«تابناک» در ایام نوروز به بررسی هفت فیلم برتر سال 2015 و 2016 در قالب
بخش «سکانس تابناک» میپذیرد و در دومین قسمت از این مجموعه، «پل جاسوسها
/ Bridge of Spies» تازهترین ساخته استیون اسپیبلرگ مورد بررسی قرار
گرفته است؛ یک درام تاریخی متکی بر یک پرونده واقعی تبادل جاسوس میان
آمریکا و شوروی در دوران جنگ سرد و با محوریت وکیلی که دفاع از جاسوس شوروی
را برعهده داشت.
به گزارش «تابناک»؛ دوران جنگ سرد میان آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی یکی از حساس ترین دوران پس از جنگ جهانی دوم بود که طی آن جهانیان هر لحظه بیم آغاز جنگی ویرانگر میان این دو قدرت نظامی برتر جهان را داشتند. یکی از مهمترین اتفاقاتی که در این دوران رخ داد، ماجرای سقوط هواپیمای جاسوسی آمریکا به نام U-2 در خاک شوروی بود که در سال 1960 رخ داد.
در جریان این سرنگونی، خلبان 30 ساله این هواپیما به نام گری پاورز دستگیر شد و اگرچه آمریکایی ها بطور کامل همه چیز را انکار کردند، اما پس از مشاهده تصاویر خلبانشان در دادگاه محاکمه در شوروی، مجبور به پذیرش جاسوسی از این کشور شدند. پس از این اتفاق دولت آمریکا تصمیم به معاوضه یک جاسوس شوروی دستگیر شده در آمریکا به نام رادولف آبل با اسیر آمریکایی اسیر شده در خاک شوروی گرفت و فیلم «پل جاسوس ها» نیز براساس این رویداد مهم تاریخی ساخته شده است.
در فیلم «پل جاسوس ها»، دولت آمریکا در یک ماموریت محرمانه هواپیمایی را بصورت مخفیانه برای تجسس به خاک شوروی می فرستد اما این هواپیما در خاک شوروی سرنگون می شود و خلبان این هواپیما به نام گری پاورز (آستین استول) دستگیر می شود.
در آن سوی دنیا در ایالات متحده نیز جاسوس شوروی به نام رادولف آبل (مارک رایلنس) دستگیر می شود اما وکیلی به نام جیمز بی داناوان (تام هنکس) وکالت او را برعهده می گیرد. با اینحال آبل در دادگاه محکوم می شود اما پس از انتشار خبر دستگیری پاورز در شوروی، پیشنهاد معاوضه این دو جاسوس مطرح می شود و...
«پل جاسوس ها» را مت چارمن انگلیسی نوشته که بیشتر به عنوان نمایشنامه نویس شناخته می شود به همین جهت وظیفه بازنویسی و تکمیل این فیلمنامه را برادران کوئن برعهده گرفته اند. اما نتیجه کار بیشتر از اینکه شباهت به کارهای کوئن که اغلب تیز و برنده هستند داشته باشد، امضای کارگردانی اسپیلبرگ را پای اثر دارد.
اسپیلبرگ که آخرین بار در سال 2012 با فیلم «لینکن» توانست موفقیت های بسیاری را کسب نماید و یکی از بهترین آثار سال را تهیه و کارگردانی کند، پس از 3 سال به سینما بازگشته و موضوعی را برای ساخت انتخاب کرده که معمولا در هالیوود خودش به سراغ ساخت آنها می رود!
«پل جاسوس ها» به اقتضای فضای خاص دوران جنگ سرد، حال و هوایی خفقان آور و ترسناک دارد و عدم اعتماد نسبت به تک تک افراد جامعه، در تمام لحظات فیلم موج می زند. قهرمان فیلم به نام داناوان، وکیلی است که سعی دارد در جریان جنگ تسلیحاتی میان دو اَبَرقدرت آن سالها، اخلاق و قاعده را نبازد اما خود تبدیل به سوژه ای جدید برای شک ورزیدن می گردد بطوری که حتی پسرش نیز با دفاع کردن او از یک کمونیست مخالف می ورزد و مردم شهر نیز با نگاهی متفاوت به او می نگرند.
