مذاکرات هستهای از زوایای گوناگون مورد توجه روزنامههای اول هفته است. سردار سلامی تهدید مقامات آمریکایی را پاسخ گفته، مجلس به فکر پاسخ گفتن به طرح مصوب سنای آمریکاست و نفتیها برای فردای برداشته شدن تحریمها برنامهریزی میکنند. حادثه مهاباد، مسائل منطقه و انتخابات مجلس دهم دیگر مطالب مهم روزنامههای شنبه هستند.
در ادامه میتوانید روایت تابناک از مهمترین مطالب روزنامههای شنبه نوزدهم اردیبهشت را مرور کنید.
گروه حقوق و قضا روزنامه قانون تلاش کرده در مطلبی با تیتر «سه فرضيه براي حادثه مهاباد» خارج از هیجانات موجود به بررسی این حادثه بپردازد. در بخشی از این مطلب آمده است: مرگ بر اثر يك حادثه يا خودكشي براي دفاع از ناموس تأييد و تكذيب نميشود و افكار عمومي به شنيده ها و حرفهاي درگوشي اعتماد ميكند. مديران هتل يا ساير مسئولان شهر توضيح منطقي همراه با ارائه اسناد و مدارك بيان نميكنند. جو شهر متشنج ميشود. در آن شرايط قرار است چه اتفاقي بيفتد؟ افكار عمومي دادگاه را درخيابان برگزار و حكم صادر ميكند و براي مجازات خاطيان هتل را به آتش ميكشند، اگر قرار باشد مردم خود متهمان را مجازات كنند كه ديگر سنگ روي سنگ در كشور بند نخواهد شد و جز هرج و مرج و گسترش بي عدالتي نتيجهاي در بر نخواهد داشت.
این روزنامه سپس سه فرضیه قضایی را در این باره مطرح کرده و نوشته: بياييد فرضيه اول را بر بدترين حالت بگذاريم، فريناز براي نجات از تجاوز يك مرد (مثلا داراي سمت امنيتي و اطلاعاتي كه با كمك مسئولان هتل قصد تجاوز به وي را داشته) در حال فرارمجبور به خودكشي ميشود. اين یک مسئله امنيتي نيست كه از ارائه توضيحات پرهيز شود.تجاوز يك جرم است كه در قانون براي آن جرمانگاري شده و با افراد خاطي به شدت برخورد ميشود به خصوص اگر پاي خون يك انسان در ميان باشد. در اينجا ديگر كرد يا ترك يا لر يا فارس بودن اهميتي ندارد مهم دفاع از ناموس است و جان يك انسان. داشتن يا نداشتن سمت خاص چه تاثيري در رسيدگي قضايي ميتواند داشته باشد؟
فرض دوم اين است كه آن دختر جوان دچار حادثه شده است كه به گفته معاون سیاسی امنیتی استاندار آذربایجان غربی،تاثير مهمان هتل نيز در حادثه تأييد شده است. علیرضا رادفر، در اظهار نظري فوري آن هم پنج روز بعد از حادثه گفته است كه «چیزی که اتفاق افتاده این است که بین مرحومه و این فرد ارتباطی ایجاد شده-در حد صحبت کردن و آشنا شدن و احتمالا اینها قصد ازدواج با یکدیگر را داشتند. در این حین دختر جوان بهخاطر رو به رو نشدن با خانوادهاش که در راه هتل بودند میخواسته از طریق هتل از این اتاق به اتاق دیگری منتقل شود که در این حال سقوط میکند». بماند كه اين ترس از خانواده در راه هتل، چگونه منجر به چنين حادثهاي شده است هم خود يك پيچيدگي خاص به همراه دارد .
