به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه ۲۶ تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که مطرح شدن خبر پذیرش اعمال ماده ۴۷۷ درباره سه متهم محکوم به اعدام آبانماه و تیترهایی همچون انتظار از قاضیالقضات (شرق) و دست نگه دارید (اعتماد)، در کنار خبرهای دیگری از جمله تقاضای مشکوک برای دلار و انتشار ۵۰ هزار میلیارد تومان اوراق ودیعه روی میز شورای پول و اعتبار در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
تصویب کلیات طرح مالیات بر خانهها خالی و بررسی تاثیر آن در بازار مسکن و اجاره در کنار ویژه نوشتههایی درباره درگذشت وزیر اسبق کار مرحوم ابوالقاسم سرحدی زاده در تعدادی از روزنامهها به چشم میخورد.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
مسعود پیرهادی، مدیرمسئول روزنامه رسالت در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان کرهگیری کُرهایها از آب گلآلود تحریم نوشت: از داخل آب گلآلود تحریم، ماهی گرفتن را همه بلدند، ولی از خود آن آب، کره گرفتن کار کرهایهاست؛ همانها که تا زانو جلوی مردم کشورشان خم میشوند، اما حالا چندین میلیارد دلار پول بیزبان مردم ایران را بلوکه کردهاند. هم خوشرقصی برای ارباب آمریکایی آنهاست و هم به نفع اقتصاد خودشان عمل میکنند. اما چاره چیست؟
دراینباره گفتنیهایی هست: یک: رهبر حکیم انقلاب، ۲۸ آبان ۹۸ در دیدار جمعی از تولیدکنندگان، کارآفرینان و فعالان اقتصادی، تصور پایان تحریمها دریکی دو سال آینده را خیال باطل خواندند و افزودند: با شناختی که از مسائل جبهه استکبار داریم، تحریمها حالا حالاها وجود دارد، بنابراین برای نجات اقتصاد کشور نباید منتظر پایان تحریمها و بودن یا نبودن فلان شخص یا اقدام فلان کشور بود. ایشان افزودند: البته دور زدن تحریمها بهعنوان یک تاکتیک خیلی خوب است، اما کار و راهبرد اساسی را باید بر مصونسازی کشور از آسیب تحریمها متمرکز کرد.
دو: اروپاییهای مثلا باقیمانده در برجام که ادعای استقلال و ابرقدرتی برای خود دارند وقتی چشمغره آمریکا را میبینند، عنان از کف میدهند و زیر میز میزنند؛ حالا چه رسد به کرهای که ابایی از انتساب به آمریکا ندارد و پایگاههای نظامی ایالاتمتحده در خاک کره با هزاران نیرو سالانه بیش از یک میلیارد دلار خرج روی دست کرهایها میگذارد.
آمریکا در ابتدای امر از سئول خواسته بود تا مبلغ ۱.۳ میلیارد دلار در هرسال بابت حضور نیروهای آمریکایی بپردازد که افزایش ۵۰ درصدی نسبت به سال گذشته میلادی داشته است و درنهایت سئول با پذیرش افزایش ۱۳ درصدی، این پیشنهاد را از سوی آمریکا پذیرفت!
سه: مادامیکه دشمن یا حتی رقیب و چهبسا شریک تجاری احساس کند، از موضع ضعف وارد مذاکره یا معامله میشویم این گرفتاریها طبیعی است. هزینه و فایده کردن تجاری و اقتصادی و گاه سیاسی و دیپلماتیک باعث میشود، کرهایها با قلدری، حداقل هفت میلیارد دلار پول متعلق به ایران را نزد خود نگهدارند و ما بهجای واکنش قاطع و پشیمان کننده به محکوم کردن این اقدام بپردازیم! علیرغم اینکه فروشنده باید دنبال خریدار بدود؛ خصوصا وقتی کالای آن فروشنده مشابه دارد، اما متأسفانه ماجرا در ایران، وارونه است و ما برای جلب رضایت فروشندگان، سرودست میشکنیم.
چهار: تقویت تولید داخل، نگاه به ظرفیتهای درونی و منابع انسانی ماهر و بادانش، ظرف چند سال میتواند جای فروشنده و خریدار را عوض کند، منابع ایران در زیر و روی زمین، قابل قیاس با هیچ کشوری نیست و اتفاقاتی از جنس کره باعزت ایرانی سازگاری ندارد فلذا در این راستا لازم است دستگاه دیپلماسی و حتی قوه مقننه هر چه سریعتر دستور اقدام متقابل را صادر کنند. ایکاش آنقدر که مقابل مردم خودمان با جسارت و گردن افراشته حرف میزنیم مقابل آمریکا و انگلیس و این شبهجزیره کره موضع میگرفتیم.
حیدر مستخدمین حسینی اقتصاددان در بخشی از یادداشت امروز خود با عنوان پارکینگ حبس نقدینگی در جهان صنعت نوشت: در ابتدای دولت تدبیر و امید، تمام سپردههای مدتدار و چندساله، به سپردههای حداکثر یک ساله موکول شد که نشان میداد دولت و بانک مرکزی صراحتا اعلام میدارند که شرایط برای سپردهگذاری بلندمدت در بانکها با اطمینان کافی همراه نیست. اما بانک مرکزی به تازگی با تعیین سقفهای جدید سپرده بانکی نشان داد که سیاست کاهش نرخ سود در ابتدای سال جاری موثر نبوده و باعث عدم تعادل در بازار پول شده است. از همین رو بانک مرکزی برنامههای افزایش نرخ سود سپردههای بانکی و همچنین انتشار ۵۰ هزار میلیارد تومان اوراق مالی را در دستور کار قرار داده است.
هرچند بانک مرکزی قصد اصلاح سیاستهای اشتباه گذشتهاش را دارد، اما بدیهی است که افزایش یک درصدی نرخ سود یک ساله بانکی نمیتواند موثر واقع شود و نمیتواند محل قابل اعتمادی برای پارک کردن نقدینگی باشد. نیاز امروز اقتصاد ایران این است که تحرک نقدینگی در بازارهای مختلف کاهش یابد و در پارکینگ مطمئنی نگهداری شود تا بتواند جامعه را به آرامش نسبی برساند. در غیر این صورت نقدینگی قادر خواهد بود در بین بازارهای مختلف مالی گردش کند و همه انواع بازارها را متلاطم و از تعادل خارج سازد. در عین حال اوراق ودیعه نیز زمانی میتواند ابزار مناسبی در جهت کنترل نقدینگی باشد که نرخ سود مناسب و جذابی داشته باشد و بتواند با بازار سرمایه به رقابت بپردازد.
زمانی که دولت و بانک مرکزی دست به تبلیغات گسترده خود برای هدایت نقدینگی به سمت بازار سرمایه زدند و افراد مختلف دولتی را برای اجرای این ماموریت به کار گرفتند، بازدهی کوتاهمدت در بازار سرمایه به ۳۰۰ تا ۵۰۰ رسید. بازدهی خیرهکننده بازار سرمایه تنها ظرف چند ماه در دیگر بازارهای موازی نیز هویدا شد به طوری که بازار ارز، طلا، خودرو و مسکن نیز دچار التهابات قیمتی شدند تا بتوانند رشدی معادل رشد بازار سرمایه کسب کنند. به این ترتیب دولت در این زمینه دچار اشتباه فاحشی شد و این انتظار را ایجاد کرد که یک بازار با بازدهی بلندمدت، بازدهی نجومی و چشمگیری را در کوتاهمدت ایجاد میکند. این در حالی است که افزایش یک درصدی نرخ سود سپرده زمانی میتواند نقدینگی را کاهش دهد که شاخص بازار سرمایه ریزش کند و موجب شود بازارهای موازی در وضعیتی نزدیک به هم فعالیت داشته باشند.
بنابراین اگر دولت و بانک مرکزی بخواهند در کنترل نقدینگی به موفقیت برسند، لازم است پارکینگ مناسبی برای هدایت و نگهداری نقدینگی تدارک ببینند تا مانع از ایجاد التهاب در سایر بازارهای اقتصادی شود. بازار پول اگرچه پارکینگ مطمئنی برای حبس نقدینگی است، اما عملکرد موفق آن منوط به تصحیح نرخ سود بانکی و کاهش فاصله آن با نرخ تورم است؛ بنابراین نرخ اعلامی، نرخی با بازدهی بالا باشد، میتواند در جهت کاهش نقدینگی عمل کند در غیر این صورت دیگر بازارها از جمله بازار سرمایه را همچنان دچار التهاب خواهد کرد و سیاست کنترل نقدینگی را با شکست مواجه میسازد.
