شاید امروز آخرین زمانی باشد که عزتالله ضرغامی در حکم مدیر «رسانه ملی» در اتاقش در ساختمان شیشهای مینشیند، همین بهانه پرداختن روزنامهها به عملکرد رئیس صدا و سیما در ده سال اخیر و اعلام انتظارات آنها از رئیس جدید شده است. در حاشیه اخبار متنوع مربوط به مذاکرات هستهای و نامهنگاری رئیس جمهور آمریکا با رهبر انقلاب، نظریات ائمه جمه در باره مذاکرات نیز قابل توجه است.
آخرین پلان «عزت»
شرق با این خبر که ماموریت ضرغامی در صداوسیما امروز پایان مییابد، در مطلبی با
تیتر «آخرین پلان عزت»: نوشته: امروز ۱۷آبان است؛ روزی که دوره پنجساله حضور عزتالله ضرغامی بر صداوسیما نیز به پایان میرسد. شاید امروز آخرین زمانی باشد که او بهعنوان مدیر «رسانه ملی» در اتاقش در ساختمان شیشهای مینشیند. مهندس ۵۵ساله عمران وقتی در ۴۵سالگی در معاونت سینمایی جایگزین علی لاریجانی شد موهای شقیقهاش هنوز سفید نشده بود. ۱۰سال حضور او در سازمان صداوسیما جز سفیدشدن موها میراثی را بهجای گذاشت که شاید هیچکدام از چهار مدیر قبل از او چنین عملکردی نداشتند.
او بر خلاف اسلافش این فرصت را داشت تا بتواند برنامههایش را طی۱۰سال در سازمان صداوسیما پیاده کند؛ برنامههایی که بخشی از آنها از جمله ایجاد شبکههای متعدد تلویزیونی و بالابردن کیفیت تصویر صداوسیما و ارتقای سیستم از آنالوگ به دیجیتال و HD و بردن آنتنهای شبکههای تلویزیونی به غیرقابل دسترسترین نقاط کشور از نقاط مثبت پرونده او بود که در مقابل نگاه یکسویه و جناحی سازمان صداوسیما و سپردن برخی برنامهها به چهرههای خاص و حذف برخی چهرهها و نامهای فرهنگی ـ سیاسی از صداوسیما پرونده او را خاکستری میکند. ضرغامی قبل از حضورش در صداوسیما بارها از سطحینگری در برنامههای صداوسیما گلایه کرده و قولهایی برای رفع آن داده بود. ضرغامی در جلسهای که با برخی از منتقدان و کارشناسان هنری در ۱۲مرداد سال۸۳، چندماه بعد از حضورش در رسانه ملی داشت، گفته بود: «اشکالات بسیاری درباره سطحیزدگی و عوامزدگی برنامههای تلویزیون وجود دارد که ما بازنگری جدی در آن انجام خواهیم داد».
البته در پنج ساله اول تلاشهایی برای بالابردن سطح کیفی برنامهها انجام شد و حاصل آن نیز ساخت مجموعههای مهمی چون کیف انگلیسی، روزگار قریب، سفر سبز، شب دهم و حضور کارگردانان شاخصی چون محمدحسین لطیفی، بهروز افخمی، حسن فتحی، مسعود جعفریجوزانی، کیانوش عیاری و داود میرباقری شد. اما در پنج ساله دوم بیشترین تلاش سازمان صداوسیما بر بالابردن تعداد شبکههای تلویزیونی و رادیویی گذاشته شد و حاصل آن افتتاح حدود ۱۸ شبکه داخلی و سراسری، ۱۰شبکه برونمرزی و ۳۴ شبکه استانی تلویزیونی شد؛ شبکههایی که منهای شبکههای استانی در میانشان تنها شش شبکه بهعنوان شبکههای مولد بودند و سایر شبکهها از خوراک این شش شبکه تغذیه میکنند. بررسی عملکرد عزتالله ضرغامی در ۱۰سال گذشته البته شاید بیشتر از اینها مجال بررسی دارد و حتما این اتفاق خواهد افتاد.
