سخنرانی رئیسجمهور در قم از زاویه نگاه برخی روزنامههای هوادار دولت، اعلام تصمیم رئیسجمهور برای ایستادن در برابر کسانی است که دولت را تخریب میکنند. در مقابل روزنامههای اصولگرا، با گوشه و کنایه از آمارهای اقتصادی دولت سخن میگویند. در آخرین روز هفته، مذاکرات هستهای هم در صفحات روزنامهها حضور پررنگی دارد.
روحانی در صحنه داخلی لباس رزم پوشیده است؟ سخنرانی رئیسجمهور در قم از زاویه نگاه برخی روزنامههای هوادار دولت اعلام تصمیم رئیسجمهور برای ایستادن در برابر کسانی است که دولت را تخریب میکنند. ابتکار در سرمقاله خود با تیتر
«روحانی لباس رزم پوشیده است؟» به قلم مصطفی داننده در این باره نوشته: بسیاری از مردم رئیس جمهور روحانی را با آن لبخندهای معروفش میشناسند. لبخندهایی که در میانه سخنرانی، در حال شنیدن سؤال خبرنگاران، در صحن علنی مجلس و در سفرهای استانی بر روی لبان او نقش میبندد. اما چند صباحی است که رئیس دولت تدبیر و امید در کنار این لبخندها، سخنان بیپروایی را نیز نثار منتقدان خود میکند. طی ماهها و هفتههای اخیر شاهد این شیوه سخن گفتن تازه روحانی هستیم. رئیس جمهور شاید در روزها و ماههای ابتدایی رسیدن به جایگاه ریاست جمهوری تصور نمیکرد که مخالفینش در انتخابات، اینقدر از پیروزی او عصبانی باشند که فضای رقابت را به ماهها و حتی سالهای بعد از آن بکشانند و هر کاری کنند تا دولت روحانی در خدمت به مردم ناموفق باشد.
مخالفان روحانی تمام تلاش خود را از آغازین روزهای دولت تا به امروز که در حال نگارش این یادداشت هستم، این بوده است که دولت روحانی را در بین مردم ناکارآمد، غرب زده و وا داده در مقابل کشورهای غربی نشان دهند. همین فشارها و تلاشهای بیوقفه مخالفان برای به شکست کشاندن دولت روحانی باعث شده است تا رئیس جمهور رسما به عنوان رئیس دولت وارد کارزار شود و یک تنه مقابل مخالفان بایستد. رئیس جمهور پیش از این فشارها سخن نگفته بود و تنها گاهی مخالفان را مورد نقد قرار داده بود و از آنان خواسته بود با شناسنامه سخن بگویند.
به نظر میرسد فشارهای فراوان جریانهای مختلف به روحانی زمینه ساز فعال شدن آتش فشان درونی روحانی در قبال مخالفان شده است.
رئیس جمهور روحانی روز گذشته در جریان سفر قم به خود نیز مخالفان را با لحنی خاص مورد خطاب قرار داد و گفت: «تخریب در این کشور جایی نداردو تخریبگران خانه کهنه خود را ویران میکنند. مگر آمار اقتصادی این ۱۸ ماهه را خبر ندارند! مگر کنترل تورم را نمیبینند! مگر رشد اقتصادی را نمیبینند! باید نسبت به همه منصفانه قضاوت کنیم».
این سخنان روحانی نشان میدهد که رئیسجمهور از رفتار منتقدان گلایه دارد و به گونهای این انتقادها را کاملا سیاسی میداند. به نظر میرسد رئیس جمهور روحانی تصمیم گرفته است از فشارها با مردم سخن بگوید و آنان را در جریان امور بگذارد. رئیس دولت به این نتیجه رسیده است که تنها راه مقابله با جریان که همه مسائل را سیاسی نگاه میکند، ورود مردم به صحنه اداره کشور است. سخنان روحانی طی هفتهها و ماههای اخیر نشان میدهد که دیگر شاید به پایان عصر روحانی خندان در قبال منتقدان رسیدهایم. شیخ دیپلمات برای مقابله با مخالفان، لباس رزم پوشیده است تا مردم بیپرواترین روحانی دوران را ببیند.
