راهکارهای مجلسیها برای جبران خسارات سیل، علی عسکری در برابر باند سیاسی جامجم، یورگن کلینزمن سرمربی تیم ملی ایران؟، وزرا کار کردند؛ تنبیه شدند!، ۴۰۰ تن کمک و مایحتاج سیلزدگان از عراق وارد ایران شد، چهره ۹ ماهه اقتصاد ۹۷، زنگنه: خسارت تأسیسات نفتی زیاد است، نقش باروری ابرها در سیل؛ از شایعه تا واقعیت، فرونشستهای تهران روی خط قرمز!، ایران محور نظم جدید منطقهای، چه کسی «رحمان ۱۴۰۰» را قربانی کرد؟! و ورشکستگی برخی شرکتهای کرهای پس از تحریم آمریکا علیه ایران، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه ۲۶ فروردین ماه در حالی چاپ و منتشر شدند که امکان تغییر رویکرد تهران در قبال برجام و تأکید ظریف درباره اینستکس و بهانه نداشتن اروپا از یک سو و برآورد ۳۵ هزار میلیاردی از خسارات سیل کشور و دادگاه حسین هدایتی از سوی دیگر در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
حواشی حضور حشد العشبی در منطق سیل زده و تحلیلهایی درباره آن در یادداشتهای تعدادی از روزنامه ها، حواشی سفیر فرانسه در ایران و احضار او به وزارت امور خارجه، از دیگر محورهایی است که مورد توجه روزنامههای امروز قرار گرفته است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
اصلاح خط مشی صدا و سیما نیازمند اصلاح اساسنامه
سیده فاطمه ذوالقدر، نماینده مجلس شورای اسلامی طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار نوشت: سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، به عنوان یک دانشگاه عمومی و بزرگترین و گستردهترین رسانه کشوری از طریق کانالهای رادیویی، تلویزیونی و شبکههای متعدد و برخوردار از رسانههای مجازی، با تولید و پخش برنامههای متنوع آموزشی، اطلاعرسانی و سرگرمی در حوزه استانی، ملی، منطقهای و جهانی، بدیهی است مخاطبان گستردهای را داشته باشد.
اما مهمترین موضوع چالشبرانگیز درخصوص اداره و نظارت بر سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی این مطلب است که هیچگاه صداوسیما در چارچوب قانونی مشخص نبوده، بر این اساس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در راستای انجام وظایف محوله در محدوده فرهنگ و هنر، ارشاد و تبلیغات، صداوسیما و ارتباطات جمعی، تلاشهای بسیاری به منظور تدوین قوانین موردنیاز و بازنگری در برخی قوانین و مقررات زائد و دستوپاگیر جهت تسهیل در انجام امور مربوطه به انجام رساند که طرح اصلاح اساسنامه صداوسیما از جمله آنهاست.
در این طرح، پاسخگویی این سازمان به نهادهای نظارتی مدنظر قرار گرفته است. بر این اساس، سازمان صداوسیما به هیئتامنای ۵ نفره که از طرف مقام معظم رهبری منصوب میشوند، اعضای شورای نظارت بر صداوسیما و همچنین مجلس شورای اسلامی از طریق دو عضو ناظر خود در شورای نظارت باید پاسخگو باشد. این اقدام در راستای تحقق و اجراییشدن مفاد مندرج در اصل ١٧۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در پی آن است که در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، آزادی بیان و نشر افکار، با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور تامین گردد. نصب و عزل رئیس سازمان از سوی مقام رهبری صورت خواهد گرفت و شورایی مرکب از نمایندگان رئیسجمهور، رییس قوه قضاییه و مجلس شورای اسلامی (هر کدام دو نفر) نظارت براین سازمان خواهد داشت. خطمشی و ترتیب اداره سازمان و نظارت بر آن را قانون معین میکند.