ابتکار نیز در سرمقاله خود با تیتر
«توصیهای سرراست برای مدیران جدید رسانه ملی» به قلم فضل الله یاری نوشته است: ده سال و نیم ریاست عزت الله ضرغامی بر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بدون تردید هر دستاوردی که داشته باشد این یکی در شمار آنها نیست؛ «اعتماد مردم ایران به رسانهای که هزینه آن را از جیب خود میپردازند».
این موضوع البته یک اظهار نظر رسانهای صرف نیست، که برخاسته از شواهد و قرائن بسیاری است. از تحقیقات میدانی برخی پژوهشگران رسانه تا سخنان متخصصین امور فرهنگی واجتماعی و سرانجام اعترافهایگاه بهگاه برخی از مسئولان همین رسانه.
در سالهای اخیر رسانهای که قرار بود، پسوند «ملی» را بر خود داشته باشد، با عناوین طنز آمیزی چون «رسانه میلی» و «سیمای ضرغامی» توصیف میشد. اتفاقی که نشان میدهد بخش بزرگی از مردم ایران شعارهای این رسانه فراگیر را مبنی بر ملی بودن و فرا جناحی عمل کردن نپذیرفتهاند و از همین رو تصمیم گرفتند که آنتن گیرندههای خود را به سمت فرستندههایی بچرخانند که نه دغدغه مردم ایران را دارند ونه منافع ملی ما برایشان اهمیتی داشته است.
نگاهی به امکانات گسترده مالی و سخت افزاری صدا و سیمای جمهوری اسلامی و تعدد افسار گسیخته شبکههای رادیویی و تلویزیونی آن، از یک طرف و تاثیر گذاری اندک وگاه معکوس پیامهای ارسالی از جانب آن بر مخاطبان، از طرف دیگر، نشان دهنده عمق فاجعهای است که شاید بتوان آن را با فرصت سوزیها واتلاف منابع ملی درهشت سال گذشته مقایسه کرد و حتی کفه ترازو را در سمت مدیریت رسانه ملی سنگینتر دید. چرا که در این ماجرا علاوه بر اتلاف سرمایههای مردم، اعتماد ملتی از بخش رسانهای نظام سیاسی کشور سلب شده است که در این میان هم ملت مغبوناند و هم نظام سیاسی متضرر.
اگر بتوان ناتوانی این رسانه در جذب مخاطبان داخلی و تهیه برنامههای سرگرم کننده فرهنگی و اجتماعی تاثیر گذار را به حساب ناکار آمدی مدیریت آن گذاشت، اما یک موضوع را نمیتوان نادیده گرفت که مدیران این رسانه فراگیر و بیرقیب درکشور با عملکرد سیاسی خود بخش بزرگی از منافع ملی کشور را به پای تمایلات جناحی خود ریختهاند واز این منظر چهره رسانه ملی را آن چنان مخدوش کردهاند که میتوان آن را ارگان رسانهای جناحی خاص در کشور دانست.
دم دستترین، واضحترین و البته تکراریترین شاهد برای این موضوع، عملکرد صدا و سیما در اتفاقات پس از انتخابات خرداد ۸۸ بوده است. در هیچ کدام از برنامههای رادیو و تلویزیونی این رسانه گروهی هیچ توجهی به ایجاد آرامش در التهابات سیاسی کشور نشده بود و بالعکس جهت گیری برنامههای ارسالی از فرستندههای این دستگاه عریض و طویل به منزله پاشیدن بنزین بر آتشی بود که خیمه منافع ملی را تهدید میکرد. اتفاقی که گویی مدیران این رسانه را ناراضی از عملکرد خود به تشدید این وضعیت در سالهای اخیر وادار کرده است. هجمه سیاسی این رسانه نسبت به یک جناح خاص، پنج سال پس از انتخابات ۸۸ به همان شدتی است که چند روز پس از آن اتفاقات آغاز کرده بود. این در حالی است که خردادماه ۹۲در یک انتخابات پر شور بخش عظیمی از ملت ایران در واکنش به عملکرد یک طرفه مسئولان صداوسیما در چهارسال قبل از آن، سلیقه سیاسی خاصی را بر گزیدند که اتفاقاً در چند سال گذشته به شدت مورد هجمه یک طرفه مدیریت این دستگاه رسانهای قرار گرفته بود.
