فیلترینگ اینستاگرام اشتباه تکراری، اصلاحطلبی نیازمند عمارتی نو، تهران نقطه کانونی میانجیگری در منطقه، ائتلاف دو شهردار غیر پاسخگو برای انتخابات ۱۴۰۰، درسی که اژدهای سرخ به ترامپ داد، انتخابی پیچیده به نام «شغل»، نیروی واکنش سریع مهمترین دستاورد روحانی و عمرانخان، سردار سلامی پرچمدار تعامل، خیالپردازی ترامپ و زمزمه نفت ۱۰۰ دلاری، شوک قیمت در بازار نفت و صادرات هوش ایرانی! از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه سوم اردیبهشت ماه در حالی از چاپخانهها راهی پیشخوان مطبوعات شدند که تیتر یک بیشتر آنها به سفر نخست وزیر پاکستان به تهران و دیدارهای او با رهبر انقلاب و رئیس جمهور و توافق های بین دو کشور اختصاص یافته است.
عناوینی همچون روابط ایران و پاکستان بر خلاف میل دشمنان باید تقویت شود به نقل از رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار نخست وزیر پاکستان، توافق مرزی برای واکنش سریع و مستقلها به هم نزدیک میشوند از جمله تیترهایی است که در روزنامههای امروز سفر عمران خان به ایران را منعکس کرده است.
دیگر خبر مهمی که در روزنامههای امروز بازتاب یافته، عدم معافیتهای تحریمی ایران است که کاخ سفید ادعای آن را کرده است. کیهان برای این خبر تیتر خیالپردازی ترامپ و زمزمه نفت ۱۰۰ دلاری را برگزیده، جوان تیتر آخرین نفسهای دشمنی با ایران را انتخاب کرده و ابتکار در گزارشی از بازار جهانی نفت در التهاب ماجراجویی جدید کاخ سفید نوشته است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
اولویتهایی که مهمتر از حذف صفرها از پول ملی هستند!
یحیی آل اسحاق، رئیس سابق اتاق بازرگانی تهران طی یادداشتی که روزنامه آرمان امروز در شماره امروز خود منتشر کرده نوشت: موضوع حذف صفرهای اسکناس مدتهاست که در کشور مطرح و دوباره متوقف میشود، بحثی تاریخی و قدیمی در اقتصاد ایران است. این کار را در خیلی از جاهای دنیا انجام دادهاند که موفق بودهاند و خیلی جاها هم چندان موفق نبوده و اثر آنچنانی نداشته است. کشورهای متعددی نظیر ترکیه، برزیل و برخی کشورهای آفریقایی را میتوان نام برد که این کار را انجام دادهاند، اما درباره ما بحث واقعیتهای امروز کشور در رابطه با اسکناس، قیمت پول و جایگاهش نیز مطرح است. امروز دیگر ریال در ذهن هیچکس جایگاه ارزشی مقداری ندارد. درحالی که یک زمان نهتنها ریال ارزش بود بلکه شاهی و دینار هم ملاک بود.
معیشت مردم که درد عمومی عامه است، با اینکه از سوی دولت و مجلس امکانات ارزی به میزان ۱۴ میلیارد دلار بودجه سوبسیدی در نظر گرفته شده، ولی کالای اساسی کشور در جایگاه مناسبی قرار ندارد. چرا مردم گوشت کیلویی ۳۶ هزار تومانی را بالای ۱۰۰ هزار تومان و برنج را ۲۰ هزار تومان خریداری میکنند در حالی که قدرت خرید مردم با قیمتها تطبیق نمیکند. برای اینها باید وقت دولت و مجلس و مردم را گرفت و فضاسازی کرد.
