قویترین مردان ایران یا همان مردان آهنین بدون شک پربینندهترین برنامه صدا و سیما در سالهایی بود که این برنامه در ساعات پایانی شبهای عید نوروز میهمان خانههای مردم میشد؛ برنامهای که از پیر و جوان و زن و مرد بیننده پر و پا قرص آن بودند و با شور و حرارت خاصی زورآزمایی قویترینهای ایران را مشاهده میکردند. حالا محراب فاطمی از پشت پرده مسابقه قوی ترین مردان ایران و همچنین برخی سودجوییها در باشگاههای بدنسازی سخن به میان آورده است.
به گزارش ایسنا این برنامه هر چند پس از چند سال با حواشی و درگیری هایی که در آن رخ داد سرانجام به تعطیلی کشیده شد و صدا و سیما از خیر پخش آن علی رغم استقبال مردم گذشت اما موجی از رواج گسترده هجوم نوجوانان و جوانان را به سمت باشگاه های بدنسازی منجر شد و تعداد این باشگاه ها به یکباره با افزایش قابل توجهی در شهرهای مختلف مخصوصا پایتخت روبرو شد؛ اتفاقی که بسیاری معتقدند بدرستی مدیریت نشد و علی رغم داشتن مزایایی چون روی آوردن قشر جوان جامعه به سمت ورزش باعث نفوذ و رخنه مافیای دارو در این باشگاه ها و سودهای کلان برخی افراد سودجو از علاقه جوانان شد.
اما چهرههای محبوب زیادی در مسابقه قویترین مردان ایران طی سال های مختلف حضور داشتند که هر کدام از آن ها طرفداران بیشماری داشتند و بسیاری از مردم منتظر زورآزمایی آن ها بودند اما در میان همه این ورزشکاران بی شک یک نفر بیشترین طرفدار را داشت و جمعیت کثیری از مردم و جوانان لحظه شماری می کردند تا رقابت او با سایرین را ببینند.
حضور محراب فاطمی با اندامی تنومند و زوری قابل تحسین کافی بود تا بسیاری از طرفدارانش پای تلویزیون میخکوب شوند و محو زورآزمایی و یکه تازی او شوند. خودش می گوید "برخی ورزشکاران به محض اینکه می فهمیدند قرار است در مسابقات شرکت کنم از حضور در مسابقات انصراف می دادند!"
محراب خود از پایه گذاران این رشته و مسابقه در ایران بود اما پس از کسب ۴ قهرمانی در این رقابت ها سرانجام به اذعان خودش به دلیل برخی حواشی از جمله رد و بدل شدن پول های زیرمیزی و سوءاستفاده های مالی برخی افراد حضور در مسابقات را به لقایش بخشیده.
او هم اینک ۴۳ ساله است اما هنوز هم با اندامی تنومند وزنه های سنگین را بالای سر می برد و شاگردان زیادی دارد.
با وجودیکه محراب دل خوشی از مسئولان فدراسیون بدنسازی ندارد اما به فکر این است بار دیگر قویترین مردان ایران را قویتر از گذشته آن هم بدون دست داشتن مسئولان فدراسیون و با همکاری تعدادی از فعالان این رشته مطابق با استانداردهای جهانی راه اندازی کند.
فاطمی با رویی باز پذیرای ما در یکی از باشگاه های شهرک اکباتان تهران شد و در گفتگویی دو ساعته پرده از بسیاری از اتفاقات تلخ در مسابقه مردان آهنین تا نفوذ گسترده مافیای دارو در باشگاه های بدنسازی برداشت؛ مافیایی که برای رسیدن به سودهای کلان، داروهای غیرمجاز تاریخ گذشته اروپایی را از دوبی با بسته بندی جدید وارد ایران می کنند واینگونه برای رسیدن به پول، سلامت جامعه را به بازیچه می گیرند که حتی به قیمت جان تعدادی از جوانها نیز تمام شده است. اتفاقی که متاسفانه هیچ عزم و اراده جدی برای ریشه کن کردن این پدیده شوم و برخورد قاطع با باشگاه های متخلف وجود ندارد.
