف رهبری خود را جبران کنند و هم با توجه به ویژگیهای خاص شخصیتی هاشمی بتوانند بخشی از اهداف خود را به وسیله وی پیش ببرند.
تئوریسینهای این جناح به خوبی آگاهند که خوردن «برچسب براندازی» بر پیشانی مهرههای اصلی این جریان و همچنین «نبود توان رأیآوری» در بین وابستگان که بخشی از بحران کنونی را به وجود آورده است میتواند شکست دیگری در انتخابات آتی را به این طیف تحمیل کرده و پایانی باشد برای حیات سیاسی آنها.
بر همین اساس لازم است شخصیتهای جایگزینی که عملکرد و مواضع آنها طی سالهای اخیر بخشی از اهداف دگراندیشان را پوشش داده است مورد حمایت قرار داده و از هماکنون تبلیغات رسانهای خود را برای رأیآوری آنها در انتخابات پیش رو متمرکز کنند. آنها معتقدند که اکثر نامزدهای مورد حمایت آنها در انتخابات دهم مجلس رد صلاحیت شده و به همین دلیل علی لاریجانی و افراد وابسته به وی میتوانند اولویتهای این جناح را در مجلس آتی ـ درصورتی که نتوانند کرسیهای قابل توجهی را تصاحب کنند ـ پیش ببرند.
همه چیز درباره مذاکرات هستهای
در آغاز گزارش روزنامه اعتماد از آخرین اما و اگرهای مذاکرات هستهای آمده است: شاید سلطان نشینی عمان سکوی پرتاب مذاکرات هستهای ایران با ۱+۵ در مسیر نیل به توافقنامه جامع هستهای شود. مسقط از امروز به مدت سه روز میزبان پرونده هستهای ایران خواهد بود. محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان، جان کری رییس دستگاه دیپلماسی ایالات متحده و کاترین اشتون که حالاباید او را هماهنگ کننده ۱+۵ در مذاکرات خواند روزهای یکشنبه و دوشنبه جلسات سه جانبهای را در مسقط برگزار خواهند کرد: جلساتی که به نظر میرسد شاه کلید رسیدن به توافق جامع در ۲۴ نوامبر باشد. روز سه شنبه نیز نهمین جلسه ۱+ ۵ با حضور محمدجواد ظریف، کاترین اشتون و معاونهای وزرای امور خارجه شش کشور دیگر حاضر در مذاکرات برگزار خواهد شد. بر اساس آنچه تا به این لحظه اطلاع رسانی شده است ایران و ۱+ ۵ از روز هجدهم نوامبر در وین خواهند بود تا شانس خود را برای رسیدن به توافقنامه جامع هستهای در ۲۴ نوامبر امتحان کنند. در شرایطی که کمتر از سه هفته تا ۲۴ نوامبر فرصت باقی است و بسیاری از گمانه زنیها حاکی از این بود که ایران و شش کشور مقابل آن مابقی مسیر مذاکرات را در یک کشور اروپایی طی خواهند کرد، انتخاب عمان اما و اگرهای بسیاری را به راه انداخت. با این همه برگزاری مذاکرات در عمان مسبوق به حسن سابقه است. پادشاهی عمان نقش بسیار مثبت و کلیدی در نخستین جرقههای آغاز مذاکرات هستهای ایران با ۱+ ۵ و البته در سطح کلانتر ایران با امریکا داشت. نخستین دیدار محرمانه دیپلماتیک ایران با امریکا با میانجیگری مسقط در واپسین ماههای دولت دهم برگزار شد. پس از انتخابات و با توجه به اینکه پرونده هستهای بلافاصله در اختیار حسن روحانی، رییس دولت یازدهم قرار گرفت نیز معاونهای تازه نفس محمد جواد ظریف سه بار در مسقط با همتایان امریکایی خود دیدارهای محرمانهای را برگزار کردند که نتیجه این دیدارها رسیدن به پیش نویس اولیه توافقنامه مورد تصویب ایران و ۱+۵ در ژنو بود.
حنیف غفاری نیز در بخشی از سرمقاله امروز رسالت با تیتر «عشوه کبوترها در میان مستی بازها» نوشته: در صورتی که پس از برگزاری مذاکرات سه جانبه مسقط دوباره سخن از وجود اختلافات عمده و اساسی به میان آید، عملا طرفین باید خود را جهت تعیین سازوکاری تازه در خصوص ادامه مذاکرات بر اساس توافقی غیر از توافق ژنو (عملا امکان تمدید توافقنامه ژنو وجود ندارد) آماده کنند. به عبارت بهتر، پس از مذاکرات سه جانبه مسقط مشخص خواهد شد که آیا اساسا در روز سوم آذرماه توافقی نهایی در کار خواهد بود یا خیر.