همانطور که در این اصل بیان شده، باید خطمشی و ترتیب اداره سازمان و نظارت بر آن بر اساس قانون تعیین گردد که در این خصوص قانون مشخص و بهروزی وجود ندارد.
در این اساسنامه، یک خطمشی مهم برای صداوسیما تعریف شده که وحدت و انسجام ملی و حفظ فرهنگ، زبان و منزلت اقوام ایرانی، رعایت حقوق اقلیتهای دینی، تلاش برای تامین و توسعه آزادی بیان و تضارب آراء در چارچوب قانون اساسی، آموزش و ترویج حقوق شهروندی و افزایش کمی و کیفی ضریب نفوذ رسانه ملی و جلب اعتماد و رضایت عمومی در جهت تبدیلشدن به رسانه مرجع و اطمینانبخش تامین شود. هماینک پیگیریهای لازم برای تصویب یک فوریت طرح اداره و نظارت بر سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران انجام شده است که انتظار میرود با اهمیتی که این طرح داراست با اجماعنظر نمایندگان بتوانیم آن را هرچه زودتر به تصویب برسانیم.
نظامیان ایران حرفهای هستند
حشمت الله فلاحت پیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در سرمقاله امروز روزنامه آرمان امروز نوشت: با اینکه مواضع ایران و آمریکا در موضوع اقدام خلاف قانون آمریکاییها در گنجاندن نام سپاه در گروه تروریستی تند شده، اما واقعیت این است که همین خودش باعث میشود نوعی حساسیت بیشتری شکل بگیرد و نظامیان ایران بهحدی حرفهای هستند که جرقه یک جنگ را نزنند، همانطور که در طول ۴۰ سال گذشته هم بارها این کار صورت گرفته است. آنچه در آمریکا رخداده، بیشتر موضع آقای دونالد ترامپ، مایک پومپئو و جان بولتون بود، کسانی که یک مثلث جنگ روانی را شکل دادند و هدفشان ایجاد جنگ روانی علیه ایران است، بیشتر سعی دارند سپاه را از اقدامات مبنی بر سازندگی و عمران و توسعه کشور دور کنند وگرنه وزارت دفاع آمریکا بهشدت روی این موضوع حساسیت داشت و نظامیان آمریکا هم میدانند جنگ با ایران یک جنگ کاملا متفاوت از جنگهایی است که از سال ۱۹۹۰ میلادی با آن درگیر بودهاند، بهخصوص در سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱ عملا تحتعنوان یک باتلاق در آن گیر کردند؛ لذا این بدین معنی نیست که طبل جنگ بین دو طرف به صدا درآمده بلکه به این معناست که حساسیتها کمی بیشتر شده، چون همین حالا هم میبینیم سیاست ترامپ در آمریکا مخالفان جدی دارد، برای مثال در مجلس نمایندگان آمریکا، رؤسای پنج کمیسیون اصلی مجلس نمایندگان از جمله سه کمیسیون مرتبط با سیاست خارجی مثل کمیته دفاعی، کمیته روابط خارجی و کمیته امنیت داخلی مخالف سیاست ترامپ هستند.
همچنین رؤسای حزب دموکرات در دو مجلس سنا و نمایندگان، رئیس مجلس نمایندگان، خانم نانسی پلوسی که از سیاستهای ضد برجامی ترامپ بهعنوان فاجعه یاد کرده و تقریبا همه نواب رئیسهای کمیتههای مجلس سنای آمریکا مخالف سیاستهای ترامپ بوده و علاوهبر آن مخالفتهای جدی دیگری هم وجود دارد. ضمن اینکه دنیا هم مخالف سیاستی است که در آمریکا شکل گرفته است. موضوع ایران برای ترامپ در مسائلی که مطرحکرده، جزو اولویتهای چندم قرار دارد و برای او مسائل داخلی در اولویت قرار دارد. حتی معتقدم موضوع ایران میتواند بهعنوان یک خطر برای ترامپ به حساب بیاید تا یک امتیاز. جان بولتون بیشتر جنگ روانی را ادامه میدهد، همانطور که از دهه ۹۰ دنبالکرده و در مجموع نماینده افراطیونی است که بهشدت علیه ایران کار میکنند. آقای بولتون کسی است که کاسبی سیاسی میکند و ۱۸۰هزار دلار پول بابت سخنرانی در جمع منافقین دریافت کرد. از ترامپ برای چالش با ایران پول میگیرد و این موضوعی است که همگان میدانند و جایگاه معتبری در داخل آمریکا ندارد.