گفتوگوی خبرنگار ایسنا با محراب فاطمی را در ادامه می خوانید:
حدود 20 سالی است در این رشته به فعالیت مشغولم. مشوقم برای ورود به این رشته برادر بزرگم مهدی بود که توسط یکی از دوستان که از آمریکا آمده بود ورزش قدرتی را در ایران ابداع و جزو بنیانگذاران این رشته در کشورمان بود. پس از یکی 2 سال فعالیت در این رشته سال 77 ایده راهاندازی مسابقه قویتیرن مردان ایران به ذهنمان رسید و از طریق صداوسیما فراخوان مسابقه را انجام دادیم در واقع استارت کار از آنجا خورد.استقبال جوانان ورزشکار ایران از این مسابقات بسیار خوب و خارج از تصور ما بود و توانستیم مسابقههای باشکوهی برای نخستین بار در ایران و در استادیوم آزادی را در همان دوره نخست برگزار کنیم.
*قویترین مردان خیابانهای تهران را خلوت میکرد
این برنامه خیلی زود توانست جای خود را در میان خانواده های ایرانی از هر قشر و هر سطحی باز کند. حتی بانوان نیز با حرارت خاصی نتایج این مسابقات را پیگیری میکردند. دقیقا یادم میآید برای مسابقههای فینال خیابانهای تهران خلوت میشد و همه پای تلویزیون میخکوب میشدند.
*رکوردار قویترین مرد ایران با 4 قهرمانی
4 بار در مسابقه قویترین مردان عنوان برترین ورزشکار ایران را به دست آوردم. پس از من رضا قرایی 3 مرتبه به عنوان قهرمانی رسید و مرحوم روحالله داداشی و مسلم دارابی نیز هر کدام 2 مرتبه بر روی سکوی نخست قرار گرفتند. در نخستین دوره رقابتهای قویترین مردان ایران نیز من عنوان قهرمانی را به دست آوردم. من در این مسابقات توانستم رکورد لیفت را از 320 کیلوگرم به 400 کیلوگرم ارتقا دهم.
*دارنده 8 مدال طلای آسیا و یک برنز جهان
همچنین در مسابقههای آسیایی پاورلیفتینگ 8 دوره قهرمان آسیا شدم. در مسابقههای جهانی فنلاند نیز به مدال برنز رسیدم که در این مسابقهها توانستم در مجموع یک تن و 5 کیلو را جابهجا کنم. در سال 2004 نیز در مسابقههای قویترین مردان جهان در فنلاند عنوان ششمی را به دست آوردم.با شروع مسابقه مردان آهنین شاهد پیشرفت بسیار خوبی در این رشته بودیم. ما در آغاز کار در تهران تنها 6-5 باشگاه بدنسازی داشتیم اما در مدت زمان 2 سال به واسطه پخش قویترین مردان ایران و استقبال بسیار زیاد جوانان، تعداد باشگاههای تهران به 700 تا 800 باشگاه رسید که همین امر نشان دهنده جایگاه برنامه در میان مردم بود.
*اسپانسر که آمد پای یکسری سوءاستفادهگر باز شد
ما هر سال آیتمها را در برنامه قویترین مردان بر اساس مدلهای جهانی طرحریزی میکردیم.بعد از دو سال که موفق شدیم این رشته را به جایگاه واقعی خود برسانیم که حامیان مالی خوبی برای مسابقات پیدا شد. از این جا بود که پای یک سری سوء استفادهگر به این مسابقه باز شد و متاسفانه این افراد طی چند سال منابع مالی قابل توجهی را به جیب زدند. بعد از دو سال اسپانسر یک میلیارد و 200 میلیون تومانی پای کار آمد و این در حالی بود که امکانات خوابگاه و جایزه نهایتا 50 میلیون تومان میشد. برخی افراد با پول اسپانسر و حتی گرفتن زیرمیزی از ورزشکاران برای خودشان بروبیایی پیدا کردند.
