موج استیضاح برای از رسمیت انداختن دولت، هفت بانک مرکزی اروپا در سازوکار ضدتحریمی، کارنامه روحانی در نیویورک، کولاک قیمتها در شهریور، کشف «تورقوزآباد»ی نتانیاهو!، دوپینگ گرانی با بهانه صادرات، بازگشت سرباز هخامنشی با روحانی، فلافل جای کتاب، رُب جای کنسرت!، خانه تکانی جدی در پاستور، برگزاری انتخابات مجدد اعتماد ملی، الکلهای کشنده، حکم تعقیب اخلالگران به اتهام افساد فی الارض و. از مواردی هستند که موضوع گزارشهای خبری وتحلیلی روزنامههای امروز شده اند.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه هفتم مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که ادعایهای بنیامین نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل و اشاره او به تورقوزآباد در صفحات نخست بیشتر روزنامهها مورد توجه قرار گرفت و دستمایه طنز برخی یادداشت نویسان شد. لزوم نوسازی تیم اقتصادی دولت و تحلیلهای انتقادی از انفعال دولت در قبال مسائل و مشکلات چندماه گذشته اقتصادی کشور در کنار مرور کارنامه روحانی در نیویورک از مواردی است که در روزنامههای امروز مورد توجه قرار گرفته است.
روزنامه شرق با تهیه گزارشی از نظر کارشناسان سیاسی درباره کارنامه عملکرد روحانی در نیویورک عنوان کارنامه روحانی در نیویورک را تیتر یک کرد. این روزنامه سرمقاله امروزش را که به قلم سردبیر احمد غلامی نوشته شده به عنوان ترامپ دشمن مفیدی است اختصاص داده است.
روزنامه ایران نوبت نوسازی اقتصادی را تیتر یک امروز خود کرده و پیش بینی نموده است تحول در سیاستها و تصمیمهای اقتصادی محور فعالیتهای جدید دولت قرار گیرد. این روزنامه نیز مثل شرق پرونده ویژهای با عنوان روحانی برنده تقابل دیپلماتیک با ترامپ با ارزیابی فعالان سیاسی از نطق رئیس جمهوری در سازمان ملل تهیه کرده است.
روزنامه وطن امروز عنوان دستانداز تورقوزآباد! را از گزارش امروز خود درباره ادعای جدید نخستوزیر رژیم صهیونیستی درباره وجود یک سایت مخفی هستهای در اطراف تهران به عنوان سوژه طنز ایرانیان برجسته کرده است.
روزنامه اعتماد نیز با عنوان معرکهگیری به وقت تورقوزآباد از تداوم پروژه ایران هراسی توسط نتانیاهو نوشته است. این روزنامه سرمقاله امروز خود با عنوان احیای گردشگری تورقوزآباد به قلم احمد شیرزاد را به همین موضوع اختصاص داده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
علت این همه انفعال دولت چیست؟
محمد کاظمی نماینده مجلس طی یادداشتی که روزنامه اعتماد در شماره امروز خود چاپ کرده نوشت: حمله تروریستی در اهواز از یک سو و تمهیدات رییسجمهور امریکا در سازمان ملل و شورای امنیت آن نشان داد که ما فقط از ناحیه اقتصاد مورد هجوم ستمکاران قرار نداریم. شواهد بسیار وجود دارد و قابل رویت است که چند کشور ضدیت خود با ملت ایران را به تخاصم رساندهاند و همه مساعی خود را روی فشار و ضربه زدن به ایران متمرکز کردهاند. خوشبختانه دیپلماسی قوی و مواضع منطقی و روشن هیات ایرانی در نیویورک حداقل بخشی از توطئه امریکا و معدود همراهانشان را نقش بر آب کرد و نگذاشت در جمع روسای جمهور و هیاتهای بلند پایه کشورها اتفاقی علیه کشورمان رخ دهد و از این ناحیه عرصه بر دولت آقای روحانی تنگتر شود.
