شکار افشاگر بزرگ، راهپیمایی سراسری در حمایت از سپاه، پایان عمر حکومت بشیر، میزان افزایش حقوق «زیر حداقلی بگیران»، زوایای دیگری از پرونده فساد در پتروشیمی، نبرد تن به تن خوزستانیها با هجمه سیل، اولویتهای سال ۹۸، بازار سرمایه به کدام سو میرود، ناتوی عربی ناقصالخلقه شد، قوه قضائیه مطبهای فاقد کارتخوان را پلمب میکند، دستکاری مدارک پتروشیمی گیت و تعامل سپاه و سنتکام در دوره جدید از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه ۲۴ فروردین ماه در حالی چاپ شدند و بر روی دکههای روزنامه فروشیهای کشور قرار گرفتند که نبرد تن به تن با سیل در خوزستان و راهپیمایی سراسری از حمایت از سپاه و محکومیت توطئه آمریکا از یک سو و دستکاری در پرونده پتروشیمی گیت و سقوط عمر البشیر در سودان از دیگر سو، جزو مهمترین محورهای خبری روزنامههای امروز است که در صفحات نخستشان برجسته شده.
اظهارات وزیر نفت در واکنش به حرف و حدیثها درباره تأسیسات نفتی حورالعظیم خوزستان، سیل بند انسانی دهلاویه، آسانژ در زندان علیاحضرت! و گام تازه بهارستان برای رفع تبعیض، از دیگر موضوعاتی است که در روزنامههای امروز مورد توجه سردبیران قرار گرفته است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
مراقب باشیم در تله ترامپ نیفتیم
مسیح مهاجری، مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز این روزنامه، با اشاره به تصمیم خصمانه آمریکا در باره سپاه پاسداران نوشت: حمایت همه جانبه مردم، دولت، نمایندگان مجلس، حوزههای علمیه، دانشگاهیان، اصناف و اقشار مختلف از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در برابر توطئه ضدایرانی آمریکا که این نهاد رسمی نظامی کشورمان را در فهرست گروههای تروریستی وزارت خارجه خود قرار داده، این روزها جلوهای شکوهمند از همبستگی ملی را به نمایش گذاشته است. استحکام این همبستگی هنگامی بیشتر جلوهگر شد که دیدیم در برابر توطئه آمریکا، جناحهای مختلف داخلی علیرغم اختلاف نظرها و حتی انتقادهائی که دارند، با صراحت و فوریت اقدام آمریکا را محکوم کردند و حمایت خود را از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام نمودند.
هشیاری قاطبه مردم، مسئولین، احزاب و اقشار مختلف جامعه نعمت بزرگی است که در ۴۰ سال گذشته همواره در مقاطع حساس راه را نشان داده و موجب تداوم انقلاب، بالندگی نظام و شکست توطئههای رنگارنگ دشمنان شده است. همین هوشیاری در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی نیز بشدت کارساز بود و هر وقت رژیم وابسته و فاسد شاه و اربابانش تصمیم میگرفتند با ترفند و توطئهای همراه با رنگ و لعاب فریبنده، نهضت اسلامی مردم را از مسیر صحیح منحرف کنند و بهانهای برای از بین بردن آن به دست بیاورند، مردم با تشخیص به موقع توطئه، آن را خنثی کردند و هرگز در دامی که دشمن پهن کرده بود نیافتادند.
انقلابی بودن، دو جنبه دارد؛ یکی در زمان مقتضی در صحنه حاضر بودن و دیگری تشخیص به موقع توطئهها و به دام دشمن نیافتادن.
ملت ایران تا امروز با رعایت کردن این هر دو جنبه، انقلابی عمل کرده و انقلابی مانده است. در بعضی موارد، بعضی اقدامات یا موضعگیریهای افراطی هر چند با ظاهری انقلابی صورت گرفت، ولی نه تنها انقلابی نبود بلکه به نفع دشمن تمام شد.