*نمیخواستند من باشم چون از پشت پردهها خبر داشتم
این افراد نمیخواستند این مسابقهها حول یک یا دو نفر بچرخد بلکه برنامهریزیشان به شکلی بود که میخواستند هر سال یک قهرمان رو کنند. آنها نمیخواستند من هر سال در مسابقهها شرکت کنم و به عنوان برسم بلکه میخواستند افراد جدید بیایند که از موضوعات مالی خبر نداشته باشند اما ما بنیانگذار این کار بودیم و به خوبی از پشت پردهها خبر داشتیم به همین خاطر چوب لای چرخمان میگذاشتند.
*سطح مسابقات مردان آهنین با رقابتهای جهانی نزدیک بود
همه چیز خوب پیش میرفت و حتی در مسابقههای برون مرزی میتوانستیم مقامهای قابل توجهی به دست بیاوریم. خود من در آن زمان به قدری آماده بودم که مطمئن بودم به راحتی اول تا سوم جهان میشدم .در مسابقههای قویترین مردان ایران گوی 210 کیلویی یا کنده درخت 160 کیلویی جزو آیتمهای برنامه بود که این اوزان فاصله چندانی با سطح مسابقات جهانی نداشت. اما همانطور که گفتم متاسفانه ورود یک سری منفعتطلب به این مسابقه که فقط به دنبال پر کردن جیبهایشان بودند، باعث شد در نهایت این برنامه علیرغم علاقه و اقبال بسیار زیاد مردم به نابودی کشیده شود.
*زورش را ما میزدیم، پولش به جیب افراد دیگر میرفت
وزنههای سنگین را ما میزدیم اما یک سری افراد دیگر پول مسابقهها را به جیب میزدند. شروع درگیریها در مسابقه قویترین مردان از همین بحث اسپانسر بود. ما گفتیم وقتی یک میلیارد و 200 میلیون تومان قرارداد با اسپانسر میبندید، به واسطه حضور امثال ماست پس شما هم بیایید سهمی از این پول را به عنوان جایزه به ورزشکاران بدهید و مقداری سطح جوایزتان را متناسب با پولی که گیرتان میآید بالا ببرید.
*رییس فدراسیون میگفت معروف میشوید و دارو میفروشید!
رییس فدراسیون نه تنها جوایز مسابقات را بیشتر نمیکرد و حق ورزشکاران داده نمیشد بلکه بر سر ما منت میگذاشت و میگفت تلویزیون تصویر شما را نشان میدهد و شما به خاطر حضور در این مسابقهها باید پول هم به ما بدهید. رییس فدراسیون به ما میگفت شما به واسطه حضور در این برنامه معروف میشوید و خیلیها شما را می شناسند آن وقت باشگاه میزنید و میتوانید به افراد زیادی که عاشق این رشته هستند دارو بفروشید!
*علاقهای به همکاری با این فدراسیون ندارم
6-5 سال است از فدراسیون هیچ خبری ندارم و به هیچ وجه نیزعلاقهای به همکاری با آنها ندارم. متاسفانه شرایط این رشته در ایران به گونهای است که کار برای اهل فن بسیار سخت شده و فدراسیون اعتقادی به نفرات برتر این رشته ندارد. کار دست عده خاصی است که به دنبال منافعشان هستند نه رشد و توسعه این رشته. البته تا به حال یک بار هم نشده که سراغ من بیایند. من هم علاقهای ندارم با آنها همکاری کنم چرا که باز همان آش و همان کاسه خواهد بود. من ترجیح میدهم مستقیما با فدراسیون جهانی در ارتباط باشم چرا که با فدراسیون فعلی واقعا نمیتوانم کار کنم.
* خودنگاه باورش شده بود داور بینالمللی است
سال 78 قرار بود او در بین شرکت کنندگان مسابقه بدهد اما من و مهدی به خاطر سلام و علیکی که با او داشتیم و به خاطر اینکه بدنش آماده نبود و نمیتوانست عنوانی به دست بیاورد به او پیشنهاد دادیم در مسابقات به عنوان داور مشغول به فعالیت شود. اما در ادامه او خیلی اصرار داشت مجری برنامه او را با عنوان داور بینالمللی صدا کند. کار به جایی رسید که کم کم باورش شده بود که یک داور بینالمللی است.
