موافقت رئیس دستگاه قضا با انتشار آرای قضات، شبی که فوتبال مُرد!، افشای جنایت «ارباب اره»، متهمان سیستمیِ تورم و گرانی، قیمت گزاف تحریم برای آمریکا، جریانهای سیاسی در بنبست گفتمانی، حبس مدیران در کلیدواژههای تکراری، کارگر و کارفرما قربانی تورم!، ظرفیت رهاشده بازارهای همسایه در تجارت خارجی ایران، ورود به حریم خصوصی دانشجویان ممنوع، چرایی نبرد گلادیاتوری روی سکوها، نمایش ایست قلبی و افشای محرمانههای مدیران دولتی، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه هشتم اردیبهشت ماه در حالی چاپ شدند و روی پیشخوان دکههای روزنامه فروشیهای شهرهای مختلف قرار گرفت که حواشی تلخ بازی فوتبال پرسپولیس و سپاهان در استادیوم آزادی با تیترها و تصاویر مختلف از برجستهترین محورهای خبری صفحات نخست روزنامههای امروز شده است. عناوینی همچون اوور دوز آزادی (وطن امروز)، خشم و هیاهو (شرق)، آقایان محترم این فقط یک بازی است (اعتماد)، چرا تماشاگران از این فوتبال لذت نمیبرند؟! (کیهان) و چرایی نبرد گلادیاتوری روی سکوها (خراسان) موضوع درگیری در حاشیه بازی روز جمعه دو نامزد قهرمانی لیگ را در گزارشها و یادداشتهای خود زیر ذره بین رسانهای خود بردند.
موافقت رئیس دستگاه قضا با انتشار آرای قضات، بازتاب مقاله فارین پالسی خطاب به ترامپ درباره اشتباه محاسباتی آمریکا درباره ایران، برشهایی از مصاحبه ظریف با فاکس نیوز و حواشی ایست قلبی متهمان بانک سرمایه از دیگر موضوعاتی است که در صفحات نخست روزنامههای امروز مورد توجه قرار گرفته اند.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها، سرمقالهها و گزارشهای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
حسن روحانی چه واقعیتی را به حاکمان عربستان و امارات یادآوری کرد؟
روزنامه ایران در کنار تصویری از مرحوم هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی، تیتر رمزگشایی از یک نامه تاریخی را برای سخنان اخیر رئیس جمهور، موضوع گزارش خود قرار داده و درباره اینکه حسن روحانی چه واقعیتی را به حاکمان عربستان و امارات یادآوری کرد، نوشت: مراد روحانی از یادآوری این حقیقت، این است که این کشورها بدون توجه به واقعیتهای تاریخی که پیگیری سیاستهای عقلانی و رعایت حسن همجواری نسبت به ایران را الزامی میکند، عکس این سیاستها را در پیش گرفتهاند. مشخصاً عربستان و امارات، در سیاستی آشکارا خصمانه علیه ملت ایران، پذیرفتهاند که با امریکا در به صفر رساندن صادرات نفت ایران همکاری کنند. این درحالی است که به گفته روحانی، ۳۰ سال قبل صدام در حمله به کویت، نیت تصرف این کشورها را در سر داشت که سیاست عقلانی ایران در آن زمان، توانست مانع تحقق این نقشه برای منطقه و این کشورها شود. به دنبال اعلام همکاری عربستان و امارات در اقدامات تحریمی امریکا علیه ایران، روحانی در جلسه هیأت دولت چهارشنبه گذشته خطاب به سران این کشورها گفت: «عربستان و امارات باید بدانند که وجود و بقایشان در سایه تصمیم خردمندانه حکومت جمهوری اسلامی ایران است.
چنانچه سران نظام اسلامی و بزرگان کشورمان و مقام معظم رهبری و مرحوم آیتالله هاشمی تصمیمات دقیقی را در مقطعی که صدام به کویت حمله کرد، نگرفته بودند امروز اثری از این کشورها وجود نداشت.» او در ادامه، اشارات روشنتری به اسناد و واقعیتهای تاریخی این ادعای خود کرد، از جمله گفت: «زمانی که صدام قصد داشت به کویت حمله کند، از ما خواست یا کمک کرده یا سکوت کنیم و تصمیم صدام صرفاً گرفتن کویت نبود و در نامهای که به مرحوم هاشمی نوشته، صراحتاً اعلام کرده که در خلیج فارس ۸۰۰ کیلومتر مرز مشترک خواهیم داشت و این نشان میدهد که صدام علاوه بر کویت، به دنبال اشغال عربستان، عمان، امارات و قطر هم بود.»
