صدور حکم ده سال زندان برای مهدی هاشمی با واکنشهای متفاوت روزنامهها همراه شده است. در حالی که برخی روزنامهها مرور کارنامه رئیسجمهور را در آستانه پایان دومین سال کار دولت شروع کردهاند، ابعاد مختلف مذاکرات هستهای در صفحات روزنامههای اول هفته مورد بررسی قرار گرفته است.
در ادامه میتوانید روایت تابناک را از مهمترین مطالب روزنامههای شنبه بیست و سوم خرداد مرور کنید.
در بین روزنامههای شنبه، هیچ روزنامهای به اندازه وطن امروز از صدور حکم مهدی هاشمی خوشحال نیست. این روزنامه در پایان مطلبی با عنوان «برو به زندان» و با درج کاریکاتور خبرساز روزنامه شرق در این باره نوشته: حجتالاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی چندی پیش در گفتوگو با یکی از رسانههای حامی دولت با اشاره به پرونده فرزند خود مهدی هاشمی گفته بود: چون دادگاه علنی نیست، نمیتوانم حرفهای آنجا را بزنم. ولی ماحصلی که به من اطلاع داده شده، این است که اینها بدون هیچ دلیلی تعداد زیادی اتهام درست کرده بودند. هاشمی رفسنجانی در بخش دیگری از سخنان خود تاکید کرده بود: «من نمیخواهم دخالت کنم. من از اول به رهبری و رئیس قوهقضائیه و همه گفتهام. قاضی را نمیشناسم و هیچ وقت ندیدهام. به اینها گفتم اگر مهدی جرمی کرده باشد، ترجیح من این است در دنیا جزایش را ببیند و به آخرت نیفتد. چون آخرت خیلی سخت است و اگر جرمی نکرده، این در شأن جمهوری اسلامی نیست که انسانی را که جرم ندارد، به دلیل مسائل سیاسی، متهم یا محکومش کنند.» هاشمی گفته بود: ما هم نمیخواهیم در کار قوهقضائیه دخالت کنیم. حرف من با همه اینها این است که از بالا دستور ندهید و اگر از بالا دستور دادید، خلاف موازین قضایی و شرع است. در واکنش به این اظهارات هاشمی، آیتالله آملیلاریجانی، رئیس قوهقضائیه گفت القای تبرئه یک متهم، سخنی خلاف و قابل پیگیری قضایی است. رئیس قوهقضائیه اظهار داشت: متأسفانه برخی شخصیتها در عین اینکه میگویند نمیخواهیم در کار قضایی دخالت کنیم اما با سخنان خود به نوعی دخالت در کار قاضی میکنند و بر وی فشار وارد میکنند. خصوصاً القای این نکته که ممکن است متهم تبرئه شود ولی به نحو دستوری او را محکوم کنند. این سخن خلاف است و نشر این سخنان قابل پیگیری قضایی است. آملیلاریجانی افزود: توقع این است، افرادی که از شخصیتهای نظام هستند براساس موازین و در جهت احقاق حق سخن بگویند و اینگونه نباشد که اگر پروندهای علیه ما یا بستگان ما است، دستگاه قضا را متهم کنیم. اکنون و با قطعی شدن حکم مهدی هاشمی این سوال در اذهان مطرح شده است که واکنش حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی پدر این آقازاده به حکم قطعی دادگاه چه خواهد بود؟
سرمقاله این روزنامه را هم محمد ایرانی با عنوان « داعش، دارایی راهبردی آمریکا» نوشته است.
تیتر اول خراسان به مطلبی با عنوان «دسترسي به مراکز نظامي و دانشمندان ايران رئيس سيا: ناممکن است» اختصاص دارد که در ابتدای آن آمده: در فاصله 17 روز مانده به پايان مهلت اعلام شده براي توافق احتمالي هسته اي رئيس سيا در سفرش به سرزمينهاي اشغالي خطاب به صهيونيست ها گفته است: ورود به سايتهاي نظامي و بازجويي از دانشمندان ايراني ناممکن است. وي همچنين از مقامات صهيونيست خواسته گنجانده شدن ورود بازرسان به سايتهاي نظامي ايران و مصاحبه با دانشمندان هستهاي در متن توافق نهايي را فراموش کنند.به گزارش فارس موسسه تحقيقات خاورميانه به نقل از منابع مطلع مدعي شده جان برنان در سفرش به فلسطين اشغالي تلاش کرده صهيونيستها را متقاعد کند که توافق نهايي، دسترسي به سايتهاي نظامي و مصاحبه با دانشمندان هستهاي را شامل نخواهد شد.
