در حالی که تا پیش از این پناهندگی خبرنگاران اجتماعی و سیاسی باب بود و بسیاری از این گروه خبرنگاران به کشورهای اروپایی و آمریکایی پناهنده شده و یا تحت عنوان اقامت، ماندگار میشدند، دور تازهای از جذب خبرنگاران به راه افتاده که برای نخستین بار حوزه ورزش را نیز در بر گرفته و نگرانیهایی را از این بابت رقم زده است.
به گزارش خبرنگار ورزشی "تابناک"؛ در سالهای اخیر با راهاندازی و توسعه وبسایتها و شبکههای تلویزیونی و رادیویی فارسیزبان در اروپا و آمریکا که مواضعی بر علیه ایران را به عنوان سیاست قالب خبری در دستور کار قرار داده بودند، برخی از خبرنگاران و گزارشگران داخلی با سفر به شکل قانونی یا غیرقانونی درخواستهای تحت عنوان اقامت یا پناهندگی به کشورهای اروپایی داده و عموماً در مشاغل خود در این شبکهها به فعالیت پرداختهاند.
انگلیس، فرانسه، آلمان، هلند، سوئد، کانادا، رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا عمده کشورهایی هستند که به واسطه سرمایهگذاری مالی و سیاسی منجر شده به پوشش فارسی اخبار، بستر آمادهای برای پذیرش پناهندگان خارجی محسوب شده و بخش قابل توجهی از خبرنگاران سیاسی و اجتماعی ایران هماکنون در این کشورها مستقر هستند و حتی برخی از ایشان به جای رسانههای فارسی، در رسانههای مطرح انگلیسیزبان به عنوان گزارشگران حوزه خاورمیانه فعالیت دارند.
اما با گسترش موج هزینه کردن برای رسانههای گروهی که مسائل ایران را هدف قرار دادهاند، جذب خبرنگاران ایرانی منتقد تسهیل یافته و حتی با برقراری تماس با برخی از ایشان درخواست همکاری به چهرههایی که مطلوب نظر اهالی رسانه میباشد، داده شده که در این میان BBC فارسی سهم عمدهای از جذب این خبرنگاران را در این اواخر به خود اختصاص داده است و تلاش کرده نیروهایی که به لحاظ فنی از توانمندی قابل قبولی برخوردارند در صورت قبولی در تستهای معمول این شبکه به عنوان کارشناس و مجری جذب کند.
در این میان اما یک اتفاق جالب به وقوع پیوست و آن جذب خبرنگاران حوزههای تخصصی توسط این رسانهها بود که خبرنگاران حوزههای فرهنگی و هنری یکی از این بخشها بوده و البته از این بخش پراهمیتتر ورزش بوده که پناهندگی برخی چهرههای شاخص حوزه خبر را در مدت زمانی نه چندان طولانی به خود دیده و موجی به راه انداخته که پایانی برای آن نمیتوان متصور شد.
محمد شادابی خبرنگار حوزه والیبال خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) نخستین کسی بود که با چنین شرایطی مواجه شد. این خبرنگار ورزشی ایسنا که گفته میشود موضوع سفرش با تیم ملی والیبال بزرگسالان به ژاپن مطرح بود، به دلایل نامشخص به عنوان خبرنگار همراه کاروان والیبال نوجوانان ایران ویزای سفر به ایتالیا را اخذ کرد اما قدری زودتر از نوجوانان ملیپوش کشورمان و و در اواخر مرداد راهی ایتالیا شد.
پس از آنکه پرواز تیم ملی ایران به ایتالیا به زمین نشست و مسافران ایران راهی هتل شدند، مسئولان فدراسیون درصدد تماس با شادابی برآمده و حتی بر اساس شنیدهها برای وی اتاق نیز رزرو کرده بودند اما این والیبالنویس به کاروان ایران نمیپیوندد و پس از بازگشت کاروان والیبال نوجوانان کشورمان به ایران خبری از وی نشد.
بعد از پایان مهلت ویزای بیست و یک روزه، خبرهایی از حضورش در اتریش به گوش میرسد. البته این خبرنگار رسماً در هیچ رسانهای اعلام پناهندگی نکرده و مشخص نیست درخواست اقامت یا پناهندگی به کشور اروپایی داده باشد و شاید به همین دلیل باشد که برخی مدعی میشود، او کسالت دارد و پس از رفع کسالت به ایران باز میگردد؛ کسالتی که حدود چهل روز از آن میگذرد!