ما باید همچنان و با تمام توان از این ظرفیت بزرگ استفاده کنیم و در مجامع عمومی هرگز عرصه را برای مخالفان خود خالی نکنیم. اما پر واضح است که چابکی و توان دیپلماتیک به تنهایی قادر به رفع مشکلات کشور و دفع خطرات گوناگون نیست و دولت باید همین انرژی و ظرفیت و درایت و تحرک و دانش را در دیگر حوزهها خصوصا در داخل کشور از خود بروز دهد و برمشکلات غلبه کند. اوضاع عمومی روابط خارجی یک موضوع را به خوبی آشکار میکند و رییسجمهور محترم را به دقت و تامل میکشاند. ما در عرصه دیپلماتیک مشکلات کمی نداریم، پنجه در پنجه ابرقدرت امریکا و نوچههای پولدار و عنودش افکندهایم و غولهای رسانهای جهان در خدمت ضدیت با ایران در آمدهاند و دائما فضاسازی میکنند و از هر حادثه و رویدادی برای ضربه زدن به وجهه جمهوری اسلامی سود میبرند، متاسفانه از داخل هم کم نبوده است که در کار دیپلماتهایمان سنگاندازی کرده حتی برای وزارت خارجه بحران ساختهاند ولی حضور مردان کارآزموده از طرفی و عنایت و توجه و جدیت کافی دولت در این زمینه موفقیتهای بزرگی، چون برجام و انزوای امریکا را رقم زد، چرا قوه مجریه نتواند در عرصههای داخلی با همین تمرکز و درایت گام بردارد و برمشکلات فائق آید؟ مثلا در حوزه اقتصادی که اکنون بیش از هر حوزه دیگری چالشساز و آسیبرسان شده و ضعف مدیریتی و ناهماهنگی و کارنابلدی و عدم شجاعت مردان رئیسجمهور در آن آشکار شده است چرا دولت از ظرفیتهای بالای کارشناسی و تجربیات و نیروهای امتحان پس داده و صاحب رأی و اهل خطر استفاده نمیکند؟ افزایش سرسامآور نرخ ارز و سکه حتی اگر با واقعیتهای اقتصادی تطابق نداشته باشد مردم را سخت نگران ساخته و ممکن است عواقب جدی اجتماعی گسترده داشته باشد. چرا دولت در این زمینه سکوت نسبی اختیار کرده وحتی شائبه رضایت به آن را دامن میزند؟ این سکوت و بیعملی چگونه قابل توجیه است و چگونه میشود در برابر سقوط وحشتناک ارزش پول ملی تا این حد دست بسته و منفعل بود؟ در این زمینه تاکنون دولت هیچ استراتژی مشخص اقتصادی از خود بروز نداده است و برای همین هم مجلس با اکراه دست به عمل زده و نارضایتی شدید خود را با برکناری ۲ وزیر نشان داده است و مقدمات استیضاحهای دیگر هم در حال آماده شدن است. به عبارت دیگر اگر دولت در این زمینه برنامههای مشخصی داشت و نشان میداد که مدیریت بازار را در دست دارد مجلس هم توجیه میشد ولی رییسجمهور محترم و اعضای کابینه هیچ تلاش گستردهای برای همراه کردن مجلس از خود بروز نمیدهند و نمایندگان مردم ناچار اقداماتی میکنند که مستقلا ضعف دولت را تشدید میکند.
در حال حاضر دو وزارتخانه مهم اقتصادی در یکی از بدترین شرایط اقتصادی وحساسیت زمانی با سرپرست اداره میشوند و متاسفانه عرصه مقابله با تلاطمهای بازار بیش از گذشته خالی است! مشکل اساسی دولت برای استفاده از نیروهای کارآزموده چیست؟ آیا خدای ناکرده رییس دولت قائل به قحطالرجال است؟ آیا مدیران و کاربلدان وجود دارند ولی در موضوع هماهنگی با شخص رییسجمهور دچار مشکل هستیم؟ آیا دستان رییسجمهور برای استفاده از نیروهای باتجربه و توانمند باز نیست؟ علت انفعال و بیتحرکی دولت هرچه باشد باید برای مردم توضیح داده شود و تکلیف همه روشن شود. دلار بالای ۱۵ هزار تومان که تا چندی پیش هرگز به ذهنها خطور نمیکرد و سقوط آزاد ارزش ریال تن و جان هر ایرانی را میلرزاند و عبور از کنار آن به هیچوجه امکان پذیر نیست. اگر این روند ادامه پیدا کند قطعا شاهد تحولات سیاسی غیر قابل پیشبینی خواهیم بود و دشمنان کشور حداکثر استفاده را از آن خواهند برد. در آن صورت هیچ عذری برای این همه انفعال از سوی تیم اقتصادی دولت پذیرفته نیست.