به نظر میرسد باید روی اصل قضایا تمرکز کنیم که مسائل جدی در کشور است که همه بدان واقف هستند. بحث قدرت خرید مردم، هزینههایشان، بحث نظام بانکی و مباحث مربوط به تولید که امسال رونق تولید مطرح است، اگر نظام بانکی حقیقتا سامان نیابد، رونق تولید تنها در حد حرف شنیده میشود. جایگاه نظام بانکی در کل زندگی مردم، اقتصاد، تولید و اشتغال بهگونهای است که جهت اصلی اقتصاد کشور تقریبا توسط سازمان غیررسمی بانکها اداره میشود. ولی به قول همگان لنگی میزند و کسی نیست که وضعیت نظام بانکی در کشور را مناسب بداند. بحثی که چندین سال مطرح است، ولی هنوز به نتیجهای که باید، نرسیده. بحث بازنشستهها، صندوقهای بازنشستگی، حاشیهنشینان، محیط زیست، شرایطی که برای سیلزدگان پیش آمده و چگونگی جبران خسارت و تامین مطرح است. درواقع اقتصاد ما نیازمند بازنگری جدی است. بحث قیمت ارز نیز در کنار همه اینها مطرح است. خوشبختانه آقای همتی توانسته نرخ ارز را در یک دامنهای تثبیت کند و امیدواریم بازار متشکله ارزی که قرار است سامان یابد، نتیجه عملیاتی داشته باشد. بحث توسعه صادرات و مسائل مربوط به مالیات نیز مطرح است. درحقیقت اگر بخواهیم به بحث تولید و رونق اقتصاد نگاه کنیم مخصوصا باید درباره قوانین مالیات و مالیات بر ارزش افزوده جدیتر فکر کنیم تا سامان یابد.
بحث مشوقهای صادراتی و چگونگی صادرات بهصورت عملیاتی را داریم. از همه مهمتر بحث فساد است که اگر واقعا بخواهیم مسائل حل شود، قسمت عمده آن فساد در حوزه اقتصادی است که بهصورت زیادی شکل گرفته و جا باز کرده است. اگر بخواهیم مسائل اساسی کشور را نگاه کنیم، بحث تغییر صفر مسألهای خیلی بعد از این حرفهاست. با همه این تفاسیر حذف صفرها میتواند در اولویت نباشد. انشاءالله آثار مربوط به سیل با هماهنگی و همدلی سامان پیدا میکند و کنترل میشود، ولی مشکلات بعدی تازه شروع میشود. بحث چگونگی تامین جبرانها مطرح است درحالی که هنوز تعهدات سال ۹۵ انجام نشده چه رسد به سیلی تازه از راه رسیده. در رابطه با کشاورزی و دامداری عده زیادی دامهای خود را از دست دادهاند و تا علوفههای جدید دست دهد، مشکل تغذیه حیوانات و تامین علوفه مطرح است. در حقیقت کسری هزاران میلیاردی بودجه که پیش آمده، یک سامان جدی میطلبد. الان هم سازمانها، دولت، بیمه و نهادها قول میدهند، ولی باید عقبه واقعی تنظیم شود. حذف صفرها اثر آنچنانی در حوزه اقتصاد آنطور که فضاسازی میکنند، نخواهند داشت در عین حال ایده بدی هم نیست و در شرایط عادی باید حل و فصل گردد. مسائل مهمتری داریم که بهتر است به آنها توجه کنیم.
معادله پیچیده رابطه تهران و اسلامآباد
بهرام امیراحمدیان، کارشناس مسائل آسیای میانه طی یادداشتی که در شماره امروز روزنامه ایران منتشر شده درباره رابطه ایران و پاکستان نوشت: یکی از موضوعات مهم در مناسبات تهران و اسلامآباد که در چارچوب همکاری اقتصادی جای میگیرد و به نظر میرسد عمران خان در سفر خود به تهران آن را مطرح کرده، اتصال یک راه آهن جدید از بندر گوادر به چابهار است. بندر گوادر علاوه بر اینکه یک بندر تجاری است از مختصات نظامی هم بهرهمند است به همین دلیل هر نوع همکاری ایران با پاکستان در رابطه با این بندر میتواند مشکلات جدی ایجاد کند. بندر چابهار ایران به دلیل موقعیت راهبردی آن برای هند اهمیت زیادی دارد. هند با ادامه اختلافات با کشورهای همسایه خود از جمله پاکستان و چین، تصمیم گرفته است تا یک مسیر جدید برای دسترسی به کشورهای غرب و آسیای مرکزی ایجاد کند و منافع خود را در افغانستان گسترش دهد. موافقتنامه سه جانبه ایران، افغانستان و هند ذیل چنین هدفی صورت گرفته است. انتقال کالای هند از طریق بندر چابهار به افغانستان و بالعکس انجام میشود. هند علاقهمند نیست پاکستان در زمینه این همکاری سهجانبه مانع تراشی کند، بنابراین مقامهای ایران باید با پیگیری یک سیاست هوشمندانه اجازه ندهند این همکاری سهجانبه تحت تأثیر گسترش مناسبات اقتصادیشان با پاکستان قرار گیرد. این در حالی است که پاکستان برای سرمایه گذاری در بندر چابهار ابراز تمایل کرده و خواهان ایجاد راه آهن از بندر گوادر به چابهار است.