«يك روز در ميانِ كودكان موادفروش» تیتر گزارشی است که آرزو یزدانی برای روزنامه قانون آماده کرده و در شروع آن میخوانیم: بيش از يك ميليون و 700 هزار كودك كار در ايران. اين آخرين و تازه ترين اطلاعات مركز آمار ايران است كه گواهي از نرخ بالاي تعدادي كودكاني دارد كه در كف خيابان به كار گرفته ميشوند. كودكاني كه بعضا درآمدهاي بالايي نيز دارند و افراد با مقاصد شوم به سوءاستفاده ازآنها ميپردازند. گزارش ميداني خبرنگار «قانون» از يك روز حضور در كنار كودكان كار تهراني گوياي سوء استفاده تمام قد از كودكان است كه اين اواخر به دلالي مواد مخدر نيز پرداخته و يا جاساز مواد بوده اند.
قانون که در صفحه نخست خود به پرونده مهدی هاشمی نپرداخته و در عوض از زبان پزشکیان نوشته «تخلف احمدينژاديها بيش از اين حرفهاست»، به مذاکرات هستهای نیز توجه کرده است. قانون علاوه بر مطلبی در باره 18 روز باقی مانده از مذاکرات هستهای، شنود از مذاکرات هستهای را نیز در مطلبی با عنوان «جاسوسي بهجز شنبهها» پوشش داده است. در بخشی از این مطلب میخوانیم:
دیوید ام، پژوهشگر ارشد امنیت کامپیوتری شرکت کاسپرسکی، گفته که همکارانش در جریان آزمایش داخلی یکی از محصولات امنیتیشان با یک بدافزار جاسوسی پیشرفته مواجه شده اند. دیوید ام با روشن کردن شیوه کار بدافزار گفته که این کار از روش نادر «آسیبپذیری روز صفر» صورت گرفته است. آسیب پذیری روز صفر اشاره به حفرههایی امنیتی است که هیچکس تا پیش از حمله از وجود آنها اطلاع ندارد!
پژوهشگر ارشد کاسپرسکی گفته که این بدافزار جاسوسی آن قدر پیشرفته است که از آن رد پایی روی دیسک نمیماند و تنها در حافظه فعال است و به این ترتیب تشخیص آن بسیار دشوار. او همچنین عاملان این حمله سایبری را کسانی معرفی کرده که در سال ٢٠١١ نسخه اول بدافزار جاسوسی موسوم به «دوکو» را ساخته بودند. کاسپرسکی حتی برنامه زمان بندی و شیفت کاری هکرها را نیز فهمیده و گزارش داده که آنها، روزهای شنبه در تعطیلات به سر می برده اند و روزهای یکشنبه مأموریت جاسوسی خود را انجام می داده اند. همچنین شیفت کاری آنها دو ساعت زودتر از ساعت کاری به وقت گرینویچ شروع و تمام می شده است. وقتی این برنامه ریزی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم ، متوجه می شویم که این تایم با زمان کار در اسرائیل کاملا منطبق است. این همان سرنخی است که میتواند شاهدی بر نقش اسرائیل در این حملات سایبری باشد. از طرف دیگر اما، اسرائیل، دست داشتن در حمله هکری به کامپیوترهای محل مذاکرات را از اساس، رد کرده است. اسرائیلی ها پیشتر نیز بارها و بارها به خرابکاری یا جاسوسی از برنامه هسته ای کشورمان، متهم شده بودند.
مطالب اصلی امروز کیهان و رسالت شباهت قابل توجهی دارند. تیتر اصلی هر دو روزنامه به مذاکرات هستهای اختصاص دارد، محکومیت ده ساله مهدی هاشمی در صفحه اول مورد توجه قرار گرفته و سرمقاله روزنامه درباره اشتباهات اردوغان نوشته شده است.