*خودنگاه خودش را دور زد!
متاسفانه در ادامه کار رفتارهایی مشاهده کردیم که زیبنده نبود.چند بار به او گفتم تو میخواهی ما را از این مسابقهها کنار بگذاری اما مطمئن باش بعد از یکی دو سال باید بساط این برنامه را جمع کنید که همین طور هم شد و متاسفانه علیرغم آنکه آن برنامه میتوانست همچنان ادامه داشته باشد خیلی زود اسیر حاشیههای مختلف شد. او در واقع با این رفتارها و راندن ما از این برنامه خودش را دور زد.
*قویترین مردان را راه میاندازیم
ما سالم کار کردیم و هنوز هم با فدراسیون جهانی در ارتباطیم. انشاءالله مسابقات این رشته را تا چند سال دیگر در دست میگیریم چون بنیانگذار این رشته در ایران خودمان بودیم و زحمت زیادی برای راهاندازی آن کشیدیم. قصد داریم با برنامهریزی گسترده و با حضور اهالی این رشته مسابقه قویترین مردان ایران را بار دیگر راه بیندازیم.
*برخی فکر میکردند مردان آهنین ارث پدرشان است
برخی افراد فکر میکردند مسابقه ارث پدرشان است و فقط دنبال منافع خودشان بودند. همین مسائل باعث خیلی حواشی و درگیریهای مختلف شد. بدلیل همین حواشی و بسیاری از مسائل از خیر حضور در این مسابقات گذشتیم. متاسفانه برنامه دچار حاشیههای مختلف شده بود و وقتی دیدم که ادامه حضورم در این برنامه ارزشش را ندارد علی رغم میل هموطنان از کار کنار کشیدم.
*فکر فروختن آمپول و پروتئین به مردم نبودم!
کار اصلی ما ساختمانسازی است و در ورزش به فکر بیزینس و اینکه 4 تا شاگرد بگیریم و آمپول و پروتئین به آنها بفروشیم نبودیم. در حالی که خیلیها هدفشان از حضور در این مسابقهها معروف شدن و رسیدن به این گونه مسائل بود. حدود 500 تا 1000 شاگرد در حال حاضر در تهران دارم و به شهرهای مختلف نیز سفر میکنم تا تجربیاتم را در اختیار علاقمندان قرار دهم.
*پول زیرمیزی میگرفتند و به فینالیستها انگ میزدند!
تست انتخابی میگذاشتیم و 36 نفر باید در نهایت انتخاب میشدند. مسئولان برگزاری مسابقه مثلا نفرات اول تا بیستم را به خاطر اینکه مطرح بودند و نمیتوانست حقشان را بخورد، جزو لیست نهایی میآورد اما 16 نفر بعدی را که گمنام بودند، با بهانههای مختلف و زدن انگهای گوناگون از لیست کنار میگذاشت و افرادی که حاضر بودند 15 تا 20 میلیون تومان زیرمیزی بدهند جانشین آنها میشدند. وقتی ما این همه حاشیه را دیدیم دلسرد شدیم و از مسابقهها کنار کشیدیم. اصلا این برنامه به سمت و سویی رفت که عدهای سودجو با سوء استفاده از علاقه مردم و جوانان فقط جیبهایشان را پر میکردند.
*بارها از جیبم برای مسابقه قویترین مردان خرج کردم
برخی افراد ناکاربلد و سودجو این ورزش را به نابودی کشیدند. بارها در قویترین مردان پول از جیب خودم خرج کردم. صداوسیما به ما گفت نمیتوانیم وسایل مسابقهها را مهیا کنیم و ما خودمان با هر سختی که بود، آنها را مهیا کردیم. سومین سال مسابقهها در کیش به همراه برادرم نفری 18 میلیون تومان از جیب گذاشتیم تا بتوانیم مسابقهها را برگزار کنیم. مسئولان فدراسیون قرار بود این پول را به ما برگردانند اما هیچ وقت این پول به ما داده نشد. تمام گویها، کنده درخت، پلکان قدرت و... را ما خودمان بر اساس مسابقههای جهانی طراحی کردیم و ساختیم.
