ده روز مهلت و فهرستی از نامزدها براي صندلي وزارت علوم
وزارت علوم تنها تا ده روز دیگر میتواند با سرپرست اداره شود و تعیین تکلیف این وزارتخانه در حال تبدیل شدن به موضوعی پیچیده است. مذاکرات هستهای در عمان و تحلیلهای گاه متضاد روزنامهها درباره آن و نگاه روزنامه جوان که چندان نگران پیوستن ناطق نوری به اصلاحطلبان نیست، دیگر مطالب مهم روزنامههای دوشنبه هستند.
کد خبر: ۴۴۸۱۸۷
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۰ 10 November 2014
کد خبر: ۴۴۸۱۸۷
|
۱۹ آبان ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۰ 10 November 2014
|
25846 بازدید
25846 بازدید
وزارت علوم تنها تا ده روز دیگر میتواند با سرپرست اداره شود و تعیین تکلیف این وزارتخانه در حال تبدیل شدن به موضوعی پیچیده است. مذاکرات هستهای در عمان و تحلیلهای گاه متضاد روزنامهها درباره آن و نگاه روزنامه جوان که چندان نگران پیوستن ناطق نوری به اصلاحطلبان نیست، دیگر مطالب مهم روزنامههای دوشنبه هستند. ده روز مهلت و فهرستی از نامزدها برای یک صندلی داغ
ابتکار با یادآوری اینکه مهلت دولت و مجلس برای انتخاب وزیر علوم تا آخر آبان است، در گزارشی با تیتر «۱۰روز برای یک صندلی داغ» نوشته: پس از استیضاح رضا فرجی دانا و کارت قرمز مجلس به وی، وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری نزدیک به شش ماه است که با سرپرست اداره میشود. دولت چندی پیش با معرفی محمود نیلی احمدآبادی به عنوان گزینه پیشنهادی خود برای وزارت علوم، سعی کرد این وزارتخانه را از بلاتکلیفی خارج کند، اما عدم رأی اعتماد مجلس به وزیر پیشنهادی باعث شد همگان منتظر معرفی گزینه جدیدی برای این سمت باشند. در شرایطی که بنا بر قانون یک وزارتخانه میتواند حداکثر ۳ ماه توسط سرپرست اداره شود و این زمان به گفته بهروز نعمتی، از اعضای هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی، ۲۹ آبان ماه به پایان میرسد، جهت رایزنیها به سویی است که وزیر پیشنهادی بعدی علوم بتواند با اخذ رأی اعتماد از اهالی بهارستان، بر صندلی داغ و پرحرف و حدیث دفتر طبقه چهاردهم ساختمان وزارت علوم تکیه بزند.
نایب رئیس مجلس شورای اسلامی دیروز در حاشیه مراسم ختم والده محمدرضا رحیمی، معاون اول دولت دهم، در جمع خبرنگاران به موضوع انتخاب گزینه پیشنهادی جدید دولت برای وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری اشاره کرد و گفت: دولت باید به گونهای اقدام کند که اول آذر ماه وزیر رأی آورده را در کابینه داشته باشیم. به گزارش ایسنا محمد رضا باهنر افزود: امیدواریم رئیسجمهور وزیر پیشنهادی علوم را در روز سهشنبه معرفی کند. نایب رئیس مجلس شورای اسلامی ادامه داد: وقت سرپرستی وزارت علوم تا آخر آبان ماه است و باید دولت طوری اقدام کند که اول آذر ماه وزیر رأی آورده را در کابینه داشته باشیم.
سخنگوی هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی نیز از احتمال معرفی وزیر جدید پیشنهادی علوم تا روز سهشنبه به مجلس خبر داد. بهروز نعمتی در گفتوگو با ایسنا با اشاره به مهلت دو هفتهای دولت برای معرفی وزیر علوم جدید، گفت که احتمالا گزینه پیشنهادی دولت روز سهشنبه معرفی خواهد شد. وی درباره گزینههای احتمالی تصدی وزارت علوم نیز گفت که تاکنون اسامی زیادی به عنوان گزینههای پیشنهادی دولت مطرح شدهاند اما هنوز هیچ کدام از آنها به صورت قطعی مشخص نشدهاند.
وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری تا به حال رسمی و غیررسمی ۵ کاندیدای وزارت به خود دیده که البته تنها یکی از آنها توانسته است به صندلی وزارت تکیه بزند. علاوه بر جعفر میلی منفرد، رضا فرجی دانا و محمود نیلی دولتآبادی که به عنوان وزیر پیشنهادی علوم از سوی دولت معرفی شدند ـ و در این میان رضا فرجی دانا علیرغم رأی اعتماد اولیه مجلس، پس از چند ماه استیضاح و برکنار شد ـ جعفر توفیقی و محمدعلی نجفی نیز به عنوان سرپرست در این وزارتخانه تعیین شدهاند و در حالی که نام آنها در زمره کاندیداهای اصلی معرفی برای وزارت علوم مطرح بوده است، هر یک به دلایلی به مجلس معرفی نشدهاند. از زمان استیضاح رضا فرجی دانا تاکنون رایزنیهای زیادی درباره جانشین وی مطرح شده است.
پیش از معرفی نیلی دولت آبادی، علاوه بر نجفی، سرپرست فعلی وزارت علوم، از محمدرضا عارف (کاندیدای جریان اصلاحات در انتخابات ۹۲ که به نفع حسن روحانی کنار کشید)، عبدالله جاسبی (رئیس سابق دانشگاه آزاد اسلامی)، محمد فرهادی (رئیس فعلی جمعیت هلال احمر ایران)، علی اکبر صالحی (رئیس سازمان انرژی اتمی)، علی عباسپور طهرانی فرد (نماینده سابق مجلس و رئیس فعلی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران) و سورنا ستاری (معاون علمی رئیسجمهور) به عنوان گزینههای احتمالی دولت مطرح شده بودند. حتی نام گزینههای نامحتملتر دیگری مثل مصطفی کواکبیان (دبیرکل حزب مردمسالاری)، علی مطهری (نماینده مجلس)، مصطفی معین (وزیر علوم دولت خاتمی و کاندیدای مورد حمایت اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری ۸۴)، مرتضی حاجی (وزیر آموزش و پرورش دولت اصلاحات) و الهه کولایی (استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاحطلب) نیز برای این وزارتخانه به گوش میرسید. حال پس از رد صلاحیت نیلی احمدآبادی، همچنان برخی از افراد این لیست بلندبالا در صف گمانهزنیها قرار دارند و البته نامهای جدیدی نیز به این فهرست افزوده شده است.
فارس روز شنبه در خبری با برچسب اختصاصی اعلام کرد سیدمحمدتقی بطحایی رئیس اسبق دانشگاه خواجهنصیر، سیداحمد معتمدی رئیس دانشگاه امیرکبیر و محمد فرهادی رئیس هلال احمر گزینههای در دست بررسی دولت جهت معرفی برای تصدی وزارت علوم هستند. البته این خبرگزاری منبعی برای این خبر ارائه نکرده است. همچنین صادق زیباکلام، عضو هیأت علمی دانشگاه و تحلیلگر سیاسی با تأکید بر اینکه گزینه بعدی وزارت علوم گرایش کمتری به اصلاحطلبان و گرایش بیشتری به اصولگرایان خواهد داشت، احتمال داد که این فرد علی عباسپور تهرانی فرد باشد. در روزهای گذشته برخی از نمایندگان مجلس نیز از معرفی گزینهای همچون علی اکبر صالحی استقبال کردهاند. هرچند ابوذر ندیمی، عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس، در گفتوگویی تاکید کرده است که مجلس برای وزارت علوم به دولت گزینهای پیشنهاد نمیدهد.
به طور کلی به نظر میرسد اکثریت اصولگرای مجلس نسبت به هر گزینهای که به اصلاحطلبان نزدیک باشد واکنش منفی نشان بدهند. اصولگرایان و به ویژه طیف دلواپسان منتقد دولت، با این موضوع که وزارت علوم در اختیار یک گزینه اصلاحطلب قرار گیرد مخالفند. این موضوع فراتر از حدس و گمان، حتی به زبان آورده شده است. به عنوان مثال حجتالاسلام محمد خرسند عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه در گفتوگو با سایت شما، در این باره گفته است: «دولتی که شعارش اعتدال و غیر جناحی بودن هست، چه اصراری دارد وزارتخانه مهم و حساسی مثل وزارت علوم را به اصلاحطلبها بدهد؟ رئیسجمهور و مقامات پاسخگو در دولت بیایند و بیان کنند، چه اصراری است که وزارت علوم حتماً باید به اصلاحطلبها داده شود؟ این فاصله گرفتن از شعار اعتدال است». هرچند دولت طبق قانون امکان تمدید دوره سرپرستی را دارد، اما ادامه هدایت وزارت علوم به وسیله سرپرست نه به مذاق دولت و مجلس خوش میآید و نه به نفع محیط دانشگاه و آموزش عالی و در نهایت جامعه است. به علاوه نه برای دولت و نه برای مجلس خوب نیست که باز هم گزینه دیگری معرفی و رد صلاحیت شود. به نظر میرسد زورآزمایی پنهان دولت و مجلس، تا پایان آبان ماه به نتیجه برسد، اما باید دید حتی در صورت رأی اعتماد گرفتن گزینه پیشنهادی دولت، مجلس در طول مدتی که تا پایان این دوره آن باقی است، او را چقدر تحمل خواهد کرد. اصولگرایان از جدایی ناطق خوشحال هستند؟
احمد ناطق نوری در گفتوگو با اعتماد گفته است: «شاید برادرم به سیاست بازگردد» به نوشته این روزنامه: حالاکه گروهی از اصولگرایان چاره وحدت را بازگشت به ریش سفیدی و حرف شنوی از شیوخ اصولگرا میدانند به یاد علی اکبر ناطق نوری افتادهاند. او که روزی از تاثیرگذارترین راستگرایان جامعه روحانیت مبارز بود و در مجلس چهارم و پنجم و بعد از آن در انتخابات خرداد ٧۶ چهره شاخص جناح راست محسوب میشد و حالا قریب به هشت سال است با دلخوری سیاست سکوت پیش گرفته و از همفکران سابقش فاصله گرفته است. خرداد ٩٢ اما او با حمایت از حسن روحانی، همراهی با سید محمد خاتمی و آیت الله هاشمی را بر همراهی با دوستان سابق راستگرایش ترجیح داد و حالاراست و چپ سیاسی در مورد ترجیح سیاسی ناطق نوری برای انتخابات خبرگان و مجلس گمانه زنی میکنند. گمانههایی که احمد ناطق نوری در مورد آن میگوید: «ناطق نوری اصلاح طلبی است که میخواهد اصول را پیاده کند و اصولگرایی است که به انجام اصلاحات اعتقاد دارد».
این در حالی است که روزنامه جوان در یکی از مطالب خود با تیتر «اصلاحطلبان ناطق را به عارف ترجیح میدهند!» نوشته: عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی با بیان اینکه تهلیست یا سرلیست برای عارف تفاوتی ندارد، گفت: اگر آقای ناطق سرلیستی اصلاحطلبان را بپذیرد ما خوشحال میشویم.
به گزارش جوان عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی با بیان اینکه تهلیست یا سرلیست برای عارف تفاوتی ندارد، گفت: اگر آقای ناطق سرلیستی اصلاحطلبان را بپذیرد ما خوشحال میشویم.