جیمز براردینلی منتقد سرشناس درباره این فیلم نوشته است: گرچه برادران کوئن در نگارش فيلمنامه همکاری داشتهاند، با فيلمنامهای به شدت سرراست روبرو هستيم که بهرۀ کمی از آن حس غيرعادی فيلمهای معمول در آثار اين دو برادر برندۀ اسکار دارد. شوخ طبعی عجيب و غريب آنها در برخی از ديالوگهای هنکس ديده میشود (به پاسخ هنکس به مأمور سيا وقتی که در باجۀ تلفن هست دقت کنيد) اما محصول نهایی ظاهراً دستپخت قلم مت چارمن است.
بازسازی برلين سال ۱۹۶۰ توسط اسپيلبرگ نمونه است، اما در برخی موارد رويکردش به شدت ناشيانه میشود. به خصوص، به جای پرداختن به جزئيات ترجيح میدهد که از روشی گُلدرشت برای ايجاد تباين بين آنچه بيرون از پنجرههای قطار، هنگام رفتن به برلين و نيويورک، رخ میدهد استفاده کند. اين لغزشی است کوچک اما بدجوری توی ذوق میزند.
در «پل جاسوسها» روی جنبههای جاسوسی به خوبی کار شده است، اگرچه شرايط دوناوان به وخامت شرايطی نیست که در ساير فيلمهای هيجانی دوران جنگ سرد واقع در برلين به دیدنشان عادت کردهایم. در فيلم تنش وجود دارد اما اختناق آور نيست. حتی وقتی که دوناوان زندانی میشود، باز هم باور نمیکنيم که موقعيتش ممکن است خطرناک باشد. چون اصلاً مهم نيست که دولت آمريکا چگونه تکذيب میکند که او عامل آنها نيست، بلکه اين مهم است که او دارد با قوانين بازی میکند و طرف مقابل هم به اندازه او به اين قوانين متعهد است. در پايان باید گفت که «پل جاسوسها» بيشتر درباره مسائل فنی اجرایی شدن يک قرار است تا دربارۀ خزيدن بپّاها در سايه و ناپديد شدن افراد در شب.
تام هنکس در اين نوع نقشها بزرگ شده است. کهنهکاری است که بدبینی و ایدئالیسم به یک اندازه او را تغذیه میکنند. او مرد خوبی است که میداند خوب بودن ممکن است اهميت چندانی نداشته باشد. ايمی اسمارت (در نقش همسر دوناوان) و سباستين کخ (در نقش وکيل اهل آلمان شرقی که درگیر مذاکرات میشود) خيلی قدرتمند ظاهر شدهاند. اما کسی که از همه بیشتر جلوه میکند مارک رايلنس است که بازیاش در نقش ايبل فروتن و بردبار توجه بيننده را جلب میکند. بازی آرام او از بازی تام هنکس و ديگران پيشی میگيرد.
شايد يک فيلمنامۀ منسجمتر میتوانست به فيلمی شُسته رُفتهتر و میخکوبکنندهتر منجر شود. شايد تلاش برای روايت کل داستان از اولين تا آخرين اقدامات دوناوان منجر به قوسی شده است که جمع و جور کردنش دشوار افتاده است. «پل جاسوسها» نوعی يادآوری جالب نيمه پاييزی از دورانی است که هر روز بیش از روز قبل از شيشه های دودی نوستالژی ديده میشود. با اين حال، عليرغم عقبۀ سازندگان اين فيلم، موفقيت اين فيلم به عنوان يکی از بهترينهای فصل واقعاً غافلگيرکننده خواهد بود.
سکانسهایی از این فیلم را در دومین «سکانس تابناک» میبینید: