حماقت درجه یک امریکایی، جواب کلوخانداز سنگ است، مطالبه عدالت از «رئیسی»، مجازات برای خصولتیهای غیرشفاف، ماهیگری سیاسی از بحران، غافلگیریهای تکراری، بلخند کوتاه تالاب ها، بازی آمریکا با دم شیر، جای خالی گزارش و عذرخواهی در سالگرد حیف و میل ۱۸ میلیارد دلار، آقای ترامپ! به فکر سفارش تابوت باش، از زلزله کرمانشاه تا سیل ۹۸، جزییاتی از نامه اوباما به رهبری و بزرگترین میدان نفتی عربستان در محاق از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه بیستم فروردین ماه در حالی چاپ شدند و بر پیشخوان دکههای مطبوعات در کشور قرار گرفت که اقدام خصمانه آمریکا در قرار دادن اسم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست گروههای تروریستی خارجی آمریکا و واکنشها به آن، تیتر یک بیشتر روزنامههای امروز شده است. عناوینی همچون آخرین تیر ترکش ترامپ، من هم یک پاسدارم، حماقت درجه یک امریکایی، جواب کلوخانداز سنگ است از تیترهایی است که در صفحات اول روزنامهها این موضوع را برجسته کرده.
بیشتر روزنامههای امروز در یادداشتها و تحلیلهایی، این تصمیم آمریکا را بررسی و پیشنهاد مقابله به مثل ایران را نیز تحلیل کرده اند. علاوه بر این موضوع، ادامه تحلیلها و نوشتهها درباره سیل و مدیریت بحران از یک سو و گزارشهایی از وضعیت بارشها و سدهای کشور نیز از دیگر موارد مورد توجه روزنامهها محسوب میشود.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
ملت ۸۰ میلیونی تروریست هستند؟
سید محمدصادق خرازی، تحلیلگر مسائل سیاست خارجی طی یادداشتی که روزنامه ایران در شماره امروز خود منتشر کرده، نوشت: ۳۹ سال پس از روزی که جیمی کارتر، رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا روابط سیاسی و بازرگانی خود را با ایران قطع کرد، خلف جمهوریخواه او سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در فهرست گروههای به اصطلاح تروریستی قرار داد. کارتر در همان سال به دلیل ناتوانی در حل بحران گروگانهای امریکایی در تهران در انتخابات شکست خورد و به دوره دوم ریاست جمهوری نرسید. همان کارتر ربع قرن بعد جزو طرفداران مذاکره بدون پیش شرط با ایران شد. علاوه بر آن او که میزبان توافق کمپ دیوید بین اعراب و اسرائیل بود، ربع قرن بعد برخلاف سیاست دولت وقت امریکا نه تنها با تروریستی خواندن گروه حماس مخالفت کرد که بانی مذاکره با سران این گروه مقاومت فلسطینی شد و اذعان کرد حذف حماس و سوریه از گفتگوهای صلح خاورمیانه بیفایده است. این همان کارتری بود که در دوره گروگانگیری، ایران را کشوری تروریست خواند و حضرت امام خمینی در گفتگو با شبکه امریکایی «سی بیاس» خطاب به او فرمودند: «ملت سی و پنج میلیونی تروریست هستند؟!.. تشخیص شما در مسائل سیاسی هم همینطور است که ملت ما را تروریست بدانید؟! شما مطمئن باشید که ملت ما مسلم است و مسلم تروریست نیست و با اینها با کمال رأفت عمل میکند.» (صحیفه امام خمینی، جلد ۱۱)
آنچه دونالد ترامپ، رئیس جمهوری فعلی امریکا با تصمیم دیروز انجام داد تکرار ادعاهایی است که تمام جانشینان کارتر داشتند، اما این بار نیروی رسمی و مردمی یک کشور دیگر را در فهرست تروریستی خود قرار داده است. تکرار همان اشتباهی که امریکا سال ۱۹۹۷ درباره حزبالله لبنان انجام داد و نیروی مقاومت مردمی علیه اشغالگری صهیونیستی را تروریست خواند؛ همان نیرویی که امروز مورد اقبال قاطبه مردم لبنان و دارای کرسی در پارلمان این کشور و جریان اثرگذار سیاسی در تشکیل دولت است. چطور میشود حزبالله لبنان جزو گروههای تروریستی باشد، اما سازمانهای نظامی، اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل که رسماً دست به ترور مبارزان فلسطینی میزنند، در حملات خود مرتکب جنایات جنگی میشوند و سابقه سیاه بلندبالایی در کشتار غیرنظامیان بیدفاع دارند، در آن فهرست جایی نداشته باشند؟ اصولاً فهرست تروریستی امریکا دارای چه اعتباری است وقتی هم نام داعش در آن است و هم مهمترین نیروی مقابله کننده با داعش؛ یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران؟ این چه لیست مضحکی است که در آن نام گروههایی مانند القاعده، طالبان و داعش و... دیده میشود که نشو و نضج و نشان آنها با حمایتهای سیاسی و نظامی خود امریکاییها بوده و اگر نبود پشتیبانیهای لجستیکی پنتاگون، نه چنین گروههایی شکل میگرفتند و نه به اقدام تروریستی دست میزدند؟ این چه فهرست مفتضحی است که حامیان گروهک تروریستی منافقین که افتخار سخنرانی در محافل آنها را دارند، برایش تصمیم میگیرند و اسم حذف و اضافه میکنند؟ آیا اقبال روزافزون مردم لبنان و منطقه به حزبالله لبنان خود بهترین گواه بیاعتباری لیست تروریستی نیست؟ آیا همین که کارتر هم حماس را تروریست نمیداند نشانه بیاعتنایی جریانات امریکا به چنین بازی مزورانهای با مفهوم «مبارزه با تروریسم» نیست؟
نهایت شناخت دولتمردان فعلی امریکایی از ایران این است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را یک گروه نظامی میداند؛ جریانی مردمی که همزاد انقلاب اسلامی است و همپای ارتش جمهوری اسلامی در دفاع از آب و خاک و ناموس این مردم در دوره جنگ تحمیلی بود. جریانی که در طی دهههای اخیر با حزب بعث صدام مورد حمایت امریکا و القاعده و داعش دست ساز امریکا جنگید و هویت آن نه یک سازمان نظامی که دارای ماهیت مردمی است. سردار قاسم سلیمانی امروز در تراز چند چهره نخست محبوب مردم ایران به گواه تمام نظرسنجیهای علمی و حتی غیردولتی است. محبوبیتی که بارها مورد اذعان مقامات و رسانههای امریکایی نیز بوده است. مگر همین سپاه نبود که امریکاییها با التماس درخواست کردند در بغداد کمربند سبز امنیتی ایجاد کند؟ همین سپاه نبود که بعد از ۱۱ سپتامبر که فرماندهان امریکایی در افغانستان میلرزیدند، به یاری نیروهای اتحاد شمال رفت تا کابل را فتح کند؟ تاریخ دوباره تکرار شده است. ارتش اجارهای آل سعود و امارات پشت دروازه ریاض و دوبی و ابوظبی در حال لرزیدن است و نیروی اقدام سریع صلح ایران حرف اول را در منطقه میزند. اقدام دیروز کاخ سفید روسیاه، علیه سپاه نبود. تروریست خواندن کل ملت ایران بود و میتوان به تعبیر امام راحل از دونالد ترامپ پرسید: «ملت هشتاد میلیونی تروریست هستند؟!»
چرایی تأخیر در تصویب پالرمو
فریدون مجلسی، تحلیلگر مسائل بینالملل در یادداشتی که در شماره امروز روزنامه آرمان امروز منتشر شده با موضوع قرار دادن تأخیر در تصویب پالرمو نوشت: تاکنون مجمع تشخیص مصلحت نظام پاسخ روشنی به اینکه چه زمانی نظر نهایی خود را درباره کنوانسیون پالرمو اعلام میکند، نداده است. اعضای مجمع هم با استناد به اینکه چهار ماه مهلت دارند، تعجیلی در کار خود نمیبینند. واقعیت این است که به تصویب رسیدن پالرمو شاید هیچ تغییری در وضعیت کشور ایجاد نکند، اما تصویب نشدن آن فشارهای خارجی را شدیدتر خواهد کرد. با تصویب کنوانسیون پالرمو میتوان امیدوار بود که اگر راههایی در زمینه بهبود شرایط کشور گشوده شود از آن منتفع خواهیم شد. اما با عدم تصویب این کنوانسیون امیدی به گشوده شدن راهی برای تداوم تجارت و ارتباطات مالی با سایر کشورها نخواهیم داشت.