رسالت توصیه رئیس مجلس خبرگان به دولت درباره «گره نزدن مسائل روزمره به مذاکرات» را تیتر کرده است. سرمقاله رسالت را حنیف غفاری با عنوان «ميز قمار شيطان» نوشته است که در بخشی از آن میخوانیم: رجب طيب اردوغان پس از پيروزي در حزب 2002 ميلادي سر از پاي نمي شناخت.پس از سالها رنج و نکبت ناشي از حضور دولتهاي لائيک به سرکردگي افرادي مانند " تانسو چيلر"،" مسعود ايلماز"،" بولنت اجويت" و همچنين تحمل چهره هاي خشن ژنرالهايي که براي ايجاد کودتا عليه دولتهاي مردمي دست به ماشه بودند،ملت ترکيه به چند قدمي آزادي و رهايي از ديکتاتوري رسيدند. شنيدن نام افرادي مانند عبدالله گل و اردوغان مايه آرامش بسياري از شهروندان ترکيه اي بود. رويکرد اقتصادي موفقيت آميز حزب عدالت و توسعه و سوابق مثبت آنها در شهرداري هاي ترکيه ( تا قبل از سال 2002 ميلادي) و از همه مهم تر، ماهيت متفاوت اين حزب با احزاب لائيک ، از اديرنه در غربي ترين تا اردهان در شرقي ترين نقطه ترکيه را غرق در اميد و آرزو کرده بود. اردوغان روز به روز بيشتر در آبادي کشورش مي کوشيد و از توان اقتصادي و شهرسازي بالاي حزب متبوع خود نيز در مسير و مجراي جلب رضايت مردمي استفاده مي کرد. توطئه هاي احزاب جمهوريخواه خلق، دادگاه قانون اساسي و ژنرالهاي نگران از بازگشت اسلام گرايي به ترکيه در راستاي انحلال حزب عدالت و توسعه بارها نقش بر آب شد.درست در چنين نقطه اي بود که آمريکا تصميم گرفت اردوغان را پاي ميز قمار بنشاند.
اردوغان که "پيوستن به اتحاديه اروپا" را يکي از اهداف کلان سياست خارجي خود مي دانست، با تصور اينکه در سايه حمايت واشنگتن مي تواند به اين هدف مهم دست يابد پاي ميز قمار حاضر شد. چندي نگذشت که اردوغان به " پسر خوب" آمريکا تبديل شد. رئيس جمهور ترکيه با مشاهده تعاريف و تمجيدات افرادي مانند جورج بوش و ديک چني سر از پاي نمي شناخت. مذاکرات ترکيه و اتحاديه اروپا در سايه حمايتهاي آمريکا از عضويت آنکارا در اروپاي واحد آغاز شد. روياهاي اردوغان در نتيجه پذيرش قواعد بازي قمار آمريکايي ها تغيير کرد. او تصميم گرفت سلطان و نماد قدرت مطلق در ترکيه شود و اسلام سکولاري که از سوي آمريکا نيز حمايت مي شد را به يک الگوي فراگير در جهان اسلام تبديل کند. او مي خواست عضوي از اعضاي اروپاي واحد باشد و به ژاندارم منطقه آمريکايي ها تبديل شود. روياي تبديل شدن به يک قدرت مطلق لحظه اي از ذهن اردوغان دور نمي شد. افرادي مانند احمد داوود اوغلو (که از همان ابتدا معمار سياست خارجي حزب عدالت و توسعه بود) نيز توهمات اردوغان را تئوريزه مي کردند تا رئيس جمهور ترکيه در بازي مستمر قماري که با واشنگتن آغاز کرده بود لحظه اي دچار ترديد نشود.اردوغان تا سال 2011 ميلادي خود را برنده قمار با مقامات آمريکايي مي دانست. او به بخشي از اهداف خود مانند تبديل شدن به يک قدرت در ترکيه رسيده بود و بخشي از اهداف وي در خصوص پيوستن به اروپاي واحد نيز با کندي ولي مستمر طي مي شد.با آغاز بحران سوريه، قماربازان آمريکايي که در طي چند سال اطمينان اردوغان را نسبت به خود بدست آورده بودند،از اردوغان خواستند تا به کاتاليزور و حتي عامل اصلي سقوط اسد از قدرت تبديل شود. اردوغان در پذيرش اين مسئوليت لحظه اي شک نکرد و حتي نگاههاي ترديد آميز افرادي مانند عبدالله گل وي را از تصميم و قمار خطرناکش باز نداشت.مطابق آنچه آمريکايي ها به اردوغان وعده داده بودند، پس از دو ماه حکومت اسد سقوط مي کرد و پس از آن، اردوغان پاي ميز مذاکرات با اروپاي واحد بر سر پيوستن به اين مجموعه به عنوان يک قدرت بي رقيب مورد شناسايي قرار مي گرفت و همين موضوع روند عضويت آنکارا در اتحاديه اروپا را تسريع مي کرد.....