الیاس حضرتی، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی با حضور در غرفه خبرگزاری فارس در بیستمین نمایشگاه مطبوعات با تأکید بر اینکه ما باید خلأ احزاب را در کشورمان پر کنیم، یادآور شد: بحث احزاب در کشور ما نه باید مانند دیکتاتوری حزبی در امریکا باشد و نه مانند بلبشوی حزبی در کشورمان بلکه باید بتوانیم احزاب اصیل و فراگیری را تشکیل دهیم. وی در ادامه در تقسیمبندی عجیب، جریانهای سیاسی کشور را به سه طیف اصولگرا، اصلاحطلب و ملی ـ مذهبی تقسیم کرد و افزود: جریان اصولگرایان معتدل، سنتی و پایداری در یک طیف و جریان اصلاحطلبی طیف دیگر و همچنین طیف ملی ـ مذهبیها جریان سومی را تشکیل میدهند. حضرتی در پاسخ به این سؤال که آیا شما جریان برانداز را از جریان اصلاحطلب تفکیک میکنید، گفت: آنها برانداز نیستند. عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی در پاسخ به این سؤال که آیا شما اعضای نهضت آزادی را اینگونه نمیدانید، گفت: نهضت آزادی برانداز نیست اما ما با آنها اختلافات مبنایی داریم. لذا این جریان نیز ذیل جریان ملی ـ مذهبی میتواند فعالیت کند.
شکاف عمیق مواضع روزنامهها در باره مذاکرات هستهای
در حالی که ظریف، کری و اشتون در مسقط در حال مذاکره هستهای هستند، روزنامههای تهران با نگاههاییگاه متعارض پیگیر مواضع خود هستند.
کیهان در ابتدای یادداشت روز خود به قلم شریعتمداری و با تیتر «از عابر چه خبر؟!» که در بخشهایی از آن به طور ضمنی اتهاماتی متوجه مذاکرهکنندگان ایرانی نیز شده، نوشته: از رانندههای قدیمی تهران بود. روی اتوبوسهای خطی کار میکرد. آن روز در قهوهخانهای که پاتوق رانندهها بود، نشسته و تعریف میکرد که... بعله! با اتوبوس وارد میدان شوش شده بودم که دیدم باد، کلاه عابری را برده است و عابر وسط میدان دنبال کلاه خود میدود. ترمز اتوبوس چند پا بود ـ یعنی باید چند بار با پا فشارش میدادی تا کار کند! ـ اما خودم را گم نکردم! دست فرمانم معرکه بود! ماشین را با هزار زحمت کنترل کردم و بالاخره کلاه عابر را رد کردم!... پرسیدند؛ پس عابر چی؟ و جواب داد؛ خدا رحمتش کند، زیر چرخ اتوبوس له شد!
اگرچه از متن و محتوای مذاکرات هستهای تیم کشورمان با ۱+ ۵ گزارش رسمی و قابل استنادی منتشر نشده است و به قول خانم وندی شرمن در گزارش به مرکز مطالعات بینالمللی واشنگتن ـ و به نقل از خانم مادلین آلبرایت وزیر خارجه اسبق آمریکا ـ «مذاکرات مانند قارچ است که بیشترین رشد آن در تاریکی است»! ولی شواهد موجود و آنچه در اظهارنظر برخی از مقامات رسمی آمریکا آدرس داده میشود، حکایت از آن دارد که حریف در پی آن است که موضوع و دستور کار اصلی مذاکرات را که «لغو تحریمهاست» به حاشیه برده و در مقابل امتیازات نقدی که دریافت کرده و انتظار دریافت بیشتر آن را دارد، «وعدههای نسیه» تحویل دهد. از این روی، اگر تا پایان مهلت تعیین شده ـ ۳ آذرماه جاری/ ۲۴ نوامبر ـ توافقی حاصل شود، این توافق با توجه به مختصات کنونی آن، برای جمهوری اسلامی ایران یک «توافق بد» و برای آمریکا و متحدانش یک «توافق ایدهآل» خواهد بود.