رئیس جمهوری با اشاره به اینکه «صدام در آن مقطع مدام پیامها و درخواستهای متعددی ارسال میکرد که کشورهای حاشیه خلیج فارس را اشغال خواهد کرد و شما نیز بیایید شریک شوید» اضافه کرد: «این جمهوری اسلامی ایران بود که عربستان را نجات داد و اگر تصمیم دیگری در آن مقطع گرفته بودیم، چه بسا امروز اثری از عربستان و امارات وجود نداشت.»
این اظهارات روحانی بازتابهای گستردهای در رسانههای داخلی و خارجی داشت. بسیاری از رسانهها از آن به افشای محتوای نامه صدام رئیس جمهوری وقت عراق به آیتالله هاشمی رفسنجانی رئیس جمهوری وقت ایران در سالهای پس از جنگ تعبیر کردند. واقعیت هم جز این نیست، الا اینکه پیش از این نیز آیتالله هاشمی رفسنجانی از چنین نیت صدام پردهبرداری کرده بود.
افطاری با پول بیت المال را حذف کنید
روزنامه جمهوری اسلامی در بخشی از سرمقاله امروز خود با عنوان افطاری با پول بیتالمال! نوشت: امسال حضرات مسئولین برای همدردی با سیلزدگان و قشر فقیر جامعه، افطاری دادن به مرفهان را حذف کنند و با این کار پیامی معنوی به کسانی بفرستند که ضعیفترینهای ملت هستند و نیاز به همدلی و همدردی دارند؛ هرچند هزینه این افطاریها از کارتهای دعوت گرفته، تا پول غذاها و تا مخارج رفتوآمدها و راننده و پاسدار و خدم و حشم و بنزین و اضافهکاری و وقتی که صرف میشود، فقط با بخش کوچکی از نیاز قشر نیازمند جامعه برابری میکند، ولی تءثیر معنوی انتشار این خبر که مسئولان نظام جمهوری اسلامی از صدر تا ذیل با هدف همدلی با ضعیفترین اقشار جامعه، افطاری دادنها را حذف کردهاند بسیار زیاد خواهد بود. حالا که حضرات مسئولین علیرغم شعارهایی که میدهند مشکلی از زندگی قشر ضعیف را حل نمیکنند، لااقل این همدردی را با آنها داشته باشند.
از شرایط کنونی کشور نمیدانیم آقایان مسئولین چقدر مطلعند. طبقاتی شدن بشدت درحال پیشروی است. فاصله طبقاتی هر روز بیشتر میشود. عدهای لحظه به لحظه پر پولتر و چاقتر میشوند و عده بیشتری لحظه به لحظه فقیرتر و لاغرتر میشوند. حتی اگر از فساد مالی گستردهای که هر روز گوشهای از آن برملا میشود بگذریم، همین فاصله طبقاتی رو به افزایش و گسترش، خطر بزرگی است که نظام جمهوری اسلامی را تهدید میکند. هیچ نیازی نیست ترامپ و بنیامین نتانیاهو و اذناب آنها در منطقه ما را تهدید کنند، ما خودمان با چراغ سبزی که به افزایش فاصله طبقاتی دادهایم بزرگترین تهدید علیه این نظام هستیم.
حذف افطاری دادن را به معنای حذف دیدارهای معمول سالهای گذشته رمضانی نمیدانیم. این دیدارها میتوانند برگزار شوند، ولی حدود یکساعت قبل از افطار به پایان برسند تا حضرات به خانههای خود بروند و به جای بیتالمال از جیب مبارک خود افطاری میل نمایند.
خودداری از حذف دیدارها را به این دلیل پیشنهاد نمیدهیم که یقین داریم حضرات مسئولان نمیتوانند سخنرانی نکنند و شعار ندهند. آنها در عین حال که میدانند و میبینند فرمایشاتشان عملی نمیشود و با این شعارها و توصیهها چیزی تغییر نمیکند، بازهم اصرار عجیبی دارند که فرمایشاتی داشته باشند بهویژه که بحمدالله در نظام جمهوری اسلامی همه سخنران هستند و در سالهای اخیر این هنر بیخرج و مخارج را تمام مسئولین اجرائی و نظامی و تقنینی و قضائی و تهرانی و شهرستانی و شهری و روستائی به صورت بالفطره دارند و در یک مسابقه اعلام نشده از همدیگر سبقت هم میگیرند. بنابراین، روشن است که نمیتوانیم انتظار داشته باشیم سخنرانیها حذف شوند و یک ماه رمضان بدون شعار و وعده وعید داشته باشیم. همین اندازه که پیشنهاد حذف افطاری دادنها مقبول بیافتد، احساس خواهیم کرد کلی پیشرفت کردهایم.
