امروز مراسم گرامیداشت یکی از قدیمیهای رادیو به همت خود رادیوییها در تالار «شهیدان نژادفلاح نژاد» کرج برگزار میشود؛ مراسمی برای تجلیل از بهروز رضوی، گوینده قدیمی رادیو که نه تنها به عنوان مجری در بخشهای مختلف رسانه ملی فعالیت کرده، بلکه در حوزههای دیگر فرهنگ و هنر نیز حضوری فراتر از طبع آزمایی داشته است. رضوی با همه بیمهریهایی که در دورهای متوجه حالش شده، همچنان رادیو را خانه خود میداند؛ خانهای که از آذرماه سال 47 به آن قدم گذاشته و مهمترین توصیهاش بعد از نیم قرن فعالیت در آن به جوانان علاقهمند این است که «گرفتار ادا و تقلید نشوند و برای کسب اطلاعات و یادگیری تکنیکهای لازم بکوشند». او معتقد است:« گویندگی تنها صدا نیست، بلکه حرفهای ست که به برخورداری از اطلاعات بسیاری نیاز دارد، آنچنان که حتی با یک صدای متوسط هم میتوان کاری جدی ارائه کرد و به گویندهای محبوب تبدیل شد.» در آستانه تجلیل از این گوینده پای صحبت هایش نشستیم تا از رادیو و 50 سال فعالیت خود در این رسانه بگوید.
شما در بخشهای مختلفی از فرهنگ و هنر طبع آزمایی کرده اید، هرچند که همواره تمرکزتان بر دوبله بوده؛این روزها مشغول چه کاری هستید؟
بگذارید همین ابتدا بگویم برخلاف چیزی که به آن مشهور شدهام من دوبلور نیستم، کارم گویندگی است. برخی گمان میکنند هر کسی گویندگی میکند و صدای خوبی دارد حتماً دوبلور نیز هست. این در حالی ست که دوبله فن و اصول دیگری دارد، گویندگی هم همین طور است و به مهارتهای خاص خود نیاز دارد.
البته عدهای از همکاران دوبلور گویندگی هم میکنند اما اغلب به اندازه حرفه خودشان در این کار موفق نیستند. دوبلور به جای نقشی که گفته شده نه تنها صحبت میکند بلکه ناچار به بازیگری هم هست، اما گوینده باید متنی را که از او خواسته شده با صداقت و صراحت بخواند.
شما برای مدتی از گویندگی رادیو دور شدید، اما باز هم به آن بازگشتید، علت این رجوع دوباره چیست؟
هیچگاه رادیو را رها نکرده ام، البته زمان ریاست آقای محمدهاشمی برای مدتی به ناچار از آن فاصله گرفتم؛ چراکه مدیری یک کلام بود و اگر در زمینهای نه میگفت، حتی اگر آیه هم نازل میشد نظرش را عوض نمیکرد و حدود 10-11 سالی مانع فعالیت من شد. این توضیح مختصر را دادم که بدانید هیچگاه به میل خودم از رادیو دور نشدهام.
در شرایطی که اغلب اهالی رادیو از وضعیت پرداختهای مالی رادیو گلایه دارند چه شده که شما و دیگر پیشکسوتان به آن وفادار مانده و به سراغ تلویزیون نرفته اید؟
شاید باورتان نشود اما برخلاف برخی دوستان تئاتری که تئاتر را رها میکنند تا به سینما رفته، مشهور شوند و حتی عایدی بیشتری قسمتشان شود من اصلاً تمایلی به شهرت و دردسرهایش ندارم؛ شهرت دشمن حریم خصوصی آدم هاست.
در مقابل گویندگی رادیو که ذات نجیب تری دارد برای فردی همچون من بسیار دلپذیرتر است. از طرفی یکی از علاقهمندی هایم به فعالیت در رادیو به این مسأله ارتباط دارد که دسترسی به این رسانه بسیار سهل است. به رادیو در هر شرایطی میتوان گوش داد، به غیر از فعالیتهایی که نیازمند دقت و تمرکز هستند، شما در هر حالی قادرید به برنامههای رادیو گوش بدهید و این بُرد بزرگی برای فعالان رادیویی به شمار میآید. این که شما بدانید در رسانهای فعالیت دارید که قادر به جذب مخاطبان بسیاری، از زن خانه دار یا کارگر فلان کارگاه و راننده تاکسی و... اتفاق مهمی ست و لذت فعالیت در آن را دو صد چندان میکند. از این بحث که بگذریم من با رادیو کارم را شروع کرده ام، بنابراین علاقه بسیاری به آن دارم و رادیو را خانهام میدانم.
در روزگار فعلی که تکنولوژیهای نوین ارتباطی سهم عمدهای از وقت مردم را به خود اختصاص دادهاند، شما معتقد به برخورداری رادیو از مخاطبانی قابل توجه هستید! گمان نمیکنید گفته شما قدری فراتر از واقعیت امروز باشد؟
شما اگر به مطالب زمانی که تلویزیون به عنوان رقیبی جدی برای رادیو وارد ایران شد توجه کنید خواهید دید که آن زمان همه معتقد بودند دیگر عمر رادیو به سرآمده و باید منتظر کنار رفتنش بود. با این حال تا جایی که من مطلع هستم گمان میکنم که رادیو همچنان حضوری پررنگ میان مردم دارد.
