سومین رفتار سیاسی با ساخته مجید مجیدی پس از «کن» و «برلین»؛
چرا کار فیلمبردار اسکاری فیلم «محمد» هم دیده نشد؟!
استرارو یکی از درخشانترین فیلمبرداریها را در استانداردی بالاتر از سطح معمول آثار بینالمللی برای فیلم «محمد» به ثبت رسانده بود و به همین دلیل انتظار میرفت این فیلم در این بخش بتواند در جشنوارههای مختلف خوش بدرخشد؛ اما ظاهراً درباره بایکوت این فیلم صرفاً نقش سناریو، پخش کننده و عدم انتخاب بازیگران بینالمللی مطرح نیست.
فیلم «محمد» (ص) در شرایطی در فهرست کوتاه فیلم های خارجی زبان اسکار قرار نگرفت، که به نظر میرسد این فیلم ظرفیت حضور در بخشهایی به جز بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان را نیز داشت؛ اما ظاهراً این فیلم توسط اعضای آکادمی اسکار دیده نشد و همانطور که پیشبینی شده بود، به کل کنار گذاشته شد.
به گزارش «تابناک»، فهرست اولیه فیلمهای راه یافته به هشتاد و هشتمین دوره جوایز اسکار در شرایطی اعلام شد که در بخش نامزدهای بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان، نام فیلم «محمد»، تازه ترین ساخته مجید مجیدی، اثری از این فیلم نبود و این اثر نتوانست حتی در لیست اولیه ـ که متشکل از نه فیلم است ـ حضور یابد و بدین ترتیب اساساً سخن گفتن درباره پنج فیلم نهایی که در این بخش حضور خواهند داشت، سالبه به انتفاء موضوع است.
در این فهرست که از میان آنها در نهایت پنج فیلم به فهرست نهایی راه مییابند، هفت فیلم از اروپا، یک فیلم از آسیا و یک فیلم از آمریکای جنوبی حضور دارند، این آثار صف کشیدهاند؛
برند عهد جدید (The Brand New Testament)، محصول بلژیک، کارگردان: ژاکو وان دورمل
آغوش مار (Embrace Of The Serpent) محصول کلمبیا، کارگردان: سیرو گرا
یک جنگ (A War) محصول دانمارک، کارگردان: توبیاس لیندهولم
شمشیرباز (The Fencer) محصول فنلاند، کارگردان: کلاوس هارو
موستانگ (Mustang) محصول فرانسه، کارگردان: دنیز غمزه ارگوون
هزارتوی دروغها (Labyrinth of Lies) محصول آلمان، کارگردان: جولیو ریچارلی
پسر شائول (Son of Saul)، محصول مجارستان، کارگردان: لاشلو نمس
زندهباد (Viva) محصول ایرلند، کارگردان: پدی براناخ
ذیب (Theeb) محصول اردن، کارگردان: ناجی ابو نوار
این بار به زعم برخی رسانهها، با توجه به فصل جوایز کارشناسان، بخت فیلم «پسر شائول» به کارگردانی لاشلو نمس و محصول سینمای مجارستان، بیش از سایر فیلمهاست؛ درامی 107 دقیقهای که پخش کنندهاش «سونی کلاسیک» با لابی قدرتمندش است و اتفاقاً همین پخش کننده، یکی از نقاط قوت این محصول سینمایی محسوب میشود.
سالها پیش برای نخستین بار، وزارت فرهنگ و هنر وقت در سال ۱۳۵۶ فیلم «دایرهی مینا» ساختهی داریوش مهرجویی را به اسکار معرفی کرد و پس از آن فیلم «باد صبا» ساختهی آلبر لاموریس به عنوان نمایندهی ایران در سال 1357 راهی آکادمی اسکار شد.
سینمای ایران، شانزده سال نمایندهای به اسکار معرفی نکرد تا سال ۱۳۷۳ که فیلم «زیر درختان زیتون» ساخته عباس کیارستمی، سال ۱۳۷۴ «بادکنک سفید» به کارگردانی جعفر پناهی، سال 1375 فیلم معرفی نشد، 1376 «گبه» محسن مخملباف، 1377 «بچههای آسمان» مجید مجیدی (جزو نامزدها قرار گرفت)، 1378 «رنگ خدا» مجید مجیدی، 1379 «زمانی برای مستی اسبها» بهمن قبادی، 1380 «باران» مجید مجیدی، 1381 «من ترانه ۱۵ سال دارم» رسول صدرعاملی، 1382 «نفس عمیق» پرویز شهبازی، 1383 «لاکپشتها هم پرواز میکنند» بهمن قبادی، 1384 «خیلی دور خیلی نزدیک» رضا میرکریمی، 1385 «کافه ترانزیت»، 1386 «میم مثل مادر» رسول ملاقلیپور، 1387 «آواز گنجشکها» مجید مجیدی، 1388 «درباره الی» به کارگردانی اصغر فرهادی، سال 1389 «بدرود بغداد» مهدی نادری، سال 1390 «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی، سال 1391 «یه حبه قند» رضا میرکریمی (به علت تحریم معرفی نشد) و سال 1392 «گذشته» اصغر فرهادی به عنوان نماینده سینمای ایران به اسکار معرفی شدند.
