سرانجام دعوای وزیر تعاون، کار و رفاه و اجتماعی با همتایش در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، که از مدت ها پیش رسانه ای شده و حاشیه های زیادی به وجود آورده بود، در نتیجه ورود مجلس به ماجرا پایان یافت تا این پرسش پیش آید که فایده این دعوای طولانی برای مردم چه بود؟
به گزارش «تابناک»، برای پاسخ به این پرسش، باید به گذشته بازگردیم و چرایی شکل گیری اختلاف میان این دو وزیر را بررسی کنیم؛ به روزهای آغازین عمر دولت یازدهم، که طرح تحول نظام سلامت، ردای بزرگترین طرح دولت یازدهم را بر تن کرد و به گونه ای معرفی شد که همگان چشم انتظار شکل گیری تغییراتی گسترده در عرصه سلامت و درمان در جامعه شدند.
اتفاقی که فارغ از میزان محقق شدن آن و انتقادات ریز و درشتی که به نحوه اجرای آن وارد میشود، زمینه شکل گیری برخی حواشی پیرامون دولت نیز شد؛ از جمله اختلاف بر سر برخی مسائل بودجه در سال های گذشته با مجلس که با میانجیگری برخی رفع و رجوع شد.
این در حالی است که رفع برخی اختلافات پیش آمده به این سادگی نبود و زمان زیادی نیز به طول انجامید. از جمله یکی از اختلافات شکل گرفته در بطن هیأت دولت ـ که هرچند تا رسانه ای شدنش زمان زیادی گذشت ـ سرآغاز دعوایی بزرگ بود که نگرانی های فراوانی نیز آفرید. اختلاف میان ربیع و قاضی زاده هاشمی، دو وزیری که با توجه به حوزه های کاری شان کمتر کسی باور میکرد به تنش برسند!
اختلافی که اواخر بیشتر شبیه دعوایی تمام عیار بود تا تفاوت دیدگاه دو وزیر در یک موضوع خاص. این را میشود از اظهار نظرهای یکی دو هفته اخیر این دو وزیر در خصوص مشکل پیش آمده پی برد که اگر ندانیم گوینده این سخنان دو وزیری هستند که هر دو در یک کابینه مشغول به فعالیت هستند، احساس خواهیم کرد با مناظره دو فرد سرشناس از دو طیف مخالف سیاسی مواجهیم؛
حسن قاضیزاده هاشمی، وزیر بهداشت در دوم دی ماه جاری در انتقاد شدید از وزارت رفاه گفت: «ظلم بزرگ دیگری که کردهایم این است که دوازده سال پیش، سلامت مردم را دست بنگاه اقتصادی دادیم. بنابراین سلامت مردم به وزارت رفاه رفت. اسم آن را گذاشتند رفاه و بنده معتقدم حیف این اسم است. این وزارت چه چیز برایش مهم است؟ برای او حقوق و سرمایهگذاری مهم است و بعد هم میگوید حقوق باید به دست کارگران و بازنشستگان برسد زیرا پزشکان وضعیت مالی خوبی دارند و این بدبختی ما شده است.»
علی ربیعی، وزیر رفاه هم در رد این انتقادات و دفاع از عملکرد مجموعه تحت امر خود گفت: «این حرف درست نیست. روزی که من به وزارتخانه کار آمدم، بودجه تأمین اجتماعی 8 هزار میلیارد تومان بود و امروز به 18هزار میلیارد رسیده است. بنده میتوانم تمام حسابرسیهای تأمین اجتماعی را شفاف نشان دهم، تمام هزینههای درمان در بخش درمان هزینه میشود و حتی بیشتر از آن. در حقیقت ما 7 از 27 درآمدی را که به دست میآوریم، باید در بخش درمان، ازکارافتادگی و غرامت هزینه کنیم و 2 از 27 صرف پرداخت مستمری به بازنشستگان میشود.
برخی میگویند پول درمان را سرمایهگذاری کردیم، که باید بگویم بنده وام گرفتم و شرکتها را گرو گذاشتم و به درمان پرداخت کردم. تأکید میکنم که تمام پول درمان برای درمان خرج میشود و حتی به جای 7 بیست و هفتم، 9بیست و هفتم پرداخت کردهایم.»
اکنون کافی است بدانیم، این سخنان در حالی رسانه ای میشد که مناقشه شکل گرفته میان دو وزارتخانه عمری بس طولانی تر داشت و احتمالا در این پروسه طولانی، اصطکاک به وجود آمده، دو وزارتخانه را در همکاری با یکدیگر به مشکلات فراوانی مبتلا کرده بود؛ مشکلاتی که آشکار شدنشان موجب شد تا مجلس به نوعی به موضوع ورود کرده و در بررسی برنامه ششم توسعه ـ که مدتی است در مجلس آغاز شده و در حال پیگیری است ـ بروز و نمود جدی پیدا کند.
چند روز پیش بود که خبر رسید نمایندگان مجلس در بررسی ماده ای از برنامه توسعه، به انتزاع سازمان بیمه سلامت از زیرمجموعه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و پیوستن آن به زیرمجموعه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی رأی دادهاند. آن هم در حالی که نماینده دولت در آن جلسه مخالفت، حکایت از مخالفت دولت مردان با این اتفاق داشت.
تصمیمی که بنا بر آن غائله دو وزارت خانه به نوعی پایان یافت و در حالی که به نظر میرسید وزارت رفاه با آن مخالفت کرده و ماجرا را وارد فاز جدیدی کند، با اظهار نظر وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی به نوعی خاتمه یافت؛ آنجایی که ربیعی گفت: «مشکل از طرح تحول نیست بلکه مشکل در محاسبات اشتباه کارشناسان بیمه بود.»
اظهرا نظری که با استقبال وزیر بهداشت همراه شد تا در پاسخ بگوید: «خوشحالیم که دکتر ربیعی به مجادله این دو وزارتخانه پایان داد. ما هم از روز اول می گفتیم که طرح تحول سلامت مشکلی ندارد اما برخی دوستان آدرس اشتباه می دادند و اشکال را اصلاح تعرفه در کتاب ارزش های نسبی خدمات معرفی می کردند.»
بدین ترتیب ظاهرا یکی از اختلافات رخ داده در بطن دولت فیصله یافت و به خوبی و خوشی رفع و رجوع شد؛ اما مگر میشود چنین اختلاف دامنه دار و طولانی مدتی به این سادگی رفع شود؟ اصلا اگر چنین اختلافی به این سادگی قابل رفع بود، پس چگونه رخ داد و چرا رفع آن این همه زمان برد؟ به راستی حاصل این دعوای طولانی مدت برای مردم چه بود؟!