مرور روزنامه‌های چهارشنبه، پنجم شهریور؛

نگرانی اصولگرایان از تکرار سرنوشت روحانی و ناطق برای لاریجانی

روابط این روزهای رئیس مجلس نهم با بازیگران گوناگون، فضای سیاسی ایران را با تحلیل‌های خاص روزنامه‌های نزدیک به اصولگرایان همراه ساخته است. سفر معاون وزیر خارجه به عربستان همچنان اصلی‌ترین موضوع برای صفحات سیاسی خارجی روزنامه‌هاست. مشاور رئيس‌‌جمهور نیز توضیح داده‌ چرا به رغم ادعاهای سابق، سازمان مدیریت تاکنون احیا نشده است.
کد خبر: ۴۲۹۵۱۱
|
۰۵ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۱ 27 August 2014
|
20072 بازدید
|
۲
نگرانی اصولگرایان از تکرار سرنوشت روحانی و ناطق برای لاریجانی
روابط این روزهای رئیس مجلس نهم با بازیگران گوناگون، فضای سیاسی ایران را با تحلیل‌های خاص روزنامه‌های نزدیک به اصولگرایان همراه ساخته است. سفر معاون وزیر خارجه به عربستان همچنان اصلی‌ترین موضوع برای صفحات سیاسی خارجی روزنامه‌هاست. مشاور رئيس‌‌جمهور نیز توضیح داده‌ چرا به رغم ادعاهای سابق، سازمان مدیریت تاکنون احیا نشده است.

نگرانی اصولگرایان از تکرار سرنوشت روحانی برای لاریجانی

جوان ضمن ادعای بحران هویت در میان عده‌ای که آن‌ها را تجدید‌نظرطلبان می‌نامد، در مطلبی با تیتر «دیروز به ناطق متوسل شدند‌، امروز لاریجانی» نوشته: «اختلاف افکنی در طیف رقیب» استراتژی که قدمت آن به قرن‌ها قبل باز‌می‌گردد و تنها کاربرد آن به نبردهای نظامی خلاصه نمی‌شد و امروز به فراخور پیشرفت دانش و تکنولوژی و پیچیده‌تر شدن تحولات سیاسی این ابزار کاربردهای دیگر هم پیدا کرده است اما تاریخ مصرف این استراتژی برای یک جریان سیاسی داخلی همچنان اعتبار گذشته را داشته و در شرایط فعلی مهم‌ترین برگ برنده آن‌ها برای تصاحب مراکز عالی قدرت به شمار می‌آید.

صحبت از مهم‌ترین و تکراری‌ترین شگرد جریان رفرمیسم داخلی در طی ۱۷ سال اخیر برای پیروزی بر حریف و در دست گرفتن شریان‌های اصلی قدرت است که طی سه ماه اخیر شکل گویا‌تری به خود گرفته است.

قبل از پرداختن به جزئیات و لایه‌های طرح طیف تجدیدنظرطلب، باید به بیان نکاتی پرداخت که هشداری است برای نیروهای دلسوز و وفادار به انقلاب اسلامی و تلنگری است برای گروه‌هایی که بعد از گذشت پنج سال از شهرآشوب ۸۸ هنوز درک نکرده‌اند که حقیقتاً جماعتی در داخل با طراحی‌های پیچیده بدنبال براندازی نظام هستند، هنوز به این باور نرسیده‌اند که چنددستگی و تفرقه در طیف نیروهای انقلاب حکم جاده صاف کن را برای هواخواهان لیبرالیسم در داخل بازی می‌کند و می‌تواند آن‌ها را به آرزوی دیرینه‌شان که‌‌ همان «بازگشت رسمی به قدرت» است برساند.

در دوازده ‌ماه گذشته، «‌جوان‌» در قالب تحلیل‌های مختلف نوشت: «‌تشدید اختلافات بین فراکسیون اصولگرایان و رهروان ولایت در مجلس نهم» یکی از ترفندهای جریان دوم خرداد برای به چالش کشیدن رقیب و نزدیک شدن به قدرت رسمی است؛ موضوعی که به هیچ عنوان جدی ‌گرفته نشد و امروز بعد از گذشت چند ماه از آن هشدار‌ها جریان مقابل اصولگرایان از یک سو زمینه و تمهیدات «‌زدوخورد بین اصولگرایان» را فراهم ساخته و از سوی دیگری با «برجسته‌سازی این اختلافات» تلاش دارد آن را به گسلی غیر قابل ترمیم در جناح رقیب تبدیل کند.