هم اکنون در سال 2015 ميلادي قرار داريم: مذاکرات ترکيه و اتحاديه اروپا در عمل متوقف شده است، بشار اسد در قدرت باقي مانده و نظام سوريه سقوط نکرده است، حزب عدالت و توسعه پس از 13 سال در کسب اکثريت پارلمان ناکام مانده است، بسياري از شهروندان ترکيه اي که از سال 2002 تاکنون از اردوغان به عنوان فردي معقول ياد مي کردند هم اکنون از وي به عنوان يک ديکتاتور متوهم نام مي برند، مناسبات اردوغان و کشورهاي منطقه به واسطه حمايت وي از گروههاي تکفيري خدشه دار شده است، نشانه ها و مولفه هاي انشعاب در حزب عدالت و توسعه مشاهده شده است و از آن بدتر، آمريکا و اروپاي واحد نيز اردوغان را نسبت به ديکتاتوري و حمايت از برخي تروريستهاي تکفيري متهم مي سازند. اردوغان بخش اعظمي از دار و ندار خود را در قمار با شيطان باخته و اگر از اين نيز ديرتر بجنبد ديگر داشته هاي خود را نيز از دست خواهد داد!
کیهان در کنار جوان از جمله روزنامههایی است که خواهان تبدیل شدن برخی درخواستهای هستهای به قانون مجلس شدهاند. کیهان در تیتر اول خود به نقل از سید احمد خاتمی خطیب نماز جمعه دیروز تهران نوشته: «مجلس خطوط قرمز هستهای را تبدیل به قانون کند».
سعدالله زارعی نیز در پایان سرمقاله کیهان با عنوان «خطاهای استراتژیک اردوغان» نوشته: اردوغان و حزب او در فضای داخلی ترکیه، طی حدود 10 سال گذشته، راه درگیری و اختلاف را سپری کرده است به غیر از شکافهای عمیقی که میان حزب عدالت وتوسعه با اسلامگرایان به وجود آمده است، رابطه دولت آنکارا طی پنج تا ده سال گذشته با علویها و کردها نیز منطقی نبوده و به درگیریهایی منجر شده است قضایای پارک گزی که بر سر نامگذاری یک پل بنام بنیانگذار سلسله عثمانی در شهر استانبول به وقوع پیوست و نوعی تقابل دولت با علویها و کردها را به تصویر کشید، یکی از این نمونه عملکرد دولت در عرصه داخلی بوده است. در این میان یکی از خطاهای استراتژیک سالهای اخیر تیم اردوغان و بخصوص شخص احمد داود اوغلو این بود که از سیاستها و نمادهای آنان (نظیر نامگذاری پل استانبول و یا انتقال جسد شاه عثمانی به داخل ترکیه) بوی «عثمانیگرایی» به مشام میرسید و این در حالی بود که عثمانیگرایی نه تنها در محیط منطقهای- به دلیل تلخی تبعیضهایی که علیه اعراب اعمال میشد- با استقبال مواجه نبود بلکه در درون ترکیه نیز یک عامل مهم واگرا به حساب میآمد بزرگترین دلیل این مدعا آن است که هر سه حزب ردیفهای دوم تاچهارم انتخابات اخیر علیه عثمانیگرایی بوده و با این شعار آراء زیادی را بدست آوردهاند. عثمانیگرایی اوغلو بدون تردید ضربات زیادی را بر حزب عدالت و توسعه وارد آورده و وجهه آن را از یک حزب تحول خواه به یک حزب واپسگرا تغییر داده است.
تیتر اصلی جوان «روايت روسي از كندي مذاكرات» است که در ابتدای آن به نقل از ريابكوف آمده است: 1+5 و ايران درباره جزئيات بازطراحي اراك اختلاف دارند. جوان نظر خود در باره تأكيد فعالان سياسي و دانشگاهي بر التزام تيم مذاكرهكننده به اصول ششگانه گزارهبرگ ايراني را در مطلبی با عنوان « گزارهبرگ ملي را به قانون تبديل كنيد» مورد توجه قرار داده است.