تحلیل کیهان از حواشی خشونت بار بازی سپاهان ـ پرسپولیس
کیهان در گزارشی به اتفاقات بازی روز جمعه سپاهان و پرسپولیس پرداخت و در بخشی از آن با عنوان چرا تماشاگران از این فوتبال لذت نمیبرند؟! نوشت: درگیری تعدادی از تماشاگران تیمهای پرسپولیس و سپاهان که یک ساعت پیش از بازی شروع شد و تا پایان ادامه داشت، موجب شد که ۲۹۵ مصدوم و یک نفر کشته شود. این موضوع را محمدکرم درآبادی مدیر روابط عمومی اورژانس تهران در ارتباط تلفنی با صداوسیما اعلام کرد. وی تصریح کرد: یک نفر از مصدومان به علت مصرف مواد مخدر پیش از درگیری پس از «سی. پی. آر» در بیمارستان، اُوِر دُوز و فوت کرد.
در این فوتبال هر قدر دوستداران واقعی ورزش و علاقهمندان راستین فوتبال لذت نمیبرند، در عوض تا دلتان بخواهد کارچاقکنها و مدیر برنامهها و دلالها و پورسانت بگیرها و... از بودن در آن و نشستن بر سر خوان بی دریغ آن لذت میبرند. آنها (که اغلب شان از یک کیلومتری زمینهای فوتبال رد نشدهاند و با مباحث فنی این رشته ورزشی آشنا نیستند) مدتهاست در سایه غفلت برخی مسئولان، حسابی از فوتبال لذت میبرند و جیبشان را پر میکنند، سفرهشان را چرب و شیرینتر میکنند، باز به لطف برخی مسئولان واداده و ترسو، پای ثابت اکثر مسافرتها هستند. در مقابل آن کسی که از فوتبال لذت نمیبرد، مردم و دوستداران و علاقهمندان واقعی و بیتوقع فوتبال هستند که صحنههایی زشتی، چون اتفاقات بازی پرسپولیس – سپاهان و تراکتورسازی و پیکان را به چشم دیدند.
این فوتبال به لطف جولان دادن و تاختوتاز کردن جریانات منفعتجو و ضدفوتبال و بیمسئولیت و تعهد نسبت به مردم و جوانان و منافع ملی، به وضعیتی گرفتار آمده است که نمیتواند و قادر نیست مثل همه جای دنیا، به صاحبان اصلی خود یعنی «مردم» و طرفداران، خدمت کند و برای آنان فضایی سالم، پر نشاط و روحیه بخش ایجاد کند. بارها نوشتهایم که این فوتبال گرفتار جریانات، دستها و افکاری است که آن را وسیله و طعمهای قرار دادهاند برای تامین منافع و حفظ جایگاه خود و...
به بهانه اتفاقات اخیر باز از مسئولان امر، در وزارتخانه و در فدراسیون فوتبال میخواهیم کاروبار فوتبال را جدی بگیرند و برای اداره و مدیریت آن به نحوی که درخدمت مردم و منافع ملی قرار بگیرد، طرح نو در بیندازند.
تا شرایط فعلی حاکم بر کاروبار فوتبال باشد، از آن بیش از این نمیشود انتظار داشت و نمیشود توقع داشت فوتبال به ورزشی پرهیجان، سالم و لذتبخش تبدیل شود، دردها و گرفتاریهای زیاد به جان این فوتبال افتاده که اجازه نمیدهد، این رشته ورزشی پرطرفدار و جذاب در خدمت مردم و جامعه باشد.
فوتبال باید انتخاب کند، مسئولان فوتبال باید تکلیف خودشان را معلوم کنند که آیا فوتبال را برای مردم و جامعه و در خدمت منافع ملی میخواهند یا کماکان طعمه و وسیلهای که از جیب مردم و بیتالمال ارتزاق میکند، به اسم مردم، بساط خود را پهن کرده است، اما عملا به کام منفعتجویان و یا مغرضان تمام میشود؟ آن وقت روش و مشی مناسب و کارساز مدیریتی را برای وصول به هدف، تعیین نمایند.