پس از والیبال، نوبت به کشتی رسید تا شاهد پناهندگی رسمی یک خبرنگار ورزشی باشد که علیرغم ادعای این خبرنگار برنامه قبلی برای پناهندگیاش طراحی کرده بوده و به یک باره به اخذ تصمیم برای پناهندگی نزده است. برای شناخت مهدی رستمپور مجری و کارشناس کشتی و وزنهبرداری صدا و سیما و خبرنگار روزنامه خبر ورزشی باید قدری به عقب و پس از بازیهای المپیک پکن بازگشت.
مسئولان فدراسیون کشتی همچون تعداد دیگری از روسای فدراسیونها به تلویزیون دعوت شدند تا محاکمه شوند و ژست موقت نقادی رسانه ملی به اوضاع ورزش پس از ناکامی المپیک دیدنی باشد. مسئولان فدراسیون در آن برنامه که با مجریگری جواد خیابانی همراه بود، متوجه پرسشهای کارشناسی جواد خیابانی شد که تنها یک کشتینویس مطلع میتوانست این چنین به توالی بیان کند و اهالی کشتی را گوشه رینگ بکشاند تا سيمخواه که عصباني شده بود، بگوید: مگر آقاي مهدي رستم پور(کارشناس آن برنامه) چند ساله است که درباره کشتي سخن ميگويد؟ ايشان تا چند سال پيش، عکس کشتيگيرها را جمع ميکرده است.
و بلافاصله جواد خياباني پاسخ دهد: آقاي سيمخواه، شما «مارتين اسکورسيزي» کارگردان معروف آمريکايي را ميشناسيد؟ ايشان هم عکس ستارگان سينما را جمعآوري ميکرد، اما امروز از بزرگان سينماي دنياست. ضمناً مگر در دانش مهدي رستم پور ترديدي است؟!
آن برنامههای انتقادی صدا و سیما با آن ادبیات و محتوا طبق پیشبینیها چندان ادامه نیافت و پس از ان برنامه یزدانی خرم مجدداً دعوت شد که از نقدهای پیشین تنها رگهای در برنامه جدید دیده شد و این اتفاق ادامه یافت تا دیگر کسی رستمپور را بر پرده تلویزیون مشاهده نکرد و او همچون برخی مجریان راهی بخش ورزشی رادیو و همچنین شبکه جهانی جام جم شود که در مقایسه به جایگاه گذشتهاش ناامید کننده بود.
در این اوضاع مجله دنیای کشتی که با مدیریتش اداره میشد نیز دیگر به دلیل مشکلات مالی منتشر نمیشد و او در رسانههای مکتوب آخرین پناهگاهش روزنامه خبر ورزشی بود که علیالظاهر با تغییر مدیریت محتوای این روزنامه قصد ماندن در آن را نیز نداشته است. او اما با برنامه عمل کرد و با تغییر ادبیاتش از انتقاد به تعریف روی آورد و خود را به مجموعه فدراسیون کشتی و رئیس این فدراسیون نزدیک کرد تا در اندک زمانی عضو کمیته رسانههای فدراسیون کشتی شود.
پس از این، وقت رفتن او فرا رسید و چهرهای که تصور میشد به واسطه نقادیاش تا مدتها در کشتی جای نداشته باشد، با این تغییر لحن مسافر دانمارک شد و همراه تیمهای ملی کشتی به کنارههای تشکهای پیکارهای قهرمانی جهان 2009 رفت. او که علیالظاهر با معرفینامه خبر ورزشی به فدراسیون کشتی و تایید این فدراسیون و معرفی به سفارت دانمارک ویزایش را دریافت کرده بود ماموریتش را انجام میدهد و گزارشهایی را از این مسابقات ارسال میکند اما بنابر شهادت برخی حاضرین در حول و حوش این مسابقات با پیشنهاد یکی از مجریان BBC و فرصتهای شغلی مشابه با ارقام سه هزار و پانصد پوندی و چند هزار یورویی روبرو میشود.
