بازدید 11734

شيخ اصلاحات، راديکال مي‏شود!؟

احسان عبده تبريزي
کد خبر: ۴۶۲۴۹
تاریخ انتشار: ۱۳ ارديبهشت ۱۳۸۸ - ۱۸:۰۵ 03 May 2009
اي خواجه شنگولي، اي فتنه صد لولي
بشتاب چه مي مولي؟ آخر دل ما خستي
گر خير و شرت باشد، ور کرّ و فرت باشد
ورصد هنرت باشد، آخر نه در آن شستي؟
چالاک کسي يارا، با آن دل چون خارا
تا ره نزدي ما را، از پاي بننشستي
درج است در اين گفتن، بنمودن و بنهفتن
يک پرده برافکندي، صد پرده نو بستي

بر اساس سنتي قديمي در ايران، اينجانب به همراه بسياري از هم‏شاگردي‏هاي دوران مدرسه، بخش اعظم سال تحصيل را به بازي، فرار از کشيده ناظم و تکرار عبارات مسخره‏اي مانند This is the Book! ‏مي‌گذرانديم و در شب امتحان آخر سال يکي مي‏زديم سرکتاب، يکي مي‏زديم سر خودمان و حرصي بود که به والدين مي‏داديم. فعاليت گروه‏هاي سياسي در ايران هم تفاوتي با شيوه تحصيل ما ندارد. حضرات دولتي و غير دولتي 3 سال و 9 ماه را به امور روزمره و انتقاد خشک و خالي از يکديگر مي‏پردازند و در يکي دو ماه مانده به انتخابات به آب و آتش مي‏زنند. شروع ديرهنگام مبارزات انتخاباتي در نبود برنامه انتخاباتي؛ تب‏وتاب نامزدان را به تقلاهايي تبديل مي‏کند. لايحه دوفوريتي دولت در تقليل سن رأي‏دهندگان از 18 به 15 سال، مثال بارزي از اين تلاش‏هاست که به رج زدن تکاليف و تقلب سر جلسه امتحان مي‏ماند. در همين‏جا بايد از نمايندگاني که به دو فوريت اين طرح رأي منفي دادند تشکر کرد و اميدوار بود که اين رأي را تنها به خاطر منفعت سياسي نداده باشند.

در هفته‏هاي اخير شاهد مجموعه‏اي از بيانيه‏ها، مصاحبه‏ها و سخنراني‏هايي از آقاي کروبي بوديم که جنجال‏برانگيز اما کم سروصدا بود. يکي از آشنايان من که به شدت در ستاد کروبي فعال است، در صحبت اخيرمان با تأکيد مي‏خواست به من بقبولاند که آقاي کروبي بهترين انتخاب ممکن است. دائم تکرار مي‏کرد که کروبي حرف و عملش يکي است؛ قول واضح و روشن مي‏دهد، به موقع حرفش را مي‏زند، به موقع دعوايش را مي‏کند و هر روز آگاهان و متخصصان بيشتري به او رو مي‏آورند. ظاهر امر هم همين است. افرادي همچون غلامحسين کرباسچي، عباس عبدي، محمدعلي نجفي، عطاء‏الله مهاجراني و ... حمايت خود را از آقاي کروبي اعلام کرده‏اند؛ اما اظهارات اخير آقاي کروبي است که شنونده را به توجه وامي‏دارد. ايشان نخستين نامزدي هستند که آشکارا از زهرا کاظمي و زهرا بني‏يعقوب و جنايتي که بر آنان شد و ظلمي را که بر خانواده ايشان رفت، سخن گفتند. اما آقاي کروبي توپ اصلي را در بيانيه انتخاباتي سوم خود در کردند و قول اصلاح قانون‏اساسي جهت تثبيت حقوق شهروندي، لغو انحصار رسانه دولتي و از همه مهم‏تر حذف نظارت استصوابي(!!) را دادند. اندکي بعد هم قول گماردن وزير زن را بر اين‏‏ها افرودند و دو روز پيش نيز از لزوم توقف اعدام کودکان سخن گفتند و قول ارائه منشوري درباره مفاهيم حقوق بشر و برنامه اجرايي مربوط به آن را دادند. بي‏رودربايسي بايد گفت که چنين شعارها و وعده‏هايي، آن هم تنها 50 روز مانده به انتخابات، صورت خوشي ندارد. راديکاليسمي که در اين وعده‏ها موج مي‏زند، تشابهي با سوابق آقاي کروبي ندارد که همين 16 ماه پيش مخالفان دوم خردادي خود را به «حرکات تخريبي» و «ورشکستگي سياسي» متهم کردند. توجه ناگهاني به مباحث دموکراسي و حقوق‏بشر، تبايني با وعده عوام‏گرايانه 50هزار تومان به هر خانوار ندارد. وعده حذف نظارت استصوابي از جانب کسي که براي اولين‏بار از واژه «حکم حکومتي» استفاده کرد نيز بسيار براي من سؤال‏برانگيز است. اينجانب متأسفانه نمي‏توانم هيچ‏کدام از مواعيد آقاي کروبي را جدي بگيرم، چرا که تمام قول‏هاي ايشان در سه هفته اخير از سويي با منش و عملکرد سياسي ايشان در سه دهه اخير در تضاد کامل است و از سوي ديگر تناسبي با توانايي‏ و عملکرد ايشان ندارد:

1) آقاي کروبي در رفتار سياسي خود هميشه ميانه را حفظ کرده‏اند و سابقه اين امر به دهه اول انقلاب برمي‏گردد. در سال‏هاي 1363 و 1364 مجموعه‏اي از شخصيت‏هاي ميانه‏رو و جناح محافظه‏کار نظام به دنبال پايان دادن انزواي بين‏المللي آن زمان ايران و از جمله بهبود روابط با عربستان بودند. يکي از عوامل تنش ميان ايران و عربستان، تظاهرات تندوتيز زائران ايراني در مقطع حج بود که گاه به درگيري‏هاي خشونت‏باري با پليس مذهبي وزارت امر به معروف و نهي منکر سعودي مي‏انجاميد. تغيير سرپرست تندرو کاروان حج ايران، آقاي موسوي خوئيني‏ها، نخستين شرط سعودي‏ها براي بهبود روابط بود. در نتيجه خوئيني‏هاي تندرو جاي خود را به شخصيت معتدل‏تري يعني آقاي کروبي داد. آقاي کروبي در جريان انشعاب در جامعه روحانيت مبارز به مجمع روحانيون مبارز پيوستند، اما هيچ‏گاه ترک طريق ميانه نکردند. دفاع محکم و کارآمد آقاي کروبي از حسين لقمانيان، نماينده همدان در مجلس ششم، و حق مصونيت نمايندگان شايد درخشان‏ترين دستاورد سياسي آقاي کروبي باشد. اما کارنامه رياست ايشان بر مجلس اصلاحاتي که امثال من با کلي اميد و آرزو به آن رأي داديم، منفي بود و ايشان در اين مقام از ميانه‏روي به محافظه‏کاري گراييدند.

2) قول‏‏هاي روشن انتخاباتي يکي از نقاط قوت و بسيار مثبت آقاي کروبي است. ايشان در جريان انتخابات قبلي رياست‏جمهوري تنها نامزدي بودند که از شعارهاي کلي گامي فراتر رفته و ـ البته بدون ارائه برنامه اجرايي‏ـ قول پرداخت ماهانه 50هزار تومان به هر خانوار را دادند. چنين وعده‏اي به اندازه شعارهاي جناب احمدي‏نژاد عوام‏گرايانه يا پوپوليستي بود اما بخش اعظم آراء آقاي کروبي مديون همين قول بود و البته من مطمئنم که بيشتر اين آراء در دور دوم به نام آقاي احمدي‏نژاد انداخته شد. امروز ايشان به ما وعده اصلاح قانون‏اساسي، حذف نظارت استصوابي و انبوهي از قول‏هايي را مي‏دهند که اجراي آن صدبرابر سخت‏تر از دادن آن 50هزار تومان کذايي است. وعده‏هاي انتخاباتي آقاي کروبي از نظر کمي و کيفي در تاريخ انتخابات ايران بي‏سابقه است و دو سؤال بنيادين را براي من به وجود مي‏آورد: نخست آن که راهکار آقاي کروبي جهت اجراي اين مواعيد چيست؟ بر اساس اصول 59 و 177 قانون اساسي، حذف نظارت استصوابي نيازمند موافقت مقام رهبري، رأي دوسوم نمايندگان مجلس و تشکيل شوراي بازنگري قانون اساسي است. فرايندي طولاني که دعواهاي سياسي خود را به همراه خواهد داشت، به اين ترتيب بخش اعظم وقت و انرژي دولت آينده بايد صرف دعوا با جناح‏هاي سياسي و از جمله حضرات شوراي نگهبان شود و در اين‏جا سؤال دوم مطرح مي‏شود: آيا آقاي کروبي توانايي به سرانجام رساندن اين کارزار را دارند؟ حاميان آقاي کروبي مي‏گويند که کروبي اهل دعوا است و من قبول دارم که ايشان از آقاي خاتمي بيشتر دعوا مي‏کنند، اما در هيچ موردي تا پايان دعوا نرفته و اگر هم رفتند نتيجه نگرفتند. در پايان مرحله اول انتخابات قبلي رياست‏جمهوري، آقاي کروبي به درستي بحث دستبرد در آراء و مخدوش بودن انتخابات را مطرح و اعتراضات فراوان و محکمي کردند اما سرانجام از تعقيب موضوع چشم پوشيدند. ايشان همچنين قضيه مرگ مشکوک زهرا کاظمي را تعقيب کردند، اما به قول خودشان موضوع «رنگ سياسي به خود گرفت» و در ابهام ماند. آقاي کروبي همچنين به اقدامات دولت فعلي در تخريب حسينه دراويش گنابادي در بروجرد و تعقيب و بازداشت دراويش اعتراض کردند. بايد پرسيد که آيا نتيجه‏اي از اين اعتراض نصيب ايشان شد؟ ظاهر امر چنين نيست و ايشان هم بعد از مدتي دست به دامن مراجع شدند.