مانور تبلیغاتی ـ رسانه‌ای روزهای اخیر روزنامه‌های زنجیره‌ای روی اختلافات علی لاریجانی با برخی از نمایندگان اصولگرا در مجلس در موضوعاتی مانند انتخاب عضو شورای نظارت بر سازمان صداوسیما و استیضاح وزیر علوم مصداق بارز گزاره فوق است؛ اختلافاتی که با عملیات روانی یک سال اخیر طیف تجدیدنظرطلب هر روز شکل تازه تری به خود گرفته و می‌رود تا نیروی محرکه‌ای شود برای پیشبرد نقشه‌های طیف دگراندیش در مقابله با انقلاب اسلامی.

عملکرد نامطلوب جریان دوم خرداد طی سال‌های گذشته – که بارز‌ترین آن فتنه سال ۸۸ بود - باعث شد تا «مشروعیت سیاسی» و «‌مقبولیت اجتماعی» این جریان به شدت مورد تردید قرار گیرد و رهبران این جریان را وارد بحرانی عمیق سازد.

در کنار «‌اقدام رسمی برای براندازی نظام‌» مجموعه عوامل دیگری نظیر «‌رویگردانی افکار عمومی از چهره‌های منسوب به این جریان در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری‌»، «‌نبود چهره رأی‌آور برای غلبه بر نامزدهای طیف رقیب در آوردگاه‌های انتخاباتی‌»، «عبور از مبانی دینی و اصول اعتقادی در تریبون‌های عمومی» و «‌مجرمیت بسیاری از تئوریسین‌های وابسته به این جناح در طول سال‌های اخیر» ناخودآگاه چالش‌هایی را پیش روی پدرخوانده‌های دگراندیش قرار داد که امروز باید از آن به عنوان «بحران مطلق سیاسی» یاد کرد.

به عنوان نمونه ضعف و نبود چهره‌های رأی‌آور و مورد قبول مردم در انتخابات سال۹۲ کار را به آنجایی کشاند که رهبران این طیف به اجبار نامزد اختصاصیشان را به نفع نامزد مستقل صحنه انتخابات – روحانی- کنار کشیده و در گام بعد از دولت منتخب سهم‌خواهی را کلید زده و در ‌‌نهایت بتوانند برخی از مهره‌های تحت مدیریت خود را به برخی جایگاه‌های حساس و استراتژیک نفوذ دهند.

البته به مجموع این ضعف‌ها باید «ضعف تئوریک و گفتمان‌سازی‌» این جریان را هم اضافه کرد: ضعفی که چشم اندازی سراسر از یأس و ناامیدی را فراروی هواخواهان لیبرالیسم قرار داده است.

با توجه به آنچه ذکر شد، مانع بزرگ پیش روی جریان تجدیدنظرطلب نه از سمت و سوی نظام یا جناح مقابل بلکه از یک سو به واسطه کارنامه سیاه آن‌ها در طی ۱۷ سال گذشته بوده و از سوی دیگر به رویگردانی جامعه‌ای بر می‌گردد که از توطئه‌های آن‌ها به خوبی آگاهی پیدا کرده است. اما نکته اساسی آن است که یکی از راهکارهایی که می‌تواند تجدیدنظرطلبان را از بن‌بست سیاسی موجود رهایی بخشد «‌ایجاد دودستگی بین طیف رقیب» و در پوشش آن «یار‌گیری از رهبران رأی‌آور اصولگراها‌» است؛ شگردی که در گذشته هم بار‌ها تکرار شده اما امروز با ابعاد تازه‌تری مواجه شده است.