اینچنین بود که این گزارشگر ورزشی ناپدید میشود و در تماس با برخی دوستانش از پناهندگی در این کشور خبر میدهد تا برخی همکارانش با ادعای چند صد دلار بدهی از او، در رفتاری غیر اخلاقی چمدانهای لباسش را در عوض طلبشان برداشتند و همراه سایر کشتیگیران به تهران بازگشتند که این خود انتهای حمایت از هم وطن بود! در بازگشت اما یزدانی خرم پناهندگی وی را تکذیب کرده و مدعی شد وی پس از اقامت در آنجا و ملاقات دوستانش با توجه به اینکه همسر دارد، به تهران باز خواهد گشت و این ادعا را حتی در کنفرانس خبری که دوشنبه برگزار شد، تکرار کرد اما همان دیشب مصاحبهای که چندی پیش با وی توسط رادیو فردا گرفته شده بود، پخش شد تا رسماً مهر تکذیب بر گفتههای رئیس فدراسیون کشتی بخورد که عملاً مسئولیت اعزام وی برعهده اوست.
این کارشناس برنامه ورزش از نگاه دو و دایره طلایی ضمن حمله به مواضع ورزشی ایران همچون بحث ارزشی عدم مسابقه ورزشکاران ایران برابر نمایندگان رژیم غاصب اسرائیل، به ناکامیهای ورزش ایران اشاره و سپس با طرح مسائل سیاسی و حمله به برخی بزرگان نظام، به طرح ادعای عدم مشروعیت احمدینژاد به عنوان رئیسجمهور پرداخت که عملاً او را نخستین پناهنده سیاسی ورزشی ایران ساخت.
وی که تاکید میکرد هیچکس از نقشه وی برای پناهندگی خبر نداشته، چرایی پناهندگیاش را متوجه گفتههای اخیر رئیس قوه مجریه کرد که ضرورت مدالآوری در المپیک را دیدگاه اشخاص کوتهفکر خوانده بود و مدعی شد فضای نقادی در ورزش ایران همچون برخی حوزهها دیگر وجود ندارد و از این بابت برای طرح معضلات ورزش ایران در فضای باز رسماً پناهنده شده است!
او که از آلمان با این رادیو فارسیزبان آمریکایی گفت و گو میکرد اما دقیقاً به ارائه درخواست پناهندگی به کشور مدنظرش اشاره نکرده، بحث داشتن نامزد که توسط یزدانی خرم بیان شده بود را رد کرده و عنوان نمود تا زمانی که در ایران بوده نامزد نداشته است(!) و اینچنین بود که رویای بازگشت رستمپور نیز برای مسئولان فدراسیون کشتی نقش بر آب شد و مسابقات قهرمانی جهان آبستن حوادث بدی در کنار عناوین نایبقهرمانی و سومی جهان بود.
رادیو فردا که پیش از پخش گفت و گوی مهدی رستمپور، خبر پناهندگی مهدی حقشمار عضو تیم ملی قایقرانی در جمهوری چک و گفت و گویی با وی را پخش کرد، درصدد القاء چنین مسئلهای بود که این موج در خصوص قهرمانان ورزشی نیز به راه افتاده، حال آنکه در طول سالیان اخیر طی هر سال به طور معمول عمدتاً ورزشکاران ایرانی نه چندان برجسته به تعداد انگشتان یک دست پناهنده میشدهاند و این اتفاق تازهای نیست اما موجی که در خصوص خبرنگاران ورزشی به وقوع پیوسته که قطعاً با تحریک و تشویق رسانههای خارجی همچون اتفاقی که در دانمارک به وقوع پیوسته، روندی تازه است.
این پناهندگیها موجبات رقم خوردن نگرانی وسیع در فدراسیونهای ورزشی شده و باعث گردیده فدراسیونها در هفتهها اخیر برای معرفی خبرنگاران ورزشی به سفارتخانهها جهت اخذ ویزای همراهی با کاروان ورزشیشان یا وثیقههای مالی سنگینی را از خبرنگاران به عنوان ضمانت بازگشت دریافت کنند و یا از اعزام خبرنگار به دلیل ترس از پناهندگیشان، خودداری کرد و پاسپورتشان را به ایشان باز پس دهند.
با این حال خبرهای دریافتی حکایت از آن دارد که در صورت تکرار پناهندگی خبرنگاران در سایر کاروانهای ورزشی که احتمالاً از این پس در اعزام خبرنگاران ورزشی و همراهان با سختگیریهایی مواجه خواهند شد، امکان عدم صدور مجوز اعزام خبرنگار با کاروانهای ورزشی وجود دارد تا این موج بدین شکل فرونشانده شود و پناهندگی خبرنگاران ورزشی با بیان چند مطلب سیاسی در رسانههای اپوزوسیون باب نشود که این اتفاق قطعاً به ضرر ورزش ایران تمام خواهد شد.