*با آمدن من خیلیها قید حضور در مردان آهنین را میزدند
زمانی که در مسابقههای قویترین مردان شرکت کردم یک سری افراد تا میفهمیدند قرار است من شرکت کنم قید حضور در مسابقهها را میزدند. از بین 36 نفری که فینالیست میشدیم واقعا همه دوست داشتند که عنوان قهرمانی را به دست بیاورند اما خب کار هر کسی نبود که بتواند از پس این کار سنگین بربیاید. در مجموع کل کلهای زیادی با یکدیگر داشتیم اما همه اینها برای بالا بردن تب مسابقهها بود
*همه میخواهند ره صد ساله را یک شبه بروند
ما 20 سال سالم ورزش کردیم و خدا را شکر به همین دلیل هیچ نوع بیماری هم نداریم. توصیه من به جوانان این است که سالم ورزش کنند. اینقدر عجول نباشند که ره صد ساله را بخواهند یک شبه بروند. 99 درصد دلایلی که به دنبال باشگاهداری نرفتم این بود که همه به محض ورود به این رشته به دنبال این هستند با زدن آمپول و استفاده از داروهای مختلف سریعا خودی نشان بدهند و همین موضوع مشکلات زیادی برایشان بوجود میآورد. خیلیها همین که به من میرسند میگویند تو چه کار کردی که دور بازویت 56 است اما نمیدانند که من 20 سال زحمت کشیدم و سالم ورزش کردم. هیچ وقت برای اینکه قوی بشوم دنبال چیزهایی نرفتم که به بهای آسیب رساندن به بدنم تمام شود.
*مافیای دارو در بدنسازی بیداد میکند
از روزی که در این رشته مشغول به فعالیتم نزدیک 8-9 نفر از ورزشکاران این رشته را با چشمان خودم دیدهام که به خاطر مصرف استروئید و زدن آمپولهای مختلف از دنیا رفتهاند. متاسفانه این آمار در باشگاههای بدنسازی رو به رشد است و کسی هم نیست که به این موضوع ورود کند و جلوی آن را بگیرد. متاسفانه مافیای دارو در ورزش بدنسازی بیداد میکند و کسی هم نیست که جلوی این افراد را بگیرد.
*جوانان 15 ساله در رختکن آمپول می زنند تا بزرگ شوند!
اگر جای مسئولان بودم، شدیدا با موارد توزیع استروئید و هورمون و آمپول در باشگاههای ورزشی برخورد میکردم و با افرادی که این نوع اقلام را پخش میکنند، به بدترین شکل ممکن به عنوان قاچاقچی برخورد میکردم. من سالها در این رشته هستم و وقتی میبینم جوانان 16-15 ساله در رختکن باشگاه آمپول میزنند شدیدا تاسف میخورم. ما روزی که این رشته را بنیانگذاری کردیم نمیدانستیم این همه حاشیه گریبانگیر این رشته خواهد شد. متاسفانه روز به روز داروهای جدیدتر و البته تاریخ گذشته وارد کشور میشود و به دفعات دیدهام نفراتی که با استفاده از این داروها دچار مرگ شدهاند اما متاسفانه با این وجود باز هم برخی ورزشکاران این رشته درس عبرت نمیگیرند.
*خیلیها قبل از مسافرت خارجی و دامادی به دوره میروند!