در این صورت رقابت چین و هند معادله حل نشدهای به نظر میرسد، زیرا چین در اقیانوس هند در نظر دارد با تأسیس بنادری در شرق، جنوب و غرب هند این کشور را به نوعی در محاصره استراتژیک خود داشته باشد بنابراین هر نوع همکاری ما با پاکستان باید با در نظر گرفتن منافع ملی کشور و همکاری ما با هند باشد.
اگرچه حجم مبادلات اقتصادی ایران و پاکستان رقم قابل ملاحظهای نمیباشد، اما زمینههای بالقوه همکاری در این زمینه میان دو کشور وجود دارد و چنانکه اشاره شد تحت تأثیر وجود مشکلات در همکاریهای امنیتی و مسائل مرزی تاکنون مورد مطالعه قرار نگرفته است. این در حالی است که ظرفیتهای زیادی در پاکستان وجود دارد که پیشتر این ظرفیتها از سوی سایر کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی مورد توجه و بهرهبرداری قرار گرفته است. پاکستان برخلاف ایران رابطه بسیار نزدیکی با ریاض دارد از این رو محتمل است حتی عمران خان در سفر به تهران برای میانجیگری میان تهران و ریاض اقدام کند که خب این فرصت خوبی خواهد بود تا مقامهای ایرانی با در نظر گرفتن منافع اقتصادی ناشی از همکاری بدون مانع با کشورهای همسایه از آن بهره ببرند. ارتقای رایزنیهای سیاسی و نزدیک کردن دیدگاه سیاسی دولتمردان ایران و پاکستان از دیگر محورهای مهمی است که در خلال سفر عمران خان به تهران مورد توجه قرار میگیرد. اگر ایران روابط خود را با کشورهای منطقه بهبود بخشد، پاکستان هم ناگزیر خواهد بود در این چارچوب کار کند، ولی پاکستان کشوری است که در عرصه سیاست خارجی وحدت نظر ندارد و در آنجا تصمیمگیران متعددی در صحنه سیاسی حضور دارند که تأثیر بسزایی در سیاست خارجی کشور دارند؛ از جمله این گروههای تأثیرگذار میتوان به جریانهای سیاسی و مذهبی و علما و از سوی دیگر نظامیان و مقامهای امنیتی اشاره کرد که در کنار نخست وزیر پاکستان سیاست خارجی پاکستان را هدایت میکنند؛ بنابراین سه مرکز مهم قدرت در پاکستان وجود دارد و این تصور که خواستههای عمران خان به تنهایی اجرایی خواهد شد، نگاهی خوشبینانه خواهد بود. در واقع تنظیم روابط ایران با پاکستان و رفع موانع موجود مستلزم این است که ایران با هر سه بخش مورد اشاره در صحنه سیاسی پاکستان در تماس تنگاتنگ باشد. اغلب چهرههای با نفوذ در دایره قدرت مذهبی پاکستانی سنی هستند و نگاه چندان خوشبینانهای به ایران ندارند و خیلی علاقهمند به نزدیکی ایران و پاکستان نیستند. در مجموع رابطه ایران و پاکستان معادله پیچیدهای است که مقامهای جمهوری اسلامی باید با در نظر داشتن مؤلفههای تأثیرگذار در این رابطه نسبت به بهبود و تعمیق روابط هشیارانه اقدام کنند.
راههای دورزدن تحریمها چیست؟
روزنامه خراسان در بخشی از یادداشت روز خود با عنوان اعتبارسنجی ادعای «صفر» آمریکایی به قلم جواد غیاثی نوشت: پیش از آن که کار به دور زدن تحریم برسد، رایزنی با کشورهایی نظیر هند و چین که به شدت از تصمیم آمریکا ناراحت اند و ارائه پیشنهادهای مناسب به آنها میتواند شرایطی را فراهم آورد که آمریکا، ولو به صورت غیررسمی، مجدد از سیاست خود عقب نشینی کند. اما درباره دورزدن تحریم، مهمترین واقعیت، دسترسی ایران به مرزهای گسترده آبی و خاکی و امکان صادرات به صورت غیررسمی از این طریق است. تجار ایرانی نیز (به ادعای رسمی خودشان) به اندازه کافی با پالایشگاههای کوچکِ غیرقابل تحریم در ارتباط اند. اگرچه جزئیاتی درباره نحوه دورزدن تحریمها منتشر نمیشود که منطقی هم به نظر میرسد، اما پیشتر گزارشهای متعددی در خصوص صادرات نفت با نفتکشهای غیرقابل رهگیری یا فروش نفت روی آب منتشر شده است. وزارت نفت هم قول تداوم صادرات به میزان یک میلیون بشکه با روشهای مختلف (که طبیعتا تشریح نمیشود) را داده است. وجود این مسیرها در کنار ارائه تخفیفات قیمتی میتواند روزنههایی مهم برای تداوم فروش نفت در حد موردنیاز ایجاد کند. البته این مسیرها هزینههایی هم دارد، اما برای شرایط اضطرار تقبل این هزینهها ضروری است.