رادیو در انواع شرایط حضور دارد، درست برخلاف سینما یا تلویزیون که در هر زمانی نمیتوان به سراغ آنها رفت. حتی یک پیرمرد روستایی در منطقهای دور افتاده هم میتواند با کمترین تجهیزات ضمن انجام کارهای روزانهاش به رادیو هم گوش بدهد، زنان خانه دار هم همین طور، در حین رسیدگی به کارهای خانه میتوانند از برنامههای آن استفاده کنند.معتقدم حتی با وجود نفوذ شبکههای اجتماعی به زندگی مردم باز هم رادیو از وجود مخاطبانی حرفهای برخوردار است که با آن اُنسی جدی دارند.
برخلاف برخی دوستان معتقدم که نباید نگران این بود که این رقبای تازه نفس همچون شبکههای اجتماعی جای رادیو را بگیرند، رسانههای جدید همچون تبی همه گیر میآیند و به یکباره هم به جای عادی شان برمی گردند. البته منکر تأثیر تکنولوژیهای نوین ارتباطی نیستم اما رادیو رسانه گرم و مؤثری ست که با مردم تبادل و تعامل دارد و حتی آنان را به فکر و خیال وادار میکند.
اگر سری به صفحات تاریخ بزنیم، چه در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان، قدری عقبتر وقوع انقلاب در ایران و حتی اگر به سراغ دیگر کشورها برویم، رادیو در پیروزیها و نفوذ حزب نازی و در رأس آن هیتلر هم نقشی جدی ایفا کرده، نقشی که فراتر از سرگرمی به عرصه سیاست و اثرگذاریهای اینچنینی هم کشیده شده بوده، در شرایط فعلی هم میتوان چنین نقش و قدرتی برای رادیو قائل شد؟
شک نکنید که رادیو همچنان از قدرت و حیطه نفوذ بالایی برخوردار است، هنوز که هنوز است مردم وقتی خواهان اطلاع سریع از اتفاق یا ماجرایی میشوند به سراغ رادیو میروند و خبر رادیو برای آنان جدیتر از تلویزیون و دیگر رسانهها است.
علاوه بر سرعتی که رادیو در انتشار خبرها دارد مردم در مقایسه با تلویزیون اعتماد بیشتری به خبرهای آن دارند، به بحث تاریخی کارکردها و نفوذ این رسانه اشاره کردید، آنهایی که سن و سالشان اجازه میدهد حتماً به خاطر دارند که در سالهای نزدیک به انقلاب، رادیو از چه قدرت و نفوذی میان مردم برخوردار بود. همین اعتماد هم ما رادیوییها را بیشتر به انجام کار اصولی موظف میکند.
در حال حاضر میتوان تقسیم بندی سنی یا قشری خاصی میان مخاطبان فعلی رادیو قائل شد؟
چندان قائل به دسته بندی میان مخاطبان رادیو نیستم، منتهی معتقدم قدیمی ترها اُنس بیشتری با رادیو دارند. جوان ترها بیشتر به سراغ برنامههای پرنشاط تر رادیو میروند و شاید بتوان گفت که به فراخور نیاز خود به سراغ آن میروند، یکی از نکاتی که رادیو را از دیگر رسانهها متمایز میکند این است که مردم مشارکت بیشتری درآن دارند.
برای جذب بیشتر جوان ترها به رادیو این برنامه سازان و مدیران رادیویی هستند که باید به فکر ساخت برنامههای جذاب تری باشند. یکی از مهمترین محدودیتهایی که پیش روی رادیویی هاست و اتفاقاً توجه به آن را میتوان برگ برندهای در جذب مخاطبان دانست موسیقی است. متأسفانه در پخش موسیقی از رادیو با امر و نهی و محدودیتهای بسیاری طرف هستیم که ای کاش چارهای برای آن اندیشیده شود. پخش موسیقیها و ترانههای روز جهان از رادیو تأثیری جدی در افزایش محبوبیت آن میان مردم خواهد داشت.
از بحث موسیقی که بگذریم در شرایط امروز چه پیشنهادی برای مسئولان رادیو دارید؟
مسئولان چندان توصیه پذیر نیستند، گویا زیاد دلشان نمیخواهد که به حرف کسی گوش بدهند وگرنه با قدری ابتکار عمل قادر به افزایش قابل توجه مخاطبان این رسانه شنیداری خواهند بود. اگر ما هم نظیر دیگر کشورها از وجود رادیو خصوصی برخوردار بودیم آن وقت بود که مسئولان ناچار به تلاش بیشتری برای حفظ حیات خود میشدند.
مهمترین خواهش من از مسئولان رادیو، به عنوان یکی از قدیمیهای این عرصه، توجه بیشتر آنان به دستمزدهای رادیویی است، دستمزدهای رادیو خیلی کمتر از برادرش تلویزیون است. این در حالی است که دوستان فعال در رادیو به برخورداری از دانش و اطلاعات بیشتری نیاز دارند. در رادیو خبری از فریبندگی تلویزیون و تسهیلاتی که پیش روی برنامه سازان است نیست، مخاطب تنها با صدا روبهرو ست و طبیعی ست که گوینده رادیو باید تلاش مضاعفی برای جذب مخاطبان به کار ببرد. کار گوینده بیش از صدا، متکی به برخورداری او از دانش لازم و همچنین اطلاع از تکنیکهای آن است. توصیهام به جوانهایی که علاقهمند ورود به این عرصه هستند پرهیز آنان از صداسازی و تقلید است، در گویندگی مهمترین اصل این است که خودمان باشیم، جوان ترها وقتی کارشان را آغاز میکنند گرفتار تقلید و ادا میشوند، هرچند که برخی از آنان به مرور راه شان را پیدا میکنند.
گفتوگو از: مریم شهبازی
این گفتوگو نخستین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.