هر چند ماه‌ها قبل نسبت به یارکشی از درون اصولگرا‌ها توسط دوم خردادی‌ها هشدارهای دیگری بیان شده بود اما روز گذشته یکی از روزنامه‌های وابسته به این طیف با درج تی‌تر برجسته‌ای با عنوان «شکل‌گیری ائتلاف نانوشته اصلاح‌طلبان با لاریجانی؟» به صورت رسمی از استراتژی تجدیدنظرطلبان رونمایی کرد. در بخشی از این مطلب می‌خوانیم: «‌دست دوستی اصلاح‌طلبان به سمت لاریجانی دراز خواهد شد؟ آیا این دست به گرمی فشرده می‌شود یا اینکه با نگاهی و تکان سری فدای مصلحت خواهد شد؛ مصلحتی که گویا ظرف چندین سال افراد زیادی از دو طیف میانه‌رو و اصلاحات را کنار گذارده است. چند وقتی است که اصلاح‌طلبان در ائتلافی نانوشته با اصولگرایان میانه‌رو هستند؛ ائتلافی که نه در سال ۹۱ برای نیل به پیروزی در سال ۹۲ بلکه از سال‌هایی آغاز شد‌».

در ادامه این مطلب به صراحت از بحران هویتی دگراندیشان این گونه یاد می‌شود: «‌در عصر خاموش اصولگرایان میانه‌رو و اصلاح‌طلبان آنچه این دو جریان را به هم وصل کرد بزرگانی بودند که خود سال‌های سال از تندروی‌ها آسیب دیده و ضرر کرده بودند اما این ضرر متوجه آن‌ها نبود بلکه نگرانی امثال آیت‌الله ‌هاشمی، ناطق‌نوری و سیدمحمد خاتمی بیش از همه برای جلوگیری از برهم خوردن آرامش کشور بود‌».

یارگیری دوم خرداد از رقیب دیرینه‌شان هر چند ‌در نگاه اول با هدف به تفرقه کشاندن طیف رقیب صورت می‌گیرد اما دقیق شدن در این طراحی می‌تواند ابعاد پنهانی آن را هم آشکار سازد.

۱- هواخواهان لیبرالیسم در داخل با توجه به آنکه رهبران طیف متبوعشان از فقدان ویژگی‌هایی نظیر «توان انسجام بخشی به بدنه جناح دوم خرداد‌»، «‌داشتن استطاعت برای ایجاد همگرایی در بین گروه‌های منسوب به این دسته‌» و «‌تزریق روحیه امید و خودباوری در رأس و بدنه‌» رنج می‌برند به دنبال آن بوده تا پس از سال ۸۴ با رویگردانی از افرادی نظیر خاتمی، موسوی خوئینی‌ها، عبدالله نوری به سمت هاشمی رفسنجانی روی‌آورده تا هم ضعف رهبری خود را جبران کنند و هم با توجه به ویژگی‌های خاص شخصیتی هاشمی ‌ بتوانند بخشی از اهداف خود را به وسیله وی پیش ببرند.

۲- تئوریسین‌های این جناح به خوبی آگاهند که خوردن «برچسب براندازی» بر پیشانی مهره‌های اصلی این جریان و همچنین «نبود توان رأی آوری» در بین وابستگان که بخشی از بحران کنونی را به‌وجود آورده است می‌تواند شکست دیگری در انتخابات آتی را به این طیف تحمیل کرده و پایانی باشد برای حیات سیاسی آن‌ها.

بر همین اساس لازم است شخصیت‌های جایگزینی که عملکرد و مواضع آن‌ها طی سال‌های اخیر بخشی از اهداف دگراندیشان را پوشش داده است مورد حمایت قرار داده و از هم‌اکنون تبلیغات رسانه‌ای خود را برای رأی آوری آن‌ها در انتخابات پیش رو متمرکز کنند.

آن‌ها معتقدند که اکثر نامزدهای مورد حمایت آن‌ها در انتخابات دهم مجلس رد صلاحیت شده و به همین دلیل علی لاریجانی و افراد وابسته به وی می‌توانند اولویت‌های این جناح را در مجلس آتی- درصورتی که نتوانند کرسی‌های قابل توجهی را تصاحب کنند- پیش ببرد.