اگر ما بنا را بر صحت فرض دوم بگذاريم. حال اين سوالات مطرح مي شود كه توضيحات اين مقام مسئول بعد از گذشت پنج روز با فوران هيجانات و خشونت مردمي چقدر مي تواند در بازگرداندن اعتماد به جامعه كه ديگر فقط محدود به مهاباد نيست و كل ايران را در بر گرفته كمك كند؟ اين تاخير و توضيحات گنگ چقدر مي تواند جو متشنج حاكم را آرام كند؟مقامات قضايي و انتظامي كجاي اين ماجرا به وظيفه خود عمل كردهاند؟
فرض سومي هم وجود دارد و آن اينكه يك مرد قصد آزار و اذيت و شايد هم تجاوز به اين دختر را داشته و فريناز در حال فرار دچار حادثه شده يا حتي به قتل رسيده است. يك جرم شخصي نه دولتي كه مي توانست با طي كردن روال معمولي قضايي خود منجر به حكم قانوني شود. دختر براي دفاع از ناموس خودكشته شده كه با بررسي فيلمها و تماسهاي تلفني ضبط شده رسيدگي قضايي آغاز و به نتيجه ميرسيد البته اگر مسئولان هتل در بدو امر همه چيز را تكذيب نميكردند.
سيدعلي كاظمي که قاضي دادگستري است نیز در مطلبی با تیتر «مراقب عوامگرايي جنايي باشيم» به این موضوع پرداخته است. گفتوگویی با سفیر آلمان در تهران با نام «آماده باش آلمانیها برای بازگشت به ايران» دیگر مطلب مهم قانون است.
امروز هم مسائل منطقه بیشتر مطالب روزنامه جمهوری اسلامی را به خود اختصاص داده است. تیتر و تصویر اول این روزنامه به راهپیمایی دیروز در حمایت از مردم یمن اختصاص یافته است. در بخشی از سرمقاله این روزنامه با تیتر «نمایش انسان دوستی زیر بمبهای خوشهای» نیز آمده است: پیشنهاد آتش بس 5 روزه که وزیر خارجه عربستان اعلام کرده است، نه تنها خاستگاه انسان دوستانه ندارد بلکه نشان دهنده نیاز شدید آل سعود به پایان جنگ است. شرایط جنگ اکنون بگونهایست که حکام عربستان در مرزهای خود احساس ناامنی شدید میکنند. سربازان و افسران ارتش عربستان اصولاً اهل رزم نیستند و انگیزهای برای جنگیدن ندارند. حتی در نیروی هوائی نیز وضع آنقدر خراب است که محمد بن سلمان فرمانده جنگ و وزیر دفاع مجبور شده است تعداد زیادی خلبان غربی اجاره کند تا بتواند به بمباران یمن ادامه دهد. درست به دلیل همین وضعیت است که وزیر خارجه آمریکا گفته است نه آمریکا و نه عربستان هیچ برنامهای برای اعزام نیروی زمینی به یمن ندارند.
نگاه میدانی روزنامه جوان به حوادث یمن در تیتر اول این روزنامه یعنی «جنون سعودی در صعده» نمود یافته است. در حالی که در اولین روز هفته، هنوز مسائل سیاست داخلی خودش را بر صفحات این روزنامه تحمیل نکرده است، گزارشی از طرح سنای آمریکا در باره مذاکرات هستهای با عنوان «سنای آمریکا راه لغو توافق هستهای را باز گذاشت»، گزارشی با عنوان «ابوحامد فرمانده جهاد بدون مرز»، مطلبی در باره تجرد قطعی 1.3 میلیون ایرانی و انتقاد از بیتفاوتی دولت نسبت به مسکن مهر دیگر مطالب مهم روزنامه جوان هستند.