جوان در صفحه اول خود با درج چهار تصویر از اختلافات در خانه احزاب در شروع مطلبی با عنوان «جنگ احزاب در خانه احزاب!» نوشته: حزبداري در مملكت ما امري دشوار و بعيد بود، اما وقتي در فعاليت گروهها و جناحهاي مختلف، بسياري از سيئات حزبداري مثل اردوكشيهاي خياباني، رفتارهاي مردمفريب، رانتخواري، باندبازي و سياسيكاريهاي خاص، گريبان مردم را گرفت اما حسنات حزبداري مثل نظاممند شدن ورود و خروج سياسيون به قدرت و صاحب برنامه و تيم شدن صاحبان قدرت و نيز پيشگيري از طغيان و خروج رؤساي جمهور و برخي صاحبمنصبان ديگر از برنامهها و آرمانهاي اعلامي و تبليغ شده، نصيب كشور نشد، تمايل به حزبداري و تشكيل احزاب نيز بيشتر شد اما حالا تصاوير دومين مجمع عمومي خانهاحزاب كه پنجشنبه گذشته اتفاق افتاد، نشان ميدهد كه جنگ احزاب در خانه احزاب شكل گرفته است! بايد ديد احزاب كه ميخواهند نظام مترقي سياسي در كشور برپا كنند، ميتوانند وقتي همگي زير سقف يك سالن كوچك گردهم ميآيند، با زبان متين و عقلاني با يكديگر صحبت كنند يا سرنوشت آينده كشور نيز ترسيمي از همين جنگ خانه احزاب خواهد بود.
دیگر مطلب مهم جوان با عنوان «20 ميليون نوجوان داريم 13 ميليون دانشآموز!؟» به افزایش کودکان کار اختصاص دارد که در ابتدای آن امده: در حالي «روز جهاني مبارزه با كار كودكان» يعني 12 ژوئن (22 خرداد) را پشت سرگذاشتيم كه همچنان كودكان كار در معرض انواع آسيبهاي مختلف قرار گرفتهاند و دستگاههاي متولي هم به بهانههاي مختلف فقط دم از انجام طرحهاي متنوع براي كودكان كار ميزنند؛ كودكاني كه با كمترين حمايتهاي قانوني در كارگاههاي زيرزميني و به دور از چشم مسئولان با درآمدي ناچيز تن به نا كارآمدي برنامه هايي سپردهاند كه در سايه قانون كار بياثر ماندهاند. با اين حال سرنوشت 6تا7 ميليون كودك و نوجواني كه از آمار مدارس گم شدهاند، همچنان نامشخص است.
تیتر نخست و سرمقاله ابتکار به نوشتهای از محمدعلی وکیلی با عنوان «کامیابی و ناکامی دولت روحانی» اختصاص دارد که در آن به طور خلاصه آمده: اکنون حدود دو سال از عمر دولت تدبیر و امید می گذرد. این دولت «اعتدال» را شعار خویش قرار داد و ظاهراً منظور از این شعار، «مدیریت عقلانی» بود. یعنی میانه روی در مشی و تعقل در رفتار. دولت روحانی با مقیاس اعتدال تـاکنون کامیابی ها و ناکامی هایی داشته است که به اجمــال در اینجا به اهم آن اشاره می شود:
-کامیابی ها
1-آرامش عمومی حاکم شده است.
2-امید به بهبودی، بر کاستی ها سایه انداخته است.
3-تورم بحران آفرین مهار شده است.
4-قدرت از حالت رازآلود و رمزآمیز خارج شده است و شفافیت بر تصمیمات دولتمردان حاکم می باشد.
5-لاپوشانی که عامل مهم انباشت فسادها در گذشته بوده است به مدد قانونگرایی کمتر شده است.
6-دولت نظم مالی و قانونی پیدا کرده است.
7-قانون حرمت پیدا کرده است (گرچه هنوز تا رسیدن به قله رفیع دولت قانون فاصله است) ولی قانون از یک برگ چرکین و کاغذ پاره به میثاق ملی ارتقاء یافته است.