ارزیابی خطیبان جمعه از فرجام مذاکرات هستهایشرق نوشته: نهمین دور مذاکرات هستهای ایران در حالی قرار است از روز یکشنبه و با میزبانی کشور عمان برگزار شود که خطیبان جمعه برخی از مراکز استانها از جمله تهران، قم، مشهد و اصفهان با اشاره به تلاقی ۱۳آبان و عاشورای حسینی محور اصلی سخنان خود را بر پرونده هستهای ایران و نقش ایالاتمتحده در آن قرار دادند و با الهامگرفتن از مباحث عاشورایی تاکید کردند که در مذاکرات نباید تن به ذلت داد. برخی از آنها مثل امامجمعه اصفهان حصول توافق را نشدنی دانستند و برخی هم مثل امامجمعه مشهد تحریمها را شگرد یزید عنوان کردند که ما هم باید از آن الگو گرفته و نباید به جایی برسیم که در مسیر تحریم با دشمن مذاکره کنیم.
در همین راستا سیداحمد خاتمی، خطیب موقت نمازجمعه تهران هم روی سخن خود را متوجه ایالاتمتحده و شخص اوباما قرار داد و در واکنش به اظهارات رییسجمهور ایالاتمتحده مبنی بر اینکه موضوع تحریمها، ایران را پای میز مذاکره نشانده است، گفت: «اینگونه تحلیلها غلط است، زیرا راه ما راه مقاومت است و اتمام حجت ما را پای میز مذاکره نشانده است». او ادامه داد: «این مذاکرات به سادهلوحترین مردم فهماند که آمریکا مطلقا قابل اعتماد نیست... گفته شده که تحریمها را از ایران برنمیدارند تا ایران مشروعیت لازم را در جامعه بینالملل پیدا کند. اولا مگر شما جامعه بینالملل هستید؟ شما دروغ میگویید، جامعه بینالملل مردم هستند».
به گزارش ایسنا او یادآور شد: «یکی از مسئولان آمریکایی گفته که اگر مسأله هستهای با ایران حل شود ما باز هم با ایران چالش داریم. باید بگویم که ما هم به همین صورت نفرتمان از بین نمیرود و فریاد مرگ بر آمریکا را بلندتر سرمیدهیم».
همچنین در مشهد، آیتالله علمالهدی، امام جمعه این شهر هم در خطبههای نماز جمعه در حرم رضوی گفت: «شگرد یزید این بود که بعد از شهادت امام، خانواده ایشان را در یک موقعیت تحریم قرار بدهند. اهل بیت پیامبر و بهویژه بچهها را روی کوهان شتر سوار کرده بودند بدون جهاز شتر و قصد تشنهکردن آنها را داشتند تا التماس کنند ولی اظهار گرسنگی در مقابل دشمن نمیکردند، ما باید از این اسوه، الگو بگیریم و نباید به جایی برسیم که بخواهیم برویم در مسیر تحریمها با دشمن مذاکره کنیم».
او ادامه داد: «امامحسین (ع) در آن روز در جریانی قرار گرفت که امروز ما هم در چنین جریانی واقع شدهایم، آنروز یزیدیان زمان حسینهراسی به پا کردند، ولی امروز استکبار جهانی با دروغ و ایرانهراسی میخواهد نگذارد ملت ایران به انرژی هستهای دست پیدا کند و مدام میگویند ما در حال ساخت بمب اتم هستیم و امام حسین (ع) در آن موقع گفتند من تن به ذلت نخواهم داد».
علمالهدی با اشاره به اینکه ایران دست ذلت به سوی کسی دراز نمیکند، گفت: «فرهنگ عاشورا اینچنین بود نه اینکه برویم مذاکره کنیم و با یزید بیعت کنیم، امروز روز بدبختی دولتمردان آمریکا است چراکه حزب دموکرات آنها شکست خورد و میخواهند ما را به ذلت بکشانند و خیال میکنند این تنها برگ برنده آنهاست».