بخشی از مخالفتها با تصویب پالرمو از سوی آن دستهای است که خود را بازنده انتخابات میدانند و درصدد هستند با به زانو درآوردن دولت جبران مافات شکست گذشته را داشته باشند. در این شرایط شاید فرصتی به دست آورند تا با خیال راحت پالرمو و FATF و دیگر بخشنامههای بینالمللی را بپذیرند. این بخشنامهها با هدف مبارزه با پولشویی و جلوگیری از هدایت پول و حوالههای مالی برای مقاصد تروریستی است. کشورهایی که کنوانسیون «پالرمو» را پذیرفتهاند و آن را تصویب کردهاند، خود را متعهد به اجرای اقداماتی علیه جرائم سازمانیافته فراملی کردهاند. جلوگیری از قاچاق انسان به خصوص زنان و کودکان، جلوگیری از قاچاق زمینی، دریایی و هوایی مهاجران، جلوگیری از ساخت و قاچاق سلاح گرم و اجزای آن از اهداف این لایحه است. بخش اول بیشتر ناظر به شستشوی پولهای کثیف حاصل از قاچاق فحشا و ترافیک انسانی و مواد مخدر است و بخش دوم به حمایت کشورها از گروههای تروریستی مربوط میشود که سازمان ملل آنها را مانند داعش در لیست خود قرار داده است. در حال حاضر موضوع اصلی ایران در سایه بودن درعرصه بینالمللی است. درحال حاضر تداوم این شرایط موجب عدم سرمایهگذاری در ایران و اخلال در نظم اجتماعی هم خواهد شد. نمونه این وضعیت را درشرایطی که سیل لطماتی زده و کمکهای هلالاحمر به دلیل تحریمها به دست ما نمیرسد قابل لمس است. کارشناسان معتقدند بهتر است موانعی که غالبا خودمان ایجاد کردهایم را از میان برداریم. اینکه مسئولان بیان میکنند علت تاخیر در بررسی پالرمو انتظار برای مشخص شدن تصمیم اروپا در رابطه با برجام است، باید گفت: این امری مشخص است. به نظر میرسد تا زمانی که مساله عرب و اسرائیل تبدیل به مساله ایران و اسرائیل باشد اروپا همکاری جدی نخواهد داشت؛ بنابراین تصمیمی که مجمع میخواهد ۴ ماه آینده اتخاذ کند اکنون میتواند به نتیجه برساند.
چرا عصبانیت امریکا از سپاه سر ریز شد؟
عبدالله گنجی، مدیرمسئول روزنامه جوان در سرمقاله امروز این روزنامه، با اشاره به قرار گرفتن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست گروههای تروریستی آمریکا نوشت: بالاخره همسویی جنگطلبان حاکم بر کاخ سیاه و صهیونیستها موجب شد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست تروریستی آنها قرار گیرد. این تصمیم امریکاییها را صرفاً نمیتوان امری شتابزده و احساسی تلقی کرد. آنچه امریکا اعلام کرد نتیجه عقده حقارت و ناکامی ۴۰ سالهای است که دژ استوار سپاه در حفاظت همهجانبه از هویت و استقلال ایران و غرب آسیا به ارمغان آورده است. بدون تردید امریکا سپاه را عامل ناکامی همه طراحیها و دسیسههای خود در خاورمیانه از یک سو و ماندگاری نظام جمهوری اسلامی از سوی دیگر میداند. وقتی رئیسجمهور یک ابرقدرت که ۷ تریلیون دلار در خاورمیانه هزینه کرده است با هواپیمای چراغ خاموش و شبانه در یک فرودگاه متروکه در عراق مینشیند، میتوان فهمید که سوزش این درد و حقارت از کجا ناشی میشود. اما بهدور از تعلقات و عواطف ملت ایران نسبت به نهاد مقدس سپاه، واقعاً علت اقدام امریکا چیست؟ در نگاه اول همه بر این باورند که سپاه عامل اخراج امریکا از خاورمیانه و ناکام گذاشتن تروریستها در منطقه اسلامی است، اما این صرفاً بخشی از پازل ناکامی امریکا از سوی سپاه است.