مصطفی درایتی طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه اعتماد با عنوان نمک نپاشیم، التیام ببخشیم نوشت: صدا و پیام جامعه را باید شنید. نباید همواره با نادیده و نشنیده گرفتن این نارضایتیها، زمینه تشدید آنها را ایجاد کرد. اگر حاکمیت میخواهد شرایطی را مدیریت کند، نمیتواند بدون درنظر گرفتن بازه زمانی و خصوصیات و ویژگیهای آن برهه دست به اقدام بزند. در جریان هر حرکت اعتراضی هم که رخ میدهد نباید آن را به سرعت به بالاترین جرم موجود وصل کرد و در نهایت با سنگینترین اتهام مجازات کرد. چرا که در اثر تداوم این رفتار حتما با حوادثی روبهرو خواهیم بود که برای مردم و حاکمیت پرهزینهتر خواهدبود. کما اینکه در هر کجای دنیا هر چقدر راه بازتر بوده و صدای اعتراض شنیده شده، امکان مدیریت آن روانتر و راحتتر بوده است اما زمانی که همه راهها بسته باشد و به جای اینکه مردم به صورت طبیعی اعتراض خود را به گوش مدیران برسانند، نارضایتیها را به شکل و شمایلی بروز میدهند که در مجموع هزینههای سنگینی برای کشور به همراه خواهد داشت.
نباید فراموش کرد که مردم در شرایط سختی به سر میبرند و با گرفتاریها و مشکلات بغرنج زندگی دست به گریبان هستند. نباید بگذاریم اعتراضهای طبیعی به سرعت جنبه امنیتی پیدا کند. شاید برخی تصور کنند در این شرایط هر چه شدت عمل بیشتری نشان دهند، سدی برای جلوگیری از تداوم اعتراض درست خواهند کرد، اما در عمل همیشه شدت عمل جلوی اعتراض را نگرفته بلکه شدت آن را بیشتر و پرهزینهتر کرده است. چرا که وقتی برای اتفاقی معمول شدت عمل نشان دهیم باید منتظر اتفاقات شدیدتر و غیرمنتظره باشیم.
علاوه بر مسائل مذکور در ماجرای صدور و تایید حکم اعدام برای برخی معترضان آبان ۹۸ باید به دو موضوع توجه کرد. اول اینکه وقتی مردم به امان آمده، فرصتی پیدا کرده و اعتراض میکنند طبیعی است که در این میان حوادث تلخی نیز به صورت معمول پیش میآید. بنابراین نباید به سرعت این جرایم و حوادث را امنیتی و سیاسی کرد. ضمن اینکه گفته میشود در جریان این حوادث قتل نفسی صورت نگرفته است. از سویی در این پروندههای مربوط به معترضان آبان ۹۸ همهچیز مکنون و ناشناخته و بدون اطلاعرسانی دقیق دستگاه قضا و بدون دادگاههای علنی پیش رفته است. بنابراین افکار عمومی چه در ایران و چه جهان که نسبت به حکم اعدام اعتراض دارند، قطعا توجیه نشدهاند که چرا باید به این معترضان حکم اعدام داد. کمااینکه در این مورد برخوردهای سخت و متصلب نه تنها افکار عمومی را قانع نمیکند بلکه حساسیتها را افزایش میدهد چرا که مردم معترضند که چرا حکم با جرم منطبق نیست. بنابراین اگر جایی نیازمند به کارگیری رأفت اسلامی باشیم دقیقا همین جا است تا حاکمیت به مردم نشان دهد سر ستیز با مردم ندارد و مردم را دشمن تلقی نمیکند. بنابراین در این موارد قطعا گذشت اثربخشتر از شدت عمل است.
حساسیت امروز مردم و جامعه هم به همین تصلب در مواجهه با نارضایتیهای اجتماعی بازمیگردد که برای افکار عمومی قابل قبول نیست. اگر نمک به زخم مردم بپاشیم آنها را به استیصال برسانیم تبعات سنگین و سختی خواهد داشت. باید با عقل و تدبیر و حکمت این موج اجتماعی را مدیریت کرد و صدای مطالبات مردم را شنید که میگویند تنبیه و مجازات در نظر گرفته شده با جرم همخوانی ندارد.