کارهایی که دولت باید برای بهبود اوضاع انجام دهد کدامند؟
روزنامه ایران در سرمقاله امروز خود با عنوان اقدامات امیدزا کدام است، نوشت: اکنون نوبت بازسازی تیم و ستاد اقتصادی است. وزارت اقتصاد و دارایی، بانک مرکزی، سازمان برنامه و بودجه و وزارت صمت چهار رأس این مربع اقتصادی هستند که باید بهصورت یک هرم درآیند و رأس پنجم آن، قله هرم باشد، یا آنکه یکی از این چهار رأس، ارتفاع گرفته و نقش هدایتگر را ایفا نماید. شاید ایفای این نقش از سوی شخص آقای رئیس جمهوری مشکل باشد چرا که کشور بجز مسأله اقتصادی با مشکل سیاست داخلی و سیاست خارجی نیز مواجه است که در این دو زمینه نیز باید مدیریت متمرکزی تعریف شده و خط مشی روشنی تهیه و اجرا شود و اضافه بر همه اینها، تحرک بخشیدن به دولت و نظام اداری کشور، به نحوی که در برابر هر اقدام و اتفاقی واکنشی سریع و منطقی نشان دهد نیز ضرورت دارد.
در هر حال مردم را باید نسبت به آینده امیدوار کرد. میان اقتصاددانان اتفاق نظر است که وضعیت امروز نرخ ارز مطلقاً اقتصادی نیست، هرچند بخشی از افزایش آن ناشی از عوامل و متغیرهای اقتصادی بوده است، ولی بخش مهمتر آن ریشه در مسائل روانی و نیز کیفیت امید مردم به آینده دارد. نمونه روشنتر در تأیید این ادعا، شتاب غیرقابل قبول مردم در خرید برخی کالاها است. این وضعیت باید تغییر کند. دو اتفاق مرتبط با هم باید رخ دهد تا این شرایط بهبود یابد؛ اول از همه انجام اقداماتی است که مردم را نسبت به آینده امیدوار کند و دوم انجام کارهایی است که اعتماد مردم را جلب کند. هرچند امید و اعتماد به هم وابسته هستند، ولی در هر حال برای تحقق این دو هدف نمیتوان گفتاردرمانی کرد. مردم باید در عمل ببینند که نیروهای جدید که بری از هرگونه شائبهای هستند، در مصادر امور قرار میگیرند. با این کار هم امید و هم اعتماد جلب خواهد شد. همچنین باید برخی تصمیمات اقتصادی روشن و بدون تغییرات روزانه و هفتگی را اتخاذ کنند.
در خبرها آمده است که سازمان برنامه و بودجه در حال نهایی کردن بستههای حمایتی است تا آنها را به اجرا بگذارد. این اقدام لازمی است، ولی هرگونه برنامه حمایتی باید در ذیل یک چارچوب سیاستی کلانتر اجرا شود و در غیاب وزارت اقتصاد و نیز چالش موجود میان دولت با مجلس که شایسته شرایط کنونی کشور نیست، معلوم نیست که چنین بستههایی تا چه حد با استقبال نخبگان اقتصادی و حتی مردم مواجه شود. امروز حتی اگر سیاست درستی اتخاذ شود، کافی نیست، بلکه باید این سیاست درست را در میان جامعه و مردم جا انداخت و مردم را نسبت به آینده و اثربخشی آن امیدوار کرد.
نکته مهمتر دیگر که به طور طبیعی از هیچ کسی جز شخص رئیس جمهوری برنمیآید، هماهنگی میان قوا است. خوشبختانه با اختیاراتی که رهبر معظم انقلاب دادهاند، دست رؤسای محترم سه قوه برای اتخاذ تصمیمات سازنده و با قدرت اجرایی باز است. این نیز دریچه امید دیگری است که روی مردم باید گشوده شود. اگر مردم ببینند که قوای کشور متحد و یکپارچه و حامی سیاستهای اعلام شده هستند، نسبت به آینده امیدوارتر خواهند شد. در مقابل اگر ببینند که هر روز یک وزیر در صف و نوبت استیضاح است یا حتی میان مجریان و قوای گوناگون اختلاف نظرات جدی وجود دارد، محصول چنین وضعی زایل شدن امید است و هم نابود شدن اعتماد؛ بنابراین اگر به طور خلاصه بگوییم، امروز و این روزها، زمان اتخاذ تصمیمات مهم و لازم است. تصمیماتی که در گذشته نیز باید گرفته میشد، ولی اکنون و در شرایط تحریم، اتخاذ آنها را ضروریتر نموده است.