در ادامه خطبههای ضد آمریکایی، آیتالله سیدهاشم حسینیبوشهری، امامجمعه قم هم در حرم حضرت معصومه (س) به همزمانی ۱۳آبان امسال با عاشورای حسینی اشاره کرد و افزود: «آنروز حسینبنعلی (ع) با شعار بلند «هیهات من الذله» زیر بار ستم یزیدیان نرفت و امروز که مستکبر و ظالم دیگری در مقابل امت اسلامی قد علم کرده، همان فریاد به شعار «مرگ بر آمریکا» تبدیل شده است. » آیتالله سیدیوسف طباطبایینژاد، امامجمعه اصفهان هم در خطبههای نماز جمعه اشارهای به روند مذاکرات ۱+ ۵ کرد و گفت: «رسیدن به توافقی مشترک را بعید میدانم، چراکه توافق از نظر مستکبران و در رأس آنها آمریکا یعنی سلطهگری و همچنین از منظر رهبر معظم انقلاب و ملت بزرگ ایران اجازه عبور از خطوط قرمز در این مذاکرات به احدی داده نمیشود».
چشم انداز مذاکرات مسقطموضوع مذاکرات هستهای و روابط با آمریکا، امروز از دو زاویه مذاکرات در عمان و نامه رئیس جمهور آمریکا به رهبر انقلاب مورد توجه روزنامهها قرار گرفته است.
روزنامه جمهوری اسلامی در انتهای سرمقاله امروز خود با تیتر
«چشم انداز مذاکرات مسقط» نوشته: در یک نگاه کلی میتوان شرایط کنونی مذاکرات را به ویژه با توجه به آنچه قرار است این هفته در مسقط پایتخت عمان صورت بگیرد این گونه جمعبندی کرد:
۱ ـ دولت اوباما و حزب دموکرات آمریکا برای کسب پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری آینده آمریکا به یک امتیاز بزرگ نیاز دارند. این امتیاز بزرگ میتواند رسیدن به توافق هستهای با ایران و پایان دادن به مشکلاتی باشد که آمریکا در این زمینه دارد. اوباما، هر چند برای مصارف داخلی ناچار است مطالبی از قبیل آنچه در مصاحبه با خبرنگاران در روز پنجشنبه گفت به زبیان بیاورد، ولی در همان حال، وزیر خارجه خود را برای مذاکره با وزیر خارجه ایران به مسقط میفرستد، جائی که یادآور توافق اولیه برای شروع مذاکرات و صورت گرفتن توافقات دیگری بوده است، توافقاتی که غرب از آنها ضرر نکرده است.
۲ ـ جمهوری خواهان آمریکا، مایل هستند با سنگ اندازی بر سر راه توافق هستهای با ایران، آن را به تأخیر بیاندازند تا مانع پیروزی دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری آینده شوند و این توافق را در دوران حاکمیت خود به سرانجام برسانند و از امتیاز آن بهره ببرند. این ماجرا به یک کشمکش سیاسی میان دو حزب قدرتمند آمریکا تبدیل شده و همین امر میتواند عاملی برای تلاش دموکراتها و دولت اوباما برای هموار ساختن مسیر توافق باشد و رئیسجمهور آمریکا با استفاده از حق وتو از سدی که ممکن است جمهوریخواهان در برابر این توافق ایجاد کنند عبور کند و لابی صهیونیستی را نیز که قطعاً در پیروزی جمهوریخواهان در انتخابات اخیر کنگره با هدف ممانعت از توافق هستهای با ایران نقش داشتند، ناکام نماید. صهیونیستها علیرغم همراهی زیادی که اوباما در جنگ ۵۱ روزه غزه با آنها کرد، در ماجرای توافق هستهای با ایران بشدت علیه او موضعگیری کردهاند و مصمم هستند هر طور شده مانع این توافق شوند. بدین ترتیب، اکنون اوباما و حزب دموکرات آمریکا ناچارند از میان راضی نگهداشتن لابی صهیونیستی و امت؟ از بزرگ پایان دادن به مشکلات هستهای با ایران یکی را انتخاب کنند.
۳ ـ اروپاییها هم بیصبرانه در انتظار پایان یافتن مشکلاتشان با مسأله هستهای ایران و رسیدن به یک توافق جامع هستند. این، خواسته روسیه و چین نیز هست. بدین ترتیب، از گروه ۱+ ۵ یا به تعبیر غربیها ۳+۳ این آمریکاست که باید خود را با بقیه اعضاء تطبیق بدهد و راه را برای شکلگیری توافق جامع و نهائی هموار نماید.