البته آن طور که رسانه‌های این جناح اصرار دارند یکی از نامزدهای احتمالی ریاست جمهوری سال ۹۶ هم علی لاریجانی بوده و در شرایطی که شورای نگهبان اجازه ورود به نامزدهای منسوب به فتنه‌گران را نخواهد داد علی لاریجانی بهترین گزینه می‌تواند باشد آن هم در شرایطی که آن‌ها تجربه مصادره به مطلوب آرای روحانی و سپس سهم خواهی از وی را داشته و تصور می‌کنند حداقل می‌توانند با لاریجانی هم اینگونه برخورد کنند.

اما موضوعی که همچنان ذهن دلسوزان انقلاب را به خود مشغول ساخته این است که چرا افرادی با سابقه مطلوب در انقلاب باید به گونه‌ای عمل کنند که جناح تجدیدنظرطلب با این جملات مبالغه آمیز از آن‌ها حمایت کند و پیشبرد راهبرد استحاله خود را مرهون تلاش‌های آینده آن‌ها بدانند؟

چطور نباید نگران بود در شرایطی که وحدت و همگرایی طیف نزدیک به گفتمان انقلاب اسلامی لازمه مقابله با توطئه جریان غائله آفرین است افرادی از دل جریان اصولگرایی با بازی در زمین آن‌ها هم ذهن وفاداران به انقلاب را مشغول ساخته و هم مقدمات بازگشت غوغاسالاران را به حاکمیت ‌ پیاده‌سازی می‌کنند؟

کیهان هم در یکی از خبرهای ویژه خود با تیتر «بازی تاکتیکی افراطیون با رئیس مجلس» نوشته است: عضو مرکزیت حزب کارگزاران می‌گوید، اصلاح‌طلبان باید با لاریجانی همراه باشند چرا که اگر چه او اصولگراست اما مدیریتی اصلاح‌طلبانه دارد.

محمد عطریانفر در مصاحبه با هفته‌نامه صدا گفت: به نظر من نه‌تن‌ها لاریجانی و همفکرانشان باید وارد مجلس شوند، بلکه اصلاح‌طلبان باید تلاش کنند اگر وی در جایگاه ریاست مجلس هم قرار گرفت با او همراه باشند.

وی افزود: نباید در این تردید کنیم که اندیشه معتدل و معقول آقای لاریجانی به مجلس راه پیدا نکند. به نظر من حتی نه‌تن‌ها ایشان و همفکرانشان باید وارد مجلس شوند، بلکه اصلاح‌طلبان تلاش کنند اگر وی در جایگاه ریاست مجلس هم قرار گرفت با او همراه باشند.

وی گفت: به اعتقاد من آقای لاریجانی در جایگاه مدیریت مجلس، امروز تصویری مانند آقای روحانی در نظام اجرایی پیدا کرده است که می‌توانیم روی آن حساب کنیم. وی فعالیت‌های ملی انجام داده و مدیریت‌های هوشمندانه‌ای داشته است. باید در نظر بگیریم اگر ریشه ایشان اصولگرایی است، اما روند مدیریتی او در مجلس اصلاح‌طلبانه است.

چند سال پیش کاملیا انتخابی‌فرد از همکاران روزنامه توقیف‌شده زن، ماجرای دیدار چندنفره عطریانفر با جورج سورس در آمریکا را روایت کرده بود.

همزمان روزنامه زنجیره‌ای آرمان نوشت:‌ چند وقتی است اصلاح‌طلبان در ائتلافی نانوشته با اصولگرایان میانه‌رو هستند آیا دست دوستی اصلاح‌طلبان به سمت لاریجانی دراز خواهد شد؟ ‌ آیا این دست به گرمی فشرده می‌شود یا اینکه با نگاهی و تکان سری فدای مصلحت خواهد شد.

این روزنامه ادامه می‌دهد: آنچه جریان اصلاح‌طلبان و اصولگرایان میانه‌رو را به هم وصل کرد بزرگانی مانند هاشمی، خاتمی و ناطق بودند که خود سالهای سال از تندروی‌ها آسیب‌دیده و ضرر کرده بودند.