برای مقابله با توطئه رئیسجمهور آمریکا علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اقدام شورای عالی امنیت ملی که به پیشنهاد وزیر امور خارجه کشورمان، نیروهای نظامی آمریکا در منطقه غرب آسیا را تروریستی و دولت آمریکا را حامی تروریسم اعلام کرد، یک مقابله به مثل منطقی است. بر این اساس، هرگاه آمریکا نسبت به نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تعرض نماید، جمهوری اسلامی ایران این حق را دارد که نیروهای آمریکا در منطقه غرب آسیا را هدف قرار دهد. اگر رئیسجمهور آمریکا با قرار دادن سپاه پاسداران در فهرست گروههای تروریستی وزارت امور خارجه درصدد دنبال کردن اهداف تبلیغاتی و جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی ایران بوده باشد، در آن صورت نیز اقدام شورای عالی امنیت ملی به عنوان یک مقابله به مثل از همان نوع، اقدامی منطقی و کافی است.
اینها در صورتی است که رئیسجمهور آمریکا درصدد بهانه جوئی برای ایجاد درگیری نباشد، اما اگر این اقدام نوعی پهن کردن یک دام باشد، هشیاری انقلابی ایجاب میکند در این دام نیافتیم. اینجا دقیقاً جای استفاده از هوشیاری انقلابی برای تشخیص توطئه دشمن است. تشخیص به موقع توطئه و نیافتادن در دام دشمن، بخشی از انقلابی عمل کردن است که برای صیانت از انقلاب اهمیت فراوانی دارد. در این زمینه نباید به توصیههای افراطیون اعتنا شود. این توصیهها حتی اگر خیرخواهانه هم باشند، با هوشیاری انقلابی سازگاری ندارند و تشویق برای افتادن در دام دشمن محسوب میشوند.
مهاجران ۵۰۰ میلیاردی آنها و آقازادههای مهاجر ما!
مهران ابراهیمیان طی یادداشتی که در شماره امروز روزنامه جوان منتشر شده در مطلبی با عنوان مهاجران ۵۰۰ میلیاردی آنها و آقازادههای مهاجر ما! نوشت: شاید بسیاری از ایرانیها و به خصوص نسلهای جدید ندانند یا از یاد برده باشند که زمانی ایرانیها برای کار به ژاپن میرفتند و پولهای خود را برای خانوادهها میفرستادند و خیلی از آنها اکنون در ایران تجارت و ساخت و ساز میکنند یا مغازه و حجرهای جاندار در بهترین نقاط کشور دارند، اما اکنون این اتفاق بسیار نادر یا شاید تقریباً هیچ است در حالی که ارسال پول توسط مهاجران به کشورها روندی رو به رشد دارد و بسیاری این موضوع را به عنوان عامل مهمی در توازن رشد و توسعه و سرازیر شدن سرمایه به کشورهای کمتر توسعهیافته میدانند.
طبق آمار و گزارش بانک جهانی مقدار پولی که توسط کارگران خارجی به کشورهای خودشان فرستاده میشود به رکورد ۵۲۹ میلیارد دلار در سال گذشته رسید و به یک منبع اصلی تأمین مالی خارجی برای این کشورها در ۲۰۱۹ تبدیل میشود.
این مقدار ۶/ ۹ درصد نسبت به رکورد قبلی ۴۸۳ میلیارد دلار در ۲۰۱۷ افزایش یافتهاست. انتقال پول به کشورهای فقیر و در حال توسعه ۷۷ درصد وجوه ارسالی در جهان است که طبق گزارشات در ۲۰۱۸، ۶۸۹ میلیارد دلار بود و نسبت به ۶۳۳ میلیارد دلار ۲۰۱۷ افزایش نشان میداد. این آخرین اطلاعات مهاجرت و توسعه است که در سال جاری توسط بانک جهانی اعلام شد. هند بزرگترین دریافتکننده این وجوه ارسالی به داخل کشور است که به ۷۹ میلیارد دلار در سال گذشته رسید. طبق گزارش بانک جهانی، وجوه ارسالی بیش از ۱۴ درصد در هند رشد داشتهاست. فاجعه سیل در کرالا باعث افزایش کمک مالی مهاجران هندی به خانوادههایشان شد.
پس از هند، چین (۶۷ میلیارد دلار)، مکزیک (۳۶ میلیارد دلار)، فیلیپین (۳۴ میلیارد دلار) و مصر (۲۹ میلیارد دلار) قرار داشتند. در سال جاری انتظار میرود انتقال پول توسط مهاجران به ۵۵۰ میلیارد دلار برسد و تبدیل به کانال اصلی جریان خارجی پول به داخل کشور برای کشورهای دارای درآمد کم تا متوسط شود.
