موج دوم هجوم ملخها در اردیبهشت، چرا حشدالشعبی به خوزستان آمد؟، گزارش مولر به نفع ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰، فرصت طلایی رابطه با ترکیه، راهی برای بازگشت ارزش ارز، پارادوکس بن سلمان؛ طلای سیاه و ژنرال حفتر، ناکامی امنیتی سیا، حواشی عرضه گوشت نیمایی در سایت ها، رفع انسداد صفحات اینستاگرام رهبر انقلاب، رئیسی و ولایتی، آغاز توفانی جشنواره بین الملل فجر و اعلام حالت فوقالعاده در سه شهر خوزستان، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه در حالی در آخرین روز فروردین ۹۸ چاپ و منتشر شدند که موج دوم حمله ملخها در اردیبهشت و اعلام وضعیت فوق العاده در سه شهر خوزستان از یک سو و سفر یکشنبه نخست وزیر پاکستان به ایران، خنثی شدن تحریم نفتی ایران توسط عربستان، موافقت بانک مرکزی با واردات کالا به جای انتقال ارز و ناکامی امنیتی سیا براساس عترافات سیا و گزارش وزیر اطلاعات از عناوینی است که در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده اند.
روزنامههای امروز همچنین موضوع سیل و عبرتهایی که باید از آن گرفته شود را در قالب یادداشتها و گزارشهایی در ادامه سلسله گزارشهای مرتبط با موضوع سیلابهای اول سال مورد توجه قرار دادند. مسأله سوءاستفاده سیاسی از سیل و آشکار شدن لایههای جدیدی از پوپولیسم نیز از دیگر موضوعات مطالب منتشره در روزنامههای امروز است.
هجوم ملخها به کشور در پی بارشهای ماه اول سال و احتمال آغاز موج دوم این هجوم در اردیبهشت نیز از مواردی است که در گزارشهای تعدادی از روزنامهها به عنوان موضوع روز مورد توجه قرار گرفته است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
اروپا از ایران چه میخواهد؟
محمدرضا ستاری در سرمقاله روزنامه ابتکار با عنوان آنچه اروپا از ایران میخواهد، نوشت: یکشنبه هفته جاری اتفاقی منحصربفرد در عرصه دیپلماسی رقم خورد. فیلیپ تیبو سفیر جدید فرانسه در تهران، درست در روزی که استوارنامه خود را تقدیم حسن روحانی و محمدجواد ظریف کرد، به وزارت خارجه احضار شد تا مراتب اعتراض شدید ایران در خصوص اظهارات همتایش در واشنگتن را به دولت فرانسه انتقال دهد. ماجرا از آنجا آغاز شد که ژرار آرو، سفیر فرانسه در آمریکا، طی پیامی توئیتری نوشته بود: اینکه بگویم ایران پس از انقضای برجام اجازه دارد اورانیوم غنیسازی کند، اشتباه است. براساس NPT و پروتکل الحاقی، ایران باید تحت نظارتهای شدید ثابت کند که فعالیتهای هستهای آن غیرنظامی است. وی همچنین با بیان اینکه روسها اورانیوم غنیشده برای نیروگاه بوشهر را تهیه میکنند، پس ایران نیازی به غنیسازی ندارد، تصریح کرده بود: همانطور که در سال ۲۰۰۲ غنیسازی اورانیوم برای فعالیتهای غیرنظامی ایران مجاز نبود، اگر لازم باشد در سال ۲۰۲۵ هم همین رفتار را در قبال ایران خواهیم داشت یعنی تحریمهایی که اعمال شده بود میتواند مجدد اعمال شود و هیچ غروبی بعد از برجام وجود نخواهد داشت. اشاره آرو به سال ۲۰۲۵ و غروب برجام، مربوط به بندی است که توافق هستهای پس از ۱۰ سال به ایران اجازه میدهد مانند سایر کشورهای NPT با آن رفتار شود.
این بند معروف به غروب برجام، از همان ابتدا مورد مخالفت برخی از بازیگران قرار داشت، یعنی در آغاز با مخالفت شدید عربستان و اسرائیل همراه بود و پس از آن یکی از بهانههای اصلی دونالد ترامپ برای حمله به برجام، استناد به همین بند بود. حتی سال گذشته بوریس جانسون، وزیر خارجه سابق انگلیس، هم در سفر خود به آمریکا این بند را یکی از نقاط ضعف برجام دانسته بود که باید هرچه زودتر اصلاح شود.
پس از بیان این اظهارات و آن هم در شرایط ملتهب کنونی که به گفته تحلیلگران اینبار یکی از ارکان کلیدی برجام را توسط اروپاییها نشان رفته است، بلافاصله عباس عراقچی معاون سیاسی وزارت خارجه ضمن واکنش شدید به سخنان سفیر فرانسه در آمریکا، از پاریس خواست تا موضع خود را مشخص کند و گفت که اگر این بیانات مواضع رسمی پاریس باشد، باید منتظر واکنش از سوی ایران باشند. بعد از آن، سفیر جدید فرانسه در تهران نیامده به وزارت خارجه احضار شد و ظریف نیز در پاسخ به این کشمکشها، به تعبیری حجت را بر همگان تمام کرد. او نوشت: برای سه شریک اروپایی ما لازم به یادآوری است که طبق توافق هستهای، قطعنامه ۲۲۳۱ و NPT هیچ منعی برای غنیسازی ایران وجود ندارد. نه اکنون، نه در سال ۲۰۲۵ و نه پس از آن. برای شرکای اروپایی، خواندن سندی که آن را امضا کردند و قول دادند از آن دفاع کنند، میتواند مفید باشد!
در همین رابطه و در حالی که برجام در وضعیتی نابسامان قرار دارد، روابط میان اروپا و ایران به سردی گرائید و آمریکا در حال واردکردن بیشترین فشارهای ممکن علیه ایران است، مطرح شدن این گونه اظهارات و نشانه رفتن مبانی مهم برجام از یک منظر و سطح تحلیل میتواند به این گونه باشد: حالت مشخص و امر واقع نشان داده که اروپا نه توان و نه تمایل به ایستادن در برابر آمریکا را داشته و در همین راستا تنها از برجام بنا بر مسائل امنیتی و سیاسی خاص خود دفاع میکند؛ درحالیکه در مورد پرونده موشکی، حقوق بشر و نیز مسائل منطقهای کاملاً همسو با ایالات متحده آمریکا گام برمیدارد. از سوی دیگر، چرخش از SPV به اینستکس و مشروطکردن آن به دو بند تشخیص مشروطبودن تجارت و تصویب لوایح مرتبط با FATF در ایران نیز بیانگر کاهش چشمگیر سطح مراودات تجاری موردنظر اروپا با ایران است.
به همین دلیل، همان طور که اشاره شد در شرایط نامتعادل کنونی میتوان گفت که از یک منظر تحلیل این اقدامات از سوی اروپا در جهت وادارکردن ایران به یک سیاست و رفتار واکنشی است. امری که میتواند باعث ایجاد یک اجماع جهانی علیه ایران شود. در چنین حالتی وضعیت مطلوب برای اروپا قابل تصور خواهد بود، چراکه انزوا و شرایط غیعادی برای ایران در این برهه از زمان، بهترین حالت بهرهبرداری اروپا چه از منظر اقتصادی و چه از منظر سیاسی با استفاده از کارت ایران خواهد بود و عرصه را برای عملیاتیکردن یک سیاست پاندولی برای آنها فراختر میسازد.
انتقاد از نمایندهای که از خواباندن سیلی به صورت وزیر صحبت کرد
علی رحمانی در یادداشتی با عنوان سیل اخلاق سیاسی را هم برد، در شماره امروز روزنامه ایران نوشت: سیلابهای اخیر سبب تخریب برخی زیرساختها، خسارت به مردم و افزایش درد و رنجها شد. این سیل بیگمان فوایدی نیز برای منابع آبی ایران، محیطزیست و حتی افزایش منافع اقتصادی ناشی از کشاورزی و سایر فعالیتهای اقتصادی در برخی مناطق نیز داشته است. سیلاب، اما در عرصه اخلاق و سیاست نیز اثرگذار بود.
سیلاب سبب واکنشهای سیاسی سریع شد و بار دیگر نشان داد که توسعهنیافتگی سیاسی در عینیت و ذهنیت سیاست و برخی اصحاب آن بسیار مشهود است. قضاوتهای زودهنگام و موضعگیریها در شرایطی که هنوز ابعاد پیچیده سیلاب و گستره آن مشخص نشده بود و هنوز نیز مشخص نیست، نشانی از این توسعهنیافتگی بود. نوع مواجهه نظام مدیریت بحران با مسأله نیز صورتی دیگر از این توسعهنیافتگی عینی را نشان داد.