۱- امریکا با جنگ اطلاعاتی، امنیتی، رسانه، روانی و سایبری به میدان مبارزه با نظام آمده است. مواجهه هوشمندانه با پروژه نفوذ و سلسله جاسوسیهای امریکا و مقابله با یارگیری امریکا در درون ایران از سوی سپاه انجام شده است. راهبرد فروپاشی از درون از طریق جنگ روانی و اقتصادی و نفوذ جریانی و فردی تاکنون با محوریت سپاه خنثی شده است.
۲- سپاه در همه دوران تحریم توانسته است شعله کار و توسعه را در کشور فروزان نگه دارد. در اوج تحریم از پالایشگاه تا راهآهن و جاده و گازرسانی، سد و... از سوی سپاه انجام شده است. سپاه از عوامل اصلی ضربهگیری تحریمهای امریکا علیه ایران بوده است که خودکفایی بنزین آخرین شاهکار این جریان مقدس و مردمی است.
۳- سپاه و جریان مردمی وابسته به آن در جهان اسلام، محیط خاورمیانه اسلامی و خلیج فارس را برای امریکا ناامن کرده است. کشتیهای آنان را کنترل میکند. بر مقرهای امریکا در عراق و سوریه و حاشیه جنوبی خلیج فارس تا افغانستان اشراف دارد و این اشراف و اقتدار کاخ سفید را به دیوانگی کشانده است.
۴- سپاه در ۱۵ سال گذشته پروژههای دولتسازی، ملتسازی، افزایش امنیت صهیونیستها، تجزیه جهان اسلام، تسلط بر منافع برخی کشورهای اسلامی و رشد تروریسم در غرب آسیا را ناکام گذاشته است لذا باید واکنش به این حقارت را درک کرد.
۵- سپاه محور بازدارندگی دفاعی در حوزه موشکی رسانهای و جنگ روانی است که در تعبیر حضرت امام در شهریور ۱۳۶۷ اینگونه آمده است: «شما (سپاه) پرچمداران عزت مسلمین و سپر حوادث این کشورید.» این پرچم عزت هنوز در دست قدرتمند فرزندان ملت در سپاه است و عزیز بودن ملت ایران و اصرار بر استقلال و هویت خویش بهصورت طبیعی سردمداران متکبر کفر و استکبار را به بیحوصلگی کشانده است.
۶- سپاه آچار فرانسه ملت ایران و سنگ زیرین آسیاب در همه حوادث و پدیدهها است. در هر گوشهای خلأیی ایجاد شود همه چشمهای مردمی و دولتی به سپاه دوخته میشود. از دور زدن تحریم تا مقابله با قاچاق، از سیلزدایی تا آبرسانی، از زلزله تا مقابله با تروریسم با محوریت سپاه انجام میشود. این عملکرد باعث شده است پروژههای براندازی همهجانبه با ناکامی مواجه و عصبانیت امریکا غلیان نماید.
بدون تردید نظام جمهوری اسلامی و همه نخبگان و اجزای حاکمیت در مقابله با این ظلم آشکار به میدان خواهند آمد و مقابله به مثل خواهند کرد. اگر قرار است این اقدام صرفاً عملیات روانی باشد باید متناسب با آن در سراسر خاورمیانه عملیات روانی طراحی کرد. اگر قرار است حمله به همه مراکز سپاه با این تصمیم موجه جلوه نماید، حمله به همه نقاط نیروهای امریکایی – صهیونیستی در خاورمیانه باید موجه و به رسمیت شناخته شود. شرط این مهم نترسیدن از دشمن است که امام راحل فرمود: «راهی جز مبارزه نمانده است. چنگ و دندان ابرقدرتها خصوصاً امریکا را خرد میکنیم تا پیروز شویم یا شهید که در مکتب ما هر دو پیروزی است.»، اما راه سازش و عزتسوزی بنبست است. انتخاب زمان این اقدام در آستانه روز پاسدار و همزمان با انتخابات صهیونیستها میتواند پیام دیگری داشته باشدکه میوه آن توسط نتانیاهو به رقبا فروخته شود، اما این اقدام قطعاً موجب وحدت و همدلی درون ایران و انسجام بسیج جهانی اسلام در سرزمینهای اسلامی خواهد شد. ایرانیان مردان مولد فرصت از تهدید هستند و این را در ۴۰ سال گذشته اثبات کردهاند.