فیلم «محمد» به عنوان نماینده ایران در سال 1394 میتوانست حتی در بخش اصلی جایزه اسکار ـ دست کم در لیست 9 فیلم معرفی شده ـ باشد، ولی مشروط به توجه ویژه سازندگانش به سه شرط:
نخست؛ سپردن نگارش نسخه نهایی فیلمنامه به فیلمنامهنویسان مطرح جهان و در عین حال نظارت تخصصی برای حفظ ضوابط شرعی و تاریخی در نگارش فیلمنامه همزمان با نگاه تخصصی و حرفهای تر در نگارش فیلمنامه که منجر به شکل گیری داستانی روانتر و ریتیمی بهتر میشد.
دوم؛ استفاده چشمگیر از کستینگ بینالمللی که باعث میشد، صرفه و اهمیت اقتصادیِ توجه به فیلم «محمد» برای برگزارکنندگان جشنوارهها و جوایز بین المللی ـ حتی کن و برلین ـ بیشتر شود، زیرا مباحث اقتصادی نظیر حضور وسیعتر اسپانسرها در این جشنوارهها، ارتباط مستقیمی با حجم و کیفیت حضور ستارههای جهانی روی فرش قرمز این جشنوارهها دارد.
علاوه بر همه اینها، طیف وسیعی ـ بخوانید طیف میلیاردی ـ از مخاطب جهانی هر یک از فیلمهای ستارههای سینمای آمریکا را تماشا میکند و به استفاده از آنها، به سادگی گستره مخاطبان این فیلم حتی در کشورهای نظیر چین و تمام اروپا و سراسر قاره آمریکا خارج از حد تصور پی می برد. در این میان اینکه مطرح شود با توجه به سوابق بازیگری برخی از این بازیگران چنین امکانی نبود، خلاف منطق است، چون آنتونی کوئین بازیگری نبود که لزوماً نقشهای مثبت بازی کند، اما در نقش عموی پیامبر بازی مؤثر و ماندگاری داشت و هیچ ثلمهای نیز بر آن وارد نشد.
سوم؛ استفاده از یک پخشکننده بینالمللی شناخته به عنوان آخرین راهکار و یکی از مهمترین بخشهای زنجیره جهانی شدن یک اثر میتوانست مورد توجه ویژهای قرار گیرد. مجموعه کمپانی سونی در دو دهه اخیر نقش بسیار موثری داشته و ای کاش حتی از راه های غیرمعمول نظیر ارائه تضمینهای مالی به این کمپانی یا نظایر این کمپانی، زمینه اکران جهانی و به خصوص اکران این فیلم در آمریکای شمالی فراهم میشد. طبیعتاً وقتی فیلم به قدر کفایت دیده نشده و اعضای آکادمی این فیلم را ندیدهاند، نمیتوان انتظار داشت فیلم به لیست نهایی راه یابد.
با این همه، حتی اگر به فیلم «محمد» نقدهایی وارد باشد، این فیلم به راحتی میتوانست برنده جوایز متعدد برای سایر بخشها به ویژه در بخش فیلمبرداری باشد که ویتوریو استرارو برنده سه جایزه اسکار بهترین فیلمبرداری برای «اینک آخرالزمان»، «آخرین پادشاه» و «سرخها» و برنده صدها جایزه دیگر، مسئولیتش را بر عهده داشته است.
استرارو یکی از درخشانترین فیلمبرداریها را در استانداردی بالاتر از سطح معمول آثار بینالمللی برای فیلم «محمد» به ثبت رسانده بود و به همین دلیل انتظار میرفت، این فیلم در این بخش بتواند در جشنوارههای مختلف خوش بدرخشد؛ اما ظاهراً درباره بایکوت این فیلم صرفاً نقش سناریو، پخش کننده و عدم انتخاب بازیگران بینالمللی مطرح نیست و اساساً حضور درخشان چهرههای بین المللی در سایر بخشها که در این اثر کاملاً مشهود است نیز نادیده گرفته شده است.
در واقع نمیتوان این حقیقت تلخ را نادیده گرفت که انتخاب شدن به عنوان نامزد یا برنده اسکار و سایر جوایز سینمایی صرفاً یک انتخابِ «فنی» درون صنفی میان اعضای آکادمی نیست و بسیاری از ملاحظات دیگر نیز در نظر گرفته میشود که ظاهراً این ملاحظات درباره فیلم «محمد» به طور ویژه مدنظر گرفته است!