سیلابها خاک را میشویند و لایهبرداری از خاک و شسته شدن رسوبها، عرصههایی را آشکار میکنند که پیش از آن زیر خاک پنهان بودهاند. سیلاب این کارکرد را در عرصه سیاست نیز داراست. سیلاب لایههای قوی و بسیار پنهان پوپولیسم را نیز آشکار کرد. رفتن میان سیلاب در حالی که فایدهای ندارد و نمایشی بیش نیست، تصویرسازی از کمکرسانیهای خاص، قضاوتهای زودهنگام با مقاصد سیاسی و طرح مدعاهایی بدون شواهد همگی بر بستر خاکهای سیاست ایران که توسط سیلاب شسته شدند، در معرض دید قرار گرفتند.
سیلاب همان گونه که خاکهایی را میشوید و گنجینههای باستانی باقی مانده از گذشته را آشکار میسازد، انگارههای ذهنی و هنجارهای رفتاری سیاسیون را نیز در معرض دید عموم قرار میدهد. سیلاب، اما در یکی از بارزترین خصوصیاتش، اخلاق سیاسی را نیز با خود میبرد. سیلاب میتواند نمایندهای را که یکی دو سال قبل طرفدار توقف ساخت سازهای بوده است امروز به طرفدار ساخت همان سازه و مدعی پرسش از چرایی ساخته نشدن آن بدل کند، انگار نه انگار گذشتهای نیز در میان بوده است. سیلاب میتواند صاحب منصبی را که تا همین چند وقت پیش پیگیر صدور مجوز ساخت تأسیسات در بستر و حریم رودخانه بوده، و همان کسی را که برای قانون شدن امکانپذیری فروش مسیل فشار میآورده است، به مدعی توضیح درباره چرایی بروز خسارات سیلاب بدل کند. سیلاب میتواند کسانی را که در نظام ذهنیشان، پیشگیری از بحران و تخصیص اعتبارات برای مدیریت غیرسازهای سیلاب هیچ جایگاهی نداشته است، به منتقدان شماره یک اقدامات پیشگیرانه بدل کند. این همه منتقد و مدعی مطالبهگری پاسخگویی، هیچ انگیزهای هم برای بازنگری گذشته خود نیز ندارند. اما یکی از حضیضهای اخلاق سیاسی در سخنان یکی از نمایندگان استان لرستان در مجلس بروز کرد. او روی آنتن زنده صدا و سیمای لرستان گفت: «فردا وزیر نیرو میهمان ماست، من اگر حرمت میهماننوازی نباشد، اگر حرمت لرها نباشد، اگر این را به حساب همه لرستان نگذارند، یک سیلی بیخ گوش این وزیر نیرو میخوابانم.» دنیایی از ذهنیتها در پس این رویکرد و گفته نهفته است. سیلاب نشان میدهد عدهای هنوز باور ندارند که بین مسئولیت حقوقی و شخص حقیقی تفاوت هست. گوینده این سخن هنوز در دنیایی که رسیدگی به مسائل را پیش از بررسیهای کارشناسی دنبال میکنند و پیشاپیش حکم صادر کرده و مجازات میکنند سیر میکند. میزان عدم باور به کار علمی و کارشناسی را در گفتار او که بدون هر گونه تخصصی، علتشناسی سیل انجام میدهد، میتوان دریافت.
این حضیض و ذلت اخلاق سیاسی را نیز میتوان صورت دیگری از پوپولیسم پنهان در همه لایههای ساختار سیاسی کشور دانست. آنتن زنده تلویزیون بهترین فرصت برای نشان دادن پیگیری و مردمداری است. برنامه زنده زمان آن است که به قیمت زیر پا نهادن حتی ادب سیاسی ساده، برگههای رأی انتخابات اسفند ۱۳۹۸ صید شوند. متأسفانه این گونه بروزها و تجلیات دستچین شدههای نظارت استصوابی بار دیگر ضرورت بازنگری در رویهها و قوانین انتخابات در ایران را نشان میدهد.
سیلاب فروکش خواهد کرد و هر آنچه را بر مردم ایران عیان کرده، باید با صراحت و شفافیت در معرض بازنگری قرار داد. فرقی نمیکند آنچه آشکار شده چند دهه نابخردی در تجاوز به حریم رودخانهها، تخریب محیطزیست و منابع طبیعی و بیتوجهی به مدیریت بحران و امداد و نجات باشد، یا قوانین انتخابات و رویههایی که آخر و عاقبت آنها زمینهسازی برای پوپولیسم، بیاخلاقی سیاسی و خردگریزی باشد. موقع تأمل و بازنگری در روندهای حکمرانی منجر به همه خسارات سیل از جمله زوال اخلاق سیاسی است.