مثلا افراد زیادی قبل از مسافرت خارجی به ما میگویند دوره 20 روزه به ما بدهید تا بدنمان بزرگ شود! حتی افرادی قبل از مراسم عروسیشان پیش ما میآیند و خواستار دوره میشوند تا کت و شلوار دامادی بر تنشان بنشیند. حتی یکی از دوستانم که 80 کیلو وزن داشت برای دوره دامادی پیش من آمد و میخواست طی چند روز مانده تا مراسم ازدواجش به 95 کیلوگرم برسد. متاسفانه سرخود و با مشورتهای افراد ناباب استروئید مصرف کرد اما در نهایت به رحمت خدا رفت و اجل فرصت نداد مراسم دامادی خود را ببیند. متاسفانه رسم شده هر کس مسافرت میخواهد برود یا داماد شود به دوره میرود و ما هم علیرغم تاسف شدیدی که میخوریم بسیاری از اوقات از طرز تفکر این افراد خندهمان میگیرد. من 43 سالم است اما هیچ وقت سراغ این کارها نرفتهام و همیشه سالم ورزش کردهام و اگر هم به جایی رسیدهام به خاطر همین سالم کار کردن بود.
*داروهای تاریخ گذشته را از دبی به ایران میآورند
یک سری افراد با واردات استروئید به کشور و پخش آنها در باشگاههای بدنسازی درآمد بسیار بالایی دارند. متاسفانه داروهای تاریخ گذشته را از اروپا به دبی میبرند و در آنجا تاریخ جدید روی آن میزنند و بعد وارد کشور میکنند که با این کارشان جان خیلی از ورزشکاران که ناآگاهانه از این داروها استفاده میکنند را گرفتهاند. 99 درصد پروتئین و آمینویی که از دبی وارد ایران میشود، تاریخ مصرفشان گذشته است.
*یک نفر بیاید و جلوی مرگ جوانها را بگیرد
یک نفر بیاید و با این موضوع به صورت جدی برخورد کند تا جلوی مرگ جوانها را بگیرد. جوانهایی که به خاطر رسیدن به جثه بزرگ از هر نوع دارویی بدون توجه به اینکه آیا قانونی است و یا اینکه تاریخ مصرف دارد استفاده میکنند و با جان خود بازی میکنند. شدیدا احساس خطر میکنم و از مسئولان میخواهم استروئیدها را جزو موارد قاچاق قرار دهند و شدیدا با توزیع کنندگان آن برخورد کنند.
*با مردان آهنین شناخته شدم
تنها منفعتی که مسابقه قویترین مردان برای ما داشت این بود که مردم ما را شناختند. با وجود گذشت چندین سال از این برنامه هنوز هم بسیاری از مردم به من لطف دارند و من واقعا دست بوس آنها هستم.ضمن اینکه موفق شدیم این رشته را در جامعه توسعه دهیم و جوانان زیادی را به سمت باشگاههای ورزشی بکشانیم. هر چند مسئولان این رشته نتوانستند به خوبی بر امور مدیریت کنند و حواشی زیادی گریبانگیر ورزشکاران این رشته شد.
*باید در فدراسیون خرج کنی تا به جایی برسی
اگر در پرورش اندام کسی بخواهد چهره شود باید اول از جیب خود خرج کند تا حقش خورده نشود. بهترین بدنساز جهان هم که باشی تا به یک سری افراد پول ندهی به جایی نمیرسی. ما در مسابقه قویترین مردان هنرپیشههایی بودیم که مجانی کار میکردیم اما پول آن به جیب افراد خاصی رفت.
*زیرمیزی در مردان آهنین غوغا می کرد!
ماریوس در سراسر دنیا مسابقه میگذارد اما هیچ کسی مانع آنها نمیشود و نفرات برتر نیز بالاترین جوایز را میگیرند اما در ایران وقتی این کار را شروع کردیم خیلیها پیدایشان شد که به خاطر منافع مالی این برنامه را به نابودی کشاندند. زیرمیزی در مسابقهها غوغا میکرد. پولهای 20 تا 30 میلیون تومانی از ورزشکاران میگرفتند تا بتوانند در مسابقهها شرکت کنند. مثلا یکی از ورزشکاران که وضع مالی مناسبی نداشت به خاطر اینکه بتواند در مسابقه قویترین مردان شرکت کند طلاهای زن و بچه و مادرش را فروخت و پول حضور در مسابقه را جور کرد تا بتواند پول زیرمیزی بدهد. بعد جای نفرات دیگر میآمد و جانشین آنها میشد. در همین مسابقهها به افرادی چون کمرزرین، کمال شریفی یا تالشی به هر شکلی انگ زدند و آنها را بخاطر پول از مسابقهها کنار گذاشتند.