سیاستها و تصمیماتی که بتواند امید و اعتماد را در دل جامعه زنده کند، شکل دادن ستادهایی همفکر در حوزههای گوناگون بویژه اقتصادی از طریق به کارگیری نیروهایی جدید و پرتوان که منشأ امید و اعتماد مردم باشند. ایجاد هماهنگی حداکثری میان مدیران دولتی در قوه مجریه و جلوگیری از ناهماهنگیها و تنشهای موجود و حل آنها پیش از رسیدن به عرصه عمومی و بالاخره ایجاد هماهنگی میان قوای حکومتی از طریق اختیاراتی که داده شده است. پس از سخنرانی اخیر رئیس جمهوری در سازمان ملل، جوانههایی از رویش مجدد امید و اعتماد نزد مردم دیده میشود، باید آن را با اقدامات فوری در روزهای آینده تقویت کرد و این جوانه را به شاخههای امید و اعتماد تبدیل نمود.
تورقوزآباد یا قوز بالا قوزی بهنام نتانیاهو
احسان اقبال سعید طی یادداشتی در روزنامه همدلی با عنوان تورقوزآباد یا قوز بالا قوزی بهنام نتانیاهو نوشت: بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم تلآویو بازهم با ادوات و وسایل راهی سازمان ملل شد و ادعاهای عجیبی را مطرح کرد و مدعی شد برنامه هستهای ایران به شکل نهانی در جایی بهنام تورقوزآباد ادامه دارد. انگار عادت به اجرای نمایش در پشت تریبون سازمان ملل برای نتانیاهو به یک شیوه و برند تبدیل شده است. البته پس از نگاههای مزاحآمیز اولیه اگر جدیتر به مساله نگاه کنیم حکایت از آن دارد که نتانیاهو در نظر دارد با توسل به هر ترفند و امکانی فتیله بحران روانی در مورد ایران را بالا ببرد و نگذارد التهاب قدری کمتر شود. احتمالا ارادهای در رقبا یا دشمنان منطقهای ایران وجود دارد که بحران و تنش اقلا در سطح روانی و رسانهای همیشه بالا و داغ بماند تا بتوانند با استفاده از ترسیم فضای بحرانی ساختگی اهداف خود را دنبال کنند و روزی با ماژیک و ترسیم و بمب و روزی هم با توسل به تورقوزآباد و ادعای طرح ایران برای ترور سفیر عربستان در ایالات متحده برنامه خود را پیش میبرند.
نکته مهم دیگری که ادعاهای نتانیاهو در سازمام ملل بار دیگر به رخ کشید این است که پیچ اصلی بحران میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده در خاورمیانه موضوع رژیم حاکم بر تلآویو است. شاید امروز آشکارتر از همیشه این موضوع نمایان است که بهانهگیری ایالات متحده و بحرانهای مداوم ریشه در خواست نتانیاهو و اسلافش در سرزمینهای اشغالی دارد. رژیم تلآویو به سبب خاستگاه تمدنی و درهم پیچیدگی منافع سرمایهداری و رسانه میان ایالات متحده و اسرائیل تامین خواست این طفل برای ایالات متحده در صدر قرار دارد و هر دوره بسته به تفکر و شان و فرهیختگی مرد اول کاخ سفید این دنبال کردن خواست تلآویو متفاوت است. ترامپ هم در سخنرانی خود در سازمان ملل تلویحا این پیام را به تهران منتقل کرد که نارضایتی و مشکل اساسیاش با ایران در سیاست منطقهای و حضور پررنگ ایران در کشورهای منطقه خصوصا در مجاورت اسرائیل است. حالا یکبار دیگر وقتی سخنان مستدل رئیس جمهور روحانی افکار جهانیان آرامتر کرده بود و انضمام این نکته به پایبندی ایران به توافق بینالمللی برجام و نقض عهد ایالات متحده؛ بار دیگر نتانیاهو با کلید واژه تورقوزآباد به میدان آمد تا فتیله را بالا بدهد و افکار عمومی را به کلید واژه بحران در ایران عادت دهد و البته ایران را در موضع دفاع و پاسخگویی قرار دهد. ظاهرا نکته اساسی این است که یک رژیم لوس که عادت کرده هر روز به بهانهای کمک و امنیت از غربیها دریافت کند و نوعی قوزبالاقوز گرفتاریهای غربیها در سیاست است برای مظلومنمایی و درخواست اعانه سیاسی و امنیتی به تورقوزآباد متوسل شده است در حالی که نماد بارز قوزبالاقوز خود رژیم تلآویو است.