-اما ناکامی ها
1-ناکامی در گفتمان سازی «اعتدال»:
2-چشم مردم همچنان به امید دولت روشن است. طعم شیرین تدبیر همچنان چشیده نشده است. آثار تدبیر بر سر سفره و زندگی مردم همچنان نمایان نیست.
3-بروز دولت کمتر از ظهورش است.
4-فقدان وحدت رویه و نبود هم آهنگی بر حرکت دولت
5-«تنهایی روحانی روی صحنه»
تیتر اصلی دنیای اقتصاد «جهش رشد ایران در پساتحریم» است که در مطلب مربوط به آن آمده: بانک جهانی در گزارش دوسالانه «چشمانداز اقتصاد جهانی» ضمن پیشبینیهایی از روند اقتصاد جهانی در سالهای 2014 تا 2017 به ارائه سناریوهایی در مورد اقتصاد ایران در دوره پساتحریم پرداخته است. در این گزارش پیشبینی رشد اقتصاد جهانی در سال 2015 از 3 درصد قبلی به 8/ 2 درصد کاهش یافته است و در بین اقتصادهای مهم جهان هند با نرخ رشد 5/ 7 درصدی رکورددار رشد اقتصاد جهان معرفی شده است. پیشبینی رشد اقتصادی ایران در سال 2015 از 9/ 0 درصد به یک درصد افزایش یافته، ولی برآورد رشد اقتصادی ایران در سال 2016 به 2 درصد افزایش یافته است. در عین حال، بانک جهانی پیشبینی کرده است که در صورت توافق با جامعه جهانی، ایران میتواند به رشد پایدار حداقل 6 درصدی دست یابد که این رشد میتواند بین 2 الی 5/ 2 درصد رشد اقتصادی منطقه را افزایش دهد. در ادامه این گزارش 199 صفحهای به موضوع تورم 15 درصدی در ایران پرداخته شده و خاطرنشان شده است که بسیاری از کشورهای منطقه از جمله لبنان، عراق و اردن توانستهاند نرخ تورم را تا حد صفر تقلیل دهند. حذف یارانه انرژی و استفاده از مزیت صادراتی از مهمترین توصیههای این نهاد جهانی برای اقتصاد ایران است.
آرمان از معدود روزنامههایی است که در صفحه اول خود تصویری از مهدی هاشمی درج کرده و چندین مطلب را به پرونده وی اختصاص داده است.
صادق زیباکلام در پایان یادداشتی با عنوان «دلایل حکم ده ساله» نوشته: اتهاماتی که منجر به صدور حکم 10سال حبس برای مهدی هاشمی شده اگر لازم دانسته شود اطلاعرسانی جامعتری در این خصوص صورت میگیرد. همچنین مردم پذیرفتهاند که آقای مهدی هاشمی خلافهایی کرده و قوهقضائیه هم به واسطه همان خلافها وی را به 10سال حبس محکوم کرده که فعلا با تصمیم نهادهای مربوطه جزئیات اتهامات او اعلام نشده است. کمتر کسی نیز اطلاع دارد نظر مهدی هاشمی با در نظر گرفتن تخلفات او درمورد حکم صادره مبنی بر 10سال حبس چیست و همچنین مشخص نیست که وکیل ایشان چه دفاعیاتی انجام داده است. در این مقطع مردم تنها به این خبر آگاه هستند که مهدی هاشمی محکوم است و باید به حبس برود. جامعه به حکم صادره از سوی قوهقضائیه اعتماد دارد اما از سویی پذیرای توضیحات بیشتری در این خصوص نیز است.
آرمان در مطلبی با تیتر «چتر هاشمی و روحانی بر سر اصلاحطلبان» از ائتلاف آنها با اصلاحطلبان در انتخابات پیش رو استقبال کرده است. این روزنامه در شروع مطلبی دیگر با عنوان «یکتا؛ رقیب اصولگرایان؟» نوشته: اولین همایش «یکتا» (جبهه یاران کارآمدی و تحول ایران اسلامی) با حضور مسئولان دولتهای نهم و دهم ساعت 16 روز دوشنبه 25 خردادماه در محل مجموعه شهدای انقلاب واقع در سرچشمه تهران برگزار میشود. سخنران این همایش آیتا... محمدعلی موحدیکرمانی است. یکتا عنوان حزبی است که حامیان و وزرای دولت سابق احمدینژاد آن را برپا کردهاند. این جمله به خاطر رویکرد حزبی احمدینژادیها جای تعجب دارد؛ چراکه دولت احمدینژاد نه محصول تفکری حزبی بوده و نه در دوره دولتداریاش به احزاب بهای چندانی داده شد.