حسین عبداللهی مدیر مسئول روزنامه آرمان نیز در سرمقاله این روزنامه با تیتر
«بزنگاه «قم» و رسالتی دیگر» نوشته است: ورود روحانی به قم اما برای تندروها و دلواپسان از دو جنبه اهمیت دارد و سبب تغییر استراتژی این گروهها در آینده خواهد شد. اول اینکه آنها که از استقبال غیرمنتظره مردم از دکتر روحانی شوکه شدهاند از این پس نمیتوانند به سادگی اقدامات خود را در بین مردم توجیه کنند. در شرایط فعلی کارنامه تندروها برای مردم رو شده و افراطیون در صورت تحرکات جدید علیه اعتدال، «انگشت نما» خواهند شد. دوم اینکه به دلیل اینکه حلاوت و شیرینی «اعتدال» سبب خرسندی و خشنودی مردم شده است اتاق فکر تندروها روز به روز فرسودهتر خواهد شد و گروههای تندرو که زمانی بازیگر اصلی میدان بودند به انزوا و حاشیه کشیده خواهند شد. قم یک بار دیگر میتواند نقش تاریخی خود را در الگوسازی «اعتدال» برای دیگر مناطق کشور ایفا کند.
روزنامههای اصولگرا و آماری اقتصادی رئیسجمهورچندین روزنامه اصولگرا با گوشه و کنایه به آمارهای اقتصادی اخیرا اعلام شده توسط رئیسجمهور واکنش نشان دادهاند. کیهان با یادآوری قیمت مرغ و افزایش قیمت خدمات دولتی، به سخنان رئیسجمهور در مورد آمار تورم واکنش نشان داده است. تیتر یکی از خبرهای ویژه امروز کیهان،
«قدقد بیهنگام مرغ در بحبوحه تورم صفر» است.
محمدکاظم انبارلویی نیز در سرمقاله رسالت با تیتر
«شبیه معجزه!» نوشته: رئیس جمهور محترم در همایش اقتصاد مقاومتی در روابط منطقهای گفته است: «خوشبختانه تورم بالای ۴۰ درصد امروز به کمتر از ۱۶ درصد رسیده، این کار از لحاظ اقتصادی همانطور که صاحب نظران داخلی و خارجی نوشتهاند شبیه معجزه است». امروزه عملکرد اقتصادی دولت زیر چکش نقد اقتصاددانان است. حتی اقتصاددانانی که با دولت زاویه ندارند و در درون دولت و با دولت هستند، به این سخن تفوه نداشتهاند که دولت یازدهم کاری شبیه معجزه کرده است.
خوشبینترین افراد هر از چندی نقد مشفقانهای در حوزه اقتصاد مطرح میکنند که معمولا با بیمهری و بیاعتنایی رو به رو میشوند.
برخی از دولتمردان که در حوزه اقتصادی کار میکنند اخیراً به جای ارائه عملکرد و توجیه سیاستها به طرح مسائلی بدون سند و مدرک در حوزه فساد اقتصادی در دولت گذشته برای تشویش اذهان عمومی روی آوردهاند، که حتی صدای مقامات قضائی و نهادهای نظارتی را هم درآوردهاند.
قرار بوده دولت بر اساس ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی از سوی رهبری، کارهای مهم و کلیدی انجام دهد که برخی از این کارها «اعمالی» بوده نه «اعلامی» اما در حد اعلام هم به سمت آن نرفته است.
دولت در سال ۹۲ فقط ۳۵ درصد احکام بودجه را بر اساس سند رسمی تفریغ بودجه این سال عمل کرده و بقیه را بر خلاف قانون نه عمل کرده و نه به اهداف آن رسیده است. دولت در باب مدیریت منابع قرار بوده یارانه ثروتمندان را حذف کند و به هزار زخم خود در حوزه بیکاری و توانمندسازی تولید در داخل و حمایت از صادرات بزند اما به این سمت نرفته است. دولت اصلیترین وظیفه خود را که گرفتن مالیات حقه است فراموش کرده و بر اساس اعلام و برآورد اقتصاددانان بیش از ۸۰ هزار میلیارد تومان فرار مالیاتی داشته است. این مبلغ بیش از یک سوم کل بودجه عمومی دولت در سال ۹۴ است.