بازی مصر با دلارهای سعودی
امیر مسروری در یادداشتی با عنوان بازی مصر با دلارهای سعودی در شماره امروز خراسان نوشت: هر بار که مصریها مشکل مالی پیدا میکنند، بهترین راه تامین منابع مالی از عربستان سعودی است و پس از حل مشکل، رها کردن سیاستهای عربستان و کنار کشیدن از اوضاع نابه سامانی است که سیاستهای عربستان به وجود میآورد. حقیقت این است که قاهره فهمیده ریاض چک سفیدی است که هر روز میتواند آن را نقد کند. البته بعضی نیز تحلیلی متفاوت دارند. گروهی معتقدند ترس مصر از گسترش این ائتلاف و تعارض با ایران میتواند فضای امنیت ملی مصر را تضعیف و محیط پیرامونی آن را برای ایران تقویت کند و حتی قاهره مجبور شود در برابر ایران قرار گیرد. ترسی که قاهره مطمئنا از آن نگران است، اما این تنها دلیل خروج قاهره از این ائتلاف نیست.
السیسی نشان داد، بازیگر هوشمندی است و محیط بازیگری عربستان را بهتر از حتی دیگر عربهای حاشیه خلیج فارس میشناسد.
بر سر جزایر تیران و صنافیر شاهد همین روش و بازیگری السیسی بودیم. از یک سو پشت برگه فروختن این جزایر امضای تضمین میزند و از سوی دیگر با شکایت دیوان قانون اساسی و دادگاه عالی مصر احکام فروختن را ملغی و پس از چند ماه، دوباره با قیمت بالاتر این جزایر را معامله میکند. به نظر میرسد رئیس جمهور مصر پیش از ترامپ به گاو شیرده بودن ریاض پی برده و با آن که به ظاهر در سیاستهای بن سلمان همراهی میکند، اما میداند چگونه ریاض را بدوشد. از سوی دیگر ریاض دشمنی شدیدی با اخوان المسلمین دارد و حتی اخبار نشان میدهد به دنبال زدودن جریان اخوان از الازهر است. به طوری که بسیاری از استادان بازنشسته این نهاد علمی اهل سنت به تصمیمات و دخالتهای ریاض به السیسی اعتراض کرده اند. در طرف دیگر، اخوان در الجزایر و حتی تونس دوباره قدرت گرفته و احتمال بازگشت انقلابهای مردمی سال ۲۰۱۱ به قاهره وجود دارد.
راضی کردن اخوان بدون اخم به ریاض غیر ممکن است و احتمال این که السیسی این تصمیم را به خاطر رضایت مندی اخوانیها اتخاذ کرده باشد، وجود دارد. اما در این میان ریاض نیز اهمیت ویژهای دارد. از یک سو امکان دارد سعودی چک جدیدی به حساب قاهره بکشد و مابه التفاوت راضی کردن قاهره را نقد حساب کند و از سوی دیگر قاهره در تصمیم خود جدی باشد و مجبور شود هر نوع عضویت در ائتلاف را رد کند و این میتواند چالش جدیدی برای روابط قاهره و ریاض باشد. به طوری که حتی در مسیر مذاکرات سازش و معامله قرن اختلاف ایجاد کند.