در روزنامه دولتی ایران مطلب مهم سرمقاله آن با عنوان «در ستایش تحریم!» و به قلم امیر یوسفی است که در شروع آن میخوانیم: حکماً نه اول بار است و احتمالاً نه آخرین بار که «تریبونها» در حمله به حسن روحانی، هماهنگی را به نهایت میرسانند. توفیر ندارد که تریبونرا چه کسی یا چه نهادی علم کرده باشد؛ مهم آن است که در طغیان علیه رئیسجمهوری، یونیفورم متفاوت میپوشند اما صدایی یکسان دارند؛ انگار جایی که دور از دست و دیده ماست یک اتاق فرمان مجهز وجود دارد که کار و بار اصلیاش صدابرداری از تریبونها یا شاید صداگذاری روی آنهاست. باورش ساده نیست که این هماهنگی، حاصل اتفاق و تصادف محض یا اصطلاحاً «توارد» باشد. کار، حساب و کتاب دارد؛ نسخه تصویری میخواهد؛ دستور پخت برای فضای مجازی لازم دارد؛ محورهای نطق برای خطیبان و گویندگان میخواهد؛ سهم طعن و طنز و مطایبه در آن باید همان قدر باشد که تحلیل و تبیین و توصیف؛ برای اثرگذاری بر احساسات و عواطف مخاطب همان مقدار متاع و مصالح میخواهد که برای تأثیر بر عقل و ادراک آنها. خلاصه اینکه اتاق فرمان، انگار مرامنامهای واحد را در ظرفها و زمینههای متفاوت میپزد و میریزد تا در یک تقسیمکار دقیق، سهم همه را داده باشد، شاید حسن روحانی زودتر از دیگران توانست تابلوی خاک گرفته این اتاق فرمان را رمزگشایی کند. او مدتی پیش از یک کوچ بزرگ خبر داد: کوچ مخالفان دولت از اتاقهای فکر به اتاقهای عملیات. حالا که چندماهی از آن رمزگشایی گذشته میتوان بهتر فهمید که اتاق فرمان یا اتاق عملیات مخالفان، کارگاهی است که یک خط تولید شبانه روزی دارد تا سوخت سلاح تخریب دولت را تأمین کند. کاری که تریبونها طی هفته گذشته با سخنان رئیسجمهوری کردند آشکارترین شاهد خبری و تحلیلی برای تأمین این گمانه است که پوشههای تخریب یا تخطئه روحانی اگر چه در تریبونهای مختلف گشوده میشود اما صادره از یک منشأ واحد است.
حسن روحانی هفته پیش از این واقعیت سخن گفت که کوتاه شدن سایه تحریمهای ظالمانه از سر ملت ایران، منشأ گشایشهای گسترده در همه زمینههاست از بانک و بیمه تا صنعت و صادرات؛ از دانش و دیپلماسی تا آب و آلودگی، این سخن سر راست وقتی به گوش کیمیاگران اتاق فرمان رسید، بیدرنگ آستین بالا زدند تا در کمترین فاصله، صفی از تریبونهای واحد را تجهیز کنند. برنامه تلویزیونی «صرفاً جهت اطلاع» بیآنکه نامیاز روحانی بیاورد طعنه زد که «تحریمها اگر رفع شوند ماه رمضان هم از تابستان به زمستان میافتد»؛ یا صحنه آتش سوزی در جنگل را نشان داد و مردانی را که با دست بر آتش خاک میپاشیدند و آنگاه گفت: «تحریمها مثل اینکه بیل و باغ را هم گرفتار کردهاند.» از تریبون تلویزیون گذشته، محافل و مراسم مذهبی هفتگی، هماهنگ و یکصدا از این گفتند که «تحریمها نعمت بودهاند» و «مگر تحریمها ما را مستأصل و بیچاره کرده است» از تریبون تبلیغ هم گذشته، پایگاههای مجازی نظرسنجی راهانداختند و از مخاطبان خود پرسیدند «آیا با ارتباط دادن آب و تحریمها موافقید؟» خلاصه تریبون پشت تریبون ردیف شد؛ همگی یکصدا و تکصدا؛ برای اثبات اینکه دولت همه سبدها را به گل میخ دیوار آویزان کرده و یک سبد بیشتر ندارد: سبد رفع تحریمها.