خاطرنشان می‌شود لاریجانی در دوره مدیریت صدا و سیما مورد حملات شدید اصلاح‌طلبان قرار داشت.

لاریجانی در استیضاح اخیر، جانب وزیر علوم را گرفت اما اکثریت نمایندگان به اعتبار کوتاهی‌های فرجی‌دانا رأی به عزل وی دادند.

پاسخ نیلی به علت عدم احیای سازمان مدیریت

روزنامه اعتماد نوشته است: مشاور رئیس جمهور در پاسخ به این سؤال که چرا سازمان مدیریت احیا نشد، گفت: باید دید آیا منظور این است که کاغذی جدید بگذاریم بالای همین ساختمانی که هر چند وقت یک بار نامش تغییر می‌کند یا نه باید کمی عمیق‌تر به نقش سازمان برنامه و بودجه نگاه کنیم و اینکه چه شد به اینجا رسیدیم؟ تغییر نام کاری ندارد.

در نخستین روز هفته دولت، مسعود نیلی، مشاور ارشد اقتصادی رئیس جمهور با اشاره به اینکه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت هم در سطح رویکردهایی که شخص رئیس جمهور یا معاون اول به مسائل دارند و هم در سطح لایه سه دستگاه اصلی سیاستگذار اقتصادی، نقش خیلی موثری در هماهنگی و جهت دادن ایفا کرده است، گفت: به نظر من این ستاد از ابتدای فعالیت تاکنون در جهت دادن به سیاست‌های اقتصادی دولت و همچنین هماهنگی تیم اقتصادی به خوبی عمل کرده است. نیلی در پاسخ به این سوال که آیا رئیس جمهور امور اقتصاد را به این ستاد واگذار نکرده است، گفت: این قطعا درست نیست به خاطر اینکه این ستاد را شخص رئیس جمهور تشکیل داده‌اند. در این ستاد رای گیری نمی‌شود که بگوییم تصمیم گیری درباره موضوعات اقتصادی را واگذار کرده‌اند. مشاور ارشد اقتصادی رئیس جمهور تصریح کرد: رئیس جمهور به عنوان اینکه هدایت اقتصاد کشور را برعهده دارند این ستاد را جایگزین هیچ یک از ارکان موجود تصمیم گیری کشور نکرده‌اند بلکه به خاطر اینکه ایشان از همه اطلاعات در مراجع تصمیم گیری استفاده کنند این ستاد را تشکیل داده‌اند.

وی با اعلام اینکه اعضای این ستاد به انتخاب شخص رئیس جمهور بوده‌اند و من نقشی در انتخاب آن‌ها نداشته‌ام، درباره اینکه آیا هیأت دولت مجبور نیست که سیاست‌های تعیین شده در این ستاد را مصوب کند؟ گفت: اصلااین طور نیست که هیات دولت هم به ناچار مسیر تعریف شده در این ستاد را دنبال کند. وی البته قبول کرد که ستاد هماهنگی اقتصادی مغز اقتصادی دولت است. نیلی در پاسخ به این سؤال که تمام محافل خبری به این ختم می‌شود که آقای نیلی حرف آخر را در اقتصاد ایران می‌زند و بار‌ها این سؤال از وزرا پرسیده شده که آقای نیلی وزیر اقتصاد است یا آقای طیب نیا، نظرتان چیست؟ گفت: من واقعا نمی‌دانم منشا این برداشت‌ها چیست. بله می‌دانم این مسائل مطرح است. در حوزه موضوعات اقتصاد خرد که حوزه‌های بخشی است شاید نظرات متفاوت وجود داشته باشد اما در مسائل اقتصاد کلان با اطمینان می‌گویم که هم اکنون در تیم اقتصادی دولت اختلاف نظری وجود ندارد. اگر آقای طیب نیا هم اینجا پشت میز مصاحبه نشسته بود همین پاسخ‌ها را می‌داد.