برخی از روزنامهها نیز همچنان در حال تحلیل تأثیر پیروزی انتخاباتی جمهوریخواهان آمریکا بر مذاکرات هستهای هستند. جوان در بخشی از گزارش تحلیلی خود از مذاکرات با عنوان «تحمیل توافق به هر قیمتی با توجیه آخرین فرصت است» نوشته: در حالی امریکاییها تلاش دارند تا به بهانه خارج شدن طرفین از بن بست کنونی در مذاکرات، با عملیات روانیـ رسانهای اینگونه القا کند که طرف ایرانی باید یک ماه پیش رو را ارج نهاده و به «توافق به هر قیمیتی» روی بیاورد با این توجیه که این «آخرین فرصت» برای ایرانیهاست که عملکرد یک سال اخیر کشورهای غربی با محوریت امریکاییها درقبال عمل به تعهدات توافق نامه ژنو۳، باعث شده که فضای بیاعتمادی به کارگزاران نظام سلطه همچنان جزءلاینفک باور عمومی مردم باشد و به فرض رسیدن به توافق نهایی در طی هفتههای اخیر این نوع نگاه تغییری نداشته باشد.
به هر روی انتظار میرود که تیم هستهای کشورمان با هوشمندی کامل مذاکرات یک ماه اخیر را دنبال کرده و «رویکرد مقاومت هستهای» را فراموش نکرده و تحت تأثیر بازهای پیچیده طرف مقابل جهت امتیازگیری بیشتر از جمهوری اسلامی ایران قرار نگیرد.
محمدعلی وکیلی نیز در بخشی از سرمقاله ابتکار با تیتر «پیروزی جمهوری خواهان و سرنوشت پرونده هستهای!» نوشته: نگارنده معتقد است که مسیر پرونده هستهای بدون تأثیر پذیری از نتایج این انتخابات طی خواهد شد و حل و فصل آن در کمتر از یک ماه دور از انتظار نیست. دلیل این خوش بینی چند مسئله است:
۱ـ گامهای اصلی برای توافق نهایی برداشته شده است و برگشتن به گذشته، با هزینههایی که برای دو طرف وجود دارد، تقریباً محال است.
۲ـ اروپا و دیگر کشورهای جهان به هیچ وجه آمادگی همراهی با شرایط فعلی در پرونده هستهای را ندارند و فشار افکار عمومی و همچنین هزینه کشورها عرصه را بر آمریکا تنگ کرده و چارهای جز به نهایت رساندن این پرونده ندارد.
۳ـ پیروزی جمهوری خواهان نه تنها ترمزی بر توافقات نیست، بلکه سرعت ماشین توافق را بیشتر خواهد کرد. به طور طبیعی فرصت اصلی توافقات نهایی برای دولت اوباما زمان باقی مانده در توافقات اولیه میباشد. اگر این زمان از دست برود فضای روانی پیروزی جمهوری خواهان و منحنی نزولی محبوبیت اوباما مانع توافق خواهد شد. بر همین اساس پیش بینی میشود که توافق نهایی در زمانی کمتر از یک ماه به انجام برسد.
۴ـ اگر چه جمهوری خواهان در ظاهر سیاست رادیکالتری در قبال جمهوری اسلامی دارند، ولی آنان نیز بر هزینههای تداوم این دشمنی واقفند و حاضر نیستند مانند اسلاف خود وارد دالان بیسرانجام این دشمنی شوند و البته که مایلند امضای پایان کشمکش طولانی پرونده هستهای با ایران به نام خود و نه با امضای رقیبانشان باشد. همین اشتها نیز در آقای اوباما و تیم همکارانش وجود دارد.
حمیدرضا آصفی نیز در بخشب از گفتوگو با آرمان که با تیتر «مشکل فقط با آمریکاست» منتشر شده است، گفته: آمریکاییها تا به حال نشان ندادند که منعطف هستند. مشکل ما با کشورهای دنیا نیست بلکه مشکل ما فقط با آمریکاست. میدانید که فقط آقای جان کری میآید مینشیند و صحبت میکند یعنی هرچه ایشان به نتیجه برسد بقیه هم قبول دارند.
الهه کولایی نیز در سرمقاله روزنامه دولتی ایران با تیتر «مذاکرات هستهای و شرایط جدید» نوشته: بیتدبیریهای گوناگون در کمتر از یک دهه گذشته در ایران، سبب شد با وجود ناملایمتها و دشواریهای گوناگون، رأیدهندگان ایرانی، فردی را برگزینند که با شعار انتخاباتی امید و تدبیر وارد کارزار انتخابات شده بود. سپس دولتی در رأس دستگاه اجرایی کشور قرار گرفت که اعلام کرد با رویکرد اعتدال به جبران خسارتهای ناشی از سوءمدیریت، بیتدبیری و منزوی کردن نخبگان فکری و اجرایی میپردازد.
دولت حسن روحانی با بهرهگیری از بخشی از ظرفیتهای کمنظیر انسانی، کوشیده شرایط را برای ملت ایران، بدان گونه که شایستگی آن را دارند، متحول سازد. تردیدی نیست که کمتر ملتی در جهان، این میزان از منابع و اهرمهای قدرت ملی را در اختیار دارد. در کنار این ظرفیتهای عظیم در کشور که امکان پیشرفت و توسعه همهجانبه را فراهم کرده است، در دو دهه گذشته در مرزهای شمالی، شرقی و غربی ما نیز تحولاتی شکل گرفته که بیش از پیش بر اهمیت، نقش و نفوذ آن افزوده است. رئیس جمهوری برگزیده مردم ایران به درستی و با تدبیری که از تجربه طولانی وی در حوزه دیپلماسی انتظار میرفت، حل و فصل مسائل مربوط به برنامه هستهای ایران را هدف قرار داده است.
دستگاه دیپلماسی کشور به خوبی بر اهمیت سیاست هموار ساختن مسیر ایفای نقش سازنده و مؤثر در منطقه تأکید کرده است. در جریان تلاشهای بیش از یک سال گذشته، در پرتو این رویکرد، امید به ورود و حضور فعال ایران در روندهای سیاسی ـ اقتصادی در این منطقه بسیار حساس از جهان شکل گرفت. آثار زیانبار تحریمهای بیسابقه بینالمللی علیه ایرانکه امکان بهرهگیری از منابع قدرت ملی را منتفی ساخته، در این مسیر باید از میان میرفت. تلاشهای مجدانه و مؤثر، در روندی از مذاکرات دشوار و با بهرهگیری از توانمندیهای فنی و سیاسی، این مسیر را نه تنها برای حضور فعال و سازنده ایران در روند تحولات منطقهای، بلکه برای تحرک بخشیدن به اقتصاد ملی هموار ساخت.
اقتصادی که با میلیونها جوان تحصیلکرده با مهارتهای علمی و اجرایی؛ تصویری درخشان از منابع انسانی ارزشمند مورد نیاز برای جهش اقتصادی یک کشور را فراهم میآورد. همه صاحبنظران سیاسی و اقتصادی به خوبی میدانند شرایط کنونی اقتصادی کشور، جز در پرتو تعامل سازنده با جهان تغییر و بهبود نخواهد یافت.
همراه با تلاشهای دولتهای ایران و امریکا که تحولات ژئوپلیتیکی سالهای اخیر، از فروپاشی شوروی تا نوزایی قدرتگرایی روسیه، از تروریسم جهانی تا گسترش طلبی جنگجویان خلافت اسلامی، آنها را به هم نزدیک کرده، مخالفان دگرگونی این رابطه نیز فعالیتهای خود را گسترش بخشیدهاند. این جریان که از داخل هر دو کشور تا سطح منطقه و جهان امتداد مییابد، با پیروزیهای اخیر جمهوریخواهان در امریکا، انرژی بیشتری یافته است.
با این حال در روند مذاکرات انجام شده، دستگاه دیپلماسی دو کشور، گامهای مهمی را برای اعتمادسازی برداشتهاند. با وجود نفوذ پایدار لابی صهیونیسم در امریکا، اوباما در برابر آن بسیار کوشید تا برنامه مذاکرات هستهای را بخوبی پیش ببرد. با حضور اکثریت مخالفان او در کنگره امریکا ادامه این راه، بدون تردید با دشواریهای بیشتری روبهرو خواهدشد.
اینک در کنار مخالفان و معارضان منطقهای که به نتیجه رسیدن این تلاشها و حضور فعال ایران در بازیهای منطقهای را با منافع خود سازگار نمیبینند، در داخل امریکا نیز شرایط برای پیشبرد این روند پیچیدهتر شده است. ولی به نظر میرسد قدرتهای مذاکرهکننده برای حل و فصل مسائل مربوط به برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران، زمینه سرعت بخشیدن به این روند را از پیش آماده کردهاند. در پایان مهلت به نتیجه رسیدن مذاکرات قدرتهای جهانی با ایران، اقدامهای انجام شده و فعالیتهای اعتماد آفرین ایران، طرفهای این مذاکره را به تسریع در رسیدن به توافق نهایی و حل و فصل اختلافها فرامیخواند. بیتردید ایران کشوری است که ظرفیتهای متنوع آن در متن یک دیپلماسی هوشمندانه و مدبرانه، میتواند چشمانداز یک بازی برد ـ برد را برای کشورهای منطقه ترسیم کند.