در پایان این که رابطه دولت و اصلاحطلبان مهمترین موضوع روزنامه شرق است. احمد غلامی سردبیر شرق در پایان سرمقاله این روزنامه با تیتر «رأی فقط رأی است، بیعت نیست» پس از کنایهها و ابراز ناراحتیها معمول خود نسبت به احمدینژاد نوشته: حسن روحانی و اصلاحطلبان باید بدانند و تجربه هم ثابت کرده رأی فقط یک رأی است. اگر مردم نخواهند یا نتوانند در یک یا دو دوره ریاستجمهوری رأیشان را پس بگیرند اما در فرصتی مقتضی اثر خود را خواهند گذاشت و اثبات خواهند کرد در مدتی کوتاه میشود آنها را فریب داد اما در بلندمدت نه، و ازهمینروست که یکی دیگر از ویژگیهای انتخابات خرداد ٩٢ این بود که مردم ثابت کردند با کسی عهد اخوت نبستهاند و بههمیندلیل ٢٤ میلیون رأی شمردهشده احمدینژاد بهیکباره با حضور سعید جلیلی، ادامه طبیعی آن خطمشی، در انتخابات ریاستجمهوری تا حدود چهار میلیون کاهش مییابد. این رأی با احتساب رأی سازمانی این گروه یعنی باخت در انتخابات و تاخت با هیچ؛ اما پاشنه آشیل جدی حسن روحانی، بحران محیطزیست است؛ بحرانی که سیاسی نیست و بحرانی تمدنی است که البته رئیسجمهور به اهمیت آن واقف است. اما در بیان آن کمی خامدستانه عمل کرد. در فرصتی دیگر میشود به این بحران پرداخت
در بخشی از گفت و گوی شرق با ابراهیم اصغرزاده با عنوان «دموکراسی تنها در صندوق رأی خلاصه نمیشود» وی در تحلیل کارنامه دولت یازدهم گفته: دولت باید شاهکلید تبلیغاتی روحانی، «من سرهنگ نیستم، حقوقدانم» یا «چرخش سانتریفیوژها به شرط چرخش چرخ زندگی مردم» را تبدیل به راهبردی عملیاتی کند تا با تدوین تاکتیکهای متناسب با آن فضاهای فروبسته را بهنفع جامعه مدنی بگشاید. مانند راهبرد اصلاحطلبان که برگرفته از شعار«ایران برای همه ایرانیان» یا «تبدیل مخالف به منتقد و منتقد به موافق» بود. اعتدال همچون مصلحت نیازمند راهبرد عملیاتی است. از این زاویه اعتدال مانند مصلحت برای یک نظام دینی فرصت است نه چالش و تهدید. اگر دولت هم که خود برآمده از چنین فرصتی است به «اعتدال» به عنوان چارهای برای بقا بنگرد و تصور کند منظور از اعتدال، خنثیبودن است، سخت در اشتباه است. اصلاحطلبی ذات و گوهر اعتدال است. اعتدال نیازمند برنامه است، نیازمند مبارزه مستمر با افراط و تندروی است وگرنه اعتدال اسم رمز بیعملی، بیتفاوتی و خنثیبودن خواهد شد. ذات و گوهر اندیشه اعتدالی، همان برابری شهروندان در حقوق سیاسی و اقتصادی و همزیستی مسالمتآمیز است. اعتدالی که تاریخ و ادبیات ما پر از نمونههای آن است، سراسر مبارزه و شورش است علیه فرقهگرایی، تحجر و تکفیر. اعتدال ایرانی تمرکزش بر «بنیآدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند» است. اعتدال دارو است؛ داروی ضدبنیادگرایی سیاسی و اصلاحطلبی درمان بیماری است؛ درمان همان وضعیتی که کشور در دوران احمدینژاد به آن مبتلا شد و گزارش صد روزه روحانی تنهاوتنها بخش کوچکی از آن را برملا کرد.