به گزارش «تابناک»؛ از جمله دلایلی که کارشناسان برای چرایی ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی در کشورمان بیان میکنند، واگذاری برخی مجموعهها و شرکتهای ورشکسته و زیانده به این صندوق هاست. اتفاقی که غالبا برای رد دیون دولت به این صندوقها صورت میگیرد؛ معاملهای دو سر باخت که برای دولتمردان حکم مسکن را دارد.
داستانی که همیشه از انباشت بدهیهای دولت به این صندوقها آغاز و بعد به جای پرداخت این بدهیها، به واگذاری شرکتهایی به این صندوقها منجر میشود که دولت موظف است و تمایل دارد از شرشان خلاص شود. مثل شرکت هواپیمایی آسمان که بعد از انقلاب اسلامی و از ادغام چند شرکت کوچک پا به عرصه وجود گذاشت.
شرکتی که ابتدا قرار بود برای نقاط دور افتاده و با هواپیماهای کوچک فعالیت کند، چون بنا بر قانونِ وقت، تنها شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی (هما) میتوانست هواپیماهای پهن پیکر داشته باشد. قانونی که با تغییر آن، آسمان هواپیماهای بزرگتر و با تعداد صندلی بیشتر را به کار گرفت و عهدهدار جابجایی مسافران به مناطقی که مسافر کمتر و مشکلات بیشتری داشتند، شد.
مسیری که در ادامه خوب پیش نرفت و به بروز اشکالاتی بزرگ و کلیدی منجر شد. اشکالاتی از قبیل: افزایش هزینههای این شرکت و کاهش سود آن. اتفاقی که برای اغلب شرکتهای دولتی رخ میدهد و مسئولان به جای جنگیدن برای رفع آنها، ترجیح میدهند صورت مسأله را پاک کنند. اقدامی که «خصوصی سازی» بهترین بستر برای محقق کردن آن به شمار میآید و هواپیمایی آسمان نیز این از قاعده مستثنا نیست. با این ملاحظه که این شرکت هواپیمایی را در سال ۸۱ به جای بخش خصوصی، به صندوق بازنشستگی کشوری واگذار کردند. واگذار که نه، آن را به جای بدهی دولت به این صندوق، در اختیار آنها قرار دادند.
واگذاری که به مرور آثار آن هویدا شد؛ آثاری که هرچقدر سن ناوگان این شرکت بالاتر میرفت، وضوح بیشتری مییافتند. با کاهش هواپیماهای فعال در ناوگان این شرکت که چندین برابر شرکتهای هواپیمایی در جهان، پرسنل داشت و ایجاد توازن میان هزینهها و درآمدهایش دشوار به نظر میرسید. رویدادی که موجب شد این شرکت در زیرمجموعه صندوق بازنشستگی دست به دست شده و از یک هلدینگ به هلدینگ دیگر پاس داده شود!
همه این اتفاقات در حالی رخ میداد که چشم امید صندوق بازنشستگی کشوری و جمعیت پرشمار بازنشستگان زیرمجموعهاش به سودآوری شرکتهایی، چون آسمان دوخته شده است. به شرکتی که این اواخر تعداد هواپیماهای فعال در ناوگانش از سی و چند پرنده، به هفت هشت پرنده کاهش یافته و رسما ورشکسته بود، به گونهای که به جای سود رساندن به سهام داران و مالکان واقعیاش، به بازنشستگان ضرر هم میزد.
وضعیتی که موجب شده بود زمزمههایی مبنی بر فروش باقیمانده این شرکت و انحلال آن در اواخر دولت دهم به گوش برسد. اتفاقی که با تغییر دولت و سیاست سرمایه گذاری روی این شرکت برای احیای آن رخ نداد. سرمایه گذاریهایی که اغلب صرف تعمیرات ناوگان زمین گیر شده این شرکت و بازگشت هواپیماهای رها شده در آشیانههای متعلق به این شرکت به آسمان کشور شد تا در خدمت تأمین حقوق و مستمری بازنشستگان قرار گیرد.
درست مثل اتفاقی که برای هواپیمای سقوط کرده تهران-یاسوج رخ داد؛ هواپیمایی که سالها در فرودگاه شیراز زمین گیر شده بود و به تازگی با تعمیراتی که روی آن صورت گرفت، توانست بار دیگر پرواز را از سر بگیرد. هواپیمایی که البته هنوز علت سقوطش مشخص نشده، اما برخی بر این باورند که فرسودگی و وجود نقص فنی بی شک در حادثه مرگبار رقم خورده برایش بی تأثیر نبوده است.
هواپیمایی که قرار بود با بازگشت به خدمت، در تأمین حقوق و مزایای بازنشستگان نقش آفرینی کند، اما با حادثه دیروز از این مهم بازماند و حتی موجب زیان دیدن بازنشستگان به عنوان مالکان این هواپیما هم شد. بازنشستگانی که تحت پوشش صندوقی هستند که سال هاست ورشکسته شده و اگر در لایحه بودجه سالانه سهمی از فروش نفت برایشان در نظر گرفته نشود، از امرار معاش بازخواهند ماند.
همه اینها در حالی است که احتمالا با سقوط هواپیمای ایتیآر شرکت آسمان، احتمالا سختگیریهای بیشتری از طرف مسئولان برای صدور مجوز پرواز برای ناوگان فرسوده این شرکت صورت خواهد گرفت و چه بسا به توقف پرواز برخی از پرندههای پیر هواپیمایی آسمان منجر شود. اتفاقی که اگر رخ دهد، ضربه دیگری به بازنشستگان وارد خواهد آمد، چون سود صندوق ورشکسته بازنشستگی افزون خواهد شد و آثار آن در حقوق و مزایای بازنشستگان هویدا خواهد گشت.
معادلهای دو سرباخت که چه جوابش سخت گیری بر شرکت آسمان و کنترل دقیق ایمنی هواپیماهایش باشد و چه ادامه روند فعلی، مردم متضرر خواهند شد؛ در یکی با کسری اعتبارات صندوق بازنشستگی و در دیگری با احتمال بروز حوادث جانکاه هوایی که نمونه آن روز گذشته رخ داد و هنوز فرجام نیافته!