*این بار نمیگذارم فدراسیون نقشی داشته باشد
خیلیها دوست دارند این رشته را در دست بگیرند اما خیلی از افراد به دنبال منافع مادی خود هستند نه رشد و توسعه این رشته. انشاءالله با برادرم و چند تن دیگر از بزرگان این رشته مجددا آن را احیا میکنیم و مسابقه قویترین مردان را کلید خواهیم زد.
*همه خلافها را گردن قویترین مردان میانداختند
بعد از برخی درگیریها هر خلافی که در کشور رخ میداد گردن قویترین مردان میانداختند فقط به این خاطر که گنده بودند! متاسفانه برخی که میخواستند این رشته را خراب کنند در آخر موفق شدند و به هدف خود رسیدند به گونهای که دید جامعه به کلی نسبت به ورزشکاران این رشته تغییر کرد.
*تا من را میبینند درگیری تمام میشود!
تا حالا شده عصبانی شوم اما به حدی روی خوب دارم که اگر کسی هم دنبال درگیری باشد وقتی من را ببیند کار به دعوا کشیده نمیشود! (باخنده). چه دعوایی؟ من را خیلیها میشناسند. به حدی مردم به من لطف دارند که واقعا لذت میبرم و دست تک تکشان را میبوسم که اینقدر در کوچه و خیابان به من ابراز محبت میکنند.
*آنها که در جامعه ایجاد رعب و وحشت میکنند انسان نیستند
به افرادی که در این رشته فعالیت میکنند و از اندام قدرتمندی برخوردارند توصیه میکنم غرور را کنار بگذارند. هر چقدر دور بازو بیشتر شود، باید انسان متواضعتر شود. هرچقدر عضلههای بدن قویتر میشود عضلات مغز هم باید به همان اندازه رشد کند. افرادی که به واسطه اینکه اندام قوی دارند برای هموطنان خود مزاحمت ایجاد میکنند و یا در خیابان ایجاد رعب و وحشت میکنند واقعا بویی از انسانیت نبردهاند.
*مرگ روحالله داداشی من را شوکه کرد
وقتی خبر مرگ او را شنیدم واقعا از صمیم قلب ناراحت شدم. مرگ او برایم غیر قابل باور بود. اتفاقا دو سه روز قبل از مرگش قرار بود با همدیگر به یک برنامه تلویزیونی برویم. وقتی شنیدم او را کشتهاند، در ابتدا باور نکردم و فکر میکردم یک شایعه است اما تعداد زیادی از جمله برادرانم با من تماس گرفتند و خبر مرگ او را تایید کردند که واقعا شوکه شدم. او واقعا دوست داشتنی بود. چند بار در مسابقهها با او شرکت داشتم و واقعا به جز ادب و اخلاق چیزی از او ندیدم. او بسیار ساکت و بیحاشیه نبود و اصلا حاضر نبود برای رسیدن به عنوان و مقام دست به هر کاری بزند. شاید اگر کس دیگری جای او بود، تا این حد شوکه نمیشدم. بر خلاف برخی شایعات که بعدها رواج پیدا کرد باید بگویم درگیری داداشی با آن پسر جوان کاملا اتفاقی و بدون هیچ پیش زمینهای بود.
*جوانها سالم ورزش کنند و به سمت اعتیاد نروند
از همه مردم و مخصوصا نوجوانان و جوانان خواهش میکنم به سمت کارهای خلاف و اعتیاد نروند.از آنها میخواهم سالم ورزش کنند و فقط به اهداف خوب فکر کنند و اینکه برای جامعه خود مفید باشند.خیلی از افراد به دنبال حاشیههای مختلف رفتند و متاسفانه در آخر نه تنها به جایی نرسیدند بلکه آبروی خود را نیز از دست دادند و زندگیشان تباه شد.و در آخر این را بدانند بهترین دوست برای هر انسانی خانواده و مخصوصا پدر و مادر است که به معنای واقعی دلسوز آنهاست.