رسالت نیز در آغاز مطلبی با تیتر «فروپاشی عملی گروه ۱+ ۵ در مذاکرات هستهای» نوشته: مذاکرات حساس و سرنوشت ساز هستهای در مسقط پایتخت عمان آغاز شده است. برگزاری مذاکرات سه جانبه با حضور محمد جواد ظریف، جان کری و کاترین اشتون با هدف حل و فصل نقاط اختلافی باقی مانده در دو حوزه «نحوه رفع تحریمها» و «میزان غنی سازی» صورت میگیرد. در این میان کاترین اشتون نماینده اتحادیه اروپا بیشتر نقش میانجی و اداره کننده جلسه را دارد و عملا مذاکرات اصلی میان ایران و آمریکا صورت میگیرد. به عبارت بهتر، غیر از ایالات متحده آمریکا دیگر اعضای ۱+ ۵ در مذاکرات دچار انفعال معناداری شدهاند. تروئیکای اروپایی، چین و روسیه طی یک سال اخیر یا در زمین ایالات متحده آمریکا بازی کرده و خواستههای نامشروع و نامقبول واشنگتن را علیه کشورمان پذیرفتهاند و یا به صورتی منفعل در مذاکرات حاضر بودهاند. در چنین شرایطی اساسا چرا گروه ۱+ ۵ سعی دارد خود را مجموعهای واحد با سیاستهای واحد تلقی کند؟ در اینجا صراحتا میتوان عنوان کرد که گروه ۱+ ۵ عملا فروپاشیده است. حضور ایران در یک سوی میز مذاکره کاملا توجیه پذیر است زیرا موضوع اصلی بحث، فعالیتهای هستهای صلح آمیز کشورمان است! اما سؤال اصلی اینجاست که چرا در مقابل ما فقط باید ایالات متحده آمریکا و وزیر امور خارجه این کشور بنشیند و دیگر کشورهای پرادعای عضو ۱+ ۵ در کسوت تماشاگرانی بدون اختیار شاهد این مذاکرات باشند؟
خراسان نیز در یادداشت روز با تیتر «نامه اوباما و ادامه سیاست مقصرسازی ایران» نوشته: در فاصله ۱۴ روز به پایان ضرب الاجل دستیابی به توافق جامع هستهای روزنامه وال استریت ژورنال در گزارشی از ارسال یک نامه محرمانه توسط اوباما رئیس جمهور آمریکا برای رهبر انقلاب در اواسط اکتبر (اواخر مهرماه) خبرداد. کاخ سفید نیز در واکنش به این نامه نه آن را تکذیب کرد و نه تایید! اوباما در این نامه «هر گونه همکاری در مقابله با گروه تروریستی داعش را مشروط به دستیابی به توافق جامع هستهای» کرده است. اما چرا درست در آستانه مذاکرات حساس عمان و نیز در فاصله کوتاه به پایان ضرب الاجل هستهای خبر ارسال این نامه منتشر میشود؟ از حدود یک ماه پیش امارههای جدی از شکست دموکراتها در انتخابات کنگره قابل مشاهده بود. از سوی دیگر روز به روز به ضرب الاجل توافق جامع نیز نزدیکتر میشدیم. دراین فاصله زمانی خبر ارسال نامه اوباما که سابقه اجراییاش در مقام رئیس جمهور آمریکا، شکست دموکراتها را رقم زده، رسانهای میشود آن هم یک روز پس از شکست در انتخابات. این هم زمانی میتواند تا حد زیادی حساب شده باشد و آن را میتوان تا حدی قطعه دیگری از پازل مقصر سازی دانست که این روزها عملیات اجرایی آن با شتاب زیادی در حال انجام است.
در این راستا انتشار خبر ارسال این نامه برای مخاطبان آمریکایی این طور تعبیر میشود که اوباما حتی به طرف مقابل نامه هم نوشت و همه کار کرد تاتوافق حاصل شود و اگر توافق حاصل نشود، ایران مقصر است. به بیان دیگر در ادامه پروژه مقصر سازی از ایران به عنوان عامل شکست احتمالی مذاکرات، انتشار ناگهانی این نامه نیز توپ را به زمین ایران میاندازد. بنابراین مخاطب این نامه ویا دقیقتر، مخاطب انتشار خبر این نامه در این برهه زمانی، افکار عمومی هستند که باید برای مقصرسازی آماده شوند، نه ایرانی که اصولا نه اعتمادی به همراهی با آمریکا در مبارزه با داعش دارد و نه نیازی به آن دارد.