کیهان تیتر اول خود را به پیام رهبر انقلاب به کنگره شهدای سمنان اختصاص داده است که در آن جنگ فرهنگی مهمترین صحنه رویارویی با دشمن شناخته شده است. کیهان در کنار انعکاس اظهارات سردار سلامی، طرح جدید مصوب سنای امریکا را «تازهترین بازی آمریکا برای فرار از لغو تحریم» دانسته است. یادداشت روز کیهان را سعدالله زارعی با عنوان «شرایط انصارالله برای توقف جنگ» نوشته که در بخشی از آن به طور خلاصه امده: هماینک انصارالله چند استراتژی اساسی را مطرح کرده است و از دیگران میخواهد براساس ضوابط شناخته شده حقوقی به این استراتژیها بعنوان «راهحل» مسایل یمن و منطقه توجه نمایند:
استراتژی اول: اعلام رسمی متجاوز بودن عربستان در جنگ تحمیلی علیه یمن و تصریح به مشروع بودن دفاع یمنیها در این جنگ از سوی شورای امنیت سازمان ملل. این خواسته انصارالله کاملا منطقی است و با وظایف شورای امنیت تطبیق میکند هر چند این شورا در جنگها نوعا در کنار متجاوز بوده است.
استراتژی دوم این است که عربستان بعنوان کشوری که در این جنگ در متجاوز بودن آن تردیدی وجود ندارد، غرامت جنگ را بپذیرد و هزینههای چند ده میلیارد دلاری ناشی از خسارات آن را بپردازد و علاوه بر آن برای کمک به بازسازی یمن یک کنفرانس کمک بینالمللی شکل بگیرد. این نیز خواستهای منطقی و عادلانه است چه اینکه طبق حقوق بینالملل و حقوقاسلامی، متجاوز مجبور به جبران خسارات وارده میباشد.
استراتژی سوم انصارالله این است که صحبت کردن از اینکه منصور هادی و خالد سجاح علیرغم استعفا و فرار و دعوت از رژیم آلسعود برای تجاوز به یمن، هنوز رئیسجمهور و نخستوزیرند و باید به قدرت بازگردند، کنار گذاشته شود، چرا که این دخالت آشکار در امور یمن بوده و با حقوق ملتها و کشورها که در منشور سازمان ملل نیز آمده است، منافات دارد. مردم یمن و از جمله جنبش انصارالله میگویند نحوه اداره یمن را یمنیهای داخل یمن و آنان که مخالف تجاوز خارجی به کشورشان بودهاند، تعیین خواهند نمود. این نیز خواستهای کاملا منطقی است.
استراتژی چهارم انصارالله این است که میگوید پاکسازی بقیه یمن از عناصر القاعده، بقایای اندک میلیشیای منصور هادی، عوامل شبه نظامی حزب اصلاح و یا هر گروه و دستهای که امنیت داخلی یمن را تهدید میکنند، تا انتها و همیشه باید ادامه پیدا کند و این موضوعی نیست که ملت یمن و انصارالله بتوانند درباره آن مصالحه نمایند.
وطن امروز، در کنار سرمقالهای با عنوان « حضرت امام(ره) و تعاملات اقتصادی» به قلم حجتالله عبدالملکی، مطلب اصلی امروز خود را در مخالفت با مذاکرات هستهای و با عنوان «بالماسکه توافق» نوشته که در ابتدای آن امده: در روزهایی که بعضیها در ایران برای منتقدان خود خط و نشان میکشد و به امید توافق با آمریکاییها، جامعه گسترده منتقدان را تهدید به قلع و قمع میکند، در آمریکا سناتورهای دموکرات و جمهوریخواه طرحی را تصویب کردند که براساس این طرح، تقریبا همه قول و قرارهای جواد ظریف با همتایان خود در 1+5 طی 20 ماه گذشته در ژنو، وین، لوزان، نیویورک و... به گوشهای گذاشته شده و این نمایندگان مردم آمریکا در کنگره (اعم از مجلس نمایندگان و سنا) هستند که تصمیم نهایی را درباره توافق هستهای اتخاذ خواهند کرد!
روزنامه خراسان که در صفحه اول خود در مطلبی با عنوان «مشهد ونیز شد» بارش شدید باران و مشکلات ناشی از آن را پوشش داده است، توجه خاصی به مساله هستهای، طرح سنای آمریکا و پاسخ مجلس در ایران دارد.