دوگانه امداد و تخریب در یادداشت امروز کیهان
محمد ایمانی در بخشی از یادداشت روز روزنامه کیهان با عنوان شلیک به امدادگر؛ بازخوانی دو کارنامه متفاوت نوشت: دو گروه در قبال سیل به شدت مشغول کارند؛ یکی نیروهای امدادرسان از نهادهای مختلف و داوطلبان مردمی که برای کاهش گرفتاری سیلزدگان خستگی نمیشناسند؛ و گروه دوم، طیفی سازمانیافته از رسانههای وابسته به عربستان و اسرائیل و آمریکا و انگلیس، که ماموریتشان خالی کردن دل مردم، القای بیچارگی، تحریف و دروغپراکنی شبانهروز است. آنها همچنان آمریکا را که با تحریمها نگذاشته حتی یک دلار کمک کشورهای دیگر دست هلال احمر و سیلزدگان برسد، بزک میکنند و در مقابل، از کمکرسانی رزمندگان عراقی و افغانستانی و پاکستانی و بحرینی محور مقاومت، شاکی میشوند. یکی از همین سلبریتیهایی که فرزند خود را در آلمان به دنیا آورد، با اشاره به یک ویدئوی مخالفت با کمک مردم عراق نوشته «هر وقت یادت رفت که عزیزانمون تو جنگ با کدوم کشور از دست رفتن، اونوقت رگ غیرت این مرد رو میفهمی». او نگفته کدام عزیز را در جنگ از دست داده و لازم هم ندیده یادآور شود بمبهای شیمیایی رژیم جنایتکار صدام را همین آلمانیها تامین کردند.
- جماعتِ گرفتار وارونگی شخصیت، به آمریکا که میرسند، خیانت و جنایتهای نو به نو را میپوشانند و میخواهند به هر قیمت (یکطرفه) تنشزدایی کنند. اما همین سالها که روابط استراتژیک ما و عراق به ثمر نشسته و منافع سیاسی، امنیتی و اقتصادی گسترده به همراه آورده، جنگ هشتساله را به رخ میکشند و غُر میزنند که چرا ما باید به خاطر آنها کشته بدهیم یا چرا باید آنها به خاک ما بیایند! لا به لایش هم، خباثتی بالاتر از امثال بیبیسی را به ثبت میرسانند و در حالی که بیبیسی اذعان میکند نیروهای بسیج مردمی عراق برای کمک به سیلزدگان ایرانی آمدهاند، خبرگزاری ایسنا (دارای بودجه از بیتالمال) مدعی میشود دلیل ورود یگان مهندسی حشدالشعبی «مقابله با جاری شدن سیل به سمت عراق» است! آیا اینها با رژیم سعودی و آمریکا و اسرائیل نسبتی دارند که نیروهای مبارز با صدام را یکی میکنند و نمیگویند همین معارضین، در جنگ با صدام در کنار رزمندگان ایرانی بودند و هزاران شهید تقدیم کردند؟!
- همراهی و حمایت دولت عراق و نیروهای مردمی آن با ملت ایران در مصاف تحریم و سیل را با بدعهدی برخی دولتهای غربی مقایسه کنید. در حالی که اروپاییها تجارت با ایران را به حداقل کاهش دادهاند، عراق به کانال مهم مهار و تخلیه فشار اقتصادی دشمن تبدیل شده است. در مقابل، سخنگوی مسئول سیاست خارجی اروپا در ادامه پشتهماندازی ۱۱ ماهه اروپا ادعا میکند «راهاندازی کانال اینستکس زمان میبرد» و وزیر خارجه بی سر و پای فرانسه میگوید «ما قبل از آمریکا، سپاه پاسداران ایران را تحریم کردهایم». سفیر فرانسه در واشنگتن هم ضمن نقض متن صریح برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ ادعا میکند «ایران بعد از انقضای برجام مجاز به غنیسازی اورانیوم نخواهد بود». آیا روی دیوار چنین طرفهای بدعهدی میتوان یادگاری نوشت؟