«فساد» در «فوتبال» را جدی بگیرید
سعید احمدیان در گزارشی که در شماره امروز روزنامه جوان کار کرده، درباره فساد در فوتبال نوشت: صحبتهای آخر هفته گذشته علی دایی درباره فساد در بلیتفروشی و صندوق حمایت از پیشکسوتان کشور و افشاگری یکی از خبرگزاریها درباره سود ۱۰ میلیاردی یکی از بازیکنان مطرح فوتبال کشورمان از شرطبندی تکاندهنده بود. صحبتهایی که در هیاهوی بازیهای حساس لیگ برتر، اگرچه کمتر دیده شد، اما پرده از واقعیتی برداشت که سالهاست از سوی دلسوزان فوتبال بر آن دمیده میشود، با این حال گوش شنوایی برای مبارزه با آن وجود ندارد. چنین حقایقی تنها بخشی از فساد گسترده در فوتبال ایران است. فوتبالی که در دو دهه گذشته با پمپاژ پولهای دولتی زمینهای را فراهم کرد تا مافیای قدرتمندی در این سالها در حال مکیدن بیتالمال به وسیله فوتبال باشد. چنین سوءاستفادهای هر سال که میگذرد در سایه بیتوجهی نهادهای نظارتی و بازرسی بیشتر میشود، اما ارادهای برای برخورد با چنین حجم گستردهای از فساد در فوتبال دیده نمیشود.
عدم ورود جدی دستگاههای امنیتی و قضایی به حیف و میل گسترده بیتالمال و فساد در فوتبال سبب شده تا عمق فساد در این رشته ورزشی روز به روز بیشتر شود، به خصوص که گردش مالی نزدیک به هزار میلیاردی فوتبال ایران که ۹۹ درصد آن از بودجه دولتی و بیتالمال تأمین میشود، زمینه مناسبی را برای سودجویی و رسیدن به پولهای کلان فراهم کرده تا برخی از مدیران، مربیان، بازیکنان و دلالان در این بازار مکاره با دستدرازی به بیتالمال، حسابهای بانکی خود را پر کنند.
نکته قابل تأمل عدم تأثیر مشکلات اقتصادی بر فوتبال باشگاهی است. در حالی در چند سال اخیر به واسطه تورم و گرانی، درآمد بخش زیادی از مردم کاهش پیدا کرده که فوتبال ایران سال به سال از نظر مالی فربهتر میشود، بهطوریکه بودجه باشگاههای دولتی در دو سال گذشته از ۲۰ میلیارد در سال به ۱۰۰ میلیارد رسیده است. بودجهای که برخلاف ادعاهای مضحک دولتیها از بیتالمال پرداخت میشود و بخش خصوصی با توجه به زیاندهی فوتبال در کشورمان رغبتی برای ورود به این رشته ورزشی نشان نمیدهد و ورود برخی از سرمایهگذاران غیردولتی در فوتبال نیز با ابهامهای زیادی مانند پولشویی روبهرو است.
در شرایطی فوتبال به جزیرهای جدا افتاده تبدیل شده و پولهای ورودی به آن افزایشهای شگفتانگیزی داشته که سایر بخشهای کشور با کاهش بودجه دست و پنجه نرم میکنند. نمونه آن یکی از باشگاههای صنعتی است که با هزینه ۱۰۰ میلیاردی و دو برابری نسبت به سال گذشته یکی از گرانترین تیمهای لیگ بوده، تیمی که زیرمجموعه یکی از کارخانههای صنعتی است. چنین حجم بالایی از پول که در دیگر باشگاههای دولتی هم دیده میشود، زمینهساز فساد گستردهای در فوتبال ایران شده است که مجلس نیز در دوره گذشته به آن ورود و پرونده قطوری از حجم بالای تخلفات و فساد در این رشته ورزشی را تهیه کرد. با این حال این پرونده بدون اینکه در مسیر قضایی برای برخورد با متخلفان قرار بگیرد، در بایگانی مجلس در حال خاک خوردن است تا مافیای فوتبال بیشتر از قبل در حال جولان دادن باشند.
در چنین شرایطی درخواست علی دایی از وزارت اطلاعات، پلیس و اطلاعات سپاه برای ورود به فساد در فوتبال باید بیشتر از گذشته مورد توجه قرار گیرد و حساسیت این نهادها را به همراه داشته باشد. البته حجم فساد در فوتبال نسبت به فساد در پروندههای اقتصادی دیگر کمتر است. با این حال بدیهی است که قوه قضائیه و نهادهای اطلاعاتی باید با ورود به پروندههای تخلفات بزرگی که در این رشته ورزشی در حال رخ دادن است، نسبت به برخورد با آنها اقدام کنند، برخوردی که باعث میشود بیتالمال مانند امروز مورد دستدرازی فوتبالیها قرار نگیرد.