محمدسعيد احديان در سرمقاله خراسان با عنوان «پاسخ قاطعانه مجلس به کنگره براي کمک به تيم هستهاي» نوشته: آنچه بايد به فوريت مورد توجه قرار گيرد ضرورت مقابله به مثل مجلس و تصويب قانوني مبني بر ضرورت ارائه و تصويب توافق احتمالي در مجلس است.
به طور خلاصه، به نوشته خراسان، اين اقدام چند فايده مهم به دنبال دارد:
1- نبايد فراموش کرد توافق نامه احتمالي از مهم ترين سندهاي نه فقط تاريخ انقلاب، بلکه تاريخ ايران است و از آن مهم تر آثار بسيار زيادي در حال و آينده کشور مي گذارد به گونه اي که استفاده از يک کلمه به جاي کلمه اي ديگر ممکن است تاثيراتي ماندگار در منافع ملي دراز مدت ما بگذارد.
2- چه دولت اوباما راضي به تصويب اين طرح بوده، چه ناچار به امضاي آن شده است، نتيجه يکي است و آن اينکه اين طرح عملا چماق بسيار خوبي براي مذاکره کنندگان آمريکايي در نوشتن سند نهايي است چرا ما اين چماق را به دست تيم هسته اي خود ندهيم.
3- از همه اين دلايل مهم تر ضرورت مقابله به مثل دربرابر اقدامات آمريکايي هاست يعني اگر مي خواهيم در مذاکرات به اهداف خود برسيم نبايد ذره اي ترديد کنيم که در برابر هر تندي يا موضع سخت آن ها، بايد اقدامي متقابل انجام دهيم.
امروز هم بیشتر مطالب روزنامه شرق با موضوع احمدینژاد نوشته شده است. تیتر اول این روزنامه به ماجرای بورسیهها اختصاص یافته است. محمدرضا تاجالدینی معاون احمدینژاد در دولت قبل نیز در گفت و گویی مفصل با تیتر «مجلس نه، ریاستجمهوری شاید» به سوالات فراوان شرق پاسخ داده است.
احمد غلامی سردبیر شرق که به سیاق شنبههای گذشته، امروز هم سرمقاله این روزنامه را نوشته، باز نتوانسته احمدینژاد را فراموش کند. وی در شروع مطلبش با تیتر «توصیهای بهظاهر پرخطر» نوشته: نباید نشئه قدرت شد، خماری زود از راه میرسد. سیاست یعنی «بهدستآوردن قدرت و حفظ آن» و البته در موقع لزوم رهاکردنش. اما سیاست کجا شکل میگیرد. سیاست میان «ما» و «آنها» خلق میشود: «میان ما و مخالف». اگر ما و رقیبی وجود نداشته باشد، سیاستی هم به وجود نخواهد آمد. خطری که دولتهای اعتدالی را تهدید میکند، همین است. ناکارآمدی در خلق سیاست.
نویسنده سپس با مرور رفتار انتخاباتی احمدینژاد نوشته: با صراحت باید گفت، مجلس با اکثریت نمایندگان اعتدالگرا مطلوب نیست. واقعیت این است که همه وجوه سیاست با اعتدال و عقلانیت پیش نمیرود. اگر اینگونه بود که هرگز چالشی به وجود نمیآمد. با ائتلاف اعتدالگرایان و اصولگرایان و اصلاحطلبانِ معتدل در مجلس، سیاستی خلق نمیشود اگرچه شرایط برای شکلگیری چنین ائتلافی کاملا مهیاست. بعید است اصلاحطلبان اکثریت مجلس را بهدست آورند با اینکه تفکر آنان هنوز زنده است و در زیر پوست جامعه نفس میکشد اما بهلحاظ عددی نمایندهای ندارند که تفکرات و مطالبات آنها را پیگیری کند. البته این را هم میتوان از خوشاقبالی دولت یازدهم دانست. با فرض اکثریتی بودن اصلاحطلبان در مجلس، تضادی آشکار بین آنها و دولت به وجود میآید. اصلاحطلبان ناچارند حرفها و مطالبات و شعارهایی را که در گذشته دادهاند، در فضایی دیگر اجرایی و عملیاتی کنند و با دستزدن به این کار دولت را بهدنبال خود خواهند کشید و چون دولت بهدلیل موقعیت و ماهیت وجودیاش نمیتواند دوشبهدوش مجلس حرکت یا رقابت کند، ناگزیر به وجه سنتی خود، یکی از وجوه اعتدالگرایان رجعت میکند و این شکافی بین دولت و مجلس و در نهایت بین مردم و دولت میاندازد. حضور حداکثری اصولگرایان در مجلس برای دولت کمخطرتر و حتی مفیدتر است.