اگر آقاي کروبي به عنوان رئيس قوه مقننه قادر به رسيدگي به پرونده زهرا کاظمي نباشند و اگر به عنوان يکي از شخصيت‏هاي برجسته نظام توان دخالت به نفع هم‏ولايتي‏هاي خود را نداشته باشند، من فکر نمي‏کنم که در مقام رئيس‏جمهور توانايي اجراي قول‏هاي انتخاباتي خود را داشته باشند. ممکن است که من در تمام برداشت‏هاي خود اشتباه کرده باشم و و اظهارات اخير آقاي کروبي بر مبناي استراتژي حساب‏شده‏اي جهت پيروزي در انتخابات باشد؛ اما من شک دارم.

در خاتمه به طرح انتقادي به منش آقاي کروبي مي‏پردازم. اين‌جانب از انتخاب ايشان به رياست مجلس ششم ناراضي بودم، و به عقيده من مجلس اصلاحات در همان گام اول از تأسي به آرمان‏هاي خود بازماند. رويکرد و ادبيات ايشان در رسيدن به رياست مجلس نيز براي من ناخوشآيند بود. مصاحبه‏اي را به ياد مي‏آورم که در آن همسر آقاي کروبي در پافشاري بر الزام رياست آقاي کروبي بر مجلس، اظهار کردند که «آقاي کروبي در اين مورد از حق خود نمي‏گذرند». رويکرد 4 سال گذشته آقاي کروبي به مسئله رياست‏جمهوري نيز برپايه احساس چنين حقي بوده است. آقاي کروبي بدون‌شک به خيلي از خواص و عوام نيکي کرده و بر گردن ايشان حق دارد اما براي من اين سؤال مطرح بوده و هست که نمايندگان اصلاح‏طلب مجلس ششم و من و اکثريتي که به ايشان رأي داديم چه حقي به آقاي کروبي بدهکار هستيم؟ متأسفانه ملت به کساني بدهکار است که به‌طور اصولي به ايشان بي‏اعتنااست؛ به صدهاهزار جانبازي که سرشار از احساس آرمان، ايمان و وظيفه به جبهه‏ها رفتند و امروز از من نوعي بي‏اعتنايي و در راهروهاي بنياد مستضعفان و کميته امداد امام به خاطر چندرغاز تحقير و توهين مي‏بينند. ما مديون اين عزيزان هستيم، مديون بزرگاني هستيم همچون ميرزا حسن رشديه، باني مدارس نوين و شادروان دکتر محمدعلي مجتهدي مدير مدرسه البرز و بنيانگذار دانشگاه صنعتي‏شريف که در خلوت عزلت و کنج غربت درگذشتند و امروز نه مجسمه‏اي دارند، نه خياباني به نام ايشان است و نه در کتب درسي از آنها يادي مي‏شود.