نیلی در پاسخ به اینکه چرا سازمان مدیریت احیا نشد، گفت: باید دید آیا منظور این است که کاغذی جدید بگذاریم بالای همین ساختمانی که هر چند وقت یک بار نامش تغییر می‌کند یا نه باید کمی عمیق‌تر نقش سازمان برنامه و بودجه نگاه کنیم و اینکه چه شد به اینجا رسیدیم؟ تغییر نام کاری ندارد. وی زمان یک سال گذشته را با توجه به اینکه دولت اقدامات مهم تری به واسطه مشکلات عدیده اقتصادی هم داشت، برای احیای سازمان مدیریت کافی ندانست.

نشانه های تازه در روابط تهران ـ ریاض

روزنامه ایران در تحلیل روابط تهران ـ ریاض ضمن اذعان به وجود «رقابت پنهان در حوزه‌های استراتژیک» نوشته: اختلافات دامنه دار تهران و ریاض در حالی است که طی سال‌های اخیر چالش پرونده هسته‌ای ایران و همچنین سیاست خارجی پرافت و خیز دولت پیشین، منجر به شکل‌گیری سناریوی ایران هراسی از سوی مخالفان ایران در منطقه و جهان شد.

تحرکاتی که عربستان در رأس آن قرار داشت و طی آن تلاش شد چهره مخدوشی از ایران در عرصه بین‌الملل ترسیم شود. رئیس جمهوری دولت یازدهم در گام نخست تلاش کرد تا نگاهی که از ایران در منطقه و جهان شکل گرفته بود را تصحیح کرده و برای عادی‌سازی و گسترش روابط بسترسازی کند. سخن حسن روحانی در خصوص صلح و همگرایی با کشورهای منطقه بیش از هر کشور دیگری، ریاض را مخاطب خود قرار می‌داد.

اگرچه سعودی‌ها و پادشاه نسبتاً میانه رو آن‌ها با کارت دعوتی که برای ظریف فرستادند به پیغام دولت جدید جمهوری اسلامی به ظاهر پاسخ مثبت دادند اما سایه ابرهای تیره ریشه‌دار دو کشور همچنان بر سر رابطه دو کشور باقی ماند.

در تحلیل این واگرایی می‌توان به رقابت پنهان دو بازیگر در حوزه‌های مهم استراتژیک منطقه اشاره کرد؛ رقابتی که به قاعده دیپلماسی در جریان است.

اما به باور نویسنده این روزنامه «نشانه‌های تازه» در روابط دو کشور قابل مشاهده است. به نوشته وی: با وجود این، مقامات دیپلماتیک ایران و عربستان همچنان تلاش می‌کنند تا درهای دیپلماسی را به روی یکدیگر گشوده بگذارند. پس از آن‌که سعودی‌ها سفیر تازه خود را راهی تهران کردند، حسین صادقی سفیر تازه منصوب شده ایران هم روانه عربستان شد تا مقدمات در دست گرفتن سفارتخانه ایران در ریاض را فراهم کند.

این در حالی است که وزیر امور خارجه عربستان هم چند وقت پیش به صراحت اعلام کرد، ‌کشورش مهیای توسعه رابطه دوجانبه میان ریاض و تهران است.

سخنان فیصل در چند ماه اخیر نشان می‌دهد دولت وی هم با توجه به موج نه چندان آرام تحولات منطقه‌ای مایل به تنش‌زدایی از رابطه تهران- ریاض است.

میل به تنش زدایی برگرفته از واقعیتی است که به زعم صاحب‌نظران به دلیل متغیرهای مهمی چون پا گرفتن و گسترش جریان‌های رادیکال و تروریستی، تغییر سمت و سوی جهت گیری‌های سیاسی بازیگران غربی و در رأس آن‌ها امریکا از منطقه خاورمیانه به حوزه شرق آسیا و لزوم افزایش همکاری کشورهای منطقه برای تأمین امنیت و ثبات امری اجتناب ناپذیر به حساب می‌آید.

از این روی، رقابت تنگاتنگ ایران و عربستان به قاعده حاصل جمع صفر، قدرت هر دو بازیگر را کاهش می‌دهد و نهایتاً ادامه حرکت هر دو را متوقف می‌کند. از این منظر دو کشور نیازمند رسیدن به نقطه‌ای هستند که بر اساس آن راهکارهای تأمین منافع خود در منطقه را در شناسایی متقابل منافع یکدیگر تعریف کنند.