۴ ـ در ایران نیز همراهی رقبای سیاسی دولت با گروه مذاکره کننده هستهای میتواند مفید و مؤثر باشد. آنها باید با توجه به ابراز اعتمادی که رهبر انقلاب به مذاکره کنندگان ایرانی کردهاند، از این گروه حمایت کنند و از مانعتراشی بر سر راه آنها خودداری نمایند. این واقعیت را نمیتوان نادیده گرفت که مذاکرات هستهای، طولانی و رسیدن به توافق، دشوار شده است. بنابر این، همه باید به گروه مذاکره کننده کمک کنند تا خواست مردم که پایان دادن به مسأله هستهای با حفظ حقوق ملت و منافع ملی است تحقق یابد. در این زمینه دستگاههای تبلیغاتی به ویژه رسانه ملی نیز باید همکاری کنند و اینگونه نباشد که اخبار مذاکرات را یکطرفه و با تفسیرهای منفی و بدبینانه منتشر نمایند. در جهان امروز، دستیابی به اخبار و اطلاعات، انحصاری نیست و مردم میتوانند به واقعیتها دسترسی پیدا کنند. بنابر این، رسانهها در مسأله هستهای در عین حال که تعیین کننده نیستند ولی میتوانند به مردم آرامش روحی بدهند، مانع سوءاستفاده سوداگران شوند و به گروه مذاکره کننده برای رسیدن به توافق جامعی که منافع بیشتری را برای کشور در برداشته باشد کمک نمایند.
کیهان برزگر، استاد دانشگاه هم در گفتوگو با اعتماد،
«بازتعریف جایگاه ایران را بزرگترین برد توافق هستهای» دانسته و گفته: نکته یی که ما در ایران در تحلیلها چندان به آن توجه نمیکنیم این است که بزرگترین برد یک توافق هسته یی برای کشور ما بازتعریف جایگاه قدرتمند منطقه یی و جهانی کشور است. ما باید به این بعد قضیه توجه داشته باشیم که پس از به نتیجه رسیدن این مذاکرات تعریف جدیدی از ایران به وجود خواهد آمد که توانسته است از یک موضع برابر سیاسی یک موضوع مهم بین المللی را با تکیه بر رویکردهای مستقل و قدرت ملی با قدرتهای جهانی حل و فصل کند. این مسأله بلافاصله احترام و شأن ایران را افزایش خواهد داد. اما اگر در شرایطی که تا ۲۴ نوامبر به توافق نرسیم به اعتقاد من هیچ اتفاق خاصی نخواهد افتاد چرا که در ایران تصمیم بر این است که تعامل صورت بگیرد و این رویکرد رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران و آقای روحانی است که به این نتیجه رسیدهاند که اگر این توافق به نتیجه نرسد هم ما باید راه حل و کانال تعامل دیگری پیدا بکنیم. تمدید مذاکرات هم تاثیر منفی بر همکاریهای منطقه یی ایران نخواهد گذاشت.
به اعتقاد من حتی میتواند تأثیر مثبت هم بر این روند بگذارد چرا که دو طرف مجبور میشوند به دنبال راههای دیگری برای رسیدن به تعامل باشند. البته سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران این است که ابتدا منتظر به نتیجه رسیدن توافق هسته یی میشود و سپس همکاریهای منطقه یی با امریکا را اگر لازم باشد مدنظر قرار میدهد. به هر حال به اعتقاد من همکاریهای منطقه یی گسترش خواهد یافت چون تصمیم سیاسی برای افزایش همکاریها وجود دارد. البته وسوسه امریکا در تک روی و تداوم نگاه به قدرت برتر خود در مسائل سیاسی ـ امنیتی منطقه همچنان میتواند یک مانع باشد. اما اروپا تلاش میکند در یک قالب چند جانبه گرایی راه مستقل خود را در پیش گرفته و به ایران نزدیک شود.
حسین رویوران نیز ابعاد منطقهای نامهنگاری اوباما را مورد توجه قرار داده و در یادداشتی با تیتر «یک نامه و دهها اختلاف» برای روزنامه آرمان نوشته: روز گذشته برخی رسانهها از نامه رئیسجمهور آمریکا به مقام معظم رهبری خبر دادند. این گونه اخبار مسأله تازهای نیست و در گذشته نیز در مواردی شاهد نامه مقامات آمریکایی به مقامات ارشد جمهوری اسلامی بودهایم. موضوع نامه درباره هدف مشترک ایران و آمریکا در مقابله با داعش است.