تصویر اول شرق به تقدیر از سید محمود دعایی اختصاص دارد که در بیشتر روزنامههای غیراصولگرا مشترک است. مطالبی در بزرگداشت صادق آئینهوند و در باره مذاکرات هستهای، دیگر مطالب مهم شرق هستند.
دنیای اقتصاد تیتر اصلی خود را به تائید طرح «امکانسنجی انتقال پایتخت» در شورای نگهبان اختصاص داده که در شروع آن آمده: با تصويب طرح مجلس در شوراي نگهبان، دولت مكلف به تشكيل شوراي 15 نفره براي امكانسنجي «انتقال پايتخت» شد. اين طرح بهمن 91 تحت عنوان «انتقال پايتخت اداري-سياسي» توسط 52 نماينده نوشته شد؛ اما سال 92 با چكشكاري مسوولان دولتي، از لحاظ محتوا و عنوان، تغيير اساسي پيدا كرد و مقرر شد گزينه «انتقال» بدون پاك شدن صورت مساله كه همان تهديدهاي جمعيتي و زيستمحيطي تهران است، در دستوركار قرار بگيرد. اكنون با تاييد نهايي طرح اصلاحي تحت عنوان «امكانسنجي انتقال مركز سياسي و اداري كشور و ساماندهي و تمركززدايي از تهران»، بايد شورايي مركب از 15 شخصيت حقوقي شامل رئيسجمهور، 4 وزير، شهردار و رئيس شوراي شهر تهران، رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح، 4 نماينده مجلس و روساي سه سازمان دولتي تشكيل شود. این شورا باید حداكثر ظرف دو سال، دو ماموريت مطالعاتي مرتبط با پايتخت را به سرانجام برساند. در گام اول، گزينه «پايتخت ماندن تهران» مشروط به شناسايي راهكارهاي مقابله با حداقل 6 تهديد سكونتي اين كلانشهر، بررسي میشود و در صورت حصول نتايج منفي، مطالعات بر «چگونگي انتقال پايتخت اداري- سياسي» متمركز ميشود. فعلا اعضای كليدي شورا که بيشترين نقش را در تصميمگيري براي سرنوشت پايتخت دارند، نظراتشان با يكديگر متفاوت است.
در حالی که روزنامههای اصولگرا، در هفته گذشته و پس از سخنان وزیر آموزش و پرورش و نیز رئیسجمهور به مخالفت با خصوصیسازی در آموزش و پرورش پرداخته بودند، سرمقاله امروز دنیای اقتصاد را میثم هاشمخانی با عنوان «مدارس غیردولتی بیشهریه» نوشته است.
در روزنامه ابتکار که سرمقاله خود با عنوان «حکومت قانون یا حکومت شریعت؟!» به قلم محمدعلی وکیلی را به دفاع از اظهارات اخیر رئیسجمهور اختصاص داده است، در ابتدای مطلبی با عنوان «متن و حاشیه مطالبات مدنی در مناطق کردنشین» امده: نکته نخست این که هنوز رای قطعی درباره موضوعی که در رسانهها روایت شده، صادر نشده است و از این رو نمی توان قضاوت دقیقی در این باره ارائه کرد. از این رو هر نوع برداشت و تفسیر از این اتفاق تا روشن شدن ابعاد واقعی آن، میتواند هزینههای سنگینی به دنبال داشته باشد.