بانک جهانی اعلام کرد به جز چین، وجوه ارسالی به کشورهای با درآمد پایین تا متوسط (۴۶۲ میلیارد دلار) به طرز قابلتوجهی بیشتر از جریان سرمایه گذاری مستقیم خارجی در ۲۰۱۸ (۳۴۴ میلیارد دلار) بوده است.
اگر چه از میزان فرار سرمایه و بازگشت پول به کشور اطلاعات دقیقی وجود ندارد، اما نگاهی به خروج سرمایههای اعلامی در سالهای اخیر از سوی مرکز پژوهشها و بانک مرکزی میتوان دریافت که از سال ۸۸ تا ۹۲ بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار ریال درسال ۹۲ حدود ۳/۹ میلیارد دلار، ۵/۲۹۴ میلیارد دلار، ۹۵، حدود ۳/۱۸ میلیارد دلار، ۹۶ حدود ۳/۱۹ میلیارد دلار، سه ماه اول سال ۳/۵۹۷ میلیارد دلار و در مجموع دستکم بیش از ۱۶۰ میلیارد دلار طی ۱۰ سال اخیر خروج سرمایه داشتهایم که یا صرف خوشگذرانی و تحصیل آقازادهها یا خرید خانه در کشورهایی مانند قبرس، دبی، گرجستان، ترکیه شده یا به شکل عمدهتری برای پذیرش مهاجرت به کشورهایی مانند کانادا و امریکا و اروپا شدهاست، هر چند که استرالیا نیز یکی از کشورهای مقصد آقازادههای سیاسی برای مهاجرت و خرج کردن است.
ریشه تعارض یا دستکم آمار غیرقابل قیاس بازگشت سرمایه از سوی مهاجران وخروج سرمایه را میتوان در نحوه خروج نیروی انسانی از کشور ارزیابی کرد. تقریباً ریشه خروج سرمایه را آقازادهها، رانتخواران و سیستم بانکی مشکلدار ما است که در تمام سالهای اخیر این روند سرمایهگذاری و بازگشت ارز توسط مهاجران را برعکس کرده و همواره بیشتر از جذب سرمایه فرار سرمایه داشتهایم. اگر چه نمیتوان مدعی شد که خروج سرمایه دقیقاً منطبق با رابط مهاجران خارجی ما دارد، اما حساب سرمایه منفی در آمارهای بانک مرکزی میتواند به عنوان زنگ خطری جدی در اینباره باشد که نهتنها باید برای بهبود سیاستهای پولی، بهبود محیط فضای کسب و کار و برنامهریزی بهتر برنامهریزی کرد، بلکه برنامهای متناسب با شرایط را برای متقاضیان کار از سوی وزارت کار، رفاه و تأمین اجتماعی میطلبد. همچنین از آنجایی که روند صادرات و ترکیب صادرات نشان میدهد باید مکانیزمی برای بازگشت جدی دلارهایی بود که تقریباً از بخشهای دولتی و شبهدولتی صادر میشود. مطالبه را میتوان در این روزها از سوی فضای مجازی به خوبی دریافت که خواستار بازگشت آقازادههایی هستند که این روزها پدرانشان مرگ بر امریکا میگویند یا از دیوار سفارتش بالا رفتهاند اما...