با پیام‌های رسمی و غیررسمی‌ که طیف‌های واقعگرا و میانه‌رو طرفین به سوی یکدیگر می‌فرستند به نظر می‌رسد تحقق منافع و مصالح با تکیه بر واقعیت‌های موجود در دستور کار دولتمردان تهران و ریاض قرار گرفته است.

صباح زنگنه نیز در اعتماد درباره سفر معاون وزیر خارجه به عربستان در مطلبی با تیتر «سفری مهم پس از یک سال» نوشته است: بعد از گذشت یک سال از روی کار آمدن دولت یازدهم و حاکمیت فضای تعامل در دیپلماسی ایران با سایر کشور‌ها به ویژه کشورهای منطقه و همسایه، سفر نخستین مقام ارشد کشورمان به عربستان سعودی بیش از پیش نقش مهم ایران و تلاش‌های مستمر کشورمان در حل بحران‌های منطقه یی را متذکر می‌شود. گفت‌و‌گو و رایزنی بین کشورهای همسایه یک امر طبیعی است و عدم انجام آن است که یک موضوع غیربدیهی و نیازمند اندیشه است. به هر اندازه که این رفت و آمد‌ها بیشتر صورت بگیرد قطعا سوءبرداشت‌ها و سوءتفاهمات هم مرتفع خواهد شد. در شرایط فعلی و حول محور بهبود روابط بین ایران و عربستان، چند اقدام مثبت اتفاق افتاده که ارزیابی این روابط را ضروری می‌داند. یکی از این موارد که از اهمیت بسیاری در روابط بین دو کشور برخوردار است تعیین سفیر جمهوری اسلامی ایران در ریاض است.

همچنین اقدامات ملک عبدالله در بیان ضرورت همکاری کشورهای منطقه برای مبارزه با خطر تروریسم و خشونت و نیز گلایه از علما و مراکز مذهبی سعودی در خصوص به کار نگرفتن همه توان و امکانات در مبارزه با اندیشه‌های افراط گرایانه و مسائلی از این قبیل از دیگر اقدامات مثبتی است که می‌تواند به هرچه نزدیک شدن روابط دو کشور کمک کند. به نظر می‌رسد این اقدامات می‌تواند زمینه مناسب تری را برای تفاهم و تبادل نظر بین دو کشور فراهم آورد. همچنین تلاش مستمر عربستان برای یافتن راه حل مناسب در موضوع سوریه است که تا پیش از این از فصل دیگری در موضوع سوریه سخن می‌گفت. مواضعی که حکایت از کمک کردن به معارضین سوریه و بمباران مناطق سوری توسط آل سعود داشته اکنون چرخشی درخور توجه داشته و سران این کشور از اتخاذ شیوه جدیدی برای حل مهم‌ترین بحران منطقه سخن می‌گویند. باید انتظار داشت که ظرف آینده یی نزدیک تاثیرات مثبت این نوع تغییر رفتار به صورت رفع مشکلات منطقه ظاهر شود.

علی‌ای‌حال، سفر معاون وزیر خارجه کشورمان به عربستان می‌تواند مقدمه سفرهای دیگری باشد و مهم‌ترین دستاورد آن تفاهم بر زمان و نحوه و موضوعات رفت و آمد بین مقامات دو کشور است. با ادامه یافتن این رفت و آمد‌ها آن هم با هدف تفاهم و همکاری بین دو کشور، بسیاری از نقاط التهاب آمیز و متشنج منطقه خاورمیانه می‌تواند به آرامش نزدیک شود. یقینا مبارزه با تروریسم بدون داشتن یک تفکر مشترک و استراتژی واحد و بدون در نظر گرفتن ابعاد مختلف این مبارزه نتیجه یی نخواهد داشت. بنابراین با افزایش رفت و آمد‌ها می‌توان امیدوار بود که این دو کشور با نقاط اشتراک بیشتری در برخورد با تروریسم به روابط نزدیکی دست یافته و به آرامش بیشتر منطقه کمک کنند. البته در جهان اسلام هم انعکاس این رفت و آمد‌ها و نزدیک شدن دیدگاه‌ها لاجرم منجر به همکاری‌های بین کشورهای اسلامی خواهد شد. در خلال این سفر‌ها با محوریت تحولات منطقه یی می‌توان امیدوار بود که در بحث نفت و انرژی که می‌تواند به عنوان موضوع ثانویه مطرح شود، امکان همکاری‌های گسترده یی به وجود آید.

