کانکس نشینی در تهران، سایه تردید در سایتهای همسریابی، بازار متشکل ارز به بنبست خورد؟ چرا فرانسه دلواپستر است؟ تکثیر اوباش در جامعه مدرن، تور را با گرانی کنترل کردند، هجوم تحریمها به قله بی دفاع محیط زیست، اینستکس بازی اروپا ادامه دارد، بالا رفتن پرچم شکست امارات در یمن، گرایش سهامداران در ثلث دوم، سناریوی ۱۴۰۰ با مهره پرابهام و واکنشها به سریال گاندو، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه نوزدهم تیرماه در حالی چاپ و منتشر شدند که حضور مشاور مکرون در تهران و راهکار فرانسه برای خروج از بن بست برجام از یک سو و پذیرفتن شکست در یمن توسط امارات، حمله شدید ترامپ به می و سفیر انگلیس در آمریکا و ادامه یادداشتها و گزارشهایی درباره واکنشها به سریال جاسوسی گاندو در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
علی مطهری: «گاندو» عملکرد نظام را زیر سؤال برد
علی مطهری، نماینده تهران در مجلس طی یادداشتی کوتاه که در شماره امروز ایران منتشر شده درباره سریال گاندو نوشت: سریال «گاندو» بیشتر تخیلی بود تا واقعی؛ این سریال بر اساس پروژه نفوذ ساخته شده بود، در حالی که احتمال نفوذ در دولت پنهان به دلیل قدرت برتر آن بیشتر است. امریکا، انگلیس و اسرائیل که معمولاً مبدأ ارسال نفوذی یا جاسوس هستند میدانند که معمولاً دولتها در ایران قدرت تعیین کننده نیستند و قدرت تأثیرگذار در جای دیگری است؛ لذا احتمال نفوذ در نهادهای حکومتی و نیروهای مسلح بیشتر از احتمال نفوذ و جاسوسی در دولت است.
سریال «گاندو» در واقع رهبری را هم زیر سؤال برده است، چون این گونه تصمیمات و آزادی این گونه افراد بدون اطلاع ایشان انجام نمیشود. اگر آزاد شدن جیسون رضائیان آن گونه که سریال بر آن تأکید دارد صرفاً برای دریافت پولهای بلوکه شده بوده است، پس تکلیف مجازات جاسوس چه میشود؟ و اگر از اول برای معامله بازداشت شده بوده قبح بیشتری دارد و با اصول اخلاقی اسلام سازگار نیست.
این سریال غیر از اینکه عملکرد نظام را زیر سؤال برد، با توجه به اینکه اختلاف میان بخشهای نظام ایجاد کرده پخش آن در شرایط امروز صلاح نبود، چرا که امروز باید صدای واحد از کشور شنیده شود. من این اقدامات را افراطی و دنباله اقدامات کسانی میدانم که مصمم بودند برجام اجرا نشود و آنقدر کارشکنی کردند تا به هدفشان رسیدند و زمینه خروج ترامپ از برجام فراهم شد. اگر آن بخش از نظام مصمم به اجرای برجام بود، امروز سرنوشت کشور چیز دیگری بود. امروز هم این افراد به جای آنکه رفتارشان را تغییر دهند همان راه را ادامه میدهند و توجهی به منافع ملی و آرمانهای انقلاب ندارند.
ترامپ شناسی به زبان ساده!
جعفر گلابی، روزنامه نگار طی یادداشتی که در ستون یادداشت روز روزنامه آرمان امروز منتشر شده، نوشت: معاملــه قرن کــه رئیس جمهور آمریکا برای حل مسأله فلسطین ارائه داده اســت و تبلیغات زیادی روی آن کــرد و تقریبا یک ســالی، چون گوهر یکدانه و پریروی مستور، رونمایی اش نکرد و همه را در انتظار گذاشت... یکی از بهترین معیارها برای رفتار شناسی آقای ترامپ و تشخیص ذهنیتها و ملاکها و ارزشهای اوست. ظاهرا طرح مذکور چیزی جز دادن ۵۰ میلیارد دلار به فلسطینیان در قبال بیخیال شدنشان نسبت به سرزمینهای از دست رفته نیست!
بعید به نظر میرســد که آقای ترامپ این طرح را برای اجرا نشدن داده یا خیال مقبول نشــدنش را کرده باشــد. وی احتمالا با جدیت تمام تصور میکند که پس از ۷۰ سال منازعه فلسطین، رئیس جمهوری خواهد بود که با سر پنجه تدبیر خود راه حلی آسان و قاطع ارائه داده و طرفین هم از آن مشعوف و بهرهمند خواهند شد و یکی از چالشهای مهم جهان برای همیشه از بیــن خواهد رفت.
موضــوع این مقال در مــورد تاریخ فلسطین و ابعاد گسترده و عمیق و پر مناقشه آن نیست، در اینجا نمیخواهیم ماجرای معامله قرن و امکان موفقیت یا عدم موفقیتش را مورد بررسی و پرسش قرار دهیم، لازم به نظر نمیرسد که بازخوردها و واکنشهای مختلف و اغلب سرد نسبت به آن را برشمریم، نکته اصلی این است که چرا شخصی در حد رئیس جمهور آمریکا چنین طرحی را میدهد و هرکس را میتواند به صف میکند تا اســتقبال کنند و از راه حل مشعشعش به وجد آیند؟
به نظر میرسد در قاموس آقای ترامپ پول و ثروت از مقام یک ابزار مهم در معادلات رایج سیاســی و حتی مناقشات تاریخی بسیار بالاتر است وچون اکسیری بی همتا حلال همه مشکلات و معظلات و جدالهــا و درگیریها عمل میکننــد و خداگونه قدرت کن فیکون دارنــد. او واقعا و صادقانه تصوری از ارزش خاک و وطن و میهن ندارد.
واقعا برایش قابل فهم نیســت اگر فلســطینیان ۵۰ میلیارد را پس زنند و به جای آن طالب سرزمینهای اشغالی شوند و برای رجعت به امالک خود و رهایی از آوارگی بیش از نیم قرن همچنان به مبارزه پر مشقت خود ادامه دهند. آقای ترامپ با همین ذهنیت و باور از برجام خارج شد و به مصاف ایران آمد و انتظار داشت ظرف چند ماه در تهران حضور بهم رساند و جشن تغییر رژیم را بگیرد.
آنچه در عمل از او مشاهده میکنیم، محصول معادلاتی کاملا ساده با جوابهایی کاملا مشخص است؛ به زعم رئیس کاخ سفید با فشارهای حداکثری وضعیت ایران رو به وخامت میرود و ایرانیان که نانی برای خوردن نخواهند یافت سر به شورش برمی دارند یا حکومت را سرنگون میکنند یا جمهوری اسلامی را وادار میکنند که برای نجات از مشکلات اقتصادی تسلیم آمریکا شود و همه شرایط ۱۲ گانه اش را بپذیرد! در این میان نقش ملت ایران و آگاهی اش مغفول میافتد! ظاهرا در ذهنیت رئیس جمهور آمریکا بیش از حد معمول سیاستمداران عالم واقعا تعریفی از آرمانگرایی، مقاومت، تحمل شداید، وطندوستی و تعلق خاطر به ارزشهای غیرمادی وجود ندارد.
به نظرم اگر آقای ترامپ در مقابل یکی از شهیدان ما قرار گیرد از تحیر بترسد وتعادل از دست بدهد و بداند با چه بزرگمردان و اسوههای بینظیری روبهرو شده! ایران با چنین مردی روبه روست و هنوز فاصله زیادی وجود دارد تا جبر روزگار به وی تفهیم کند که در این دنیای پیچیده و هزارتو غیر از پول و ثروت و لذت و قدرت چیزهای دیگری هم وجود دارد. اما هزینه این تفهیم مهم است که نباید از طرف ملت ایران پرداخت شود. اینکه گفته شده است ما باید صبر استراتژیک داشته باشیم سخن صوابی است، هستی و چرخ برندهاش برای خیره سران و متکبران و جاهالن درسهای بسیار دارد. کودکان چموش گریزان از مدرسه یا ناچار باز میگردند و پیش استاد زانو میزنند یا عاقبتی بد و فرجامی شوم پیدا می کنند. عاقالن و خردمندان و دنیادیدگان شکیبایی پیشه میکنند تا جهانیان یکی پس از دیگری از نهاد مغشوش و غیرواقعی، چون ترامپی آگاهی یابند و وجود مضرشان برای نظم حداقلی دنیا بیش از پیش آشکار شود. صبر و ایستادگی و احتیاط و تدبیر در برابر زنگی مست نشانه ترس و درجا زدن نیست، نشانه تجربه و آشنایی به تاریخ و شناخت کافی از پیچ و خم دنیای پرغوغاست. یک ملت سرزنده به آینده و ماندن میاندیشد وخویش را در بازیهای مقطعی گم نمیکند.