اگر این مملکت را دست من میدادند، چگونه درستش میکردم؟
محمد فاضلی، استاد دانشگاه با عنوان رؤیای ملی من طی یادداشتی در روزنامه آرمان امروز نوشت: آیا تا حالا شده به خودتان یا دیگری بگویید «اگر این مملکت را دست من میدادند، میدونستم چجوری درستش کنم»؛ بعد هم کلی ایده و روش پیش خودتان یا برای مخاطبتان ردیف کنید؟ ما اغلب با این رؤیاپردازی نشان میدهیم چگونه ایرانی را دوست داریم، اما تحقق رؤیای ایرانی که در سر میپرورانیم، به کیفیت همان ایدهها و روشهایی که طرح میکنیم بستگی دارد. اگر تا انتهای متن همراه باشید، راهی برای ارائه و دنبال کردن ایدهها و روشهای مناسب پیشنهاد میکنم؛ کماس. چگونه جلوی فساد در بانکها، آموزش عالی، صنایع یا بهداشت و درمان را بگیریم؟ (هر کدام اینها فسادهای خاص خود را دارند) چگونه از منابع آب، خاک، پوشش گیاهی و حیات وحش حفاظت کنیم؟ (اینها هم هر کدام تهدیدهایی دارند) چگونه ارزش پول ملی را حفظ میکنیم؟ چگونه گردشگری در ایران را گسترش میدهیم؟ چگونه تضمین کنیم که سازههای ریل، جاده، سد، بیمارستان و... با کیفیت و با کارشناسی درست ساخته شوند؟ چگونه مناقصات و مزایدهها و معاملههای دولتی را شفاف میکنیم؟ چگونه سیلاب را مدیریت کنیم؟ چگونه تفکیک زباله از مبدأ را در خانهها توسعه دهیم؟ چگونه مصرف شکر شهروندان ایرانی را کم کنیم؟ «رؤیای ملی» من یافتن پاسخ این سؤالات، ایجاد اجماع نسبی بر سر تحقق آنها و اجرا کردن پاسخهاست. پاسخ این سؤالات، «سیاستها» را شکل میدهند. سیاستها یا خطمشیهای درست، مورد اجماع و قابل اجرا، راه رسیدن به ایران ثروتمند، مدرن، مقتدر، پررونق، سرزنده و مستعد برای زندگی اخلاقی است.
ایرانیان برای داشتن ایرانی با اوصاف خوب، باید با دقت مناسبی بدانند چه تغییراتی را طلب کنند و راه تحقق آن مطالبات تا حد ممکن دقیق و مفصل مشخص شده باشد؛ یعنی دقیق بدانیم چگونه میشود کشتههای تصادفات جادهای را کم کرد، تولید را رونق داد، از توزیع رانت خودداری کرد و جلوی افزایش هزینههای غیرضروری نظام سلامت را گرفت. این سؤالات همزمان پاسخهای کلان، میانه و خرد دارند. سیاستگذاری پیچیدهتر از آن است که صرفا گفته شود «اگر... شود، همه چیز درست میشود.» تنظیم سیاستهای خوب به تنهایی کافی نیست، بلکه باید دنبال کردن هر سیاستی قهرمانان خاص خودش را پیدا کند و افراد و گروههایی برای دنبال کردن فرایندهای اداری و سیاسی تا اجرایی شدن آن سیاست و سپس سنجش عملکرد و ارزیابی آن وجود داشته باشد. سیاستی اجرایی میشود که علاوه بر دقت در طراحی، افراد یا جمعی به دنبال اجرای آن باشند. ما ایرانیان نیازمند گفتوگویی فراگیر و میلیونی با یکدیگر درباره سیاستها، برگزیدن بهترین آنها، متعهد شدن به دنبال کردن آنها، پیگیر شدن و مطالبه کردن برای اجرای سیاستها، ارزیابی عملکردها بر محور آنها و جهت دادن تلاشهایمان هستیم. میلیاردها ساعت زمانی که ما ایرانیان در شبکههای اجتماعی یا برای مطالعه رسانهها صرف میکنیم و بخشی از زمانمان برای مشارکت اجتماعی، میتواند صرف گفتگو، مطالبه، پیگیری و ارزیابی سیاستها و طراحی مجدد آنها شود. لازم است میلیونها نفر این هدف را در چارچوبی مشخص دنبال کنند. «کَماس» ترکیب حروف اول عبارت «کمپین ملی مطالبه اصلاحات سیاستی» است. کماس یعنی ما ایرانیان در کنار یکدیگر قرار بگیریم تا به عرصههای مختلف اداره کشور بیندیشیم، «قهرمانان سیاستی» و حتی «سلبریتیهای سیاستی» پرورش دهیم (تصور کنید یک یا چند متخصص که نماد دنبال کردن اصلاح سیاستهای مناقصات دولتی یا سیاستهای سیل باشند)؛ رسانهها همراهی کنند و به نقد سیاستهای موجود، نشان دادن پیآمدهای آنها و راههای اصلاحشان کمک کنند. لازم نیست کَماس از مناقشهبرانگیزترین عرصهها شروع شود. ما میتوانیم از اصلاح سیاستهایی که بر زندگی ایرانیان اثر معنادار دارند و اجماع ایرانیان درخصوص انجام آنها قابل حصول است آغاز کنیم.