اما حداقل صادرات مورد نیاز نفت کشور چقدر است؟ اگر موضوع گریز از کسری بودجه و همچنین نیازهای ارزی را در نظر بگیریم، نیاز ارزی دولت حدود ۱۵ میلیارد دلار است که با صادرات روزانه ۷۰۰ هزار بشکه در روز و حتی با اعطای تخفیفات قابل تامین است. از سوی دیگر، مراودات و قراردادهای جدید با همسایگان نه تنها کشور را در مسیر انجام حداقل صادرات مورد نیاز یاری خواهد کرد بلکه در مسیر انجام تراکنشهای مالی و بازگرداندن پول نفت نیز کشور را بی نیاز از نظامهای مالی تحت رصد آمریکا خواهد کرد. در این شرایط حداقل نیازهای ارزی و همچنین بودجهای کشور به نفت قابل تامین خواهد بود. البته مشروط بر آن که دولت تصمیمهای معقول تری درباره نرخ تسعیر ارز، سیاست مهلک ارز ۴۲۰۰ تومانی و همچنین یارانههای پنهان بگیرد و درباره سهم صندوق توسعه ملی هم تسهیلاتی اعمال شود. در این شرایط اگرچه برای شرکت نفت با سهم ۱۴.۵ درصدی، سختیهایی پیش خواهد آمد، اما نیازهای ضروری ارزی و بودجهای کشور تامین خواهد شد. به بیان دیگر، هدف آمریکاییها از اعمال تحریم نفتی مطلقا محقق نخواهد شد.
این در حالی است که آمریکا برای اعمال این تحریم ها، هزینههای زیادی را حداقل در کوتاه مدت، متحمل میشود. قیمتهای جهانی نفت هم اکنون افزایش یافته است و در صورت کاهش صادرات ایران به کمتر از یک میلیون بشکه در روز، تشدید هم خواهد شد. مخصوصا در شرایطی که وضعیت عرضه نفت توسط ونزوئلا و برخی کشورهای آفریقایی، بر اثر تحریم یا ناآرامیهای داخلی، رو به وخامت گذارده است. اگرچه انتظار میرود در بلندمدت افزایش تولید شیل آمریکا، عربستان و برخی دیگر از کشورها کاهش عرضه را جبران کند، اما برخی میگویند که عربستان در افزایش تولید به لحاظ فنی دچار مشکل است. از جمله دکتر حسنتاش تحلیل گر نفتی ضمن بررسی وضعیت تولید عربستان از بزرگترین میدان نفتی اش تحت عنوان غوار، تحلیل میکند که ظاهرا توان تولیدی این میدان استراتژیک به شدت تحلیل رفته و جایگاه خود را به عنوان بزرگترین میدان نفتی جهان از دست داده است. بر این اساس تنشهای اخیر بین عربستان و آمریکا درباره مدیریت بازار نفت هم ذیل وضعیت این میدان نفتی قابل تحلیل است. جایی که عربستان همیشه خود را دارای ظرفیت مازاد تولید و قدرت جهش تولید نشان میدهد، اما در عمل، چنین توانی را از دست داده است و نمیتواند به فرمانهای آمریکا درباره افزایش تولید عمل کند. طبق این تحلیل، عربستان ناتوانی خود در افزایش تولید را پشت تفاهم نامههای اوپک پنهان کرده است. این در حالی است که دیروز، مهمترین پاسخ پمپئو به خبرنگاران درباره نحوه مدیریت بازار جهانی انرژی بعد از تشدید تحریم نفت ایران، به قولهای مساعد سعودی اشاره داشت!