سالانه ۲۰ میلیارد دلار قاچاق کالا از مبادی ورودی و غیرورودی، وارد کشور میشود. این حجم از قاچاق کمر تولید را میشکند، اما دولت راه حلی برای مقابله با آن ندارد.
دولت میتوانست در همین یکسال و نیم اخیر با اهتمام به اتمام پالایشگاه آناهیتا و پالایشگاه ستاره خلیج فارس گام بزرگی برای عبور از خام فروشی نفت بردارد و رکورد تازهای از فروش فرآوردههای نفتی از جمله بنزین به جای بگذارد. در این مورد ما نه کمبود منابع مالی داشتیم و نه ضعفی از نظر فنی و مهندسی! اما به این سمت نرفتیم. یک عزم و کار جهادی میتوانست به این آرزو جامه عمل بپوشاند.
اهتمام به ارتقای بهرهوری یکی از مهمترین سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی بود. دولت در این باره چه کارنامهای دارد؟
رفع مشکل کمبود نقدینگی واحدهای تولیدی فقط یک توجه جدی را میطلبید که تولید در داخل جان بگیرد و روح تازهای به اقتصاد کشور دمیده شود اما به این سمت نرفتیم.
این جهتگیریها میتوانست در حوزه اقتصاد، معجزه به وجود بیاورد، هیچ هزینهای هم برای کشور و هیچ ربطی به تحریمهای ظالمانه آمریکا هم نداشت. اما چرا نرفتیم؟ معلوم نیست.
طرح مسکن مهر را مزخرف نامیدند. اما از مواهب افتتاح و واگذاری و رضایت مردم برخوردار شدند. بازپرداخت منابع عظیمی که از بانکها در اختیار مسکن مهر گذاشته شده با شروع دولت یازدهم، آغاز شده و اکنون میلیاردها تومان از این منابع در حال بازگشت به بانکها است. همین خود باعث جمعآوری نقدینگی موجود در بازار است. اگر تورمی کاهش یافته و معجزهای رخ داده بخشی از آن مربوط به جمع آوری نقدینگی و آغاز بازپرداخت وامها به بانکهاست.
اما چرا این معجزه رضایت مردم و به تبع آن بازپرداخت وامها را مزخرف میدانیم؟ معلوم نیست. در عین اینکه هیچ طرح عملی و هیچ حرف درست و درمانی هم برای رفع معضل مسکن نداریم.
چه اصراری داریم وضعیت اقتصادی کشور را گل و بلبل بدانیم و آن را در حد معجزه توصیف کنیم؟ چه اصراری وجود دارد وقتی مرکز آمار ایران تورم را در ماه بهمن ۲/۱۵ درصد اعلام کرده است، آقای روحانی بگوید؛ «تورم بهمن ماه صفر بود!»
در حالیکه مشاور محترم اقتصادی رئیس جمهور و مغز متفکر تئوریهای اقتصادی دولت یازدهم میگوید: شرایط رفاهی مردم بدترشده است. وی تصریح میکند: تغییر نکردن خالص اشتغال کشور در سال ۸۳ تا ۹۳ و روند بدتر شدن شرایط رفاهی خانوارها از دغدغههای اقتصاد ایران است.
