مرد جواني كه با همدستي برادرش يكي از دوستانش را به خاطر پس ندادن موتورسيكلتش به قتل رسانده بود، به زودي در دادگاه كيفري استان تهران محاكمه میشوند.
به گزارش جوان، بيست و ششم تيرماه سال92 بود كه مأموران پليس تهران هنگام گشتزني در يكي از خيابانهاي جنوبشهر جسد پسرجواني را در حالي كه لاي پتو پيچيده شده بود، كشف كردند و آثار ضرب و جرح روي بدن جسد حكايت از اين داشت كه پسر جوان در مكان ديگري به قتل رسيده و بعد از آن قاتل يا قاتلان جسد را به اين مكان منتقل كردهاند.
با انتقال جسد به پزشكي قانوني مشخص شد مقتول بر اثر اصابت جسم سختي به سرش فوت كرده است؛ بنابراين پرونده با موضوع قتل عمد تشكيل شد و تيمي از كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي براي تحقيقات وارد عمل شدند.
در حاليكه تلاش در خصوص كشف عامل يا عاملان قتل ادامه داشت، مرد ميانسالي با مراجعه به اداره پليس، مأموران را از ناپديد شدن پسر 28 سالهاش به نام ياسر باخبر كرد و گفت: پسرم حدود 10روز پيش خانه را ترك كرد و تا امروز از او بيخبر هستم. چند بار با تلفن همراهش تماس گرفتم، اما پاسخي نداد. نگرانم اتفاق بدي افتاده باشد. با طرح اين شكايت شاكي به پزشكي قانوني دعوت شد و جسد پسر 28 سالهاش را شناسايي كرد.
بنابراين پدر مقتول در توضيح بيشتر به مأموران گفت: آخرين باري كه ياسر از خانه بيرون ميرفت، سوار موتور دوستش اميد بود. وقتي سراغ اميد رفتم موتور را گرفته بود، اما از ياسر خبري نداشت. احتمال ميدهم قتل كار او باشد.
پس از اين مأموران از همسايههاي اميد تحقيق كردند. يكي از همسايهها به مأموران گفت: چند روز قبل از خانه اميد سر و صداي زيادي به گوشم رسيد، اما از آنجائيكه هميشه صداي داد و فرياد از خانه آنها ميشنيدم، اهميتي ندادم تا اينكه بعدازظهر همان روز اميد را ديدم كه گفت ياسر موتورش را سرقت كرده و پس نميدهد. او خيلي عصباني بود و تهديد كرد كه با او تسويه خونين ميكنم.
در حالي كه بررسيها نشان ميداد، اميد پس از حادثه از خانهاش متواري شده است، مأموران وي را به عنوان مظنون به قتل تحتتعقيب قرار دادند تا اينكه چند روز بعد از حادثه او را حوالي ميدان آذري بازداشت كردند. اميد در بازجوييها ابتدا جرمش را انكار كرد، اما وقتي با دلايل و مدارك روبهرو شد لب به اعتراف گشود و به قتل اقرار كرد. وي گفت: دو روز قبل از حادثه، ياسر موتورم را به امانت گرفت.
قرار بود بعد از اينكه كارش تمام شد آنرا پس دهد، اما دو روز بعد وقتي با او تماس گرفتم ،گفت كارش تمام نشده و موتور را لازم دارد. من اصرار كردم موتورسيكلتم را هر چه زودتر پس دهد، اما فايدهاي نداشت. از آنجايي ياسر هميشه مشروب ميخورد در كار سرقت لوازم خودرو بود، نگران بودم مبادا با موتورم براي سرقت رفته باشد و مرا گرفتار كند، به همين خاطر به محل پاتوق او در بازار مبل يافتآباد رفتم و او را ديدم. وقتي جلو رفتم تا موتورسيكلتم را بگيرم، او كه مست بود به من فحاشي كرد و همين موضوع باعث درگيري ما شد.
متهم درباره قتل گفت: وقتي درگيري ما بالا گرفت با مشت به سينه و پاهايش زدم كه ناگهان سرش به كمدي كه در مغازه بود، برخوردكرد و روي زمين بيهوش افتاد. ترسيده بودم و بلافاصله به يكي از دوستانم زنگ زدم. او با پرشياي مشكي آمد و با هم پيكر نيمهجان او را سوار ماشين كرديم و به خانهام منتقل كرديم. سپس از برادرم نويد كه چند سالي به خاطر بيماري روحي-رواني تحت درمان بود و دارو مصرف ميكرد، خواستم مراقب ياسر باشد و خودم براي استراحت به طبقه بالاي خانهمان رفتم. آن شب نويد به خاطر مصرف داروهايش هشيارياش پايين بود، به همين علت ساعتي بعد صداي خرخر كردن مقتول را نشنيده بود و مرا صدا نكرد.
متهم در ادامه گفت: فرداي آن روز مادرم مرا بيدار كرد و گفت جسد ياسر در طبقه پايين افتاده است. بلافاصله خودم را به او رساندم، اما ديگر دير شده بود و او نفس نميكشيد.
در ادامه اميد در خصوص اموال مسروقه كشف شده در منزلش گفت: مقتول در كار سرقت لوازم خودرو بود و اين لوازم نيز متعلق به مقتول است كه آنها را به من سپرده بود.
بعد از شرح ماجرا از سوي متهم، برادر او به نام نويد 17 ساله نيز دستگير شد.
متهم كه به خاطر مشكلات روحي–رواني سابقه بستري در بيمارستان را داشت، در بازجوييها جرمش را انكار كرد، اما با توجه به شواهد و مدارك موجود، اميد به اتهام مشاركت در قتل و نويد به اتهام معاونت در قتل روانه زندان شدند.
پرونده بعد از كامل شدن تحقيقات و بازسازي صحنه جرم به شعبه يازدهم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد. هر دو متهم به زودي پاي ميز محاكمه قرار خواهند گرفت.