البته همان طور که در ظاهر امر به نظر میرسد ایران و آمریکا هر دو به دنبال مقابله جدی با داعش هستند اما زمانی که در جزئیات دقت میشود، این نتیجه حاصل خواهد شد که انگیزههای دو کشور برای مقابله با این گروه تروریستی تفاوتهای چشمگیر دارد. مطابق آنچه آمریکا بارها اعلام کرده است، بیشتر به دنبال کنترل داعش و توقف پیشروی آن است اما ایران به دنبال نابودی کامل داعش است. داعش در واقع نسل دوم گروههای تروریستی در خاورمیانه است. نسل اول آن گروههایی شبیه القاعده بودند که هدف اصلی آنها مبارزه با آمریکا بود و تضاد اصلی آنان با کشورهای غربی تعریف شده بود. مهمترین نمود عملیاتی آنان نیز در حوادث ۱۱ سپتامبر به نمایش درآمد.
اما گروههای نسل دوم تضاد اصلی خود را با مخالفان هممنطقهای خود تعریف میکنند و طیف وسیعی از شیعیان گرفته تا اقلیتهای ایزدی در عراق و علویان در سوریه و حتی مخالفان سنیمذهب مورد حملات وحشیانه آنان قرار میگیرند. یکی از اختلافاتی که بین ایران و کشورهای غربی در مورد مبارزه با داعش وجود دارد نیز به همین مسئله بازمیگردد. ایران معتقد است زمانی که گروههایی نظیر جبهه النصره در سوریه به وجود آمد کشورهای غربی نسبت به آنها واکنشی نشان ندادند و حتی مواضع حمایتی نسبت به برخی رفتارهای آنان داشتند. بهعنوان مثال زمانی که داعش دو استان نینوا و صلاحالدین و دو شهر بزرگ عراق یعنی تکریت و موصل را اشغال کرد، آمریکا هیچ اقدامی انجام نداد. این درحالی بود که دولت عراق از آمریکا در خواست حمله کرده بود اما وقتی داعش به کردستان عراق حمله کرده و در این زمینه پیشرویهایی داشت آمریکا وارد عملیات نظامی علیه داعش شد. در واقع فقط وقتی منافع کشورهای متحد آمریکا تهدید شد تصمیم به ورود به این عرصه گرفتند و به دنبال راه اندازی ائتلاف بینالمللی علیه داعش یا اقدامات دیگر رفتند. از این رو ایران مایل نیست به همکاری با کشورهایی دست بزند که متهم به حمایت از گروههای تروریستی هستند. از سویی دیگر از نظر استراتژی نظامی نیز، ایران و کشورهای غربی موضع مشترکی با هم ندارند. آمریکا و همپیمانانش بر اساس همان اعتقاد خود برای محدودکردن و کنترل رفتارهای داعش به دنبال حمله هوایی به این گروه هستند این درحالی است که ایران معتقد است باید با تجهیز و آموزش مناسب ارتش سوریه و عراق و نبرد زمینی برای از بین بردن این گروه تروریستی برنامهریزی کرد.
ابتکار در پیشبینی نتایج خبر نامهنگاری در بخشی از مطلب خود با تیتر
«محافظه کاران در مقابل اقدامات اوباما» نوشته: اما انتشار گزارشهای مربوط به ارسال نامه محرمانه باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا به رهبر معظم انقلاب، واکنش محافظهکاران آمریکا را در پی داشته است و دو سناتور جمهوریخواه در یک بیانیه، ارسال چنین نامهای را «شرمآور» خواندهاند. در بیانیه جان مککین و لینزی گراهام که از منتقدان اصلی باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا به شمار میروند، آمده است: «در حالی که درخواستهای نیروهای میانهرو سوری برای مساعدتهای بیشتر آمریکا با بیاعتنایی کاخ سفید روبهرو میشود، شرمآور است که رئیسجمهور اوباما ظاهرا از ایران درخواست میکند که در جنگ با داعش (به آمریکا) بپیوندد».