دولت یارانهها را بدون هیچ افزایشی به نرخ سال اول قانون هدفمندی یارانهها پرداخت میکند. چگونه با همین ادعای مهار تورم در حد۲۴ درصد معتقد است معجزهای رخ داده است؟
مذاکرات هستهای و کاهش ابهاماتدر سکوت تقریبا کامل روزنامههای اصولگرا در باره مذاکرات هستهای و روند حاکم بر آن، خوشبینیها به موفقیت مذاکرات افزایش یافته است. شرق در مطلبی با تیتر
«نوبخت: مقیدیم تا ١١ فروردین مذاکرات به نتیجه برسد» که بخش مهمی از صفحه اول این روزنامه را به خود اختصاص داده نوشته: دو روز پیش از پایان مذاکره در ژنو و پنجروز مانده به ازسرگیری دوباره مذاکره در حاشیه اجلاس حقوقبشر، فضای رسانهای پر از تایید و تکذیب بود. هم مذاکرهکنندگان ایرانی و هم مذاکرهکنندگان آمریکایی بودند که باید به جوسازیهای رسانهای پاسخ میدادند.
سرراستترین اظهارنظر را محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت در حاشیه جلسه روز گذشته هیأت دولت انجام داد. او در جمع خبرنگاران در رابطه با حضور علیاکبر صالحی و حسین فریدون در این دوره از مذاکرات، گفت: «اینبار در مذاکرات از نظر زمانی مقید هستیم که تا ١١فروردینماه مذاکرات را به فرجام برسانیم البته نهفقط در سطح توافقهای کلی بلکه باید در جزییات نیز به نتیجه برسیم پس انشاءالله تغییررویه بایدبه نحوی باشد تا از حقوق ملت عزیزمان به نحو شایستهای استیفا کنیم».
روزنامه دولتی ایران هم در سرمقاله خود با تیتر
«محور مشترک دو جبهه ضد توافق» و به قلم سعید علیخانی نوشته: با نزدیک شدن ضرب الاجل ماه مارس برای رسیدن به توافق نهایی هستهای، فشارها از دوسو یعنی رژیم صهیونیستی و همفکران آن در برخی مراکز تصمیمگیری ایالات متحده و نیز برخی کشورهای عرب منطقه علیه توافق مزبور شدت گرفته است. محور تبلیغی / ادعایی مشترک هر دو سوی جبهه ضد توافق هستهای آن است که ایران به دنبال دستیابی به تسلیحات هستهای، صدور انقلاب و برپایی امپراتوری پارسی است چنانکه نخستوزیر رژیم صهیونیستی در مراسم معرفی رئیس تازه ستاد کل ارتش این کشور در مورد خطر به اصطلاح «امپراتوری ایران» هشدار میدهد و خطاب به ژنرال آیزنکوت فرماندهی این ستاد میگوید: «خاورمیانه در حال تجزیه است. کشورها در حال سقوطاند و در این خلأ ایران امپراتوری خود را بنا میکند».
برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز با اشاره به چهار عنصر قدرت موشکی، توان سایبری، وجود گروههای نیابتی متحد و قدرت مانور بالای ایران در تنگه هرمز و تلفیق آن با آخرین تحولات عراق، سوریه و یمن مدعی تلاش تهران برای ایجاد بیثباتی و تبدیل حکومتهای منطقه به نظامهایی شبیه سیستم حکومتی ایراناند. اگرچه توسعه نفوذ ایران در منطقه و تقویت مواضع و تثبیت موقعیت متحدان منطقهای آن امری غیرقابل انکار است اما زاویه دید و قرائتی که از این واقعیت ارائه میشود تا حد زیادی تحریف شده است. برای مثال پایگاه تحلیلی لوبلاگ خبر میدهد که نیروهای ۱۴ مارس لبنان در ملاقات با کمیته روابط خارجی پارلمان اروپا مدعی شدهاند که تهران از طریق حزبالله تلاش میکند که ساختار حکومتی لبنان به سیستم حکومتی مبتنی بر نظریه ولایت فقیه تبدیل شود و به غرب توصیه کردهاند که در تقابل با داعش به دام همکاری با ایران نیفتند و مذاکرات هستهای را با نگاه بدبینانه تری ارزیابی کنند. برخی دیگر از مقامات کشورهای همجوار با یمن نیز از خطر استیلای حوثیهای شیعی و توسعه نفوذ ایران تا تنگه باب المندب سخن گفتهاند و برخی دیگر نیز از همان آغاز، سوریه و عراق را نتیجه به اصطلاح «توسعهطلبی ایران» دانستهاند.
