در شرایطی که انباشت برخی مشکلات موجب شده شماری از هموطنانمان در شهرهای مختلف روانه خیابانها شوند، بد نیست برخی بی توجهیهای آشکار به مطالبات مردم را مرور کنیم؛ مروری که کمترین فایده آن، شناسایی مطالبات بر حق مردم و ریشهیابی برخی نارضایتیها خواهد بود.
به گزارش «تابناک»؛ از جمله ناآرامیهایی که در تاریخچه کشورمان به ثبت رسیده، اتفاقاتی است که در سال ۱۳۸۲ به وقوع پیوست. اعتراضات گسترده دانشجویی به مصوبهای که حالا به جزئی عادی از آموزش عالی کشور تبدیل شده و اشکالات فراوانش به چشم کسی نمیآید؛ اینکه دانشگاههای دولتی، دانشجویانی را در قبال دریافت وجه میگیرند و با آموزش ایشان، افراد تحصیل کردهای را روانه بازار کار و جامعه میکنند که اگر پول نداشتند، متخصص نشده بودند!
موضوعی که آن زمان اعتراض بسیاری از دانشجویان را به دنبال داشت که میگفتند اگر آموزش عالی کشور و دانشگاههای زیرمجموعه اش ظرفیتی برای جذب دانشجو (بیش از ظرفیتی که اعلام میکنند و از کنکور، ورودی میگیرند) دارند، میبایست آن را به ظرفیت ورودی شان در کنکور اضافه کنند، نه اینکه دانشجویان پولی به نام «شبانه» بگیرند و از قبل ایشان، کسب درآمد کنند.
اعتراضاتی که البته نه شنیده و نه موثر واقع شد تا در نهایت، جذب دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد به روال عادی دانشگاههای دولتی تبدیل شده و کمی بعد، این روند در دوره دکترا نیز تکرار شود. اتفاقی که از آن غائله به بعد کسی نپرسید چگونه بر خلاف روح دانشگاههای دولتی رخ داده و هر ساله در حال تکرار است. بماند که از همان ابتدای مصوب کردن این شیوه درآمدزایی، از ظرفیت برخی رشتههای روزانه کاسته شد و به جایش جذب دانشجوی پولی در دستور کار قرار گرفت که تخلف و به باور معترضان، ظلم آشکار به حساب میآمد.
البته این اتفاق بعدها به اشکال دیگر بارها بروز کرد. اینکه برخی خدمات دولتی از حالت رایگان به ارائه خدمت در ازای دریافت مزد منجر شد و یا، هزینههای دریافتی برای برخی خدمات، در سایه خصوصی سازی به ناگاه جهش کرده و رشد چندین برابری یافت. خصوصی سازیهایی که بر مبنای اصل ۴۴ قانون اساسی صورت میگرفت، اما بروز بزرگترین مشکلها در بطن آن هم نتوانست تغییری در اجرای آن به وجود آورد.
پروسهای که در بسیاری از موارد با اعتراضات گسترده آغاز میشد، در ادامه به واگذاریهایی عجیب منجر میگشت و در نهایت به شکل گیری مجموعههایی میرسید که برخی شان ورشکست میشدند و نامشان به خاطرهها پیوند میخورد. مجموعههایی که در پروسه خصوصی سازی، گاه به بخشهای دولتی یا دیگر نهادها واگذار میشدند تا از دلشان خصولتیها بیرون بیاید و آفتی جدید پدیدار شود و گاه به افراد ورشکسته میرسیدند که حتی برای خرید این ثروتها پول کافی نداشتند و تنها هدفشان، خریدن این مجموعه ها، آتش زدن به اموالشان و دریافت سود فراوان از این کار بود.
اتفاقی که در شرکتهای فراوانی رخ داد. در امثال شرکت صدرا که روزگاری کشتی، اسکله و سکوی نفتی و گازی میساخت و حالا... یا شرکتی مانند ارج که چندی پیش خبر تعطیلی کارخانه اش ولوله ای به راه انداخت و به خاطرات کودکی برخی مسئولان گره خورد تا مانع فروش ملکش شوند. یا حتی واگذاری مخابرات که چندی پیش خبر رسید چکهای خرید آن پاس نشده و از این رو دولت قصد داشت آن را پس بگیرد.
موارد پرشماری که اغلب با اعتراض کارکنان این شرکتها مواجه میشد. افرادی که گاه با تغییر مالک، به در خروجی هدایت میشدند، گاه از حقوق و مزایایشان کاسته میشد و گاه مجبور بودند برای دریافت دستمزدهای معوق مانده شان در ماههای متمادی، دست به تحصن و تجمع بزنند و شعار سر دهند. اتفاقی که در این سالها بارها شاهد تکرار آن بودهایم.
وضعیتی که کافی است ترکیب «خصوصی سازی» به گوشتان برسد تا نمونههای فراوانی از آن را به یاد آورید. از ماجرای مفصل واگذاری آلومینیوم المهدی گرفته تا فروش پالایشگاه کرمانشاه به گونهای که برخی میگویند با پولی که برای خرید آن پرداخت شده، زمین و ملک این پالایشگاه را هم هرگز نمیشود خرید.
یا حکایت اعتراضات فراگیر کارکنان ایران ترانسفو، یا تجمعهای کارکنان شرکت حمل و نقل خلیج فارس، یا اعتراضات پرسنل ماشین سازی و نمونههای فراوان دیگر. نمونههایی که حتی در دنیای ورزش نیز میتوان سراغشان را گرفت. مثل واگذاری تیم فوتبال نفت تهران در چند ماه اخیر که ظاهرا در روزهای اخیر به برکناری مالک آن و تعیین مالک دیگری برایش گره خورده است؛ واگذاریهایی که در بسیاری شان، جمعی دچار آسیب میشوند و اخبار تجمع هایی که این معترضانِ آسیب دیده برگزار میکنند، به گوش خیلی هایمان رسیده است.
معترضانی پرشمار که اگر سراغی از ایشان بگیرید، درخواهید یافت در سایه خصوصی سازی گاه زندگی شان به تلاطم دچار شده و در امرار معاش خود ماندهاند. افرادی که از شنیده شدن و حل مشکلاتشان ناامیدند و آرزو میکنند کاش معجزه ای رخ دهد که به دوران پیش از خصوصی سازی بازگردند. به روزهایی که در آن حقوق و مزایایشان را به موقع دریافت میکردند، نگران اخراج یا مشمول تعدیل نیرو قرار گرفتن نبودند، ورشکستگی و اقدامات مدیران برای رسیدن به آن (و فروش املاک یا تغییر کاربری آنها) را شاهد نبودند و اطمینان داشتند که با رسیدن به سن بازنشستگی، از مزایای بازنشستگی و حقوق آن، بی هیچ چالشی بهره مند خواهند شد.