اما چیزی که درباره اتفاق هتل تارا در مهاباد بسیار مهم و بلکه خطیر و حیاتی است، حواشی آن و نحوه بازتاب خبری این موضوع در رسانههای مختلف است. در واقع در چهار روز گذشته که روایتی از مرگ یک دختر جوان در شهر مهاباد در شبکه های اجتماعی نشر وبازنشر شده، بارها و بارها گزارشها و یادداشتهای متعددی در رسانههای وابسته به گروههای مخالف نظام حاکم بر ایران شد که تلاش داشت تا موضوع این اعتراض ها را قومی، سیاسی و غیر مدنی جلوه دهد. گویا وقتی نام اعتراض مدنی مردم در مهاباد یا هر شهر کردنشین دیگری در رسانهها منتشر می شود، برخی از افراد تلاش دارند تا با منحرف کردن موضوع و الصاق برچسبهای سیاسی و قومانگارانه به هر نوع حرکت مدنی در این شهرها، نردبانی برای نیل به مقاصد سیاسی خود بسازند.
در روزنامه دولتی ایران که درگذشت صادق آئینهوند را به طور ویژه مورد توجه قرار داده است، مهمترین مطلب امروز احتمالا یادداشت سیدهادی میرباقری با عنوان «نمایشگاه بیستم و چهره اقتصاد فردای ایران» است که در ابتدای آن امده: آمار و اعداد به روشنی از یک اتفاق بزرگ خبر میدهد: 600 شرکت از 29 کشور. این، تعداد میهمانانی است که در نمایشگاه بینالمللی نفت تهران گردآمدهاند. به عبارت دیگر اجتماع بزرگ نفتی تهران هیچ غایبی نداشته است. فهرست منتشر شده از ترکیب میهمانان گویای آن است که سرمایهگذاران و صاحبان صنایع نفتی از هر 5 قاره جهان حضور داشتهاند و در این میان حضور نمایندگان غولهای انرژی امریکا و اروپا بیش از دیگران نگاهها را به خود جلب کرد. اما همه اهمیت این رویداد نفتی در عده و عدد شرکت کنندگان خلاصه نمیشود. نکته مهمتر این است که این رقابتجویی برای حضور در ضیافت انرژی تهران در حالی صورت گرفته است که نفت ایران هنوز در کانون تحریمها قرار دارد و مجوزهای بینالمللی برای سرمایه گذاری و شرکت کمپانیهای خارجی در میادین نفت و گاز ایران صادر نشده است. در واقع بازیگران اقتصاد و انرژی در غرب منتظر تیرماه و توافق نهایی ایران و 1+5 نماندند. برای فهم این نکته کافی است در گزارشهایی که رسانههای برتر اروپا و امریکا از این نمایشگاه منتشر کردند تأمل شود. این رسانهها از نمایشگاه بینالمللی مذکور به عنوان تابلویی از چرخش نگاه جدید غرب تعبیر کردهاند
اعتماد که بزرگداشت سید محمود دعایی را به طور ویژه پوشش داده است، در صفحه اول خود ذیل تصویر مشترکی از وی و سید حسن خمینی در مطلبی با عنوان «آخوند خاص» به این موضوع پرداخته است. در ابتدای این مطلب آمده: «من سيد محمود دعايي در بيست و هفتم فروردين ماه ١٣٢٠ در يزد متولد شدم. پدرم مرحوم حاج سيد محمد يزدي معروف به سيد محمد زارچي از روحانيون و وعاظ معروف يزد بود كه در دوران رضاشاه در مورد خلع لباس و برداشتن عمامه و تلاش هايي كه دولت رضاخان براي تجدد و كشف حجاب انجام مي داد، مقاومت كرده و در منبر و محافل عليه برنامه ها و اقدامات ضد اسلامي رضاخان صحبت و تلاش مي كردند » اين تعريف مردي از خود است كه اين روزها براي بسياري از چهره ها يك اسوه است. از او به عنوان نماد