روزنامه آرمان نیز نظر داو‌د هرمیداس ‌باوند را در مطلبی با تیتر «طیف معتدل عربستان می‌تواند با ایران تعامل کند» مورد توجه قرار داده است. این کار‌شناس مسائل‌ بین‌الملل در تشریح رفتار مقامات عربستان‌ سعودی گفته: عربستان ‌سعودی دارای جایگاه تاثیرگذاری در منطقه خاورمیانه است. در سال‌های اخیر هم این کشور اقدام به صدور ایدئولوژی حاکم خود در منطقه کرده است، به نظر می‌رسد اکنون که جنبه‌های افراطی ایدئولوژی وهابیت در گروه‌هایی مانند داعش تبلور پیدا کرده است، امنیت ملی عربستان و حتی متحدین این کشور در خطر قرار گرفته است. البته تیرگی و عادی شدن روابط دو کشور در طول تاریخ روند متفاوتی را تجربه کرده است.

وی افزود: در طول جنگ تحمیلی عربستان، قطر، کویت و بحرین حدود ۵۸ میلیارد دلار به عراق کمک مالی و تجهیزاتی کردند. حتی زمانی که هواپیماهای عراقی جزیره سیری را بمباران کردند از خاک عربستان برخاستند. بنابراین ترس از انقلاب منجر شد در طول سال‌های اول استقرار نظام جمهوری اسلامی دو کشور روابط تیره‌ای داشته باشند. آنچه در سال‌های اول انقلاب میان ایران و عربستان رخ داد ناشی از رقابت رویکرد‌ها بود. این استاد دانشگاه تصریح کرد: عربستان ‌سعودی در طول سال‌های اخیر خطر هلال شیعی را مطرح کرد. اولا باید دانست چنین بحثی اصلا به لحاظ تاریخی و استراتژیک وجود نداشته و ندارد.

از سوی دیگر برخی از مقامات عربستان در جریان انقلاب‌های عربی، تهران را رقیب خود تصور می‌کردند و هر جا کشورمان دارای یک نفوذ گسترده‌ای بود؛ عربستان سعی کرد به مقابله با ایران برخیزد. خروج عربستان از شورای‌ امنیت سازمان ملل و بی‌اعتنایی به این نهاد هم نشان‌دهنده تفکرات آن روزهای مقاما ت عربستان است؛ حالا عربستان‌سعودی با وجود داعش در عراق و ماجراجویی‌هایی که برای تشکیل دولت اسلامی انجام می‌دهد، متوجه اشتباه خود شده است. حال باید دید طیفی که در عربستان‌سعودی مایل به تعامل با ایران هستند قادر خواهند بود در مقابل جریان تندرو بایستند، یا اینکه حاکمیت آن‌ها دچار مشکل می‌شود؟ طیف معتدل در عربستان می‌تواند با ایران تعامل کند.




اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۴۲
انتشار یافته: ۲
پسر پارسی0
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۵
برکناری وزیر بیشتر از اینکه زخمی بر روحانی باشه زخمی بر لاریجانی بود...لاریجانی در دقایق آخر تلاش کرد وزیر رای بیاره...اما با اینکه لاریجانی از رهبران اصلی اصولگرایان هست ولی اصولگرایان رادیکال تونستن شکستش بدن...این اتفاق وحشتناکیه برای اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل...
سارا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۵
پایگاه اجتماعی و مشروعیت جریان 2 خرداد آسیب دیده؟ حالت خوبه؟ لابد شاهدتونم پیروزی رقبای روحانی در انتخاباته !!!!!!!!!!!!
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