بر خلاف این ادعاها به نظر میرسد غرب اکنون بخوبی دریافته است که حزبالله نه یک گروه تندرو نظیر گروههای سلفی وابسته به برخی بازیگران منطقهای که حزبی شناسنامه دار با کارکردی سیاسی و البته مجهز به توان نظامی ـ دفاعی است که کارکرد مشارکتی مثبتی را از خود نشان میدهد. همچنین در مقابله با گروههای تروریستی سلفی دارای تجربه است و نشانهای از تلاش آن برای تغییر سیستم حکومتی لبنان مشاهده نمیشود.
غرب به این واقعیت نیز رسیده که حوثیهای یمن بر خلاف ادعای کشورهای همسایه، یک جریان افراطی با تقسیم بندی مبتنی بر مذهب و فرقه نیستند بلکه گروهی معارض و متشکل از احزاب سنی و شیعی هستند که در وضعیت بیثبات کنونی به مراتب نقشی اثرگذارتر و اطمینان بخشتر از دیگر جریانهای مدعی یمن بازی میکنند و دست کم خیال جامعه جهانی را از بازگشایی جبهه جدید تروریستی همپیمان با محافل دخیل در قدرت کشورهای منطقه، راحت کرده است. این درست است که حضور ایران در سوریه به تقویت اسد منجر شده است اما به فرض حمایت نکردن ایران و تفوق واضح داعش بر ارتش آزاد سوریه که با وجود حمایت غرب از تأثیرگذاری و قدرت مانور پایین رنج میبرند، اکنون حمایت ایران از دولت سوریه نیز از منظری واقعیتر و در جهت منافع حداقلی جامعه جهانی بررسی میشود. تحولات عراق نیز برخلاف القای مخالفان راهبردی ایران و در جریان حمایت ایران از گروههای کرد و ارتش عراق ثابت کرد که آنچه به عنوان توسعه نفوذ ایران در منطقه برجسته میشود، تاکنون به محدود کردن قدرت مانور تروریستها و تقویت حکومتهای مرکزی و در نتیجه ثبات بیشتر کمک کرده است.
حال آنکه حمایت همین جریانات مخالف توافق هستهای ایران از هستههای مختلف تروریستی و دامن زدن به روند بیثباتی، اکنون به جایی رسیده است که خود غرب در نهایت ترجیح میدهد، مواضع خود در قبال تحرکات منطقهای ایران را تا حد زیادی تعدیل کند و همین امر این دغدغه گمراهکننده را در ذهن بازیگران منطقهای ایجاد کرده است که وضعیت کنونی حاصل توافق ایران و غرب و با هدف به حاشیه راندن این کشورهاست! رژیم صهیونیستی نیز در این میان وضعیتی بهتر از سایر رقبای منطقهای ایران ندارد.
بنیامین نتانیاهو در حالی بر سخنرانی علیه توافق هستهای با ایران درجمع اعضای کنگره امریکا اصرار دارد که اطلاعات فاش شده در شبکه الجزیره و روزنامه گاردین نشان میدهد که حتی موساد نیز با ارزیابیهای اغراقآمیز نتانیاهو از سیاست هستهای ایران همداستان نیست. پیام روشن افشاگری موساد در آستانه سفر نتانیاهو به امریکا این بود که «به حرفهای رهبر حزب حاکم تلآویو اعتماد نکنید» دامنه مخالفت با رفتارهای تحریکآمیز و جنگطلبانه نتانیاهو تا آنجا گسترده شده که نویسنده به زبان طنز گفته است که حتی وینستون چرچیل، نخستوزیر وقت انگلیس و متحد راهبردی واشنگتن، در بحبوجه محاصره دریایی انگلیس توسط زیردریاییهای آلمان به صرافت سخنرانی در کنگره امریکا نیفتاد. اکنون نخستوزیر تل آویو تلاش دارد در جایی سخنرانی و ایران هراسی را القا کند که نه تنها افکار عمومی غرب که دستگاههای اطلاعاتی اسرائیل نگران پیامدها و نتایج این حرکت بلندپروازانه هستند.