واي بر ما و والسلام
تور تابستان ۱۴۰۳
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
انشاالله شما هم هر وقت بزرگ شدی و اجازه رای داشتی برو به هر کس که می خوای رای بده حیف سنت قد نمی ده اگرنه از مبارزات و سابقه کروبی و افکار و رفتار و صداقت گفتار و عمل گرا بودن ایشان واست می گفتم ضمنا اون رادیکالیسمی که شما ازش حرف میزنی شما گرفتارش هستید که نمی تونید یک کاندیدای اصلاح طلب واقعی رو در کنار کسی که حتی خیلی تمایل نداره اصلاح طلب گفته بشه ؛ ببینی
باسلام خوشحال هستم که جوانی مثل شما اینقدر دقیق وحساس به موضوع نگاه می کند با مقاله شما من موافقم چون واقعیتهایی از آقای کروبی گفته اید صحت داردایشان همه چیزرا به شوخی وطنز برگزار می کنند هرچند من فکر می کنم درایران کسی امید نداشته باشد تا کسی ببایید ومملکت را درست کند چون نمی تواند زیرا نظر نهایی را ولایت فقیه باید دهد که با توجه به مشکلات مردم و محتاج نان شب بودن آنهادیگر جایی برای این مناقشات وجود ندارد مگر کسانی که شما درمقاله خود یاد کردید این را بدانید اگر کسانی که درجنگ کشته شده اند یا جانباز قدرت داشتند هرگز نمی گذاشتند این افراد نا لایق راس قدرت باشند ما که نسل سوخته ودارای تضاد هستیم دیگر نمی توانیم به کسی اعتماد کنیم چون یکبار تاوان این کاررا خیلی سنگین پرداخت کردیم مانند نداشتن آزادی بیان - حقوق بشر - جنگ و... نسل سوم چیزی از این جریان جز تاریخ نمی داند . ما با این افراد به کدام ناکجا آبادخواهیم رسید؟نازی سلطانی
وای بر ما در آرزوی موفقیت!!!!!!!!در آرزوی آزادی!!!!!!!!!!
احسن به احمدی نژاد که عملکردش پس منتقد جدی او را به هوادار خود تبدیل نموده است.
با سلام به خدمت آقای عبده تبریزی عزیز اینجانب بعنوان یک شهروند ایرانی و مدرس اظهارات آن عزیز را خواندم خیلی جالب و واقعی بود کسانی در عرصه سیاست هستند که بر مبنای تفکری سیاسی و اعتقاد و ایمان به آن تفکرات عمل نمی کنند و در واقع نمی توان آنها را بعنوان سیاستمدار متفکر و علمی به حساب آورد چراکه در هر شرایطی خود را سوار بر موج موقعیت کرده و فقط در فکر جایگاه سیاسی خود هستند مگر نه اینست که این آقایان 8 سال در راس مجلسی قرار گرفتند که شعار اصلاحات سرلوحه آن بود چرا توان اصلاح قوانین را از دست داده و فراموش کردند. محافظه کاری را سرلوحه برنامه خود قرار دادند و مصلحت پیشه کردند. خارج از قدرت منتقد و رادیکال و در قدرت محافظه کار مصلحت اندیش .
مگر نظارت استصوابي در قانون اساسي است كه حذف آن اصلاح قانون اساسي را لازم داشته باشد. بهتر است دوست محترم به اين سوال قبل از نگارش اين مقاله پاسخ ميداد.
به نام خدا بنده ایشان را قبلا زیارت نکرده ام ولی ادبیات نوشتاریشان به ادبیات رجبی خیلی شباهت دارد و این سئوال هم برای من به وجود آمده که ایشان زمان ریاست آقای کروبی در مجلس چند ساله بودند؟خدا به خیر کند با این نوع نگرش افراطی ایشان وای بر ما نه ایشان
این شعر بود یا مهر ؟؟
ميشه لطف كنيد و اين رو هم بگيد كه شعار هاي اقاي موسوي چه ربطي به 20 سال گذشته شون داره!! اقاي كروبي نسبت به اقاي خاتمي و موسوي و ... خيلي بيشتر ايستادگي كردند
آقا احسان حد خودت رو نگهدار. مولایمان علی (ع) می فرماید:در فتنه ها شتر دوساله باش نه پشتی برای سواری و نه پستانی برای شیر دوشی.شما قاطی بازی سیاسی سیاست بازان نشو و دین به دنیای دیگران نفروش . درست است که آقای کروبی در اندازه ریاست جمهوری نیست و زود هم از کوره در می رود ولی چون سابقه ای دارد باید احترامش را نگه داشت.
برچسب منتخب
# انتخابات ریاست جمهوری # مسعود پزشکیان # سعید جلیلی # دور دوم انتخابات