کیهان: چه کسانی و چرا به گاندو حمله میکنند؟
جعفر بلوری در بخشی از یادداشت روز روزنامه کیهان با عنوان چه کسانی و چرا به گاندو حمله میکنند، نوشت: سریال گاندو، تجزیه و تحلیل «بازخورد»های نقشه راه دولت در این ۶ سال و اندی بود. به دنبال یافتن پاسخ این سؤالهای مهم همه ما ایرانیها بود که، «چرا وضعیت این طور شد؟»؛ «چرا از مذاکره با غرب و برجام آبی برای مردم گرم نشد؟» و اصلا «چرا ما ۴۰ سال است که مرگ بر آمریکا میگوییم؟». خلاصه اینکه، این سریال به اندازه خود موفق بود و توانست لااقل به یکی از دلایل مهم به وجود آمدن «وضعیت موجود» بپردازد. اما چه کسانی و چرا به «گاندو» حمله میکنند؟
دو طیف به این سریال حمله کردند. یکی ضدانقلاب خارجنشین که، تکلیف آنها معلوم است و ارزش بررسی را ندارد. طیف دوم، اما از داخل همین مملکت بود! از طیف اصلاحطلب بگیر تا برخی جریانهای سیاسی و رسانهای نزدیک به دولت. شاید برای رسانهای جماعت کمی عجیب باشد اما، یکی از روزنامههای مدعی اصلاحات، در شماره دیروز خود ۶ مطلب علیه این سریال رفته بود! مثل یک «پرونده ویژه»!
تقریبا تمام کسانی هم که گاندو، جیغشان را درآورده، در یک چیز مشترکند. همه آنها به شکلی در به وجود آمدن وضعیت موجود، نقش دارند و مقصر وضع موجودند.
حملات به «گاندو» هم، از زاویههای مختلف و بهاشکال گوناگون صورت میگیرند. برخی تلاش میکنند، ضعفهای فنی را شناسایی و با برجستهسازی و درشتنمایی آن، «زیرآب» کل سریال را بزنند. برخی با حملات حساب شده، اما عصبی، بازیگران این فیلم را آماج اهانت قرار داده و بعضا حتی تهدیدشان میکنند، برخی این داستان را از اساس «کذب» خوانده و برای اثبات آن، مثل خبرگزاری رسمی دولت از قول نویسنده سریال، اخبار «کذب» منتشر میکنند. برخی نیز تلاش میکنند با روش غیر حرفهای «مشابهتسازی» از تاثیرگذاری این سریال بکاهند.
اما دلایل این همه جیغ و حمله؛ یکی همانی است که بالا اشاره شد. تقریبا همه آنها به شکلی و به اندازه خود، در به وجود آمدن این وضع، مقصرند و باید پاسخگو باشند. منتها بهترین پاسخ را حمله میبینند! اما مهمترین علت این حملات کنترل نشده و عصبی شاید، وحشت از ادامه این روند فلیمسازی باشد. لااقل بخشی از آنها میدانند، در این ۶ سال چه دسته گلی به آب دادهاند. ممکن است، «گاندو ۱» نوک کوه یخ باشد! در این سالها، کم جاسوس نگرفتیم، این طیف هم کم به شکارچیان جاسوس حمله نکردند. نگرانی از ساخت گاندوی ۲، ۳ و... میتواند علت اصلی این همه خشم و نگرانی و وحشت باشد وگرنه، اگر این سریال به لحاظ فنی ضعیف بود یا به قول آن یکی روزنامه زنجیرهای، صدا و سیما با ساخت و پخش چنین سریالهایی تیشه به ریشه خود میزند، آنها باید خیلی هم خوشحال باشند. مگر یکی از کارویژههای تعریفشدهشان، سوتی گرفتن از تلویزیون برای کاستن از مخاطبان آن نیست؟ راستی اگر صدا و سیما مخاطب ندارد، چرا این همه از پخش این سریال، عصبانیاند؟ این سریال اگر فقط یک خوبی داشت این بود که نشان داد، کسانی که میگویند صدا و سیما مخاطب ندارد دروغ میگویند.
یک دلیل مهم دیگر برای این همه نگرانی میتواند این باشد که آنها- به هر دلیلی- قصد تغییر نقشه راه را ندارند و به بازخوردها هم اهمیتی نمیدهند و قصد تکرار مذاکرات خسارتبار برجام را دارند. شاهد این ادعا، عقبنشینی «میلیمتری» ما از تعهدات برجامیمان در مقابل عقبنشینی «کامل» آنها از اجرای تعهداتشان است و همینطور، اظهاراتِ حماسی، اما خالی از عملِ برخی مسئولین دولتی علیه اروپا پس از پایان هر گام ضربالاجل است که به نظر میرسد، صرفا برای بستن دهان منتقدان است که با صدای بلند رسانهای میشود.