محمدعلی سبحانی در روزنامه آرمان در مطلبی با تیتر «پیشمذاکره مهمتر از مذاکره» نوشته: مذاکرات سه جانبه ایران و آمریکا و مسئول سیاست خارجی سابق اروپا، خانم اشتون در عمان آغاز شده است. شاید بهترین عنوانی که بتوان برای این مراسم گذاشت یک «پیش مذاکره» است که قرار است مطالبی که در مذاکره مورد بررسی نهایی قرار میگیرد، در آن پیش مذاکره بررسی و حل و فصل شود. در واقع آنچه در عمان این روزها در حال رخ دادن است، لابی برای برگزاری یک مذاکره بسیار مهم به حساب میآید و چه بسا نتایجی که در این جلسات گرفته میشود از خود مذاکرات با اهمیتتر باشد. به هر حال موارد اختلافی فراوان بین ایران و کشورهای ۱+ ۵ سبب شده تا روند مذاکرات طولانی و فرسایشی شود و شاید این فرصت طلایی باشد که ایران و آمریکا و خانم اشتون به عنوان نماینده اتحادیه اروپایی صریحتر از هر زمانی درباره موارد اختلاف نظر صحبت کنند و به یک جمع بندی برسند. اخباری که از این دور مذاکرات منعکس میشود یک پالس مثبت است چرا که هر دو طرف نشان میدهند به سمت حل مشکلات باقی مانده پیش میروند. با این حال بر خلاف برخی تحلیلهای فضای عمومی کشور نباید همه چیز را تمام شده ارزیابی کنیم. متاسفانه برخی در صحبتهای عمومی اینطور مطرح میکنند که مذاکرات به زودی به نتیجه میرسد. اما این ظاهر مساله است. آنچه که واقعیت دارد این است که مذاکره ادامه دارد و با اینکه هر دو طرف دوست دارند این مذاکرات هر چه سریعتر به نتیجه برسد و تلاش زیادی انجام میدهند که در فرصت باقی مانده توافق نهایی حاصل شود اما همچنان چالشهای زیادی در این مسیر قرار دارد. از سویی دیگر انتخاب کشور عمان به عنوان میزبان این دور از مذاکرات جالب توجه است. عمان کشوری است که پیش از اینکه به عنوان میزبان این دور از مذاکرات انتخاب شود، حسن نیت خود را نشان داده و در گذشته نقش خود را برای برقراری رابطه میان ایران و آمریکا ایفا کرده است. اما حال که طرفین مذاکره حاضر به نشستن بر سر یک میز شدهاند، پیشرفت مذاکرات بیشتر به اراده طرفین بستگی دارد. این مذاکرات میتوانست در هر کشوری برگزار شود اما شاید انتخاب عمان برای این مرحله به نوعی تشکر از تلاشی بود که این کشور برای کاهش تنش میان ایران و کشورهای غربی متحمل شده بود.
و در پایان اینکه سید حسین موسویان در سرمقاله روزنامه ایران با تیتر «معادلات سیاسی امریکا پس از سلطه جمهوریخواهان بر کنگره» نوشته: بعد از پیروزی اخیر جمهوریخواهان در کنگره امریکا این نگرانی به وجود آمد که توافق نهایی هستهای فیمابین ایران و قدرتهای بزرگ غیر ممکن شده است. اکثریتی که جمهوریخواهان در انتخابات اخیر بهدست آوردند در حالی فراتر از پیشبینیها بود که این برتری طی ۷۰ ساله گذشته تاریخ انتخابات کنگره صورت نگرفته بود. لذا نباید تردید کرد که قدرت جمهوریخواهان در امریکا بیشتر شده و محبوبیت باراک اوباما بهعنوان پرچمدار تئوری تعامل با ایران بسیار کاهش یافته است. اما آیا این به معنی نابودی توافق نهایی هستهای با ایران است؟
اگر جمهوریخواهان در این انتخابات بیش از دوسوم آرا را کسب کرده بودند میتوانستند از اختیارات بیشتری برای مقابله با ایران برخوردار شده و با تصویب قوانین جدید، اختیار تعلیق تحریمها را از رئیس جمهوری بگیرند. اما در حال حاضر این اتفاق صورت نگرفته است و جمهوریخواهان کمتر از دوسوم صندلیهای کنگره را در اختیار دارند و لذا قدرت سلب اختیارات اوباما برای تعلیق تحریمها را ندارند. بنابراین در صورتی که ایران و گروه ۱+۵ به توافق نهایی دست یابند، رئیس جمهوری امریکا میتواند تحریمها را تعلیق کند اما برای لغو دائمی آنها نیازمند مصوبه کنگره است که با توجه به اکثریت جمهوریخواهان کار بسیار دشواری خواهد بود. لذا اوباما به دو دلیل نیازمند توافقی است که بتواند در داخل از آن دفاع کند.