ياد مي كنند. اسمش كه مي آيد جناح بندي ها رنگ مي بازد و بسياري به احترام تواضعش به خط مشي سياسي كاري ندارند. سيد محمود دعايي، مردي كه كارنامه اي پر بار دارد، در همه خاطراتش از «مادر» ياد مي كند. در كنار «مادر»، همه چيز خود را مديون «امام» مي داند، سال هاي تحصيلش را سخت مي داند. به سختي تحصيل كرد و مخالفانش براي طلبه شدن كم نبود. او اما نه تنها طلبه شد كه در سال ١٣٤٦ تحت تعقيب رژيم پهلوي هم قرار گرفت. مخفيانه به عراق رفت و تلاش رژيم براي بازگرداندنش ناموفق بود. هم او بود كه ياور روزهاي سخت حضرت امام در روزهاي اقامتش در نجف بود. رابطه تا آنجا نزديك بود كه در بسياري از مواقع نماينده امام بود در مواقع حساس. سفارت را هم تجربه كرده است. از سال هاي ٥٧ تا ٥٩ سفير ايران در عراق بود. سفيري كه شايد اوقات بسيار سختي را در روزهاي جنگ در عراق تحمل كرد. «طلبه مبارز سفير» كمي بعد نماينده مجلس هم شد. اما سيد محمود دعايي بيش از هر عنوان ديگري با عنوان «روزنامه نگاري اش» شناخته مي شود. روزنامه اطلاعات كه ٣٥ سال است با مديريت او منتشر مي شود متاثر از همان نگاه اعتدالي او است. حالاطلبه مبارز سفير روزنامه نگار در روزهايي كه كمتر از يك ماه از ٧٤ سالگي اش مي گذرد از نگاه بسياري از شخصيت هاي سياسي نمادي از همه چيز است: از تواضع گرفته تا ساده زيستي و از اعتدال تا مدارا. و نكته اينجاست كه در مورد سيد محمود دعايي هيچ چيز نمايشي نيست. خودش است و خودش.
تیتر اول اعتماد نیز «نبرد پارلمان ها در ميان جدال ديپلمات ها» است که در توضیح آن نوشته شده: مجلس ايران با يك طرح دوفوريتي به طرح كنگره امريكا واكنش نشان مي دهد. اعتماد همچنین در مطلبی با عنوان « دوراهي اصلاح طلبي يا اصولگرايي پايگاه راي روحاني» در گفت و گو با ناصر ایمانی و انصاری راد تلاش کرده به این پرسش، پاسخ دهد که «چه كسي «روحاني» را به «پاستور» رساند؟»
و در نهایت این که در روزنامه آرمان که تصویر صفحه اول خود را به سید حسن خمینی و سیدمحمود دعایی اختصاص داده است، یادداشتهایی به موضوعات متنوع سیاست خارجی اختصاص یافته است. علی بیگدلی، «سنگاندازی سنا در رفع تحریمها»، را مورد بررسی قرار داده و حسن بهشتیپور تلاش کرده به این پرسش پاسخ دهد که چرا آمریکاییها به مذاکره نیازمندند؟. محمدمهدی مظاهری و حسن رویوران نیز یادداشتهایی در باره تغییرات در عربستان و تحولات سوریه نوشتهاند.
فرشاد مومنی نیز در شروع یادداشتی با عنوان «کانون فسادخیز اقتصاد ایران» در این روزنامه نوشته: کانون اصلی گسترش و تعمیق فساد مالی در ایران عدم شفافیت در فرایندهای تصمیمگیری و تخصیص منابع است. بر این اساس هیچ برنامهای برای مبارزه با فساد موفقیتآمیز نخواهد بود جز اینکه ابتدا تمهیدی برای شفافسازی فرایندهای تصمیمگیری و تخصیص منابع اندیشیده شود. در این زمینه بهطور طبیعی هر اندازه فضای رانتی در هر حوزهای گسترش بیشتر پیدا کند امکان بروز فساد هم افزایش پیدا خواهد کرد. تا زمانی که این مساله حلوفصل نشود کانون اصلی فساد اقتصادی از بین نخواهد رفت.