دلیل اول متقاعد کردن کنگره است. اگر توافقی که با ایران انجام میشود، در داخل امریکا قابل دفاع باشد، اکثریت جمهوریخواهان قدرت مقابله با آن را نخواهند داشت. افکار عمومی امریکا بشدت مخالف جنگ است. شکست مذاکرات با ایران در افکار عمومی امریکا به معنی احتمال جنگ است و این مسألهای است که جمهوریخواهان متوجه آن هستند و نمیخواهند بهعنوان مسئول جنگ با ایران شناخته شوند.
دلیل دوم هم انتخابات ریاست جمهوری آینده امریکاست. در شرایط فعلی، دموکراتها از شانس بهتری برای پیروزی در انتخابات آتی ریاست جمهوری امریکا برخوردارند چرا که جمهوریخواهان هنوز کاندیدای برجستهای برای رقابت با هیلاری کلینتون ندارند. لذا توافق هستهای با ایران اگر برای اوباما قابل دفاع باشد شانس پیروزی دموکراتها را افزایش میدهد در غیر این صورت ممکن است موجب باخت دموکراتها در انتخابات بعدی هم بشود.
اما در صورت توافق نهایی و تعلیق تحریمهای یکجانبه امریکا از سوی اوباما، اولا: اروپا قادر به تعلیق و لغو کامل تحریمهای یکجانبه خود خواهد بود. ثانیاً اوباما قادر خواهد بود که سایر قدرتهای بزرگ را در تعلیق و لغو تحریمهای چندجانبه سازمان ملل همراهی کند و جمهوریخواهان، قدرت ممانعت از موافقت اوباما با تعلیق و لغو تحریمهای سازمان ملل را نخواهند داشت. در چنین حالتی، ستون فقرات تحریمها در هم خواهد شکست چون اروپا، روسیه و چین با نظرات جمهوریخواهان اکثریت در کنگره امریکا هم نظر نیستند.
اما مسألهای که هم دموکراتها و هم جمهوریخواهان بخوبی متوجه آن هستند، شرایط ویژه منطقه، قدرت و نفوذ ایران است. هردو حزب بزرگ امریکا داعش را تهدید جدی تلقی میکنند و این در حالی است که در مورد اوضاع منطقه سردرگم بوده و استراتژی درازمدت و محاسبه شدهای ندارند و بیشتر دچار روزمرگی شدهاند. لذا به جایگاه و نقش مهم ایران در منطقه به خوبی واقف هستند بنابراین در صورتی که هریک از دو حزب برنده انتخابات ریاست جمهوری امریکا باشند، امکان تعامل با ایران را منتفی نمیدانند به ویژه اینکه اگر توافق نهایی هستهای با ایران با رویکرد برد ـ برد برای هر دو طرف رقم بخورد.
لذا از یک سو پیروزی بزرگ جمهوریخواهان کار توافقنامه نهایی را سختتر کرده است زیرا اوباما برای لغو تحریمها نیازمند موافقت کنگره است. از سوی دیگر شرایط خاص و بسیار بحرانی منطقه درکنار حسن نیت ایران در مذاکرات و اجرای کامل و دقیق توافقنامه موقت ژنو، روسیه و چین و اروپا را قانع کرده که زمان توافق نهایی فرارسیده است و دولت امریکا باید برای تحقق آن همراهی کند.
بنابراین در چنین فضایی که دولت اوباما هم بشدت مشتاق توافق با ایران است، ایران نیز باید حداکثر سعی خود را برای یک توافق برد ـ برد بهخرج دهد.